بر اساس نتایج به دست آمده از فصل چهارم، تفاوت معناداری بین شاغلان کسب کار خانگی و افراد فاقد کسب کار از نظر میزان شبکهی روابط رسمی وجود دارد و این رابطه در سطح اطمینان ۹۵ درصد معنادار شده است. بنابراین افراد فاقد کسبوکار نسبت به شاغلان کسبوکار خانگی دارای میانگینهای بالاتری در ارتباط با مؤلفهی شبکه های روابط رسمی بودند.
پیوند های شبکه ای مستقیم و غیر مستقیم هم دسترسی به مردمی که میتوانند از فرد حمایت کنند و هم منابعی که مردم میتوانند در درون شبکهی پیوندیشان بسیج کنند را امکان پذیر میسازد (ماجدی، ۱۳۸۶: ۹۴). یک شبکهی اجتماعی میتواند منبع تهدیدات غیر رسمی برای یک مشتری برای تأخیر در وعدهها باشد یا میتواند دسترسی آسانتر به مؤسسات قانونی را فراهم آورد. ساختار سرمایهی اجتماعی میتواند اطلاعات مهمی مثل برنامه های دولت، قانون جدید، اطلاعات تکنولوژیکی جدید و یا توسعهی صنعت خاصی را ارائه دهد (اسپنس[۴۷] و دیگران، ۲۰۰۳: ۱۹). نکتهی قابل تأمل در این پژوهش بالاتر بودن سطح شبکهی روابط رسمی افراد فاقد کسبوکار از شاغلان کسبوکار خانگی میباشد. در مورد شبکه های روابط رسمی، پرسشنامه مربوط به شاغلان کسبوکار خانگی، سؤالات بیشتری نسبت به پرسشنامهی افراد فاقد کسبوکار داشت و این سؤالات مربوط به ارتباطات شاغلان خانگی با ادارات مرتبط با کسبوکارشان بود. گمان آن میرفت که این نتایج ناشی از تفاوت سؤالات باشد؛ بنابراین با حذف سؤالات متفاوت، به مقایسه شبکهی روابط رسمی افراد با بهره گرفتن از سؤالات مشترک پرداختیم. نتایج (جدول ۴-۱۴) نشان داد که با توجه به کاهش اختلاف بین میانگین شبکهی روابط رسمی دو گروه، اختلاف معنادار بین شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار همچنان باقی است. از علل پایینتر بودن شبکهی روابط شاغلان کسبوکار خانگی از افراد فاقد کسبوکار آن میتوان بیان نمود که برخی از شاغلان کسبوکار خانگی وقت کافی برای مشارکت در شبکههای رسمی را ندارند و همچنین از کمبود منابع شبکهها ناراضی میباشند (تاگارت،۲۰۰۹ : ۱۴۲).
۵-۳-۵- فرضیهی پنجم
«بین شبکهی روابط غیر رسمی افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.»
با ۹۵ درصد اطمینان تفاوت معناداری بین شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار در سطح شبکهی روابط غیر رسمی وجود دارد و میزان شبکهی روابط غیر رسمی شاغلان کسبوکار خانگی از افراد فاقد کسبوکار بیشتر میباشد.
سرمایهی اجتماعی منبعی است که در شبکه های کسبوکار وجود دارد. این منابع شامل اطلاعات، اندیشهها، راهنماییها، فرصتهای کسبوکار، سرمایه های مالی، قدرت و نفوذ، پشتیبانی احساسی، خیرخواهی، اعتماد و همکاری میباشد. کلمهی اجتماعی در عنوان سرمایهی اجتماعی، دلالت میکند که این منابع، خود داراییهای شخصی محسوب نمیشوند، هیچ فردی به تنهایی مالک آنها نیست. این منابع در دل شبکه های روابط قرار گرفتهاند (بیکر، ۱۳۸۲: ۱۵). شبکهی ارتباطات به عنوان یکی از شاخصهای مهم سرمایهی اجتماعی است که دلالت بر پیوندهای شخصی و غیرشخصی افراد به عنوان منبعی حمایتی و اطلاعاتی دارد (غفاری و اونق، ۱۳۸۵ :۱۷۷). نتایج تحقیقات تاگارت (۲۰۰۹) نشان میدهد که شبکههای غیررسمی منابع حیاتی اطلاعات میباشند که میتوانند بر بهبود اجزای وابسته اعتماد، مشارکت و عمل متقابل تأثیر گذار باشد. نتایج این پژوهش نشان میدهد که شبکهی روابط غیررسمی شاغلان کسبوکار خانگی به طور معنی داری از افراد فاقد کسبوکار بیشتر میباشد که با نتایج تحقیقات آراستی و جوکار (۱۳۸۵)، مرشدی و شیری (۱۳۸۷) مطابقت دارد.
۵-۳-۶- فرضیهی ششم
«بین هنجارهای معامله به مثل افراد شاغل در کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود دارد.»
میانگین میزان هنجارهای معامله به مثل شاغلان کسبوکار خانگی از افراد فاقد کسبوکار بیشتر میباشد اما این تفاوت در سطح ۹۵ درصد معنادار نشده است. بنابراین بین هنجارهای معامله به مثل شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار تفاوت معناداری وجود ندارد.
جائیکه هنجاری وجود داشته باشد و مورد استفاده قرار گیرد، میتواند یک نوع سرمایه اجتماعی قوی هر چند شکننده را به وجود آورد (کلمن، ۱۹۸۸: ۱۵۵). پاتنام میگوید: ملاک سرمایهی اجتماعی اصل همیاری تعمیم یافته است. من اکنون این کار را برای شما انجام میدهم بی آن که چیزی فوراً در مقابل انتظار داشته باشم، و شاید حتی بی آن که شما را بشناسم، با این اطمینان که در طول راه شما یا دیگری لطف مرا پاسخ خواهید داد” (پاتنام، ۲۰۰۰: ۱۳۴). نتایج این پژوهش نشان میدهد که هنجارهای معامله به مثل شاغلان کسبوکار و افراد فاقد کسبوکار تفاوتی معناداری با یکدیگر ندارند که با نتایج تحقیقات احمدی فیروزجایی (۱۳۸۵) و مرشدی و شیری (۱۳۸۷)، مطابقت دارد.
۵-۴- سایر فرضیه های پژوهش
در این قسمت نتایج تأثیر متغیرهای میزان درآمد، نوع فعالیت، سابقهی کاری شاغلان، نحوهی راهاندازی کسبوکار، عضویت در صنف مربوط به کسبوکار و وابسته بودن به نهاد خاص را بر روی میزان برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی مورد بررسی قرار میدهیم.
۵-۴-۱- بررسی تأثیر میزان درآمد شاغلان کسبوکار خانگی بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج به دست آمده از فصل چهارم نشان میدهد که میانگین میزان برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی از سرمایهی اجتماعی در سطوح درآمدی مختلف از نظر آماری تفاوت معناداری دارند به طوری که شاغلان کسبوکار خانگی در سطح درآمدی کمتر از ۲۰۰٫۰۰۰ تومان دارای کمترین میزان سرمایهی اجتماعی (۱۴۴/۳) و در سطح درآمدی بیشتر از ۶۰۰٫۰۰۰ تومان دارای بیشترین میزان سرمایهی اجتماعی (۵۷۷/۳) میباشند. این نتایج با تحقیقات موسوی (۱۳۸۲) و افه و فوش[۴۸] (۲۰۰۲) مطابقت دارد. همچنین میتوان به این نکته اشاره نمود که میانگین سطح درآمد برای اکثر پاسخگویان (۷/۵۹ درصد) بسیار کم (کمتر از ۲۰۰٫۰۰۰) میباشد که این یافته با تحقیقات وینتر و فیتزگرال[۴۹] (۱۹۹۳) و والکر و همکاران (۲۰۰۸) هم راستا میباشد. از دلایل بالقوه پایین بودن درآمد شاغلان کسبوکار خانگی میتوان بیان کرد که صاحبان کسبوکار خانگی در این نمونه کار خانگی را بیشتر برای لذت آن انجام میدهند تا این که از آن درآمد کسب نمایند.
۵-۴-۲- بررسی تأثیر نوع فعالیت (صنایع دستی، فرش دستباف، امور تولیدات دامی و کشاورزی، فعالیتهای فرهنگی) بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج به دست آمده از فصل چهارم نشان میدهد که میانگین میزان برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی از سرمایهی اجتماعی بین فعالان طبقههای مختلف از نظر آماری دارای تفاوت معناداری هست؛ به طوری که شاغلان کسبوکار خانگی فعال در گروه امور تولیدات دامی، صنایع تبدیلی دارای بیشترین میزان سرمایهی اجتماعی (۴۵۸/۳) و شاغلان فعال در گروه فرهنگی و هنری دارای کمترین میزان سرمایهی اجتماعی (۰۷۸/۳) میباشند. این تفاوت میتواند ناشی از تفاوت ویژگیهای افراد که منجر به انتخاب شغلهای مختلف میشود، باشد.
۵-۴-۳- بررسی تأثیر سابقهی کاری شاغلان بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج نشان میدهد که میانگین میزان برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی از سرمایهی اجتماعی در سطوح سابقهی کاری مختلف از نظر آماری دارای تفاوت معناداری هستند به طوری که شاغلان کسبوکار خانگی با سابقهی کاری بیشتر از ۱۰ سال دارای بیشترین میزان سرمایهی اجتماعی (۳۲۷/۳) و شاغلان با سابقهی کاری ۲ تا ۵ سال دارای کمترین میزان سرمایهی اجتماعی (۱۰۶۹/۳) هستند. این نتایج با تحقیقات نصر اصفهانی و همکاران (۱۳۹۰) که بر رابطهی معنی دار سابقهی کاری و میزان سرمایهی اجتماعی تاکید می کند، همراستا میباشد. لازم به ذکر میباشد که میانگین میزان سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بین افراد در سطوح سابقه ای مختلف حالت U شکل دارد؛ بدین ترتیب که در سابقه های کمتر از ۱ سال میزان سرمایهی اجتماعی بیشتر میباشد و افراد با سابقهی ۲ تا ۵ کمترین میزان سرمایهی اجتماعی را دارا هستند و بعد از آن هرچه سابقهی کاری افراد بیشتر میشود میزان سرمایهی اجتماعی افراد بالاتر میرود.
۵-۴-۴- بررسی تأثیر نحوهی راهاندازی کسبوکار بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج به دست آمده از فصل چهارم نشان میدهد که نحوهی راهاندازی کسبوکار بر میزان سرمایهی اجتماعی شاغلان تأثیرگذار نمیباشد. طبق نتایج به دست آمده افرادی که نحوه ی راه اندازی کسب و کار آن ها موروثی بوده است نسبت به سایر شاغلان کسب و کار خانگی، بیشترین میزان سرمایه ی اجتماعی را داشتند، اما تفاوت میانگینها از نظر آماری معنادار نمیباشد.
۵-۴-۵- بررسی تأثیر عضویت در صنف مربوط به کسبوکار شاغلان بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج به دست آمده از فصل چهارم نشان میدهد که میانگین میزان برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی از سرمایهی اجتماعی بین شاغلان عضو صنف و غیر عضو دارای تفاوت معناداری هست.
با توجه به اینکه از منابعی که سرمایهی اجتماعی در آنها خلق میشود عبارتند از: خانواده، مدرسه و دیگر نهادهای آموزشی، اصناف و مشاغل، نهادهای مدنی و اجتماعات محلی؛ منابع فوق همگی در ایجاد سرمایهی اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردارند (قاسمی و دیگران، ۱۳۸۵: ۲۳۱)؛ بنابراین طبیعی است که سرمایهی اجتماعی شاغلان عضو صنف از افراد غیر عضو بیشتر میباشد.
۵-۴-۶- بررسی تأثیر وابسته بودن به نهاد خاص شاغلان بر سطح برخورداری از سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی
نتایج به دست آمده از فصل چهارم نشان میدهد که میانگین میزان برخورداری شاغلان کسبوکار خانگی از سرمایهی اجتماعی بین افراد وابسته به نهاد حمایتی و افراد غیر وابسته دارای تفاوت معناداری نمیباشد. بنابراین تحت حمایت نهاد خاصی بودن بر سطح سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی تأثیر گذار نمیباشد.
۵-۵- محدودیتهای پژوهش
دسترس پذیری مشکل به پاسخگویان و عدم همکاری بسیاری از پاسخگویان در امر تکمیل نمودن پرسشنامهها، محدودیت اساسی پژوهش حاضر بود. طبیعتاً مکان و زمان پرسشگری نیز میتواند نتایج تحقیقات را به جهت خاصی هدایت نماید.
ثبت غیر دقیق شاغلان کسبوکار خانگی و در نتیجه دشواری در زمینهی تعیین دقیق جامعهی آماری از دیگر محدودیتهای پژوهش میباشد. اطلاعات به دست آمده در مورد جامعهی آماری توسط محقق با مراجعه به ادارات مختلف فراهم گردید.
دشواری متمایز ساختن شاغلان کسبوکار خانگی از افراد فاقد کسبوکار که میتوانست نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار دهد.
۵-۶- پیشنهادها
۵-۶-۱- پیشنهادهای اجرایی
با توجه به نتایج و یافتههای تحقیق پیشنهادهای زیر می تواند راهگشا باشد:
۱- پیشنهاد میگردد که با توجه به منافع و اهمیت سرمایهی اجتماعی در جهت تقویت سطح سرمایهی اجتماعی افراد تلاش گردد. بدین منظور راهکارهای زیر ارائه میگردد:
الف) تشویق و تقویت نهادهای اجتماعی، صنفی و حرفه ای: تشویق به ایجاد و تقویت نهادهای اجتماعی یکی از راه حلهای ساختاری برای افزایش سرمایه اجتماعی است. افراد در قالب نهادهای اجتماعی دارای هویت مشترکی گردیده و زمینهی ایجاد همکاریهای گروهی در آنان ایجاد میشود. نتیجهی فعالیت گروهی موفق نیز تقویت شبکه های اعتماد است.
ب) برنامه ریزی برای غنی سازی فرهنگ اجتماعی و سازمانی: هرگونه اقدامی از طرف مسئولان و مدیران برای غنی سازی فرهنگ اجتماعی و سازمانی میتواند موجب افزایش سرمایهی اجتماعی گردد.
۲- با توجه به تفاوتهای معنادار در سطح اعتماد تعمیم یافته و اعتماد به نهادهای شاغلان کسبوکار خانگی و افراد فاقد کسبوکار، با تقویت اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی میتوان به راهاندازی کسبوکار خانگی توسط افراد فاقد کسبوکار و افزایش اشتغال در کشور امیدوار بود و بدین منظور راهکارهای زیر ارائه میگردد:
الف) با افزایش مشارکت اجتماعی، آگاهی و آموزش شاغلان کسبوکار خانگی، میتوان میزان اعتماد تعمیم یافته آنان را افزایش داد تا از این رهگذر میزان انسجام اجتماعی و در نهایت منافع عموم افراد را افزایش یابد.
ب) مسئولان نیز باید با انجام کارهای عامالمنفعه و رعایت ضابطه، اعتماد مردم را به خود و نهادهای دولتی جلب نمایند.
۳- از آنجایی که کسبوکارهای خانگی نیاز به پشتیبانی دارند و در صورت عدم پشتیبانی از این گونه مشاغل احتمال شکست آنها وجود دارد، ضرورت دارد حمایتهای مادی و معنوی از سوی دولت و دستگاه های دولتی از این کسبوکارها انجام گیرد. همچنین با ایجاد شرایط محیطی لازم و کمکهای مشاورهای و خدماتی در راهاندازی و مدیریت کسبوکارهای خانگی، زمینه پرورش و رشد استعدادهای کارآفرینی خانگی فراهم گردد.
تشکیل تعاونیهای کارآفرینی و انجمنهای کارآفرینان کسبوکارهای خانگی جهت مشورت و تبادل نظر با سایر کارآفرینان می تواند موجب افزایش کارایی این نوع از کسبوکار گردد و میزان سرمایهی اجتماعی شاغلان کسبوکار خانگی را افزایش دهد.
با توجه به این که تقویت امنیت اجتماعی در سطح جامعه از متغیرهایی میباشد که میزان اعتماد را تحت تأثیر قرار میدهد؛ از این رو فعالیت نیروهای امنیتی در این راستا بسیار موثر است. ایجاد احساس امنیت در بین مردم می تواند در بالا بردن اعتماد اجتماعی موثر باشد.
در راستای توسعه ی کسب و کار خانگی می توان واحدهای تولیدی خانگی را در قالب خوشه های صنعتی تقسیم بندی نمود و با تعریف ارتباط واحدهای تولید خانگی در قالب این خوشهها، نرخ بیکاری را کاهش دهیم.
۵-۶-۲- پیشنهادهای پژوهشی
پیشنهاد میگردد که تأثیر سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی کسبوکارهای خانگی در سایر شهرهای کشور نیز مورد بررسی قرار گیرند.
پیشنهاد میشود چگونگی توسعهی کسبوکارهای خانگی در قالب خوشه های صنعتی مورد بررسی قرار گیرد.
با توجه به اینکه سرمایهی اجتماعی مفهوم جدیدی در مدیریت میباشد، پیشنهاد میشود ارتباط این مفهوم با سایر مفاهیم مثل بهرهوری، رضایت شغلی مورد بررسی قرار گیرد.
دانلود پایان نامه در رابطه با بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر راهاندازی کسب و کار خانگی- ...