۲-۲-۶- هزینهیابی کایزن
راهبرد کایزن، مهمترین مفهوم در مدیریت ژاپنی و رمز موفقیت رقابتی این کشور است. کایزن به معنای تغییر و بهبود مستمر و مداوم، توام با مشارکت همه افراد در شرکت یا سازمان (مدیریت ارشد، مدیران و کارگران) به کار گرفته میشود. در ژاپن، برای ایجاد آگاهی به کایزن در بین مدیران و کارگران، روش های بسیاری به کار گرفته شده است. کایزن وظیفهای همگانی است. کایزن راز ادراک تفاوتهای موجود میان روش های مدیریتی در ژاپن و غرب است. اساس راهبرد کایزن، وقوف و تاکید بر این نکته است که اگر قرار باشد شرکتی پایدار بماند و سود کسب کند، در وهله اول باید در صدد کسب رضایت مشتری و تحقق نیازهای او برآید. بنابراین، ایجاد بهبود در زمینههایی همچون کیفیت، هزینه و برنامه ریزی (میزان تولید و زمان تحویل) به عاملی اساسی و عمده تبدیل میشود و کایزن راهبرد بهبود بر اساس نیازها و درخواستهای مشتری است. در کایزن، فرض بر این است که تمام فعالیتها باید به افزایش میزان رضایت مشتری منجر شود( حجازی و البدوی، ۱۳۸۴، ۸۷).
«هزینه یابی کایزن»، یعنی حفظ سطوح هزینه فعلی برای تولید محصولات در جریان ساخت و اجرای کار نظاممند برای کاهش هزینه ها تا سطح مطلوب( گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۳).
دو نوع هزینهیابی کایزن وجود دارد:
۱- فعالیتهای هزینه یابی کایزن در کارخانه یا قسمت مشخص که برای هر کار زمان خواهد شد.
۲- فعالیتهای هزینهیابی کایزن برای محصول مشخص که بهعنوان طرحهای مشخص، با تاکید بر « تجزیه و تحلیل ارزش» انجام میگیرند( گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۳).
هدف اصلی هزینهیابی کایزن، پیگیری سرسختانه فعالیتهای کاهش هزینه در تمام مراحل ساخت، به منظور کمک به حداقل رساندن فاصله بین اهداف سود (سود مطرح شده در بودجه) و سود تخمینی است. این رویکرد هم از نظر مفهومی و هم از نظر روش اجرا با مدیریت هزینه که در سیستم هزینهیابی استاندارد اعمال میشود، متفاوت است (گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۳).
هزینهیابی کایزن در شرکتهای خودروسازی ژاپنی، خارج از سیستم هزینهیابی استاندارد، بهعنوان بخشی از سیستم هزینه اجرا میشود. از نظر وجودی، هزینه واقعی هر اتومبیل، در آخرین دوره بودجه، هزینه کایزنی است که باید در دوره های بعد، به منظور رسیدن به سود هدف کاهش یابد. اعمال هزینه یابی کایزن دو نوع است؛ یکی، شامل اعمال اجرای کارایی واقعی کایزن است، در زمانی که تفاوت بین هزینه واقعی و هزینه هدف بعد از محصول جدید و بعد از سه ماه زیاد باشد و دیگری، شامل اعمال متوالی اجرای هر دوره برای کاهش تفاوت بین سود تخمینی و هدف است.
موضوع دوم هزینهیابی کایزن، رسیدن به اهداف کاهش هزینه برای هر بخش به سبب طرح سود کوتاهمدت است. روش های دیگری به دلیل تفاوت بین هزینه های متنوع و ثابت ایجاد شده است؛ برای مثال، کاهش انواع هزینه های مواد مستقیم، پوشش انرژی و حقوق کارکنان با انجام هزینهیابی کایزن در هر واحد انجام میشود(گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۳).
هزینهیابی کایزن در مقایسه با هزینهیابی استاندارد در بسیاری از موضوعات به کاهش بیشتر در هزینه ها کمک میکند. در نتیجه، ممکن است برای کارکنان و مدیران با فشار روانی همراه و مسئله ساز باشد. سیستم هزینهیابی کایزن با گامهای آن در سه بخش زیر تشریح میشود:
۱- آمادهسازی و تهیه بودجه و تعیین مقدار هدف برای کاهش هزینه؛
۲- فعالیتهای کایزن با تمرکز بر کارخانه؛
۳- اندازه گیری و تجزیه و تحلیل فاصله بین اهداف هزینه و هزینه های واقعی ( گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۳).
۲-۲-۷- هزینهیابی چرخه عمر
دوره عمر از مفاهیم مطرحی است که از دیدگاه های مختلف مانند دیدگاه بازاریابی، تولیدکنندگان، مشتریان و اجتماع بررسی میشود. دوره عمر محصول عبارت است از فاصله زمانی بین طراحی تا عرضه محصول جدید به بازار و توقف تولید آن به دلیل نبود تقاضای کافی برای آن در بازار. بنابراین چرخه عمر محصول تمام فعالیت های لازم از طراحی محصول و خرید مواد اولیه برای ساخت آن تا تحویل محصول ساخته شده و ارائه خدمات پس از فروش را در بر میگیرد ( امریاسرمی، ۱۳۸۴).
هزینهیابی چرخه عمر محصول یکی از فنون مدیریت هزینه است که برای شناسایی و هدایت هزینه محصولات در طول چرخه عمر محصول استفاده میشود. منظور اصلی از هزینه یابی چرخه عمر محصول این است که باید قبل از ایجاد و تعهد هزینه های ظرفیت، آن را کنترل یا حذف کرد و این کار را نمیتوان بعد از ایجاد هزینه های ظرفیت و در طی فرایند اجرای عملیات تولید انجام داد ( ماهر[۲۴]، ۱۹۹۴).
هزینهیابی چرخه عمر، باید به همراه روش های مفید طراحی، استفاده شود. برخلاف انتظار هزینهیابی چرخه عمر و سایر فنون اندازه گیری عملکر فقط میتواند راهنما و نشان دهنده راه های بهبود باشند و نمیتوانند به خودی خود چیزی را اصلاح و بهبود بخشند. هزینه های طول چرخه عمر محصول اغلب به سه گروه زیر تقسیم میشوند:
۱- هزینه های مراحل قبل از ساخت شامل هزینه های پژوهش و توسعه، هزینه های طراحی، نمونه سازی، آزمایش و ایجاد کیفیت در محصولات
۲- هزینه های ساخت محصول، شامل هزینه های مستقیم و غیر مستقیم ساخت محصولات
۳- هزینه های مراحل بعد از ساخت شامل هزینه های فروش، بازاریابی، توزیع بسته ای، حمل، نمونه های رایگان، تبلیغات، خدمات پس از فروش و تضمین عملکرد محصولات ( امریاسرمی، ۱۳۸۴، ۳۴).
۲-۲-۸- مهندسی ارزش
مهندسی ارزش روشی نظام مند با فنون مشخص است که کارکرد محصول یا خدمات را شناسایی میکند و برای آن کارکرد، ارزش مالی ایجاد میکند. به نحوی که آن کارکرد در کمترین هزینه با حفظ قابلیت اطمینان و کیفیت مد نظر انجام میگیرد. مهندسی ارزش روش بسیار مهمی است که برای مصرف بهینه بودجه تخصیص داده شده است (ربانی، ۱۳۸۳). در ادامه تعریف واژگان کلیدی حوزه مهندسی ارزش به همراه مروری اجمالی به مراحل اجرای مهندسی ارزش بیان می شود (توکلی مقدم و شکاری، ۱۳۸۲، ۳۲):
ارزش؛ کمترین هزینه برای فراهم کردن وظیفه خدمات مورد نیاز در زمان و مکان مطلوب و با کیفیت مد نظر است. در ساده ترین شکل، ارزش برابر است با بها تقسیم بر هزینه.
بها؛ کمترین هزینهای که به وسیله آن عملکرد اساسی هر جز کاری دست یافتنی است.
هزینه؛ مجموع نیروی انسانی، مواد نگهدارنده و هزینه های غیر مستقیم مورد نیاز برای تولید هر محصول و نگهداری آن در طول عمر محصول
بالاترین میزان برگشت میتواند زمانی انجام گیرد که در اولین مرحله از عمر طرح قرار داریم. میتوان گفت در مرحله اولیه طراحی، اجرای مهندسی ارزش بسیار موثر است؛ زیرا نظریهها هنوز به صورت مفاهیم وجود دارند. کارفرما و طراح در این مرحله در تصمیمات خود انعطافپذیری بیشتری دارند و تغییرات، آثار کمتری بر برنامه زمانبندی طرح دارد( گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۵).
هر طرح به طور معمول از پنج مرحله فرموله کردن مفاهیم، طراحی اولیه، طراحی نهایی، ساخت، عملیاتی و نگهداری، تشکیل شده است. اجرای مهندسی ارزش برای یافتن پاسخ به این سوال است که چه راه حل دیگری، کارکرد مد نظر، فرایند، محصول یا اجرای آن را با هزینه کمتری محقق می سازد. بنابراین، هرچه از زمان عمر طرح بگذرد، ظرفیت کاهش هزینه کم می شود (گودرزی و رمضانپور نامقی، ۱۳۸۹، ۱۶۵).
۲-۳- مفهوم عملکرد مالی
مفهوم عملکرد با کارایی[۲۵] و اثر بخشی[۲۶] تعریف شده است، چون اثر بخشی بیانگر میزان دستیابی به اهداف است و کارایی به این موضوع اشاره دارد که منابع از نظر اقتصادی، چگونه برای کسب هدف به کار رفته اند و می توان آنها را دو بعد مهم عملکرد دانست ، یعنی هم علل داخلی (کارایی) و هم دلایل خارجی( اثربخشی) برای بخش های خاص عملکرد ، می توانند وجود داشته باشند. از اینرو عملکرد تابعی از کارایی و اثر بخشی فعالیت های صورت گرفته است.شرکتها برای دستیابی به عملکرد بهتر، باید از شاخص های پیشرو یا آینده نگر[۲۷] استفاده کنند. شاخص های پسرو یا گذشته نگر[۲۸] تنها وقایع تاریخی را بیان می کنند، در حالیکه شاخص های آینده نگر، باعث مهیا شدن شرایط برای پرورش عملکرد می شوند( کراس و لینچ[۲۹]، ۱۹۹۱).
موفقیت یا عدم موفقیت شرکتها را به دور از عملکرد مدیران نمیتوان تصور نمود. شرکتی میتواند موفق باشد که از مدیران شایسته، ابزار های متنوع و امکانات و پتانسیل موجود خود در راستای پیروزی مجموعه بهرهمند شود. عواملی که منجر به توفیق شرکت میشوند، استفاده از فناوری اطلاعات، بازاریابی، مشتری مداری به معنای واقعی آن و پرهیز از یدک کشیدن این شعارهاست. مدیران شرکت باید توانایی تشخیص فرصت های جدید بازار را داشته باشند و برای رسیدن به این توان، حتما کارشناسان و متخصصان ویژه و حرفه ای باید درخدمت مجموعه باشند. شرکتها با بهره مندی از مدیران شایسته و منابع انسانی تحصیل کرده، می توانند ارتباط دایمی با مشتریان و بازار داشته باشند و با ایجاد تغییرات و تحولات، جامعه را زیر ذره بین قرار دهند.
در نظام نوین مدیریت، سه بعد استراتژی، تایید تمرکز و سازمان وجود دارد. این استراتژی است که متعاقبا به سطوح عملیاتی مانند عملکرد بازار، رضایت مشتریان، عملکرد اجتماعی ، اعتماد و پذیرش ، عملکرد محیطی، مالی و اهداف و نتایج آن منتهی می شود. برخی از شرکتها توانستهاند با بکارگیری این گونه سیاستها، در جایگاه برتر قرار گیرند(هدایتی ،۱۳۸۳، ۷).
۲-۴- ساختار سرمایه و عملکرد مالی
به طور کلی دو تئوری موازنه ایستا و سلسله مراتبی، عوامل موثر بر ساختار سرمایه را تبیین می کنند. یکی از عواملی که براساس هر دو تئوری بر ساختار سرمایه تاثیر دارد سودآوری شرکت ها است. براساس تئوری موازنه ایستا مزیت مالیات بدهی، ارزش شرکت بدهی دار را افزایش می دهد. از سوی دیگر، هزینه های ورشکستگی احتمالی به واسطه عدم ایفای به موقع تعهدات، ارزش شرکت(بدهی دار) را کاهش می دهد. لذا ساختار سرمایه شرکت را می توان به منزله توازن بین مزیت های مالیاتی بدهی و هزینه های ورشکستگی احتمالی ناشی از بدهی تلقی نمود. از این رو دو عامل خنثی کننده یکدیگر (توازن مزایا و مخارج ناشی از بدهی) به استفاده بهینه از بدهی در ساختار سرمایه منجر می شود. تئوری سلسله مراتبی بیان می کند که شرکت ها در تامین منابع مورد نیاز خود سلسله مراتب را طی می کنند. شکل گیری این سلسله مراتب، نتیجه یا پیامد عدم تقارن اطلاعات است. طبق این تئوری در مواردی که بین مدیران و سرمایه گذاران برون سازمانی عدم تقارن اطلاعاتی وجود داشته باشد مدیران، تامین مالی از محل منابع داخل شرکت را به منابع خارج از شرکت ترجیح می دهند. براساس این تئوری شرکت های سودآور کمتر استقراض می کنند(نمازی و حشمتی، ۱۳۸۶). مدیران مالی شرکت ها با توجه به ارتباط تنگاتنگ بین ساختار سرمایه با سودآوری و ارزش شرکت در صدد دستیابی به ترکیب بهینه منابع تامین مالی یا ساختار بهینه سرمایه می باشند(احمدزاده و همکاران، ۱۳۸۴).
۲-۵- روش های تامین مالی و عملکرد مالی بلندمدت
توانایی شرکت در مشخص ساختن منابع مالی بالقوه اعم از منابع داخلی یا خارجی برای تهیه سرمایه جهت سرمایهگذاری و تهیه برنامههای مالی مناسب، از عوامل اصلی رشد و پیشرفت هر شرکت محسوب میگردد (جهانخانی، ۱۳۷۳). شیوه های تامین مالی شرکتها به دو دسته کلی تقسیم میشوند؛ الف: تامین مالی کوتاه مدت[۳۰] ب: تامین مالی بلند مدت[۳۱]
تامین مالی کوتاه مدت: تامین مالی کوتاه مدت نوعی تامین مالی است که حداکثر ظرف مدت یکسال یا کمتر بازپرداخت شود. تصمیمات مالی کوتاه مدت، مربوط به جریانات نقدی ورودی و خروجی شرکت در مدت یکسال و یا کمتر از آن است[۳۲](استیفن، ۱۹۹۱).
سه منبع اصلی تامین مالی کوتاهمدت شرکتها (شباهنگ، ۱۳۷۴): ۱- اعتبارات تجاری[۳۳] ۲- وام های بانکی[۳۴] ۳- اوراق تجاری[۳۵]
تامین مالی بلندمدت نوعی تامین مالی است که در مدتی بیش از یکسال بازپرداخت شود و عمدتا به منظور سرمایه گذاریهای بلند مدت مورد استفاده قرار میگیرد. هنگامی که شرکت بخواهد داراییهای خود را افزایش دهد و برای این منظور به تامین مالی نیاز پیدا کند، نخستین اقدام در این زمینه این است که اطمینان حاصل شود از داراییهای موجود به صورت بهینه ای بهره برداری میشود.
عمدهترین منابع مالی بلند مدت شرکتها عبارتند از: بدهیهای بلند مدت[۳۶] ، سهام ممتاز، سهام عادی و سود انباشته
بدهی های بلند مدت:
بدهی نشان دهنده تعهدات شرکت است که در نتیجه استقراض به وجود آمده و باید بازپرداخت شود. هنگامی که شرکتها دسته به استقراض میزنند، آنها تعهد میکنند که مبالغی را به عنوان بهره در زمان های مشخص پرداخت نموده و در نهایت اصل مبلغ قرض شده را نیز بازپرداخت نمایند. نقش بدهی در مجموعه اقلام مالی شرکت ها: بدهی یکی از سه جز اصلی معادله حسابداری و ساختار سرمایه اکثر شرکت هاست. دلایل متعددی برای استفاده از بدهی در ساختار سرمایه شرکت ها هم چون موارد زیر وجود دارد:
- صدور سهام جدید برای تامین مالی، گران و هزینه بر است زیرا باعث کاهش بازده آتی سهامداران فعلی و کنترل مدیریت میگردد.
- مدیر یک شرکت باید شرکت و محیط رقابتی اش را بهتر از دیگران بفهمد و در صورت مناسب بودن پیش بینی اش، سعی به افزایش ارزش ثروت سهامداران جاری نموده و در صدور سهام جدید محتاطانه عمل نماید.
- قدرت کاهنده مالیاتی بهره پرداختی بدهی، جریان نقد را افزایش داده و منجر به معرفی بدهی به عنوان یک ابزار مالی خوب میشود.
اوراق قرضه:
اوراق قرضه[۳۷] ان دسته از اوراق بهاداری است که به دارنده آن سود (بهره) از پیش تعیین شده و ثابت تعلق می گیرد. این اوراق دارای سررسید مشخصی است و منتشر کننده آن متعهد است که در زمان های معین، سود تعیین شده را پرداخت نماید. این اوراق از دیدگاه سرمایهگذاران در ردیف اوراق بهادار کم ریسک قرار دارد. البته به دلیل ریسک اندک، بازده کمتری نیز دارد به همین دلیل اوراق قرضه در شمار ارزانترین منابع مالی است (سلیمی سلفی، ۱۳۸۳).
سهام ممتاز[۳۸]:
سهام ممتاز نوعی از سهام است که دارنده آن نسبت به درآمدها و دارایی های شرکت حق یا ادعای محدودی دارد. سهام ممتاز به لحاظ ویژگی هایی که دارد در بین روش های تامین مالی استقراض و سهام عادی قرار می گیرد. این نوع سهام دارای سود ثابت و معینی است و بدین ترتیب از آنجایی که سود سهامداران ممتاز از پیش تعیین شده است از این نظر شبیه اوراق قرضه است. اما پرداخت سود سهامداران ممتاز تعهدی الزامآور نیست (جهانخانی، ۱۳۷۴).
سهام عادی[۳۹]:
سهام عادی گونه ای اوراق بهادار است که نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است. گواهینامه سهام عادی، اسنادی قانونی هستند که مالکیت (یا حقوق صاحبان سهام) را در شرکتهایی نشان میدهند که بهعنوان شرکتهای سهامی سازماندهی شدهاند، همچنین این گواهینامهها به عنوان اوراق بهادار مالی قابل خرید و فروش می باشند. صاحبان سهام عادی دارای حق ادعای نهایی[۴۰] بر سود و دارایی های شرکت سهامی خویش میباشند. بنابراین اگر شرکت ورشکست شود نخست مطالبات طلبکاران و سهامداران ممتاز و سپس ادعای سهامداران عادی از محل آنچه باقی مانده است پرداخت میشود(سلیمی، ۱۳۸۳).
۲-۶-۱- عوامل موثر بر عملکرد مالی بلندمدت شرکتها
عملکرد مالی بلندمدت شرکت یکی از دغدغه های مهم صاحبان سهام و مدیران واحدهای اقتصادی است، مدیران با بهره گرفتن از روش های جدید سعی در اداره بهتر سازمان و ارئه عملکرد ممتاز دارند. عوامل متعددی عملکرد مالی شرکتها را تحت تاثیر قرار میدهد و هر شرکتی سعی میکند مجموعهای از روش های کارا و موثر بر بهبود روندها و فرآیندهای تجاریاش را انتخاب کند. میزان توسعه یافتگی کشورها، مقبولیت روش، ریسک پذیری مدیران در انتخاب روشها و وجود نرم افزارهایی که برای تسهیل به کارگیری این روشها در سازمانها وجود دارد موجب مزیت برتری در گزینش آن خواهد شد (لی و کیم[۴۱]، ۲۰۰۶).
تاثیر استراتژی مدیریت هزینه بر عملکرد مالی بلند مدت شرکت ...