ایتان گیلبوا، براساس ماهیت مشارکتکنندگان، اهداف و شیوه های آنها، سه شکل از دیپلماسی عمومی را پیشنهاد میدهد: دیپلماسی عمومی سنتی، که به وسیله کشوری مقابل کشورهای دیگر به کار میرود و برای دستیابی به اثرات بلندمدت مورد نظر در جوامع بیگانه طراحی می شود. این گونه از دیپلماسی، به دنبال ایجاد تصویری مطلوب از سیاستها، کنشها، نظام اقتصادی و سیاسی یک کشور است. با این فرض، که اگر افکار عمومی در جامعه هدف، برای قبول این تصاویر متقاعد گردد، بر دولت خود فشار خواهد آورد تا مواضع و سیاستهای خصمانه فعلی خود را تغییر دهد. (گیلبوا، ۱۳۸۸، ص ۸۱)
در گونه دوم یعنی دیپلماسی غیردولتی فراملیتی، علاوه بر بازیگران دولتی، بازیگران غیردولتی از جمله افراد و گروه ها، به طور مستقیم و یا غیرمستقیم وارد عرصه سیاست خارجی شده و نظرات و نگرشهای عمومی را تحت تاثیر قرار می دهند. و بالاخره، گونه دیپلماسی روابط عمومی داخلی، دولت، شرکتهای روابطعمومی و حتی لابیکنندگان را در کشور هدف برای رسیدن به اهداف خود به خدمت میگیرد. دولتی که این شیوه را ترجیح میدهد، باور دارد که این شیوه می تواند بسیار مؤثرتر از دیپلماسی عمومی باشد که مستقیماً توسط دولت حمایت می شود. در این شیوه، نیروهای واقعی و منابع حامی شرکتهای روابط عمومی داخلی، مخفی نگه داشته می شود. یک شرکت روابطعمومی داخلی، احتمالاً بهتر از هر کس دیگری میداند که چگونه به اهداف مورد نظر در زمینه سیاسی و فرهنگی مربوط به خود دست یابد. (همان، صص۸۳-۸۴)
۱ – ۴ – ۲ – ۷ شباهتها و تفاوتهای دیپلماسی سنتی و دیپلماسی عمومی
مقایسه مولفههای اساسی دیپلماسی عمومی و سنتی، بیانگر تفاوتها در سه محور اساسی است:
۱ - دیپلماسی عمومی آشکارا و علنی است در حالی که دیپلماسی رسمی و سنتی، پنهان و غیرعلنی است.
۲ - مخاطبان دیپلماسی عمومی، گروه های هدف خاص و یا عموم مردم جامعه در دل یک ملت دیگرند؛ در حالی که مخاطبان در دیپلماسی رسمی، دولتها هستند.
۳ - موضوعات دیپلماسی عمومی، به رفتار و تمایلات عموم مردم در دیگر کشورها مربوط می شود؛ در حالی که دیپلماسی سنتی با رفتار و سیاستهای دولتها سروکار دارد. (جعفری، ۱۳۸۴، ص۵۵)
بیات نیز معتقد است تفاوت دیپلماسی عمومی با دیپلماسی سنتی در این است که دیپلماسی عمومی نه فقط با دولتها بلکه از ابتدا با مردم، افراد و سازمانهای غیردولتی سروکار دارد و فعالیتهای آن محدود به نظرات دولت نیست؛ بلکه نظرات دولت، سازمانهای خصوصی و افراد نیز مدنظر قرار میگیرند. یکی از دیپلماتهای باسابقه آمریکایی میگوید: دیپلماسی عمومی عبارت است از تلاشهایی برای فهمیدن، آگاهی دادن و تحتتاثیر قرار دادن افکار عمومی خارجی با هدف دنبال کردن منافع ملی و گسترش گفتگو میان آمریکا و سازمانهای آمریکایی و همتاهایشان در خارج. (بیات، ۱۳۸۵، ص ۴۴)
«میلیسن»[۳۶] در مقایسه دیپلماسی عمومی و دیپلماسی سنتی، ویژگیهای دیپلماسی عمومی را مورد بررسی قرار داده و مینویسد: اولین و مهمترین ویژگی دیپلماسی عمومی، شفافیت و تلاش برای انتشار اطلاعات است، در حالی که در دیپلماسی سنتی، ابهام ویژگی مهمی به شمار میرود. ویژگی دوم این است که دیپلماسی عمومی از سوی دولتها برای برقراری ارتباط با توده مردم به کار میرود، در حالی که دیپلماسی سنتی عمدتا رابطه دولت با دولت است. سومین ویژگی دیپلماسی عمومی نیز اینست که موضوعات و مسائل دیپلماسی سنتی در ارتباط با سیاستها و رفتار دولتهای دیگر است، اما در دیپلماسی عمومی مسئله نگرش و رفتار افکار عمومی خارجی است. همچنین این نکته قابل توجه است در جایی که سیاستها و رفتار یک دولت نشات گرفته از نگرش شهروندان آن است، دیپلماسی عمومی در پی آن است تا با تحت تاثیر قرار دادن شهروندان یک کشور و تغییر نگرش آنها بر رفتار و سیاستهای آن اثر بگذارد. (احدی، ۱۳۸۹، ص ۳)
۱ – ۴ – ۲ – ۸ دیپلماسی عمومی نوین
آخرین دهههای قرن بیستم، تحولات عمیقی را در دیپلماسی نشان داد. حاکمیت ملی کشورها نسبت به گذشته کمرنگ شد؛ فعالیتهای دیپلماتیک، خارج از ساختار سنتی اتاقهای کنفرانس واقع شد و مردم عادی نیز، در سطوح مختلف در این عرصه وارد شدند. تکنولوژیهای نوین ارتباطی از جمله اینترنت، باعث شدند تا کابوس فاصلهها درهم شکسته شود و ارتباط مستقیم میان مردم دنیا در شکلهای مختلف و در سطوح گوناگون به آسانی میسر گردد. بر همین اساس استفاده از مفاهیم جدید در حوزه دیپلماسی و به ویژه دیپلماسی عمومی رایج گردید. یکی از این مفاهیم، عبارت «دیپلماسی عمومی نوین» است. عبارت دیپلماسی عمومی نوین، با آنچه که در بالا ذکر شد، سازگار است؛ اما به چند تغییر کلیدی در به کارگیری دیپلماسی عمومی اشاره می کند که عبارتند از:
۱ - بازیگران بین المللی به طور فزآیندهای غیرسنتی هستند و سازمانهای مردم نهاد نیز، توفیق خاصی در این عرصه به دست آوردهاند.
۲ - مکانیسمهایی که این بازیگران از طریق آنها با مردم جهان ارتباط برقرار میکردند، به فنآوریهای جدید، «به روز»[۳۷]و جهانی تبدیل شده اند.
۳ - این فنآوریهای جدید، خطوط انعطافناپذیر پیشین میان حیطههای خبری داخلی و بین المللی را کمرنگ ساختهاند.
۴ - دیپلماسی عمومی، مفاهیم کهنه تبلیغات (پروپاگاندا) را کنار گذاشته و در عوض، به صورت فزآیندهای، از مفاهیمی استفاده می کند که از یک سو، آشکارا از جریان بازار برگرفته شده اند (به ویژه برندینگ کشور و مکان) و از سوی دیگر، حاصل تئوری ارتباط شبکه ای هستند.
۵ - از این رو، ترمینولوژی جدیدی برای دیپلماسی عمومی به وجود آمده که به عنوان زبان اعتبار و تصویر بین المللی تعریف می شود که این امکان را فراهم آورده که در مورد «قدرت نرم» سخن گفته شود.
۶ - شاید بتوان گفت مهمترین مورد تغییر این است که دیپلماسی عمومی نوین، شیوه ارتباطی بازیگر با مردم را که در دوران جنگ سرد کاربرد داشت، کنار نهاده و ارتباط مردم با مردم که بر شفافسازی دوجانبه میانجامد، تاکید دارد و بازیگر بین المللی نقش تسهیلکننده را بازی می کند.
۷- در این مدل، تاکید گذشته بر انتقال پیام از بالا به پایین، تحتالشعاع قرار گرفته و وظیفه اصلی دیپلماسی عمومی جدید، «ساختن ارتباط» تعریف شده است. لازم نیست که این ارتباط میان بازیگر و یک مخاطب خارجی شکل گیرد؛ بلکه عملا می تواند میان دو مخاطب خارجی که بازیگر مذکور، خواهان تسهیل ارتباط آن دو است، برقرار شود. یک بار دیگر، همان طور که خواهیم دید، هدف مدیریتکردن فضای جهانی، همچنان به قوت خود باقی است. (کول، ۱۳۹۱، ص ۳۱)
جدول شماره ۱ -۱: مقایسه دیپلماسی عمومی و دیپلماسی عمومی نوین
ویژگیهای برجسته | دیپلماسی عمومی قدیم | دیپلماسی عمومی جدید |
هویت بازیگر بینالملل | دولتی | دولتی و غیردولتی |
محیط تکنولوژیکی | رادیوی موج کوتاه روزنامههای چاپی تلفنهای سیمی |
ماهواره، اینترنت، اخبار زنده تلفنهای همراه |
محیط رسانهای | خطوط مشخص میان بخش خبری داخلی و بین المللی | کمرنگ شدن خطوط میان بخش خبری داخلی و بین المللی |
منبع رویکرد | رشد حمایت سیاسی و تئوری پروپاگاندا | رشد برندینگ شرکتی و تئوری شبکه |
مجموعه واژگان (ترمینولوژی) |
«تصویر بین المللی» «اعتبار» |
«قدرت نرم» |