بس غزل تو که یادگار بماند
هرنفس از چرخ ماه رابه تعجب
چشم درآن روی چون نگار بماند
بی تو مرا در کنارم ار بنمانی
خون دل ودیده در کنار بماند
ازغم تو دردلم قرارنمانده است
باغم تو در دلی قرار بماند
درون مایه ی اصلی غزل:
دراین غزل انوری با اشاره به جمال وزیبایی معشوق که بسیار فراوان در غزلیاتش به آن اشاره می کند، آن را موجب مستدام ماندن عشق خود به معشوق می داند واشاره می کند که ادامه ی این وضع موجب شیفتگی ودلدادگی بیشترخواهد شد. درپایان هم در دو بیت تاکید می کند که نبودن معشوق درکنار او چیزی بجز اشک وآه را در پی نخواهد داشت .
بافت معنایی وآرایه های ادبی:
دربیت اول:
می گوید اگر در زیبایی وخوبی های توهمین گونه ادامه پیدا کند ، عشق او هم همین طور برقرار خواهد ماند و تغییری درآن ایجاد نخواهد شد.
دربیت دوم:
تاکید می کند که اگر زیبائی معشوق به همین منوال بر دل وجان او اثرکند وادامه یابد، چه بسا غزلهای دلنشین وزیبایی که ازدل وجان برآمده است از او به یادگار بماند.
در بیت سوم:
شاعر در اغراقی زیبا ادعا می کند که ماه در هرچرخش خود چون به معشوق او خیره می شود با تعجب از این همه زیبایی در معشوق او می نگرد. در این بیت بین چرخ و ماه و همینطور بین ماه و روی و نگار، تناسب دیده می شود. همچنیین معشوق در مصرع دوم حذف شده و بجای آن ترکیب «روی چون نگار» آمده است.
در بیت چهارم و پنجم:
شاعر نبود معشوق را عامل آه و افسوس و ناله های برآمده از دل می داند و درعین حال غم عشق معشوق را باعث قرار و آرامش خود می داند.
وزن غزل:
این غزل بر وزن مفتعلن فاعلات مفتعلن فع در بحر منسرح مثمن مطوی منحور سروده شده است که از اوزان شیرین وروان عروضی به حساب می آید.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل، قرار، استوار، یادگار و . . . هستند که در کنار ردیف ((بماند)) قرار گرفته اند و بخاطر وجود «صامت بلندآ» قبل از حرف روی در قافیه نوعی صلابت و آهنگ دلنشین ایجاد شده است.
ویژگی سبکی:
یکی از ویژگی های غزل های عاشقانه ی انوری، استفاده از کلمات، عبارات و واژه هایی است که به تحسین معشوق و یا توصیف غم این عشق یا دوری معشوق و یا در پاره ای از موانع شکوه و گلایه از درد و رنج حاصل از این عشق، می پردازد. در این غزل هم به مجموعه ای از این کلمات می رسیم که در ردیفهای افقی و عمودی غزل موجب انسجام شده اند. این کلمات عبارتند از: «حسن»، «قاعده عشق»، «رخ»، «جمال»، «ماه»، «روی چون نگار»، «خون دل و دیده»، «قرار»، «غم تو» و . . . .
۴-۲-۶٫
گل رخسار تو چون دسته بستند
بهار و باغ در ماتم نشستند
صبا را پای در زلف تو بشکست
چون چین زلف تو بر هم شکستند
که خواهد رست از این آسیب فتنه
که نوک خار و برگ گل نرستند
که را در باغ رخسارت بود راه
از آن دلها که در زلف تو بستند
که در هر گلستانش گاه و بیگاه
زغمزت یک جهان ترکان مستند
چو در پیش لبت از بیم چشمت
همه خواهندگان لبها ببستند
منه بر کار این بیچارگان پای
چه خواهی کرد مشتی زیر دستند
درون مایه ی اصلی غزل:
در این غزل شاعر ابتدابا تشبیه زیبایی و جمال معشوق به گل و بستان، به توصیف این زیبایی ها می پردازد و از معشوق می خواهد که رفتار بهتری با عاشقان و دلباختگان خود داشته باشد. چرا که با هر غمزه و ناز معشوق آنان مست و دلباخته تر می شوند.
بافت معنایی و آرایه های ادبی:
بیت اول:
انوری می فرماید: ای معشوق زمانی که چهره ی همچون گل تو نمایان شد، بهار و باغ با آنهمه زیبایی در سوگ و ماتم و حسرت نشستند. در این بیت تشبیه رخسار به گل وجود دارد و بین (گل و باغ و بهار و دسته بستن)، تناسب دیده می شود. اغراق هم از آرایه های این بیت به شماره می رود.
بیت دوم:
شاعر مدعی می شود که باد صبا وقتی چین و شکن زلف تو را دید پاهایش شکست و نتوانست حرکت کند. در این بیت تشخص دیده می شود چرا که برای باد صبا «پای» متصورشده است.
بیت سوم:
انوری می گوید از این آسیبی که تو به این باغ و بهار و باد صبا رسانده ای چه چیزی خواهد روئید؟ چرا که نه خار و نه گل یارای روئیدن در این فتنه ای که زیبایی تو به پا کرده را ندارند. این بیت در مصرع اول استفهام انکاری دارد. بین (رست، خار، برگ و گل) تناسب وجود دارد.
بیت چهارم:
می گوید چه کسی می تواند در این باغ رخسار تو راه پیدا کند؟ منظور این است که چه کسی می تواند به تو دست یابد ؟از آنچه دلهایی که به زلف تو بسته شده است و دیوانه ی عشق تو شده است ، کدام دل میتواند از تو عشق تو کام گیرد؟این بیت هم استفهام انکاری است و در مصرع دوم «دل در زلف بستن» ایهام تناسب دارد. در مصرع اول باز هم تشبیه روی زیبای معشوق به باغ را شاهد هستیم.
بیت پنجم:
که با بیت چهارم موقوف المعانی است شاعر مدعی می شود که در جای جای هر نقطه از این گلستان (باغ رخسار معشوق) با هر غمزه ی تو جهانی مست و از خود بی خود می شوند. درمصرع اول واژه آرایی در حرف «گ» محسوس است.
بیت ششم: