کانو ویژگی خدمات را به سهدسته شامل؛ الزامات اساسی، الزامات عملکرد و الزامات انگیزشی تقسیم بندی می کند (Amin, & Muataz, 2014 ).
۱) الزامات اساسی: نیازهایی هستند که از نظر مشتریان و ناظران، کاملاً بدیهی هستند. تنها برای مصرف کننده و طراحان حرفهای، مشخص و قابل تجزیه و تحلیل هستند. در صورت عدم ارضای این نیازها، مشتری ناراضی است. اما برآورده کردن آنها مشتری را راضی نمیکند. مثل قابلیت پخش تصاویر توسط تلویزیون.
۲) الزامات عملکردی: بهآسانی تعریف و تعیین میشوند و بهراحتی قابل اجرا هستند. در صورت عدم برآورده کردن آنها، مشتری ناراضی است و برآورده کردن آنها، باعث رضایت مشتری میشوند. مثل شفافیت تصاویر و رنگ مطلوب تصویر در تلویزیون.
۳) الزامات انگیزشی: برانگیزاننده علایق و نیاز مشتری هستند و بهسرعت پذیرفته میشوند. در صورت عدم برآورده شدن این نیازها، مشتری ناراضی نیست، اما با برآورده شدن این نیازها، مشتری راضی می شود. مثل قابلیت ضبط تصاویر توسط تلویزیون (دهقانی، ۱۳۸۲).
وظیفه سازمان آن است که منظور مشتریان را از خدمات و کالاهای با کیفیت، دریابد و آن را به زبان مهندسی تبدیل کند، تا بتواند در مراحل بعدی؛ بر روی بهبود آن برنامه ریزی لازم را بهعمل آورد. مشتریان صرفاً نیاز خود را میشناسند؛ در حقیقت این مسئولان سازمان هستند که میتوانند با برگزاری جلسات گفتگو با مشتریان و به کمک دانش فنی که نسبت به کالا دارند، نیاز حقیقی آنان را دریافته، تشریح کنند. متأسفانه، این دسته از نیازها برای مشتری بسیار اساسی هستند در حالی که خود، تعریف درستی از آنها ندارد. مشتری، داشتن تعدادی از ویژگیها را جزو بدیهیات کالا و خدمات ما میشمارد، در حالی که خود نیز قادر به بیان آنها نیست.
در کنار این دو گروه از خواسته های مشتریان- یعنی نیازهای تعریف شده و انتظارات مبهم و تعریف نشده- عامل دیگری نیز وجود دارد که رضایت مشتریان را تا حدود زیادی تأمین می کند و آن عبارت است از؛ نوآوری، خلق محصولات جدید و خلاصه، ایجاد یک نیاز در مشتری و سپس برطرف نمودن همان نیاز. سازمانهایی که همواره در مسیر پیشرفت و خلاقیت گام برمیدارد، نه تنها نسبت به دیگر رقبای خود برتری یافته و بازار را در اختیار دارند؛ بلکه سطح بالایی از رضایت را در مشتریان خود ایجاد می کنند. ارائه این محصولات یا خدمات، چیزی فراتر از انتظار مشتریان است؛ بههمین دلیل، سطح بالایی از رضایت و شادی آنان را کسب خواهد کرد. عملاً نیز میبینیم که رضایت مشتریان به برآوردن نیازهای معمول آنان و رسیدگی به شکایات مطرحشده، محدود نمی شود.
مشتری راضی است.
برانگیزاننده علایق و نیاز مشتری هستند. بهسرعت پذیرفته میشوند
بهآسانی تعریف و تعیین میشوند. به راحتی قابل اجرا هستند.
نوآوریها
نیازمندیهای مطرح شده
و مورد درخواست مشتریان
نیازمندیها نیازمندیها
برآورده شده است. برآورده نشده است.
نیازمندیهای ناگفته
اما مورد نیاز مشتریان
از نظر مشتریان و ناظران معمولی کاملاً بدیهی هستند. تنها برای مصرف کنندگان و طراحان حرفهای، مشـخص و قـابل تجزیه و تحلیل میباشند.
مشتری ناراضی است.
شکل ۱۳-۲: نمودار مدل کانو (مأخذ: (Amin, & Muataz, 2014, 91 ).
در این شکل، ارتباط نیازهای معمول مشتریان، نیازهای ناگفته و بدیهی آنان و همچنین نوآوریها و محصولات جدید، با سطح رضایت مشتریان تشریح شده است (جعفری و همکاران ، ۱۳۷۹، ۷۲). سازمان موفق، سازمانی است که همیشه چند قدم فراتر از مشتریان خود گام بردارد و حتی نیازهای آینده آنان را پیش بینی و تعریف کرده، به مرحله اجرا درآورد. آنچه که گفتیم، به طور خلاصه در شکل (۱۴-۲) مشاهده می شود.
نوع روابط میان سازمان خدماتی و مشتریان
روابط «عضویت» فاقد هرگونه رابطه رسمی
بیمه اشتراک تلفن ثبت نام در دانشگاه بانکداری اتحادیه آمریکایی خودرو |
ایستگاه رادیویی خدمات پلیس روشنایی خانه بزرگراه عمومی |
تماسهای راه دور تلفنی اشتراک سریالهای تئاتر مجوز عبور یا بلیت رفت و برگشت پروازکننده متناوب خطوط هوایی |
کرایه اتومبیل خدمات پستی عوارضی بزرگراه تلفن شخصی سینما تئاتر حمل و نقل عمومی رستوران |