۹۷/۶۷۱
۴۴/۶۱۴
۸/۴۹۶
۳۶/۵۵۰
۲۸/۷۳۷
۳۳/۷۹۸
۳۲/۷۶۰
I
خیلی خنک
خیلی خنک
خنک
خیلی خنک
خیلی خنک
سرد
خیلی خنک
همچنان که مشاهده می شود ضریب آسایش مربوط به دماهای بالاتر از ۲۰ درجه در آهنگ گرمایشی خنگ و گرم با شرایط آسایشی در دمای زیر ۲۰ در ماه FEB با مقدار ۳۳/۷۹۸ به آهنگ سرمایشی سرد می رسد که با بهره گرفتن از پوشش مناسب فشار عصبی خاصی را ایجاد نمی کند. در ماه های دیگر سال آهنگ سرمایشی خنک و خیلی قرار می گیرد.
روش اولگی :
ویکتور اولگی برای اولین بار در سال ۱۹۶۳ این روش را مطرح کرده، اولگی با بهره گرفتن از میانگین دراز مدت ماهانه چهار عنصر اقلیمی حداکثر دما، حداقل دما، حداکثر، حداکثر رطوبت نسبی و حداقل رطوبت نسبی جدول بیوکلیماتیکی ارائه کرده که در آن حدود آسایش انسان بر اساس تغییرات این چهار عنصر تعیین شده است. علاوه بر این عوامل در جدول ارائه شده دو عنصر تابش و جریان باد در محدوده آسایشی نیز نشان داده شده است.
برای استفاده از این نمودار باید مقدار دما و رطوبت نسبی ایستگاه انتخابی را بر روی نمودار تصویر کرده و وضعیت نقاط بدست آمده را نسبت به منطقه آسایش نمودار سنجیده ؛ که برای این منظور عنصر های حداقل دما و حداکثر رطوبت را مشخص نموده و محل برخورد این دو را با علامت(▲) مشخص می کنیم و عنصرهای حداکثر دما و حداقل رطوبت را نیز مشخص نموده و محل برخورد این دو را با علامت (●) مشخص می کنیم. سپس با شماره گذاری برای هرکدام از این عناصر به ترتیب ماه های سال آنها را توسط یک خط مستقیم به یکدیگر وصل می کنیم. نقصی که در این روش اولگی وجود دارد این است که شرایط ساختمان در این روش مورد توجه قرار نگرفته است و این روش فقط برای محیط خارج از ساختمان مدنظر قرار گرفته است. در این جدول میزان گسترش که عناصر دیگر اقلیمی مانند باد و آفتاب در محدوده منطقه آسایش ایجاد می کنند نشان داده می شوند. که به دلیل اینکه شرایط ساختمان در نظر گرفته نمی شود با محدودیت هایی در آن مواجه هستیم
روش گیونی :
اگر چه تعیین محدوده دقیق آسایش دلیل ارتباط به عوامل مختلف بسادگی امکان پذیر نیست. در این ارتباط آزمایش ها و مطالعات گوناگونی انجام شده که با بهره گرفتن از نتایج آنها می توان شرایط اقلیمی مختلف را در ارتباط با آسایش انسان مورد بررسی و مطالعه قرار داد. یکی از کاربردی ترین شاخص ها برای بررسی شرایط حرارتی هوا از نظر آسایش جدول بیوکلیماتیک است که توسط برادران اولگی پیشنهاد شده است. در جدول بیوکلیماتیک حدود آسایش انسان بر اساس تغییرات دو عنصر اقلیمی دما (محور عمودی هوا) و رطوبت نسبی هوا (محور افقی جدول) تعیین شده است.
علاوه بر این میزان گسترش دو عنصر اقلیمی دیگر یعنی تابش آفتاب و جریان هوا در محدوده آسایش ایجاد می کنند نیز مشخص گردیده است. همچنان که در نمودار اولگی انجام شده بر روی میزان حداقل دما و حداکثر رطوبت و حداکثر دما و حداقل رطوبت شهرستان سبزوار انجام گرفته نتایج زیر بدست آمده است. در این روش حداقل دما – حداکثر رطوبت را با علامت مثلث (▲) و حداکثر دما – حداقل رطوبت را با نماد دایره (●) نشان داده ایم.
طبق جدول می توان دریافت که ماه ها ی JAN، JUL، AUG با حداکثر دما و حداقل رطوبت در محدوده M” قرار گفته اند که شرایط قابل تحمل را با بهره گرفتن از مصالح سنگین و تهویه مطلوب مناسب نشان می دهد ماه SEP با حداکثر دما و حداقل رطوبت در محدوده M واقع شده است که شرایطی از هوای خارج از ساختمان را نشان می دهد که با استفاده از ویژگی مصالح مناسب و به دلیل قرار گیری در محدوده Ec و استفاده از رطوبت کافی با بهره گرفتن از کولر های آبی با شرایط اقلیمی می توان هوای داخل ساختمان را در منطقه آسایش قرار دارد ماه MEY نیز با حداکثر رطوبت و حداقل دما در محدوده VوV” می باشد که این دو مربوط به ساختمان های معمولی و ساختمان هایی که به منظور خاص طراحی شده اند قرار می گیرد ماههای JAN، JUL، AUG با حداقل دما و حداکثر رطوبت در محدوده W قرار می گیرند که به دلیل کمبود رطوبت باعث ایجاد خارش و سوزش پوست می شود که برای جلوگیری از این مسئله حتما باید رطوبت هوا افزایش یابد ماه های AUG و OCT در محدوده Nو N” قرار می گیرند که محدوده آسایش، شرایط حرارتی قابل تحمل می باشد و ماه های JAN، SEP، AUG وoct با حداقل دما و حداکثر رطوبت و ماه های FEB، MRS، DES با حداکثر دما و حداقل رطوبت در محدوده H وH” قرار گرفته اند که نیازی به گرم کردن هوا در این محدوده وجود ندارد ماه های JAN، FEB، MAS، DES با حداقل دما و حداکثر رطوبت در محدوده خارج از H قرار گرفته اند که دارای دمای کمی می باشد و برای گرم شده نیاز به استفاده از وسایل گرمایی مانند بخاری و استفاده از لباس های گرم خارج از خانه می توانند دارای آسایش باشند.
۲-۱۶- سوابق تحقیق
متون موجود درزمینه فضاهای آموزشی وطراحی اقلیمی به بررسی مساله از ابعاد مختلف پرداخته اندونتایج حاصل از این مطالعات درقالب استانداردهای اقلیمی در طراحی فضا های آموزشی تدوین گردیده است با توجه به اینکه اکثر متون مورد بررسی تا حدود زیادی از نظر محتوای مطالب با هم مشابهت دارند. ضمناً، علی رغم مطالعات متعدد در سراسرکشور، در مورد شهر لنگرود، اینگونه مطالعات انجام نگرفته است.
بلکه اصول کلی مطالعات در مورد اقلیم های معتدل ومرطوب می باشد که بخشی از مطالعات گیلان را نیز شامل میشود. چکیده ای از منابع غیر مستقیم در زمینه موضوع مورد مطالعه بشرح زیر ارائه می گردد:
شجاعی(۱۳۸۱) دربررسی قواعدومعیارهای فضاهای آموزشی به ارائه مطالعات نمونه درخصوص شهرستان مشهد پرداخته است باتوجه به شرایط اقلیمی منطقه مورد مطالعه پس از ارائه جداول بیوکلیماتیک ساختمانی پیشنهاداتی به شرح زیر جهت احداث ساختمانهای آموزشی طرح نموده است :
گسترش ساختمان در محور شرقی- غربی
ایجاد جریان هوا در فضا های داخلی ضرورتی ندارد.
برای منطقه طرحهائی با فضا های فشرده ومتراکم مناسب است.
دیوار های داخلی وسقف بهتر است از مصالح سنگین باشد.
باز شوها ونماهای شمالی وجنوبی می توان حدود ۱۰تا ۲۵درصد مساحت تابش آفتاب آن باشند.
* کسمائی (۱۳۷۳) درخصوص پهنه بندی اقلیمی ایران انجام داده اند، پس از بیان نقش اقلیم در طراحی فضا های آموزشی از جنبه های کیفی وکمی نکاتی را درخصوص اثرات اقتصادی ناشی از صرفه انرژی و پهنه بندی اقلیمی ایران در طراحی ارائه می نماید
*سازمان نوسازی وتوسعه وتجهیز مدارس کشور درکتاب«اصول ومعیارهای طراحی فضاهای آموزشی و پرورشی» به ارائه اصول ومعیارهای طراحی فضاهای اموزشی از ابعاد مختلف پرداخته است که باتوجه به موضوع مورد مطالعه به ارائه اصول ومعیارهای طراحی ومکان یابی فضاهای آموزشی با تکیه برشرایط طبیعی پرداخته می شود.
رمضانی گورابی، ( ۱۳۸۶)، در مقاله خود با عنوان شناخت پتانسیلهای اکوتوریستی آسایش اقلیمی(بیوکلیماتیک) تالاب کیاکلایه لنگرود با روش اوانز بیان داشته شناخت توان آسایش زیست اقلیمی در مناطق مختلف جغرافیایی می تواند به برنامه ریزی اکوتوریستی جاذبه های طبیعی کمک نمایدتا مناطق جاذب محیطی در برابر آلودگی محیط زیست، هجوم و تجاوز انسانی، تغییرات کاربری زمین، استفاده برای گذران اوقات فراغت و غیره حفظ گردد.
حبیبی نوخندان، مجید، ۱۳۷۶، در مقاله خود تحت عنوان اقلیم و معماری با تاکید بر معماری سنتی خاورمیانه (وارن جانسون)، مجله فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره ۴۶ بیان داشته: ایجاد رابطه منطقی بین عناصر سازه ای و به طور اخص فضاهای آموزشی با عناصر اقلیمی علاوه بر صرفه اقتصادی دارای اثرات تعیین کننده بر فعالیتهای آموزشی و فرایندهای یادگیری دانش آموزان دارد. شواهد تجربی بیانگر این واقعیت است که هرچه عناصر سازه ای با معیارهای استاندارد اقلیمی سازگارتر باشد. اثر بخشی آن فضا بر انسان و فعالیتهای اوبیشتر است. چون معماری هر منطقه نسبت به آب وهوای آن ناحیه متفاوت می باشد
وحدتی، (۱۳۸۷)، درمقاله خود تحت عنوان بررسی اقلیم ومعماری شهرستان پارساباد دراولین همایش منطقهای مغان، جغرافیای کهن، کالبد نوین بیان داشته انسان خواه ناخواه تحت تاثیر شرایط محیطی خود قرار داشته و اقلیم مهم ترین عامل محیطی است که باعث افتراق نواحی از یکدیگر می گردد. لذا بطور مستقیم بر فعالیتهای بشراز جمله نوع معیشت، خلق وخو، سلامتی و اشکال ساختمانهای هر ناحیه تاثیر میگذارد. بنابراین برای دستیابی به شرایط آسایش بکارگیری راه های تامین آسایش درساختمانها مهمترین عامل می باشد. لذا برای تداوم مبارزه با محیط در احداث هر ساختمان چگونگی طراحی ساختمان و انتخاب مصالح و مواد متناسب با محیط باید باشد.
رمضانی گورابی، (۱۳۸۸)، در مقاله خود با عنوان شناخت درصد همسازی فضاهای آموزشی با شرایط استاندارد آسایش زیست اقلیمی در بخش سنگر بیان داشته : عدم هماهنگی بین شرایط اقلیمی با شرایط آسایش فضاهای آموزشی سبب افت تحصیلی گشته و از ۷۹ فضای آموزشی موجود در بخش سنگر، و از تعداد ۳۳ عنصر موثر در شرایط همسازی بین فضاهای آموزشی و شرایط محیط اقلیمی ۴/۴۲ درصد فضاها همساز و ۲/۳۳ درصد حدودا همساز و در ۳/۲۴ درصد فضاهای آموزشی ناهمساز بوده است.