نشریات غیرمرتبط با دین و اقتصاد به چاپ میرسد . پایگاه های اطلاعاتی نسبتاً زیادی نیز به این موضوع اختصاص یافته است؛ برای نمونه میتوان از جامعه مطالعات علمی دین در آمریکا، انجمن اقتصاددانان مسیحی انگلستان، انجمن اقتصاددانان مسیحی آمریکا، انجمن اقتصاددنان بودایی، انجمن بین المللی اقتصاد اسلامی، انجمن علمی اقتصاد اسلامی ایران، نشریات دین و اقتصاد در آمریکا و اروپا، مطالعات علمی دین در آمریکا، نشریه جامعه شناسی دین از انگلستان، تحقیقات اقتصاد اسلامی IDB ، فصلنامه اقتصاد اسلامی و مانند ان نام برد[۳۲].
۲- عناصر و زمینههای پیوند اقتصاد و دین
همان گونه که اشاره شد دین، به طورکلی مجموعهای از اخلاق، عقاید و احکام است. با فرض پذیرش این تعریف کلی از دین، دین و اقتصاد میتوانند حداقل سه پیوند با هم داشته باشند:
یکی پیوند اخلاقی و ارزشی است؛ دوم، ارتباط عقیدتی و ایمانی است و سوم، پیوند مربوط به احکام و امور فقهی و حقوقی است. برخی از صاحب نظران، دین را مجموعهای از عقاید و نهادهایی تعریف میکنند که مبتنی بر نیروهای خارق العاده است . البته تعریفهای دیگری نیز از دین شده است. هر نوع تعریف که مبنا قرار گیرد، به طور بالقوه توجه به پیوند عناصر موجود در قلمرو دین و اقتصاد از نظر علمی و تجربی مؤثر و مفید است. توجه به این روابط و عناصر از جهت علمی در استخراج چارچوبهای نظری از این رشته مؤثر است و از نظر عملی نیز به خاطر تأثیر بر رفتار کارگزاران، داده های تجربی متفاوتی ایجاد می کند. [۳۳]
مناسب است اجمالاً به مفاد عناصر سه گانهی دین؛ یعنی اخلاق، عقاید و احکام اشاره شود. اخلاق، گزارههایی از خوب بودن، بد بودن، درست یا غلط بودن و مانند آن را نشان میدهد و عقاید، اصولی از هر دین را تشکیل میدهد که توضیح ایمان به خدا و چگونگی پیدایش جهان، انسان، پیامبران و دنیای پس از مرگ را شامل میشود . احکام دینی نیز مجموعهای از مقرراتی است که هر دین برای پیروان خود در امور مختلف ترسیم میکند.
اکنون به مصادیقی دیگر از پیوند اقتصاد و امور دینی اشاره میکنیم. اندیشمند مشهور کارل پولانی[۳۴] تصریح میکند که امور اقتصادی، نهادها و امور غیراقتصادی درهم تنیده هستند؛ مثلاً نقش عنصری مانند دین در کارکرد اقتصاد همانقدر است که نهادهای پولی یا ابزار کار فیزیکی است. برخی از صاحب نظران عقیده دارند پس از جنگ سرد جوامع مختلف به مسائل فرهنگی و به ویژه اعتقادی خود حساس شدهاند و تمایل دارند که زندگی اجتماعی آنها با دین نیز پیوند داشته باشد. فوکویاما[۳۵] این موضوع را به تحولات پس از جنگ سرد مرتبط میداند، اما موضوع پدیدهای ریشهدار است و جدا کردن دین از زندگی اقتصادی و اجتماعی بر خلاف طبیعت به نظر میرسد. [۳۶]پرفسور برو[۳۷] اقتصاددان برجستهی هاروارد میگوید: مطالعهی ما در مورد تأثیر عقاید و کارکردهای دینی بر رفتارها و متغیرهای اقتصادی، پاسخ بسیار معناداری داده است. وی تصریح میکند که این بررسی که با بهره گرفتن از داده های شصت کشور و طی بیست سال انجام شده است، «فرضیهی سکولاریزاسیون» را رد کرده است. طبق این فرضیه بین عقاید و کارکردهای دین و شاخصهای توسعه یافتگی ( برای مثال رشد سواد و ثروت ) پیوند منفی وجود دارد؛ یعنی هرچه جوامع پیشرفتهتر میشوند و سواد شهروندان بالا میرود، توجه به اندیشه ها و کارکردهای دینی کمتر میشود. اما مطالعه برو به اثبات رابطه مستقیم بین دین و توسعه میانجامد. برو و همکارش مک کلری[۳۸] اضافه میکنند که ارتباط مثبت دو متغیر یاد شده در دو دین مسیحی کاتولیک و اسلام از دیگر ادیان معنادارتر بوده است. جالب است که مطالعهی برو نشان میدهد که عقاید و رفتارهای دینی نه تنها بر توسعه و پیشرفت عمومی اقتصاد، بلکه بر رشد اقتصادی نیز تأثیر مثبت دارد. [۳۹]
تحولات علمی در حوزه اقتصاد دینی در اواخر قرن بیستم، به گونهای بودهاست که برخی از اندیشمندان از آن به عنوان یک «انتقال پارادایمی» نام میبرند؛ حتی برخی از متفکران ادعا میکنند که اقتصاد دینی «دولت رفاه» خاصی را مطرح میکند که از اقتصاد آزاد جنبهی اجتماعیتری دارد ؛ مثلاً از حقوق کارگر در مقابل حقوق مربوط به سرمایه دفاع میکند. مطالعات زیادی نشان میدهد که این نگرش به امور اقتصادی میتواند حتی در ایمن سازی نظام اقتصادی فردگرایانه نقش مؤثری داشته باشد. [۴۰]
در هر صورت ادبیات رشته اقتصاد دینی در ابعاد گوناگون و به صورتی طیف گونه در حال گسترش است؛ به گونهای که برخی از نگرشهای افراطی درون طیف یاد شده این رشته را با رشته ارتدکس نئوکلاسیک قابل رقابت میدانند و برخی دیگر آن را تنها در حد یک اندیشه و نهایتاً یک مکتب قبول دارند و گروهی دیگر اقتصاد دینی را در قالب حقوق و فقه میپذیرند. اما در مقابل، عدهای دیگر حتی ادعای تولید علم اقتصاد دینی را دارند و گروهی دیگر ضمن اینکه قائل به وجود نظام و مکتب اقتصاد دینی هستند، نوعی روششناسی خاص برای آن توصیه میکنند. گروهی اقتصادهای دینی را به عنوان قرائتهایی از اقتصاد متعارف مورد توجه قرار میدهند و گروهی دیگر قائل هستند که الگوهای خرد و کلان از اقتصاد متعارف نیز قابل انطباق با اقتصادهای دینی هستند. [۴۱]
۳- تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین
محور فراگیرتری که اخیراً در عرصهی مطالعات دین و اقتصاد قرار گرفته، نگرشی است که به توجیه عقلانی و اقتصادی از عقاید و رفتارهای دینی مبادرت میکند. در قالب ادبیات مربوط برخی از مطالعات، شکل گیری این ترکیب از دین و اقتصاد را به افکار آدام اسمیت مرتبط میدانند. آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل» از سویی روحانیان و انسانهای متشرع را بنگاه و تولید کنندهی افکار و رفتارهای دینی ذکر میکند، از سویی دیگر ادعا میکند که بنگاه دار دینی ( مثلاً یک روحانی ) همانند بنگاههای معمولی اقتصادی – غیردینی انگیزهی نفع شخصی است و دنبال حداکثر کردن منافع خود است. جالب است که آدام اسمیت تجزیه و تحلیل اقتصادی از عقاید و رفتارهای دینی را در کتاب «نظریهی عواطف اخلاقی» به میزان گستردهای از کتاب ثروت ملل دنبال کرده است . اما همان طور که اشاره شد پس از گذشت حدود دو قرن از این نوشته بود که «انتقال پارادایمی» در مورد دین و پذیرش رابطه معنادار بین آن و اقتصاد صورت گرفت.[۴۲] در نتیجه شاهد رکودی نسبتاً طولانی در این عرصه از مطالعات بودهایم. [۴۳] در این نگرش از پیوند دین و اقتصاد فرض میشود که خانوارها برای حداکثر کردن مطلوبیت، در برخورد با عقاید و رفتارهای دینی، همانطور رفتار میکنند که در ارتباط با کالاهای غیردینی چنان میکنند. بدیهی است که در اقتصاد متعارف، به ویژه در متون اقتصاد خرد، علاوه بر کاربرد الگو در یک زمان معین؛ با کمک الگوهای اقتصادی معمولی بین زمانی نیز مصرف حال (Cp) و مصرف آینده (Cf) را با هم حداکثر میکنند و مطلوبیت کل خود را دربارهی استفاده از الگوهایی همانند معادله شماره (۱) به حداکثر میرسانند
معدالهی شماره (۱): U= f (Cp , Cf)
صاحبنظران تجزیه و تحلیل اقتصادی از دین نیز از الگوهای مشابه استفاده میکنند. به بیان دیگر آنها در این رابطه به نوعی شبیه سازی اقدام میکنند؛ مثلاً در الگوی مصرف به جای مصرف حال و آینده از مصرف در دنیا و مصرف در آخرت سخن میرانند؛ یعنی کاهش در مصرف دنیایی (Cd) و استفاده از منابع آزاد شده برای مصارف دینی، مانند انفاق و صدقه و هر نوع هزینهی دینی دیگر را نوعی پسانداز و ذخیره مصرفی در آخرت (Ca) برمیشمارند و مطلوبیت مورد نظر را با توجه به آن و به شکل معادله شماره (۲) حداکثر میکنند .
معادله شمارهی(۲) : U = f (Cd , Ca)
که در آن خواهیم داشت: Cd = f (Cp , Cf)
از این دیدگاه داشتن عقاید دینی و اجرای رفتارهای دینی مانند رفتن به کنیسه، کلیسا و مساجد، انجام عبادت، شرکت در مراسم دینی، حتی کمک به فقرا توسط دین داران مورد تحلیل عقلانی و اقتصادی صرف قرار میگیرد. در مورد قضاوت پیرامون این رویکرد از دین و اقتصاد، لازم است اشاره شود که برخی از مطالعات رفتار نفع شخصی گرایانه دینیها را تأیید می کنند و در راستای تقویت کارکرد الگوهای فوق پیش میروند؛ اما برخی دیگر، پیوند متغیرهای دینی و منافع شخصی گرایی صرف را بسیار ضعیف ترسیم کردهاند. طرفداران نگرش تجزیه و تحلیل اقتصادی دین، تولید کالاهای دینی توسط کارگزاران، تغییر دین از سوی آنان، توجه آنان به اختصاص زمان یا پول برای فعالیتهای دینی توسط آنان و حتی جایگزینی منابع مربوط را با پیش فرض «عقل ابزاری» تحلیل میکنند. آنها حتی رفتارهای مذهبی گروهی و انجام مراسم دسته جمعی دینی را نیز در راستای تداوم کارآمدی الگوهای فردگرایانه یاد شده قلمداد میکنند. این گونه مطالعات نقش دخالت یا عدم دخالت دولت در امور مذهبی، رقابت در مورد عقاید و کارکردهای دینی حتی انحصار در بازار قیمت، قیمت گذاری خدمات و کالاهای دینی و تشکیل بازار دینی را نیز از دیگر ابعاد نگرش یاد شده محسوب نموده با پیش فرض عقل ابزاری تحلیل میکنند. [۴۴]
در این جا فهرست وار چند مطلب را مورد تأکید قرار میدهیم.
۱- برای دین و اقتصاد میتوان پیوندهای مستقیم و غیرمستقیمی برشمرد. پیوند مستقیم قاعدتاً در چارچوب عقلانیت مطرح است که به تجزیه و تحلیل عقلانی از عقاید و رفتارهای دینی میپردازد، ولی پیوند غیرمستقیم از طریق تأثیرگذاری اخلاق، عقاید، احکام و حقوق دینی بر رفتار کارگزاران اقتصادی صورت میگیرد.
۲- گذشته از اینها مذهب و لوازم فکری و رفتاری آن همانطور که پرفسور بکر[۴۵] میگوید: میتواند در فضاسازی مربوط به کارکرد اقتصاد نقش آفرین باشد؛ یعنی دین روی نهادها و بسترهای اجتماعی و سیاسی جامعه نقش آفرین بوده از این طریق روی اقتصاد تأثیرمیگذارد.
۳- بیتوجهی به پیوند دین و اقتصاد میتواند در نتیجهی کوتاهی اهل دین و اهل اقتصاد(هر دو) باش؛ به این صورت که این موضوع از یک سو معلول عدم درک جایگاه و کارکرد واقعی دین و از سوی دیگر آزمون عملی غلط آن است. این امور باعث شد که دیوید هیوم[۴۶] و بسیاری از فلاسفه قرن نوزدهمی، دین را فرایندی پیش پا افتاده بی اثر و قابل افول در دنیای جدید قلمداد کنند. در این راستا و با تکامل اندیشهی اثبات گرایی اگوست کنت[۴۷]، جایگاه دین تنها در وادی خرافات و سایر امور غیرعلمی و غیرعقلانی مطرح بود و ترقی علم و عقل باعث شد دین از صحنههای اجتماعی، سیاسی واقتصادی کنار رود. بدبینی به کارکرد دین در افکار اسپنسر[۴۸] ، ادوارد تیلور[۴۹]، لویی بروهل[۵۰] نیز عمدتاً منشأ در درک غلط آنان یا عملکرد غلط دین دارد. اما از جهت دیگر نگاه افراطی عملگرایانه و اثبات گرایانه به اقتصاد و جدا کردن آن از هر نوع امر هنجاری نیز میتواند در این رابطه مزید بر علت باشد. در ضمن منظور از این مطلب تقلیل جایگاه دین و فروکاستن آن به مقام علم نیست.
۴- مطالعات ۲۰۰۲ برو و مطالعات تکمیلی یاناکان، استارک، وارنر در سالهای ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ و تداوم این مطالعات در ۲۰۰۵ در بسیاری از کشورهای پیشرفته و برگزاری سمینارها و کارگاههای علمی بین المللی معتبر – در آمریکا (۲۰۰۳)، استرالیا و فرانسه (۲۰۰۴)، انگلستان و آلمان (۲۰۰۵) اهمیت ترکیب دین و اقتصاد را بیشتر نشان میدهد. برو نتیجه میگیرد: مطالعه ما این نظریه را که « درهرجامعهای که از نظر اقتصادی پیشرفتهتر و مردم با سوادتر میشوند، عقاید و رفتارهای مذهبی کم رنگتر میشود»، باطل میکند. به گفتهی وی این مطالعه بر عکس نشان میدهد که هر چه افراد از تحصیلات بیشتر برخوردار میشوند، مشارکت دینی و عقاید دینیشان بیشتر میشود.
۵- علاوه بر توجیهات عقلانی و اقتصادی و تأثیر اقتصادی عقاید دینی، توجه اساسی دین به اخلاق و التزام آن به احکام دین، رهآوردهای فراوانی در اقتصاد خواهد داشت. برخی از احکام سازگار و کارآمد فقهیِ ادیان مختلف میتوانند پشتوانه محکمی برای پایداری و اجرای مقررات، مالکیتها، حفظ قراردادها و حقوق شهروندان بوده، بازخورد اقتصادی بسیار زیادی در برداشته باشند. همچنین عناصر اخلاقی ادیان در کارآمدی رفتارها و حتی نظریهپردازی اقتصادی میتواند بسیار کارساز باشد؛ زیرا اخلاق در اقتصاد در حال حاضر نه تنها به مسئله عدالت، مطلوبیت، قواعد، هنجارها، انصاف و ابعادی از رفاه اقتصادی مربوط میشود، بلکه به مقولههایی مانند ارزیابی نظریههای اقتصادی، آزادی، وجدانکاری، چگونگی برخورد با فقر، ترجیحات کارگزاران، مفاد تئوری بازیها، توسعه پایدار و ابعادی از سرمایه اجتماعی نیز مرتبط است. برای نمونه صداقت، شفافیت و اعتماد متقابل فردی و جمعی و اعتماد متقابل میان دولت و بازار، سرمایه عظیمی است که بر پیشرفت اقتصادی مؤثر است. تلاش صاحب نظران برجستهای چون آمارتیاسن[۵۱]، هازمن[۵۲]، گری بکر[۵۳]، رالز[۵۴]، مک فرسن[۵۵]، اسکالن[۵۶]، دیوید سن[۵۷]، هارسانی[۵۸]، دیوید لوئیس[۵۹]، جرج اندرل[۶۰] در معرفی و اهمیت اخلاق و اقتصاد به طور غیرمستقیم به دین و اقتصاد مربوط باشد.
۶- در کتاب مقدس تورات تصریح شده که حفظ شریعت تنها از راه اخلاق پایدار ممکن است؛ در اندیشهی حضرت مسیح(ع) و انجیل، راه نزدیک شدن واقعی به خداوند، اخلاق و پیامبر اسلام رسالت خود را به سرانجام رساندن کرامتهای اخلاقی خلاصه میکند. در این موارد اخلاق به یک سری توصیههای پیش پا افتاده محدوده نمیشود، بلکه تعادل در مصرف، تلاش برای ایجاد ظرفیت مولد، گسترش کارآیی، مردود بودن رانت جویی، ممنوعیت پول شویی، غیرقانونی بودن رشوه و سفته بازی محض، شفافیت در مبادلات و معاملات را شامل میشود که نقش مستقیم اقتصادی و همچنین بازخورد گستردهی اقتصادی دارند.
۷- مناسب است بر چند ره آورد در مقولهی دین و اقتصاد که هم ارزش نظری دارند و هم میتوانند پیامد سیاستی قابل توجهی در بر داشته باشند بیشتر تأکید کنیم:
الف: قبول پیش فرض چند قرائتی بودن دین، کارآیی مطالعات مربوط به سنتز دین و اقتصاد را افزایش میدهد و اصرار بر یک قرائتی بودن اندیشهی دینی، بیشتر واگرایی دین و اقتصاد را به همراه دارد. در عین حال، در نگرش ما در این مقاله تکثرگرایی مهار گسیخته مورد قبول نیست، بلکه به نظر ما ادیان با حفظ یک سری اصول اساسی مشترک، چند قرائتی را میپذیرند.
ب: نقش و ارتباط دولت و دین بر کارکرد ترکیب دین و اقتصاد مؤثر است؛ به این صورت که اگر دولت، دین را ابزاری برای دستیابی به اغراض سیاسی در نظر بگیرد، رابطهی دین و اقتصاد به امور سطح پایین ایدئولوژیک و تعصبات ناآگاهانه فرو کاهیده میشود که ناکارآمدی ترکیب دین و اقتصاد را به دنبال دارد، اما اگر نقش دولت تنها به بسترسازی لازم برای حرکت طبیعی و تعامل منطقی دین و اقتصاد خلاصه شود. کارآیی این رشته افزایش مییابد.
ج: هرچند قرائت «تحلیل اقتصادی از دین» نیز پیامدهای قابل توجهی دارد، دین در این نگرش در نهایت در راستای گسترش توجیهات عقل ابزاری در اقتصاد پایین میآید و ترکیب اقتصاد و دین همترازترکیبهایی مانند اقتصاد ورزش، اقتصاد انرژی، اقتصاد مهندسی آن قرار خواهد گرفت، البته این ترکیب نیز کارآیی خاص خود را دارد، اما حساسیت و دغدغهی همه جانبهی طرفداران ترکیب دین و اقتصاد را پاسخ نمیدهد. از این رو «تحلیل اقتصاد دینی» معنادارتر است و متدینها بیشتر، دغدغه رشته اخیر را دارند.
د: نگرشهای متعادلی از دین که ضمن حفظ اصول اساسی خود؛ با آزادی و دموکراسی ، عقل و علم بشری سازگار بودهاند؛ کارآیی فوق العادهای در ارتباط با ترکیب دین و اقتصاد داشتهاند. برخی مطالعات نشان میدهد که این موضوع حتی بر پیشرفت اقتصادی جامعهی دینداران نیز تأثیر عملی و مثبتی داشته است.
هـ: ترسیم درست اندیشهی دینی و عمل سازگار متدینها بر کارآمدی ترکیب دین و اقتصاد و بر جذبه مطالعهی مربوط به آن تأثیرگذاری جدی دارد. ترسیم نامناسب از دین یا کارکرد ناسازگار از آن باعث انزوای اندیشهی دینی ، غیر علمی و خرافاتی تلقی شدن آن و کنار کشیدن اندیشمندان از عرصهی مربوط میشود. وانگهی گسترش غیرطبیعی سکولاریته و تنگ کردن افراطی عرصه اندیشه ها و آموزههای دینی نیز مشکل آفرین بوده و با زندگی واقعی ناسازگار خواهد بود.
و: باید توجه داشت که پس از یک دوره جدایى به ظاهر طولانى بین اقتصاددانان و دانشمندان دینى، زمینههاى ارتباطى فراهم شد؛ به طورىکه در نیمه دوم قرن بیستم، گامهایى برای نزدیکى بین علم اقتصاد و دانش دینى برداشته شد. این ارتباط را مىتوان به دو نوع بیان کرد: ارتباط اول بیشتر از سوى دین به سمت اقتصاد است. در این ارتباط، موضوعات اقتصادى به ویژه رفتارهاى اقتصادى از دیدگاه دین (اقتصاد دینی)تحلیل مىشود و نقش باورها و آموزههاى دینى در کنار عوامل غیردینى در مدلها و تحلیلهاى اقتصادى وارد می شود. در دهههاى اخیر، شاهد رشد اقتصاد دینى مانند اقتصاد اسلامى، اقتصاد مسیحى و بودایى و گسترش نوشتههاى فراوان، حتّى در رسالههاى دانشگاهى در این زمینه بودیم. ارتباط دیگر، از سوى اقتصاد به سمت دین است که با عنوان اقتصاد دین به تحلیل و بررسى اقتصادى موضوعات دینى، مانند مشارکت و حضور در برنامههاى دینى و مؤسّسات و بازارهاى دینى مىپردازد. این ارتباط از سوى اقتصاددانان و جامعهشناسان علاقهمند به حوزهی دینى در غرب صورت گرفته است و نگارنده، در موضوعات اسلامى نوشتهاى را سراغ ندارد. همچنین در اینجا باید از نوشتههایى یاد کرد که اقتصاددانان، آثار موضوعات دینى را به رغم کاستىهاى اقتصاد دین مطالعه کردهاند؛ البتّه به نظر مىرسد که تحلیل موضوعات و مؤسّسات دینى، بهویژه در کشور ما که پس از انقلاب اسلامى ظهور پررنگى یافتهاند، ضروری به نظر مىرسد. دست کم هزینه فایده کردن آموزش مبلّغان دینى و تحلیل عملکرد سازمانهاى رسمى و غیررسمى که متکفّل امور دینى هستند، شاید امرى دور از انتظار نباشد؛ هر چند تحلیل درست، نیازمند نظریّهپردازى جدیدتر و مناسب با موضوعات مورد بحث خواهد بود.
به هر حال، دین و اقتصاد دو بعد زندگی انسانی و اجتماعی هستند که ترسیم و تحلیل صحیح آنها و عمل درست به مفادشان، باعث تصحیح و تعدیل یکدیگر میشود و همگرایی حاصل از این تعامل برکارآمدی هر دو و همچنین دیگر ابعاد زندگی تأثیر بهسزایی میگذارد.
بخش اوّل : یهودیت
فصل اوّل: سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی یهودیت
فصل دوم : مبانی و ماهیت اقتصادی یهودیت
فصل اوّل: سیر تاریخی اندیشههای اقتصادی یهودیت
سه دورهی مهم در تاریخ تفکر اقتصادی یهودی قابل تفکیک از یکدیگر است: دوره اول مربوط به اندیشههای اقتصادی در عهد عتیق است که به مسائلی مانند کشاورزی ، بازرگانی ، صنایع و حیات اقتصادی یهودیان در عصر صلح با رومیان می پردازد . دورهی دوم، مربوط به یهودیت در قرون وسطی است که شامل اقتصاد قرون وسطی و یهودیت بیزانسی، بازرگانان یهودی در جهان مدیترانه قرون وسطی(حدود سال های ۷۰۰ الی ۱۱۰۰ میلادی) ، فعالیتهای اقتصادی یهودیان در اسلام قرون وسطا و پایان عصر طلایی اقتصاد یهودیان(نیمه قرن ۱۳ به بعد) است. دورهی سوم یهودیت در قرون ۱۷، ۱۸ ، ۱۹ و است۲۰ که در بردارندهی یهودیت آمستردام در طی دورهی مرکانتالیسم[۶۱] و یهودیان در اندیشههای اقتصادی بریتانیا است [۶۲]. در این فصل میخواهیم به بررسی تغییر و تحولات در جهان بینی یهودی و ارتباط یهودیت با اقتصاد این دین بپردازیم. [۶۳]
اندیشههای اقتصادی در عهد عتیق
۱-۱-۱)کشاورزی در عصر کتاب مقدس
کتاب مقدس، مفاهیم گوناگونی برای مخاطبان مختلف دربردارد. در حقیقت این کتاب منبع اصلی اکثر بحثها و اختلاف نظرها بوده است که در اکثر کتابهای منتشر شده مشاهده می شود.
باستانشناسان، انسان شناسان و بسیاری دیگر از پژوهشگران به ابعاد مختلف جامعه(یهود) در جهان باستان پرداختهاند. هر فردی که به تاریخچه روزگار باستان (صرفنظر از دیدگاه خود بر دین ) علاقمند باشد نمیتواند بر با ارزشترین منبع(کتاب مقدس) در باب تکامل جامعه و نهادهای آن در خاور نزدیک عهد باستان چشم بپوشد. احتمالاً، تاریخ دانان اقتصاد در میان این پژوهشگران موفقترین افراد هستند؛ زیرا دادههایی که آنها در ابتدا به آن میپردازند، کمتر مورد بحث یا ابهامات فردی قرار گرفتهاند، به ویژه این مسئله در مورد بنیادیترین فعالیت اقتصادی، یعنی کشاورزی صدق میکند. تمامی تلمیحاتی که در سراسر کتاب مقدس به مسائل کشاورزی و زراعتی شده است، نه تنها شرایط روستا و محیط زراعت را بیان میکند، بلکه نشان دهندهی فنون پیچیدهی دامداری و همچنین برخی از مسائل اجتماعی ، که از نهاد کشاورزی پدید میآید نیز میباشد.[۶۴]
اسرائیل باستان، اول از اسطورههای پر ابهام گذشتهای دور و به صورت مردمی بدوی و چادرنشین ظهور یافت. در حقیقت پیوند قابیل با کشت بر زمین، در حالی که برادرش هابیل «نگهبان گوسفندان» نامیده شده بود، دلالت بر کوچکشمردن کشاورزی است. ابراهیم چادرنشینی ایلیاتی معرفی شده است و تنها پس از فتح کنعان است که عبرانیان در مکانی اقامت مییابند و به زراعت در سرزمین خود میپردازند. با وجود این ، کشاورزی (و نه داشتن یک زندگانی روستائی) پس از سکونت در کنعان رواج و میل به فروش گلهها و خریداری مزرعه با امکان سوددهی در معاملات در میان دهاقانان افزایش یافت.( امثال سلیمان۲۷:۲۶) گوناگونی بسیار زیادی در محصولات کشاورزی بهوجود آمد که در رأس تمامی آنها گندم قرار داشت. در فصلهای خوب، هنگامی که محصولات بیشتر از نیازهای منطقهای بودند، مقدار قابلتوجهی از آن، به ویژه به همسایگان شمالی اسرائیل، یعنی فینیقیهایها صادر میشد (حزقیل در سوگنامه خود برصور[۶۵] به تلاشهای خود اشاره میکند{ ۲۷:۱۷امثال سلیمان}). جو نیز دومین محصول پراهمیت بود و ظاهراً ماده غذایی اصلی قشر ضعیف جامعه را تشکیل میداد.[۶۶] کاشت درخت مو و زیتون اهمیت فوقالعادهایی داشت و انجیر نیز در زمرهی محصولاتی بود که بهصورت مجزا کشت میشد. زراعت انگور بیشتراز سایر اقسام کشاورزی نیاز به توجه و تلاش داشت، چرا که سراشیبیهای سنگلاخی سرزمین با لایههای ضعیف رویه خاک با بارانهای زمستانی به راحتی شسته میشد و میبایست به دقت و ظرافت هموار میگردید. «انگور یاقوتی» و «روغن زیتون» هر دو از ارقام صادراتی گران قیمت بودند و سلیمان نیز بخشی از بدهی خود را به هیرام [۶۷] با زیتون پرداخت کرد (پادشاهان اول۵:۲۵) . در زمان داود ، شیوهی کشاورزی از بیلزنی به شخمزنی ارتقاء یافت. آغاز برداشت محصول براساس جایگاه، نورگیری مکان و میزان بهرهوری منطقه متفاوت بود. برداشت غلات در همسایگی اریحا [۶۸]حدوداً در اواسط آوریل، در سرزمینهای ساحلی حدوداً ده روز بعد از آن و در سرزمینهای مرتفع تا یک ماه بعد انجام میشد و این برای حدود چهل روز ادامه مییافت (سفر تثنیه۱۶:۹) . نویسندگان کتاب مقدس داس را که برای چیدن گندم و جو بکار میرفت، در هیچ کجا توصیف نکردهاند؛ لیکن ظاهراً دو نوع مختلف، از آن وجود داشت که نوع متداولتر آن ابزاری چوبی بود که دندانههایی سنگی داشت. با پایان گرفتن خرمنکوبی، غربالگری محصولات آغاز میشد و دانهها با بهره گرفتن از یک چنگک چوبی باد داده و از کاه جدا میشدند کاه باقی مانده نیز به علوفه گرانبهایی برای احشام تبدیل میشد. [۶۹]
سرور و شادی زمان برداشت محصول در اسرائیل باستانی مثال زدنی بود و این شادی درشاوعوت[۷۰] به اوج خود میرسید (که در حقیقت جشنپنجاهه[۷۱] است). سوکوت[۷۲] (عید سایبان یا میوه بندان) نیز در زمانی که محصول باغستانهای زیتون و تاکستانها چیده میشد و همچنین بهطور کلی در پایان تلاشهای کشاورزان برپا میشد. گرچه اطلاعات اندکی از کتاب مقدس در این باب موجود است، دریافت کلی این است که تا اواخر قرن نهم که آغاز جدایی رهبری بود، اکثر مالکان و زارعان با دشواریهای اندکی در برپایی مراسمهای پایان برداشت محصول روبرو بودند. با این حال، پس از آن نوشتههای انبیا و رسولان نشانگر فرایند مداوم تفاوت اجتماعی بود. چنانکه گاهی در یک جامعه خودکفایی کشاورزی روی میدهد و با تضعیف پیوندهای قبیلهای و وظیفهشناسیهای خویشاوندی در مواجهه با دولت مرکزی، برخی از کشاورزان به بهای بهرهکشی از همکاران خود یا انواع دیگر استثمار، غنیتر شوند؛ برای مثال کتاب عاموس[۷۳]، هزینههای مختلف کشاورزان کوچک و خرده پا (مانند مالیات، رباخواریهای خصوصی) را بیان کرده و تأکید میکند که بسیاری از آنان معیشت بسیار سختی دارند. میوههای کشت شدهی حاصل از تلاش سالانه، به آسانی در غارت و ویرانگری مهاجمان خارجی، سیل و خشکسالی و آفات تباه میشدند و هر یک همچون مصیبتی بزرگ موقعیت دهقانان ضعیفتر یا کشاورزانی را که مآلاندیش نبودند به خطر میانداخت و همسایگان ماهرتر و آزمودهتر را غنیتر میکرد.[۷۴]
بانگ پر شور اشعیاء که گفته است: «ای کسانی که خانهی خود را با خانهایی دیگر وسعت بخشیدید و زمینی را به زمین دیگرتان افزودید تا بدان جا که هیچ جایی برای کسی به جز خودتان باقی نماند که در آن سرزمین اقامت گزیدید» (اشعیاء۵:۸ ).[۷۵]
دهقانان فقیرتر که بر یافتن چارهای برای خود تلاش می کردنده و با قرض گرفتن از همسایگان غنیتر خود به گذران زندگی میپرداختند، عمدتاً در زیر بار این قرضها از میان میرفتند؛ نوشتههای معمول علیه مسئله ضمانت و کفالت در کتاب امثال حضرت سلیمان یافت میشوند (مثلاً درامثال سلیمان ۲۰:۱۶ و ۱۱:۱۵ و ۶:۱) و نشاندهندهی برخورد بیرحمانه با مقروضان بوده است که برای مثال از این دست میتوان به رویدادی اشاره کرد که دربارهی شوهری متوفی است که قرض اندکی بر جای نهاده بود و آشکارا ذکر میشود که قرضدهنده حق داشته است قرض خود را از بیوهی وی با بهرهگیری از نیروی کار او بازپس گیرد.بهنظر میرسد این نوع گرایش در قرن نهم به اوج خود رسیده است.[۷۶]
گرچه کتاب مقدس اشاراتی به قراردادهای کاری سالانه و سه ساله بسیار نیز داشته است (مثلاً در اشعیا ۲۱:۲۶،۱۶:۱۳)، احتمالاً اکثریت این مزدبگیران به صورت روزانه به کار گرفته میشدند که اهمیت شغلی آنان بسیار اندک بود؛ بنابراین میزان بیکاری فصلی بسیار چشمگیر بودهاست. علاوه بر این، با افزایش روند شهرگرایی و برقراری محکمهها و دربارهای پادشاهی ثابت، بسیاری از مالکان بزرگتر وادار شدند برای تمامی مدت سال ، در سامریه یا اورشلیم زندگی کنند و ادارۀ املاک خود را به دست مدیران کار آزمودهای سپردند که پیامد ناشی از این غیبت، مدیریت نادرست در کشاورزی و افزایش میزان ستم بر روستاییان بود. بدین ترتیب، شگفتآور نیست که این وضعیت فلاکتبار بسیاری از دهقانان، موجب بروز خشم و همدردی رسولان قرن هیجدهم قبل از میلاد شده باشد. این رسولان نکوهش مالکان ثروتمند و تقبیح حرص آنان و نیز سرزنش طلبکاران بیرحمی که بدهکاران خود را به بردگی میفروختند، انزجار خویش را از این روند بیان کردهاند. البته این اعتراضات، بدون نتیجهی مثبت باقی نماند و نظامی از قانونهای مدنی را پدید آورد که برای حمایت و تعدیل وضعیت دهقانان تهیدست تصویب شد. برای اولین بار مجموعه کاملی از مقررات و قوانین مدون مربوط به برداشت محصول و به ویژه در باب مسلک و فلسفه بشردوستی در کتاب سفر تثنیه [۷۷]پدیدار شد.[۷۸]
۲-۱-۱) بازرگانی و صنایع در عصر عهد عتقیق
در حالی که کشاورزی نیروی غالبی بود که اقتصاد عبرانیان در طی عصر عهد عتیق بر پایهی آن میچرخید ، اسرائیلیان باستانی به هیچوجه به فعالیتهای کشاورزی خودکفایانه نمیپرداختند. صادرات محصولات مازادهم ناشی از شهرگرایی بوده است (در اسرائیل و یهودیه، فضای موجود کمتر از ۸ هزار متر مربع بود که در آن کمتر از چهارصد سکونتگاه وجود داشت که به عنوان شهر طبقهبندی شدهبودند.) و در دورههای بعدی سلطنت، رشد ایالات بزرگتر و ظهور بیاندازۀ رعایای بیخانمان همگی گواه بر این بود که تجارت و پیشههای صنعتی نیز کاملاً بیاهمیت نبودهاست. در حقیقت، بررسی موشکافانهی کتاب مقدس تردیدهایی در خصوص این ادعاهای مکرر که « یهودیان اصولاً افرادی تاجر نبودند و تنها پس از پراکندگی آنان بود که به ضرورت شرایط به تجارت روی آوردند»، ایجاد میکند. فلسطین به واسطه موقعیت راهبردی خود در شاهراههای تجاری دارای اهمیت ویژهای در عهد باستان بود که کاملاً با اندازه و منابع طبیعی آن در تناقض بود.
همواره مردمانی که در کنار یک مسیر بازرگانی زندگی میکنند مزایای خاصی از حمل بار و محمولهها میبرند ؛ آنها میتوانند آذوقهی بازرگانان را فراهم آورند، اشیاء پربها و نادر خارجی تهیه کنند و فرصتی برای دلالی و کارگزاری بهدست آورند. اشارههای فراوانی در کتاب مقدس عبری گواه بر این موقعیت جغرافیایی مناسب است که یک «روح اقتصادی» مطلوب را در میان اسرائیلیان دمیده است و برخلاف نظر عموم اثبات میکند که آنها در آغاز از بسیاری از جوامع همسایهی خود در این راستا پیشی گرفته بودند. منافع بالقوه اقتصادی که از این موقعیت حاصل شد؛ به واسطهی این حقیقت که برای قرون طولانی، کمربند باریکی از سرزمینهای تحت تصرف خارجی عبرانیان را از کرانههای مدیترانه جدا ساخته بود، تضعیف میشد. بنادرکارمل[۷۹] شمالی در دستان فلسطینیان بود و تا سال ۱۴۴ پیش از میلاد، لنگرگاه یافا[۸۰] به تصرف اسرائیل در نیامد. دریا، در سراسر کتاب مقدس عبری به عنوان قدرتی که با خدا و انسان دشمنی دارد، به تصویر کشیده شده است (مثلاً در اشعیا ۱۷:۱۲۴, ،مزامیر۳:۹، ایوب ۷:۱۲ ). این که آیا اسرائیلیان پیش از عصر پارسیان توانستند تجارت دریایی بر مدیترانه را به انجام رسانند یا خیر همواره مورد سئوال است.[۸۱]
علاقه سلیمان نیز به تجارت خارجی از شرایط مختلفی ریشه میگیرد که از جمله آنها رابطه تنگاتنگ با فینیقیهایها بود که وی را از منافع محتمل آن کاملاً آگاه گردانید و فتوحات موفقیتآمیز وی که مقادیر بسیار زیادی از غنایم را به کشور وی ارزانی میداشت. همچنین کاربرد فزاینده اشیاء خارجی برای ارضای نیاز به تجملات در دربار او و حمایت از طرح توسعهی اورشلیم و تجهیز نیروهای نظامی از جملهی این دلایل بود.
عبرانیان پس از فتح سرزمین عِدِم[۸۲] توسط داود، مستقیم به دریا دسترسی پیدا کردند که بدین ترتیب سلیمان نیز در کنار حیرام[۸۳] که از الوارهای چوب، سازندگان کشتی و دریانوردان ماهر فینیقی بهره میگرفت نیروی دریایی بزرگی را در ازیون-گِبِر[۸۴] بنیان نهاد. وارداتی که از سرزمینهای افریقای شرقی، اقیانوس هند و از طریق اسکادرانها به سرزمین پادشاه سلیمان صورت میگرفت، دلالت بر این دارد که صادرات نیز وجود داشته است:سلیمان برای اجناس و نیروی کارگری که تایر [۸۵]تأمین کرده بود، قراردادی مبتنی بر پرداخت با گندم ، روغن و زیتون بست و در قراردادهای دیگر نیز ما شاهد تبادل ادویه، البسه، صمغ، عسل و لوزتین با مصر و دیگر تجارتهای محلیای بودهایم که میتواند از تاکستانهای پربار و شیلات درون مرزی ، حاصل شده باشد.
احتمالاً آشوبهای سیاسی و مدنی پس از مرگ سلیمان به منزلهی پایانی بر تجارت از دریای سرخ است. اما ملاحظات رسولان قرن هیجدهم (ق.م) از رفاه مادی و میل به تجملات در دو قلمرو پادشاهی، دلالت بر تمایلات پیوسته به اشیاء خارجی است. از آنجا که سرزمین کتاب مقدس سرشار از محصولات پیشرفتهترین تمدنهای صنعتی زمان خویش بود، موقعیت آن در تقاطعات تجارتهای دور افتاده، چیزی همانند یک محرومیت از رشد صنایع تولیدی محلی را رقم زد. گرچه محصولات کشورهای مصر، کلده و فینیقیه همگی به سهولت در دسترس بود، مخاطرات موجود و هزینه بالای حمل و نقل در جهان باستان آنها را نسبتاً گرانبها میکرد؛ چنانکه مصرف آنان به بخشهای غنیتر جمعیت شهری محدود میگردید.