۲-۷-۲- نهاد دین
به علت ابعاد فکری، رفتاری، عاطفی و اجتماعی، اندیشمندان و متفکرین به تعریف واحدی از دین دست پیدا نکردهاند. در این پژوهش از تعریف زیر استفاده شده است. دین مجموعهای از باورها، عقاید، ارزشها و قوانین اجتماعی، عبادی و معاملاتی است که از طریق وحی و نبوّت به بشر رسیده است.
اندیشمندان به کرات راجع به اهمیت و نقش تأثیر گذار دین بر سرمایه اجتماعی صحبت کردهاند از آن جمله میتوان موارد زیر را ذکر کرد:
۱- مارکس وبر بیان میکند دین نهتنها به خاطر ایجاد اخلاق کار بلکه از این جهت که شبکههای اعتماد را بوجود میآورد حائز اهمیت است.
۲- کلمن بر مبنای تحقیقات خود روی تاجران الماس شهر نیویورک، وابستگی این تاجران به یکی از فرقه های یهودی لهستان را دلیل وجود سرمایه اجتماعی بالا در میان آنها میداند.
۳- به عقیده فوکویاما، دین می تواند نقش مهمی در ایجاد سرمایه اجتماعی بازی کند. بسیاری از مذاهب با ترویج ارزش هایی نظیر مشارکت، صداقت، اعتماد و ایثار موجب میشوند سرمایه اجتماعی بالایی در بین پیروان خود ایجاد شود. ادیان و مذاهب می توانند علاوه بر ایجاد اعتماد داخلی، زمینه برقراری روابط مفید و مؤثر را با گروه ها و مذاهب دیگر اجتماعی فراهم سازند. ادیان در گذشته، حال و آینده قطعاً نقش جدی در سرمایه اجتماعی داشته و خواهند داشت.
۴- امیل دورکیم برگزارکردن مراسم و مناسک جمعی (همانند: جشنها، اعیاد و مراسم مذهبی) را سبب افزایش تعامل میان مردم میداند که نتیجه آن ایجاد اعتماد و افزایش سرمایه اجتماعی است.
۵- مایرز دین میتواند به گونه ای محسوس به کیفیت روابط خانوادگی کمک کرده و بهعنوان عاملی در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی گام بردارد (ملاحسنی، ۱۳۸۱).
۶- گیدنز می گوید مهمترین کارکرد باورهای مذهبی این است که معمولاً به تجربه رویدادها و موقعیت ها اعتماد تزریق میکند (گیدنز، ۱۳۷۷).
۷- گریلی طی تحقیقات خود به این نتیجه رسید که در کشورهایی که میزان دینداری پایین است میزان سرمایه اجتماعی و به ویژه مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی در سطح پایینی قرار دارد Greeley, 1997)).
۸- افه و فوش پی بردند که دین باوری و تعهد دینی از عوامل مؤثر بر شکلگیری سرمایه اجتماعی هستند (۲۰۰۲ Offe and fuchs,).
۹- ایوانز نیز بر نقش فعالیت ها و مناسک دینی در بهبود کنشهای متقابل افراد در پیوند و اعتماد آنها به یکدیگر تأکید میکند ( ایوانز و همکاران، ۱۳۸۰).
اما دین مبین اسلام به مراتب بیشتر از ادیان قبلی در اثرگذاری روی سرمایه اجتماعی نقش داشته است در این مورد میتوان به سخنان پاسونز در خصوص اسلام اشاره کرد که می گوید:
در اسلام زمینه بروز سرمایه اجتماعی به خاطر جهتگیری مثبت آن به سوی دنیا و نسبت به جامعه و سیاست و تأکید فراوان بر مسئولیتهای اجتماعی مؤمنان به مراتب افزونتر و قدرتمندتر از ادیان دیگر است چنانکه هالن کروتز، وسترلند، و جان وُل نیز به این مطلب اشاره نمودهاند. در ادامه با بررسی سرمایه اجتماعی در سیره پیامبر اکرم، جانشین ایشان و قرآن کریم این مطلب را بیشتر پی می گیریم.
یدالله دادگر (۱۳۸۵) در مقالهای تحت عنوان سرمایه اجتماعی و بازتولید آن در عصر پیامبر اسلامی عنوان میکند که هرچند احیاء و طرح جدی سرمایه اجتماعی به یک یا دو دهه آخر قرن ۲۰ استناد داده میشود. اما با توجه به ماهیت موضوع میتوان آن را پدیدهای ریشه دار و بهطور کامل قدیمیدانست که در اندیشه ها، گرایش ها، سنت ها، رفتار ها، نهادها، مجموعه ارتباطات، شبکههای انسانی اجتماعی ظهور و حضورداشته است. این موضوع با توجه به پیوندهای اخلاقی و ارزشی اش با سنت های دینی، رفتار و پندار بنیان گذاران ادیان آسمانی، هم پیوندی های قابلتوجهی دارد. ایشان برای سرمایه اجتماعی محور ها و خصایصی را درنظر می گیرند و بر اساس همین خصایص، به بیان بازتولید سرمایه اجتماعی در عصر پیامبر اسلامی اشاره میکنند. این خصایص عبارتاند از: اعتماد و همکاری متقابل، پویایی و پایان ناپذیری، دارای ماهیت حل مسئله ای، ارزش مداری و کارآمدی و چارچوب فرابعدی.
از نمونه های باز تولید سرمایه اجتماعی در عصر پیامبر که ایشان بدان اشاره میکنند میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱- توجه به شکلگیری قراردادها و حفظ قراردادها و ممنوعیت کاربرد هر نوع حیله در مبادلات و معاملات.
۲- تحریم ربا، کنز، رشوه، و محکومیت دروغ و قسم در انجام معاملا و تبلیغ غیر واقعی از کالا در معاملات، تحریم اسراف و تبذیر، مبارزه با تلقی رکبان و حفظ و پدید آوردن قراردادهای صلح (حتی با کفار حربی).
۳- تشویق فعالیتهای وقف، زکات، انفاق و نوع دوستی، تشویق به کار گروهی، تلاش برای مشارکت دادن بخش خصوصی و بازاری ها در اداره بازار و عدم دخالت غیر اصولی در سازوکارهای طبیعی بازار.
در ادامه ایشان خصایصی از پیامبر را یاداور میشوند که سرمایه ساز هستند ازجمله: راست اندیشی و راستگویی، شافیت، اخلاق پسندیده و کارافرین، مسئولیت پذیری اجتماعی و استواری بر سر پیمآنها.
منصور اعتصامی (۱۳۸۸) در مقالهای تحت عنوان درآمدی بر الگوی مدیریتی امام علی (ع) از منظر مؤلفههای سرمایه اجتماعی عنوان میکنند که مدیریت در نگاه امیر المومنین دارای سه ویژگی بوده است که آن را متمایز و متفاوت می ساخته، که آن سه ویژگی عبارتاند از:
۱- امانت بودن مدیریت: از دید آن حضرت مسند مدیریت امانتی است الهی که باید از این امانت به شدت مراقبت شود.
مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست بلکه امانتی است بر گردن توست و کسی که از تو بالاتر است، از تو خواسته تا نگهبان آن باشی. وظیفه نداری که در کار مردم به میل و خواسته خود عمل کنی، یا بدون ملاک معتبر و فرمان قانونی به کار بزرگی دست بزنی…
۲- مدیریت تکلیف است و نه حق: حق و تکلیف دو مقوله است. حق به معنای استفاده، بهره و سود، و تکلیف به معنای وظیفه است. در نظام اسلامی، واگذاری، قبول و احراز مناصب اجتماعی و مدیریتی تکلیف است نه حق یا وسیله سودجویی.
۳- خدمت یا ریاست: مدیر باید جایگاه خود را برای خدمت بخواهد و به عبارت دیگر خدمت نباید وسیلهای برای حاکمیت باشد بلکه حکومت باید وسیلهای برای خدمت باشد.
همچنین ایشان در ادامه اصولی را برای سرمایه اجتماعی در مدیریت آن حضرت بیان کردهاند که عبارتاند از:
۱- اصل تقوای الهی
۲- اصل عدالت و انصاف
۳- اصل پرهیز از غرور و خودپسندی
۴- اصل تواضع و حلم
۵- اصل گشاده رویی و خوشرویی
۶- اصل پرهیز از دنیاطلبی
۷- اصل مقابله با اکوپاتی
بنابراین همانطور که در مطالب بالا ذکر شده پیامبر اکرم و جانشین ایشان حضرت امیر المومنین در سیره اخلاق فردی و اجتماعی خود دارای ویژگیهای رفتاری بوده اند که تولید کننده و تقویت کننده سرمایه اجتماعی به شمار می آیند و قرن ها بعد صاحب نظران عرصه سرمایه اجتماعی بسیار به آنها اشاره کرده و جامعه را برای دستیابی به سرمایه اجتماعی در راستای رسیدن به توسعه به آن تشویق نموده اند.
قرآن کریم نیز دارای تاکیدات بسیاری است که پیروی از آنها میتواند به تولید، بازتولید و تقویت سرمایه اجتماعی بانجامد. ازجمله تاکیدات میتوان به موارد زیر اشاره کرد.
عدالت: به یقین ما فرستادگان خود را با دلایلی روشن فرستادیم و به آنها کتاب آسمانی و وسیله سنجش فروفرستادیم تا مردم به قسط و عدل برخیزند…[۱۳]
تأکید بر عدالت و ایجاد قدرت یکپارچه در جامعه دینی از مؤلفههای اثرگذار و بنیادی سرمایه اجتماعی است (اعتصامی، ۱۳۹۱:۷۴).
برادری: همانا مومنان برادر یکدیگرند[۱۴]، که هیچ برتری بر یکدیگر ندارند مگر در پرهیزگاری[۱۵] که آنهم برتری نزد خداوند است و نه برتری در امتیازات دنیوی.
در فرهنگ اسلامی، مؤمنان برادران یکدیگر خوانده شده اند واین مفهوم در فرهنگ ها بهویژه فرهنگ های شرقی از بالا ترین ارزشها محسوب میگردد و یکی از توصیه های اکید به مسلمانان این است که در صورتی که کدورتی بین دو مسلمان پیش آید، به هر صورت در رفع آن بکوشند.
دیگر خواهی و از خود گذشتگی: سفارشات بسیاری در فرهنگ اسلامی آمده مبنی بر اینکه آنچه برای خود می خواهی، برای دیگران هم بخواه و آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم روامدار که به عدالت نزدیک است. اصل عمومی در جامعه اسلامی برقراری عدالت است اما در شرایطی خاص، لازم میآید که یک مرحله ازعدالت فراتر رفت و با ایثار رفتار نمود که اسلام برای ایثارگران اجر عظیمی قائل است[۱۶]. زیرا فرد ایثارگر در مقابل از خود گذشتگی، هیچ انتظاری از دیگران ندارد و چه بسا از داشته های خود که نیاز بیشتری به آنها نسبت به دیگران احساس میکند، به دیگران ببخشد.
رعایت حقوق افراد: تأکید بر رعایت حقوق افراد، اعم از مسلمان و غیر مسلمان، زن، مرد و کودک.
حفظ امانت: حفظ امانات از دستورات مهم بوده، و نیز پرهیز از عیب جویی و توصیه به عیب پوشی.
پایبندی به تعهدات: یکی از دلایل کاهش سرمایه اجتماعی، عدم پایبندی به تعهدات بهویژه از سوی دولتها است. وفای به عهد توصیه ای است که در قرآن کریم بارها به آن تأکید شده است[۱۷].
۲-۷-۳- نهاد فرهنگ
جامعه اخلاقی و حقیقت گرا، سرمایه اجتماعی را ارتقاء می بخشد و حقیقت، راستگویی، صداقت و یک رویی اشخاص حقیقی و حقوقی جامعه، رابطه مستقیمی با سرمایه اجتماعی دارد.
از سوی دیگر، مبانی مستحکم هویت یکپارچه و به دور از چندگانگی که بهصورت نسلی و حتی تاریخی شکل میگیرد، باعث انسجام درونی جوامع و پرهیز از پراکندگی میشود.
در توضیح منابع هویت چنان که فالک و کیلپاتریک (۲۰۰۰) عنوان کردهاند، منابعی است که موجب القاء ارزشهای درونی به فرد می گردند که مجموعه باورها ارزش ها و معیارهای فرد را القاء میکنند.
فرهنگ قوی و اعتقادات فراگیر ملی و همگرایی قومیت ها نقش بسیار مهمی را در افزایش سطح سرمایه اجتماعی ایفا می نماید. فرهنگ ها (و بهویژه دین) که هویت را می سازند، اگر قدرتمند باشند، هویت را حفظ و در موارد لازم بازسازی میکند.
افزایش روابط بین گروهی و در سطح ملی، موجب اعتماد متقابل تعمیم یافته و تقویت انسجام ملی میشود. با افزایش روند مزبور، مدیریت رفتارهای اجتماعی تقویت و قابلیت جامعه برای حل مسالمت آمیز آنها افزایش مییابد و امکان تصحیح روند جامعه از طریق مباحثات انتقادی گسترش و واقعگرایی در تعیین اولویت ها و اهداف بهتدریج افزایش مییابد و جامعه از افراط و تفریط در امان می ماند (چلبی، ۱۳۸۶).
۲-۷-۴- نهاد دولت
عملکرد دستگاه های دولتی بر افول یا ارتقاء سرمایه اجتماعی در یک جامعه تأثیر بسیار زیادی دارد و مهمترین اقداماتی که دولت ها می توانند برای ارتقاء سرمایه اجتماعی انجام دهند عبارتاند از: تعریف، اجرا و تضمین حقوق مالکیت، پایبندی اکید نسبت به تعهدات، نظارت بر اجرای دقیق قراردادهای کلان اقتصادی و دفاع از حقوق طرفین قراردادها بهویژه سرمایه گذاران داخلی و خارجی و کار آفرینان، تشویق و تقویت نهادهای مدنی، تقویت و غنی سازی آموزش های عمومی ازطریق نظام آموزشی و رسانه ای، افزایش کارآمدی نظام اداری و جلب رضایت مراجعان و مرتبطان با سیستم بوروکراسی کشور (الوانی و شیروانی، ۱۳۸۵).
۲-۷-۵- نهاد دادگستری
وفای به عهد به ویژه پایبندی به قراردادها نیز با نهادها پیوند دارد. قراردادها را میتوان به کمک نظام قضایی کارآمد و نهادینهشده ضمانت بخشید؛ در غیر این صورت، سطح اعتماد عمومی کاهش مییابد. نهادهای قضایی که عملکردی منصفانه و بی طرفانه دارند، به تعمیم اعتماد کمک میکنند. برابری در مقابل قانون و مساوات در مشارکت سیاسی، نمونه های استاندارد هستند.
۲-۷-۶- نهادهای اقتصادی و اجتماعی
پژوهش های انجام شده با موضوع شناخت عوامل ارتقاء سرمایه اجتماعی و بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر ...