« شاعران معنی گرا ] به ویژه از سنایی به بعد [ به اشعار بزمی بی بند و بار شاعرانی که در تغزل قصاید خود به وصف می و مطرب و معشوق به چیز دیگری توجه نداشته اند ، انتقاد می کردند ، ناصر خسرو قبلا انتقاد از آنان را باب کرده بود ، پس از او سنایی ، نظامی ، خاقانی ، در انتقاد به این جنبه از شعر شاعران روزگار خود ادبیات فراوانی دارند و به شاعرانی که آشکارا به فسق و فجور مباهات می کرده اند ، می تاخته اند » ( شفیعی کدکنی ، ۱۰:۱۳۸۲ ) . البته سنایی در این عرصه اجتماعی تر و اصلاح طلبانه تر به میزان آمد و مسیر اصالت شعر و شاعری را بنیادی استوار نهاد که در ذهن و زبان شاعران بزرگ ادوار بعد بی اغراق تا امروز تاثیرات آشکار و ارزشمندی به جای گذاشت .
« سنایی در قصاید خویش ، نماینده برجسته شعر اجتماعی و نیز شعر اخلاقی و عرفانی است ، در میان قصاید سنایی همه نوع معنی و مضمون می توان یافت از نقد کار علمای دین و زاهدان ریایی تا نقد صوفیان دکان دار تا بازاریان و ترازو داران دزد تا پادشاهان و وزیران و سپاهیان و همه و همه عناصر جامعه ، در این گونه شعرها سنایی بی پرواترین نمونه نقد اجتماعی را عرضه می کند و شجاعت او در این راه تقریبا بی نظیر است » ( شمیسا ، ۱۲۶:۱۳۷۲ ) .
چند نمونه از اشعار اعتراضی سنایی
مسلمانان، مسلمانان، مسلمانی، مسلمانی مسلمانی کنون اسمی است بر عرفی و عاداتی فروشد آفتاب دین ، برآمد روز بی دینان جهان یک سر همه پر دیو و پر غولند و امت را |
از این آیین بی دینان پشیمانی،پشیمانی دریغا کو مسلمانی، دریغا کو مسلمانی کجا شد درد بودردا و آن اسلام سلمانی که یاری کرد جزء اسلام و جز سنت نگهبانی |
( حدیقه ، بیت های ۴-۱ ، صفحه ۶۷۸ )
در اعتراض به بازاریان می سراید که :
توای بازاری مغبون که طفلی را ز بی رحمی ز روی حرص و طراری نیارد وزن در پیشت |
دهی دین تا یکی حبه اش ز روی حیله بستانی همه علم خدا آن گه که بنشینی به وزانی |
( سنایی غزنوی ، ۶۸۲:۱۳۸۵ )
این شیوه از نقد اجتماعی که به اصطلاح هزل و هجو ناراستی ها و کجروی های اجتماعی است در ذهن و زبان شاعران ادوار بعد تاثیر بسیار داشته است و نمونه های فراوان دارد ، پس می توان گفت که « هزل در میان انواع ادبی عرصه بیشتری برای ارضا روح انتقادی ایرانی در طول هزار سال عمر زبان فارسی دری داشته است » ( پشت دار، ۱:۱۳۸۹ ) .
پس از ناصر خسرو و سنایی ( که این ها را جزء طلایه داران ادب اعتراض به شمار آوردیم ) شاعران فرهیخته دیگری چون انوری ، نظامی گنجوی ، خاقانی شروانی ، عطار نیشابوری ، جلال الدین رومی ، سیف الدین فرغانی ، سعدی ( در زهد و پند ) ، خواجوی کرمانی ، حافظ ، جامی ، صائب و … تا به امروز اکثرا گویندگان پارسی گو ، ستودنی ها را ستوده اند و ناشایست ها را در اشعار خود تقبیح کرده اند و با هرگونه ناراستی و نادرستی و بی عدالتی و ظلم و ستم و فسق و فجور به مبارزه برخاسته اند ، برای هریک از این شاعران نمونه های بسیاری قابل ذکر است که ما به سبب پرهیز از درازگویی اشاره مختصری به اشعار چند شاعر خواهیم داشت .
انوری(وفات۵۸۳ ه . ق)
او که در شمار شاعران مداح و درباری می باشد شیوه ای از نقد اجتماعی که به اصطلاح هزل و هجو ناراستی ها و کجروی ها ی اجتماعی است در ذهن و زبان وی نیز تاثیر بسیار داشته و نمونه هایی از آن را می توان نام برد، او در کسادی بازار علم و گرمی بازار مطربان می گوید:
ای خواجه مکن تا می توانی طلب علم رو مسخرگی پیشه کن و مطربی آموز |
کاندر طلب راتب هر روزه بمانی تا داد خود از کهتر و مهتر بستانی |
(دیوان انوری: ۷۵۱)
خاقانی شروانی (۵۲۰ – ۵۹۵ ه – ق)
خاقانی دارای شیوهی سخنوری خاص خود بود که از مکتب عراقی و آذربایجانی نشأت می گرفت اوزان کوتاه و دشوار بودن از خصوصیات سبکی اوست وی نیز از جمله شعرایی است که در آثارش نمونه هایی از ادب اعتراض می توان یافت.