۱-۸-۳ رفتار شهروندی سازمانی
رفتارهای داوطلبانهای است که جزء وظایف افراد نیستند ولی توسط کارکنان شرکت بیمه ایران بدون هیچ گونه چشمداشتی انجام میشوند. در این مواقع کارکنان شرکت بیش از الزامات نقش خود و فراتر از وظایف رسمی، در خدمت اهداف سازمان فعالیت میکنند هرچند این رفتار فردی و داوطلبانه است و مستقیماً به وسیله سیستمهای رسمی پاداش در شرکت بیمه ایران حمایت نمیشود، اما باعث ارتقای اثربخشی و کارآیی عملکرد سازمان میشود.
۱-۸-۴ اطاعت سازمانی
رفتارهایی هستند که ضرورت و مطلوبیت آنها شناسایی شده و در ساختار معقولی از نظم و مقررات پذیرفته شدهاند و توسط کارکنان شرکت بیمه رعایت میشوند. رفتارهایی نظیر احترام به قوانین سازمانی، انجام کامل وظایف و انجام دادن مسئولیتها با توجه به منابع سازمانی، شاخصهای اطاعت سازمانی هستند که به طور متناوب توسط کارکنان شرکت بیمه ایران مراعات میگردند.
۱-۸-۵ جوانمردی
کارکنان شرکت بیمه ایران در مواجه با مشکلات و ناملایمات، خویشتندار و بردبارند، به دستآوردهای خود بسنده نمیکنند و موفقیت و شکست را پیامآور حفظ آمادگی برای مواجه شدن با آینده تلقی میکنند.
۱-۸-۶ وفاداری سازمانی
وفاداری سازمانی پیروی از موازین شرکت بیمه ایران و عمل کردن به وظایف، ماورای علایق کوتهبینانه فردی، گروه های کاری و یا بخشهاست. این دسته از رفتارها که توسط کارکنان شرکت بیمه ایران انجام میگیرند شامل دفاع از شرکت در مقابل تهدیدات، مشارکت در بدست آوردن حسن شهرت برای شرکت و مشارکت با دیگران برای دستیابی به منافع کل شرکت میباشد.
۱-۸-۷ ابتکارات فردی
این نوع از رفتار شهروندی سازمانی، رفتار فرانقشی است که ماوراء حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار قرار دارد. نمونههایی از چنین رفتارهایی شامل فعالیتهای خلاقانه داوطلبانه و طراحیهای نوآورانهایست که کارکنان شرکت برای بهبود وظیفه شخصی و عملکرد سازمانی انجام میدهند. انجام دادن مشتاقانه و داوطلبانه فعالیتهای وظیفهای از مؤلفه های این بعد از رفتار شهروندی است.
۱-۸-۸ نوع دوستی
شامل مجموعه رفتارهای آگاهانه افراد و کارکنان شرکت بیمه ایران در کمکرسانی به دیگر افراد و کارکنان شرکت است که هدف عمده آن انجام بهتر وظایف میباشد. کارکنان نوعدوست شرکت در شنیدن دردها و مشکلات همکاران تحملی طولانی دارند و تلاش میکنند تا از ظرفیتهای مجاز و ممکن شرکت و خارج از شرکت برای حل این گونه مسائل بهره گیرند.
فصل دوم
مبانی نظری وعملی پژوهش
۲-۱ مقدمه
جهان معاصر با سرعتی شگفتانگیز در حال تحول است، اگرچه این تحول در تمام دوران وجود داشته، ولی امروزه این تحول چه به لحاظ محتوا و چه به لحاظ سرعت بیسابقه است. سازمانها به عنوان یکی ازبارزترین مشخصه های جوامع امروزی نیز به سرعت در حال تغییرند و نقش نیروی انسانی در این تحولات غیرقابل انکاراست. درنظام کنونی ارتقای عملکرد فردی و سازمانی، یکی از اهداف عمده هر سازمان زنده و فعالی است .اگر منابع انسانی را یکی از مهمترین ارکان ارتقای عملکرد سازمان بدانیم، واضح است که بررسی متغیرهای اثرگذار برعملکرد آنان تا چه اندازه راهنمای مدیران در بهبود عملکرد سازمان خواهد بود. در این فصل ابتدا مباحث مربوط به رهبری به ویژه رهبری تحولآفرین را مطرح کردهایم و نظریههای مربوط به رهبری تحولآفرین را از دیدگاه محققین مختلف بررسی نمودهایم، سپس به مباحث و نظریههای مربوط به رفتار شهروندی پرداختهایم، همچنین پیشینه تحقیقات انجام شده مرتبط با موضوع پژوهش در داخل و خارج کشور را بررسی کرده ودر پایان جمعبندی و چارچوب نظری پژوهش را آوردهایم.
۲-۲ رهبری (مروری بر مفاهیم رهبری)
هر تحقیق و و پژوهش علمی که صورت میگیرد بر پایه ها، ارکان و نتایج مطالعات و تحقیقات پیشین استوار است که هر پژوهشگر باید سعی کند مرتبطترین دستاوردهای تحقیقات پژوهشگران قبلی را مورد شناسایی قرار دهد و دریابد که دیگران تا چه درجهای مسأله تحقیق مورد نظر او را بررسی کردهاند و به آن نزدیک شدهاند؛ به عبارت دیگر چه ابعادی از مسأله تحقیق، مورد پژوهش قرار گرفته و چه ابعادی بررسی نشده است. مطالب این فصل حاوی مبانی نظری و چکیدهای از کندوکاوی عمیق و وسیع در آنچه که پیرامون موضوع پایان نامه و موضوعهای مشابه در کتابها، مقالات و تحقیقات وجود دارد، میباشد.
رهبری مفهومی سهل و ممتنع است، از این رو تعاریف متعددی برای آن وجود دارد .تقریباً به تعداد صاحب نظران رهبری از آن تعریف وجود دارد اما در مجموع عقیده بسیاری از دانشمندان مدیریت بر این است که رهبری شامل فرایند نفوذ است؛ به عبارت دیگر، رهبری توانایی نفوذ در دیگران (فرد یا گروه) برای نیل به اهداف است (زالی،۱۳۸۳، ص ۱۷۷).
تقریباً پیش از سال ۱۹۵۰ میلادی تاکنون نظریه های رهبری، فراز و نشیب های متعددی را پشت سر گذاشته است. در واقع تکامل نظریه های رهبری شامل چهار دسته زیر است:
۲-۲-۱ نظریههای رهبری
۲-۲-۱-۱ نظریه های صفات مشخصه رهبری
بر طبق این نظریه، رهبران به طور مادر زادی رهبر متولد می شوند؛ بنابراین رهبری قابل آموزش نیست. در واقع برخی از رهبران صفات مشخص یا ویژگی های شخصیتی مشخصی دارند که آن ها را از غیر رهبران متمایز می کند. برخی از این صفات مشخص رهبران، هوش و ذکاوت، اعتماد به نفس، تمایل به مسئولیت پذیری، تحمل ابهام، قاطعیت، جذابیت و نظایراین ها می باشد(زالی، ۱۳۸۳ ، ص ۱۷۸).
تحقیقات تجربی نشان می دهد که رهبری فرایندی پویاست و از هر موقعیت به موقعیت دیگر همراه با تغییر رهبر و پیرو وضعیت تغییر می یابد؛ به هر حال، اگرچه ویژگی های شخصیتی معین ممکن است در موقعیتی معین مفید باشد، اما هیچ گونه ویژگی های جهان شمولی نیست که بتواند موفقیت رهبری را تضمین کند (زالی،۱۳۸۳ ، ص ۱۷۸).
نظریه صفات مشخصه با این که توانست معیارهای روشنی را به منظور توصیف خصلتهای عمومی مورد نیاز رهبران ارائه دهد، در عین حال به طور کلی از توصیف ماهیت پدیده رهبری غافل ماند. این نقیصه بزرگ در درون خود کاستیها و نارساییهای گوناگون را دربر داشت که شماری از مهمترین آنها عبارت بود از:
-نادیده گرفتن سهم پیروان در تکوین پدیده رهبری؛
-دخیل ندانستن شرایط محیطی در اثربخشی فعالیت های رهبر؛
-عدم ارائه روش برای تبیین چگونگی نفوذ رهبر بر پیروان؛
-برقرار نبودن رابطهای روشن بین ویژگیهای مورد نیاز رهبر واقتضائات خاص سازمانی (سنجقی، ۱۳۸۰ ، ص۲۸۵)
۲-۲-۱-۲ نظریههای سبک های رفتاری
با نمایان شدن ضعفهای مختلف نظریه صفات مشخصه در توصیف رهبری، به تدریج توجه پژوهشگران به سبکهای رفتاری رهبری معطوف شد، به عبارت روشنتر، توجه محققان از شخص رهبر به رفتار رهبر تغییر یافت. در این رویکرد عقیده بر این است که رهبر ساخته می شود نه این که رهبر به طور مادر زادی رهبر می شود. بنابراین، این نظریه مخالف مفروضات نظریه صفات مشخصه رهبری است (زالی، ۱۳۸۳ ، ص ۱۷۸).
نظریه های رفتاری رهبری شامل تحقیقات زیر است:
۱-مطالعات دانشگاه ایالتی اوهایو؛
۲-مطالعات رهبری میشیگان؛
۳-مطالعات پویایی گروه توسط کرت لوین[۲]
۴-سیستمهای چهارگانه مدیریت توسط لیکرت[۳]
۵-شبکه مدیریت (رهبری) توسط بلیک و موتن
پژوهشگران نظریههای رفتاری، به دنبال مهمترین رفتار یا سبک رهبری بودند، امامطالعات و تحقیقات بعدی نشان داد که هیچ سبک بهتری وجود ندارد.
۲-۲-۱-۳ نظریه های اقتضایی
بنا بر نقایصی که در نظریات فوق وجود داشت، عامل وضعیت و موقعیت به عنوان متغیری دیگر وارد مباحث رهبری شد، به آن دسته از نظریه هایی که به وضعیت و موقعیت های رهبری تأکید میکند، نظریههای وضعیتی یا اقتضا یی می گویند . همه این نظریه ها یک فرض اساسی مشترک دارند: رهبری موفق هنگامی اتفاق می افتد که سبک رهبری با موقعیت (وضعیت) منطبق باشد، این نظریه ها بر انعطاف پذیری تأکید دارند(زالی،۱۳۸۳، ص۱۷۹)
نظریه های اقتضایی رهبری شامل نظریه های زیر می باشد:
۱-نظریه اقتضایی فیدلر[۴]
۲-نظریه مسیر هدف
۳-نظریه یا مدل تصمیم گیری (نظریه رهبری مشارکتی) ورم و یتون[۵]
۴- نظریه رهبری وضعیتی هرسی و بلانچارد[۶] (زالی، ۱۳۸۳ ، ص ۱۸۰)
این نظریه ها، درجه کارآیی و اثربخشی هر سبک خاص از رهبر ی را منوط به وجوداوضاع مناسب با آن می پندارد و بر این باور است که اساساً وجود سبک برتر رهبر ی به گونه ای که بتواند به مثابه امری جهان شمول در تمامی زمینه های گوناگون موضوعیت داشته باشد کاملاً منتفی است. بر این اساس، چنان چه سبک یا الگوی رفتاری معینی از رهبر ی در وضعیت خاص به اثربخشی بینجامد، نمی توان انتظار داشت که همین الگو در دیگر وضعیت هانیز اثربخش باشد(سنجقی، ۱۳۸۰ ، ص ۲۸۶).
این نظریه با دو نظریه قبل متفاوت است. این نظریه پیشنهاد می کند که مدیران باید سبکی را انتخاب کنند که با یک موقعیت در یک زمان معین، بهترین سازگاری را داشته باشد.
رهبری تحولآفرین ممکن است به چندین شکل باشد. برنز دو نوع رهبری تحولآفرین را شناسایی کرده است: اصلاحطلب و تکاملگرا. «اصلاحطلب روی اجزا کار میکند در حالی که تکاملگرا بر روی کل، کار میکند. اصلاحطلب در جستجوی اصلاحات هماهنگ با روندهای موجود و سازگار با اصول و تئوریهای متداول است. تکاملگرا به دنبال تعیین مسیر، جلوگیری یا نقض تئوریها و تغییر اصول است. پاوار و ایستمن[۷] نیز دو بعد رهبری تحولآفرین را شناسایی کردند: همانند انواع اصلاحطلب و تکاملگرای برنز، رهبری تحولآفرینی که بافت سازمانی را تحت کنترل در میآورد[کنترل کننده] و رهبری تحولآفرینی که در مقابل بافت سازمانی واکنش نشان میدهد. [واکنشی] رهبری تحول آفرین کنترل کننده زمانی وارد عمل میشود که پذیرش بالاست، در مقابل رهبری تحولآفرین واکنشی زمانی که پذیرش پایین است وارد عمل میشود. تحت شرایط پذیرش بالا، رهبری تحولآفرین روی بافت سازمانی تاکید دارد که موجد تغییر باشد در حالی که در شرایط پذیرش پایین، رهبری تحولآفرین یک فرایند تخریبی را برای ایجاد تغییر اجرا میکند.
۲-۲-۱-۴ نظریه رهبری تحو لآفرین
۱-۵-۶- برنامه تمرینی ترکیبی بر استقامت قلبی- تنفسی در نوجوانان دختر چاق و دارای اضافه وزن تاثیر معنی دار دارد.
۱-۵-۷- برنامه تمرینی ترکیبی بر توان بی هوازی در نوجوان دختر چاق و دارای اضافه وزن +تاثیر معنی دار دارد.
۱-۵-۸- برنامه تمرینی ترکیبی بر انعطاف پذیری نوجوانان دختر چاق و دارای اضافه وزن تاثیر معنی دار دارد.
۱-۵-۹- برنامه تمرینی ترکیبی بر استقامت عضلانی نوجوانان دختر چاق و دارای اضافه وزن تاثیر معنی دار دارد.
۱-۶- پیش فرض های پژوهش
-
- آزمودنی های این پژوهش به نحو مطلوبی با محقق همکاری کرده و با شیوه انجام کار آشنایی کامل پیدا کرده اند.
-
- آزمون های مختلف برای همه آزمودنی ها در شرایط یکسان اجرا شد.
-
- آزمودنی ها با حداکثر تلاش آزمون های جسمانی را انجام دادند.
۱-۷- محدودیت های پژوهش
محدودیت های این پژوهش به دو بخش، محدودیت های کنترل شده توسط محقق و محدودیت های خارج از کنترل توسط محقق تقسیم شده است.
۱-۷-۱- محدودیت های در کنترل محقق
-
- آزمودنی ها، دختران نوجوان چاق یا دارای اضافه وزن مقطع راهنمای بودند.
-
- آزمودنی های سالم و غیر ورزشکار جهت شرکت در این تحقیق انتخاب شدند.
-
- کنترل شدت تمرینات توسط محقق.
۱-۷-۲- محدودیت های غیر قابل کنترل توسط محقق
-
- با توجه به اینکه یک سری مطالب در مورد رژیم غذایی به صورت شفاهی ارائه شد با وجود این امکان کنترل دقیق تغذیه به طور کامل نبود.
-
- عدم کنترل اثر تفاوت های فردی آزمودنی ها بر نتیجه پژوهش.
-
- عدم کنترل میزان فعالیت های بدنی روزانه آزمودنی ها.
-
- عدم کنترل دقیق میزان خواب و استراحت و شرایط روانی آزمودنی ها.
-
- عدم کنترل دقیق شرایط زندگی آزمودنی ها به ویژه از نظر میزان عوامل استرس زا.
-
- سطح آمادگی جسمانی اولیه آزمودنی ها.
-
- میزان خستگی قبل از آزمون.
۱-۸٫- تعاریف مفهومی و تعاریف عملیاتی
۱-۸-۱- تعاریف مفهومی
آمادگی جسمانی: حالت بهینه فیزیولوژیکی که فرد را در مقابل بیماری های ناشی از کم تحرکی حمایت
می کند. به عبارت دیگر آمادگی جسمانی توانایی انجام تکالیف روزانه زندگی بدون احساس خستگی است (۱۱،۲۶).
ترکیب بدنی: نسبت مواد تشکیل دهنده بدن شامل بافت چربی، عضلات، استخوان ها و سایر مواد است (۹۹).
درصد چربی ۱(%BF): نسبت بافت چربی به توده کل بدن (۲۶).
-
- Body Fat Persentch
وزن چربی ۱(FM): بخشی از بدن که فقط مربوط به بافت چربی بدن، اعم از چربی ضروری و یا چربی غیر ضروری بدن است (۲۵،۹۹).
وزن بدون چربی ۲((FFM: بخشی از وزن بدن که غیر از بافت چربی است (۲۵،۹۹).
شاخص توده بدن: نسبت وزن (کیلوگرم) بر مجذور قد (متر) است که به عنوان معیاری برای تعیین اضافه وزن و چاقی می باشد (۹۹).
استقامت قلبی- تنفسی: توانایی قلب برای راندن حجم زیاد خون غنی از اکسیژن به عضلات و متعاقب آن استفاده ی هر چه بیشتر عضلات از آن است (۲۶).
استقامت عضلانی: آمادگی عضلات برای نگه داشتن انقباض به مدت طولانی یا تکرار یک حرکت را گویند. (۷،۶۴).
انعطاف پذیری: قابلیت حرکت یک یا گروهی از مفاصل در حداکثر دامنه حرکتی خود است (۵۳).
قدرت انفجاری: توانایی عضلات برای تولید حداکثر نیرو جهت مقابله با یک مقاومت، طوری که آن مقاومت به حداکثر مسافت تغییر مکان دهد (۴۴،۸۰).
تمرین استقامتی: فعالیت بدنی که عمدتا انرژی خود را از طریق فرایند سوخت و ساز فسفوریلاسیون اکسیداتیو موجود در میتوکندری تامین می کند (۶۷).
تمرین قدرتی: نوعی از تمرینات بدنی که با اعمال انواع مقاومت های خارجی به منظور حفظ و توسعه قدرت، استقامت و توان انفجاری یا حجم عضلانی انجام می شود (۱۵).
اندازه واحد دامی در ایران؛ میش بالغ غیر آبستن و خشک با میانگین وزنی ۵۰ کیلوگرم گزارش می شود (ارزانی، ۱۳۸۸).
A.U.E= (90)0.75 / (۵۰)۰.۷۵ ۱.۵۵۴=
با توجه به اینکه نیاز روزانه گوسفند ۲ کیلوگرم علوفه خشک در روز است (عجمی، ۱۳۸۱)، لذا نیاز روزانه گوزن زرد ایرانی ۳.۱۰۸ کیلوگرم علوفه خشک می باشد.
بعد از مشخص نمودن میزان کل علوفه قابل دسترس و دارای ارجحیت در زیستگاه (جداول مربوطه در ضمیمه آورده شده است) و با توجه به نیاز روزانه گوزن زرد ایرانی، ظرفیت برد تغذیه ای جزیره اشک برای گوزن زرد با بهره گرفتن از رابطه زیر برآورد می شود:
K=A/B× (طول فصل) (۴-۹)
که در این رابطه
K= ظرفیت برد تغذیه ای
A= علوفه قابل دسترس به کیلو گرم
B= نیاز روزانه گوزن زرد ایرانی
طول فصل= تعداد روزهایی که گوزن در طول یک سال از منابع استفاده می کند.
بعد از قرار دادن مقادیر مربوطه در معادله:
K=284531.238/ (3. 108×۳۶۵) =۲۵۱
در مورد داده های فصل تابستانه و تولید این فصل نیز داده ها در بخش ضمیمه (ضمیمه ۶) آورده شده است و تولید این فصل نیز برآورد شد و با توجه به رابطه بالا ظرفیت برد تابستانه نیز به شرح زیر می باشد.
K=241367.58/ (×۳.۱۰۸ ۳۶۵) =۲۱۳
-
- تعیین میزان پروتئین و خاکستر گونه های مورد تغذیه گوزن زرد ایرانی در فصل بهار
-
- پروتئین
بعد از انجام آزمایش کجلدال که روش مبنا برای تعیین میزان پروتئین خام می باشد، درصد پروتئین موجود در گونه های گیاهی مورد تغذیه ی گوزن زرد ایرانی در جزیره اشک مشخص شد. و با توجه به برآوردی که از مقدار هر یک از گونه های دارای ارجحیت در جزیره صورت گرفته بود، میزان پروتئین موجود در جزیره که دارای ارجحیت بوده و می توانست مورد تغذیه گوزن زرد قرار بگیرد برآورد شد. تمامی این موارد در جدول ۴-۶ به صورت خلاصه آورده شده است.
-
- خاکستر
خاکستر شامل همه ی مواد معدنی نمونه یا مواد معدنی غیر آلی( کلسیم، فسفر، سدیم کلر، پتاسیم، منیزیم، گوگرد، آهن و …) می باشد (ارزانی، ۱۳۸۸). که این موارد نیز می توانند تحت عنوان عناصر محدود کننده برای گوزن زرد و یا هر گونه جانوری دیگر در طبیعت مطرح شوند. لذا می توان با برآورد نمودن میزان مواد معدنی موجود در پوشش گیاهی دارای ارجحیت در دسترس و نیاز روزانه ی گوزن زرد ایرانی به مواد معدنی ظرفیت برد تغذیه ای زیستگاه را از این بعد نیز برآورد نمود. اما از آنجائیکه به نظر می رسد تاکنون تحقیقی در زمینه ی مقدار مواد معدنی مورد نیاز گوزن زرد ایرانی طبق مرور انجتم نشده است این مورد را می توان در تحقیقات آینده مورد بررسی قرار داد.
-
- برآورد ظرفیت برد تغذیه ای تابستانه جزیره اشک با بهره گرفتن از پروتئین در دسترس
اینکه شورای حقوق بشر تا چه میزان حامی التزام به قانونی و طی مراحل قانونی در جریان رسیدگی دادگاههای ملی باشد نیز پنجمین شاخص ارزیابی میزان موفقیت شورای حقوق بشر میتواند باشد.
بند دوم - تاسیس شورای حقوق بشر
کوفی عنان دبیرکل سازمان ملل متحد در گزارش خود تحت عنوان “برای آزادی گستردهتر: پیش به سوی توسعه، امنیت و حقوق بشر برای همگان ” خواستار تأسیس شورای حقوق بشر از دول عضو سازمان بود.[۱۲۸] او ضرورت تاسیس شورا را با عبارات زیر تأکید نمود “اگر سازمان ملل متحد میخواهد انتظارات مردان و زنان را در همه جا برآورده سازد و مبانی حقوق بشر را با عزم و جدیتی در حد امنیت و توسعه مدنظر قرار دهد در این صورت دول عضو باید موافقت کنند تا شورای حقوق بشر محدودتری جایگزین کمیسیون فعلی حقوق بشر گردد.” اما در سپتامبر ۲۰۰۵ دولتها با پیشنهاد ابتکاری کوفی عنان برای تأسیس نهادی که ارتقای سطح عضویت ومسئولیت را تضمین کند موافقت نکردند. یکی از دلایل شکست طرح درخواست تغییرات، در متن پیشنهادی از سوی دو کشور از بنامترین کشورهای آفریقایی در نقض حقوق بشر یعنی سودان و زیمباوه بود.
قطعنامه ۲۰۰۶/۲ اکوسوک خاطر نشان می کرد که قطعنامه ۲۵۱/ ۶۰مورخ ۱۵ مارس ۲۰۰۶ مجمع، عطف به کلیه گزارشهای ارائه شده به شورای حقوق بشر برای بررسی بیشتر در اولین اجلاس ژوئن۲۰۰۶ با ابراز تشکر و قدردانی از کلیه کسانی که طی ۶۰ سال حیات کمیسیون و حمایت از حقوق بشر گام برداشتند تصمیم به پایان دادن فعالیت کیسیون طبق قطعنامه فوق الذکر بود. اطلاعیه رسمی مارس ۲۰۰۶ تحت عنوان تشکیل شصت و دومین و بعبارتی آخرین اجلاس کمیسیون حقوق بشر بود.
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد» در پانزدهم ماه مارس سال ۲۰۰۶ با قطعنامهی A/RES/60/251 جایگزین نهاد سابق «کمیسیون حقوق بشر» این سازمان شد تا به عنوان مهمترین رکن، تمام مسائل مربوط به حقوق بشر را پیگیری کند. این تغییرات بر اثر انتقاداتی به وقوع پیوست که امکان رسیدن سازمان ملل را به اهداف حقوق بشری خود ناتوان کرده بود، چرا که در اصلیترن رکن این سازمان دربارهی حقوق بشر، کشورهایی عضویت داشتند که خود کمترین التزامی به مبانی حقوق بشر نداشتند. این اعتراضات به خصوص با ریاست لیبی بر این شورا به اوج خودرسید.
از این رو تحقیقاتی از سوی دبیرکل برای اصلاح ساختار این سازمان انجام شد. این تحقیقات که از سال ۱۹۹۷ آغاز شده بود، سرانجام در ابتدای سال ۲۰۰۶ به مجمع عمومی ارائه شد و به تأسیس این شورا انجامید .قطعنامه مجمع عمومی به شماره ۲۵۱/۶۰ که در سوم آوریل ۲۰۰۶ با رای مثبت ۱۷۰کشور به تصویب رسید. تنها مخالف جدی آن ایالات متحده در کنار اسرائیل، جزایر پالائو و مارشال بودند. سه کشور ایران، بلاروس، ونزوئلا نیز راُی ممتنع دادند، مخالف جدی آمریکا بود اما این مخالفت نتوانست مانع از ایجاد شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به عنوان رکن فرعی مجمع عمومی شود بر خلاف کمیسیون حقوق بشر که رکن فرعی وابسته اکوسوک یا شورای اقتصادی و اجتماعی بود.[۱۲۹]
کمیسیون حقوق بشر بوا سطه برخی از مشگلات مانند محدودیت زمانی جلسات و امکانات محدود (مانند دسترسی به اتاق جلسات و تفسیر گزارشات) نتوانست به درستی به اهداف خود برسد. بنابراین یک برنامه در حال گسترش برای کمیسیون پیش بینی شد. در دهه ۱۹۹۰ فقط کمیسیون به بحث های رویه ای می پرداخت بدون اینکه عملا حرکت اصلاحی واقعی در آن صورت گیرد، این وضعیت کمیسیون را دچار رکود شدیدی کرد. افزایش تعداد تشکل های گروهی ماند گروه۷۷و جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامی در برابر سیاست های اتحادیه اروپا یا همان بلوک غرب موجب افزایش جو قطبی گرایی در حقوق بین الملل شد.[۱۳۰]
کوفی عنان درست زمانی که دستور کار خود برای اصلاحات گسترده در سازمان ملل را سال ۲۰۰۵مطرح کرد، ایجاد یک نهاد حقوق بشر جدید با اعتبار بیشتر را به عنوان اولویت مهم معرفی نمود. نهایتاً رهبران جهان از درخواست وی برای یک شورای حقوق بشر مؤثرتر، پاسخگوتر و با اعضای بیشتر در سند نهایی اجلاس سران ۲۰۰۵ حمایت نمودند.دبیرکل معتقد بود کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل راه خود را گم کرده، خیلی سیاسی شده و به مجمعی تبدیل شده بود که در آن نقض کنندگان حقوق بشر با توطئه بر کار یکدیگر سرپوش می گذاشتند و برای کاریهای محوله به آن کوچک بود. یعنی نهادی که می باید احترام به حقوق بشر در سراسر جهان را ارتقاء دهد.در قطعنامه ایجاد شورای حقوق بشر جدید یک نکته خیلی مهم وجود دارد ، آن نکته مهم برگرفته از کلمات خود دبیر کل بود: «توسعه، صلح، امنیت و حقوق بشر ستون های نظام ملل متحد، به یکدیگر مرتبط و تقویت کننده هم هستند.
امروزه در جهان معاصر بیش از هر چیز بر ضرورت نظارت بین المللی بر اجرای حقوق بشر تاکید می شود. نظام بین المللی حقوق بشر امروزه نیازمند تضمین اجرای قواعد است. در بعد استاندارد سازی به غنایی نسبی دست یافته و با هنجارهای ماهوی بسیاری در سطح جهانی و منطقه ای مواجه هستیم اما با تضمین اجرای این قواعد و استانداردها هنوز فاصله داریم.[۱۳۱]
طبق قطعنامه شماره ۲۵۱/۶۰ مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد که در حکم سند موسس شورا بشمار می رود شورای حقوق بشر از سه طریق بر اجرای حقوق بشر در سطح جهان نظارت می کند:
۱- سیستم نظارت ادواری جامع و جهانی ۲- توجه و بررسی وضعیتهای متضمن نقضهای فاحش و سیستماتیک حقوق بشر۳- بررسی دیگر وضعیت های مشتمل بر نقض حقوق بشر. بر این اساس شورای حقوق بشر بر طبق اطلاعا ت عینی و موثق در مورد اجرای تعهدات و الزامات ناشی از حقوق بشر توسط هر دولت به صورت ادواری در سطح جهان به بررسی می پردازد تا فراگیری و جهانی بودن سیستم نظارت خود و رفتار یکسان با تمام کشورها را تضمین نماید. شورا در اولین اجلاس خود که از ۱۹ تا ۳۰ ژوئن ۲۰۰۶ در ژنو تشکیل گردید تمام آئینهای ویژه کمیسیون حقوق بشر سابق را تمدید کرد.[۱۳۲]
بند سوم-موضع گیری کشورها در قبال شورای حقوق بشر
نشستهایی که به ابتکار و هدایت رئیس مجمع عمومی سازمان ملل برای گفتگو و بررسی پیرامون زوایای گوناگون شورای حقوق بشر برگزار شد و سرانجام به صدور قطعنامه ۲۵۱/۶۰ رسید با بگو مگو و اختلاف نظرهای اعضای سازمان ملل بویژه کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه همراه بود. هرچند در درون این دسته بندی کلّی مواضع تک تک کشورها نیز تفاوتهایی با هم داشت.
۱-۳-موضع کشورهای غربی
غرب معتقد بود کمیسیون حقوق بشر هنوز نتوانسته در بحث مفهومسازی میان حقوق بشر و امنیت رابطه برقرارکند، یعنی ارتباطی میان حقوق بشر با مفهوم صلح وامنیت بینالمللی برقرار نگردیده است. ایجاد ارتباط میان این دو مقوله در کمیسیون برای آمریکاییها بسیار مهم بود. در گزارش دبیرکل نیز این خواسته غربیها به صورتی بسیار پررنگ آمده است. گزارش دبیرکل میگوید:” حقوق بشر با صلح، امنیت بینالمللی وتوسعه ارتباط وسیعی دارد و این سه محور، اساس کار نظام جهانی هستند. این سه با یکدیگر مرتبطند و بر روی یکدیگر تأثیر میگذارند. حقوق بشر بدون توسعه معنا ندارد و امنیت بدون حقوق بشر و حقوق بشر بدون امنیت، معنی پیدا نمیکند.”[۱۳۳]
هیأت منتخب دبیرکل نیز به این خواسته غربیها توجه کرده و به خصوص دو مفهوم ذیل را در گزارش خود برجسته نموده است:
الف) حق حمایت :[۱۳۴] بدین معنا که اگر در داخل کشوری افراد و گروهها به کمک بشردوستانه نیاز داشته باشند ودولت متبوع شان نتواند به آنها کمک کند، سازمان ملل متحد و یا حتی کشورهای دیگر میتوانند بدون اجازه آن کشور، به افراد و گروههای مذکور کمک کنند. به نظر میرسد این حق، به معنای دخالت مستقیم در اوضاع امنیتی یک کشور واز بین بردن قبح دخالت در امور داخلی دیگر کشورهاست؛
ب) امنیت انسانی :[۱۳۵] بدین معنا که انسانها باید در درون کشورشان امنیت داشته باشند و اگر دولت متبوع شان نتواند امنیت آنها را فراهم کند، جامعه بینالمللی حق دارد در آن کشور دخالت امنیتی کند.
غرب معتقد بود کمیسیون حقوق بشر نتوانسته ساختارهای نظارتی را تا آن حد کارآمد سازد که نتیجه مطلوب به دست آید. آمریکا و اروپا برای تحقق جنبههای نظارتی دستور کار خاص خود را که تأمین کننده منافعشان بود، مدنظر داشته و قصد داشتند دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر را به صورت یک مرکز نظارتی در آورند تا بتوانند بر کشورهایی نظارت کنند که بر سر راه تأمین منافع غرب و نظم موجود اختلال ایجاد میکنند. کشورهایی نظیر ایران، سوریه، کوبا، زیمبابوه و غیره در زمره این کشورها قرار دارند.[۱۳۶]
سومین عامل نارضایتی غرب و آمریکا از کمیسیون حقوق بشر، عدم امکان طرح دعوا علیه کشورهای مورد نظر بود. به عبارت دیگر، غربیها معتقد بودند قطعنامههای تصویب شده در کمیسیون حقوق بشر ضمانت اجرا ندارند. غربیها در پی این بودند که با برقراری ارتباط میان نقض حقوق بشرو صلح و امنیت بینالمللی، زمینه را برای طرح دعوا علیه کشورهای نقض کننده این حقوق در شورای امنیت فراهم کنند. مشکل از اینجا ناشی میشد که به محض اینکه قطعنامهای در کمیسیون مطرح میشد گروههای داخل کمیسیون (مثلاً گروه آفریقا و گروه آسیا) با هم متحد میشدند و از کشور هدف که متهم به نقض حقوق بشربود، حمایت میکردند و قطعنامه از همان ابتدا امکان طرح پیدا نمیکرد. در چندین مورد چنین وضعیتی پدید آمد. برای مثال، قطعنامههایی که علیه زیمبابوه، سودان و بلاروس تهیه شد، امکان طرح در کمیسیون پیدا نکرد، لذا در گزارش هیأت منتخب دبیرکل برای شورای حقوق بشر دو پیشنهاد مطرح شده است.
با اینکه ایالات متحده آمریکا از بازیگران اصلی روند اصلاحات کمیسیون حقوق بشر بود.ولی سیاست دوگانه ای در پیش گرفت .
اگر چه کشورهای گروه غرب و همفـکران آن تلاش زیادی در جهت تحقق نهایی محورهای مورد نظر خود در شکل و محتوای شورای حقوق بشر به عمل آوردند که در برخی زمینهها موفق و در برخی نیز با ناکـامی مواجه شد، معهذا مساعی مشترک کشورهای در حال توسعه نیز فرصت هایی را در قالب شورای حقوق بشر ایجاد کرده است که مهمترین آن عبارتند از:
با تلاشهای به عمل آمده، انتقـادات و اعتراضاتی که همواره نسبت به عملکرد کمیسیون حقوق بشر وجـود داشته و در مناسباتهای مختلف مطرح میشد در قالب مفاهیمی و تعا بیری همچـون اهمیت ویژگیهای ملی و منطقهای و پیشینههای تاریخی، فرهنگی و مذهبی، تقویت گفتگو و گسترش تفاهم میان تمدنها، فرهنگها و مذاهب، تضمین جهانشمولی، بیطرفی، عینی گرایی، گفتگو، همکاری سازنده بینالمللی، عدم برخورد گزینشی، حذف استانداردهای دوگـانه و سیاست زدگی و تضـمین بهرهمندی از همه حقـوق بشر شـامل حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و از جمله حق توسعه در چارچوب قطعنامه تاسیسی شـورای حقوق بشر گنجانده شده و مورد تاکید و تصریح قرار گرفت که از این حیث موفقیت قابل توجهی به شمار میرود.[۱۳۷]
۲-۳-موضع کشورهای در حال توسعه
یکی از دغدغههای کشورهای در حال توسعه، امنیتی شدن مسئله حقوق بشر و یا به عبارت دیگر ایجاد ارتباط بین نقض حقوق بشر و به خطر افتادن صلح و امنیت بینالمللی میباشد، براساس رهیافت مذکور، غرب پس از دوران برخورد سیاسی با مسئله حقوق بشر، هم اکنون به دنبال برخورد امنیتی با این قضیه میباشد، ایجاد ارتباط میان مفاهیم توسعه، صلح و امنیت و حقوق بشر و امنیتی ساختن فضای حاکم بر نظارت بر وضعیت حقوق بشر در کشورها، تلاش در جهت القاء و تثبیت موضوع حق حمایت[۱۳۸] که براساس آن اجازه مداخلات خارجی در خصوص حمایت از حقوق بشر فراهم میشود، تاکید بر مفهوم «امنیت انسانی»[۱۳۹] وترویج آن در همین چارچوب قرار دارد.
با توجه به تصریح رسیدگی به وضعیتهای ناقض حقوق بشر در قطعنامه و تشدید ابعاد نظارتی شورا، دوره دشوارتری برای کشورهای متهم به نقض حقوق بشر پیش بینی میشود. این امر به ویژه با توجه به تلاشهای انجام شده در جهت ایجاد ارتباط میان حقوق بشر و صلح و امنیت بینالمللی حائز اهمیت ویژه خواهد بود. برگزاری نشست شورای امنیت جهت بررسی وضعیت حقوق بشر در میانمار که اخیراً صورت گرفت، سرآغاز چنین روندی محسوب میشود. [۱۴۰]
کشورهای در حال توسعه خواستار گنجانده شدن حقّ توسعه در چارچوب صلاحیّتهای شورای حقوق بشر بودند، امّا کشورهای غربی بیشتر بر اعمال صلاحیّت آن بر حقوق مدنی و سیاسی تأکید داشتند. سرانجام نظر کشورهای در حال توسعه سازمان ملل در جستجوی صلح و امنیّت بیتوجّه به ارزشها نیست، بلکه خواهان صلح و امنیّتی است که بر پایه حقوق بشر استوار باشد. افزون بر این سازمان ملل در پی هرگونه توسعه نیست، بلکه در پی توسعه پایدار است که بازتاب محوریّت فرد باشد. پس، پشتیبانی از حقوق بشر در چارچوب سازمان ملل یک موضوع حاشیهای نیست بلکه هدف اصلی این سازمان است و با مسائل امنیّتی و اقتصادی و دیگر موضوعات بنیادی پیوند دارد.[۱۴۱]
ایجاد چنین ارتباط خطرناکی میان حقوق بشر و صلح و امنیت بینالمللی در آینده مشکلات عدیدهای را برای کشورهای خارج از مدار قدرت جهانی که عمدتاً به نقض حقوق بشر نیز متهم میشوند، فراهم ساخته و باعث خواهد شد تا به اندک بهانهای وضعیت این قبیل کشوها به شورای امنیت ارجاع شده و مورد رسیدگی امنیتی قرار گیرند که طبعاً پیامدهای آن ناگوار خواهد بود.
۳-۳-موضع هند
دولت هند همیشه برای تاسیس شورای حقوق بشر به جای کمیسیون حقوق بشر موضع قاطعی داشت و همواره طرفدار اعطای اختیارات بیشتر به مجمع عمومی سازمان ملل متحد در زمینه حقوق بشر بوده است.با وجود همه انتقادات هند به سازمان،این کشور معتقد است که سازمان ملل توانسته است و میتواند ارگانی با ظرفیت بالا تأسیس کند و نیز میتواند راجع به موضوعات مهم به توافقات گستردهای نائل آید . هند برای گسترش آزادیهای بشر در سراسر جهان متعهد بوده و معتقد است که شورای جدید التاسیس حقوق بشر اهمیت جامعه مدنی در زمینه ارتقا و حمایت از حقوق بشر را برسمیت میشناسد. همچنین هند از تأکید بر حق توسعه حمایت کرده و بدین منظور نماینده آن کشور این طور ابراز داشته که اگر جامعه بین المللی میخواهد تا سال ۲۰۱۵ به اهداف توسعه هزاره نائل آید زمان نباید تلف شود. هند درحالیکه اندیشههای مربوط به حق توسعه را به دقت دنبال مینماید از هرگونه تلاش برای جامه عمل پوشاندن به آن اندیشهها حمایت میکند. [۱۴۲]
با این وجود شاهد این امر بودیم که آمریکا علیرغم تلاش هایش نتوانست مستقیما در قطعنامه تاسیسی شورای حقوق بشر بند مربوط به ارتباط نقض گسترده حقوق بشر با فصل هفتم منشور (تهدید صلح و امنیت بینالمللی) را درج کند. در سند نهاد سازی شورا نیز چنین ارتباطی مشاهده نمیشود. البته باید با این امر توجه داشت که روند و سمت و سوی جریانات بینالمللی به گونهای است که تحقق ارتباطی این چنینی در آیندهای نه چندان دور، محتمل الوقوع به نظر میرسد.
براساس قطعنامه تاسیسی، شورای حقوق بشر موظف به همکاری حقوق بشری با دولتها، سازمانهای منطقهای، نهادهای ملی حقوق بشری و نهادهای مدنی است. لذا برخلاف کمیسیون حقوق بشر که حجم عمده ارتباطها و تماسهایش با دولتها بود، شورای حقوق بشر علاوه بر دولتها با نهادهای ملی حقوق بشری، سازمانهای غیردولتی، آژانسهای تخصصی و سایر نهادهای مدنی در ارتباط و تماس مستمر خواهد بود و این به معنای کاستن از نقش دولتها و گستره حاکمیت آنهاست موضوعی که از ویژگیهای بارز نظام بینالملل نوین است. هر چند کماکان این دولتها هستند که بیشترین میزان مسئولیت و تاثیرگذاری بر وضعیت حقوق بشر را دارند.
بند چهارم-قطعنامه ۲۵۱/۶۰ مجمع عمومی
قبل از اجلاس سران ۲۰۰۵ مشورت های غیر رسمی در ژنو صورت گرفت و واکنش هایی از سوی کشورها نسبت به پیشنهادات مجمع عمومی و دبیر کل سازمان ملل متحد صورت گرفت. قطعنامه ۲۵۱/۶۰ مجمع عمومی که منجر به ایجاد شورای حقوق یشر شد سرانجام در ۱۵ مارس ۲۰۰۶ پس از یک سری مذاکرات سخت و طولانی تصویب شد.[۱۴۳]
در مقدمه قطعنامه تمام اظهارات دبیر کل منعکس شده بود و همچنین تمام اقداماتی و دستاوردهایی که توسط کمیسیون حقوق بشر در زمینه حفظ و ایجاد صلح صورت گرفته بود به رسمیت شناخته شدو خواستار این امر بود که نقایص موجود در کمیسیون مذبور باید اصلاح شود. ودر متن ایتالیک شده آن با اذعان صریح بر این امر تاکید داشت که کمیسیون تا حد زیادی به یک ارگان بی اثر تبدیل شده است و اساس عملکرد آن نیز بطور فزآینده ای سیاسی شده است.[۱۴۴]
از بین کشورهای سازمان ملل متحد ۱۷۰ کشور به این قطعنامه راَی مثبت دادند و چهار کشور (ایالات متحده آمریکا-اسرائیل- جزایر مارشال-و جزایر پالائو)رای منفی دادند و سه کشور (بلاروس-ایران –ونزوئلا)نیز رای ممتنع دادند. از بین اظهار نظرات مختلف کشورها، رای منفی آمریکا حرف و حدیث های زیادی به دنبال داشت. اما در اولین جلسه شورا آمریکا این مساله را روشن ساخت که با شورا همکاری لازم را خواهد داشت و خود را متعهد می داند که در جهت تقویت روز افزون شورا تلاش لازم را مبذول دارد.
رای گیری این قطعنامه با اکثریت ۳/۲ اعضای حاضر در مجمع عمومی صورت گرفت و کشورهایی که در لیست تحریم های سازمان ملل متحد بودند از این رای گیری حذف شدند.
اگرچه در ابتدای امر کاملا نمی توان مطمئن بود که همه آنچه که برای شورا ی حقوق بشر در نظر گرفته شده است محقق شود بلکه این قطعنامه بگونه ای شروع جدیدی برای ایجاد یک فرصت مهم در رابطه با حقوق بشر در مکانسیم سازمان ملل متحد است.[۱۴۵]
۱-۴- عضویت
شورای حقوق بشر به عنوان ارگان فرعی مجمع عمومی ۴۷ عضو نسبت به ۵۳ عضو کمیسیون حقوق بشر داشت. انتخاب این اعضا بر اساس توزیع عادلانه جفرافیایی و عضویت در این شورا برای همه دولت های عضو سازمان ملل متحد باز است. کشورها بطور مستقیم برای عضویت نامزد می شوند ولی بطور جداگانه با رای مخفی اکثریت اعضای مجمع عمومی انتخاب می شوند. رای ممتنع و غیبت در رای گیری در شورای حقوق بشر برای کاندیداهای مربوطه تاثیر منفی خواهد داشت در حالیکه شاهد بودیم در انتخاب اعضا در شورای امنیت رای ممتنع و غیبت اعضا تاثیری در رای گیری نداشت.پس هر کاندیای مربوطه باید اکثریت مطلق آرای لازم را کسب کند. این اعضا برای یک دوره ۳ ساله انتخاب می شوند و نمی توانند پس دو دوره متوالی مجددا کاندید شوند. برای عضویت یک دولت در شورای حقوق بشر حمایت کشورهای عضو اتحادیه اروپا از اهمیت به سزایی برخوردار است. عملکرد دولت ها پس از عضویت در شورا توسط سازمانهای غیر دولتی و جامعه مدنی مورد ارزیابی قرار می گیرد.[۱۴۶]
انتخابات جهت عضویت در شورای حقوق بشر در ۹ ماه می ۲۰۰۶ صورت گرفت.[۱۴۷]
۲-۴- تعلیق عضویت
بند ۸ قطعنامه ۲۵۱/۶۰ اذعان دارد که مجمع عمومی سازمان ملل متحد می تواند با رای اکثریت ۳/۲ اعضای حاضر و رای دهنده در صورت نقض شدید و سیستماتیک حقوق بشر حق عضویت اعضا را در شورای حقوق بشر به حالت تعلیق در آورد.
۳-۴- جلسات
شورا جلسات منظمی در طول سال برگزار می کند، حداقل ۳ جلسه در سال و شامل یک جلسه اصلی است. این جلسات نباید در مجموع کمتر از ۱۰ هفته باشد، جلسات دوم شورای حقوق بشر در ماه های ژوئن و سپتامبر برگزار خواهد شد. علاوه بر این جلسات ذکر شده، ممکن است به درخواست اعضای شورا و حمایت ۳/۱ اعضا جلسات اظطراری نیز برگزار شود.[۱۴۸]
«عَاتِبْ أَخَاکَ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَیْهِ.»
-
- ۸٫ ۶٫ لغت
عاتِبْ: عاتَبَ ـ یُعاتِبُ ـ عتاباً و مُعاتبهً: او را سرزنش کرد، بر یکدیگر خشم گرفتند[۱۴۴].
عاتِبْ: فعل، امر، مخاطب، ثلاثی مزید (باب مفاعله)، صحیح و سالم، مبنی.
أُردُدْ: فعل، امر، مخاطب، ثلاثی مجرد، صحیح و مضاعف، مبنی.
-
- ۸٫ ۶٫ توضیحات نحوی
عاتِبْ: فعل امر و فاعل آن ضمیر مستتر«انتَ». أخاکَ: مفعول و منصوب با اعراب فرعی«الف».
و: حرف عطف، غیرعامل و مبنی بر فتح. اُردُدْ شرّهُ…: معطوف به جملهٔ قبل.
-
- ۸٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از دو جملهٔ انشایی و فعلیه که بر حدوث دلالت دارد تشکیل شده است، ایجاز حذف دارد و غرض ارشاد و تأدیب مخاطب است.
بدیع: بین الفاظ «إلیه و علیه» صنعت «طباق» به کار رفته است. این حکمت میتواند اقتباسی از این آیه قرآن باشد که میفرماید: «همیشه بدی خلق را به بهترین شیوه که خیر و نیکی است پاداش بده و دور کن تا همان کس که با تو سر دشمنی دارد دوست و خویش تو گردد.»[۱۴۵]
-
- ۸٫ ۶٫ ترجمه حکمت
امام (×) فرمود: «برادرت را با نیکویى به او سرزنش کن و گزند وى را به بخشش به او به وى بازگردان.»
-
- ۶٫ حکمت شماره ۱۵۹: پرهیز از مواضع اتهام (اخلاق اجتماعى)
-
- ۹٫ ۶٫ متن حکمت
«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَهِ فَلَا یَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ.»
-
- ۹٫ ۶٫ لغت
مواضع: وَضعَ ـ یضعُ: محل قرار گرفتن.[۱۴۶]
یَلُومَنَّ: لامَ ـ یَلومُ ـ لوماً و ملاماً: او را سرزنش کرد. لِیمَ: بازداشته شد.[۱۴۷]
-
- ۹٫ ۶٫ توضیحات صرفی
مَواضع: اسم، جمع مکسر، مذکر، مشتق (اسم مکان)، معرفه، معرب.
یَلوُمَنَّ: فعل، مضارع مجزوم، محلاً، غائب، همراه با نون تاکید ثقیله، مبنی، معتل (اجوف)، ثلاثی مجرد.
-
- ۹٫ ۶٫ توضیحات نحوی
مَنْ: مبتدا و مرفوع محلا.ً وَضعَ: فعل شرط و مجزوم محلاً.
نفسَ: مفعول به اول و منصوب با اعراب ظاهری. مواضعَ: مفعول به دوم و منصوب با اعراب ظاهری.
ف: فاءجزاییه، مبنی برفتح. لایَلومَنَّ: فعل مضارع، جواب شرط. فعل و جواب شرط: خبر«مَنْ» و مرفوع محلاً. مَنْ: مفعول به و منصوب محلاً.
أساءَ: فعل ماضی و فاعل آن «هو مستتر». الظنَّ: مفعول به و منصوب با اعراب ظاهری.
-
- ۹٫ ۶٫ توضیحات بلاغی
معانی: از چهار جمله که یک جمله انشایی و بقیه خبری هستند تشکیل شده است هدف تأدیب و بیان عاقبت و ارشاد است. شبه کمال اتصال وجود دارد، بنابراین وصل به «واو» صورت نگرفته است.
بدیع: میان الفاظ «وَضَعَ و مواضع» صنعت «جناس اشتقاق» وجود دارد.