۴۶)مست برخاسته ترکی که سپهرش هندوست خواب ناکرده بتی کش دل و جانها شمن است
ترک: معشوق زیبارو.
هندو: غلام.
کش: که او را.
شمن: راهب بودایی، بت پرست
بین بت، ترک و نیز شمن تناسب وجود دارد.
این بیت وصف همان معشوق یوسف روست که در بیت قبل آمده است.
معنی بیت: معشوقه زیباروی من که آسمان غلام و چاکر اوست از خواب مست و خمار بلند شده و این بر زیبایی او افزوده است. یعنی معشوقه من که دل و جانهای عاشقان او را همچون بتی پرستش میکنند مست است و نخوابیده است.
۴۷)روز نو باده کهن خواه که در مذهب عیش رونق روز نو از جام شراب کهن است
روز نو: روز عید و نوروز
بین نو و کهن طباق وجود دارد.
معنی بیت: شاها! در روز تازهای که فرا رسیده است شراب کهن و می پخته خواه، چرا که رونق عید از جام شراب کهن است.
۴۸)تا برای مدد نور درین صفّه خاک شمع انجم را از طارم نیلی لگن است
۴۹)قوّت فیض الهی مدد جان تو باد که وجود تو به رحمت مدد جان و تن است
صفّه خاک: سطح زمین (فرهنگنامه شعری).
شمع انجم: کنایه از خورشید و نیز ماه.
طارم نیلی، نیلگون: کنایه از آسمان باشد (تعلیقات دیوان مجیر).
لگن؛ بابلی لیگنو: ۱-تشتی فلزی که در آن دست و رخت و غیره شویند، آبدستان:
«ز آبدست تو مانند کوثر است لگن اگر ز رحمت صرف است آب در کوثر»
( معزی،ص ۶۳۶، به نقل از معین).
۲-ظرف شب، ۳- شمعدان:
« از سرو گویم یا چمن، از لاله گویم یا سمن از شمع گویم یا لگن، یا رقص گل پیش صبا؟»
(دیوان کبیر،ص ۷۱، به نقل از همان).
۴-عودسوز، ۵-آتشدان آهنی، منقل، ۶-پارچهای که دور فانوس کشند، جامه فانوس:
مست شد باد و ربود آن زلف را از روی یار چون چراغ روشنی کز وی تو برگیری لگن
( مولوی به نقل از همان)
بین شمع و لگن ایهام تناسب وجود دارد.
از این بیت تا آخر قصیده، بیت تأیید و دعای تأیید ممدوح است.
معنی بیت: تا زمانی که ستارگان مانند شمعی در میان آسمان که همچون لگنی نیلی است پرتو افشانی میکند و در این بساط خاکی نور و روشنی میآفرینند…
قدرت و تأیید فیوضات خداوندی، جان و روح ترا امداد فرماید چرا که وجود شریف تو واسطه رحمتی که ارزانی میدارد، جانها و جسمها را فیض یاب میکند و مدد می رساند.
۵۰)باد از دور فلک قسم کله گوشه تو هر سعادت که به دوران فلک مقترن است
قسم: اینجا به معنی حصه و سهم.
بین دور و دوران جناس زاید (مذیل) وجود دارد.
معنی بیت: هر سعادت و خوش اقبالی که در گردش اجرام سماوی و دوران فلک وجود دارد، از آن فریاد اقبال سلطنت و کله گوشه مملکت داری تو باد.
۵۱)این دعا از سر صدق است به رغبت بشنو زانکه حرز در تو و رد دعاهای من است
حرز: تعویذ و بازوبند
معنی بیت: این دعای خیر من از سر صداقت و راستی است، آن را به رغبت و از صمیم دل بشنو، چرا که تعویذ و حرز درگاه تو ورد و دعای من است.
وزن قصیده:
مفعول فاعلات مفاعیل فاعلان
بحر:
مضارع: مثمن احزب مکفوف مقصور
مجیرالدین بیلقانی این قصیده را در مدح یکی از شاهان و بزرگان روزگار خود سروده و از ابیات قصیده چنین برداشت میشود که ممدوح او به فتح تازهای دست یافته بوده است.
مجیر در آخر قصیده مطابق شیوه ی معهود و معمول قصیده سرایان عصر خود، مثل سایر قصایدش در این قصیده نیز با دعای ممدوح و با نظام بودن همیشگی کار فتح و فتوحات او سخنش را به پایان میبرد.
۱)شاها تویی که خواجه گردون غلام توست هر کار کان به کام تو باید به کام تست
خواجه گردون: کنایه از آفتاب (فرهنگنامه شعری).
بین کار و کان و کام، جناس مطرف وجود دارد.
در مصرع دوم واج آرایی با حرف «ک» وجود دارد.
معنی بیت: ای شاه بزرگوار! تو کسی هستی که آفتاب عالمتاب مانند غلامی از غلامان تست و هر کاری که بایسته است که مطابق خواست تو باشد، مطابق خواست و میل توست.
۲)ایام وقتی ار نفسی زد به توسنی اکنون چو بندگان سرافکنده رام تست
ایام: روزگار، جمع یوم.
در بیت تشخیص وجود دارد. (به ایام شخصیت داده شده و جاندار فرض شده است).
نفس زدن: دم زدن، زیستن (فرهنگنامه شعری).
راهنمای نگارش مقاله در مورد واژه ها، ترکیبات، صنایع بدیع، نکته های بلاغی و بعضی نکات دستوری در ...