ـ … بعد این موضوع را با دوستی در میان گذاشتم و گفتم: راستی چقدر سطح اطلاعات و معلومات جوانان ما پایین است! گفت: علتش این است که روزنامه و مجله و کتاب اصلا نمی خوانند. به کتاب های درسی خود هم طوری نگاه می کنند که گویی محکومی به حکم اعدامش نگاه می کند. به مندرجات آن ها هم عقیده ندارند[۵۰۹].
ـ یکی از مهمانان گفت: من هم استادی را می شناسم که یک سر دارد و هزار سودا. برای خود ده شغل زیر سرگذاشته که هیچ کدام را هم درست انجام نمی دهد. این آقا نه درست درس می دهد و نه علاقه ای دارد که بفهمد دانشجو درس او را می فهمد یا نه؟ این طور استادان آن طور شاگردان هم به بار می آورند. بیله دیگ بیله چغندر[۵۱۰] .
ـ عده ای از پدر و مادر ها نواقص فرهنگی را بهانه می کنند و فرزندان خود را به انگلستان می فرستند و تصور می کنند در آن جا بچه ها از کوچکی برای ورود به دانشگاه آمادگی پیدا می کنند و پشت دردانشگاه در جا نمیزنند[۵۱۱].
۴ ـ ۲ ـ ۲ مسائل مربوط به رسانه های جمعی
علاوه بر نظام آموزشی، دولت از طریق وسائل و راه های دیگری هم در نحوه ی فرهنگ سازی در کشور دخیل بوده است. رسانه های جمعی به عنوان ابزاری قدرتمند می تواند در رواج فرهنگ و تفکرات مختلف ـ صحیح یا غلط ـ درجامعه تأثیر گذار باشد.
در این آثار به نحوه ی کارکرد رسانه های جمعی هم اشاره هایی شده است و مسلما در این قسمت هم مؤلف به ذکر نقص ها و ضعف ها پرداخته است.
عمده ترین رسانه های جمعی که مؤلف درباره ی آن ها صحبت کرده شامل سینما، تلویزیون و رادیو، مجلات و روزنامه ها و کتاب است.
۴ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۱ سینما و تلویزیون و رادیو
در بحث از سینما و تلویزیون و رادیو، عمده ترین ضعفی که در این آثار به آن اشاره شده است بی محتوایی برنامه ها و فیلم های ساخته شده در این رسانه هاست که مؤلف بارها با زبان طنز به این مسأله اشاره کرده است.
علاوه بر مسأله ی بی محتوایی، معضل ضد اخلاقی بودن فیلم ها و برنامه ها هم مطرح شده که به نظر می رسد در این مسأله مسئول اصلی این مشکل ضعف دولت در زمینه ی رواج فرهنگ صحیح در جامعه بوده است.
رواج فساد اخلاقی آشکار در میان هنرمندان و هنرپیشگان عرصه ی سینما و تلویزیون هم از نقص های این بخش محسوب می شده است. همچنین در زمینه ی مشکلات مربوط به این رسانه ها، مشکلات خاص سینما در ارائه ی بلیط، نوع رفتار مردم در سینما و بی برنامگی زمانی در سینما و تلویزیون و اتلاف وقت مردم از این طریق به عنوان نقص هایی که اغلب برای مردم مشکل آفرین و ناراحت کننده بوده مطرح شده است.
ـ البته گاهی هم در نتیجه ی خواندن بعضی مطالب به خوشبختی عده ای از مردم رشک می برید. مثلا وقتی آگهی های سینماها را می خوانید، می بینید در زیر اغلب فیلم ها نوشته : تماشای این فیلم برای افرادی که کمتر از هیجده سال دارند ممنوع است. با حسرت به خود می گویید خوش به حال افرادی که کمتر از هیجده سال دارند، چون در نتیجه ی این سعادت اجباری نه پولشان تلف می شود نه وقتشان[۵۱۲].
ـ با عصبانیت می گفت: هر کس هر جنسی را که می خرد حق دارد که درست زیر و رویش را بسنجد و اگر آن را نپسندید نخرد، اگر هم خرید و بعد دید خراب از آب در آمده، پس می دهد. اما فیلم این جور نیست. اگر می شد که هر فیلمی را قبلا بفهمی از چه قماشی است بعد بلیطش را بخری نه این قدر پول ما به هدر می رفت نه این قدر فیلم گند به بازرا می آمد[۵۱۳].
ـ در خانه ی دیگری از خانم پرسیدم: تلویزیون دارید؟ گفت : بله. اما متاسفانه گاهی تصویرش خوب است و صدایش پارازیت دارد، گاهی صدا خوب است ولی تصویر خراب است. و گاهی که هردو خوب است برنامه ی تلویزیون خوب نیست[۵۱۴].
ـ بعد از مدتی یک شب به سینما رفتیم و ای کاش نرفته بودیم…. تصادفا فیلم بسیار مزخرف و چرندی بود. یک داستان عشقی مبتذل داشت با موزیک گوش خراش و چند هنرپیشه ی بی هنر و چند صحنه ی بزن بزن که تا کنون صدها بار در فیلم های مختلف تکرار شده و تهوع آور گردیده است[۵۱۵].
ـ گوینده ی اخبار گاهی پس از این که خدمت شنوندگان عزیز درود فرستاد خبری می دهد که اگر راستی راستی قرار باشد آدم از تعجب شاخ در بیاورد، از شنیدنش همه ی شنوندگان با یک جفت شاخ از پای رادیو بر می خیزند، مثلا می گوید: واشنگتن ـ دولت آمریکا امروز سیاست تجاوزکارانه ی اسرائیل را به شدت محکوم کرد. آدم هاج و واج می ماند که آیا قبل از پخش این خبر گوینده گفت: «درود» بر شنوندگان گرامی یا «دروغ» بر شنوندگان گرامی![۵۱۶]
۴ ـ ۲ ـ ۲ ـ ۲ مجلات و روزنامه ها و کتاب
در زمینه ی مجلات و کتاب ها هم مشکل بی محتوایی و بی فایده بودن مطالب به عنوان معضل اصلی و اساسی مطرح شده است. درج مطالب غیر واقعی، غیر ضروری و غیر اخلاقی در بعضی از مجلات و روزنامه ها ـ فقط با هدف فروش بیشتر ـ و چاپ کتاب هایی با مطالب بی فایده که به شکلی سست و ضعیف ارائه می شده از مسائلی است که مؤلف مطرح کرده است. همچنین می توان به مسأله ی افرط در سره نویسی از سوی بعضی از اهالی ادب هم اشاره کرد که مؤلف این نوع نگرش به زبان فارسی را کلا رد کرده است.
در این زمینه، همچنین عدم رواج فرهنگ مطالعه در بین افراد، حتی اقشار تحصیل کرده و با سواد به عنوان ضعفی فرهنگی در جامعه مطرح و نقد شده است.
ـ میان خبرهایی مثل خبر انتشار عکس های ژاکلین یا عشق تازه ی الیزابت تایلور یا شلوغ بازی جین فوندا. اگر هم وقت خواندن این خبر را نداشتید متأسف نباشید چون آن را فردا در جای دیگر خواهید خواند و پس فردا در جایی دیگر. همین طور تا یکی دو ماه در این طرف و آن طرف منعکس خواهد شد منتهی هی هر دفعه آن را کش خواهند داد و درازتر خواهند کرد.[۵۱۷]
ـ بالاخره بالاترین خاصیت روزنامه خواندن این است که سهل و ساده به آدم نویسندگی و خبرنگاری را یاد می دهد. خبرنگاری نه بیرون رفتن می خواهد، نه دوندگی، نه تلفن زدن به این و آن. فقط یک مداد و کاغذ می خواهد و چهار مثقال نیروی تخیل که بنشینی و تند تند خبر به هم ببافی چون وقتی تمام عناصر زمانی و مکانی یک خبر مجهول باشد هیچ کس نمی تواند مچ آدم را بگیرد و دروغ بودنش را ثابت کند.[۵۱۸]
ـ برخی از کتاب هایی که مخصوص جوانان نوشته می شود به مفت نمی ارزد و نه تنها سودمند نیست بلکه برای آن ها زیان هم دارد. بعضی از ترجمه ها به قدری خام و مبهم است که آدم هر چه می خواند چیزی از آن سر در نمی آورد. ظریفی که یکی از آن ها را خوانده بود می گفت: این ترجمه خودش یک تفسیر لازم دارد.[۵۱۹]
ـ از آقایی پرسیدم: شما بازنشسته هستید؟ گفت: نه، من ورشکسته هستم، چون قبلا کتاب فروشی می کردم![۵۲۰]
ـ «زندان» هم کلمه ی فارسی است. اما یکی آمد و لابد فکر کرد که این واژه هم دیگر عمر خودش را کرده و وارث و جانشینی می خواهد…. از این جا واژه ی دورگه ی «ندامتگاه» در آمد که نصفش عربی است نصفش فارسی. و جای واژه ی زندن را گرفت که تمامش فارسی است.[۵۲۱]
۴ ـ ۲ ـ ۳ مسائل مربوط به اعتقادات دینی و مذهبی
همان طور که بارها اشاره کردیم مؤلف به تمام امور و وقایع جامعه و عصر خود با دقت و تیزبینی خاصی می نگریسته است و می توان چنین گفت که او از هیچ مسأله ای و هیچ زمینه ای از زندگی مردم غافل نبوده است. شاید به خاطر همین دقت و تیز بینی هم باشد که مؤلف علیرغم نوع خاص طنز که برای نوشتن نثر برگزیده است، گاهی اعتقادات دینی و مذهبی را هم موضوع سخن خود قرار می دهد.
البته باید گفت که در این آثار هرگز اساس اعتقادات دینی و مذهبی درجامعه، محور خلق طنز قرار نگرفته است و آنچه که باعث ناراحتی مؤلف در این زمینه می شده، نحوه ی برخورد بعضی از افراد با مسائل و اعتقادات دینی و مذهبی بوده است.
عمده ترین نقص و کمبود در این زمینه که مؤلف به آن اشاره کرده، مسأله ی ریاکاری بعضی از افراد در دین ورزی است. مؤلف استفاده ی ابزاری و تظاهر گرایانه از دین را به شدت نقد و رد کرده است.
همچنین مسأله ی حفظ ظواهر احکام شرعی بدون توجه به نفس و نیت اصلی دستورات هم مسأله ای است که مؤلف به عنوان یک نقص در این زمینه مطرح کرده است.
مسأله ی بی توجهی افراد به دستورات واضح و روشن شرعی، مثل حرمت رباخواری و رشوه خواری ـ به خصوص در دستگاه های اداری و دولتی ـ که نهایتا باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی برای افراد می شده، نیز در این آثار مطرح شده است.
ـ اگر کسی امروز بخواهد کاری را انجام دهد صد دلیل برای محسناتش ذکر می کند و فردا که نمی خواهد آن کار را بکند هزار دلیل درباره ی معایبش می آورد. کسی که تصمیم به روزه گرفتن دارد روزه می گیرد ولو اینکه بی سحری بماند یا حتی دکتر او را منع کند برای کسی هم که می خواهد از زیرش در برود بهانه کم نیست[۵۲۲].
ـ کسانی هستند که همه جور مال حرام از گلویشان پایین می رود و فقط دلشان را خوش کرده اند به این که مشروب نمی خورند.[۵۲۳]
ـ بعد موضوع کسانی پیش آمد که حرام خوری را حرفه ی خود کرده اند و نه از خدا شرم دارند و نه از بندگان خدا. یکی گفت: من آقایی را می شناسم که عسل فروش است و مدعی است که زنبور عسل پرورش می دهد. این آقا هزار جور قسم می خورد و دوازده امام و چهارده معصوم را گواه می گیرد که عسل های تولیدی خودش کاملا طبیعی است…… اما همین آقا هر هفته با همان کامیون که قوطی های ظاهرا عسل را به تهران می آورد، پس از فروش آن ها کیسه های شکر را بار می کند و بر می گرداند[۵۲۴].
ـ هر کس که چک بی محل کشیده یا بدهکار است و طلبکارنزدیک است او را به زندان بیاندازد، دست او را می بوسد و می گوید که من زن دارم هفت تا بچه دارم. اگر به زندان بیفتم همه در به در خواهند شد و روز قیامت دامنت را خواهند گرفت….
هر بازرگانی موقع پرداخت مالیات در برابر مأموران اداره ی مالیات بر درآمد، به تمام مقدسات سوگند یاد می کند که در سراسر سال گذشته ضرر کرده است. این حرف ها را سال پیش و سال های پیش هم تکرار کرده.[۵۲۵]
ـ خطیب هم در مجلس ترحیم اولی ـ مجلس ترحیم پدر یک کارمند دون پایه ـ راجع به مرگ و معاد و محشر که موضوع موعظه اش بود خیلی کم حرف زد و به اصطلاح کوتاه آمد. ولی در مجلس ترحیم دومی ـ مجلس ترحیم پدر یک کارمند عالی رتبه ـ راجع به همین موضوع چنان داد سخن داد که همه ازوسعت اطلاعاتی که در این مدت کم پیدا کرده بود، انگشت به دهان ماندند.[۵۲۶]
۴ ـ ۲ ـ ۴ مسائل مربوط به اخلاق در جامعه
از عمده ترین موضوعات و مسائل فرهنگی جامعه که در این آثار بسیار مطرح شده است، مسأله ی اخلاق در میان افراد جامعه است. مؤلف همواره از رواج رذائل اخلاقی خاص در میان افراد اظهار تأسف می کند. البته می توان گفت که بعضی از مسائل خاص اجتماعی و مشکلات اقتصادی هم در نحوه ی برخورد افراد با یکدیگر در جامعه تاثیر گذار بوده است.
رواج رفتارهای ضد اخلاقی مثل ریا کاری، حرص و طمع، چاپلوسی، دروغگویی، بی احترامی به حقوق افراد، سوء استفاده از اشخاص، فریب کاری، ظاهر بینی، چشم و هم چشمی و حسادت و مسائلی از این قبیل که همگی نهایتا منجر به بدبینی افراد به یکدیگر و به تمام امور می شده است، از مسائلی است که مؤلف به عنوان مسائل بسیار پر اهمیت به آنها پرداخته و به خاطر وجود این مسائل در جامعه ی خود اظهار تاسف کرده است.
علاوه برمسائلی که ذکر شد مؤلف به بعضی از رفتارهای مغایر با اخلاق هم اشاره کرده است که البته این رفتارها تا حدودی شخصی تر است و آسیب های آن متوجه افراد محدودتری می شده است. مسائل خاصی از قبیل خساست افراد، عادت به پرخوری و شکمبارگی، بی احتیاطی و بی توجهی به خطرات و مسائلی از این قبیل را می توان به عنوان نمونه های مطرح شده از سوی مؤلف عنوان کرد.
ـ اما رئیس این اداره هر روز از صبح تا ظهر هیچ ارباب رجوع نمی پذیرد و ساعات اداری را صرف تلفن ها و مذاکرات خصوصی با دوستان خصوصی می کند…. آن وقت از بعدازظهر تا دو سه ساعت پس از وقت اداری در اداره می ماند و کارمندان بیچاره را هم نگه می دارد فقط برای ظاهر سازی و ریاکاری تا در نظر مقامات مافوق وانمود کند که کار اداره اش بیش از کار سایر ادارات است و بیش از سایرین مستحق ترفیع و اضافه حقوق است.[۵۲۷]
ـ اگر هر کسی آنچه برزبان دارد و در دل داشت و هر چه می گفت راست بود، الان سراسر این خاک پر از بیمار و بیمارستان بود و حتی یک دهم این جمعیت انبوه هم تندرست نبودند. چون هر کارمندی که می خواهد نیم ساعت از اداره قاچاق شود با گردن کج پیش رئیس خود قسم می خورد که مادرش مریض مشرف به موت است و اگر در این دم واپسین بر بالین او نباشد ازآخرین دیدار جگرگوشه ی خود محروم خواهد شد و این حسرت را به گور خواهد برد
ـ هر کس که می خواهد در یک جلسه یا یک مهمانی حاضر نشود تلفن را بر می دارد و صدای خود را هم قدری تغییر می دهد و می گوید: الان دارم در تب چهل و یک درجه می سوزم. لابد خودت از صدای من می فهمی که چه حالی دارم.[۵۲۸]
ـ در نتیجه ی این ظاهر بینی ماست که امروز اغلب اشخاص از حسن شهرت خود سوء استفاده می کنند… فلان استاد دانشگاه یا فلان نویسنده که زمانی زحمتی کشیده و ذوقی به خرج داده و تحقیق و تتبعی کرده و یکی دو کتاب خوب و خواندنی نوشته و به خاطر همان ها بلند آوازه شده، حالا دیگر ول کن معامله نیست. تند و تند قلم انداز کتاب می نویسد اما به اصطلاح امروزی ها « حرفی برای گفتن» ندارد فقط حرصی برای پول درآوردن و حق التألیف گرفتن دارد.[۵۲۹]
ـ هندسه را هم باید به خوبی یاد بگیری که بتوانی مثلا چند میلیون متر از اراضی نزدیک کویر حوض سلطان را به قطعات پانصد متری و هزار متری تقسیم کنی و چند خیابان هم وسطش بیاندازی و یک اسم قشنگ هم روی شهرک چاخان آباد خود بگذاری و چنان دهن یک مشت ساده لوح را آب بیندازی که همان روز اول با فروش دو قطعه از آن ها پول تمام زمین هایت را در بیاوری.[۵۳۰]
ـ شب تمام رستوران ها و اغذیه فروشی ها پر از جمعیت است و شاید نصف این جمعیت کسانی باشند که صبح رژیم لاغری گرفته اند و قصد داشته اند که کم بخورند و شب همین که بوی اطعمه و اشربه به مشامشان خورده رژیم را شکسته اند…….
عادت کرده ایم که پر بخوریم و با این پرخوری هزار جور کار به دست خود بدهیم.[۵۳۱]
۴ ـ ۲ ـ ۵ مسائل مربوط به فرهنگ عمومی جامعه
علاوه بر مسائل اخلاقی که ذکر شد، نقص ها و معایب فرهنگی دیگری هم در جامعه وجود داشته که کم کم تبدیل به معضلی برای فرهنگ عمومی جامعه شده و به نحوی فرهنگ های خاصی را در جامعه تولید و رایج می کرده که برای افراد جامعه و همچنین فرهنگ کلی جامعه مضر و آسیب رسان بوده است.
این مسائل در مقایسه با رذائل اخلاقی که قبلا ذکر شد کلی تر و فراگیر تر بوده و البته میزان آسیب مردم از این مسائل هم ـ به خصوص در طول زمان ـ بیشر و عمیق تر بوده است.
۴ ـ ۲ ـ ۵ ـ ۱ غرب زدگی و رواج مدهای غربی
اصلی ترین و اساسی ترین معضل مرتبط با فرهنگ عمومی را می توان غرب زدگی و شیفتگی مردم نسبت به غرب دانست. از مطالب ذکر شده در این آثار چنین برمی آید که در دوران خاص تألیف این آثار به نوعی شیفتگی بیش از حد مردم به غرب و آمریکا در جامعه رایج بوده است. البته مسلم است که این امر معلول علل و دلایل فراوانی بوده است که مؤلف از ذکر آن ها نیز غافل نمانده است.
اصلی ترین دلیل این امر نحوه ی نگاه دولت و حکومت به غرب و آمریکا بوده است. مسلما دولتی که خود دست نشانده ی عوامل بیگانه ی غرب و آمریکا بوده و در طی سالیان حکومت خود به در خواست همین عوامل بیگانه مظاهر مرتبط با تمدن، فرهنگ و حتی مذهب ملت خود را پایمال کرده و نمونه های غربی را جایگزینش می کرده است، خواسته و ناخواسته مبلّغ فرهنگ و رسوم غربی در کشور بوده است. هنگامی که در ادارات دولتی و مکان های خاصی مثل هتل ها و رستوران ها ـ به درخواست عوامل دولتی ـ استفاده از زبان، پوشش و رفتار اروپایی و آمریکایی برای متمدن تر و پیشرفته تر نشان دادن آن مکان، اجباری بوده مسلما افراد جامعه نیز کم کم به این تفکر و رفتار روی آورده و غرب را به مثابه کعبه ی آمال خود می نگریسته اند.
همین تفکرات و نگاه ها باعث رواج پوشش های نامناسب و پیروی افراد از مدهای غربی، در جامعه می شده است. از دیگر تبعات این نوع تفکر، مهاجرت بی رویه ی افراد به اروپا و آمریکا بوده و مؤلف بارها با ارائه ی سند و مدرک سرگذشت افرادی را بیان می کند که در آرزوی رسیدن به زندگی بهتر و مرفه تر، با صرف هزینه های هنگفت راهی آمریکا و اروپا شده و در آنجا با مشکلات اساسی و فراوان، از قبیل مشکلات مالی و روحی مواجه می شده اند. علاوه بر مسأله ی مهاجرت، موضوع مسافرت مردم به اروپا و آمریکا هم مورد نقد مؤلف قرار گرفته است، او بیان می کند که مردم علیرغم صرف هزینه های سنگین، از مسافرت به اروپا و آمریکا هیچ بهره ی فرهنگی نبرده و تنها با هدف خودنمایی، تظاهر به تمدن و پیشرفته بودن، خرید و فروش و سود در معامله متحمل این هزینه های هنگفت می شده اند. مؤلف هم اگر چه در بعضی از موارد مربوط به مسائل اجتماعی، اقتصادی، اداری و حتی فرهنگی وضعیت کشور را با کشورهای غربی مقایسه کرده اما این مسأله هرگز به معنای شیفتگی او به غرب نیست و با قضاوتی بسیار عادلانه مظاهر صحیح فرهنگ و اخلاق در غرب ـ مثل پایبندی به قوانین و ….. ـ را بیان نموده و در کنار آن از ضعف ها و کمبودهای مختلف، حتی در زمینه های اقتصادی و اداری غرب هم صحبت کرده و آشکارا به خاطر شیفتگی بیش از حدّ عده ای به غرب اظهار تأسف و ناراحتی کرده است.
ـ ….. یا نوشته از سفر اروپا چه چیزهایی با خود می آورند و سیزده حرف است. خوب از سفر اروپا چه چیزهایی با خود می آورند؟ فیلم های بد، تقلید، رفتار زشت و[۵۳۲]……
ـ خانم ها تقریبا همه به قصد خرید به اروپا می روند. برای خانم های ما اروپا رفتن با بازار رفتن، هیچ فرقی ندارد….. هر خانمی همین که پایش به شهرهای اروپا رسید شوهرش را وادار می کند که صبح تا غروب دنبالش در خیابان ها دوندگی کند تا پول هایی را که او با خون جگر به دست آورده در این مغازه و آن مغازه دور بریزد وتبدیل به آت و آشغال کند.[۵۳۳]
ـ ناگفته نماند که گروهی از مردان هم در پیروی بی چون و چرا از مردهای فرنگی با زنان برابری می کنند. آخر زن و مرد برابرند و چه بسیار از زنان یا مردان که مدی یا فرمی را انتخاب می کنند که ابدا با ریخت و قد و قواره شان تناسب ندارد ولی چون فرنگی آن را پسندیده این ها هم گویی خود را موظف می دانند که آن را بپسندند.[۵۳۴]
دانلود پایان نامه با موضوع بررسی ساختار طنز در آثار نثر ابوالقاسم حالت- فایل ۹