تعداد برگ بالای بلال اصلی
تعداد برگ های بالای بلال اصلی (بالاترین بلال) در ۱۰ بوته تصادفی هر کرت شمارش و یادداشت شد.
تعداد بوته برداشتی
تعداد بوته های هر کرت قبل از برداشت شمارش شدند.
عملکرد دانه ناخالص
بلال های برداشتی توسط ترازوی دیجیتال بدون هاسک ها (پوشش بلال) توزین شد. زمان برداشت ذرت شیرین زمانی می باشدکه دانه ها رنگ انداخته باشند یعنی به رنگ زرد متمایل شده باشند.
عملکرد دانه خالص
از بین بلال های برداشتی هر کرت ۱۰-۸ بلال به طور تصادفی انتخاب و توزین شده سپس بلال ها توسط کارد تراشیده شده و دانه هاو چوب ها توزین شدند و درصد چوب در هر نمونه ۱۰-۸ تایی محاسبه گردید. عملکرد دانه بر حسب کسر درصد رطوبت دانه ها از ۱۰۰ به صورت ذیل محاسبه شد.
عملکرد دانه خالص با رطوبت تصحیح شده = عملکرد دانه ناخالص برداشتی × (درصدچوب – ۱۰۰) درصد دانه: عملکرد دانه خالص با رطوبت تصحیح شده (۱۰۰۰ درصد) رطوبت دانه هر کرت بر مبنای یک نمونه تصادفی از دانه های ۱۰ بلال تصادفی و توسط دستگاه اون خشک گردیده سپس با فرمول زیر رطوبت دانه بر حسب ۷۰۰ درصد تصحیح گردید.
X - 100
عملکرد دانه با رطوبت تصحیح نشده در هر کرت × ــــــــــــــــ = عملکرد دانه برحسب رطوبت ۷۰ درصد
۷۰ -۱۰۰
X = درصد رطوبت در هر کرت آزمایشی بود.
ضمنا میزان رطوبت چوب بلال ها در همه حالات معادل رطوبت دانه در نظر گرفته شد.
ضمنا به منظور اندازه گیری اجزای عملکرد دانه ۱۰ بلال به عنوان نمونه به صورت تصادفی برداشته و روی یکی از ردیف های دانه هر بلال با ماژیک مشکی علامت گذاری و سپس صفات ذیل به ترتیب اندازه گیری شدند:
تعداد ردیف دانه
تعداد ردیف های دانه بلال در دور تا دور هر یک از ۱۰ بلال تصادفی هر کرت شمارش شد.
تعداد دانه در ردیف: تعداد دانه ها در یکی از ردیف های هر بلال تصادفی در ۱۰ نمونه شمارش شد.
تعداد کل دانه در هر بلال: از حاصلضرب تعداد ردیف دانه در تعداد دانه در ردیف هر بلال محاسبه گردید.
قطر بلال
قطر بلال در ۱۰ نمونه تصادفی هر کرت (ترجیحا در ۳ نقطه از هر بلال برداشتی و میانگین ۳ نقطه ) توسط کولیس دیجیتال بر حسب میلی متر اندازه گیری شد.
قطر چوب بلال
مشابه قطر بلال، قطر چوب بلال در ۱۰ نمونه تصادفی هر کرت (ترجیحا در ۳ نقطه) توسط کولیس دیجیتال بر حسب میلی متر تعیین شد (ضمنا این ۱۰ نمونه همان ۱۰ نمونه ای هستند که قبلاً قطر بلال برای آنها اندازه گیری شده بود).
عمق دانه
عمق دانه در ۱۰ بلال تصادفی به عنوان نماینده هر کرت از فرمول زیر محاسبه و یادداشت شد:
قطر چوب بلال – قطر بلال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ = عمق دانه (بر حسب میلیمتر)
۲
تقسیم بر ۲ شدن در فرمول فوق به دلیل آنست که هر دو طرف چوب بلال به صورت دایره ای از دانه وجود دارد.
طول بلال
طول بلال ها در قسمتی که دانه تشکیل شده از ابتدا تا انتها در ۱۰ بلال تصادفی هر کرت با خط کش بر حسب میلی متر اندازه گیری گردید.
اندازه گیری صفات کیفی
برای تعیین میزان قند محلول از معرف آنترون استفاده خواهد شد. نزدیک منحنی بازتابش نوری محلی برای تعیین قندهای محلول در بافت گندم آسیاب شده وجود دارد. در ذیل روشی دیگر به عنوان روش مرجع تشریح شده است. روش آنترون براساس واکنش آنترون (۹ و ۱۰- دی هیدرو-۹-اگزوآنتراکنو) با ترکیب متیل فورفورال کربوهیدراتی (تیمار کربوهیدرات در اسید سولفوریک غلیظ) است که منجر به تولید همی استال رنگی می شود که با دستگاه اسپکتروفتومتری در طول موج ۶۳۰ نانومتر مشخص میشود.
برای تعیین کیفیت ترکیبات هیبرید ذرت شیرین و فوق شیرین در صنایع تبدیلی از تستهای اورگانولپتیک استفاده خواهد شد. به این صورت که هر رقم توسط ۶ نفر مورد آزمون کیفی قرار گرفته و سپس نتایج حاصله از طریق آزمون های ناپارامتری مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
نحوه اندازه گیری هتروزیس
کول رئوتر در سال ۶۶-۱۷۶۱ اولین کسی بود که هتروزیس را در گیاهان توتون وداتوره و…گزارش کرد افرادی از قبیل مندل که با دورگ گیری گیاهان سروکار داشتند نیز به پدیده هتروزیس توجه کرده بودند (مندل، ۱۸۶۵).
آزمایشات نشان داده است که نتایج حاصل از تلاقیهای مشخصی از اینبرد های ذرت از رشد و بنیه بسیار خوبی برخوردارند، درحالی که بروز هتروزیس در نتایج حاصل از تلاقی اینبردهای دیگربسیار کم ویا اصلا وجود ندارد. در اصلاح گیاهان و حیوانات هیبرید این موضوع به عنوان اصل اساسی مورد توجه قرار گرفته است رمز موفقیت در تولید هیبرید به توانایی اصلاح کننده در دست یابی به ترکیب مناسبی از اینبردها جهت تولید هیبریدهای برتر در بازار می باشد. در مواردی که عملکرد F1کمتر از متوسط والدین یا ضعیف تر از والد برتر باشد اصطلاح هتروزیس منفی را به کار می برند.
هتروزیس نسبی
این نوع اندازه گیری هتروزیس بر اساس میانگین والدین بیان می شود وبه طریقه زیر محاسبه می گردد:
میانگین والدین - میانگین F1
۱۰۰ × _________________________ = هتروزیس نسبی
میانگین والدین
هتروزیس نسبت به والد برتر: این اصطلاح اولین بار توسط بیتزر و همکاران در سال ۱۹۶۸، برای توضیح ارزش و پیشرفت هتروزیگوت نسبت به والد برتر شرکت کننده در تلاقی به کار برده شد و به طریقه زیر اندازه گیری می شود:
میانگین والد برتر - میانگین F1
۱۰۰ × ___________________________ = هتروزیس نسبی
میانگین والد برتر
هتروزیس استاندارد
این نوع هتروزیس نسبت به واریته شاهد و محلی اندازه گیری می شود. واریته شاهد واریته است که کشت آن در محل رایج است هتروزیس استاندارد به طریقه زیر اندازه گیری می گردد:
میانگین واریته شاهد - میانگین F1
۱۰۰ × _____________________________ = هتروزیس نسبی
Q(A,B) =
برآورد می شود و معادله خط برازش شده بصورت زیر نوشته می شود.
Ŷ=A+BX
که به ŷ مقادیر پیش بینی شده و به مقادیر Y-ŷ= ɛ مانده ها می گوییم .
در بررسی مدل فرض می شود که :
مانده ها دارای توزیع نرمال هستند.
واریانس ثابت است.
متغیرها مستقل از یکدیگر هستند.
۳-۱۵ رگرسیون چند متغیره:[۶۸]
گر چه مسایل متعددی موجودند که در آنها می توان متغیری را به صورتی کاملا دقیق برحسب متغیری دیگر پیشگویی کرد، به نظر موجه موجه می آید که در صورت در نظر گرفتن اطلاعات بیشتری که مرتبط با موضوع باشند، پیشگوییها را بتوان اصلاح کرد. مثلا باید قادر باشیم که امکان موفقیت در کار معلمان تازه استخدام را با در نظر گرفتن تعداد سالهای کار پیش از استخدام و شخصیت آنها ، علاوه بر تحصیلاتشان، بهتر پیشگویی کنیم. همچنین باید بتوانیم پیشگویی های بهتری درباره میزان استقبال از یک کتاب درسی ، با در نظر گرفتن تقاضای بالقوه و میزان رقابت، علاوه بر کیفیت کتاب ، به عمل آوریم.
به مدل رگرسیونی شامل بیش از یک متغیر مستقل را ((چند گانه)) گفته می شود. و به صورت :
(۳-۱۹)
Y=ß۰+ß۱X1+ß۲X2+…..+ßnXn+ɛ
نوشته می شود که به y متغیر وابسته و به x1 ، x2 و….. و xn متغیرهای مستقل و نهایتا به ɛ خطای مدل گفته می شود.
۳-۱۶ ارزیابی اوزان شاخص ها به روش آنتروپی[۶۹]
در هر مساله ای که فرد تصمیم گیرنده با آن مواجه است، ممکن است دارای چندین شاخص باشد. بنابراین (( دانستن اهمیت نسبی شاخص ها )) ضرورت ویژه ای دارد . از این رو به هر شاخص یک وزن داده می شود ، به صورتی که مجموع اوزان شاخص ها ، برابر با یک باشد. یکی از روش های ارزیابی اوزان شاخصها روش آنتروپی می باشد.آنتروپی یک مفهوم بسیار با اهمیت در علوم اجتماعی ، فیزیک و تئوری اطلاعات می باشد. وقتی که داده های یک ماتریس بطور کامل مشخص شده باشد، می توان از روش آنتروپی ، برای ارزیابی اوزان استفاده کرد. ایده روش آنتروپی این است که هر چه پراکندگی در مقادیر یک شاخص، بیشتر باشد، آن شاخص از اهمیت بیشتری برخوردار است.
آنتروپی در نظریه ی اطلاعات،یک معیار عدم اطمینان است که با توزیع احتمال مشخص pi بیان می شود.
اندازه گیری این عدم اطمینان (Ei) توسط شانون[۷۰]، به صورت زیر بیان شده است:
(۳-۲۰)
Ei = S(P1,P2,……,Pn) = k
K به عنوان مقدار ثابت، به صورت زیر محاسبه می شود:
(۳-۲۱)
K=
ماتریس شاخصها حاوی اطلاعاتی است که آنتروپی می تواند به عنوان معیاری برای ارزیابی آن به کار رود. فرض می کنیم ماتریس شاخصها به صورت زیر است:
شاخص ها
C2
Cn
C1
A1
a ۱n
a ۱۲
a ۱۱
گزینه ها
A2
a ۲n
a ۲۱
a ۲۲
a mn
a m2
a m1
Am
با بهره گرفتن از این ماتریس ،pij به صورت زبر محاسبه می شود:
(۳-۲۲) ; Pij=
و آنتروپی شاخص j ام (Ej) به صورت زیر محاسبه می شود:
(۳-۲۳)
Ei = k
عدم اطمینان یا درجه انحراف( dj ) از اطلاعات به دست آمده برای شاخص j ، بیان می کند که شاخص مربوطه (j) ، چه میزان اطلاعات مفید برای تصمیم گیری ، در اختیار تصمیم گیرنده قرار می دهد . مقدار (dj) به صورت زیر به دست می آید:
-به طور مشابه ماسکل (۱۹۹۸) نیز هفت اصل زیر را برای شاخص های سیستم ارزیابی عملکرد پیشنهاد می کند که عبارتند از: شاخصها باید به طور مستقیم به استراتژی شرکت مربوط شوند
، شاخصهای عملکرد غیر مالی نیز باید مورد توجه قرار گرفته و انتخاب شوند
،باید به این نکته توجه کرد که شاخصهای عملکرد در موقعیتهای مختلف متفاوتند. به بیان دیگر یک شاخص برای تمامی واحدها و یا سازمانها مناسب نیست، این موضوع درباره شاخصها حائز اهمیت است که با تغییر محیط، شاخصهانیزتغییرمی یابند. الف : شاخصهای عملکرد باید برای استفاده آسان و ساده باشند
ب: شاخصهای عملکرد باید بازخور سریعی را ارائه دهند ج : شاخصهای عملکرد باید به گونه ای طراحی شوند که بهبود مستمر را موجب گردند و تنها به نظارت و کنترل ساده اکتفا نکنند.
در مطالعه ای دیگر، ندیم و جافری به سال ۲۰۱۰ به بررسی ” کاربرد هوش تجاری در بانکداری” پرداخته اند. براساس این مطالعه که در بانک سیب پاکستان صورت گرفته است دو پژوهشگر براساس معماری سه لایه فناوری اطلاعات در کسب وکار یک راه جدید برای استقرار هوشمندی کسب وکار ارائه گردیده است. ( ندیم و جافری، ۲۰۱۰)
“لی” و دیگران، ۵ بعد معمول مدیریت زنجیره تأمین (مشارکت استراتژیک با تأمین کننده، ارتباط با مشتریان، سطح اشتراک گذاری اطلاعات، کیفیت اشتراک گذاری اطلاعات، و تعویق) و ارتباط بین ابعاد معمول زنجیره تأمین، مزیت رقابتی و عملکرد سازمانی را بررسی کردند. نتایج این تحقیق با بهره گرفتن از دیدگاه مبتنی بر منابع، بیانگر آن است که سطوح بالاتر از معمول SCM، میتوانند منجر به کسب مزیت رقابتی و بهبود عملکرد سازمانی شوند. همچنین مزیت رقابتی میتواند تأثیری مثبت و مستقیم بر عملکرد سازمانی داشته باشد.
“وو” و دیگران، با بهره گرفتن از دیدگاه مبتنی بر منابع نشان دادهاند که قابلیتهای زنجیره تأمین با بهکارگیری فناوری اطلاعات، باعث تمایز شرکت نسبت به رقبا شده و غیر قابل تقلید برای آنهاست. در این مقاله، تأثیر پیشرفت IT و همراستایی آن برقابلیتهای زنجیره تأمین و عملکرد بازاریابی و مالی، مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای آنها دیدگاهی جدید در ارزیابی سرمایه گذاری IT در فرایند زنجیره تأمین فراهم کرده است. آنها نقش قابلیتهای زنجیره تأمین را بهعنوان متغیری تعدیل کننده بین پیشرفت ITو عملکرد سازمانی بررسی کرده است. آنها معتقدند که قابلیتهای زنجیره تأمین میتوانند منابع مرتبط با IT را به سطحی بالاتر از ارزش، انتقال دهند.
۲-۸-۲ مروری بر کار های انجام شده داخل ایران
محقر، لوکس، حسینی و منشی ( ۱۳۸۷)، این مقاله برای خواننده دیدگاهی از اهمیت استراتژیک آن فراهم می کند. مقاله هم چنین تشریح می کند که فناوری ها در کسب وکار چگونه می تواند تکنولوژی موثری در صنایعی نظیر بانکداری برای انجام دادن موضوعات حساسی مثل بازرسی و کشف تقلب باشد. مسلما اطلاعات برای داشتن این بینش نقشی حساس بازی کرده و می تواند به تنهایی مفید واقع شود مشروط بر آن که راهنمایی کننده، متمرکز، بهنگام و به سادگی قابل دسترس بوده و هر دو جنبه کلان و خرد شرکت را نشان دهد. به خاطر پیشرفت فناوری اطلاعات، تکنولوژی های هنرگونه نظیر هوشمندی کسب وکار توسعه داده شده اند تا برای ما ترکیب فوق را آماده کنند.
تهوری(۱۳۸۵) ، نیز در مقالهای با عنوان «لزوم بازنگری در برنامههای آموزش کتابداری و اطلاعرسانی با توجه به نیازهای مهارتی جدید کتابداران و اطلاعرسانان» بازنگریهایی را هم که در بعضی گروه های آموزشی این رشته انجام شده، بیان می دارد و برنامه آموزشی بازنگریشده دانشگاههای تهران، مشهد و الزهرا را ضمیمه مقاله خود کرده است.
هاشم نژاد (۱۳۸۷)، هر سازمانی، اعم از شرکتهای بزرگ، شرکتهای دولتی، یاکسب و کارهای کوچک میخواهند خواستههای مشتریان و سهامداران گوناگون را براورده سازند. بنابراین، نیازمند مواد، تجهیزات، تسهیلات و تأمین کنندگانی از سازمانهای دیگر هستند و عملکرد یک سازمان به وسیله فعالیتهای سایر سازمانهایی که تشکیل زنجیره تأمین میدهند، تحت تأثیر قرار میگیرد. نقش تسهیم اطلاعات در دستیابی به رقابت پذیری، موضوعی است که طی سالهای اخیر در سطوح مختلف اعم از شرکت، کسب و کار و زنجیره تأمین مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. کارایی و اثربخشی هر سازمانی، حاصل عملکرد مدیریت و ساختار زنجیره تأمین آن سازمان است. رمز بقای سازمانهای امروزی در درک و شناخت نیاز مشتریان و پاسخگویی سریع به این نیازها نهفته است. زنجیره تأمین شامل تمامی فعالیتهای مرتبط با جریان و مبادله کالاها و خدمات، ازمرحله ماده خام تا مرحله محصول نهایی قابل مصرف توسط مشتری است. این نقل و انتقالات علاوه بر جریان مواد، شامل جریان اطلاعات و مالی نیز میشود. نمودار یک نمایشی کلی از یک زنجیره تأمین را نشان میدهد.
شبکه فناوری اطلاعات ایران، در مقاله ای با نام «ارزیابی عملکرد برای پروژه ها و امور فن آوری اطلاعات در سازمانها»بیشتر سازمان ها با توجه به خصوصیات و ویژگیهای کسب وکار خود نگاه خاصی در مورد اجزا و فرایندهای مدیریت عملکرد دارند. روش های ارزیابی عملکرد سازمانها، مدیریت عملکرد را فرایندی برای “آنچه که سازمان باید بدان دست یابد” و “چگونگی دست یافتن به آن” به همراه ادراکی واحد و زبانی مشترک می دانند. مدیریت عملکرد از طریق بهبود مستمر عملکرد افراد و فرایندها به همراه تمرکز بر نقاط ضعف و قابل بهبود به موفقیت سازمان در تحقق اهداف راهبردی و افزایش اثربخشی فرایندهای کاری کمک میکند. ارزیابی عملکرد اقدامی به منظور سنجش، اندازه گیری، ارزش گذاری و قضاوت درباره عملکرد طی یک دوره معین است. ارزیابی عملکرد از نگاه سازمانی مترادف با بهبود اثربخشی افراد و فرایندهای کسب وکار سازمان است. در واقع ارزیابی عملکرد در نحوه استفاده از منابع در قالب شاخص های کارایی بیان می گردد. به عبارت ساده، نسبت ورودی به خروجی را کارایی می گویند لذا سیستم ارزیابی عملکرد در واقع میزان کارایی در خصوص استفاده بهینه از منابع و امکانات را مورد سنجش و اندازه گیری قرار می دهد. نهایت امر باید گفت سیستم ارزیابی عملکرد فرایند سنجش، اندازه گیری، مقایسه وضع موجود با وضع مورد نظر و نحوه دستیابی به وضعیت مطلوب با معیارها و نگرش معین در حوزه تحت پوشش با شاخص های تعیین شده در دوره زمانی معین با هدف بازنگری، اصلاح و بهبود مستمر است.
احسانی فرد(۱۳۸۵) ، بسیاری از دغدغه های عملکردی در نظام شهری در حوزه شهرداری ها و مناطق تحت امر شهرداری مرکز تبلور پیدا می کند. اصلاح جامعه شهری و ارتقاء عملکرد و مدیریت آن در شهرداری ها و مناطق آن بدون پرداختن به این مجموعه و نقش و جایگاه آن و بهبود و ارتقاء عملکرد آن مقدور نخواهد بود. بررسی های انجام شده نشان می دهد که مدل ارزیابی متوازن «BSC» و تعالی سازمانی «Efqm» در صورت تلفیق می توانند چارچوب مناسبی را برای ارزیابی عملکرد خصوصا در نظام های شهری و عملکرد مناطق شهرداری ها فراهم آورد؛ زیرا این دو مدل، صرف نظر از شباهت های مهمی که با هم دارند، دارای منشاءهای متفاوتی هستند و می توانند هم پوشانی مناسبی را ایجاد نمایند.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
یکی از مراحل اساسی واصلی هر تحقیق گرد آوری اطلاعات مورد نیاز تحقیق است که گاه روش تحقیق نامیده می شود. مرحله گردآوری اطلاعات آغاز فرایندی است که طی آن محقق یافته های میدانی وکتابخانه ای خود را گردآوری می کند و به روش استقرایی به فشرده سازی آن ها می پردازد.
بشر در هر دوره تاریخی به آگاهی از روش و ابزار کسب معلومات و به عبارتی روش های تحقیق نیاز داشته است، بنابراین محققان و اساسا هرکس که می خواهد بداند و مجهولی را کشف کند و بردامنه معلومات خود بیفزاید باید از روش های تحقیق اگاهی یابد.
در این فصل روش شناسایی پژوهش در چند بخش شامل روش تحقیق-ماهیت تحقیق-جامعه آماری-نمونه گیری تحقیق-ابزار سنجش و مراحل گردآوری آن و مهم ترین بخش این فصل بررسی اعتبار و روایی ابزار سنجش، موضوع مورد بررسی پیرامون نقش تعاملی فناوری اطلاعات و آموزش عملکرد مالی نشان می دهد .
۳-۲ روش شناسی پژوهش
یکی از بدیهی ترین قسمت های مربوط به بررسی و تحقیق قسمت متدشناسی و مشخص نمودن روش بررسی و تبیین شروع کار با بهره گرفتن از ابزار و امکانات لازم برای دسترسی به پاسخ های مورد احتیاج است. استفاده از روش های مختلف بستگی به وضعیتهای متفاوت در جوامع از لحاظ نوع اجتماع، امکانات اقتصادی و رفاهی و سیاست حاکم برآن و مهم تر از همه موقعیت و پراکندگی جمعیت با توجه به نوع تحقیق دارد.
روش کار در این تحقیق نمونه گیری است. این تحقیق به مطالعه ویژگی ها و صفات افراد جامعه می پردازد و وضعیت فعلی جامعه ی آماری را در قالب سطح فناوری اطلاعات و عملکرد مالی بررسی می کند . این تحقیق ازنوع مطالعه توصیفی پیمایشی می باشد جامعه آماری را مدیران و کارمندان ارشد شرکت های کوچک استان یزد تشکیل می دهند که طبق آمار شهرک صنعتی استان یزد شامل ۱۱۱ کارمندان ارشد و ۴۰ کارشناس و۳۹نفرمدیر(جمعا۱۹۰)می باشند. سن و سابقه کار و تحصیلات و سمت کاری کارمندان در پرسشنامه جهت بدست آوردن آمار توصیفی پرسیده شده است.
۳-۳ متغیر های تحقیق
با توجه به مدل ارائه شده در این تحقیق ، عوامل موثر بر عملکرد مالی شامل فناوری اطلاعات ، برنامه ریزی فروش در محیط it ، برنامه ریزی تولید در محیط it ، برنامه ریزی مالی در محیط it ، برنامه ریزی خرید در محیط it و برنامه ریزی و منابع انسانی در محیط it می باشد که هر یک نیز توسط زیرمتغیرهایش تعیین می شود.
در این تحقیق یک نمونه ۱۲۳ تایی روش تصادفی طبقه بندی شده جدول مورگان بین کارمندان ارشد و مدیران شرکت های کوچک مورد بررسی قرار گرفتند.
جدول شماره ۱ : جدول تعیین نمونه های مورد نیاز
کارمند | کارشناس | مدیر | جمع کل | |
تعداد افراد در هر گروه جامعه | ۱۱۱ | ۴۰ | ۳۹ | ۱۹۰ |
تعداد افراد در هر گروه نمونه | ۷۱ | ۲۷ | ۲۵ | ۱۲۳ |
۳-۴ مدل مفهومی تحقیق
وسواس یکی از صدها رفتاری است که از آدمی سرمی زند؛ امّا تفاوت آن با سایر رفتارها در این است که وسواس یک رفتار نابهنجاربوده و ریشه ی فیزیولوژیک دارد یعنی اینکه این اختلال را نمی توان فقط به عوامل محیطی یا فرهنگی نسبت داد بلکه فاکتور مهم دیگری به نام «وضعیت و شرایط خود انسان» نیز در بروز آن دخیل است.
جنبه ها ی فیزیکی رفتار وسواسی را باید در چگونگی عملکرد مغز، اعصاب، غدد و دستگاه های حسّی فرد مبتلا به وسواس جستجو کرد.[۱۶۷] امّا جنبه غیر فیزیکی آن تحت تأثیر عوامل متعدّد دیگری قرار می گیرد. ازجمله عوامل فیزیکی که موجب آشکارسازی علائم وسواس می گردد، می توان به التهاب مغز، جراحات سر وغدد مغزی اشاره کرد. «محقّقان به کمک توموگرافی نشر پوزیترون(PET) و سایر فنون تصویرسازی مغزی، برای اختلال وسواس فکری-عملی ریشه های عصب شناختی پیدا کرده اند.»[۱۶۸] در افراد مبتلا به OCD ، فعّالیّت قطعه پیشانی مغز بیشتر از افراد غیر وسواسی است. این افزایش می تواند منعکس کننده توجّه بیش از حد فرد وسواسی به افکار و تصوّراتش باشد. علاوه بر این، پژوهش های بیو شیمیایی انجام شده درباره فعل و انفعالات شیمیایی مغز، تأیید می کنند که تغییر در میزان برخی از مواد شیمیایی مغز می تواند بر نحوه ی بروز وسواس اثرگذار باشد. در اینجا به بررسی برخی از این فاکتورهای اصلی زیستی ( هم فیزیکی و هم شیمیایی) که در ایجاد وسواس دخالت دارند، می پردازیم:
۲-۱-۱-۱- نقش وراثت در ایجاد وسواس
یکی از مهم ترین عوامل زمینه ساز بروز وسواس که در دهه های اخیر مورد توجه ویژه ی پژوهش گران قرار گرفته ومطالعات گسترده ای را به خود اختصاص داده است، مسئله توارث وژنتیک در انتقال وسواس است. نتایج برخی از تحقیقات وپژوهش ها نشان داده است که حدود چهل درصد وسواسی ها، این بیمارى را از والدین خود به ارث بردهاند. اگرچه گروه دیگری از محققان جنبه ارثى بودن وسواس را محتمل می دانند؛ ولی شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارند که تأیید می کنند عوامل وراثتی یعنی «ژن ها»[۱۶۹] را می توان به عنوان واسطه های اصلی در انتقالِ بعضی از نشانگان منحصر به فرد وسواس ، منشاء اثر دانست. بررسی های انجام شده برروی خانواده ها ونیز دوقلوهای یک تخمکی[۱۷۰] یا دو تخمکی،[۱۷۱] حاکی از آن است که فقط چند ژن محدود- نه تعداد زیادی- در ظهور وبروز علائم وسواس ایفای نقش می کنند.[۱۷۲]
همچنان که فرزندان ویژگی های ظاهری خود مثل: رنگ پوست، قد و شکل و… را به طور ژنتیکی از والدین خود دریافت می کنند، گروهی از ویژگی های روانی خود را نیز از پدر و مادر ارث می برند. استرسهایی که فرد در طول زندگی با آن ها مواجه می شود و نیز آنچه که یاد می گیرد و روش یادگیری آن ها، در بالفعل نمودن و شعله ور ساختن این اختلال تأثیر گذار هستند.
مطالعه بر روی خانواده ها، نشان داده است که در خانواده ی افراد وسواسی اختلالات اضطرابی و افسردگی بیشتری دیده می شود. این یعنی این که وسواس می تواند پایه ی وراثتی مشابهی با این اختلالات داشته باشد. هم ابتلائی وسواس با اختلالات اضطرابی دیگر و نیز افسردگی می تواند مهر تأییدی بر صحّت این ادّعا باشد.
محقّقینی که درمورد زمینه های وراثتی اختلال وسواس کار می کنند اعتقاد دارند که برخی از رفتارها برای بقاء زندگی ویا به منظور پرورش یافتن، ضروری و اجتناب ناپذیر هستند. به عنوان مثال، « شستن و تمییز کردن و پاکیزه بودن» در مورد انسان های اولیّه، شاید وسیله ی خوبی برای جفت یابی ویا جلوگیری از شیوع بیماری ها و آلودگی ها بوده است. « کنترل کردن»، رفتار مفیدی برای ممانعت از خطر حمله ی حیوانات وحشی و خطرناک بوده و یا « ذخیره سازی» یک نوع رفتار غریزی است که در مواقع خاص و یا کمبود غذا می تواند مفید وقابل استفاده باشد. با توجّه به سودمند بودن این رفتارها، ژن های مربوط به آنها ، به طور طبیعی، در انسان های اولیه انتخاب شده وبه نسل های بعدی انتقال یافته است وبه این ترتیب احتمالاً زمینه وراثتی انتقال وسواس ، شکل گرفته است.[۱۷۳]
لازم است هنگام بحث از تئوریِ ارثی دانستن اختلال وسواس، به این نکته هم دقّت داشته باشیم که صِرف رأی دادن به عامل وراثت و پذیرفتن آن، به عنوانِ انتقال دهنده ی وسواس، به معنای « فعّال و شعله ور دانستنِ» ناهنجاری وسواس نیست، بلکه پذیرفتن این تئوری به این معناست که اگر فردی به طور ذاتی وارثی دارای ژن ایجاد وسواس باشد ، در صورتی که در معرض سایر علل – روانی واجتماعی- قرار نگیرد هرگز به وسواس مبتلا نمی شود والبته بالعکس.
از آن چه که در توصیف زمینه ی وراثتی وسواس گفته شد می توانیم به این نتیجه برسیم که چون تعداد زیادی از افراد وسواسی دارای زمینه های ارثی ابتلا به این اختلال هستند، نحوه آموزش دادن افکار واعتقادات، مهارت ها، رفتارها، اعمال وآئین های دینی به آن ها باید به گونه ای باشد که ایجاد اضطراب واسترس نکند وبه دنبال آن موجب فعّال سازی رفتارهای وسواس گونه نگردد. این افراد اگر شرایط زندگیِ خانوادگی و اجتماعی خوب ومتعادلی داشته باشند، یا در دوره ی کودکی و نوجوانی خود با بحران های شدید عاطفی وروحی مواجه نشده باشند وهمچنین وقایع کم اهمیّت تری مثل تغییر مدرسه، تغییرشغل یا محیط زندگی برایشان پیش نیامده باشد، استعداد آن ها برای ابتلاء به وسواس به راحتی شعله ور نمی شود.[۱۷۴]
۲-۱-۱-۲- عوامل جسمی اثر گذار در ایجاد وسواس
عوارض واختلال های مختلف پزشکی و یا عصبی از قبیل عفونت ها، مسمومیّت ها، ضایعات ویا آسیب های حادّ مغزی ویا آسیب ها و بیماری های مغزی وجود دارند که تأثیر آنها را در بروز وسواس نمی توان نادیده گرفت ویا انکار نمود. متخصّصین این رشته علاوه بر این موارد، موارد بسیار دیگری را ذکر کرده اند که از جمله ی عوامل جسمی اثرگذار در ایجاد وسواس هستند که پرداختن به همه ی آنها در این مجمل نمی گنجد.[۱۷۵] من باب نمونه به چند مورد مهم تر در زیر اشاره می گردد:
۲-۱-۱-۲-۱– کارکرد نابهنجار مغز واثر آن در بروز وسواس
مطالعات تصویر برداریِ مغزی که در خصوص نحوه عملکرد مغز، در مبتلایان به وسواس انجام شده اند، اغلب تفاوت های ظریفی را در ساختار مغزی[۱۷۶] افراد وسواسی وغیر وسواسی نشان داده اند. این مطالعات ناهنجاری هایی[۱۷۷] را در برخی از مناطق مغزی افراد وسواسی ثابت می کنند. عدّه ای از متخصّصین امر براین باورند که عامل اصلی شکل گیری این اختلال در ساختار مغز، مداربندی و فعل وانفعالات شیمیایی و نورونی آن قرار دارد و این امر، علّت اصلی تمایز افراد مبتلا به وسواس از افراد سالم است. اطلاعات واردشده از دنیای خارج از مغز، در این بخش ها دسته بندی و مرتب شده و اطلاعات غیر ضروری غربال و از دور خارج می گردند.این بخش ها خود را درگیر کنترل تکانه ها یا واکنش ترس هم می کنند. این بخش ها در موقعیت هایی که افکار مزاحم به ذهن هجوم می آورند و فرد قادر به عدم توجه یا بی اعتنایی به آن ها نیست به شدت درگیر می شوند وتحت فشار قرار می گیرند.
قشر پیشینِ حدقه ای در بخش جلو مغز و در بالای چشم ها قرار گرفته است. در این مکان، اطلاعاتی که از کانال حواس بساوایی، شنوایی و بینایی به مغز راه می یابند تعبیر و تفسیر می شوند. اطلاعات واردشده با هیجان ها و قضات های اخلاقی پیوند می خورند. تصاویر مغزی نشان داده است که این بخش از مغز افراد وسواسی بسیار فعّال است. فعالیت بیش از حد این بخش از مغز باعث هوشیاری و شک زیاد می گردد، به طوری که فرد با نگاهی موشکافانه تر به محیط اطراف خو د می نگرد و ازدقت و هوشیاری زیادی برخوردار می شود. جالب است بدانید که معمولاً بعد از درمان به روش داروئی ودرمان های شناختی- رفتاری، فعالیت بیش از حد این بخش از مغز کاهش می یابد. « این نواحی در بازداری رفتار و فرآیندهای توجّه نقش اساسی دارند.»[۱۷۸]
از دهه ۱۹۸۰ به بعد ، محقّقان به یافته های جدیدی درباره ی «ناهنجاری های نوروبیولوژیکی»[۱۷۹] به عنوان مشخّصه ها و ویژگی های متمایز کننده وسواس دست یافتند، که مورد اتّفاق نظر اکثر دانشمندان روان شناسی نیز بوده است. این ناهنجاری ها به دو گروه اصلی زیرتقسیم می شوند:
۲-۱-۱-۲-۱- ۱- ناهنجاری در کارکردهای مغز
هنگامی که بخشی از مغز آسیب می بیند، دیگر مناطق فعال تر شده وسعی می کنند که وظایف بخش آسیب دیده را برعهده گرفته وکم کاری آن را جبران نمایند.[۱۸۰] درنتیجه ی این اقدام، ترافیک وتراکم کنش ها و واکنش ها در عملکرد مغز افزایش می یابد تا بتواند نابهنجاری وعدم تعادل حاصله را درمان کرده وبه حالت متعادل پیشین خود برگرداند. در اختلال وسواس نیز وضع به همین منوال است. یعنی این اختلال زمانی آشکار می شود که کل سیستم مغزی به علّت تراکم وظایف بامشکل مواجه گشته ودر انجام مأموریت خود، که جبران نتایج حاصل از افزایش میزان سروتونین[۱۸۱] است، ناکام می ماند.
از آنجائی که فرد وسواسی می پندارد دارای نیرویی است که می تواند از بسیاری از حوادث بد وناگوار جلوگیری کند، اما در عین حال چون به این احساس و ظنّ خود اطمینان ندارد ، دچار اضطراب می گردد.اینجاست که مغز وارد میدان می شود تا با بهترین شیوه ممکن با این اضطراب سازش ومصالحه نماید. اگرچه این فرایند یک فرایند و پروسه طبیعی در عملکرد مغز به حساب می آید، ولیکن مغز را به یک سیستم غیرطبیعی، تبدیل می کند که درضمن اشتغال به سازوکار خنثی کنندگیِ اثر افزایش اضطراب، تغییراتی را نیز در فعّالیّت عصب-رسانه ی سروتونین پدید می آورد. به دنبال تغییرات مقدار سروتونین، به تدریج علائم ونشانه های اختلال وسواس نیز آشکار می شوند.[۱۸۲]
بنابراین به بیان ساده تر هرقدر ورودی اضطراب به کورتکس مغز بیشتر باشد عملکرد بهنجار مغز در کنترل رفتارها، کاهش و فعّال سازی رفتارهای نابهنجار افزایش می یابد. بدین ترتیب اگر ورودی اضطراب به مغز، به ویژه در افرادی که زمینه مستعد ومناسبی برای بروز رفتارهای وسواسی دارند، کاهش یابد عملکرد بهنجار مغز هم در کنترل رفتارها، افزایش می یابد. این فرایند به عنوان یک پروسه ی طبیعی ، قطعاً در فعالیت ها و عملکردهای مغزی همه ی انسان ها وجود دارد ؛ اما از آن جایی که بررسی سازوکار بروز وسواس ، به طور خاص، در افراد متدیّن و مقیّد به رعایت احکام و دستورات و آموزه های دینی، در کانون توجه این پژوهش قرارگرفته است، خوب است که در این جا به ارتباط بین این فرایند علمی و تأثیر آن در ایجاد رفتارهای وسواسی در گروه فوق الذکر، اشاره ای داشته باشیم.
۲-۱-۱-۲-۱- ۲- ناهنجاری های نوروشیمیایی ِ مغز
انسان ها به طور ذاتی دارای رفتارهای قالبی از قبیل شستن و تمیزی وپاکیزگی هستند. این نوع رفتارهای ذاتی توسط بخش عقده های قاعده ایِ مغز کنترل و ساماندهی می شوند. در مقابل، بخش دیگری در مغز وجود دارد که مسئول تفکّرات انسان است و وجود رفتارهای غیرمنطقی را درک کرده و سعی می کند از بروز این نوع رفتارهای قالبی که به وسیله عقده های قاعده ای به وجود می آیند، جلوگیری کند. پاره ای از تحقیقات نشان داده اند که فعالیّت قطعه پیشانی[۱۸۳] مغز در افراد مبتلا به وسواس نسبت به افراد عادی ، افزایش بیشتری دارد و دیگر اینکه اندازه عقده های قاعده ای نیز، در این افراد کوچک تر می شود.
قطعه پیشانی مغر مسئول کنترل چیز های جدید و خطرناک است در حالیکه عقده های قاعده ای رفتارهای خودبه خودی مثل شستن، کنترل کردن وپاکیزگی را حفظ می کند. هنگام بروز وسواس، قطعه پیشانی سعی می کند فعالیت عقده های قاعده ای را خنثی ساخته وبه رفتارهای تشریفاتی پایان دهد.[۱۸۴] بعضی دیگر از محققان معتقدند که فرد مبتلا به وسواس در «کُدبندی» و تقسیم بندی اطلاعات واردشده به مغز دچار اشکال است. همه ی ما انسان ها در طول زندگی با موضوعات ترس آور روبه رو شده و هیجان منفی ترس را احساس کرده و انبوهی از اطلاعات مرتبط با ترس را در لایه ها وشبکه بندی های حافظه ی خود ذخیره کرده ایم. هر شبکه حاوی اطلاعاتی درباره ی محرک های بیرونی یا محیطی مزاحم، واکنش هایی به ترس یا ناراحتی و همین طور شیوه ی تجزیه وتحلیل محرک ها و واکنش هاست. در این شبکه بندی ها و در بستر اطلاعات ذخیره شده( با موضوع ترس) ارزیابی بیش از حد خطر وتهدید شکل می گیرد و بارور می شود.[۱۸۵]
در اکثر نظریّه هایی که درباره سبب شناسی وسواس ارائه شده اند، به نوعی اختلال وکارکرد نابهنجار در مدارهای عصبی مغزی که بسیار پیچیده نیز هستند، اشاره شده است.[۱۸۶] این اختلال در اثر «عدم توازن» در مواد شیمیایی درون اعصاب به وجود می آید. مواد شیمیایی ای که در مدارهای مغزی نقش یک ناقل عصبی بسیار مهم را بازی می کنند و عامل ارتباطی بین سلول های نورونی مغز محسوب می شوند سروتونین ودوپامین هستند که تحت عنوان عصب رسانه[۱۸۷] شناخته می شوند.
سروتونین تنظیم فعل وانفعالات فیزیولوژیکی مختلفی را مدیریّت می کند. از جمله این فعل وانفعالات می توان مواردی مانند: ادراک درد، رفتارهای مرتبط با پرخاشگری ، اعمال جنسی وتکانه ای، رفتارهای خُلقی و اضطرابی، خوابیدن، تنظیمات درجه حرارت بدن و اشتها، ایجاد حرکت و تعادل را برشمرد.
تغییر در میزان سروتونینِ نرمال مغز، وغیرطبیعی شدن مقدار آن ، آسیب پذیری نسبت به وسواس را افزایش می دهد. بااین وجود امکان دارد که سروتونین به تنهایی و مستقیماً علّت ایجاد وسواس نباشد بلکه یک نقش ثانویه داشته باشد. باتوجه به کارکردهای گوناگون سروتونین در بدن، نمی توان برای سروتونین ایجاد وسواس نقش اختصاصی خیلی مشخّصی قائل شد؛[۱۸۸] اما شواهدی وجود دارد دالّ بر اینکه سروتونین موجب تغییراتی در یاخته های عصبی (سلول های عصبی) افراد مبتلا به وسواس می شود. به هرحال آنچه که در این باره قطعی وتردیدناپذیر است این است که هر عاملی که میزان اضطراب را در فرد وسواسی کاهش دهد باعث می شود عملکرد یاخته های عصبی بدون نیاز به مصرف داروهای مولّد سروتونین، بهبود یافته و در پی آن اضطراب فرد مبتلا ازبین برود ودرنهایت بهتر می تواند درجهت غلبه بر رفتارهای وسواسی اقدام کند.[۱۸۹]
با توجه به این که هیجاناتی مثل اضطراب و احساس گناه در افراد کمال طلب متدیّنی که از یک سو دارای زمینه مناسبِ ابتلاء به وسواس هستند وازسوی دیگر، مشتاق اند که امر شارع مقدس را اطاعت کنند و اعمال عبادی و تکالیف دینی خود را به نحو احسن به جای آورند، هنگام عمل کردن به احکامی که با ظرافت ودقّت بسیار در جزئیّات، بیان شده اند، به شدّت دچار استرس، تشویش ونگرانیِ اضطراب آور می گردند وبدین ترتیب ظرفیت وپتانسیل اضطرابی بالایی را کسب نموده و آن را وارد سیستم مغزی خود می کنند. این حالت، روند فعالیت بهنجار مغزی را برای کنترل وتنظیم رفتار، مختل کرده، آن را کاهش داده کارکرد مثبت یاخته های مغزی را با مشکل مواجه می کند، ونوعی نابهنجاری در مدارهای عصبی بین دو قطعه پیشانی مغز و عقده های قاعده ای آن پدید آورده وسپس میزان عملکرد نابهنجار و وسواسی آن را افزایش می دهد.[۱۹۰] درپی چنین فرآیندی، احساس ناکامی و عدم بهره وری متعالی از انجام فعل عبادی، شخص را دچار ، کسالت و درماندگی،سرخوردگی و یأس و ناامیدی از درگاه فضل الهی می سازد. بدین ترتیب، انجام عمل عبادی که قرار بود با خود آرامش روحی وروانی به همراه بیاورد، به جای ایجاد آرامش، به تشویش خاطر ونگرانی بیشتر فرد وسواسی می انجامد. وجود عامل ترس از ناکامی در انجام تکالیف دینی به نحو احسن ومطلوب وترس از عذاب شدن در دادگاه عدل الهی به دلیل نقص در اعمال ، زمینه ی مناسبی را برای فعال کردن و اشتعال رفتارهای وسواسی ، به ویژه در افراد مستعد، پدید می آورد.
از آنچه گفته شد می توان چنین استنباط کرد که عمل به تدابیر پیش بینی شده درفقه اسلامی در قالب قواعد واصول فقهی متعدّد ( اصل طهارت، قاعده نفی عسروحرج، اصل صحت…) در واقع یک فنّ وتکنیکِ اضطراب زدایی – ریلکسیشن- است. فرد مکلّف، هنگام رویارویی با شک و تردیدهای تکلیفی و عبادی، با عمل کردن به این اصول وقواعد فقهی، مانع از بروز نگرانی وعذاب وجدان در ضمیر ناخودآگاه خودشده و به این ترتیب ورودی اضطراب را به کورتکس مغز کاهش می دهد، وهمان طور که پیش تر هم اشاره شد، ورود اضطراب کم تر یعنی « عملکرد بهنجارتر مغز در کنترل رفتارها وحرکات.»
۲-۱-۱-۲-۲- ضعف قوای جسمانی
ضعف جسمی یکی از عوامل تشدیدکننده وسواس به شمار می رود.[۱۹۱] وقتی قدرت جسمی افراد کاهش می یابد، عوامل بیماری زا اعمّ ازجسمی و روحی زمینه مساعدتری برای رشدو نمو پیدا کرده و حمله قوی تری را علیه این جسم نحیف و رنجور تدارک می بینند. همان طور که شکست وضعف اراده و قدرت روحی در پیدایش بیماری وسواس مؤثر است، ضعف جسمانی نیز آن را توسعه می دهد. بیماران وسواسی خود معترفند که در دوره ضعف جسمی، گرایش وسواسی آن ها بیش تر شده و حملات افکار وسواسی، به شیوه ی حادتری، عارض آنان می گردد. براساس «فرضیه روان تنی»،[۱۹۲] همچنان که عوامل روان شناختی تأثیر بسزایی در مستعد ساختن فرد برای ابتلاء به بیماری های جسمانی دارد، عکس آن نیز صادق است؛ یعنی بیمار شدن نیز به نوبه خود حالت ذهنی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. اکثر کسانی که بیماری جسمی دارند ومجبورند طولانی مدّت با این ضعف زندگی کنند، خیلی از مواقع دچار حالت های افسردگی، اضطراب، خشم، احساس ناامیدی و درماندگی می شوند. وجود چنین حالت هایی می تواند شخص وسواسی را از لحاظ جسمی سست کرده و عجز و ناتوانی اورا افزون نماید ودرنتیجه به عنوان عامل تقویت کننده افکار واعمال وسواسی، در این فرد به شمار آید.[۱۹۳] در چنین مواقعی فرد وسواسی دیرتر می تواند خود را از چنگال افکار وسواس گونه نجات دهد، بر عکس هرچه انسان از سلامتی وتندرستی بیشتری برخوردار باشد، مقاومت او دربرابر ابتلاء به وسواس بیشتر می شود ودرصورت ابتلاء شدّت آن کمتر خواهد بود. بنابراین اگر فرد وسواسی از نظر جسمی وبنیه، تقویت شود و ازطرفی زمینه عصبانیت ها وهیجاناتش نیز ازبین بروند، راحت تر می تواند بر افکار واعمال وسواسی خود غلبه کرده ونجات یابد. [۱۹۴]
۲-۱-۱-۲-۳- گلودرد استرپتوکوکی
برخی مطالعات نشان می دهند که تعدادی از کودکان پس از ابتلا به یک نوع گلو درد استروپتوکوکی[۱۹۵] دچار OCD می شوند. البته در این مطالعات جای بحث وجود دارد و برای این که گلودرد استرپتوکوکی به عنوان علت شناخته شود شواهد بیشتری مورد نیاز است.
۲-۱-۲ - ریشه ها و علل شخصی بروز وسواس
ریشه های بروز وسواس همیشه از نوع ارثی، جسمی، فیزیولوژیکی، مغزی یا نوروبیولوژیکی نیستند بلکه در خیلی از موارد، علل بنیادین شروع وسواس، به انگیزه های فرد در درون خود انسان برمی گردند؛ یا به عبارت دیگر عواملی در وجود خودِ فرد وسواسی، ریشه دوانیده اند که زمینه ظهور وسواس را فراهم می سازند . برخی از این عوامل شامل موارد زیر می شوند :
۲-۱-۲– ۱- حبّ ذات
عدّه ای از افراد در «دوست داشتن خود» به افراطی گری و خروج از حد اعتدال گرفتار می شوند. این گونه افراد انتظار دارند همه آنان را دوست داشته باشند و به آنان احترام خاص بگذارند، دستوراتشان را مو به مو اجرا کنند وهرگز کاری بر خلاف میل و خواسته آن ها انجام ندهند.این افراد اگر با شرایطی روبرو شوند که خلاف انتظارشان باشد، دچار عوارض روحی شده ودر دراز مدت، مستعد ابتلاء به وسواس می گردند. [۱۹۶]
۲-۱-۲ – ۲- فراموشی خدا
در آیات قرآن وروایات معصومین (ع) به کرّات در مورد وساوس شیطان وتأثیر آن ها در دوری واعراض از یاد خداوند تأکید شده است. از نظر اسلام ایمان به خدا ویاد او تنها پناهگاه مطمئن برای حفظ انسان از آسیب های گوناگون جسمی وروحی ، ازجمله غلبه برافکار واعمال وسواس گونه به شمار می آید.(در ادامه ی این فصل به این موضوع بیشتر خواهیم پرداخت.)
علاوه بر این، یکی از دلایل عمده ی عدم حضور قلب در نماز، همین وسوسه های شیطانی و افکار مزاحم و واسواس گونه است.فرد مبتلا به وسواس، به علت توجه و دقت افراطی به ظواهر نماز و درگیر شدن با افکار مزاحم، نمی تواند به سادگی بر امور مهم تمرکز کافی داشته باشد. کم حافظه شدن در فرد وسواسی به دلیل به خاطر سپردن تعداد بسیار زیادی از موضوعات غیرطبیعی وغیر مفید، و فراموش کردن مسائل مهم امری است رایج که فراوان اتّفاق می افتد؛ مثلا به راحتی و با دقت به یاد می آورد آخرین بار چند دفعه هر کدام از دمپایی های دستشویی را آب کشیده است، اما تاریخ دقیق امروز را به خاطر نمی آورد.[۱۹۷]
۲-۱-۲-۳- فعالیت ها و نشخوارهای ذهنی
برخی اوقات اموری ذهن انسان را به خود مشغول می سازند که بسیار ساده، ناچیز وبی اهمیّت هستند. درچنین وضعیتی، ذهن دچار سرگشتگی و تحیّر می گردد و در واقع به دنبال بهانه ایست که خود را از این شرایط برهاند. اما فقدان یک برنامه منسجم و هدفمند در خودآگاه انسان، موجب بی ثباتی و تزلزل ذهنی فرد می گردد.این تزلزل و ازهم گسیختگی باعث می شود ذهن فرد به هر سوی گرایش پیدا کرده، به هر چیز ارزشمند و بی ارزشی متمسّک شود و مدّت ها به نشخوار آن بپردازد. این نشخوار دائمی افکار، توهّمات بی اساسی را در مخیّله فرد شکل می دهد که بستر مناسبی برای ایجاد وسواس به شمار می آید. [۱۹۸]
۲-۱-۲ -۴- ترس وکمروئی واحساس ناامنی
ترس وکمروئی از دسته عواملی هستند که ریشه در نحوه تربیت هر انسانی دارند وبرخوردهای عاطفی اطرافیان به ویژه در دوره کودکی،تأثیر بسزایی در شکل گیر و رشد این احساسات دارند. نامهربانی ها، ناامنی ها وسختگیری های نامتعادل در دوره کودکی، اعتماد به نفس وتوان موضع گیری در موقعیّت های مختلف را از فرد می گیرند؛ چنین فردی در بزرگسالی، برای این که مورد سرزنش دیگران قرار نگیرد ویا درارتباط با دیگران ، در درون خود احساس امنیّت کند، نظم خاصی را برای خود طراحی می کند وسعی می کند همه کارهای خود را برآن اساس، بدون کوچک ترین تخطّی و به نحو احسن انجام دهد و درنتیجه ی این دقّت ها و جزئی نگری ها، دچار اضطراب وتکرار اعمال می گردد. چنین شرایطی درصد میزان آمادگی برای ابتلاء به وسواس را در فرد افزایش می دهند. [۱۹۹]
۲-۱-۲– ۵- ضعف روحی
فقدان توانایی روحی ویا حتّی ضعف قوای روحی، موجب می شود که فرد قدرت اراده واستحکام فکری خود را از دست بدهد. چنین فردی هنگام رویاروئی با شک ها وتردیدهای گوناگون زندگی توانایی کافی برای اتّخاذ یک تصمیم درست ومنطقی ندارد ودراین زمینه همواره وابسته و متکی به دیگران است و دائم در پی آن است که دیگران برایش تعیین تکلیف کنند وتردیدهایش را برطرف سازند.
فردی که از چنین خصوصیات روحی ای برخوردار است، چون فاقد یک اراده محکم و استوار بوده و دچار بی تصمیمی وبلاتکلیفی، تزلزل و بی ثباتی فکری و شخصیّتی است، هرگز نمی تواند برسر دوراهی ها به یقین برسد و مستقلاً یک تصمیم قاطعانه بگیرد و آن را اجراکند. وجود این ویژگی ها ، بستر مناسبی را برای ایجاد اضطراب ، نگرانی، بی قراری و تشویش خاطر ، فراهم می سازد.
وقتی این عوامل در کنار هم قرار می گیرند نتیجه طبیعی و منطقی آن، روی آوردن به وسوسه های فکری و به دنبال آن گرفتارآمدن در یک چرخه ی بسته است که از سه رکنِ اصلی، یعنی اضطراب، فکر وسواسی وانجام عمل جبریِ وسواسیِ تکرار شونده، تشکیل می گردد. شخص وسواسی در اثر ضعف روحی، به جای مقاومت کردن و بی اعتنایی درمقابل وساوس شیطانی خود را تسلیم آن ها می نماید، در نتیجه نیرویی نامرئی، به نام «افکار و احتمالات وسواسی» محرک رفتارهای او می شوند و زمینه ی تکرار یک عمل معیّن را در وی پدید می آورند. درمقابل این گروه، دسته ی دیگری قرار دارند که هیچ گاه خود را اسیر و درمانده تخیلات روحی وشک وشبهه های غیرعقلانی نمی کنند و پس از حصول اطمینان عقلایی، همه تردیدها را از خود دور ساخته و قاطعانه دست به عمل می زنند.[۲۰۰]
۲-۱-۲ –۶- تحوّلات زمان بلوغ و وجود خلاء های عاطفی گوناگون
در دوره ی بلوغ، به دلیل بروز دگرگونی های هورمونی و جسمی ، روحی، عاطفی، احساسی و شخصیّتی بسیار که در وجود نوجوان اتفاق می افتند، دغدغه ها و آشفتگی های متعدّدی در ذهن و روان فرد پدید می آیند که به طور طبیعی منشأ تغییرات و تاثیراتی می گردند. اما اگر با این پریشانی ها و درگیری های روحی درست و سنجیده برخورد نکنیم، بحران های شدید روانی در وجود نوجوان حادث می گردند. فقدان مراقبت های عاطفی، روانی و شخصیّتی کافی از نوجوانان در این برهه ی زمانی خاص ونیز نقص در ارائه ی آموزش های مطلوب و متعادل دینی که پاسخگوی تردیدها وتشکیک ها ی بسیار در این سن باشند ، شرایط مساعدی را برای پایه گذاری زمینه های اولیه ی وسواس در این سن بحرانی، پدید آورند. [۲۰۱]
تأثیرات چشمگیر فقدان محبت وآرامش، احساس عدم امنیت خاطر عاطفی و روانی کافی ، وجود محرومیت ها و عقده های روانی، استرس ها، رفتارهای خشونت آمیز، تحقیر ها وسرکوفت ها، تنبیه ها وعقوبات نابجا، اجازه نداشتن برای ابراز وجود و کسب شخصیت مستقل را، به ویژه در دوره ی کودکی نمی توان در پیدایش وسواس های گوناگون فکری و عملی نادیده انگاشت. [۲۰۲]
بازی درمانی کودک محور
خودکارآمدی والدینی
۱۲
۵۳.۴۱۶۷
۶.۰۰۶۹۴
۵۵.۲۵۰۰
۶.۲۲۴۹۵
گواه
خودکارآمدی والدینی
۱۲
۵۴.۵۸۳۳
۹.۲۶۸۳۱
۵۴.۹۱۶۷
۸.۱۹۵۹۹
همانطور که مشاهده میشود میانگین نمره خودکارآمدی والدینی مادران در گروه درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک، در مرحله پس آزمون نسبت به پیش آزمون، افزایش چشمگیری داشته است. این تغییر در گروه بازی درمانی کودک محور به میزان کمتری وجود دارد و در گروه گواه مشاهده نمیشود.
۴-۴.تجزیه و تحلیل استنباطی دادهها
در این قسمت اطلاعات حاصل از اجرای پرسشنامه های اختلالات اضطرابی، افسردگی و خودکارآمدی والدینی در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون بر روی اعضای نمونه مورد تجزیه و تحلیل استنباطی قرار میگیرد. جهت سنجش و مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد- کودک و بازیدرمانی کودک محور بر علائم اختلالات اضطرابی و افسردگی کودکاندبستانی و خودکارآمدی والدین آنها از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره و تحلیل کوواریانس استفاده میگردد. در تحلیل کوواریانس چند متغیره، تفاوت گروهها در چند متغیر با کنترل یک یا چند متغیر دیگر که ممکن است بر نتایج اثر بگذارد، اندازهگیری میشود و در تحلیل کوواریانس، تفاوت گروهها در یک متغیر با کنترل یک یا چند متغیر دیگر که ممکن است بر نتایج اثر بگذارد، مورد بررسی قرار می گیرد.
با توجه به فرضیه های تحقیق ابتدا به مقایسه میانگین علائم اختلالات اضطرابی کودکان عضو سه گروه در مرحله پسآزمون پرداخته می شود. برای مقایسه میانگین علائم اختلالات اضطرابی کودکان عضو سه گروه در پسآزمون از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده میشود، به این صورت که اثرات پیشآزمون به عنوان هممتغیرکنترل میگردد. قبل از اجرای آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره، مفروضه نرمال بودن توزیع داده ها و همگنی واریانسهای متغیر علائم اختلالات اضطرابی و مفروضه تعامل پیش آزمون و گروه مورد بررسی قرار گرفت. مفروضه نرمال بودن توزیع متغیر علائم اختلالات اضطرابی با بهره گرفتن از آزمون کولموگروف- اسمیرنف بررسی شد. نتایج این آزمون در جدول ۴-۱۰ گزارش شده است.
جدول ۴-۱۰:آزمون کولموگروف- اسمیرنوف برای اطمینان از نرمال بودن توزیع نمرات علائم اختلالات اضطرابی
متغیر
Z اسمیرنف
سطح معناداری
وحشت زدگی
۱.۰۳۵
۰.۱۵۱