۴
ns ۷/۵۵۳۲۳۰۴
اثر متقابل (CR *T* PL)
۴
ns ۳/۴۴۱۳۱۰۹
اشتیاه فاکتور فرعی فرعی
۲۴
۰/۵۶۳۰۴۵۲
CV %
۹۴/۱۰
**و ns به ترتیب تفاوت معنیدار در سطح ۱ درصد و عدم تفاوت معنیداری را نشان میدهد
فاکتور وجود بقایا با میانگین ۵۳۹/۲۳ تن در هکتار بیشترین عملکرد بیولوژیک بود که نسبت به فاکتور عدم وجود بقایای گیاهی افزایش ۷۳/۱۵ درصدی داشت.
بیشترین عملکرد بیولوژیک مربوط به تیمار کمخاکورزی با ۲/۲۴۶۸۴ کیلوگرم در هکتار بود که نسبت به تیمار بیخاکورزی و خاکورزی مرسوم به ترتیب افزایش ۰۸/۲۲ و ۳۲/۱۴درصدی داشت. احمدی و هاشمی نیا (۱۳۸۷) در پژوهشی بر روی ذرت علوفهای بیان نمودند که تیمار زیرشکن همراه با گاوآهن برگرداندار با میانگین ۳/۱۶ تن در هکتار بیشترین مقدار عملکرد بیولوژیک را داشته که نسبت به تیمارهای زیرشکن همراه با گاوآهن چیزل و زیرشکن همراه با گاوآهن بدون برگرداندار به ترتیب با میانگین ۲/۱۲ و ۹/۱۰ تن در هکتار تفاوت بسیار معنیداری نشان داد.
در بررسی اثر متقابل بقایا و خاکورزی مشاهده گردید که کمخاکورزی در شرایط وجود بقایا با میانگین ۲۷۷۵۹ کیلوگرم در هکتار و بیخاکورزی در شرایط عدم وجود بقایا با میانگین ۱۸۱۴۰ کیلوگرم در هکتار به ترتیب بیشترین و کمترین میزان عملکرد بیولوژیک در هکتار را به خود اختصاص دادند. تیمار بیخاکورزی در هر دو شرایط وجود و عدم وجود بقایای گیاهی دارای کمترین میزان عملکرد بیولوژیک در هکتار و کمخاکورزی در هر دو شرایط وجود و عدم وجود بقایای گیاهی در عملکرد بیولوژیک از نظر آماری اختلاف معنیداری داشتند (نمودار۴-۱۳). باوجود اینکه تیمار عدم وجود بقایای گیاهی میانگین آب مصرفی بیشتری نسبت به تیمار وجود بقایای گیاهی داشت ولی عملکرد بیولوژیک کمتری داشت. دلایل کمتر شدن عملکرد در تیمار عدم وجود بقایا عدم وجود موادآلی در سطح خاک و تبخیر زودهنگام آب از سطح زمین بعلت خالی بودن سطح مزرعه از بقایای گیاهی میباشد. این نتایج با یافتههای چن (۲۰۱۳) اجرای خاکورزی مرسوم موجب ۹ تا ۱۸ درصد افزایش عملکرد ذرت نسبت به بیخاکورزی شد، مطابقت دارد. ایکنز[۹۰] و همکاران (۲۰۱۲) در بررسی روشهای خاکورزی در ذرت به این نتیجه رسیدند که خاکورزی مرسوم با ۶۱/۱۰ تن در هکتار عملکرد دانه و بیخاکورزی با ۸۶/۶ تن در هکتار کمترین عملکرد را داشتند و کمخاکورزی با ۹۹/۸ تن در هکتار بین این دو قرار گرفت.
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات
فصل پنجم
نتیجهگیری و پیشنهادات
۵-۱ نتیجهگیری
با توجه به بحران آب در کشور استفاده از سیستمهای خاکورزی حفاظتی همراه با حفظ بقایا در سطح خاک، افزایش ذخیره رطوبت، کاهش مصرف آب آبیاری، افزایش ماده آلی و حاصلخیزی خاک و صرفه جویی در نیروی کارگری و زمان صرف شده جهت عملیات خاکورزی میتواند الگوی مناسبی برای کاشت ذرت علوفهای باشد.
نتایج نشان داد که حداکثر میانگین عمق کاشت ۷۹/۴ سانتیمتر مربوط به تیمار خاکورزی مرسوم و حداقل میانگین عمق کاشت ۶۵/۳ سانتیمتر مربوط به بیخاکورزی بود. بیشترین درصد یکنواختی عمق کاشت (۹۲ %) مربوط به تیمار کمخاکورزی و کمترین درصد یکنواختی عمق کاشت (۷۱ %) مربوط به تیمار بیخاکورزی بود. الگوی کاشت کفجوی با ۸/۸۴ % نسبت به الگوهای کاشت روی پشته و مخلوط یکنواختی بیشتری در عمق کاشت داشت.
اثر متقابل بقایا در خاکورزی و اثر متقابل خاکورزی در الگویکاشت بر مصرف آب آبیاری در سطح ۱ درصد معنیدار شد. وجود بقایا باعث افزایش ۷۳/۱۹ % در مصرف آب نسبت به عدم وجود بقایا شد، بیخاکورزی باعث کاهش ۳۱/۱۹ % نسبت به خاکورزی مرسوم در میزان مصرف آب آبیاری شد. عدم بقایا با میانگین ۸۸/۲ کیلوگرم بر مترمکعب نسبت به تیمار عدم وجود بقایا باعث ۷۹/۲۳ % در افزایش کارائی مصرف آب گردید. بیخاکورزی با میانگین ۷۴/۲ و خاکورزی مرسوم با میانگین ۱۹/۲ کیلوگرم بر مترمکعب بیشترین و کمترین کارائی مصرف آب داشتد.
از نظر میانگین عملکرد علوفه تر بین روشهای خاکورزی اختلاف معنیدار وجود داشت به طوری که کمخاکورزی با مقدار ۷۴۷/۱۰۴ تن در هکتار نسبت به بیخاکورزی و خاکورزی مرسوم به ترتیب افزایش ۸/۲۱ و ۴۷/۱۴ درصدی داشت.
از نظر میانگین عملکرد بیولوژیک بین روشهای خاکورزی اختلاف معنیداری وجود داشت و تیمار کمخاکورزی نسبت به بیخاکورزی و خاکورزی مرسوم به ترتیب افزایش ۰۸/۲۲ و ۳۲/۱۴ درصدی در عملکرد بیولوژیک داشت. وجود بقایا نسبت به عدم وجود بقایای گیاهی افزایش ۷۳/۱۵ درصدی داشت. کمخاکورزی در شرایط وجود بقایا نسبت به بیخاکورزی در شرایط عدم وجود بقایا افزایش ۶۵/۳۴ درصدی بر عملکرد بیولوژیک در هکتار را به خود اختصاص دادند.
۵-۲ پیشنهادات
در بسیاری از مناطق کشور با مشکل کمبود آب مواجه هستیم لذا ارائه روشهای مناسب جهت خاکورزی و کاشت در جهت کاهش مصرف آب آبیاری میتواند یکی از راهکارهایی باشد که مبه کاهش هدر رفتن این سرمایه ملی کمک کند. سیستمهای خاکورزی حفاظتی با حفظ
بقایای گیاهی در سطح خاک باعث افزایش نفوذ آب به داخل خاک و حجم روانآب را در سطح خاک کاهش میدهد. درصد زیادی از سطح زیر کشت در مناطق مهم کشور از جمله استان خوزستان کشت تابستانی انجام نمیشود و بقایای گیاهی سوزانده میشود. با رها کردن خاک بدون پوشش گیاهی موجب از بین رفتن حاصلخیزی بر اثر خشک شدن خاک و عدم فعالیت میکروبی خاک میگردد لذا با انجام کشت گیاهان خانواده لگومینوز مانند لوبیا که دوره رشد کوتاهی دارند، علاوه بر تولید محصول باعث ذخیره ازت در خاک و همچنین با برجای گذاشتن بقایای گیاهی که اغلب ترد و شکننده هستند باعث افزایش ماده آلی در جهت افزایش حاصلخیزی خاک اقدام نمود.
پیشنهاد میشود که:
- تأثیر حفظ بقایا بر افزایش ماده آلی خاک طی سالهای متمادی مورد مطالعه قرار گیرد
- تأثیر حفظ بقایا بر کاهش فرسایش آبی و بادی خاک مورد بررسی قرار گیرد
- تأثیر تراکمهای مختلف کاشت بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفهای در محل مورد آزمایش مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد
- کاربرد بیخاکورزی در کشت محصول ذرت علوفهای به منظور افزایش عملکرد باید طی چند سال متوالی صورت گیرد
- تأثیر روشهای مختلف آبیاری بر عملکرد و اجزای عملکرد ذرت علوفهای مورد مطالعه قرار گیرد
منابع
منابع