الف: تعریف مهاجرت
مهاجرت یک پدیده جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی است و به همین دلیل نگرش های مختلفی نسبت به آن وجود دارد. تحلیل مهاجرت از ابعاد مختلف جمعیت شناسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد.
در جمعیت شناسی، مهاجرت به طور عام عبارت است از” تغییر محل اقامت فرد از یک نقطه به نقطه دیگر، این نقطه را معمولاً محدوده شهر یا یک روستا در نظر می گیرند” (زنجانی،۲۱۱:۱۳۷۸).
در لغت نامه جمعیت شناسی سازمان ملل، مهاجرت چنین تعریف شده است: ” مهاجرت شکلی از تحرک جغرافیایی یا تحرک مکانی است که بین دو واحد جغرافیایی، تغییر اقامتگاه از مبدأ، یا محل اقامت فرد به مقصد یا محل ورود می باشد. این گونه مهاجرت ها را مهاجرت دائم گویند و باید آن را از اشکال دیگر حرکات جمعیت که متضمن تغییر دائمی محل اقامت نمی باشد تفکیک کرد” (امانی،۷۱:۱۳۵۴)
ب: انواع مهاجرت
مهاجرت خارجی یا برون مرزی
نوعی مهاجرت که در ماورای مرزهای کشور و بین کشورها صورت می گیرد و مهاجران از کشوری به کشور دیگر مهاجرت می کنند را مهاجرت خارجی یا بین المللی گویند. مهاجرت های بین المللی خود به دو دسته مهاجرت اجباری و داوطلبانه طبقه بندی می شود.
مهاجرت اجباری بیشتر در سابقه تاریخی برخی از کشورها نهفته است. نمونه بارز این نوع مهاجرت، انتقال سیاهپوستان آفریقایی به قاره آمریکا طی قرن های ۱۵ تا ۱۹ میلادی است. از نمونه های مهاجرت های بین المللی داوطلبانه که به دلخواه افراد و با نظر شخصی آن ها صورت می گیرد مهاجرت تعدادی از ایرانیان جهت کار به کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه کویت و امارات است.
مهاجرت داخلی یا درون مرزی
نوعی مهاجرت که در محدوده مرزهای یک کشور صورت می گیرد و مهاجران در قلمرو کشور خود جابه جا می شوند را مهاجرت داخلی یا درون مرزی گویند. مهاجرت های داخلی به سه نوع مهاجرت روستا به شهر و بالعکس، مهاجرت روزانه و مهاجرت فصلی تقسیم می شوند.
مهاجرت روزانه را حرکت روزانه مردم از حومه ها و شهرک های اطراف به داخل شهرهای بزرگ برای رفتن به محل کار یا استفاده از خدمات داخل شهرها وبازگشت آن ها شب هنگام به محل سکونت خود تعریف کرده اند. مهاجرت فصلی را جابه جایی مردم از نقطه ای به نقطه دیگر در فصل خاصی از سال گویند. مانند حرکت کوچ نشینان به ییلاق و قشلاق به دلیل یافتن چراگاه برای دام و مهاجرت کارگران از شهرها به روستاها در فصل برداشت محصول.
بیشترین نوع مهاجرت در کشور ما از نوع مهاجرت از روستاها به شهرها می باشد (دوستی و میردامادی،۱۴:۱۳۸۸).
ج: تأثیر بیکاری بر مهاجرت
بیکاری و مهاجرت بر یکدیگر تأثیرات متقابلی دارند، چرا که از یک سو توزیع ناعادلانه امکانات و خدمات به ظهور بیکاری و نبودن شغل برای افراد جویای کار منجر می شود و از سوی دیگر عدم اشتغال به بخش انبوهی از نیروی کار فشار می آورد و آن ها را ناچار می سازد به منظور رسیدن به حداقل امکانات زندگی، موطن خود را ترک و به دنبال کار به شهرها مهاجرت کنند (ابراهیم زاده،۱۴۷:۱۳۸۰).
تودارو پیشگام کسانی بود که معتقدند مهاجرت، انگیزه های اقتصادی دارد. او انگیزه های اقتصادی را بر حسب تفاوت های مشاهده شده درآمد روستایی- شهری، با فرض اینکه مهاجرین در جستجوی ماکزیمم درآمد در آینده هستند تعریف می کند. تودارو انگیزه برای یافتن شغل را از علل برجسته مهاجرت می داند.
در پژوهشی که توسط ابراهیم زاده و همکاران(۱۳۸۵) در مورد حاشیه نشینان شهر اهواز در سال ۱۳۸۵ انجام شد، نتایج حاکی از آن بوده است که ۶۵% آنان مهاجر بودند و بیکاری و انگیزه کسب شغل علت اصلی مهاجرت آنان بوده است.
همچنین در تحقیقی که توسط طاهرخانی (۱۳۸۱) درمورد شناسایی عوامل مؤثر در مهاجرت های روستا- شهری در روستاهای استان قزوین انجام شده است به این نتیجه رسیده است که بین بیکاری و انگیزه کسب شغل و درآمد بیشتر و مهاجرت رابطه معناداری وجود دارد.
د: تبیین رابطه مهاجرت، جرم و انحرافات اجتماعی
جامعه انسانی از دیرباز با مشکلات و مسائل فراوانی دست به گریبان بوده، که سلامت جامعه را به خطر می انداخته اند. انحرافات اجتماعی و به ویژه ارتکاب جرم، از مهمترین پدیده های حیات انسانی تلقی می شوند. افرادی که منحرف یا مجرم شناخته می شوند در واقع نتوانسته اند خود را با موازین اجتماعی جامعه تطبیق دهند. این عدم هماهنگی، علل گوناگونی دارد و ریشه علل را باید هم در فرد و هم در جامعه جستجو کرد. با توسعه شهر نشینی طی دو دهه اخیر و افزایش مهاجرت به خصوص از منطق روستایی به شهری، نوعی انبوهه و تراکم جمعیت در شهرها به وجود آمده و تحرکات اجتماعی (مکانی، جمعیتی) را در برخی شهرها سبب گردیده است. چنین وضعیتی که در مواردی با مهاجرت های اجباری و ناخواسته، رشد بی رویه جمعیت و توسعه کنترل نشده شهرنشینی همراه بوده است، منجر به نوعی تقابل فرهنگی بین فرهنگ روستایی و شهری شده که به ناهمگون شدن ارزش ها، تنوع گروه ها و تغییر کارکتر جامعه کمک کرده است.
از یک طرف تمایل قبیله زدایی در برخی گروه های مهاجر و اشتیاق وافر به طرد فرهنگ بومی خود و پذیرش فرهنگ شهری، از طرفی دیگر وجود برخی تمایلات قبیله گرایانه گروه ها به حفظ ارزش ها و هنجارهای سنتی آباء و اجدادی در محیط شهری، فرهنگ شهرنشینان میزبان از پذیرش مهاجرین به مناطق شهری و وجود فاصله اجتماعی بین گروه های میهمان و میزبان، و بالأخره تجربه احساس بی گروهی و حاشیه ای بودن، شرایط آنومیک را در جامعه شهری که در آن نرخ آسیب های اجتماعی بالاست، تشدید و تقویت کرده است (الماسی،پیشین:۳۴).
نظریه بوم شناسی در” مکتب شیکاگو” را جامعه شناسانی چون پارک و برگس که در زمینه جامعه شناسی شهری مطالعه می کردند مطرح نمودند. آنان در تبیین انحرافات اجتماعی بر متغیرهایی که با پدیده شهرنشینی ارتباط داشت نظیر زبان، قومیت، مهاجرت، حوزه های سکونت گاهی و تراکم جمعیت تمرکز کردند. جامعه شناسان مکتب شیکاگو از آغاز قرن بیستم برخی از رفتارهای انحرافی نظیر خودکشی، طلاق و فحشا را در شهر شیکاگو با هدف درک تأثیر عوامل جمعیت شناسی مانند سن، بعد خانوار، تراکم جمعیت و مهاجرت و عوامل بوم شناسی نظیر قومیت، نژاد و محل سکونت بر بی سازمانی اجتماعی تأکید نموده و جرم و بزهکاری را مطالعه کردند. آن ها به این نتیجه رسیدند که مهاجرت و حاشیه نشینی که پیامد استیلای صنعت، تحرک و تراکم بالای جمعیت می باشد منجر به بی سازمانی اجتماعی شده و چنین تغییراتی در درون حوزه های کلانشهرها نرخ بزهکاری را گسترش می دهند (احمدی،پیشین:۱۸۴).
در پژوهشی که توسط الماسی (۱۳۸۵) درباره رابطه مهاجرت و ارتکاب جرم در زندان ایلام انجام شده است یافته های پژوهش حاکی از آن بوده که بین مهاجرت و ارتکاب جرم رابطه مستقیمی برقرار است.
گفتار دوم: حاشیه نشینی
الف: تعریف حاشیه نشینی
مستندات موجود از دهه ۱۹۵۰ میلادی به بعد گواه نوعی شیوه زیست بشری در برخی جوامع است که با تفاوت در تعریف به عنوان مسکن های کنترل نشده، غصبی، حاشیه ای و خود ساخته شهری خوانده شده اند. در جهان امروز، پدیده حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی در مادر شهرها و کلانشهرها امری اجتناب ناپذیر و از جمله چالش های فرا روی مدیریت شهری است.
حاشیه نشینی به بخشی از توسعه شهری اطلاق می شود که بدون برنامه ریزی، کنترل و رعایت ضوابط و مقررات شهرسازی توسط توده ای از مردم که عمدتاً فقرا و اقشار کم درآمد شهری و مهاجران روستایی می باشند، ایجاد می شود (محسنی، ۳۲:۱۳۹۰).
برخی دیگر در تعریف حاشیه نشینی چنین بیان داشته اند که “حاشیه نشینی عبارت است از وضع زندگی تمام کسانی که در جامعه شهری ساکن اند ولی از نظر درآمد و بهره گیری از امکانات و خدمات شهری در شرایط نامطلوبی به سر می برند” Сoit., 1994:116)).
بنا بر تعاریف بالا می توان گفت حاشیه نشینان کسانی هستند که در شهر سکونت دارند ولی به علل و عواملی نتوانسته اند جذب نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهر شوند و از خدمات شهری بهره مند گردند.
ب: انواع حاشیه نشینی
حاشیه نشینی از نظر سکونت اولیه به سه دسته طبقه بندی می شود:
۱ : حاشیه نشینی بومی
۲ : حاشیه نشینی غیر بومی
۳ : حاشیه نشینی دو گانه
حاشیه نشینی بومی، شامل آن دسته از حاشیه نشینان است که غیر مهاجراند. این ها از بدو تولد تاکنون در منطقه حاشیه نشین سکونت دارند. حاشیه نشینان غیر بومی، شامل مهاجرانی هستند که از روستاها و شهرهای دیگر کشور به این مناطق کشیده شده اند. حاشیه نشین دو گانه، فردی است که از کشوری دیگر به کشور دیگر رفته است. این افراد عمدتاً از افغانستان و کشورهای عرب به ایران آمده اند (محسنی،پیشین:۳۵).
حاشیه نشینی از نظر جنبه ها هم برسه نوع است:
۱: حاشیه نشینی اجتماعی: در این نوع حاشیه نشینی افراد از نظر ویژگی های اجتماعی مثل زبان و رفتار، احساس حاشیه ای دارند. این امر در میان مهاجرانی که از نظر نژاد، قوم، مذهب و حتی طبقه با ساکنان مقصد متفاوت اند، بیشتر به چشم می خورد.
۲: حاشیه نشینی اقتصادی: درآمد پایین، مهارت پایین، تحصیلات پایین، مشاغل کاذب از ویژگی های حاشیه نشین اقتصادی است.
۳: حاشیه نشین سیاسی: این نوع حاشیه نشینی ناشی از فقدان مشارکت آن ها در ساخت های نهادی نظام سیاسی است.
ج: تأثیر بیکاری بر حاشیه نشینی
گاهی مواقع افراد مناطق فرودست به دلیل دافعه های آن مناطق و جاذبه های مناطق شهری و به امید داشتن فردایی بهتر، جلای وطن کرده، به شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند. اما به دلیل پایین بودن ظرفیت مشاغل شهری و در نتیجه عدم جذب آنان در بخش اقتصاد رسمی شهر و نیز فقدان درآمد کافی، مجبور به اسکان در مناطق حاشیه ای شهر می شوند.
در واقع افراد مهاجر و گروه های کم درآمد شهری، به دلیل فقدان یا پایین بودن مهارت و تخصص لازم، یا در مشاغل موقتی، حاشیه ای و کاذب جذب می شوند و یا این که به گروه عظیم بیکاران شهری می پیوندند. این مسأله ایجاد کننده نوع جدیدی از نابرابری اقتصادی – اجتماعی می باشد که در فضاهای شهری به گونه ای ویژه از جمله به صورت حاشیه نشینی منعکس می شود.
در تحقیقی که از سوی زنگی آبادی و همکاران (۱۳۸۴) در مورد علل اقتصادی – اجتماعی حاشیه نشینی در شهر اصفهان انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که بیکاری یکی از دلایل حاشیه نشینی در شهر اصفهان محسوب می شود.
همچنین در تحقیقی که از سوی ابراهیم زاده و همکاران (۱۳۸۵) در مورد مهاجران حاشیه نشین شهر اهواز انجام شده است به این نتیجه رسیده اند که بیکاری و عدم برخورداری از درآمد مکفی یکی از دلایل مهم حاشیه نشینی محسوب می شود.
د: تبیین رابطه حاشیه نشینی، جرم و انحرافات اجتماعی
جامعه شناسان مکتب شیگاگو نظیر پارک، مهاجرت و حاشیه نشینی را از منظر بی سازمانی اجتماعی که پیامد استیلای صنعت و تحرک و تراکم بالای جمعیت می باشد مورد توجه قرار داده و بر این باورند که چنین تغییراتی در درون حوزه های کلان شهرها ارزش ها و سنت های بزهکارانه و جنایی را توسعه می دهند.
به اعتقاد لوئیز[۴۷]۱ حاشیه نشینی با فرهنگ فقر همراه است و ساکنان این مناطق که عمدتاً از مهاجران هستند به لحاظ سوابق قومی و محدودیت در تحرک اجتماعی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی پایین، با ساکنان سایر مناطق شهری متفاوت می باشند. فقدان خلوت و حریم خصوصی در خانواده های حاشیه نشین به گونه ای که هر محدوده ای در دسترس و کنترل همه اعضای خانواده است، شکاف زیاد بین اعضای خانواده، رقابت و کشمکش برای دستیابی به لوازم زندگی به دلیل کمبود آن ها، احساس بی ارزشی، تحقیر، درماندگی، سرشکستگی، سرگردانی و عدم هویت، ناتوانی در فرو خوردن خشم خود و سایر احساسات زمینه را برای رفتار بزهکارانه در جوانان به وجود می آورد. ماجراجویی، پرخاشگری و تن دادن به احساسات و امیال آنی از ویژگی های فرهنگ فقر است که بر مناطق حاشیه نشین حاکم می باشد ( احمدی، پیشین، ۱۸۵).
محیط های نأمانوس شهری برای مهاجرانی که از فرهنگ خود جدا شده اند و انتخاب حاشیه شهرها به عنوان محل سکونت و قرار گرفتن در شرایط خاص زندگی شهری به همراه فقر اقتصادی انحرافات اجتماعی را افزایش می دهد. دوگانگی یا چندگانگی فرهنگی حاکم بر مناطق حاشیه نشین بازتاب شیوه زندگی طبقات پایین اجتماعی است که معمولاً به عنوان فرهنگ فقر شناخته می شود و یکی از عوامل مؤثر در رفتار بزهکارانه و مجرمانه است. معمولاً دار و دسته بزهکار در اجتماعات خرده فرهنگی، جایی که شانس کسب موفقیت از راه های قانونی کم است، رشد می یابند. برخورد هنجارها در خرده فرهنگ های متفاوت شرایط را برای رفتار بزهکارانه آماده می سازد. در این مورد، معمولاً خرده فرهنگ های ساکنان مناطق حاشیه نشین، که پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایینی دارند با فرهنگ عمومی کلان شهرها در تضاد قرار می گیرند. به نظر کوهن این خرده فرهنگ ها مجموعه جدیدی از هنجارها را فراهم می سازند که می تواند جوانان مناطق حاشیه نشین را برای رفتار بزهکارانه تحریک کند. کوهن بر این باور است که این جوانان مانند جوانان طبقات متوسط شهری تربیت نمی شوند و بنابراین، آمادگی لازم برای حل مشکلات بر اساس هنجارهای مسلط جامعه را ندارند و به روش های غیر قانونی و رفتار انحرافی متوسل می شوند.
مطالعات و تحقیقات جامعه شناسی شهری نشان داده است که زندگی حاشیه نشینی با افزایش جرم رابطه مستقیم و نزدیکی دارد و گاهی این رابطه دو سویه است، یعنی حاشیه نسینی و جرم علت و پیامد یکدیگرند (Jargowsky., 2009; Park., 2007).
تنوع، تجمل و اختلاف فاحش و گسترده طبقات اجتماعی ساکن شهرهای بزرگ، گرانی و سنگینی هزینه های جاری زندگی موجب می شود تا مهاجران غیرمتخصص که درآمد آنان کفاف مخارجشان را نمی دهد، به منظور برآوردن نیازهای خود دست به هر کاری _ولو غیر قانونی_ بزنند. در چنین مناطقی به لحاظ از بین رفتن ارزش های انسانی، کجروی های اجتماعی سریعاً رشد می کند و اعمالی چون دزدی ، اعتیاد، قاچاق، فحشا و نظایر آن گسترش می یابد ( ستوده،۷۷:۱۳۷۶).
در تحقیقی که توسط افشانی و حکمت نیا (۱۳۸۹) در رابطه با تأثیر حاشیه نشینی بر جرائم اجتماعی بر روی حاشیه نشینان شهر یزد انجام شده است معناداری رابطه حاشیه نشینی با جرائم اجتماعی به اثبات رسید.
نتیجه گیری(فصل اول و دوم) و ارائه پیشنهادات:
در جامعه علل مختلفی برای انگیزه جرم و انحراف وجود دارد. اقتصاددانان منشأ عمده جرم و انحرافات اجتماعی را در عوامل اقتصادی اعلام کرده اند. از میان عوامل مختلفی که منجر به انواع کجروی ها می شود می توان از مشکلات اجتماعی که خود زائیده عواملی چون پس افتادگی فرهنگ مادی نسبت به پیشرفت تکنولوژی است، یا بحران اقتصادی و ضعف قدرت مالی و اقتصادی در یک دوره بخصوص، فقر و پیچیدگی زندگی که خود زائیده معضل بیکاری محسوب می شود نام برد.
راهنمای ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی درباره تاثیر بیکاری بر جرم و انحرافات اجتماعی مطالعه موردی زندان گرگان- ...