ب: عمداً شرایطی را بر گروه تحمیل کردن به منظور آن که موجب نابودی کلی یا جزیی آن شود.
ج: تحمیل اقداماتی به قصد جلوگیری از تولید مثل در بین اعضای گروه.
د: انتقال اجباری اطفال از گروهی به گروه دیگر.»[۲۶۶]
همانطوری که ماده یک کنوانسیون اعلام میدارد، ژنوساید به منزله یک نوع خاص از جنایات علیه بشریت و بدون تردید از مهمترین آنها میباشد. در واقع، هر دو نوع جرم ارتکابی یعنی کشتار جمعی و جنایت علیه بشریت از اهمّیّت فوقالعادهای در بین جنایات برخوردارند. آسیب به حیات و جان افراد، یکی از انواع مختلف صدماتی است که علیه انسانها ارتکاب مییابد. در این جنایت، مرتکب سیاست نابود کردن جسم و روان افراد را در اعمال تبعیض نژادی میداند. اتخاذ چنین سیاستی در تعداد زیادی جنایات علیه بشریت که به این هدف و انگیزه نزدیک میباشد (اعمال تبعیض ملی، قومی، نژادی یا مذهبی) مشاهده شده است. ماده ۳ کنوانسیون تنها این اعمال جنایتآمیز را بالمباشره ممنوع ننموده است، بلکه هر نوع واسطه ارتکاب عمل را به منزله معاونت و همکاری در جنایات و همچنین تبانی و توافق به منظور ژنوسید با تحریک مستقیم و مسلم جنایتکار، منع نموده است.[۲۶۷]
ماده ۲ کنوانسیون ۱۹۷۶ شش نوع رفتار را آپارتاید می داند:
۱ ) منع اعضای یک گروه نژادی از حق حیات آزادی ؛
۲ ) تحمیل شرایطی به گروه های نژادی به قصد نابود کردن فیزیکی آنها؛
۳ ) تصویب قوانینی به قصد ممانعت از مشارکت گروه های نژادی در امور سیاسی , اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی ؛
۴ ) اقداماتی جهت جداسازی جمعیت از لحاظ نژادی (جدایی محلهای زندگی کار, تفریح…)
۵ ) سو استفاده از نیروی کار گروه های نژادی (به بیگاری گرفتن , مزد کم دادن و…)
۶ ) اذیت و آزار گروه های نژادی (از طریق پلیس , مقامات و…
متاسفانه گروه های تکفیری سلفی در شاخه نظامی با ایراد اتهاماتی علیه شیعه این افراد را مهدور الدم اعلام کرده و با قهر و جبر به استغفار و طهارت ملزم می نماید. در این مبحث نسل کشی تکفیریان را در دو گفتار پی می گیریم در گفتار اول به بررسی فتاوی تکفیریان علیه شیعه به عنوان یک تبعیض نژادی و تحریک تکفیریان به قتال آنان، پرداخته شده است و در گفتار دوم به اقدامات عملی تکفیریان علیه شیعه پیرو تحریک مفتی های وهابی خواهیم پرداخت.
گفتار اول: فتاوی تکفیریان علیه شیعیان
ابنتیمیه حرانى که در حقیقت، تئوریسین اصلى فکر وهابیت به شمار مىرود، درباره شیعیان و پیروان اهل بیت سخنان بسیار زشتى گفته است. از جمله مىگوید:
درمیان مردم مصر، زندیقهایى وجود دارند که نه به آخرت ایمان دارند و نه به بهشت و جهنم، نه نماز را واجب مىدانند و نه زکات و حج را بهترین گروه در میان آنها طایفه رافضه است، که رافضه شرورترین طایفهاى است که به قبله نسبت داده مىشود.[۲۶۸] و در جایى دیگر مىنویسد: اما آنها (روافض) شراب کفر و الحاد را در ظرف انبیاى خدا و اولیاى او به خورد مردم مىدهند، لباس مجاهدان در راه خدا را مىپوشند، اما در باطن از جنگکنندگان با خدا و پیامبرش هستند.
محمد بن عبدالوهاب در یکى از نامههاى خود، پس از بحث تفصیلى درباره استغاثه و توسل، مسلمانانى را که به عبدالقادر گیلانى استغاثه مىکنند، تکفیر کرده است: «هر کس عبدالقادر را بخواند، کافر است.»[۲۶۹]
-
- عبدالرحمن بن حسن در باب «من حجد شیئا من الأسماء والصفات» دو آیه: وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَابِ؛ و وَهُمْ یَکْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّی لا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ مَتَاب، را آورده و شأن نزول آنها را نیز بیان کرده و مىگوید: «رحمن» اسم و از صفات کمال خداوند است که مشرکان قریش آن را انکار کردند. پس از این سخنان مىگوید: اشاعره و معتزله چون صفات خدا را انکار مىکنند و آنها را به تأویل مىبرند کافر هستند:«زمانىکه مشرکان اسمى از اسماى خداوند را انکار (و آن اسمى است که بر کمال خداوند دلالت دارد) کردند، انکار معناى این اسم و مانند آن نیز همچنین است؛ زیرا جهم بن صفوان و پیروان او گمان کردهاند که این اسم بر صفتى که قائم بهذات خداوند باشد، دلالت ندارد. گروههایى از معتزله و اشاعره و غیر آنها او را در این عقیده پیروى نمودند؛ از این رو، بسیارى از اهل سنت آنها را تکفیر کردند».[۲۷۰] وی در کتاب مسائل بنباز آمده است که از او درباره شیعیان قطیف و ایران سؤال شد، او در پاسخ گفت: «روافضى که در حق على غلو مىکنند و به صحابه فحش مىدهند، کافرند؛ همانند رافضىهاى ایران و قطیف.»[۲۷۱]
-
- عمر بن خطاب از سیزده قرن جلوتر از شرکى که امروز مسلمانان گرفتار آن شدهاند، اعلام خطر کرد و گفت: به زودى دستگیرههاى محکم اسلام دانهدانه پاره مىشوند. گفته شد: اى امیر مؤمنان این مسئله چگونه روى مىدهد؟ گفت: زمانى در اسلام کسانى بیایند که از دوره جاهلیت اطلاعى ندارند. پس کسانىکه امروز مردگان را مىخوانند و براى آنها قربانى و نذر مىکنند، به اطراف قبورشان طواف مىکنند، آنها را مقدس و بزرگ مىدانند و به قصد توسل نزد آنها تضرع و توسل مىکنند، اگر بدانند که این عملشان عین کردارى است که عرب در زمان جاهلیت انجام مىدادند، و آن را شرک و کفر مىدانستند، اقدام به این کار نمىکردند.[۲۷۲]
-
- ابن تیمیه وى مىگوید: «اگر اعتقاد داشته باشد که بر مردم واجب است که از یکى از امامان چهارگانه به طور خاص تبعیت کنند، نه عالم دیگر، باید توبهاش داد، اگر توبه کرد خوب است وگرنه باید کشته شود».[۲۷۳]
-
- سیف الرحمان احمد، یکى دیگر از پیروان این مکتب، در زمان معاصر، معتقد است: «کسى که شیعیان را یهود این امت مىداند، راست گفته است و یهود اهلسنت همان کسانى هستند که تقلید مىکنند و بر تقلید خود اصرار مىورزند؛ خصوصاً بعضى از حنفىها، مانند جماعت تبلیغ که یاور نادانى و جمود بر تقلیدند.[۲۷۴]
-
- شیخ عبدالله بن جبرین، از مفتىهاى افراطى عربستان سعودى، تصریح مىکند که شیعیان به چهار دلیل بدونشک کافر هستند: «علما در کتابهاىشان در باب مستحقین زکات گفتهاند که، زکات به کافر و بدعتگذار داده نمىشود. پس رافضه بدون تردید کافرند؛ به چهار دلیل: دلیل اول: طعن آنها به قرآن و ادعاىشان که بیش از دو سوم قرآن حذف شده است. و هر کس بر قرآن طعنى وارد کند، کافر است و این سخن خداوند را تکذیب کرده است که «ما قرآن را حفظ مىکنیم.» دلیل دوم: طعن آنها به سنت و احادیث بخارى و مسلم. آنها به روایات این دو کتاب عمل نمىکنند؛ زیرا از صحابه نقل شده است که آنان از دیدگاه شیعیان کافرند. دلیل سوم: آنها اهل سنت را کافر مىدانند، بلکه اعتقاد به نجاست تکتک آنها دارند، هر وقت با شیعیان دست مىدهیم، دستشان را بعد از آن مىشویند، و کسى که مسلمانان را کافر بداند، خودش براى کافر بودن شایستهتر است؛ پس آنها را تکفیر مىکنیم؛ همانطورى که آنان، ما را تکفیر مىکنند. دلیل چهارم: شرک صریح، به سبب غلو درباره على و فرزندانش او و خواندن آنان به همراه خداوند. این مطلب به صورت آشکار در کتابهاى آنها آمده است. همچنین غلو آنها و توصیف اهل بیت که این ویژگىها تنها شایسته خداوند است. من این مطلب را از نوارهاى ایشان شنیدهام.[۲۷۵]
-
- لجنه دائمى افتاى عربستان سعودى به سرپرستى عبدالله بن باز، مفتى اعظم سابق عربستان سعودى، فتوا داده اند که شیعیان جعفرى، چون اهل بیت را مىخوانند مشرک هستند و خوردن ذبیحه آنان نیز جایز نیست: «پیروان مذهب جعفرى که على، حسن، حسین و بزرگانشان را مىخوانند، مشرک و مرتد از اسلام هستند. به خدا پناه مىبریم. خوردن ذبیحه آنان حلال نیست؛ زیرا مردار است؛ حتى اگر اسم خدا را بر آن بخوانند».[۲۷۶]
-
- دکتر حسام عقاد، وهابى افراطى معاصر در کتاب حلقات ممنوع که علیه صوفیه نوشته است، درباره جلساتى که براى ذکر «لا اله الا الله» و یا صلوات بر پیامبر گرفته مىشود، مىنویسد: «یکى از بدعتهایى که در این حلقات وجود دارد این است که شیخ، ارقامى را تعیین مىکند که ذاکر بگوید؛ مثلا هزار مرتبه «لا اله الا الله» و یا ده هزار مرتبه صلوات بر پیامبر و یا بیشتر از این. این ذکرها در شرع ما وارد نشده است، بلکه از بدعتهاى جاهلان است. این افراد از ذکر شرعى به سوى شرک به خداوند خارج شدهاند».[۲۷۷]
-
- ابنتیمیه به عنوان بارزترین شخصیتى است که آشکارا فتوا به کشتن مسلمانان داده است؛ هر چند که نخستین فرد نمىتواند باشد؛ چون پیش از او بنىامیه و بنىالعباس با فتوا و بدون فتوا، صدها هزار نفر از مسلمانان را به بهانههاى واهى کشتهاند. از ابنتیمیه درباره کسى که اعتقاد داشته باشد، صحابه، حق امیرمؤمنان را غصب کردهاند، سؤال شد، وى در پاسخ فتوا داد که جهاد با چنین طایفهاى واجب است: از شیخ الإسلام تقى الدین سؤال شد از کسى که ادعا دارد به خدا، ملائکه، کتابها، پیامبران و روز قیامت ایمان دارد، اما در عین حال اعتقاد دارد که امامِ برحق پس از رسول خدا، على بن ابىطالب است و پیامبر، به امامت ایشان تصریح کرده است، صحابه با ظلم، او را از حقش بازداشتند و آنها با این کار کافر شدند. آیا کشتن آنها جایز است؟ آیا با این اعتقاد کافرند یا خیر؟ او جواب داد: سپاس پروردگار جهانیان را، علماى مسلمان اجماع دارند که هر کس از پذیرفتن شریعتى از شریعتهاى اسلامى که آشکار و متواتر است، امتناع کرد، کشتن او واجب است تا تنها دین خدا روى زمین باقى باشد. پس اگر بگویند که نماز مىخوانیم و زکات نمىدهیم، یا نماز پنجگانه را مىخوانیم و نماز جمعه و جماعت نمىخوانیم و … یا بگویند که همراه با مسلمانان با کفار نمىجنگیم و … از امورى که مخالف با شریعت و سنت رسول خداست و مسلمانان بر آن اجماع دارند؛ به درستى که جهاد با همه این گروهها واجب است؛ همانطورىکه مسلمانان با مانعین زکات، خوارج، خرمیه، قرامطه، باطنیه و دیگر طوایفى که از هواى نفس و بدعتها پیروى مىکنند و از شریعت اسلام خارج هستند، جهاد کردند.[۲۷۸] در جاى دیگرى با زدنِ تهمتهاى فراوان به شیعیان، تصریح مىکند که کشتن شیعیان، از کشتن خوارج ثواب بیشترى دارد: رافضىها، با این حال مساجد را تعطیل کردهاند، همان مساجدى که خداوند دستور داده دیوارهاى آن بلند و نام خداوند در آن برده شود. رافضىها، نه نماز جمعه را برپا مىکنند و نه نماز جماعت در مساجد مىخوانند. بر قبرهاى دروغین و غیردروغین مسجد مىسازند و آنها را براى خود حرم قرار داده اند؛ در حالىکه رسول خدا لعنت کرده است کسانى را که روى قبور، مسجد بسازند و امتش را از آن نهى کرده است. شیعیان، اعتقاد دارند که بهجا آوردن حج در این حرمها از بزرگترین عبادات محسوب مىشود، تا جایىکه بزرگان رافضه، حجِ این حرمها را از حج خانهاى که خدا و رسولش به آن دستور داده، برتر مىدانند. با این توضیح روشن مىشود که رافضىها از تمام گروههایى که از هواى نفس پیروى مىکنند، شرورتر و حتى از خوارج نیز سزاوارتر به کشتن هستند، و به همین دلیل در عرف عام شایع شده است که مقصود از اهل بدعت، رافضه هستند. عوام بر این باورند که ضدّ سنى همان رافضىها هستند؛ زیرا آنها آشکارترین دشمنان سنت رسول خدا و شرایع دین ایشان نسبت به سایر فرقههاى اهل هوا هستند. همچنین هیچیک از خوارج، زندیق و غالى نبودند، در حالىکه در میان روافض، زندیق و غالى به حدى است که جز خداوند، دیگران از شمارش آن عاجز است. همچنین بیشتر ائمه آنها از زنادقه هستند و اظهار رفض مىکنند تا دین اسلام را از بین ببرند. خوارج از راستگوترین مردم و باوفاترین آنها به عهدشان هستند، اما رافضىها از دروغگوترین و پیمانشکنترین مردماند.[۲۷۹]
-
-
- شیخ عبدالله بن جبرین که فتاواى تکفیرى او را در فصل پیشین ملاحظه کردید، در فتواى دیگر مىگوید که چون شیعیان معتقد به توسل و استغاثه هستند، کشتن آنان جایز است:وى در پاسخ به این سؤال که: در شهر ما مرد رافضى هست که شغلش قصابى است، اهل سنت او را مىآورند تا حیوانات آنها را ذبح کند. همچنین اهل سنت با این شخص رافضى و رافضىهاى دیگرى که در همین شغل هستند، تعامل مىکنند. بنابراین، حکم معامله با این رافضى و امثال او چیست؟ حکم ذبیحه آنها چیست؟ حرام است یا حلال؟ پاسخ: ذبح کردن به وسیله رافضى و همچنین خوردن ذبیحه او حلال نیست؛ زیرا رافضىها غالبا مشرک هستند و على بن أبى طالب را در سختىها و مشکلات مىخوانند؛ حتى در عرفات، طواف و سعى. همچنین فرزندان آن حضرت را مىخوانند؛ همانطورى که بارها از ایشان شنیدهایم. این شرک بزرگ و ارتداد از اسلام است که به سبب آن شایسته کشتن هستند.[۲۸۰]
-
-
- القاعده، یکى از مشهورترین گروههاى تکفیرى است که در سراسر عالم، مسلمانان و به ویژه شیعیان را قتل عام کردهاند. احمد فاضل یا همان أبومصعب الزرقاوى (کشته شده در ژوئن ۲۰۰۶)، پس از خروج از افغانستان به عراق آمد و رهبرى این گروه را در این کشور به عهده گرفت. وى در تاریخ ۱۵ سبتامبر سال ۲۰۰۵ میلادى در یک نوار ضبط شده، اطلاعیهاى را تحت عنوان «الحرب الشامله على الشیعه الروافض أینما وجدوا؛ جنگ تمام عیار علیه شیعیان هر جا که باشند» را در اینترنت پخش و جنگ علنى علیه شیعیان را اعلام کرد. این مطلب به وسیله خبرگزارىهاى مجازى و نوشتارى به سرعت پخش و سبب شد که در همان روزاول در یک بمبگذارى انتحارى در شهر کاظمین، ۱۵۰ عراقى به شهادت برسند. نمونه آن را مىتوانید در آرشیو روزنامه الدستور ببینید.[۲۸۱]
-
- عبدالله عزّام فلسطینىتبار،[۲۸۲] تئوریسین اصلى سلفیه جهادى و القاعده به شمار مىآید و مهمترین فردى بود که با قلم روان و بیان شیواى خود، خط و مشى فکرى نیروهاى جهادى را تعیین مىکرد. عزّام به جریان «اخوانالمسلمین مصر» وابسته بود و معتقد بود کشتن شیعیان واجب تر از جدال با یهودیان صهیونیستی اشغالگر قدس هستند.[۲۸۳]
-
- بن جبرین یکی از مفتیان بزرگ وهابی سعودی در جواب این سوال که آیا به فقرای شیعه میشود زکات داد؟» شیعیان را کافر دانسته و پرداخت زکات به آنان را جایز ندانسته است.وی شیعیان را با اتهاماتی همچون: اعتقاد داشتن به تحریف قرآن، عمل نکردن به سنت پیامبر اکرم و روایات صحیح بخاری و صحیح مسلم، تکفیر صحابه، تکفیر اهل سنت و نجس دانستن آنان، حاضر نشدن در نماز هایجمعه و جماعت اهل سنت، اقتدا نکردن به اهل سنت در نماز های جماع، غلو در حق حضرت علی و فرزندان آن حضرت و ندادن صدقات به نیازمندان اهل نست تکفیر کرده و می گوید: کسای که به شیعیان زکات بدهند بری الذمه نیستند و باید دوباره زکات بدهند زیرا با دادن صداقت به شیعیان ، کسی را کمک کرده که کفر را تقویت می کند.[۲۸۴]
-
- ابومصعب زرقاوی فرمانده پیشین شاخص نظامی وهابیان در عراق ، تشیع را مذهبی جدا از اسلام دانسته و شیعیان را با عناوینی همچون افعی، عقرب های حلیه گر، کافر ، دشمن حیله گر وشرور معرفی کرده و به اتهام پرستش قبر و طواف در اطراف قبور ائمه و تکفیر صحابه سب عایشه و جعل قرآن کریم، مشرک دانسه و دستور قتل آنان را صادر کرد.[۲۸۵]
-
- «یاسین العجلونی، مفتی وهابی، اسارت زنان شیعه سوری از سوی تروریستهای وهابی در این کشور را مجاز دانست! العجلونی؛ در فتوایی که اعتراضات بسیاری را به دنبال داشت اعلام کرد: تروریستها بدون پرداخت مهریه و یا خواندن خطبه شرعی، مالک زنان شیعه سوری هستند. وی از طریق “فیس بوک” تروریستها را به تملک زنان علوی و حامیان اسد توصیه کرد».[۲۸۶]
-
- «از شیخ عبدالرحمان براک مفتی سعودی استفتا شده:«هل یمکن ان یکون هناک جهاد بین فئتین من المسلمین »(ای :السنه مقابل الشیعه؟ ) آیا امکان جهاد میان اهل سنت وشیعه وجود دارد؟ وی پاسخ داده :..اگر اهل سنت دارای دولت مقتدری باشند و شیعه برنامه شرک آمیز خود را اظهار نمایند(مانند اعتقاد به وصایت علی بعد از پیامبر و مراسم عزاداری برای حسین و توسل به علی )در این صورت بر اهل سنت واجب است که علیه شیعه اعلام جهاد کرده و آنان را به قتل برسانند.». شیخ عبدالرحمن بن البراک: شماره فتوا: ۱۸۰۸۰ تاریخ فتوا: ۲۶/۱۱/۱۴۲۷ هـ.ق ۲۰۰۶-۱۲-۱۷ میلادی
سوال:
حضرت! شیخ (عبد الرحمن بن البرّاک) ، سلام علیکم. یکی از برادران، تکفیر رافضی هایی را که به اعمال شرک آمیز چون استعانت و استغاثه از حسین و زیارت و حج ضریح ها می پردازند، صحیح ندانسته است. این برادر (با اینکه از من در طلب علم پیشقدم بوده) گفته تکفیر عقیده شیعیان به معنی تکفیر عامّه جاهلانشان که به سبب امامانشان گمراه شده اند، نیست، بلکه اگر نصیحت شوند و برایشان حجت آورده شود و باز از عقیده فاسدشان برنگردند، آنگاه تکفیر آنان واجب است، نظر حضرت شیخ چیست؟ آیا افراد جاهل آنان معذور از شرک می باشند؟ جواب: رافضیان خود را شیعه می نامند و ادّعای دوستی آل بیت رسول الله (ص) را دارند، آنها بدترین طوایف امّت اسلامی هستند، مؤسس این مذهب نامش عبد الله بن سبأ است که اصحاب سبئیه یاران افراطی او بودند که ادّعای خدایی علی را کردند و اکنون می بینید که به امامانشان از ذریه علی مقام خدایی می دهند، «اینان به اجماع تمام مسلمین کافرند».[۲۸۷]
-
- «ناصر العمر» یکى از مفتیان کینهتوز وهابى در پاسخ به این سؤال که (خطر شیعیان براى اسلام بیشتر از یهود و نصارى است، براى نجات امت اسلام چگونه این طایفه را ریشهکن کنیم؟) این چنین پاسخ مىدهد: در ابتدا باید بدانیم که شیعیان جز با یک حکومت اسلامى جهادى ریشهکن نمىشوند، شیعیان بعد از برپایى حکومت اسلامى مذکور دو راه دارند: یا این که اسلام را بپذیرند! یا این که سر بریده شوند، اگر اصرار کردند بر مذهب خود باقى بمانند با آنها باید چنین برخورد کنید: اول) شیعیان را چون سر بریدن گوسفند، سر ببرید تا خون سر تا پاى آنها را فرا بگیرد، و چه منظره بدیعى است زمانى که تو مىبینى اجساد شیعیان در دریایى از خون شناورند و صداى امواج خون رافضى گوشهایت را نوازش مىدهد و جنازههایشان، چشمهایت را به وجد مىآورد.
دوم) زنان آنها را به اسارت ببرید و در میان رزمندگان به صورت عادلانه تقسیم کنید.
سوم) کودکان شیعه را به فراگیرى تعلیمات اسلامى صحیح وا دارید و توحید و عقیده را به آنها آموزش دهید، آموزشهاى نظامى دهید تا در فتوحات اسلامى از آنان استفاده شود.
چهارم) معابد و ضریحهاى شرک آلود شیعه را ویران کنید.
پنجم) خانههاى آنها را تفتیش کنید و کتابهاى شرک آلودشان از بین ببرید.
ششم) آنها را مجبور کنید کودکان خود را با اسمائى مانند معاویه، یزید و … نامگذارى کنند.
هفتم) روز عاشورا را جشن بگیرید و شیعیان را مجبور کنید در آن شرکت کنند.[۲۸۸]
گفتار دوم: اقدامات تکفیریان علیه شیعیان
نظر به این که در مباحث قبل جنایات تکفیریان در سوریه و عراق و تخریب میراث فرهنگی و کشتار غیرنظامیان (عمدتاً شیعه) قبلاً توضیح داه شد جهت جلوگیری از اطاله نوشته صرفاً به گوشه ای از جنایات تکفیریان علیه شیعیان در پاکستان اشاره می نمایم.
۱٫ در تاریخ ۲۰۰۳ ۷ ۴ میلادى، در شهر کوئته و در مسجد جامع شیعه، نخستین حمله انتحارى، که در آن ۶۰ نفر از نماز گزاران شهید و صدها نفر زخمى شدند.