(سعدی، ۱۳۸۳: ۹۸)
شرح ابیات :
که بارش برد: چه کسی بار خشمش را تحمل میکند؟
مضمون بیت متأثرست از این حدیث: (ان الیتیم اذا بکی اهتزّ العرش : هر گاه یتیم بگرید عرش به لرزه در میآید)
الا: بدان و آگاه باش! هان (یوسفی،۱۳۶۹ : ۲۷۳)
۴-۱-۱۲- سورهی بقره،آیهی ۲۳۱
وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَهِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیم.
(و چون همسران خود را طلاق گفتید و به روز شمار بىشوهرىشان رسیدند، یا زناشویى از
سر گیرید که به روش پسند مردم رفتار کنید و یا یکبارگى رهاشان کنید به آیین مردمى [که حقّشان به جاى آرید] و [ببند زناشویى] نگاهشان ندارید براى زیان به ایشان و سود خود
به ستمکارى، و آنکه چنین کند به خود ستم کرده است. پس آیات خدا [و دستورهاى او را]
به مسخره و بازى نگیرید و به یاد نعمت خدا باشید که به شما رسید و هم کتاب و دانشى که برایتان فرود آورده است و بدان پندتان می دهد و از نافرمانى خدا پرهیز کنید و بدانید: خدا داناى به همه چیز است.)
نکته ها:
فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَ: چون به آخر مدّت عدّه نزدیک بشوند. زیرا اگر مدّت عدّه به آخر رسید دیگر حقّ رجوع باقى نمىماند و در «امسکوهنّ» گفته است مقصود از امساک رجوع به زناشویى است.
وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً: بدرفتارى، تنگ گرفتن در مخارج و تا نُه نوبت و بیشتر عمل طلاق و آشتى را تکرار کردن چونکه اعراب به همهى این رفتارها تشبّث میکردند براى اینکه زن به ستوه بیاید و چیزى از او نگیرد و طلاق قطعى بشود.
پیام ها:
۱.این آیات به آن دلیل آمد که قومی کار طلاق و عتاق و نکاح را سست فرا میگرفتند، ندا آمد: چنین نکنید، حدیث شرع بازی نیست و کار دین مجازی نیست.
۲.پند و نصیحت و موعظه برای دل مردگان نیست.انسان با دلی زنده باید پند دنیا و آخرت را بپذیرد و عمل کند (عاملى، ۱۳۶۰،ج۱: ۴۴۷).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۲پیام ها :
گفت عالم به گوش جان بشنـو
باطل است آن چه مدّعی گویـد
مـرد باید که گیـرد انـدر گوش
ور نـماند به گفتـنش کـردار
خفته را خفته کی کند بیدار
ور نوشته است پنـد بر دیـوار
(سعدی، ۱۳۸۴: ۱۳۲)
شرح ابیات:
ور نماند بگفتنش کردار: هر چند کردارش به گفتارش شبیه نباشد"ماند” در این جا از مصدر
ما نستن است.
خفته را خفته کی کند بیدار: گفتهی مدّعی است. مراد سعدی این است که بر خلاف آن چه
میگویند ممکن است، خفتهای خفته دیگر را با حرکات یا صدای خود بیدار کند.چنانچه آن زن فاجره نابینا را به اشتباه گفته اش آگاه ساخت. همچنین اشاره بدان دارد که غفلتها متفاوت است و
از یک نوع نیست. از این روی بسا است که برخی غافلان سبب هوشیاری بی خبران دیگر
بشوند(خزائلی ۱۳۶۶ : ۴۰۲).
۴-۱-۱۳- سورهی بقره، آیهی ۲۴۷
وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَهً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.
(پیغامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را پادشاه شما کرد. گفتند: او را چه رسد پادشاهى بر ما که ما از او سزاوارتریم و او دست تنگ است و نادار. پیغمبرشان گفت: خدا او را بر شما گزید و فزونى دانش و تن به او داد چه او آن را که خواهد [و به سرنوشت کرده] ز ملک و پادشاهى خود به او دهد که خدا گشاده توان است و داناى به هر چیز.)
نکته ها:
بنی اسرائیل به دلیل بی ایمانی و بی ثباتی، پشت به فرمان خداوند کردند و حکومت طالوت را پس از موسی، نپذیرفتند و میگفتند فقیر است.
پیام ها :
۱.بنی اسرائیل،متکبر و خود پسند بودند که طالوت را حقیر میشمردند و آنها، تواضع و فروتنی در مقابل فرمان خداوند احترام به شخصیّت ها را نمیدانستند؛
۲.خدا میداند چه کسی لایق است و چه مردمی نالایق (عاملى،۱۳۶۰، ج۱: ۴۸۸).
شواهد شعری سعدی مربوط به قسمت ۱ پیام ها