۶)سایبان وش بد آفتاب ولیک سایه بان سایه از جهان برداشت
شاعر با تکرار سایه و سایه بان آرایه «تکریر» ایجاد کرده است.
بین آفتاب و سایه تضاد وجود دارد.
معنی بیت: آفتاب با آنکه خود همچون سایبانی جلوه گر شده بود، سایهی شب را از روی جهان برداشت و جهان را منور ساخت.
۷)آسمان زخمه صبوح شنید زحمت سبحه از میان برداشت
زخمه: آلتی کوچک و فلزی که بدان ساز نوازند؛ مضراب، زخ. (معین)
در نسخه «ب» به جای زخمه، نغمه آمده است.
زحمت چیزی از میان برداشتن: کنایه از برطرف کردن، از میان بردن چیزی.
سبحه: استعاره از ستارگان که به دانه های تسبیح تشبیه شده اند.
بین زخمه و زحمت می توان به نوعی جناس (احتمالاً جناس شبه اشتقاق) قایل شد.
معنی بیت: آسمان نیز نغمهی آواز صبوح را شنید و ستارگان را که همچون رشته تسبیح در دست داشت از میان برد.
۸)دل بزد چنگ و دیده باده بریخت عقل بنهاد نقل و خوان برداشت
باده: در اینجا کنایه از اشک
نقل: شیرینی که برای تغییر ذائقه پس از شراب خوردن به کار می رود. (فرهنگنامه شعری)
نقل خشک از لب چون شکر معشوق برند می روشن به سماع غزل تر گیرند.
(دیوان مجیر، ص ۷۳ )
معنی بیت: دل در نوا و آواز آمد و دیده با سرشک تر شد و عقل من به راز و نیاز و باده نوشی معنوی پرداخت و خوان عشرت فراهم آورد.
۹)صبح چون پرده کرد تیز آهنگ این غزل زهره در زمان برداشت
تیز آهنگ: صدای طنین دار و بلند (فرهنگنامه شعری)
پرده صبح: کنایه از صبح صادق و آن وقتی است که روشنی آفتاب در سیاهی شب آشکار گردد. (همان)
زهره: قصیدهی ۲ بیت ۳۳
در زمان بیت ۳
معنی بیت: وقتی صبح پردهی زرین و روشن خود را بر جهان گسترد و شروع به نواختن سرود روشنایی کرد، ستارهی زهره که خنیاگر فلک است غزل مرا برای خواندن با آواز برگزید.
منابع قصیده ۱۵
۱-کزازی، میرجلال الدین، گزارش دشواریهای دیوان خاقانی، نشر مرکز، چاپ اول، ۱۳۷۸، ص ۱۶۲
۲-خاقانی شروانی، افضل الدین بدیل بن علی نجار، دیوان، دکتر ضیاء الدین سجادی، انتشارات زوار، چاپ مهدی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴، ص ۲۶۹.
وزن قصیده:
فاعلاتن، مفاعلن، فع لان.
بحر:
خفیف مسدس مخبون اصلم مسبغ
شاعر در آغاز این قصیده به رسم تغزل و تشبیب، ابیاتی چند در وصف معشوق و بی وفایی او سروده است. اما خفتی را که از معشوق دیده به واسطه کرم پادشاه جبران شده میانگارد.
۱)تن به مهر تو دل ز جان برداشت جان امید از همه جهان برداشت
دل از جان برداشتن: کنایه از مأیوس و ناامید شدن، آماده مرگ شدن
بین جان و جهان جناس زاید وسط وجود دارد.
جهان مجازاً مردم جهان. (مجاز به علاقه حال و محل).
معنی بیت: تن و جسم از مهر و محبت تو مایوس و ناامید شد و جان و روح نیز بدین سبب از همه مردم جهان چشم امید بست (امیدش را از جهانیان برید.)
۲)پاسبان صبر بود بر در دل دزد غم ساز پاسبان برداشت
پاسبان صبر و دزد غم: اضافه تشبیهی.
بین ساز (ساز و برگ پاسبان) و پاسبان تناسب وجود دارد.
معنی بیت: صبر همچمون پاسبانی بر دریچهی دل من نشسته بود اما غم تو آمد و ساز و برگ این پاسبان را ربود و من صبر و قرار از کف دادم.
۳)عافیت وقتی ار چه قاعده بود ترکتاز غم تو آن برداشت
ترکتاز: حمله کننده، تاخت آورنده همچون ترکان. (فرهنگنامه شعری)
ترکتاز غم: اضافه تشبیهی
معنی بیت: اگرچه روزگاری عافیت قاعده و قرار من بود، غم تو بر دل من ترکتاز کرد و آن قاعده و قرار را از میان برداشت.
۴)عشقت اول قدم که دست کشید مهر بشکست و نقد جان برداشت
بین مهر و نقد تناسب و نیز بین قدم و دست تناسب هست.
معنی بیت:عشق تو در قدم اول مهری را که بر گنجینه جان من بود شکست و نقد جان مرا به تاراج برد.
۵)زلف بستی فلک سپر بفگند لب گشادی شکر فغان برداشت
در بیت تشبیه مضمر و تفضیل وجود دارد.
معنی بیت: هنگامی که تو زلف خود را گره زدی، آسمان در برابر آن تسلیم شد و هنگامی که لب گشودی شکر از شیرینی لب تو به فغان آمد.
۶)خاک راه توام از آنکه مرا عشقت از خاک رایگان برداشت
شاعر با تکرار خاک آرایه تکریر ایجاد کرده است.