کلمه مجازات در زبان عربی به معنای اعطاء الجزاء علی العمل بیان شده است(سیاح، ۱۳۷۵) مجازات از الفاظی چون پاداش، کیفر، سزا و پدافره در زبان فارسی و کلماتی چون قصاص و جزا و عقاب در زبان عربی بیان شده که این نشان دهنده اهمیت اصل مجازات در جوامع مختلف بشری است (شامبیاتی،۱۳۸۲: ۲۷۷). قانونگذاران در متون قانونی چه در حال حاضر و چه در سابق تعریفی روشن و صریح از کیفر یا مجازات ذکر نکرده اند، اما حقوقدانان معاصر تعاریف متعدد و گوناگونی ابراز داشته اند که با نقل پارهای ازاین تعاریف، به بررسی تعریف مجازات میپردازیم:
دکترگلدوزیان در تعریفی از مجازات بیان میدارد که:"مجازات عبارت است از تعذیب ویا عقوبتی که به خاطر تعرض به نظام اخلاقی و ایجاد اختلال در نظم اجتماعی از طریق ارتکاب جرم به عمل آمده است"(گلدوزیان،۱۳۸۴: ۵۳)، همچنین دکتر محمد باهری چند تعریف از مجازات ارائه نموده که در زیر به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:"مجازات عبارت است از آزاری که قاضی به علت ارتکاب جرم و به نشانه نفرت جامعه از عمل مجرمانه و مرتکب آن، برای شخصی که مقصر است برطبق قانون تعیینمیکند"(باهری، ۱۳۸۰: ۳۶۶) دکتر باهری در قسمتی از کتابش مجازات را اینچنین تعریف می کند: “مجازات صدمهای است که قوه مدیره جامعه به کسی میزند و مطابق اصول وقت عمل او جرم تشخیص داده شده وبه ترتیب معمول زمان جرم او محرز شدهباشد"(همان: ۵۶۹)
دورکیم، کیفر را واکنش خاصی از طرف جامعه در برابر جرم دانسته است(گسن، ۱۳۷۰: ۹).تعاریف ذکر شده اکثراَتعریف مجازات رابه رنج و آزار ، زیان و صدمه بیان کرده اند ، این با وجودی است که این تعاریف آثار مجازات را ذکر نموده و مجازاتهای بدنی را مدنظر داشته اند پس نمی توان مجموعاَ آنها را تعاریف کاملی از مجازات دانست. به نظرمیرسد تعریف جامع از مجازات که بیانگر ماهیت واقعی آن باشد واجد شرایط زیر باشد:
-
- شخصی بودن مجازات نسبت به مجرممیباشد. منظور از شخصی بودن مجازات و محکومیتاین است که مسئولیت جرم و نتایج محکومیت فقط متوجه مجرم بوده و عوارض آن به هیچ وجه متوجه فامیل و کسان مجرم نخواهد شد. عدل و انصاف اقتضاء می کند که مجازات فقط در مورد شخص مجرم اعمال شود و به نزدیکان و اقربای وی تسری داده نشود.
-
- مجازات باید به موجب قانون باشد. یعنی طبق اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها که هم برتعیین جرایم و هم برتثبیت مجازاتها و کمیت آن حاکم است، نباید مجازاتی خارج از نص صریح قانون اعمال شود.
-
- مجازات را باید محکمه صلاحیتدار تعیین کند. به این ترتیب هیچ مقام و یا مسئولی که سمت قضایی ندارد نمیتواند برمسندقضا بنشیند و حکم به مجازات بدهد.
-
- مجازات ضمانت اجرای نظم اجتماعی است. از آنجا که مجازات آزار و شکنجهای است که مجرم به علت نقض اوامر و نواهی قانونی میبایست تحمل کند پس مجازات ضمانت اجرای پارهای از اوامر و نواهی قانونگذار است که برای نظم اجتماع به کار میرود. اگر شخصی که قصد مجرمانه دارد، بداند که قصد مورد نظر وی در صورت محقق شدن هیچ گونه تبعات قانونی (مجازات) بدنبال ندارد آسوده خاطر دست به ارتکاب جرم میزند و مجازات می تواند به عنوان ضمانت اجرای فعل مجرمانه تلقی بشود. وموجب تشفی خاطر زیاندیدگان گردد، در نتیجه میتوان مجازات را اینگونه تعریف نمود:
مجازات ابزاری قانونی است که به عنوان واکنش جامعه در برابر جرم و برای جبران آثار سوء جرم همراه با مشقت جسمی ویا روحی، به موجب حکم دادگاه صلاحیتدار برمرتکبین جرایم اعمال می شود.
مفاهیم مرتبط
در این گفتار به مفاهیمی که مرتبط با کلمهی ملأعام میباشند اشاره شده و معنای آنها از نظر لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار میگیرد. با روشن شدن معانی واژه های مشابه با ملأعام بهتر میتوان به معنای این واژه پیبرد.
علن
علن، علنی کردن و علنی شدن واژه هایی هستند که ارتباط تنگاتنگی با ملأعام دارند چراکه به نظر میرسد جزء لاینفک ملأعام باشند و شناخت معانی آنها به منجر به شناخت صحیح تر معنای ملأعام خواهد شد.
لغوی
آنچه در ابتدا از واژه ی علن متبادر به ذهن می شود، بر خلاف سرّ بودن، آشکار بودن یا غیر مخفی بودن چیزی یا امری است. معنی لغوی این کلمه در فرهنگ لغتهای مختلف تا حدودی معنای واحدی را میرساند. در منجد الطلاب به معنی آشکار و علنی (بندر ریگی، ۱۳۶۳: ۳۷۵) در فرهنگ معاصر عربی فارسی به معنای معلوم شدن، پیدا شدن و علنی شدن آمده است (آذرنوش،۱۳۸۹: ۴۵۶). راغب اصفهانی در کتاب مفردات ذکر کرده اند که علن نقطه مقابل سر وپوشیده است و اغلب در معانی و غیر محسوسات به کار میرود ، نه در محسوسات عینی مانند اجسام ( اصفهانی ،۱۴۱۶: ۱۶۶) برای بررسی بیشتر معنای این واژه، به برخی از معانی آن اشاره میگردد. در معنی علن آمده است: العلانّیه: ضد السّر (محمد محی الدین، بیتا: ۳۵۵) و همچنین خلاف السّتر و هو ظهور الامر ( ابن منظور، بیتا: ۳۸۶).
بدین ترتیب، از حالت مخفی در آمدن چیزی یا آشکار شدن آن مدنظر است. در لغتنامهی دهخدا در مقابل کلمهی علن نوشته شده است: ضدّ سر، هویدا، ظاهر، منتشر، خلاف مخفی(دهخدا، ۱۳۷۳)و در فرهنگ نفیسی نیز در معنای آشکارا هویدا(نفیسی،بیتا: ۲۴۰۱)به کار رفته است.
چنانکه ملاحظه میگردد همه معانی گفته شده مشابه هستند و منظور از این کلمه، آشکار شدن یا هویدا شدن امری است ولی در صورتی که معنای مصدری این واژه موردنظر باشد به معنای آشکار کردن، آشکار شدن است و در معنای وصفی به معنای هویدا و آشکارا است.
اصطلاحی
با توجه به معنای لغوی علن، هنگامی که از علنی شدن امری صحبت می شود مراد از آن، آشکار شدن و از حالت پوشیده و مخفیانه درآمدن است به طوری که بدون وجود هیچ مانعی بتوان به وضوح آن را مشاهده کرد یا از آن اطلاع یافت. علنی بودن در مورد مجازات، ممکن است در دو معنا به کار رود: یکی اینکه خبر آن در میان مردم منتشر شود و دیگر اینکه علاوه بر اطلاع یافتن عموم، حضور آنها در هنگام اجرای حکم لازم باشد. مبسوط در ترمینولوژی حقوق علن به وصف محلّ وقوع جرمی گفته می شود که امکان داشته باشد جمع غیر محصوری برآن وقوف یابند مثلا در مسجد یا میدان عمومی ورزش جرم انجام شود و در صدق علن حضور احدی شرط نیست (لنگرودی،۱۳۶۳: ۲۶۳۵) در هرحال، میتوان گفت، مفهوم اصطلاحی علن از مفهوم لغوی آن دور نیفتاده است و در اصطلاح عرف کلمهی علن به همان مفهوم ملأعام به کار برده می شود.
تشهیر
برای ورود به بحث تشهیر و پرداختن به جنبه های مختلف آن، لازم است مفهوم آن روشن و واضح گردد. بنابراین، در این گفتار معنای تشهیر از نظر لغوی و اصطلاحی به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد.
لغوی
کلمه تشهیر مصدر باب تفعیل میباشد که از فعل شهر گرفته شده است. در خصوص معنای تشهیر گفته شده است: لم یرد نص فی معناه و لا فسّره الفقهاء(الطلعیی، ۱۴۱۶: ۱۲۶)بدین معنا که نصّی در مورد معنای تشهیر وارد نشده است و فقها به تفسیر آن پرداختهاند. لیکن، برای آشنایی بیشتر با برخی از معانی تشهیر به مواردی اشاره می شود.
در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: آشکارا کردن، رسوا کردن، شهرت دادن رسوایی کسی را چنان که کسی را بر خر سوار کرده و به شهر گردانیدن (دهخدا، ۱۳۷۳: ۳۲۵).پس معنای کلمه ی تشهیر همانا رسوا کردن و انگشت نما کردن کسی در میان مردم میباشد.
اصطلاحی
علاوه بر معنای لغوی تشهیر، لازم است به معنای اصطلاحی آن نیز اشاره شود تا منظور از آن واضحتر گردد. با توجه به معنای لغوی تشهیر، تشهیر مجرم به عنوان یکی از انواع مجازاتهای اسلامی به معنای معرفی نمودن مجرم به جامعه و رسوا کردن او در میان خلق است. آشکارا کردن هویت مجرم و شهره نمودن او در میان عام و خاص، خصوصیت بارز چنین کیفری است.
در مبسوط در ترمینولوژِی آمده است که تشهیر در قدیم از جمله مجازاتها بوده است به گونه ای که مجرم را در معابر به گردش در میآوردند تا او را بشناسند یا اینکه زنگولهای به گردن مجرم میانداختند و واژگون بر مرکب سوار میکردند و در بین مردم میگرداندند و شکل دیگر آن نیز اینگونه بوده است که لباس زنگولهداری به مجرم میپوشاندند (جعفری لنگرودی،۱۳۶۳: ۱۲۲۵) یا شخصی جلوتر از مجرم در حالی که زنگولهای در دست داشت و آن را به صدا در می آورد، حرکت میکرد.در جای دیگری (همان: ۸۴۱)در مورد اشهار مجرم گفته شده است که منظور از آن، بردن مجرم به اماکن پر رفت و آمد و معرفی او به افراد است و در این خصوص اگر مجرم از اهالی بازار یا مسجد بوده او را در محل کسب یا مسجدی که میرفته میگرداندند و جرم او را اعلام میکردند.
در کتب فقهی مختلف به ویژه در مبحث مربوط به شهادت زور، نظرات مشابهی در مورد تشهیر و نحوه اجرای آن بیان شده است: “اِن الاشتهار هو اُن ینادی فی محلّتهم اُو مجتمعهم اُو سوقهم فلان و فلان شهدا زورا ولا یجوز اُن یشهرا بان یرکبا حمارا و یحلق روُوسهما ولا بان ینادیهما علی نفسهما” (الطباطبایی،۱۴۱۲: ۵۹۳). معنی اشتهار این است که در محلّه، اجتماع مردم یا بازار ندا می دهند که فلانی و فلانی شاهدان زور هستند لیکن جایز نیست که مجرمان را سوار الاغ کرده یا سرشان را تراشیده یا خودشان علیه خود فریاد بزنند.
چنان که ملاحظه میگردد از معرّفی مجرم در میان اهل قبیله و یا محلّهاش به عنوان تشهیر نام برده شده است و اموری که باعث تحقیر مجرم در بین مردم شود مانند سوار کردن بر الاغ یا تراشیدن سر مجرم، مورد نهی قرار گرفته است.
پیشینه تاریخی مجازات در ملأعام
مجازات در طول تاریخ وجود داشته است، اما کمیت و کیفیت آن در طول هر دوره تاریخی با توجه به سیاست حاکم بر آن جامعه که متاثر از دین و مذهب بوده، متفاوت بوده است . از این رو بررسی سیر تاریخی اجرای مجازات در ملأعام در طول تاریخ بینش ما را در رابطه با این پدیده گسترده می کند.
قانون حمورابی
قانون حَمورابی که به دستور حمورابی شاه بابل نوشته شد، شامل ۲۸۲ ماده در باب حقوق جزا و حقوق مدنی و حقوق تجارت است. ستونی که قوانین حمورابی بر روی آن حک گردیده از بازالت است و در حدود ۲٫۵ متر ارتفاع دارد. متن قوانین گرداگرد این ستون در ۳۴ ردیف به خط میخی نوشته شدهاست (پیرنیا،۱۳۸۸: ۱۱۰)
قانون حمورابی نخستین سند شناخته شدهای است که در آن یک فرمانروا به اعلان عمومی یک مجموعه کامل قوانین برای ملت خود اقدام میکند. حمورابی (۱۸۱۰-۱۷۵۰ پ.م.) ششمین پادشاه اولین سلسله شاهان کشور قدیم بابل است. تاریخ شاهی او را (۱۷۹۲-۱۷۵۰ پ.م.) آوردهاند. قانون نامه حمورابی یکی از معتبرترین منابعی است که با مطالعه آن میتوان با سیستم جزایی ایران آن دوره آشنا شد؛ در این قانون صریحا به اجرای مجازات در حضور جمع اشاره شده است که ماده ۲۰۲ در همین زمینه مقرر میدارد:
ماده۲۰۲٫ اگر شخصی چانه شخص(دیگری را) که از او برتر است شکست او باید در حضور جمع شصت(بار) با شلاقی از دم گاو شلاق بخورد.
البته موارد دیگری هم وجود دارد که هرچند به اجرای علنی اشارهای نشده است اما خصوصیات مجازاتها بگونهای است که ذاتا در ملأعام انجام می شود و در ذیل به دو مورد آن اشاره می شود:
ماده۱۲۲٫ اگر انگشت مردم به خاطر مرد دیگری به همسر شخصی اشاره میکرد ولی او هنگامی که با آن مرد خوابیده بود دستگیر نشد(آن زن) باید بخاطر شوهرش خود را در رودخانه بیندازد.
ماده ۱۵۵٫ اگر شخصی برای پسر خود عروسی انتخاب کرد و پسر او با(آن زن) آمیزش کرد ولی خود او نیز با (آن زن)هم آغوش شد و آنان او را دستگیر کردند، آنان باید آن شخص را بسته و او را به داخل آب بیندازند.
تورات و انجیل
یکی از منابع مهم حقوق کیفری قبل از اسلام کتابهای مقدس تورات و انجیل است که با مطالعه آنها میتوان با انواع مجازات و نحوه اجرای آنها در آن برهه از زمان آشنا شد. فیلسوفان و حقوقدانان باستان با تکیه بر نوشته های تورات و متخصصان حقوق کلیسای قرون وسطی و دوره کلاسیک با تکیه بر انجیل قوانین را استباط میکردند ، در این کتب مقدس هرچند به اجرای مجازاتها در ملأعام اشارهای نشده است اما مجازاتهایی وجود دارد که اجرای علنی آنها از خصوصیات بارز و غیرقابل تفکیک مجازات به شمار میروند و ذات آن مجازاتها بگونهای است که باید در ملأعام اجرا شود. در ذیل به نمونه هایی از این مجازاتها اشاره می شود:
- پس آن مرد و یا زنی که این عمل ناشایسته را در اندرون دروازههایت مرتکب شده است آن مرد و یا آن زن را بیرون آر و با سنگ سنگسارش نما تا بمیرند (گلن و هنری ، ۱۳۸۰: ۳۶۴).
- پس تمامی مردمان شهرش او را به سنگ سنگسار نماید تا که بمیرد، بدین منوال شرارت را از میان خود رفع نماید.
- مرد یا زنی که صاحب اجنه و یا جادوگر باشد البته کشته خواهند شد آنها را با سنگ سنگسار خواهند نمود خون ایشان به گردن ایشان است.
- آنگاه دختر را به در خانه پدرش بیرون آوردند و مردمان شهرش او را به سنگ سنگسار نمایند تا که بمیرد زیرا که در اسرائیل قباحت ورزیده در خانه پدرش زاییده شده.
- اما مریم چون بود دانا به مشیت خدا و در باطن ترسناک بود از اینکه به غضب در آید طایفه بر او بواسطه اینکه آبستن است پس سنگباران کنند او را که گویا مرتکب زنا شده شوهری از عشیره خود برای خود اختیار نمود ( قزلباش،۱۳۷۴: ۶۱).
- چون او را استهزاء نمودند جامه سرخ از وی کند لباس خودش را پوشانیدند و او را بیرون کشیدند تا انکه صلیبش نمایند؛ و او را صلیب کرده (گلن و هنری،۱۳۸۰: ۱۱۲).