به این بازی قایم موشک هم اطلاق می شد و بدین ترتیب اجرا می گردید: قرعه به نام هر کس که می افتاد چشم هایش را می بست و تا شماره ده می شمرد، در این فاصله کودکان هر کدام در جایی پنهان می شدند سپس به دنبال پیدا کردن بقیه به جستجو می پرداخت. اولین کسی را که می دید او بازی را تکرار می نمود.
بازی خنده
عده ای دور هم می نشینند یک نفر بازیگر می شود و حرکاتی خنده آور را انجام می دهد اگر طرف مقابل او خنده نمود شرط را باخته است و چنانچه خنده ننمود برنده می شود در این بازی بیشتر می بازند یعنی در مقابل حرکات بازیگر خنده بی اختیار می گیرد.
بخش دوم: ادبیات شفاهی
ادبیات شفاهی، هنر زبانی و کلامی مردم عامه که میراث نسل های گذشته است به صورت شفاهی در قالب آثار ذوقی به نسل های بعدی انتقال یافته است گونه های مختلف ادبیات داستانی آن شامل قصه، افسانه های تاریخی، نیمه تاریخی، قهرمانی، عاشقانه، اخلاقی پندآموز، تمثیلی و تخیلی است و آثار غیرداستانی آن مانند مثل ها، چیستان ها، متل ها و لطیفه ها که در قالب نظم و نثر است، گونه های شعری آن مانند دو بیتی، تصنیف، لالایی، ترانه، مثنوی و گونه های مختلف بیت می باشند.
زبان شفاهی که خاستگاه آن توده مردم است ساده و روان است، طی سال ها انتقال سینه به سینه آن با واژه های دشوار و ناهنجار مانوس شده که به آسانی نمی توان آن را تلفظ کرد. تعبیرها، کنایه ها و تشبیه های متداول گفتاری مردم بیانگر نحوه پرداخت به رویدادهای تخیلی یا واقعی مردم است.
شعر و ترانه های عامیانه بر طبق اصول عروض و قافیه بنیاد شده اند و تاکید بر هجا و آهنگ کلمه دارند.
گونه های متفاوت ادبیات عامیانه نزد مردم در سنین خاصی محبوبیت دارد، برای نوزادن لالایی، کودکان قصه، نوجوانان ترانه و تصنیف، بزرگسالان حکایت و ضرب المثل. همه این گونه ها به خوبی بیانگر آداب و رسوم و نحوه زندگی انسان های قدیمی است.
ترانه های محلی
الف) دوبیتی ها
قدت از دور می بینم بِسَم نیس به جای رفته ای که دست رسم نیس
به جایی رفته ای کاخ بزرگون سخن دارم که جای گفتنش نیس
*****
دل من ناله داره نامه داره به دستش ترکه بادوم داره
به دستش ترکه بادوم کوهی خودش مست و منو دیونه داره
*****
سر کوه بلند نی می زنم نی شتر گم کردِمو رَد می زنم من
شتر گم کرده ام با بارو جاشی گلی گم کرده ام شاید تو باشی
*****
از اینجا تا به کرمون لاله کاشتم میون لاله ها سیبی گذاشتم
از اینجا می روی سیبارو نَچینی برای دلبرم تنها گذاشتم
*****
سر کوی بلند آلاله سر زد امیرالمومنین دست بر کمر زد
امیرالمومنین قربان نامت خودم جاروکشم، کاکام غلامت
*****
حسینو می دوید من می دویدم حسینو می نشست من می رسیدم
دو تا خال سیاه کنج لبش بود اگر او می فروخت من می خریدم
بیا بنشین جلالت کم نمی شه نصیب ما و تو با هم نمی شه
نصیب ما و تو کار خدایه چه سازوم که خدا راضی نمی شه
*****
الهی ای الهی ای الهی سر راهت بیا مار سیاهی
اول بر من زند دل بر تو بستم دوم بر تو زند که بی وفایی
*****
بر این راه می روی چپ چپ نگاه کن گرفتار توام دردم دوا کن
گرفتار توام رنجیده دل دل رنجیده را از خود رضا کن
*****
به قربون سرت گردم دوباره ندونستم تو ماهی یا ستاره
به توفیق خدا چنگت می آرم اگر در آسمون گردی ستاره
*****
به قربون حنای پشت دستت تو قلیون چاق نکن می سوزه دستت
تو قلیون چاق نکن، بر من حرام است خودم چاق می کنم می دم به دستت
*****
بلند بالا که می گویی رشیدی کبابم کرده ای سیخم کشیدی
کبابم کرده ای نگذار بسوزم به درگاه خدا، دارم امیدی
سرکوه بلند سنگ ریزه ریزه بنازم دکمه ها سر دست نُوزه
اگر چرخ فلک بامُو بگرده تلافی واکنم در کنج حجله
*****
سر کوه بلند پنج پنجه شیر خبر اومد که یارم خورده شمشیر
پیاله پر کنم از آب انجیر بریزم از قد بالای شمشیر
*****
دانلود مطالب در مورد بررسی فرهنگ و ادبیات عامه شهر زرند۹۰- فایل ۸