برنامه ریزی استراتژیک گردشگری چارچوبی است که به منظور هدایت سازمانها و مقصدهای گردشگری طراحی شده و بر کیفیت، کارایی و اثربخشی تاکید دارد، جهت دستیابی به یک برنامه ریزی استراتژیک مؤثر میبایست از نگرش ذینفعان موجود در زمینه گردشگری اطلاع کسب کرد و اهداف ذینفعان کلیدی را به یک جهت سوق داده و از مدیریت و بازاریابی موثر بهره گرفت. به طور خلاصه می توان گفت، برنامه ریزی استراتژیک گردشگری رویکردی عملی و ویژه و به منزله تاکتیکی است که هدف آن افزایش منابع در دسترس و بهینه ساختن منافع گردشگری از طریق برنامه ریزی دقیق، کنترل و ارزیابی، با لحاظ کردن منافع اجتماعی و اقتصادی محلی و توسعه زیست محیطی و پایداری آن میباشد؛ که نتیجۀ آن تعادل کیفی و کمی عرضه با سطح مناسبی از تقاضاست (ادگل و همکاران، ۳۰۰:۲۰۰۸).
۱-۴-۳-۲) استراتژی های توسعه گردشگری
توسعه مقصد گردشگری باید همانند هر صنعت خدماتی از یک طرح یا استراتژی پیروی نماید. استراتژی های توسعه گردشگری (TDS)[56] با بررسی عرضه و تقاضای محلی این امکان را به وجود می آورد که بتوان برای بهبود محصولات موجود، کشف فرصتهای نفوذ در بازارهای جدید و تعیین الویتهای بلندمدت برای صنعت محلی برنامه ریزی نمود. استراتژی گردشگری یک چارچوب برنامه ریزی میباشد که راهنمایی برای همه فعالیتهای توسعه به حساب می آید. نقاط قوت و نقاط ضعف محصول محلی را شناسایی نموده، یک سری از اهداف غایی و اجرایی را با توجه به این مسائل طرح کرده و سپس، یک طرح عملیاتی را برای دستیابی به این اهداف برنامه ریزی مینماید (گادفری[۵۷]،۹:۲۰۰۲).
۲-۴-۳-۲)استراتژی های توسعه محصول
بخشهای عمده استراتژی کلی که مستقیماً به توسعه محصول مربوط هستند عبارتند از:
فرصتهای بازاریابی گردشگری بر اساس هدف از مسافرت و سایر معیارهای بخشبندی بازار.
تقسیم بندی استان به نظام معقول از حوزه های توسعه گردشگری. این حوزه ها باید به واحدهای اداری دولت نظیر منطقه، ایالت، بخش، فرمانداری، شهرداری و شهرستان مربوط باشد.
وضعیت تأسیسات زیربنایی مثل فرودگاهها، جادهها، بنادر و راههای آبی، ذخایر آب و انرژی و طرحهای تأمین آب شرب، شرح پروژه های جدید و الویتهای توسعه.
شرح اقدامات توسعه و بهبود محصول بر اساس حوزه های توسعه گردشگری که شامل این موارد می شود: مسیرهای دسترسی بهبود یافته، مناطق استراحتگاهی، هتلها، رستورانها، خدمات گردشگری و خرید، توسعه جاذبههای فرهنگی، منظرهای و افزودن جاذبههای دیگر نظیر تسهیلات ورزشی و تفریحی.
توسعه مورد انتظار گردشگری همراه خلاصهای از چشماندازهای سرمایه گذاری، همچنین معرفی حجم مورد انتظار بازدیدکنندگان و عواید گردشگری (ازهری،۱۳۹۱).
۵-۳-۲) گامهای تدوین استراتژی
۱-۵-۳-۲)تدوین چشم انداز برای جامعه گردشگری
فرایند تدوین چشم انداز برای یک جامعه گردشگری اغلب شامل مشارکت دادن ذینفعان جامعه و سهیم نمودن آرزوها و نگرانیهای آنها برای آینده و شکل دادن تنوعی از این نگرانیها و خواسته ها در قالب یک چشمانداز جامع و پاسخگو برای جامعه گردشگری است (پورتر[۵۸]،۹۵:۲۰۰۴).
تدوین چشم انداز به طور گسترده در برنامه ریزی برای جامعه گردشگری به کار برده می شود. به طوری که طبق نظر بوسلمن[۵۹] و همکارانش (۲۶:۱۹۹۹) زمانی که یک جامعه شیوه هایی را برای مدیریت و اداره توسعه گردشگری و استفاده از منابع مشترک خود مورد توجه قرار میدهد، آن جامعه برای ایجاد یک فرایند به منظور مشارکت دادن معنادار بخشهای مختلف جامعه به اهداف متفاوت نیاز دارد. در برنامه ریزی گردشگری مدرن، این موضوع به “نظریه چشمانداز” معروف است. جمال[۶۰] و گتز[۶۱] (۲۱۵:۱۹۹۷) در رابطه با تدوین چشم انداز معتقدند:
یک بیانیه چشمانداز مناسب و جامعه محور جهتدهی اثربخشی را برای بخش دولتی و خصوصی به منظور مدیریت منابع گردشگری جامعه در بلندمدت ارائه میدهد.
موفقیت بیانیه چشمانداز جامعه محور در دستیابی به یک اجماع در جامعه در قبال برنامه ریزی و توسعه مقصد به طور مستقیم به سطح مشارکت جامعه در فرایند تدوین چشم انداز بستگی دارد.
۲-۵-۳-۲)بیانیه مأموریت[۶۲] جامعه گردشگری
بیانیه مأموریت سندی است که یک سازمان را از سایر سازمانهای مشابه متمایز مینماید. مأموریت سازمان نشاندهنده طیف فعالیت از نظر محصول و بازار می شود. در بیانیه مأموریت پرسشی که پیش روی همه استراتژیستها وجود دارد، مطرح می شود؛ یعنی، “ما به چه کاری مشغول هستیم؟". یک رسالت بیانگر ارزشها و الویتهای یک سازمان است. رسالت یا مأموریت سازمان نموداری است که مسیر آینده سازمان را مشخص مینماید. در تدوین مأموریت قبل از هر اقدامی باید منطقهای که توسعه گردشگری آن مدنظر است از لحاظ بررسی عوامل خارجی و عوامل داخلی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. بررسی فرصتها، تهدیدات، نقاط قوت و ضعف باعث می شود که مأموریت به صورت واقعگرایانه تدوین شود، همچنین با داشتن یک مأموریت روشن می توان استراتژی های قابل اجرا تدوین نمود، بنابراین تعیین مأموریت و عوامل خارجی و عوامل داخلی با یکدیگر مرتبط هستند. تحقیقات بیانگر آن بوده است که سیستمهای دارای عملکرد عالی، دارای سند مأموریت مستند بوده اند (دیوید،۱۷۳:۱۳۸۴).
یک بیانیه مأموریت کامل برای شهر، توضیح میدهد که شهر چه چیزی برای ارائه به بازدیدکنندگان دارد و میخواهد چه گروهی از گردشگران را به خود جذب کند. به علاوه در بیانیه مأموریت شرح داده خواهد شد که مزایای صنعت گردشگری برای جامعه چه خواهد بود (کلب،۱۳۳:۲۰۰۶). بیانیه مأموریت فلسفه وجودی (غایت یا مقصود بودن) سازمان را توصیف می کند. یک بیانیه مأموریت اثربخش حداقل به سؤالات زیر پاسخ میدهد:
کسب و کار (فعالیت) اصلی سازمان چیست؟
سازمان برای چه کسی یا کسانی فعالیت می کند؟ (به چه کسی/ کسانی خدمت ارائه میدهد؟)
سازمان چگونه کارکرد اساسی خود را تحقق میبخشد؟
فلسفه وجودی
(فعالیت اساسی)
کارکرد (محصول)
اساسی و کیفیت تحقق
مشتری
(خدمت گیرندگان)
شکل شماره ۵-۲- عناصر اساسی مأموریت سازمان
(مأخذ: محمد قلیها و همکاران،۱۱۵:۱۳۸۸)
۳-۵-۳-۲)اهداف بلند مدت
تعیین اهداف از آن جهت با اهمیت به شمار میرود که نتایج مورد انتظار و دلخواه را از توسعه گردشگری در یک منطقه بیان می کنند (سازمان جهانی جهانگردی،۳۲:۱۳۷۹). تدوین چشمانداز و مأموریت به طور معمول توسط گروه های وسیعی از ذینفعان صورت میپذیرد، تدوین اهداف بلندمدت، اهداف کوتاه مدت و استرتژیهای توسعه، اغلب با بهره گرفتن از یک گروه کوچک از متخصصین صورت میپذیرد. بوسلمن و همکارانش در رابطه با اهداف بلندمدت بیان مینماید (۱۰:۱۹۹۱): هدف بلندمدت هر جامعه گردشگری حساس نسبت به مسائل میبایست به حداکثر رسانیدن منافع و حداقل نمودن ریسکهای گردشگری باشد. اهداف بلندمدت هر مقصد گردشگری تقریبا مشابه هم است، شامل:
تأمین منافعی که در جهت خواسته های جامعه است؛ اجتناب از تأثیراتی که به جامعه آسیب می رساند؛ تقسیم نمودن منافع به شیوهای منصفانه و با انعطافپذیری کافی به منظور انطباق استراتژی انتخاب شده با تغییرات آینده.
۴-۵-۳-۲)اهداف عملیاتی/کوتاه مدت
اهداف عملیاتی عبارت است از نتایج پایانی فعالیت برنامه ریزی شده (اعرابی و ایزدی،۲۳:۱۳۷۸). دستیابی به اهداف عملیاتی میبایست منجر به موفقیت مأموریت مقصد گردشگری شود. تدوین اهداف عملیاتی یا کوتاه مدت، مرحله عملیاتی و واقعی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک گردشگری میباشد، به طوری که در قالب نتایج قابل انتظار در پروژه ها تعریف می شود. اهداف عملیاتی از اهداف بلندمدت طرح گردشگری جامعه ناشی شده و از آن حمایت می کند. اهداف کوتاه مدت تعهدات واقعی را نشان داده و آنها به طور معمول به صورت کمی نشان داده میشوند (ازهری،۱۳۹۱).
بخش دوم: گردشگری شهری و استراتژی های توسعه آن
۴-۲) گردشگری شهری
گردشگری در چارچوب الگوهای فضایی خاصی عمل می کند که یکی از این الگوهای فضایی گردشگری شهری است. نواحی شهری به علت آنکه جاذبههای تاریخی و فرهنگی بسیار زیادی دارند غالباً مقصد گردشگری مهمی محسوب میشوند. شهرها معمولاً جاذبههای متنوع و بزرگی شامل موزهها، بناهای یادبود، تئاترها، استادیومهای ورزشی، پارکها، شهر بازی، مراکز خرید، مناطقی با معماری تاریخی و مکانهایی مربوط به حوادث مهم با افراد مشهور دارا بوده که این خود گردشگران بسیاری را جذب می کند (تیموتی و جئوفری[۶۳]،۱۹۹۵).
گردشگری شهری شاخهای از جغرافیای گردشگری است که سعی دارد گردشگری را به عنوان یک پدیده مهم و مؤثر در تغییرات شهری (کالبدی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مدیریتی و…) و توسعه مورد بررسی قرار دهد (موحد، ۱:۱۳۸۶). به بیان دیگر گردشگری شهری عبارت است از مسافرت به شهر با انگیزه های مختلف بر پایه جاذبههای گوناگون، و تسهیلات و خدمات شهری که در شخص ایجاد جذابیت و انگیزه مینماید (موحد،۳۴:۱۳۸۶).
لاو[۶۴] (۴:۲۰۰۲)، نیز گردشگری شهری را فعالیتهای گردشگری در محیطهای شهری توصیف می کند. بنابراین برای بررسی ویژگیهای گردشگری شهری ابتدا باید ویژگیهای محیطهای شهری را ارزیابی کرد. محیطهای شهری معمولاً به فعالیتهای تولیدی و خدماتی وابستهاند، در حالی که روستاها به فعالیتهای مبتنی بر زمین مانند کشاورزی متکی هستند. علاوه بر نوع فعالیتهای اقتصادی، وسعت و جمعیت یک مکان نیز در شهر یا روستا نامیدن آن مؤثر است. البته اندازه این شاخص ها در مطالعات مختلف، متفاوت است (رافای[۶۵]،۴۳:۲۰۰۷). به طور مثال فدراسیون مؤسسات گردشگری شهری اروپا، داشتن حداقل ۱۰۰۰۰۰ نفر جمعیت را شرط لازم برای عضویت در این نهاد قرار داده است (لاو،۴:۲۰۰۲). کازس و پوتیته (۸:۱۳۸۲) نیز در مطالعه گردشگری شهری در فرانسه، حداقل جمعیت یک شهر را ۲۵۰۰۰ نفر فرض کرده اند. هنگامی که شهرها به عنوان مقصدهای گردشگری توسعه مییابند، پیچیدگی محیطهای شهری، آنها را از سایر مقصدها (روستاها، تفرجگاه ها، سواحل و ….) متمایز میسازد. گردشگری، تنها یکی از کارکردهای شهر بوده و گردشگران، ساکنین شهرها و سایر کاربران، در استفاده از خدمات، فضاها و امکانات موجود در شهر با یکدیگر رقابت می کنند و یا به طور مشترک از آنها استفاده می کنند.
یک شهر ممکن است علاوه بر این که مقصد گردشگری است، نقشهای مختلف و گاه متداخلی را در فرایند جریان حرکت گردشگران ایفا کند: دروازه ورودی، مرکز طراحی رویدادها و منطقهای گردشگر فرست (پیرس،۲:۲۰۰۱).
یک شهر هنگامی “دروازه ورودی” محسوب می شود که محلِّ تلاقی راههای دسترسی به مقصدهای مجاور باشد. مثلاً شهر لندن را یک “دروازه ورودی” برای گردشگران ورودی به انگلستان میدانند که سفرهای یک روزه به شهرهای اطراف، مانند آکسفورد[۶۶]، باث[۶۷] و استرانفورد-اپان-اون[۶۸] دارند. شهرها در صورت میزبانی رویدادهای ویژه، نقش مرکز طراحی رویداد را ایفا می کنند، مانند نقش شهر بارسلونا در بازی های المپیک سال ۱۹۹۲(اسمیت،۵:۲۰۰۵). علاوه بر این، شهرها به دلیل داشتن جمعیت زیاد، مهمترین مناطق گردشگرفرست نیز محسوب میشوند (باسلی[۶۹]،۴۷:۲۰۰۹).
اشورث و تانبریج[۷۰] (۲۷:۱۹۹۰)، سه ویژگی مهم گردشگری در شهرها را این طور بیان می کنند:
فعالیت گردشگری در شهرها، به لحاظ تصویر ذهنی مقصد، در یک محیط وسیعتر از گردشگری منطقه ای و ملی قرار دارد.
همکاری و همچنین رقابت میان شهرهای مختلف، باعث شکل گیری مسیرهای مختلف گردشگری و جابجایی گردشگران بین شهرها در سطح ملی و بین المللی می شود.
ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در مورد تدوین و الویت بندی استراتژی های ارتقای گردشگری مقصدهای شهری نوظهور مورد مطالعه ...