۵-شهوت ۸۳
۶-غفلت ۸۴
۷-جهل ۸۵
۸-عدم ترس از خداوند ۸۵
۲-علل بیرونی ۸۶
۱-شیطان ۸۶
۲-فقر ۹۲
۳-ظلم ۹۳
۴- فتنهها ۹۴
۵- ضعف تربیتی در خانوادهها ۹۵
۶- حرامخواری ۹۵
۷- تقلید کورکورانه ۹۶
فصل سوم: راهکارها ۹۷
بخش اول: راههای مقابله عام ۹۸
۱- ادعیه و اذکار مخصوص ۹۸
۲- ترجیح فرار بر قرار ۱۰۲
۳- تمسک به کتاب و عترت ۱۰۳
۴- تقیّه ۱۰۶
۵- کنارهگیری از مردم ۱۰۷
۶- صبر بر بلاها ۱۱۰
۷- غافل نبودن از آخرت ۱۱۲
۸- استعانت از خداوند و پناه بردن به او ۱۱۳
۹- داشتن وصیتنامه ۱۱۵
۱۰- خواندن نماز در اول وقت ۱۱۵
۱۱- طهارت دائمی داشتن ۱۱۵
۱۲- رعایت تقوای الاهی و لزوم دینداری ۱۱۶
۱۳- زیرک بودن در مواجهه با انحرافات ۱۱۶
۱۴- دور بودن از حکام جور ۱۱۷
۱۵- وقفِ راهِ حق بودن ۱۱۸
۱۶- انتظار فرج ۱۱۸
۱۷- ناپسند دانستن انحرافات ۱۲۱
۱۸- بودن در مسیرِ خلافِ حرکتِ منحرفین ۱۲۱
۱۹- استغفار ۱۲۲
۲۰- داشتن ورع و محاسن اخلاقی ۱۲۲
بخش دوم: راههای مقابله خاص ۱۲۲
الف: درونی ۱۲۲
۱- مقابله با دنیا طلبی و دنیا پرستی ۱۲۲
۲- مقابله با هوای نفس ۱۲۵
۳- مقابله با گناهان ۱۳۰
۴- مقابله با خشم و غضب ۱۳۱
۵- مقابله با شهوت ۱۳۴
۶- مقابله با جهل ۱۳۵
۷- مقابله با غفلت ۱۳۶
۸- مقابله با خصلت بدِ «از خدا نترسیدن» ۱۳۶
ب: بیرونی ۱۳۷
۱- مقابله با شیطان ۱۳۷
۲- مقابله با فقر ۱۴۲
۳- مقابله با ظلم ۱۴۳
۴- مقابله با فتنهها ۱۴۴
۵- مقابله با ضعف تربیتی در خانوادهها ۱۴۵
۶- مقابله با حرامخواری ۱۴۷
۷- مقابله با تقلید کورکورانه ۱۴۸
نتیجه ۱۴۹
کتابنامه ۱۵۲
خلاصه انگلیسی ۱۶۰
فصل اول: کلیات
- تبیین موضوع
- ضرورت موضوع
- پیشینه موضوع
- پیش فرض های تحقیق
- سؤالات تحقیق
- فرضیات تحقیق
- هدف تحقیق
- منابع تحقیق
- روش تحقیق
- محدودیت تحقیق
- تعریف واژهای تحقیق
فصل اوّل: کلیات
۱-۱- تبیین موضوع
نوشتار حاضر درباره انحرافات موجود در آخرالزمان و بیان علل ایجاد و یا تشدید آنها و نیز ارائه راهکار جهت پیشگیری و مقابله با انحرافات میباشد. اساس کار در این پروژه بر اساس جمع آوری تمامی انحرافات و دستهبندی دقیق و ریز آنها و نیز ارائه علل ایجاد یا تشدیدشان و نیز راهکارهای مقابله پیشگیری با آنها میباشد.
۱-۲- ضرورت موضوع
در اهمیت و ضرورت بحث، همین قدر کافی است که بگوییم غفلت از انحرافات و گناهان و عدم شناخت آنها و نیز علل ایجاد آنها در هر جامعهای و به خصوص اسلام، موجبات نابودی و انحطاط امت اسلام و هر جامعه دیگری را فراهم می آورد. لذا با توجه به این که این انحرافات در گذشته هم بوده اند ولی در زمان کنونی شدت و شیوع بیشتری پیدا کرده اند شناخت آنها و پیبردن به علل ایجاد و یا تشدید آنها برای رهایی از چنگال مهلک آن، لازم و ضروری است.
۱-۳- پیشینه تحقیق
از زمانهای آغازین دوران غیبت حضرت حجت علمای بزرگ شیعه و سنی دست به قلم شدند و کتب مختلفی تحت عنوان «ملاحم و فتن» گردآوری و تألیف نمودند. که از مشهورترین آنها میتوان به کتب «النهایه فی الفتن و ملاحم» از ابن کثیر و نیز «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» از سید ابن طاووس، «کتاب الغیبه» از شیخ طوسی و نیز با همین عنوان از نعمانی اشاره کرد. ولی اشکال عمده این کتابها در این است که برای موضوع مورد بحث ما دسته بندی منظم و مخصوصی ندارند و شامل مباحث مختلفی از مهدویت میباشد. لذا تا کنون نوشتاری تا این زمان که به صورت تخصصی به بحث انحرافات در زمینه های اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی پرداخته شده باشد، نوشته نشده است تا مردم با مراجعه به آنها بتوانند به راحتی از تمامی انحرافات آگاهی پیدا کنند. که ما به حول و قوه الاهی توانستیم و سعی کردیم تمامی روایات را در کتب معتبر جمع آوری کنیم و در باب مخصوص به خود قرار بدهیم.
۱-۴- پیش فرضهای تحقیق
- آسیبها و انحرافات در طول تاریخ بوده اند.
- این آسیبها و انحرافات در آخرالزمان تشدید میشوند.
۱-۵- سؤالات تحقیق
سؤلات اصلی؛
- انحرافات موجود در آخرالزمان طبق روایات، کداماند؟
- علل ایجاد و یا تشدید آنها چیست؟
- راهکارهای اهل بیت برای مقابله با آنها چیست؟
سؤالات فرعی؛
- آیا ما اکنون در آخرالزمان به سر می بریم؟
- با توجه به مسأله بدا، آیا امکان تبدیل تهدیدهای آخرالزمان به فرصت وجود دارد؟
۱-۶- فرضیات تحقیق
- طبق روایات منابع اسلامی، آخرالزمان دارای علائم و ویژگیهای مشخصی است.
- آخرالزمان دارای آسیبها و انحرافات مخصوص به خود نیز است.
- با توجه به قرائن روایی و شواهد ظهور نشانه های آخرالزمان، به احتمال زیاد ما، هم اکنون در آخرالزمان قرار داریم.
- همچنین باید برای ایجاد و یا تشدید این انحرافات و آسیبها در آخرالزمان، عللی وجود داشته باشد.
- حال که عللی برای ایجاد و یا تشدید آن انحرافات وجود دارد، باید راهکارهایی نیز برای مقابله با آنها وجود داشته باشد.
- نتیجه این است که به توجه به همه این مقدمات ما به دنبال این هستیم که دیدگاهی را که عمدتاً مؤمنان، در رابطه با آخرالزمان از حیث آشوبها و فتنهها از مدارک دینی پیدا کرده اند، تلقی این دوران به عنوان یک تهدید و لغزشگاه میباشد که آیا میتوان این تهدید را به فرصتِ نجات و سعادت تبدیل کرد؟ لذا با توجه به اخبار اهل بیت که از به وجود آمدن انسانهای برجسته و وارستهای در آخرالزمان خبر دادهاند، این خود، نقطه امیدی است که بتوان در تفصیل مباحث به یافتن آن راهِ تبدیل تهدید به فرصت نائل آییم. که این دیدگاه می تواند کمک قابل توجهی به مردم و مؤمنان از حیث امید بخشی و ایجاد ایمانی راسخ در روح و جان آنها داشته باشد.
۱-۷- هدف تحقیق
هدف اصلی ما در نوشتار حاضر این بوده است که به این نتیجه برسیم که مؤمنان میتوانند تهدید و واهمه آخرالزمان را به یک فرصت جهت نیل به سعادت تبدیل کنند لذا از در مرحله اول، شناخت انحرافات و آسیبها و در گام دوم واکاوی علل ایجاد و یا تشدید آن انحرافات، کمک قابل توجی در یافتن راهکار و بکار بستن آن، جهت رسیدن به هدف مورد بحث، می کند.
۱-۸- منابع تحقیق
مهم ترین منابعی که که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته به قرار زیر است؛
۱-۸-۱- کتب حدیثی شیعه
در این تحقیق بیشتر از کتب حدیثی شیعه استفاده شده است و این مطلب نیز برایمان روشن شد که شناخت و معرفی انحرافات از زبان اهل بیت نشان از آن دارد که منابع شیعه در پرداختن به مسأله مهدویت و آخرالزمان –بخصوص در این موضوع- بسیار غنیتر از کتب اهل سنت است.
از جمله این کتب میتوان به کتابهای «بحارالانوار» تألیف علامه محمدباقر مجلسی (ره)، «الکافی» از شیخ کلینی، «مستدرک الوسائل» از حاجی نوری، «کتاب الغیبه» اثر نعمانی، «وسائل الشیعه» از شیخ حر عاملی، «مکارم الاخلاق» از حسن بن فضل طبرسی و «التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن» از سید ابن طاووس.
و از معاصرین هم میتوان به کتابهای «إلزام الناصب فی اثبات الحجه الغائب» از علی حائری یزدی و نیز «نوائب الدهور فی علائم الظهور» نوشته حاج سید حسن میرجهانی اشاره کرد.
۱-۸-۲- کتب حدیثی اهل سنت
که مراد کتب حدیثیِ غیر از شیعه میباشد. از مهم ترین آنها میتوان به کتاب «کنزالعمال» از متقی هندی و «المستدرک علی الصحیحین» از حاکم نیشابوری اشاره کرد.
۱-۹- روش تحقیق
انتخاب یک روش مناسب برای انجام پژوهش از اهمیت خاصی برخوردار است زیرا راه رسیدن به هدف تحقیق میباشد و اگر از روش روشمندی استفاده نشود ممکن است در رسیدن به هدفمان دچار لغزش بشویم. از این رو روش کار ما در سه مرحله زیر خلاصه می شود؛
۱-۹-۱- گردآوری اطلاعات
در این مرحله ما به جمع آوری و جستجو درباره روایات مورد بحث در کتب ذکر شده پرداختیم و آنها را اگر چه هم که برخی طولانی بودند، استخراج نمودیم. که این اطلاعات به صورت کتابخانهای و در فیشهایی به تعداد حدودِ سیصد برگه پشت و رو جمع گردید. در یادداشت برداری از هر سه شیوه رایج اجمالی، تفصیلی و ارجاعی استفاده شد.
۱-۹-۲- دسته بندی اطالاعات
این مرحله از کار بیشترین وقت تألیف را به خود اختصاص داد زیرا که میبایست تمامی روایات یافت شده پس از صحتِ موافقت با موضوع و نیز تقطیع آنها، در باب و بخش و زیر مجموعه مخصوص به خود قرار میگرفت. که در نهایت و بعد از دسته بندی آنها و تعیین زیر مجموعه هر دسته، این قسمت به تعدادی حدود یکصد و بیست و چهار عنوان انحراف اصلی و پانصد زیر مجموعه در مجموع دستههای اصلی، رسید. که جهت ارائه به منظور پایان نامه مجبور شدیم بخشی از آنها را حذف کنیم.
۱=۹=۳- توضیح و بیان روایات
این مرحله درباره برخی از روایات مشکل و غریب و یا روایاتی که نیاز به شرح داشتند صورت گرفته است.
۱-۱۰- محدودیتهای تحقیق
محدودیتی برای تألیف و نیز در روند کار از حیث زمان و مکان و منابع، وجود نداشت و تنها محدودیت ما، محدود بودن حجم استاندارد پایان نامه های کارشناسی ارشد بود که به خاطر همین موضوع مجبور به حذف حدود یکصد و پنجاه صفحه از پایان نامه خود شدیم.
۱-۱۱- تعریف واژه ها
۱-۱۱-۱- آخرالزمان
این واژه در گفتارهای ادیان آسمانی و روایات اسلامی مطرح شده است و مراد از آن روز پایانی عمر دنیا (به حسب معنای لغوی) نیست بلکه مراد از آن دوره خاصی است که درباره آن سه دیدگاه عمده وجود دارد:
اول) دوران نبوت پیامبر خاتم تا برپایی قیامت؛ که در این صورت آخرالزمان یعنی این که بعد از پیامبر اسلام، پیغمبر و شریعت تازهای نخواهد آمد. چنانچه در روایتی داریم که خداوند به حضرت عیسی فرمود: «فَآمِنُوا بِی وَ بِرَسُولِی النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ الَّذِی یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ نَبِیِّ الرَّحْمَهِ … قَالَ أَوَّلُ النَّبِیِّینَ خُلْقاً وَ آخِرُهُمْ مَبْعَثاً»[۱]: پس به من و به رسول امّی که در آخرالزمان خواهد بود که اوست نبی رحمت، ایمان بیاور. فرمود: او برترین پیامبر و اولین ایشان به لحاط خُلقی و کمالات اخلاقی است و آخرین ایشان است به لحاظ مبعوث شدن.
دوم) دوره غیبت و سالهای قبل از ظهور؛ لذا آخرالزمان طبق این تعریف پایان دوره ظلم و فساد و حکومتهای غیر الاهی است که با ظهور حضرت حجت همه این ناهجاریها بر چیده خواهند شد. چنانچه در روایتی داریم که رسول خدا فرمود: «یَقُومُ بِالدِّینِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ کَمَا قُمْتُ بِهِ فِی أَوَّلِ الزَّمَانِ وَ یَمْلَأُ الدُّنْیَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا»[۲]: او (یعنی امام زمان) اقدام به برپایی دین در آخرالزمان می کند همان طور که من در اول الزمان به برپایی آن اقدام کردم و دنیا را پر از عدل و داد می کند همان طور که پر شده بود از ظلم و جور.
سوم) دوران ظهور؛ یعنی دوران تشکیل دولت عدل الاهی که این حاکمیت تا آخر عمر دنیا بر قرار خواهد بود.
که روایت قبل بر این مطلب نیز دلالت دارد که زمان ظهور امام و نیز حکومت ایشان، در آخرالزمان است. و لذا به دلیل نزدیکی به زوال دنیا و برپایی قیامت، آخرالزمان نامیده شده است.
از مجموع مطالب فوق به این نتیجه میرسیم که هر سه نظر در جای خود صحیح میباشند ولی آنچه در این نوشتار در معنای آخرالزمان مورد استفاده است، نظر دوم میباشد زیرا بحث درباره آشکار شدن نشانه های قبل از ظهور، در امت اسلام و حتی جهان میباشد.
۱-۱۱-۲- انحرافات
«انحراف» از ریشه «حرف» به معنای «لبه و جانب چیزی است»[۳] و «انحراف» به معنای «منحرف شدن و از چیزی عدول کردن»[۴] میباشد. و این انحرافات موجود در آخرالزمان بدان معناست که مردم از اصل دین و اعتقادات ناب و اخلاقیات اسلام عدول کرده و منحرف شده اند.
فصل دوم: انحرافات
بخش اول: رفتاری
بخش دوم: اخلاقی
بخش سوم: اعتقادی
مقدمه
انحرافات و آلودگیها در طول تاریخ و در همه امتها بوده است، ولی آنچه در روایات آخرالزمان بدان پرداخته شده است گویای این است که انحرافات و نشانه های ظهور، اولاً در آخرالزمان یا ایجاد میشوند و یا این که در گذشته بودهانـد ولی در آخرالزمـان شدت مییابنـد. ثانیـاً این انحرافات خطاب به امت اسلام است و مسلمانان این را بدانند که همه این بلاها، گناهان، کج رویها و انحرافات در امت اسلام، ایجاد و یا تشدید میشوند. لذا ائمه بزرگوار، ما را از ابتلای به آنها بر حذر داشته اند چنانچه در اهمیت این که مؤمن باید این را بداند که چه چیزی او را از دین خارج می کند روایتی است از امام صادق که فرمود: «وَجَدْتُ عِلْمَ النَّاسِ کُلَّهُ فِی أَرْبَعٍ أَوَّلُهَا أَنْ تَعْرِفَ رَبَّکَ وَ الثَّانِی أَنْ تَعْرِفَ مَا صَنَعَ بِکَ وَ الثَّالِثُ أَنْ تَعْرِفَ مَا أَرَادَ مِنْکَ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْرِفَ مَا یُخْرِجُکَ مِنْ دِینِکَ»[۵]: تمام –آن چه را که- مردم باید بدانند در چهار چیز یافتهام؛ اول اینکه خدای خود را بشناسی و دوم این که بدانی خداوند چه طور به تو عنایت کرده است -و نعمت بخشیده است- و سوم این که بدانی خدا از تو چه میخواهد و چهارم این که بدانی چه چیزی تو را از دین خارج میگرداند.
مهمترین چیزی که انسان را از دین خارج می کند انحرافات و گناهان است که طبق خواسته معصوم باید در شناخت آنها اهتمام بورزیم. لذا اهمیت تحقیق روشن شد.
ما این فصل را به سه بخش تقسیم نمودهایم که بخش اول درباره انحرافات رفتاری، بخش دوم انحرافات اخلاقی، و در نهایت هم انحرافات اعتقادی است. البته قابل ذکر است که این انحرافات فقط یک پنجم آن چیزی است که جمع آوری شده است و الباقی جهت اختصار حذف گردیدهاند.
بخش اول: انحرافات رفتاری
ما در این بخش انحرافات موجود در آخرالزمان را با توجه به آنچه که در روایات معصومین آمده بود در سه بخش تقسیم کردیم تا علاوه بر دسترسی راحت تر به مطالب ذهن خواننده دچار تشویش نگردد.
انحرافات رفتاری در حوزه اجتماعی
۲-۱-۱-۱- رواج آداب غیر دینی
روایات فراوانی در آخرالزمان گویای این است که ارتباطات مردم به گونه ای که مورد پسند شرع مقدس نیست تغییر می کند که این موارد با توجه به آنچه که در این روایات آمده به این قرار است:
۲-۱-۱-۱-۱- انحصار سلام دادن به حسب آشنایی
پیامبر فرمودند: «لا تقوم الساعه حتى یکون السلام على المعرفه»[۶] : بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه بوده باشد سلام به حساب آشنایی.
و این در حالی است که سلام دادن به آشنا و غریب بودن ربطی ندارد که دستور اسلام و در سیره پیامبر هم داریم که ایشان «به هر کس میرسید سلام میکرد چه فقیر و چه ثروتمند، چه کوچک و چه بزرگ»[۷].
۲-۱-۱-۱-۲- فراموشی بخشش و احسان
امام صادق فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ عَضُوضٌ یَعَضُّ کُلُّ امْرِئٍ عَلَى مَا فِی یَدَیْهِ وَ یَنْسَى الْفَضْلَ وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَیْنَکُمْ»[۸]»[۹]: زمانى بیاید بر مردم که بسیار گزنده باشد که هر کسى [یا هر ثروتمندی یا هر مؤمنی] به آنچه دارد بچسبد [در حالی که به آن امر نشده بود] و فراموش کنند بخشش به همدیگر را، و این در حالی است که خدا فرموده «و فراموش نکنید بخشش را میان خود».
در بیان این روایت ابتدا نکتهای را در توضیح ساختار «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ» که در جاهای مختلف این پایان نامه آمده است عرض میکنم. فعل «أتی علی» به معنای «هلک» است[۱۰] و به صورت کلی دارای معنایی منفی است. البته این گونه روایات به هر زمانی می تواند تعلق داشته باشد و این که بگوییم صرفاً دال بر آخرالزمان است اشتباه است ولی با توجه به این که در آخرالزمان گناهان و انحرافات شدت و شیوع بیشتری می یابند لذا شایسته است که این گونه روایات را به این زمان هم تعمیم بدهیم زیرا این ساختار بار معنایی منفی دارد و نشان از نابودی و هلاکت مردم در آن زمان می باشد در نتیجه ایرادی ندارد که این گونه روایات را بر آخرالزمان هم تطبیق دهیم.
«عَضُوضٌ» بر وزن فَعول به معنای «بسیار گیرنده و گزنده»[۱۱] و حاکی از مبالغه است و عبارت «عض فلان على ما فی یده»[۱۲] یعنی بخل کرد و خودداری نمود. و گویای این است که آخرالزمان، دورهای است که مردم را بسیار آزار میدهد، که یکی از جنبه های آزار رسانیدن – که از طرف مردم است – همین عدم بخشش به همدیگر میباشد. که این عدم بخشش و بخل را در برخی از روایات به صورت مطلق آورده ولی در چند روایت دیگر –که در پاورقی ذکر شد-دو قید متفاوت را آورده است که یکی متوجه ثروتمندان و دیگری متوجه مؤمنین میباشد ولی با توجه به این که انحراف در جامعه اسلام است میتوان گفت که روی سخن هم با مؤمنینِ ثروتمند و هم مؤمنین و یا ثروتمندان به طور جداگانه و یا حتی عامه مردم میباشد. به هر حال در ادامه روایت بیان میدارد که آنان به این کار [یعنی عدم فضل و بخشش و فراموشی آن] امر نشده بودند و باید مراقب باشند که خداوند اعمال آنها را میبیند و این عدم دستگیری و کمک به هم نوع مورد قبول خداوند نیست زیرا در آیات و روایات فراوانی خداوند و معصومین ما را به کمک به دیگران و اعطای فضل به ایشان تشویق نموده اند و از عدم این کار نهی نموده اند. لذا در روایتی امام صادق فرمود: «ألاَ و إنَّ أحَبَّ المؤمِنینَ إلى اللّه مَن أعانَ المُؤمنَ الفَقیرَ مِن الفَقرِ فی دُنْیاهُ و مَعاشِهِ، و مَن أعانَ و نَفعَ و دَفعَ المَکْروهَ عنِ المؤمِنینَ»[۱۳]: بدانید که محبوبترین مؤمنان نزد خدا، کسى است که مؤمن فقیر را در امور مادى و زندگیش یارى رساند و کسى است که مؤمنان را کمک کند و سود رساند و ناراحتى آنها را برطرف سازد.
۲-۱-۱-۱-۳- عیب جویی، اهانت و بدگویی
پیامبر به ابن مسعود فرمود: «یا ابن مسعود ! ألا و إن من علم الساعه وأشراطها … أن تکثر … الهمازون والغمازون واللمازون»[۱۴]: آگاه باشید که یکی از علایم و نشانه های ساعت (ظهور) آن است که عیب جویی در پشت سر و نیز به یکدیگر با چشم و غیره به قصد اهانتِ به هم، اشاره کردن و نیز بدگوئى در حضور همدیگر، زیاد شود.
۲-۱-۱-۱-۴- نزاع و درگیری
پیامبر فرمودند: «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … مُفْرِطُونَ فِی الْعَدَوَاتِ»[۱۵]: پسر مسعود! بعد از من اقوامی خواهند آمد که در دشمنی (با همدیگر) افراط می کنند.
۲-۱-۱-۱-۵- عدم شناخت مردم از هم
امام معصوم فرمود: «إذا … أنکر بعضهم بعضا فعند ذلک توقعوا أمر الله صباحا و مساء»[۱۶]: هر وقت بعضی بعض دیگر را ناشناس پندارند پس در آن وقت روز و شب متوقع و منتظر فرج باشید.
که این عدم شناخت سبب ایجاد اختلاف بین همدیگر می شود که غیر از غفلت از هم است زیرا غفلت زمانی است که افراد از هم هیچ اطلاعی نداشته باشند که مثلاً در چه وضعیتی زندگی می کنند. ولی این عدم شناخت در ارتباطات با همدیگر می باشد و نه در غیاب هم.
۲-۱-۱-۱-۶- غفلت مردم از یکدیگر
امام صادق فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ مَنْ سَأَلَ النَّاسَ عَاشَ وَ مَنْ سَکَتَ مَاتَ قُلْتُ فَمَا أَصْنَعُ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ قَالَ تُعِینُهُمْ بِمَا عِنْدَکَ فَإِنْ لَمْ تَجِدْ فَتُجَاهِدُ»[۱۷]: روزگاری بر مردم بیاید که هر کس از مردم درخواست کند زندگی کند و هر کس ساکت ماند –و درخواستی نکرد- بمیرد. عرض کردم پس اگر آن زمان را درک کردم چه کار کنم؟ فرمود: از آنچه که در نزدت است آنها را یاری کن و اگر نبود -برای یاری و کمک رساندن به آنها- تلاش کن.
یعنی اگر کسی از مردم درخواست کمک کرد حوائجش برآورده میگردد ولی اگر کسی خویشتن داری کرد و خواست که آبرویش نرود و از مردم چیزی به عیان نخواهد یا میمیرد و یا در شدت فقر زندگی خواهد کرد.
۲-۱-۱-۱-۷- سختی معاشرت با مردم
امام رضا فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَکُونُ الْعَافِیَهُ عَشَرَهَ أَجْزَاءٍ تِسْعَهٌ مِنْهَا فِی اعْتِزَالِ النَّاسِ وَ وَاحِدَهٌ فِی الصَّمْت»[۱۸]: بیاید روزگاری بر مردم که سلامتی در آن ده جزء داشته باشد که از آن ده جزء، نه قسمت آن در کنارهگیری از مردم و یک بخش آن در سکوت می باشد.
و در روایت دیگری رسول خدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَنٌ یُسْتَمَعُ فِیهِ بِاسْمِ الرَّجُلِ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تَلْقَاهُ وَ أَنْ تَلْقَاهُ خَیْرٌ مِنْ أَنْ تُجَرِّبَ»[۱۹]: زمانى خواهد آمد که اسم مردى را بشنوى بهتر باشد از آنکه او را ببینى، و اینکه او را ببینى بهتر از معاشرت و مخالطت با او باشد.
یعنی چون مردم از هم شناختی ندارند و نمی توانند همدیگر را درک کنند این خود سبب سختی معاشرت میگردد لذا هر چه بیشتر از ایشان به دور باشیم در سلامت فکر و جسم بیشتری به سر خواهیم برد. البته روایت این را نیز میخواهد بگوید که با مردم باش ولی با افکار ایشان نباش؛ با آنان مخالطت داشته باش ولی از ایشان پیروی نکن چرا که اکثر مردم دارای عقاید و افکار خراب یا شبهه آلود میباشد که همین سبب سختی معاشرت گردیده است.
۲-۱-۱-۱-۸- تلاعن
امام حسین, فرمودند: «لا یکون الأمر الذی تنتظرونه حتى … یلعن بعضکم بعضا فقلت له ما فی ذلک الزمان من خیر فقال الحسین, الخیر کله فی ذلک الزمان یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله»[۲۰]: این امری که شما انتظار دارید نخواهد شد تا اینکه همدیگر را لعن کنند. راوی گفت خیری در آن زمان نیست. امام حسین, فرمودند: همه خیرها در همان زمان است، قائم ما برخیزد و همه اختلافات را برطرف سازد.
۲-۱-۱-۱-۹- صوف پوشی و برتری جویی نسبت به دیگران
رسول خدا۳ در وصیت به ابوذر فرمود: «یَا أَبَا ذَرٍّ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یَلْبَسُونَ الصُّوفَ فِی صَیْفِهِمْ وَ شِتَائِهِمْ یَرَوْنَ أَنَّ لَهُمُ الْفَضْلَ بِذَلِکَ عَلَى غَیْرِهِمْ أُولَئِکَ یَلْعَنُهُمْ أَهْلُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ»[۲۱]: ای ابوذر! بوده باشد در آخرالزمان گروهی که در تابستان و زمستان خود، پشم بپوشند و خیال کنند که این یک فضلی است که بر دیگران دارند. ایشان را ملائکه آسمانها و زمین لعنت می کنند.
۲-۱-۱-۱-۱۰- خوردن چیزهایی مغایر با طبع انسان
رسول خدا۳ فرمود: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ … حَتَّى تُؤْکَلَ الْمَغَاثِیرُ کَمَا تُؤْکَلُ الْخَضِرُ»[۲۲]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه «مغاثیر» خورده شود همانطور که سبزی خورده می شود.
در معنای «مغاثیر» گفتهاند که: «یک چیز خوردنی مایع شیرین و بد بو»[۲۳] است که طبع انسان در اثر خوردن آن ناراحت می شود. ولی در آخرالزمان به دلیل اینکه طبع ذاتی و درونی انسانها تغییر می کند لذا خوردن چیزهای بد طعم و بو را خوش میپندارند و همه چیز خور میشوند و همانند سبزی، آن را میخورند. که این، غیر از منکر دانستن معروف و معروف دانستن منکر، در آخرالزمان است که این در حوزه رفتاری و کرداری انسانهاست و آن [یعنی انحراف مورد بحث] در حوزه طبع و میل درونی افراد است.
۲-۱-۱-۱-۱۱- کثرت قهر و جدایی مردم از همدیگر
رسول خدا۳ فرمود: «مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ … یَکْثُرُ … الْفِرَاقُ … وَ لَنْ یَضُرُّوا اللَّهَ شَیْئاً»[۲۴]: از نشانه های ساعت (ظهور) آن است که فراق و جدایی زیاد شود و -این در حالی است که- این عملشان به خداوند ضرری نرساند.
۲-۱-۱-۱-۱۲- عدم رعایت حقوق همسایگی
از دیگر انحرافات ناپسند در آخرالزمان، همسایه آزاری است که اَشکال آن به قرار زیر است.
۲-۱-۱-۱-۱۲-۱- ظلم
رسول خدا۳ فرمود: « حَتَّى تَرَوْنَ … جَفَا (الرجلُ) جَارَهُ»[۲۵]: تا ببینید که (مرد) به همسایه خود ستم کند.
۲-۱-۱-۱-۱۲-۲- احترام گزاردن از ترس زبان
امام صادق, فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ الْجَارَ یُکْرِمُ الْجَارَ خَوْفاً مِنْ لِسَانِهِ»[۲۶]: و دیدی که به خاطر زبان بد همسایه، همسایهی دیگر به او احترام می گذارد.
۲-۱-۱-۱-۱۲-۳- بد بودن همسایهها
رسول خدا۳ فرمود: « مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ سُوءُ الْجِوَارِ»[۲۷]: از نشانه های ساعت (ظهور) بد بودن همسایههاست.
۲-۱-۱-۲- اختلال در امر به معروف و نهی از منکر
این فریضه در آخرالزمان با وجود اهمیت فوق العادهای که دارد، دچار آسیبهایی می شود که به قرار زیر است.
۲-۱-۱-۲-۱- ترک امر به معروف و نهی از منکر
امام صادق, فرمودند: «فَإِذَا … رَأَیْتَ النَّاسَ قَدِ اسْتَوَوْا فِی تَرْکِ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تَرْکِ التَّدَیُّنِ بِهِ»[۲۸]: و دیدی که همه مردم در ترک امر به معروف و نهی از منکر، هماهنگی پیدا کرده اند و آن را جزء دینداری خویش نمی دانند.
۲-۱-۱-۲-۲- عدم شناخت معروف و انکار منکر
پیامبر۳ فرمودند: «یأتی على الناس زمان … لا یعرفون معروفا ولا ینکرون منکرا … أولئک شرار خلق الله، لا ینظر الله إلیهم یوم القیامه»[۲۹]: بیاید بر مردم زمانی که معروفی را نشناسند و منکری را انکار نکنند. آن مردم شرار خلق خدایند و خداوند در روز قیامت نظر رحمت به ایشان نکند.
۲-۱-۱-۲-۳- امر به منکر و نهی از معروف
پیامبر۳ فرمودند: «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا … أَمَرْتُمْ بِالْمُنْکَرِ وَ نَهَیْتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ فَقِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ نَعَمْ»[۳۰]: شما را چه می شود وقتی که شما امر به منکر کنید و نهی از معروف نمایید. گفته شد آیا اینگونه خواهد شد ای رسول خدا؟ فرمود: بله.
۲-۱-۱-۲-۴- تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف
پیامبر۳ فرمودند: «کَیْفَ بِکُمْ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْکَراً وَ الْمُنْکَرَ مَعْرُوفاً»[۳۱]: شما را چه می شود وقتی که ببینید معروف، منکر و منکر، معروف شده باشد.
که از جمله این جابجایی میتوان به موارد زیر اشاره نمود.
۲-۱-۱-۲-۴-۱- خائن بودن امین و بالعکس؛ تصدیقِ دروغگو و بالعکس
پیامبر۳ فرمودند: «إِنَّ عِنْدَهَا … اؤْتُمِنَ الْخَائِنُ وَ یُخَوَّنُ الْأَمِینُ وَ یُصَدَّقُ الْکَاذِبُ وَ یُکَذَّبُ الصَّادِقُ»[۳۲]: آن وقت خائن امین باشد و امین خائن، و دروغگو تصدیق شود و راستگو تکذیب گردد.
۲-۱-۱-۲-۴-۲- مقرب شدن سخنچین و چاپلوس
امام علی, فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا یُقَرَّبُ فِیهِ إِلَّا الْمَاحِلُ وَ لَا یُظَرَّفُ فِیهِ إِلَّا الْفَاجِرُ»[۳۳]: روزگاری بر مردم بیاید که مقرب نشود مگر سخن چین و خردمند و با هوش نباشد مگر فاجر و گناهکار.
۲-۱-۱-۲-۴-۳- سرزنش طالب حلال و تحسین دوستدار حرام
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ طَالِبَ الْحَلَالِ یُذَمُّ وَ یُعَیَّرُ وَ طَالِبَ الْحَرَامِ یُمْدَحُ وَ یُعَظَّمُ»[۳۴]: و دیدی که طالب مال حلال را سرزنش و دوستدار حرام را تمجید و تکریم می کنند.
۲-۱-۱-۲-۵- ذلیل شمرده شدن آمِرِ به معروف
امام صادق, فرمودند: « فَإِذَا رَأَیْتَ الْآمِرَ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِیلًا»[۳۵]: دیدی کسی که امر به معروف می کند در بین مردم ذلیل است.
۲-۱-۱-۲-۶- گسترش منکرات و عدم توان مقابله با آنها
امام صادق, فرمودند: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْمَلَاهِیَ قَدْ ظَهَرَتْ یُمَرُّ بِهَا لَا یَمْنَعُهَا أَحَدٌ أَحَداً وَ لَا یَجْتَرِئُ أَحَدٌ عَلَى مَنْعِهَا»[۳۶]: و دیدی که گناهان در اجتماع آشکار می شود و مردم آنها را میبینند و کسی هم منع نمیکند و جرأت بر منع آنها نیز در مردم نیست.
۲-۱-۱-۲-۷- کم شدن امر به معروف و نهی از منکر
پیامبر۳ فرمودند: «لا تقوم الساعه حتى … قل الأمر بالمعروف و النهی عن المنکر»[۳۷] : ساعت (ظهور) بر پا نشود، مگر وقتی که امر به معروف و نهی از منکر کم شود.
۲-۱-۱-۳- نا امنی و دزدی
امام علی, در بیان بلاهای آخرالزمان فرمودند: «إِذَا … خِیفَتِ الطُّرُقُ»[۳۸]: هر وقت که راه ها نا امن شدند.
و در جای دیگر امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الرَّجُلَ یَخْرُجُ إِلَى مُصَلَّاهُ وَ یَرْجِعُ وَ لَیْسَ عَلَیْهِ شَیْءٌ مِنْ ثِیَابِهِ»[۳۹]: و دیدی که مردی برای نماز میرود و در بر گشتن لباس ندارد.[۴۰]
که این ناشی از رواج نا امنی و دزدی است که مردم از دزدیدن چیزهای کم ارزش هم رد نمیشوند.
۲-۱-۱-۴- زیاد شدن تفریحات و خوشگذرانیهای لهو
رسول خدا۳ فرمود: «لا تقوم الساعه حتى … تکثر الهزات»[۴۱]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا این که تفریحات و خوشگذرانیها زیاد شود.
«هزّات» جمع «هِزّه» به معنای «حرکت شدید»[۴۲] است. که در برخی از کتب لغت این واژه را به معنای «شادمانی و خوشحالی»[۴۳] نیز گرفتهاند. اما آنچه که به دست می آید این است که آن جنبشها همراه با شادمانی است و با توجه با فضای روایت اینها باید منفی و لهو باشد.
۲-۱-۱-۵- شیوع شرارت
از دیگر بلاهایی که در آخرالزمان شایع می شود، «شرارت» است که به حالات زیر نمود پیدا می کند.
۲-۱-۱-۵-۱- خونریزی در بین خود
امام علی, فرمود: «و یکثر ما بینهم سفک الدماء»[۴۴]: و در بین خودشان [یعنی امت اسلام و یا مردم جهان] خونریزی، زیاد باشد.
۲-۱-۱-۵-۲- تسلط اشرار بر اخیار
رسولخدا۳ در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «فَعِنْدَهَا یَلِیهِمْ أَشْرَارُ أُمَّتِی وَ … تُسَلَّطُ الْأَشْرَارُ عَلَى الْأَخْیَارِ»[۴۵]: در آن هنگام بدانِ امت من عهدهدار کارها مىگردند و اشرار بر خوبان مسلط مىشوند.
۲-۱-۱-۵-۳- کثرت شرارت و فساد
امام صادق, فرمود: «لَا یَکُونُ ذَلِکَ إِلَّا عَلَى رَأْسِ شِرَارِ النَّاسِ»[۴۶]: امر ظهور امام زمان, نباشد مگر بر شرار مردم.
۲-۱-۱-۵-۴- درنده خو شدن مردم
رسولخدا۳ فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَکُونُ النَّاسُ فِیهِ ذِئَاباً فَمَنْ لَمْ یَکُنْ ذِئْباً أَکَلَتْهُ الذِّئَابُ»[۴۷]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که مردم، در آن، گرگ -صفت- باشند و هر کس مثلِ خودشان نباشد آن مردمان –ِ گرگ صفت-، او را خواهد خورد.
و در روایت دیگری امام علی, فرمود: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ … سَفَّاکُونَ الدِّمَاءَ أَمْثَالُ الذِّئَابِ الضَّوَارِی»[۴۸] : قومی در آخرالزمان خواهد آمد که همانند گرگانِ درنده، خونریز هستند.
با این بیان که ممکن است درنده خویی مردم، و گرگ بودن ایشان حاکی از آن باشد که مردم خیلی شرور و رذل میشوند و در ادامه هم پیامبر۳ از ما خواسته است که گرگ باشیم ولی این معنای گرگ بودنِ ما، در مقابل آنها بار مثبت دارد و شاید مرادش این باشد که «الْمُؤْمِنُ کَیِّسٌ عَاقِلٌ»[۴۹] و در مقابله با این گونه مردم نمی شود با درنده خویی رفتار کرد و باید با زبان خوش و به نوعی، مدارا کردن کنار آمد که اگر غیر از این باشد به او آسیب میرسانند.
۲-۱-۱-۶- فتنهها
۲-۱-۱-۶-۱- گرفته شدن عقل مردم در اثر فتنه
رسولخدا۳ فرمود: «تکون فتنه ثم تکون جماعه ثم تکون فتنه ثم تکون جماعه ثم فتنه یعرج فیها عقول الرجال»[۵۰]: فتنهای بر پا شود که پس از آن، جماعتی باشند، (دوباره) فتنهای برپا شود که پس از آن، جماعتی باشند. پس از آن [و در نهایت در مرحله سوم،] فتنهای رخ دهد که عقول مردمان، در آن گرفته شود.
۲-۱-۱-۶-۲- ظهور فتنهها
رسول خدا۳ به حضرت زهراء در بیان نشانه های ظهور حضرت مهدی, فرمود:«إِذَا … تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ»[۵۱]: آن در زمانی است که فتنهها ظاهر شده باشند.
۲-۱-۱-۶-۳- نفوذ فتنه
و در روایتی است که: «سته من أشراط الساعه : … فتنه یدخل حرها بیت کل مسلم»[۵۲]: شش مورد از نشانه های ساعت (ظهور) است: فتنهای است که گرمی آن به خانه هر مسلمانی داخل شود.
۲-۱-۱-۶-۴- آثار دیگر فتنههای شوم
در روایتی است که: «إن بین یدی الساعه فتنا کقطع اللیل المظلم ، فتنا کقطع الدخان ، یموت فیها قلب الرجل کما یموت بدنه ، یصبح الرجل فیها مؤمنا ویمسی کافرا ، ویمسی مؤمنا ویصبح کافرا ، یبیع فیها أقوام أخلاقهم ودینهم بعرض الدنیا»[۵۳]: پیش از ساعت (ظهور) فتنههایی باشد مثل پارههای شب تار یا مثل پارههای دود سیاه، بمیرد قلب شخص مثل اینکه بدنش میمیرد، صبح کند در آن مؤمن و شب کند کافر و یا شب مؤمن باشد و روز کافر. در آن ایام گروهی دین و اخلاق خود را به متاع دنیا بفروشند.
۲-۱-۱-۷- گرایش مردم به صاحبان قدرت
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ النَّاسَ مَعَ مَنْ غَلَبَ»[۵۴]: و دیدی که مردم طرفدار آن کسی هستند که قدرت در دست اوست.
۲-۱-۱-۸- گسترش بدعت
امام صادق, فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ کُلَّ عَامٍ یَحْدُثُ فِیهِ مِنَ الْبِدْعَهِ … أَکْثَرُ مِمَّا کَانَ»[۵۵]: و دیدی که هر سال بدعتهای تازهای به وجود می آید که بیشتر (و بدتر) از سال قبل است.
۲-۱-۱-۹- هرج و مرج
رسولخدا۳ در بیان نشانه های ظهور امام زمان, به حضرت زهراء فرمود: « مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّهِ إِذَا صَارَتِ الدُّنْیَا هَرْجاً وَ مَرْجاً … فَیَبْعَثُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ ذَلِکَ مَهْدِیَّنَا التَّاسِعَ مِنْ صُلْبِ الْحُسَیْنِ »[۵۶]: از ماست مهدی این امت هنگامی که دنیا پر از هرج و مرج شود پس خداوند عز و جل در آن هنگام مهدی ما را که نهمین امام، بعد از حسین, است را مبعوث میگرداند.
۲-۱-۱-۱۰- دنباله روی از ثروتمندان و احترام به آنها
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْخَلْقَ وَ الْمَجَالِسَ لَا یُتَابِعُونَ إِلَّا الْأَغْنِیَاءَ»[۵۷]: و دیدی که در میان مردم و در محافل عمومی، تنها، پیرو ثروتمندان هستند.
۲-۱-۱-۱۱- علنی شدن قماربازی
از دیگر انحرافات شایع در آخرالزمان بحث علنی شدن قمار در امت اسلام است. که امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْقِمَارَ قَدْ ظَهَرَ»[۵۸]: و دیدی که مردم علناً قمار می کنند.
از نمونههای دیگر قماربازی در آخرالزمان، روی آوردن مردم به انواع بازیهای حرام است که در روایتی برای نمونه به شطرنج و طاس بازی اشاره نموده است:
در روایتی است که: «مر علی, بقوم یلعبون بالشطرنج فقال یأتی على الناس زمان یلعبون بها و لا یلعب بها إلا کل جبار و الجبار من النار یعنی الشطرنج»[۵۹]: امام علی, در کنار افرادی میگذشت که شطرنج بازی می کردند پس فرمود: روزگاری خواهد آمد که مردم با آن بازی خواهند کرد و کسی با آن بازی نمیکند مگر زورگویان، و زورگو از آتش است –و مراد از آتش شطرنج است-.
و در روایتی رسول خدا۳ به ابن مسعود فرمود: « سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … لَاعِبُونَ بِالْکِعَابِ»[۶۰]: اقوامی بعد از من خواهند آمد که طاس بازی کنند.
«کعاب» نوعی بازی از نوع «نرد» است[۶۱]. و «نرد» نوعی بازی با استخوان است.[۶۲]
۲-۱-۱-۱۲- سستی در حل مشکلات
رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … تهاونوا بالمعضلات»[۶۳]: هنگامی که مردم در پرداختن به حل مشکلات سستی و کوتاهی کنند.
۲-۱-۱-۱۳- رشوه و رشوه گیری
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان به صعصعه بن صوحان میفرماید: «احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا … وَ أَخَذُوا الرِّشَا»[۶۴]: بدان که از نشانه هایش این باشد که مردم رشوه بگیرند.
۲-۱-۱-۱۴- شهادتهای ناروا
۲-۱-۱-۱۴-۱- شهادت دادن به کفر همدیگر
امام حسین, فرمود: «لا یکون الأمر الذی تنتظرونه حتى … یشهد بعضکم على بعضا بالکفر»[۶۵]: این امری که شما انتظار دارید نخواهد شد تا اینکه بعضی از شما در حق بعضی دیگر شهادت به کفر بدهند.
۲-۱-۱-۱۴-۲- معارضه برای شهادت دادن
امام علی, در بیان نشانه های مردم آخرالزمان فرمود: «و یتعارضون للشهادات»[۶۶]: و برای شهادت دادن معارضه می کنند (یعنی این میگوید من شهادت میدهم و آن میگوید من شهادت میدهم).
۲-۱-۱-۱۴-۳- ظهور شهادت دروغ
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا … وَ ظَهَرَتْ شَهَادَاتُ الزُّورِ»[۶۷]: بدان که نشانهاش این باشد که شهادتهای دروغ ظاهر شود.
۲-۱-۱-۱۴-۴- قسم خوردن بدون اضطرار و درخواست
امام علی, در بیان ویژگیهای مردم آخرالزمان فرمود: «تَحْلِفُونَ مِنْ غَیْرِ اضْطِرَارٍ»[۶۸]: قسم بخورید بدون اضطرار.
۲-۱-۱-۱۴-۵- شهادت دادن برای ظلم به همدیگر
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ النَّاسَ یَعْتَدُّونَ بِشَاهِدِ الزُّورِ»[۶۹]: و دیدی که مردم به وسیله شهادت دروغ، به همدیگر تعدی می کنند.
۲-۱-۱-۱۴-۶- شهادت دادن از روی هوا و هوس
رسولخدا۳ در بیان نشانهها فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … شَهِدُوا بِالْهَوَى»[۷۰]: تا ببینید طبق هوی و هوس شهادت دهند.
۲-۱-۱-۱۵- رواج ظلم
۲-۱-۱-۱۵-۱- شایع شدن ظلم
رسولخدا۳ درباره حضرت مهدی, این گونه میفرماید: «یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۷۱]: زمین را پر از عدل و داد می کند چنانچه پر از ظلم و جور شده بود.
۲-۱-۱-۱۵-۲- ظلم از جانب بزرگسالان
رسول خدا۳ در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «إِذَا … لَا یَرْحَمُ کَبِیرُکُمْ صَغِیرَکُمْ»[۷۲]: وقتی که بزرگِ شما رحم بر کوچکتان نکند.
۲-۱-۱-۱۵-۳- ظلم به غلامان و کنیزان
رسول خدا۳ در بیان نشانهها فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … ظَلَمُوا الْعَبِیدَ وَ الْإِمَاءَ»[۷۳]: تا ببینید که غلامان و کنیزان را ظلم کنند.
۲-۱-۱-۱۵-۴- ولایت ظالمان بر مردم
رسولخدا۳ در بیان ویژگیهای آخرالزمان به سلمان فارسی فرمود: «إِنَّ عِنْدَهَا … یَلِیهِمْ أَقْوَامٌ إِنْ تَکَلَّمُوا قَتَلُوهُمْ وَ إِنْ سَکَتُوا اسْتَبَاحُوهُمْ لِیَسْتَأْثِرُوا بِفَیْئِهِمْ وَ لِیَطَؤُنَّ حُرْمَتَهُمْ وَ لِیَسْفِکُنَّ دِمَاءَهُمْ وَ لِتُمْلَأَنَّ قُلُوبُهُمْ رُعْباً فَلَا تَرَاهُمْ إِلَّا وَجِلِینَ خَائِفِینَ مَرْعُوبِینَ مَرْهُوبِینَ»[۷۴]: آن وقت حکومت کند بر ایشان کسانیکه اگر سخن گویند بکشند ایشان را و اگر سکوت کنند مستأصل کنند ایشان را و حقشان را اختصاص به خود بدهند و حرمتشان را پایمال کنند و خونشان را بریزند و دلهاشان را پر از ترس کنند، نبینی ایشان را مگر ترسناک.
۲-۱-۱-۱۶- شیوع فقر
۲-۱-۱-۱۶-۱- رواج فقر در جامعه
امام صادق, فرمود: «إذا کثرت الحاجه و الفاقه فی الناس … فعند ذلک توقعوا أمر الله صباحا و مساء»[۷۵]: هر وقت در مردم بیچارگی و حاجتمندی زیاد شد پس در آن وقت روز و شب متوقع و منتظر فرج باشید.
و در روایت دیگری رسول خدا۳ فرمود: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى یَذْهَبَ الْحَیَاءُ مِنَ الصِّبْیَانِ وَ النِّسَاءِ وَ حَتَّى تُؤْکَلَ الْمَغَاثِیرُ کَمَا تُؤْکَلُ الْخَضِر»[۷۶]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه «مغاثیر» خورده شود همانطور که سبزی خورده می شود.
که این روایت غیر از منکر دانستن معروف و معروف دانستن منکر در آخرالزمان است چرا که این در حوزه رفتاری و کرداری انسانهاست و آن [یعنی روایت مذکور] در حوزه طبع و میل درونی افراد است. و ارتباط جمله اول روایت با جمله دوم را میتوان این گونه بیان کرد که در اثر فقر و رواج آن، مردم از روی ناچاری روی به خوردن چیزهایی میآورند که خوردن آنها واقعاً ناخوش آیند است ولی ناچاراً میخورند تا رفع جوع و گرسنگی شود. و همین فقر و گرسنگی است که ایمان انسان را میبرد و یکی از نتایجش روی آوردن به فساد و گناه است که زنان و کودکان در اثر فقر، به سمت فحشاء میروند و در اثر این فحشاء پرده حیاء نیز از ایشان میرود.
۲-۱-۱-۱۶-۲- هلاک شدن ضعفاء و فقراء
امام علی, فرمود: «و الضعیف عندهم هالک و القویّ عندهم مالک ، الغنى عندهم دوله»[۷۷]: و ضعیف نزد ایشان به هلاکت رسد و ثروتمندی نزد ایشان دولت است.
۲-۱-۱-۱۷- پیروی از لهویات و لغویات
۲-۱-۱-۱۷-۱- به دنبال زنان آوازه خوان و آلات موسیقی رفتن
امام علی, درباره نشانه های خروج دجال فرمودند: «احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا… وَ اتُّخِذَتِ الْقِیَانُ وَ الْمَعَازِفُ»[۷۸]: بدان که از نشانه هایش این است که مردم به دنبال زنان آوازه خوان هستند و آلات طرب و موسیقى به دست گرفته و نوازندگى کنند.
۲-۱-۱-۱۷-۲- نیکو دانستن دُهُل و آلات لهو
پیامبر۳ فرمودند: «إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ … یَسْتَحْسِنُونَ الْکُوبَهَ وَ الْمَعَازِفَ … إِلَى أَنْ قَالَ فَأُولَئِکَ یُدْعَوْنَ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ الْأَرْجَاسَ الْأَنْجَاسَ»[۷۹]: از نشانه های ساعت(ظهور) آن است که دهل و آلات لهو و موسیقی را نیکو پندارند تا آنجا که فرمود: پس ایشان در ملکوت آسمانها پلید و نجس خوانده میشوند.
۲-۱-۱-۱۸- نبودن خیر و اهل آن در جامعه
رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … یذهب الخیر و أهله و یبقى الشر و أهله»[۸۰]: هنگامی که خیر و اهل آن بروند و شر و اهل آن باقی بمانند.
۲-۲- انحرافات رفتاری در حوزه اقتصادی
۲-۱-۲-۱- انفاق مال برای غناء
رسول خدا۳ در بیان نشانه های آخرالزمان فرمودند: «حَتَّى تَرَوْنَ … أَنْفَقُوا الْمَالَ لِلْغِنَاءِ»[۸۱]: تا ببینید که مال را برای غناء انفاق کنند.
۲-۱-۲-۲- زیاد شدن مشکلات مالی و اقتصادی مردم
۲-۱-۲-۲-۱- گرانی و سختی زندگی
محمد بن مسلم میگوید: «إِنَ قُدَّامَ الْقَائِمِ بَلْوَى مِنَ اللَّهِ قُلْتُ مَا هُوَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَقَرَأَ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ»[۸۲] ثُمَّ قَالَ الْخَوْفُ مِنْ مُلُوکِ بَنِی فُلَانٍ وَ الْجُوعُ مِنْ غَلَاءِ الْأَسْعَارِ وَ نَقْصٌ مِنَ الْأَمْوَالِ مِنْ کَسَادِ التِّجَارَاتِ وَ قِلَّهِ الْفَضْلِ فِیهَا وَ نَقْصُ الْأَنْفُسِ بِالْمَوْتِ الذَّرِیعِ وَ نَقْصُ الثَّمَرَاتِ بِقِلَّهِ رَیْعِ الزَّرْعِ وَ قِلَّهِ بَرَکَهِ الثِّمَارِ ثُمَّ قَالَ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ عِنْدَ ذَلِکَ بِتَعْجِیلِ خُرُوجِ الْقَائِمِ ع»[۸۳]: شنیدم امام صادق, مىفرمود: همانا پیش از آمدن حضرت قائم, از جانب خداوند آزمایشى است؛ عرض کردم: قربانت گردم آن چیست؟ امام, این آیه را خواند: «هر آینه شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کاهش دادن مالها و جانها و میوهها، بیازمائیم و مژده بده به صبرکنندگان» آنگاه فرمود: ترس از سلاطین بنى فلان (بنى عباس) و گرسنگى: بواسطه گرانى نرخها، و کاهش مال: بوسیله کسادى وضع تجارت و بازار و کمى سود، و کاهش جانها: به مرگهاى عمومى و سریع، و کاهش محصول: به کمى غله و زراعت و بىبرکتى میوهها. سپس فرمود: «و مژده ده به صبرکنندگان» در آن هنگام به اینکه به زودى حضرت قائم, خروج کند.
رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … غلّت الأسعار»[۸۴]: هنگامی که قیمتها بالا رود.
که در نتیجه این گرانی و سختی زندگی، نارضایتی از زندگی را به همراه خواهد داشت که رسولخدا۳ فرمود: « اذا … قل الرضا»[۸۵]: هنگامی که خشنودی از زندگی و برنامه آن بسیار کم شود.
البته این نکته را هم باید گفت که وقتی از یک طرف، سختیها زیاد می شود از طرف دیگر نیز عرصه امتحانات الاهی در جامعه برای تشخیص مخلص و مؤمن از غیر آن، شیوع مییابد زیرا روایات زیادی در آخرالزمان به این مسأله مهم و سرنوشتساز اشاره کرده اند:
امام صادق, فرمود: «لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ یُمَحَّصُوا وَ یُمَیَّزُوا وَ یُغَرْبَلُوا وَ یَخْرُجُ مِنَ الْغِرْبَالِ خَلْقٌ کَثِیرٌ»[۸۶]: ناچار مردم باید امتحان بدهند و تمییز داده شوند و زود است که از غربال، مردم بسیاری خارج شوند.
۲-۱-۲-۲-۲- بدهکار بودن اکثر مردم
و در روایتی امام علی, فرمود: «اذا … طلبت الدیون»[۸۷]: وامها درخواست شود (یعنی اکثر مردم مدیون باشند لذا مورد مطالبه واقع شوند).
۲-۱-۲-۳- تجمّلگرایی
۲-۱-۲-۳-۱- تجملگرایی در خانه
در این بخش دو دسته روایت داریم.
الف) روایاتی که دال بر زیبا و مجلل ساختن خانهها است.
امام علـی, در بیان نـشانههای آخرالزمـان فرمود: «إِذَا … زَخْرَفُوا الْجِدَارَاتِ »[۸۸]: هنگامـی که دیـوارها را آذین بندی و مجلل کنند.
که این نوع روایات شاید میخواهند بگوید که مردم نوعی دلبستگی شدیدی به دنیا پیدا می کنند و همه چیزشان دنیا می شود و در خانههایی زندگی می کنند که رفاه کامل و تجمل و دوری از خدا و دین در آن نمایان است که اینطور زندگی کردن، قطعاً مذموم است.
ب) روایاتی که دال بر محکم و بلند ساختن خانهها است.
رسولخدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … یَبْنُونَ الدُّورَ وَ یُشَیِّدُونَ الْقُصُورَ … قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ تَتَّخِذُونَ مَصانِعَ لَعَلَّکُمْ تَخْلُدُونَ وَ إِذا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِینَ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ … قَالَ اللَّهُ تَعَالَى وَ فَرِحُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا مَتاعٌ»[۸۹]: خانهها مىسازند و کاخها بر افراشته و محکم مىکنند و خداوند میفرماید: (خانههایى ساختهاید، گویا در آنها ابدى خواهید بود، و چون جباران شکل و قیافه مىگیرید و رفتار مىکنید، از خدا بترسید و از وى اطاعت کنید) و خداوند میفرماید: (و به زندگى دنیا سخت دلخوش شدند و زندگى دنیا نسبت به آخرت جز متاعى ناچیز نمىباشد).
که شاید مراد از این روایات این باشد که مردم همانند جباران و زورگویان زندگی می کنند و فریفته و دلبسته دنیا شده اند و لذا اگر روایت فوق را به صورت تعجبی معنا کنیم بهتر است که: «اینان چه خانههایی میسازند و چه کاخهای –مجلل و زیبایی- میسازند که در آن نه رنگ و بوی خدا است و نه معنویت و همه زندگیاشان را دنیا فرا گرفته است و به مستمندان توجهی ندارند».
و یا شاید مرادِ از این گونه خانه ساختن، برای در امان ماندن از ناامنی باشد که این ضعیفتر از حالت اول است.
۲-۱-۲-۳-۲- تجملگرایی در مساجد
رسولخدا۳ به سلمان فرمود: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … تُزَخْرَفُ الْمَسَاجِدُ کَمَا تُزَخْرَفُ الْبِیَعُ وَ الْکَنَائِسُ … وَ تَطُولُ الْمَنَارَاتُ»[۹۰]: ای سلمان! آن وقت مسجدها را زینت به طلا کنند چنانچه معبد یهود و نصاری زینت شده و منارهها را طولانی سازند.
که این غیر از پاکیزه زیبا بودن مساجد است زیرا تجمل آن است که زیبایی در حدی باشد که از توجه مردم به معنویات کاسته شود چرا که روح انسان هر چه به سمت راحتی و آسایش مادی سوق داده شود نمیتواند در مسیر کمال پیش رود چرا که در بین راه متوجه زخارف دنیا گردیده است.
۲-۱-۲-۴- خوردن مال یتیم
از دیگر انحرافات در آخرالزمان خوردن مال یتیم است که به حالات زیر نمود پیدا می کند.
۲-۱-۲-۴-۱- خوردن مال یتیم با فریب دادن
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ مَنْ أَکَلَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى یُحَدَّثُ بِصَلَاحِهِ»[۹۱]: هر گاه دیدى کسى که مال یتیم میخورد در عین حال از صلاح و خوبى خود خبر میدهد.
۲-۱-۲-۴-۲- حلال دانستن خوردن مال یتیم
امام علی, فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ … یُسْتَحَلُّ فِیهِ أَمْوَالُ الْیَتَامَى»[۹۲]: روزگاری بر مردم بیاید که در آن (خوردن) اموال یتیمان را حلال دانند.
۲-۱-۲-۴-۳- شایع شدن خوردن مال یتیم
امامعلی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «إِذَا … أَکَلُوا مَالَ الْیَتِیمِ»[۹۳]: هنگامی که مال یتیم را بخورند.
۲-۱-۲-۵- خرج اموال در مسیرهای نادرست
۲-۱-۲-۵-۱- خرج اموال در ناخشنودی خداوند
امام صادق, فرمود: «وَ رَأَیْتَ الْعَظِیمَ مِنَ الْمَالِ یُنْفَقُ فِی سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»[۹۴]: و دیدی که بخش عظیمی از مال صرف در غضب خداوند می شود.
و این در حالی است که امام کاظم, فرمود: «إِیَّاکَ أَنْ تَمْنَعَ فِی طَاعَهِ اللَّهِ فَتُنْفِقَ مِثْلَیْهِ فِی مَعْصِیَهِ اللَّه»[۹۵]: برحذر باش که چیزی را از خرج کردن در اطاعت خدا دریغ نمایی، که آن وقت دو برابر آن را در معصیت خداوند خرج خواهی کرد.
همانطور که کسبِ مال، باید از راه مشروع باشد برای مصرف آن نیز مواردی خاص و معین توصیه شده است. آنجا که امام سجاد, فرمود: «وَ أَمَّا حَقُ الْمَالِ فَأَنْ لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ وَ لَا تُنْفِقَهُ إِلَّا فِی حِلِّهِ»[۹۶]: و اما حق مال آن است که آن را از راه حلال به دست بیاوری و در راه مشروع و حلال هم انفاق نمایی.
۲-۱-۲-۵-۲- خرج در راه غیر خدا
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الرَّجُلَ یُنْفِقُ الْکَثِیرَ فِی غَیْرِ طَاعَهِ اللَّهِ وَ یَمْنَعُ الْیَسِیرَ فِی طَاعَهِ اللَّهِ»[۹۷]: و دیدی که مرد (مردم) در راه غیر رضای خدا، زیاد انفاق نموده و در راه خداوند از انفاق کم هم مانع میشوند.
۲-۱-۳- انحرافات رفتاری در حوزه سیاسی
۲-۱-۳-۱- زیاد شدن جنگها
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْخَرَابَ قَدْ أُدِیلَ مِنَ الْعُمْرَانِ »[۹۸]: و دیدی که خرابی بر عمران و آبادی فزونی یافته است.
که همین غلبه خرابی بر عمران و آبادی احتمالاً دال بر وقوع جنگهای متعدد در آخرالزمان است که در اثر آن، آبادیها به خرابه تبدیل و تعداد خرابهها بر آبادیها بیشتر می شود.
و در روایت دیگر پیامبر۳ فرمود: « لا تقوم الساعه حتى … یخرب العامر و یعمر الخراب»[۹۹]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه آبادیها خراب گردند و خرابهها آباد گردند.
در بیان این روایت باید گفت که مراد از «یخرب العامر» همین ویرانی شهرها و کشورها به خاطر جنگ است و مراد از «یعمر الخراب» آواره شدن مردم و رفتن آنها به خرابهها و بیابانها میباشد که با حضورشان در آن خرابهها، سبب آبادانی آنجا میگردند.
۲-۱-۳-۲- رواج بی عدالتی
در روایتی رسولخدا۳ فرمود: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى یَمْلِکَ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی، یُوَافِقُ اسْمُهُ اسْمِی، یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا، کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْرا»[۱۰۰]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه زمین را مردی از فرزندانم که اسمش موافق با اسم من است تصاحب کند و آن را پر از عدل و داد کند همانطور که پر از ظلم و جور شده بود.
۲-۱-۳-۳- بی توجهی و تساهل مردم نسبت به امور مملکتی
در روایتی متقی هندی در باب نشانه های آخرالزمان آورده است که: «سیکون علیکم أئمه یملکون أرزاقکم یحدثوکم فیکذبونکم ، ویعملون فیسیئون العمل لا یرضون منکم حتى تحسنوا قبیحهم وتصدقوا کذبهم …»[۱۰۱]: بوده باشد برای شما پیشوایانی که ارزاق شما را مالک شوند و شما را حدیث کنند (یعنی وعده دروغ بدهند) پس به شما دروغ بگویند و عملشان بد باشد. راضی نمیشوند از شما مگر وقتی که کارهای زشتشان را تحسین کنید و هر چه دروغ میگویند تصدیقشان کنید.
بخش دوم: انحرافات اخلاقی
در این بخش آن دسته از روایاتی را که دال بر انحرافات اخلاقی است آوردهایم و هر آنچه را که مردم در حوزه اخلاق در آخرالزمان بدان مبتلا میشوند را از روایات استخراج نموده و در این بخش گنجاندهایم.
۲-۲-۱- انحرافات اخلاقی در حوزه فردی
۲-۲-۱-۱- کم شدن اخلاص
رسول خدا۳: «إِنَّ مِنْ أَشْرَاطِ الْقِیَامَهِ … تَکْثُرُ الصُّفُوفُ وَ یَقِلُّ الْإِخْلَاصُ»[۱۰۲]: از نشانه های قیامت این است که صفوف نمازگزاران زیاد است و لی اخلاص ایشان کم است.
۲-۲-۱-۲- آمیزش با حیوانات
یکی دیگر از انحرافاتی که در آخرالزمان در جهان و حتی در جامعه اسلامی بروز پیدا می کند آمیزش جنسی با حیوانات میباشد که در روایتی امام صادق, آن را به شدت مذمت نموده است. تا آنجا که فرمود: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْبَهَائِمَ تُنْکَحُ»[۱۰۳]: و دیدی که با حیوانات عمل جنسی انجام می دهند.
با این بیان که این عمل در روایات به شدت مورد نکوهش قرار گرفته از آن جمله این که امام صادق, از رسولخدا۳ روایت می کند که فرمودند: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ نَکَحَ بَهِیمَهً»[۱۰۴]: مورد لعت است، هر کس که با حیوانات، نکاح (یعنی عمل جنسی) انجام دهد.
و مجازات کسی که این عمل قبیح را انجام دهد، حد زنا میباشد. همانطور که در روایتی ابوبصیر از امام صادق, در رابطه با کسی که با حیوانی آمیزش جنسی انجام دهد و دخول هم محقق شده باشد، سؤال کرد، حضرت فرمودند: «عَلَیْهِ الْحَدُّ»[۱۰۵]: پس مجازاتش اجرای حد است.
۲-۲-۱-۳- زیاد شدن رذائل اخلاقی
۲-۲-۱-۳-۱- بخل
رسولخدا۳ فرمودند: «و الذی نفسی بیده! لا تقوم الساعه حتى یظهر البخل»[۱۰۶]: قسم به کسی که جانم به دست اوست بر پا نشود ساعت ظهور تا اینکه ظاهر بشود بخل.
و در روایت دیگر رسولخدا۳ فرمودند: «لا یزداد الناس إلا شحا»[۱۰۷]: زیاد نکنند مردم مگر بخل را.
در دو روایت فوق واژه های «بخل» و «شُحّ» آمده است که در ظاهر معنایشان همان بخل است ولی در «شُحّ» غیر از معنای بخل ، معنای «حرص» هم نهفته است.[۱۰۸] یعنی مردم در آخرالزمان علاوه بر بخل زیادی که در وجودشان رشد می کند، حرص و طمع به دنیا و مال دنیا نیز در وجودشان میباشد.
۲-۲-۱-۳-۲- تکاثر و فخر فروشی
پیامبر۳ به ابن مسعود اینگونه میفرماید: «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … یَتَفَاضَلُونَ بِأَحْسَابِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَهٍ تُجْزى * إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى * وَ لَسَوْفَ یَرْضى»[۱۰۹]»[۱۱۰]: اى پسر مسعود! آنان به تبار و دارایى خویش به یکدیگر برترى نشان مىدهند و این در حالی است که خدای تعالی میفرماید: «و هیچ کس را به قصد پاداشیافتن نعمت نمىبخشد، * جز خواستنِ رضاى پروردگارش که بسى برتر است [منظورى ندارد]. * و قطعاً بزودى خشنود خواهد شد.».
۲-۲-۱-۳-۳- تکبر
پیامبر۳ فرمودند: «حَتَّى تَرَوْنَ … دَبَّ الْکِبْرُ فِی الْقُلُوبِ کَدَبِیبِ السَّمِّ فِی الْأَبْدَانِ»[۱۱۱]: تا ببینید که سرایت کند تکبر در دلها مثل سرایت کردن سم در بدنها.
۲-۲-۱-۳-۴- حرص و طمع
یکی از امراض خطرناک برای روح و جسم انسان حرص است که انسان باید پیوسته از آن به دور باشد، متأسفانه در آخرالزمان خیلی شایع می شود. و از شیوع آن امامان معصوم هم هشدار دادهاند. اما لازم است که فرق اندکی بین حرص و طمع قرار بدهیم و آن این است که «حرص» همان « زیاده روى در آزمندى و میل و اراده است»[۱۱۲] و «طمع» عبارتست از « تمایل نفس به چیزى از روى آرزوى شدید و آزمندى است»[۱۱۳].
پیامبر۳ فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … یُظْهِرُونَ الْحِرْصَ الْفَاحِشَ»[۱۱۴]: گروهی بعد از من خواهند آمد که حرصِ فاحش را آشکارا –از درون خود- ظاهر می کنند.
و در روایتی رسولخدا۳ فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … کَثُرَ الطَّمَعُ»[۱۱۵]: تا ببینید که طمع زیاد گردد.
۲-۲-۱-۳-۵- حسادت
رسولخدا۳ در بیان انحرافات آخرالزمان فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … یَحْسُدُ الرَّجُلُ أَخَاهُ»[۱۱۶]: تا ببینید مرد نسبت به برادرش حسادت کند.
۲-۲-۱-۳-۶- دروغ گویی
امام علی, فرمود: «و غار الصدق و فاض الکذب»[۱۱۷]: و راستگویی پنهان گردد و دروغگویی آشکار شود.
۲-۲-۱-۳-۷- چاپلوسی
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الثَّنَاءَ قَدْ کَثُرَ»[۱۱۸]: و دیدی که تعریف بیجا زیاد شود.
۲-۲-۱-۳-۸- سخن چینی
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الشَّرَّ قَدْ ظَهَرَ وَ السَّعْیَ بِالنَّمِیمَهِ»[۱۱۹]: و دیدی که شر و سخنچینی در میان مردم ظاهر گشته است.
۲-۲-۱-۳-۹- سوء ظن
و در جای دیگر رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … ساءت الظنون»[۱۲۰]: هنگامی که افراد جامعه نسبت به یکدیگر بد بین شوند و سوء ظن و عدم اعتماد بر جامعه سایه افکند.
۲-۲-۱-۳-۱۰- تهمت زدن
فضای صدور برخی از روایات آخرالزمان حاکی از آن است که نشان از شیوع تهمت زدن به همدیگر در جامعه اسلامی میباشد. آنجا که امام صادق, در طی روایتی اینگونه میفرماید: «لا یکون ذلک الأمر حتى … یسمی بعضکم بعضا کذابین»[۱۲۱]: نبوده باشد امری را که می خواهید (یعنی ظهور حضرت حجت,) مگر وقتی که همدیگر را دروغگو نام گذارید.
بیان: این که دروغگو نامیدن همدیگر، در مواردی نیز به تهمت زدن به یکدیگر منجر می شود. مثلاً شما در یک مناقشهای با شخص دیگر -در حالی که دروغگو نیست- او را دروغگو مینامید. لذا شما علاوه بر اشتباهی که کردهاید به او تهمت دروغگو بودن را نیز زدهاید. که امثال این اتفاقات در جامعه اسلامی متأسفانه کم نیست.
۲-۲-۱-۳-۱۱- شیوع نفاق
پیامبر۳ فرمود: «سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلَانِیَتُهُمْ طَمَعاً فِی الدُّنْیَا»[۱۲۲]: زود است بیاید بر امت من زمانی که در آن باطنشان بد شود و ظاهرشان نیکو شود برای طمعی که به دنیا دارند.
و در روایت دیگری امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ رِیَاحَ الْمُنَافِقِینَ وَ أَهْلِ النِّفَاقِ دَائِمَهً وَ رِیَاحَ أَهْلِ الْحَقِّ لَا تُحَرَّکُ»[۱۲۳]: و دیدی که پرچم نفاق و منافقان به اهتزار در آمده است ولی از حق خبری نیست.
۲-۲-۱-۴- نبودن گذشت
در روایتی رسول خدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … ذهبت الرحمه من القلوب»[۱۲۴]: هنگامی که رحمت و گذشت از قلوب مردم برود.
۲-۲-۱-۵- خود ستایی
رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … ذکّى کل امرئ نفسه و عمله»[۱۲۵]: هنگامی که افراد از اخلاق و کار خویش تعریف کنند.
۲-۲-۱-۶- زهد ظاهری
در روایتی است که فرمود: «لا تقوم الساعه حتى یکون الزهد روایه»[۱۲۶]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه زهد، سخنی و گفتاری باشد.
۲-۲-۱-۷- شکم پرستی
از دیگر انحرافات آخرالزمان شکم پرستی مردم است که به حالات زیر نمود پیدا می کند.
۲-۲-۱-۷-۱- بودن شکم به عنوان خدای مردم
رسولخدا۳ به ابن مسعود فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … آلِهَتُهُمْ بُطُونُهُمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ» إِلَى قَوْلِهِ «أَ فَلا تَذَکَّرُونَ»[۱۲۷] وَ مَا هُوَ إِلَّا مُنَافِقٌ جَعَلَ دِینَهُ هَوَاهُ وَ إِلَهَهُ بَطْنَهُ کُلَّمَا اشْتَهَى مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ لَمْ یَمْتَنِعْ مِنْهُ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «وَ فَرِحُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ إِلَّا مَتاعٌ»[۱۲۸]»[۱۲۹]: مردمانی بعد از من خواهند آمد که شکم هایشان خدایانشان باشند این جاست که خدای تعالی فرمود: « پس آیا دیدى کسى را که هوس خویش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او و دلش مُهر زده … است؟ … آیا پند نمىگیرید» و نیست او جز دورو که دینش را هوا و خدایش را شکمش قرار داده هرگاه میل به حلال و حرام پیدا مىکند جلوگیرى از آن نمىشود و فرموده خداى تعالى است که: « و [لى آنان] به زندگى دنیا شاد شدهاند، و زندگى دنیا در [برابر] آخرت جز بهرهاى [ناچیز] نیست.»
۲-۲-۱-۷-۲- همت و تلاش برای شکم
رسولخدا۳ به ابن مسعود فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … هِمَّتُهُمْ بُطُونُهُمْ أُولَئِکَ هُمْ شَرُّ الْأَشْرَارِ الْفِتْنَهُ مَعَهُمْ وَ إِلَیْهِمْ یَعُودُ یَا ابْنَ مَسْعُودٍ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَى «أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ ما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ»[۱۳۰]»[۱۳۱]: اقوامی بعد از من خواهند آمد که همتشان شکمهایشان است ایشان شرورترین اشرارند، فتنه با ایشان است و –عوقب شومش نیز- به سوی ایشان بر میگردد. ای پسر مسعود! این گفته خداوند است که فرمود: « مگر نمىدانى که اگر سالها آنان را برخوردار کنیم، و آن گاه آنچه که [بدان] بیم داده مىشوند بدیشان برسد، آنچه از آن برخوردار مىشدند، به کارشان نمىآید [و عذاب را از آنان دفع نمىکند]»
۲-۲-۱-۷-۳- عشق و علاقه به خوردن
رسول خدا۳ در توصیهای به ابن مسعود فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … أَجْسَادُهُمْ لَا تَشْبَعُ وَ قُلُوبُهُمْ لَا تَخْشَعُ»[۱۳۲]: مردمی بعد از من خواهند آمد که بدن هاشان –از خوردن- سیر نمی شود و قلوبشان –از یاد خدا- خاشع و فروتن نمی شود.
بیان: و این کاملاً مشهود است که وقتی انسان شکمش پر می شود و شکم پرست شد، روح معنویت نیز از او رخت بر میبندد. و در روایات نیز داریم که امام سجاد, فرمود: «إنَّ قَسوَهَ البِطنَهِ و فَترَهَ المَیلَهِ و سُکرَ الشِّبَعِ و غِرَّهَ المُلکِ مِمّا یُثَبِّطُ و یُبطِئُ عَنِ العَمَلِ و یُنسِی الذِّکرَ»[۱۳۳]: پر خورى و سستى اراده و مستى سیرى و غرور قدرت ، از عوامل باز دارنده و کند کننده در عمل است و یاد [خدا] را از دل مىبرد .
۲-۲-۱-۸- شهوترانی
از دیگر انحرافاتی که بین مردم شایع می شود شهوت و شهوترانی است که در آخرالزمان خیلی از مردم بدان مبتلا هستند که حالاتش به صورت زیر است.
۲-۲-۱-۸-۱- تبعیت از هوی و هوس
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا .. وَ اتَّبَعُوا الْأَهْوَاءَ»[۱۳۴]: بدان که از آن نشانهها این باشد که هوی و هوس را تبعیت کنند.
و در روایتی رسول خدا۳ به ابن مسعود فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … رَاکِبُونَ الشَّهَوَاتِ … یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ … اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا»[۱۳۵]»[۱۳۶]: اقوامی بعد از من خواهند آمد که بر مرکب شهوت سوارند و این گفته خداوند است که فرمود: «آن گاه، پس از آنان جانشینانى به جاى ماندند که … از هوسها پیروى کردند، و به زودى [سزاى] گمراهىِ [خود] را خواهند دید.»
۲-۲-۱-۸-۲- همت مردم به شهوت
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ النَّاسَ هَمُّهُمْ بُطُونُهُمْ وَ فُرُوجُهُمْ لَا یُبَالُونَ بِمَا أَکَلُوا وَ بِمَا نَکَحُوا »[۱۳۷]: و دیدی که همّ و هدف مردم پر کردن شکم و ارضای غرایز جنسی است و برایشان فرقی نمی کند که چه بخورند و از چه راهی ازدواج کنند..
۲-۲-۱-۸-۳- گوناگونی هوسهای نفسانی
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «احْفَظْ فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا … اخْتَلَفَتِ الْأَهْوَاءُ»[۱۳۸]:بدان که از نشانهها آن باشد که هوسها و خواهشها –ی نفسانی- مختلف باشد.
یعنی هر کسی که مبتلای به هوا پرستی است به حالات گوناگونی شهوت رانی می کند. یا این که بگوییم هر کس به نحوی به دنبال شهوت مخصوص به خود است که این، می تواند شهوت فرج، شکم، قدرت، خشم و غضب و … باشد.
۲-۲-۱-۸-۴- بذل جان به خاطر شهوت
و در جای دیگر رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … تهادوا أنفسهم بالشهوات»[۱۳۹]: هنگامی که جان خود را به یکدیگر به خاطر شهوتهای زیادی که دارند، بذل کنند.
۲-۲-۱-۹- طولانی شدن آرزوها
امام علی, در بیان ویژگیهای مردم آخرالزمان فرمود: «و تطول الآمال»[۱۴۰]: و آرزوها طولانی باشد.
این طولانی شدن آرزو به نحوی غفلت نیز قلمداد می شود به گونه ای که شخص تمام توجهاش رسیدن به آرزوهای نامعقول و هوسگونه است که سبب می شود از یاد خدا و نیز مرگ که ممکن است او را غافلگیر کند، غافل بماند.
۲-۲-۱-۱۰- کم شدن حیاء
امام علی, فرمود: «إِذَا … قَلَّ الْحَیَاءُ»[۱۴۱]: هنگامی که حیاء کم شود.
۲-۲-۱-۱۱- آشکار شدن خباثتهای درونی
رسولخدا۳ به حذیفه بن یمان فرمود: «اذا … تبینت الاشراط»[۱۴۲]: هنگامی که پرده از روی باطن افراد برداشته شود.
۲-۲-۱-۱۲- کم و ظاهری شدن ورع
در آخر الزمان «ورعِ» مردم، کم و یا ظاهری می شود. در تعریف «وَرَع» گفتهاند که: «الوَرَعُ فی الأصل الکف عن المحارم و التحرج منها»[۱۴۳]: ورع در اصل دور شدن از کارهای حرام و دوری از آنها میباشد.
رسول خدا۳ فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … قَلَّ الْوَرَعُ»[۱۴۴]: تا ببینید که ورع کم شود.
و در روایت دیگری است که: «لا تقوم الساعه حتى یکون … الورع تصنعا»[۱۴۵]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا این که ورع تصنعی و ساختگی باشد.
۲-۲-۱-۱۳- کم شدن وفا
رسولخدا۳ فرمود: «حتَّى تَرَوْنَ … قَلَّ الْوَفَاءُ»[۱۴۶]: تا ببینید که وفا کم شود.
۲-۲-۲- انحرافات اخلاقی در حوزه اجتماعی
۲-۲-۲-۱- ازدواج با محارم
امام صادق, فرمودند: «فَإِذَا رَأَیْتَ ذَوَاتِ الْأَرْحَامِ یُنْکَحْنَ وَ یُکْتَفَى بِهِنَّ»[۱۴۷]: و دیدی که با محارم خود ازدواج می کنند و به آنها اکتفاء مینمایند.
پیامبر۳ شدت و بزرگی گناه با محارم را در کفر دانسته و در یکی از سفارشاتش به علی, فرمود: «یَا عَلِیُّ کَفَرَ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّهِ عَشَرَهٌ وَ ذَکَرَ مِنْهَا نَاکِحَ الْمَرْأَهِ حَرَاماً فِی دُبُرِهَا وَ مَنْ نَکَحَ ذَاتَ مَحْرَمٍ مِنْهُ»[۱۴۸]: به خدای عظیم ده طایفه از این امت کفر ورزید: یکی از آنها کسی است که با زنی از را حرام عمل لواط انجام دهد و دیگر کسی که با یکی از محارم خویش، آن عمل شنیع (لواط) را مرتکب شود.
این عمل شرم آور نیز مانند خیلی از انحرافات در آخرالزمان در میان بعضی از افراد جامعه عملی شده و به وسیله ازدواج با محارم از ازدواج با دیگران بی نیاز میشوند. مجازات ازدواج با محارم به این ترتیب است که با شمشیر کشته شود همان طور که امام صادق, فرمود: «مَنْ أَتَى ذَاتَ مَحْرَمٍ ضُرِبَ ضَرْبَهً بِالسَّیْفِ أَخَذَتْ مِنْهُ مَا أَخَذَتْ»[۱۴۹]: هر کس با محرم خویش عمل زنا شویی انجام دهد یک ضربه با شمشیر زده شود، هر چه از او بگیرد. و اگر هم زنده ماند در زندان میماند تا بمیرد.
۲-۲-۲-۲- انحراف در امانت و امانتداری
۲-۲-۲-۲-۱- کم شدن امانتداری
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمودند: «إِذَا … قَلَّتِ الْأَمَانَاتُ وَ کَثُرَتِ الْخِیَانَاتُ»[۱۵۰]: هنگامی که امانت داری کم شد وخیانتکاری زیاد شد.
۲-۲-۲-۲-۲- ضایع کردن امانات
امام علی, در بیان نشانه های ظهور فرمودند: «فَإِنَّ عَلَامَهَ ذَلِکَ إِذَا … وَ أَضَاعُوا الْأَمَانَهَ»[۱۵۱]: بدان که نشانهاش این که در آن هنگام امانت را ضایع گردانند.
۲-۲-۲-۲-۳- خائن بودن امینان
پیامبر۳ به سلمان فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … أُمَنَاءَ خَوَنَهً»[۱۵۲]: ای سلمان! آن وقت امناء خائن باشند.
۲-۲-۲-۳- عدم رعایت حرمت مؤمن
پیامبر۳ به ابن مسعود فرمودند: «یا ابن مسعود! إن من علم الساعه وأشراطها … أن تکثر … الغمازون»[۱۵۳]: آگاه باشید که یکی از علایم و نشانه های ساعت ظهور آن است که به یکدیگر با چشم و غیره به قصد اهانت به هم اشاره می کنند.
واژه «الغمّازون» اسم فاعل و صیغه مبالغه و از ریشه «غَمَزَ» به معنای اشاره با چشم می باشد[۱۵۴]، گرفته شده است. ولی این نوع اشاره باید یک بار معنایی منفی داشته باشد که دال بر نوعی انحراف اخلاقی و کثرت آن در آخرالزمان باشد که آن بار معنایی منفی همان، نگاه کردن با چشم به قصد اهانت میباشد، همانطور که قرآن میفرماید: «وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ یَتَغامَزُونَ»[۱۵۵] یعنى به یکدیگر با چشم و غیره به قصد اهانت بر مؤمنان اشاره میکردند.
۲-۲-۲-۴- ضرر دانستن صدقه و نبودن قصد قربت در پرداخت آن
رسولخدا۳ فرمود: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى… یَکُونَ الصَّدَقَهُ مَغْرَماً»[۱۵۶]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه صدقه را ضرر و خسارت مالی دانند.
۲-۲-۲-۵- قطع رحم
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْأَرْحَامَ قَدْ تَقَطَّعَتْ»[۱۵۷]: و دیدی که مردم قطع رحم می کنند.
۲-۲-۲-۶- ظاهر پسندی
از دیگر انحرافات شایع در آخرالزمان این است که مردم به درون افراد توجهی ندارند و همه چیز را در ظاهر دیگران میبینند و ملاک قضاوت را همان ظاهر بینی قرار می دهند.
رسولخدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَه»[۱۵۸]: بیاید زمانی بر امت من که نشناسند علماء را مگر به لباس نیکو و نشناسند قرآن را مگر به صوت نیکو و عبادت نکنند خدا را مگر در ماه رمضان و چون این طور شود خداوند مسلط کند بر ایشان شاهی را که نه علم داشته باشد و نه حلم و نه رحم.
که در ادامه روایت عذاب این نوع تفکر را هم به مردم گوشزد کرده است که تا مبادا به این رذیله اخلاقی مبتلا شوند.
۲-۲-۲-۷- فسق و گناه
گناهان در زندگی دنیوی و اخروی انسانها تأثیرات شوم و مخرّبی را می گذارد و ایشان را به انواع بلاها مبتلا میسازد. در روایات بسیاری امامان معصوم امت را به دور بودن از گناهان تشویق کرده اند و اثرات تباه کننده آن را گوشزد کرده اند. اما در روایات آخرالزمان که از ناحیه ایشان صادر شده است دیگر از جنبه انواع گناهان و اثرات آنها بحثی به میان نیامده است و گناهان را از جنبه های دیگر که در ذیل خواهد آمد مورد توجه قرار دادهاند:
۲-۲-۲-۷-۱- زیاد شدن گناهان
امام علی, در بیان ویژگیهای مردم آخرالزمان فرمود: «إِذَا … لَمْ یَخْشَوُا النَّقِمَاتِ وَ أَکْثَرُوا مِنَ السَّیِّئَات وَ أَقَلُّوا مِنَ الْحَسَنَاتِ وَ عَصَوْا رَبَّ السَّمَاوَاتِ»[۱۵۹]: زمانی که از عقوبت و مؤاخذه ابائی نداشته باشند گناهان را زیاد و کارهای نیک را کم انجام دادند و پروردگار آسمانها را نافرمانی نمودند.
۲-۲-۲-۷-۲- حب گناه
امام علی, فرمودند: «یحبّون الفساد و الغناء و الزنا»[۱۶۰]: فساد و غنا و زنا را دوست دارند.
۲-۲-۲-۷-۳- علنی شدن گناهان
امام علی, در بیان یکی از نشانه های خروج دجال که قبل از ظهور است فرمود: « إِذَا اسْتَعْلَنَ الْفُجُورُ وَ … الْإِثْمُ وَ الطُّغْیَانُ»[۱۶۱]: هنگامی که فجور و گناهان و طغیان علنی شدند.
۲-۲-۲-۷-۴- علنی شدن جرائم
رسول خدا۳ فرمودند: «حَتَّى تَرَوْنَ … ظَهَرَتِ الْجَرَائِمُ»[۱۶۲]: تا ببینید جرمها ظاهر گردند.
۲-۲-۲-۷-۵- تلاش در کسب معاصی
پیامبر۳ به سلمان فرمود: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … اکْتُسِبَتِ الْمَآثِمُ»[۱۶۳]: ای سلمان! آن وقت گناهان را کسب کنند.
۲-۲-۲-۷-۶- اعتکاف بر گناه
امام علی, در توصیف مردم آخرالزمان فرمودند: «وَ اعْلَمُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ أَنَّکُمْ فِی زَمَانٍ الْقَائِلُ فِیهِ بِالْحَقِّ قَلِیلٌ وَ اللِّسَانُ عَنِ الصِّدْقِ کَلِیلٌ وَ اللَّازِمُ لِلْحَقِّ ذَلِیلٌ أَهْلُهُ مُعْتَکِفُونَ عَلَى الْعِصْیَانِ»[۱۶۴]: بدانید خدایتان بیامرزاد! شما در زمانى به سر مىبرید که گوینده حق اندک است در آن، و زبان در گفتن راست ناتوان. آنان (یعنی مردم در آخرالزمان) که با حقّاند خوار هستند و به نافرمانى- خدا- گرفتار شده اند.
۲-۲-۲-۷-۷- عادت به گناه و غرق در آن شدن
امام صادق, فرمودند: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الرَّجُلَ إِذَا مَرَّ بِهِ یَوْمٌ وَ لَمْ یَکْسِبْ فِیهِ الذَّنْبَ الْعَظِیمَ مِنْ فُجُورٍ أَوْ بَخْسِ مِکْیَالٍ أَوْ مِیزَانٍ أَوْ غِشْیَانِ حَرَامٍ أَوْ شُرْبِ مُسْکِرٍ کَئِیباً حَزِیناً یَحْسَبُ أَنَّ ذَلِکَ الْیَوْمَ عَلَیْهِ وَضِیعَهٌ مِنْ عُمُرِهِ»[۱۶۵]: و دیدی که در هر روزی که بر مرد بگذرد و در آن روز، مرتکب معصیتی مانند خوردن مال حرام، شرب مسکرات، یا کم فروشی یا غش در معامله نشود، آن روز برای او، روزِ سختی خواهد بود و گمان می کند که آن روز از عمرش ضایع شده است.
و این یعنی افراد معتاد به گناه اگر یک روز گناه نداشته باشند احساس می کنند عمرشان تباه و به بیهودگی سپری گشته است.
بخش سوم: انحرافات اعتقادی
این بخش از انحرافات مربوط به آن دسته از انحرافاتی است که مردم در حوزه اعتقادی، در آخرالزمان مبتلای بدان هستند. لذا با توجه به اهمیت موضوع آنها را در دستههای زیر قرار دادهایم.
۲-۳-۱- انحرافات اعتقادی در حوزه فردی
۲-۳-۱-۱- سهلانگاری در پرداخت حقوق شرعیه
برخی از روایات آخرالزمان به نحوی اشاره به این مطلب دارند که مردم در آخرالزمان از دادن حقوق شرعیه مثل خمس و زکات خودداری و یا کوتاهی می کنند.
۲-۳-۱-۱-۱- عدم پرداخت زکات
رسولخدا۳ به سلمان فرمود: «یَا سَلْمَانُ إِذَا … قَطَعْتُمْ زَکَاتَکُمْ»[۱۶۶]: ای سلمان! وقتی که زکات را ندهید.
۲-۳-۱-۱-۲- حیف و میل اموال خمس
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ أَمْوَالَ ذَوِی الْقُرْبَى تُقْسَمُ فِی الزُّورِ وَ یُتَقَامَرُ بِهَا وَ یُشْرَبُ بِهَا الْخُمُورُ»[۱۶۷]: و دیدی که خمس آل محمد (سهم امام علیه السلام و سهم سادات) در راه باطل تقسیم می شود و با آن قمار بازی نموده و میخوارگی می کنند.
۲-۳-۱-۱-۳- تجارت با وجوهات شرعی
از دیگر انحرافات این باشد که عدهای از مردم با وجوهات شرعی ابتدا تجارت می کنند بعد آنها را پرداخت می کنند. یعنی در پرداخت وجوهات، سهل انگاری به خرج می دهند، در حالی که پرداخت آنها واجب فوری است. به هر حال در روایتی این عمل را سبب هلاکت امت اسلام میدانند: «إذا … هذه الامه … اتجروا بالزکاه فعند ذلک هلاکهم لیزدادوا إثما»[۱۶۸]: وقتی این امت با زکات تجارت کردند پس آن وقت وقتِ هلاکشان خواهد بود تا گناهانشان زیاد شود.
۲-۳-۱-۲- عدم پایبندی مؤمنین به اعتقادات
۲-۳-۱-۲-۱- اکتساب دنیا به وسیله دین
امام علی, فرمود: «یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ … تَأْخُذُ … الصَّالِحُونَ یَأْکُلُونَ الدُّنْیَا بِالدِّینِ»[۱۶۹]: اقوامی در آخرالزمان خواهند آمد که صالحین و مؤمنان ایشان با ابزار دین، دنیا را به دست میآورند.
۲-۳-۱-۲-۲- ابتلاء به انحرافات اخلاقی
در روایتی است که: «تقصدنکم نار هی الیوم خامده … تغشى الناس ، فیها عذاب ألیم، تأکل الانفس والاموال … قیل: یا رسول! أسلیمه هی یومئذ على المؤمنین والمؤمنات؟ قال، و أین المؤمنون والمؤمنات یومئذ؟ هم شر من الحمر یتسافدون کما تتسافد البهائم ولیس فیهم رجل یقول مه مه»[۱۷۰]: قصد کند شما را آتشی که امروز خاموش است و مردم را فرو گیرد. در آن عذابی است دردناک، جان و مال مردم را بخورد. گفته شد یا رسول الله آیا این برای مؤمنین و مؤمنات آن روز، سالم است؟ (یعنی ضرری برای ایشان ندارد) فرمود: آن روز مؤمنین و مؤمنات کجایند؟! ایشان شرورترند از الاغهایند ، در بین راه مثل حیوانات با هم جماع می کنند و کسی نیست که به ایشان بگوید بس است.
۲-۳-۱-۲-۳- دل مردگی
امام علی, فرمود: «لیخرجن رجل من ولدی عند اقتراب الساعه حین تموت قلوب المؤمنین کما تموت الابدان»[۱۷۱]: خروج خواهد کرد مردی از اولاد من در نزدیکی ساعت (ظهور) وقتی که دلهای مؤمنین، مرده باشد چنانچه بدنها میمیرد.
۲-۳-۱-۲-۴- خشم و نفاق
رسولخدا۳ فرمود: «مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ … قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ مُتَبَاغِضَهٌ وَ أَلْسِنَتُهُمْ مُخْتَلِفَهٌ»[۱۷۲]: از نشانه های ساعت ظهور آن باشد که قلوب مؤمنین پر از خشم و غضب باشد و زبان هایشان مختلف (یعنی حرفهای گوناگون میزنند ولی از عمل خبری نیست).
۲-۳-۲- انحرافات اعتقادی در حوزه اجتماعی
۲-۳-۲-۱- شیوع غفلت
۲-۳-۲-۱-۱- از یاد خدا
از دیگر انحرافات شایع در آخرالزمان این است که مردم در روی گردانی از یاد خدا و فرار از آن همدیگر را کمک می کنند. به همین ترتیب امام علی, در بیان ویژگیهای مردم آن دوره فرموده است: «یتوازرون فی غیر ذکر اللّه تعالى»[۱۷۳]: در غیر ذکر خدا همدیگر را کمک کنند.
بیان: در دوره آخرالزمان یک غفلت فراگیر شامل حال بسیاری از مردم می شود که از آن به خدا پناه میبریم تا از غافلان نباشیم. زیرا همین غفلت سرچشمه بسیاری از گناهان و انحرافات است که در نهایت شخص میبیند که از محدوده هدایت الاهی خارج و به خود واگذاشته شده است و وقتی که این گونه شد قطعاً به ضرر خودِ شخص خواهد بود چرا که در قیامت به آتش غفلتِ خود خواهد سوخت و این است همان «أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ»[۱۷۴] و در روایتی است که امام صادق, فرمود: «إِیَّاکُمْ وَ الْغَفْلَهَ فَمَنْ غَفَلَ فَإِنَّمَا یَغْفُلُ عَنْ نَفْسِهِ»[۱۷۵]: شما را از غفلت بر حذر مىدارم، زیرا کسى که چنین کند به زیان خود تن در داده است.
۲-۳-۲-۱-۲- ترک توسل واستعانت از خداوند و التجاء به غیر او
رسول خدا فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ … الِالْتِجَاءُ إِلَیْهِمْ خِزْیٌ وَ الِاعْتِدَادُ بِهِمْ ذُلٌّ وَ طَلَبُ مَا فِی أَیْدِیهِمْ فَقْرٌ …»[۱۷۶]: بیاید بر مردم زمانی که پناهندگی به ایشان خواری است و اعتنا به ایشان ذلت است و طلب نمودن آنچه را که در دست دارند فقر است.
با این بیان که مردم به جای پناهنده شدن به خداوند و کمک خواستن از او به غیر او متوجه میشوند که این، سبب خواری ایشان میگردد و همچنین توجه نمودن و دنباله روی از آنان سبب ذلالت و روزی خواستن از آنان سبب فقر می شود.
۲-۳-۲-۱-۳- غافل بودن از مرگ و اموات
از دیگر انحرافات هشدار دهنده برای مردم در آخرالزمان این است که مردم اموات را فراموش می کنند. که این فراموشیِ اموات، ریشه در فراموشی و غفلت از یاد مرگ دارد که همین مسأله، خود زمینه ساز بسیاری از انحرافات در مردم میباشد.
الف- مأیوس شدنِ اموات از خیرات زندههاشان
رسولخدا۳ فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ … الْأَمْوَاتُ آیِسُونَ فِی قُبُورِهِمْ مِنْ خَیْرِهِمْ»[۱۷۷]: بیاید بر مردم زمانیکه مردهها در قبورشان از خیر این مردم مأیوسند.
ب- به سخره گرفتن اموات و میّت
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْمَیِّتَ یُهْزَأُ بِهِ فَلَا یَفْزَعُ لَهُ أَحَدٌ»[۱۷۸]: و دیدی که میت، مورد استهزاء و مسخره قرار میگیرد و کسی او (میت) را از این استهزاء پناه نداده و دفاع نمیکند.
که این مسخره کردن اموات ریشه در فراموشیِ مرگ و عدم درک هول هراسهای پس از مرگ و عدم باور مرگ در نزد ایشان دارد.
۲-۳-۲-۱-۴- غفلت از عذاب الاهی
در روایتی امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ الْآیَاتِ فِی السَّمَاءِ لَا یَفْزَعُ لَهَا أَحَدٌ»[۱۷۹]: و دیدی که مردم از نشانه های آسمانی وحشت و ترسی ندارند.
و در روایتی است که ابوالجارود گفت: امام محمد باقر, در تفسیر آیه: «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُهُ بَیاتاً أَوْ نَهاراً» یعنى: بگو: به من بگوئید اگر عذاب خدا شبى یا روزى براى شما بیاید؟ «ما ذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ»؟ گناهکاران براى چه شتاب مىکنند؟ فرمود: این عذابى است که در آخر الزمان بر فاسقان اهل قبله (یعنى مسلمانان) فرود مىآید، در حالى که منکر این هستند که عذاب بر آنها فرود خواهد آمد.[۱۸۰]
۲-۳-۲-۲- حریم شکنی مقدّسات
از دیگر انحرافاتی که در آخرالزمان وجود دارد و شدت پیدا می کند حریم شکنی مقدسات است که اَشکال آن به قرار زیر است:
۲-۳-۲-۲-۱- حرمت شکنی اماکن مقدسه
امام صادق, فرمودند: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْحَرَمَیْنِ یُعْمَلُ فِیهِمَا بِمَا لَا یُحِبُّ اللَّهُ لَا یَمْنَعُهُمْ مَانِعٌ وَ لَا یَحُولُ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْعَمَلِ الْقَبِیحِ أَحَدٌ»[۱۸۱]: و دیدی که در حرمین (مکه و مدینه) کارهایی خلاف رضای خدا انجام می دهند، چیزی مانع آنها نمی شود و کسی هم میان آنان و عمل زشتشان مانع نمیگردد.
و در همان حدیث در فراز دیگری می فرماید: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْمَعَازِفَ ظَاهِرَهً فِی الْحَرَمَیْنِ»[۱۸۲]: و دیدی که آلات لهو و لعب در حرمین (مکه و مدینه) به طور آشکار انجام می شود.
بیان: در کنار خانه خدا و اولین خانهای که برای عبادت و هدایت بندگان خدا که خداوند میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ»[۱۸۳] و در حرم پیامبر بزرگوار اسلام در آخرالزمان کارهای خلاف و اعمال ناپسند و زشت مرتکب میشوند و کسی هم از مسلمانان نبوده و جلوی کارهای زشت آنان را نخواهد گرفت و این از علائم ظهور است. البته شاید این اعمال ناپسند دولت کنونی عربستان ناظر به همین باشد.
۲-۳-۲-۲-۲- لگدمال شدن حرمت افراد، نوامیس، آبرو و یا اعتقادات و باورهای صحیح مسلمین
که در روایتی رسولخدا۳ فرمودند: «لا تقوم الساعه حتى … توطأ حریمهم»[۱۸۴]: بر پا نشود ساعت ظهور تا اینکه حریمها لگدمال شوند.
و در روایت دیگری امام علی, فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ … یُنْتَهَکُ فِیهِ الْمَحَارِمُ»[۱۸۵]: روزگاری بر مردم آید که در آن حریمها مورد تجاوز قرار بگیرند.
۲-۳-۲-۲-۳- تحقیر سادات
امام علی, فرمود: «و تذلّ السادات»[۱۸۶]: و سادات ذلیل شوند.
۲-۳-۲-۲-۴- اهانت به قرآن
اما در مورد خودِ قرآن نیز در آخرالزمان از جانب مردم اهانتهایی صورت میگیرد که به قرار زیر است.
الف- مهجور شدن قرآن
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «و تهجر المصاحف»[۱۸۷]: قرآن ها به کنار رود.
ب- سبک شمردن قرآن
رسول خدا۳ فرمود: «حَتَّى تَرَوْنَ … اسْتَخَفُّوا بِالْقُرْآنِ»[۱۸۸]: تا ببینید به قرآن استخفاف کنند.
ج- قرآن سوزی
در روایتی امام علی, فرمود: «و یحرق المصاحف»[۱۸۹]: و قرآنها را به آتش میکشانند.
۲-۳-۲-۳- بیتوجهی به ارزشها
۲-۳-۲-۳-۱- بی رهرو شدن جاده سعادت
امام صادق, در روایتی فرمودند: «فَإِذَا … رَأَیْتَ مَسْلَکَ الْخَیْرِ وَ طَرِیقَهُ خَالِیاً لَا یَسْلُکُهُ أَحَدٌ»[۱۹۰]: و دیدی که راه خیر و سعادت، خالی مانده است و کسی آن را نمیپیماید.
این روایت به صورت کلی مطرح شده است یعنی راه خیر و سعادت که اقسام گوناگونی دارد مثل کمک به نیازمندان و صله رحم و حل مشکلات دیگران و …، در آخرالزمان کسی به سمت آنها نمیرود لذا اینها که مصداق خیر و سعادتمندی انسانهاست بی رهرو خواهند شد.
۲-۳-۲-۳-۲- کم و حبس شدن اعمال صالح
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «و تقلّ الأعمال»[۱۹۱]: و اعمال (صالحه) کم شود.
و در برخی از روایات به محبوس شدن اعمال اشاره دارد و احتمالاً مرادش این است که مردم به دلیل نداشتن اخلاص در کارهایشان آن اعمال –حتی صالحی را هم که- انجام می دهند بالا نمیرود و مورد قبول واقع نمی شود.
در روایتی است که: «من اقتراب الساعه أن … یحبس العمل»[۱۹۲]: یکی از علامات نردیکی ساعت (ظهور) حبس شدن عمل است.
۲-۳-۲-۳-۳- کم شدن حسنات
از دیگر انحرافاتی که در امت اسلام شایع می شود، کم شدن حسنات و کارهای خوب است که مردم کمتر به سراغ آنها میروند. که حالات آن به صورت زیر است.
الف- کم انجام دادن
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «إِذَا … أَقَلُّوا مِنَ الْحَسَنَاتِ»[۱۹۳]: هنگامی که حسنات و کارهای خوب را کم انجام دهند.
ب- عدم انجام آن
پیامبر۳ فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … یَزْهَدُونَ فِی الْخَیْرِ»[۱۹۴]: گروهی بعد از من خواهند آمد که از انجام کارهای نیک خودداری می کنند.
ج- بسته شدن راه خیر و خوبی
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ سَبِیلَ الْخَیْرِ مُنْقَطِعاً وَ سَبِیلَ الشَّرِّ مَسْلُوکاً»[۱۹۵]: و دیدی که راه خیر مسدود و منقطع و راه بدیها و شر باز و محل رفت و آمد مردم است.
۲-۳-۲-۴- تنبلی و بهانه تراشی در دین
امام باقر, فرمودند: «یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یُتَّبَعُ فِیهِمْ قَوْمٌ … یَطْلُبُونَ لِأَنْفُسِهِمُ الرُّخَصَ وَ الْمَعَاذِیرَ»[۱۹۶]: جماعتی بیاید در آخر الزمان که متابعت کنند در آن زمان گروه دیگری را که [این صفت را دارند:] برای خود رخصت جویی و عذر تراشی می کنند.
۲-۳-۲-۵- بتپرستی
پیامبر۳ فرمودند: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ … حَتَّى تُعْبَدَ فِی أُمَّتِیَ الْأَوْثَانُ»[۱۹۷]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه در امت من بتها پرستش شوند.
اما تعبیر «الْأَوْثَانُ» در روایت فوق، با بودن قید «فِی أُمَّتِیَ» قطعاً نمیتواند به معنای «بتپرستی» رایج و ظاهری باشد بلکه با توجه به سایر روایات در آخرالزمان، این «بت»، همان مال دنیا و پولهایی است که در نزد آنها بسیار عزیز میباشد، زیرا ایشان آنقدر به مال دنیا و پول علاقمند شده اند که گویا این متاع ناچیز، العیاذ بالله، خداست. که روایت زیر مؤید این مطلب است:
پیامبر۳ فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ بُطُونُهُمْ آلِهَتُهُمْ وَ نِسَاؤُهُمْ قِبْلَتُهُمْ وَ دَنَانِیرُهُمْ دِینُهُمْ وَ شَرَفُهُمْ مَتَاعُهُمْ … فَتَعَجَّبَتِ الصَّحَابَهُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ یَعْبُدُونَ الْأَصْنَامَ قَالَ نَعَمْ کُلُّ دِرْهَمٍ عِنْدَهُمْ صَنَمٌ»[۱۹۸]: روزگاری بر مردم بیاید که شکمشان خدا و زنانشان قبله و دینارهایشان دین و متاعشان شرفشان باشد پس صحابه تعجب کردند و گفتند آیا ایشان بت هم میپرستند؟ پس فرمودند: آری! هر درهمی نزدشان (چون) خدایی باشد.
و اینگونه است وقتی که هر چیزی که نماد دنیا است نزد اینان با ارزشتر از معنویات و حتی بالاتر قلمداد میگردد، دیگر بعید نیست که پولپرستی جای خود را به خداپرستی بدهد.
۲-۳-۲-۶- غلبه شیطان بر مردم
امام علی, در بیان ویژگیهای مردم آخرالزمان فرمود: «إِذَا … اسْتَحْوَذَتِ الشَّیَاطِینُ»[۱۹۹]: در آن هنگام که شیاطین –بر مردم – غلبه و تسلط یافته باشند.
۲-۳-۲-۷- انحراف، در حق و باطل و اهل آنها
۲-۳-۲-۷-۱- مخفی بودن حق و آشکار بودن باطل
امام علی, فرمود: «سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِی زَمَانٌ لَیْسَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ شَیْءٌ أَخْفَى مِنَ الْحَقِّ وَ لَا أَظْهَرَ مِنَ الْبَاطِلِ»[۲۰۰]: به راستی که زود است بیاید بر شما بعد از من زمانی که نباشد در آن زمان، چیزی مخفیتر از حق و آشکارتر از باطل.
۲-۳-۲-۷-۲- نابودی حق و اهل آن
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا رَأَیْتَ الْحَقَّ قَدْ مَاتَ وَ ذَهَبَ أَهْلُهُ»[۲۰۱]: هرگاه دیدی که حق و طرفداران آن از بین رفتند.
۲-۳-۲-۷-۳- استعلای اهل باطل بر اهل حق
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ أَهْلَ الْبَاطِلِ قَدِ اسْتَعْلَوْا عَلَى أَهْلِ الْحَقِّ»[۲۰۲]: و دیدی که طرفداران باطل بر پیروان حق برتری یافتهاند.
۲-۳-۲-۷-۴- کج بودن حق
امام علی, در وصیت خودش به امام حسن, فرمود: «تَقَدَّمْ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَیَّ یَا بُنَیَّ یَا حَسَنُ وَ کَبِّرْ عَلَیَّ سَبْعاً وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا یَحِلُّ ذَلِکَ لِأَحَدٍ غَیْرِی إِلَّا عَلَى رَجُلٍ یَخْرُجُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ اسْمُهُ الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِ أَخِیکَ الْحُسَیْنِ یُقِیمُ اعْوِجَاجَ الْحَقِّ»[۲۰۳]: ای ابا محمد جلوتر بیا! پسرکم! بعد از مرگ من در نماز (میت) بر من هفت تکبیر بگو و بدان که این کار برای غیر از من حلال نمی باشد مگر برای مردی که در آخرالزمان خروج می کند که اسمش «القائم المهدی» از فرزندان برادرت حسین, می باشد که کجی حق را درست می کند.
۲-۳-۲-۷-۵- جابجایی حق و باطل نزد مردم
رسولخدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … الْحَقُّ عِنْدَهُمْ بَاطِلٌ وَ الْبَاطِلُ عِنْدَهُمْ حَقٌّ»[۲۰۴]: بعد از من گروهی میآیند که حق در نزد آنها باطل و باطل در بینشان حق است.
۲-۳-۲-۷-۶- غربت حق
امام علی, در بیان یکی از نشانه های آخرالزمان فرمود: «إن حدّثتهم کذبوک»[۲۰۵]: و اگر با ایشان (مردم) سخن (حق) گویی تو را تکذیب کنند.
۲-۳-۲-۸- تغییر معیارهای حق
۲-۳-۲-۸-۱- ظاهر بینی
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «من کان عنده درهم کان عندهم مرفوعا، و من علموا أنّه مقلّ فهو عندهم موضوع، و الفقیر مهجور و مبغوض و الغنی محبوب و مخصوص، و یکون الصالح فیها مدلول الشوارب، یکبرون قدر کلّ نمّام کاذب و ینکس اللّه منهم الرءوس و یعمی منهم القلوب التی فی الصدور … لا یمضی عندهم إلّا من کان نمّاما»[۲۰۶]: هر کس پولدار باشد، نزد ایشان بلند بالا و کسی که کم پول باشد نزد ایشان پست، فقیر و دور افتاده باشد و کینهاش در دلها جا داده شده و مالدار و ثروتمند محبوب و از خاصان باشد و مرد صالح در آن زمان کسی است که سبیلش دراز باشد و بزرگ میشمارند قدر هر کسی که سخنچین و دروغگو باشد، خداوند هم ایشان را به زیر اندازد و دلهاشان را کور گرداند. (کار کسی) غیر از سخنچینان نزد ایشان امضاء نشود.
۲-۳-۲-۸-۲- خوب بودن به شرط سستی در مقابله با گناهان و انحرافات
و در روایتی است که یکی از میزانهای مردم در خوب بودن این است که آن شخص اهل سازش و سستی در مقابله با گناهان و انحرافات باشد: «إذا اقترب الزمان … أمثلهم فی ذلک الزمان المداهن»[۲۰۷]: هر وقت نزدیک شد زمان (ظهور)، مشهورترین ایشان کسی باشد که اهل مداهنه و سستی باشد.
۲-۳-۲-۸-۳- نابودی قوه تشخیص مردم
که به حالات زیر نمود مییابد؛
الف- عدم تشخیص جاهل از دانا
امام حسن عسکری, فرمود: «سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ … کُلُّ جَاهِلٍ عِنْدَهُمْ خَبِیرٌ»[۲۰۸]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که هر جاهلی در نزد ایشان دانا باشد.
ب- عدم تشخیص افراد مُخلِص از غیر آن
امام حسن عسکری, فرمود: سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى النَّاسِ … لَا یُمَیِّزُونَ بَیْنَ الْمُخْلِصِ وَ الْمُرْتَابِ لَا یَعْرِفُونَ الضَّأْنِ مِنَ الذِّئَابِ»[۲۰۹]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که افراد مخلص را از افرادی که از دین رویگرادان شده اند را تشخیص نمیدهند. و نیز گوسفندان را از گرگها باز نمیشناسند.
ج- عدم توانایی در شناخت معروف و منکر
امام علی, در بیان نشانه های آخرالزمان فرمود: «إذا … أنکر المعروف وعرف المنکر»[۲۱۰]: هنگامی که معروف را انکار و منکر را بشناسند.
د- عدم تشخیص دوست از دشمن
امام علی, فرمود: «إِذَا کَانَ أَوْلَى النَّاسِ بِهِ أَعْدَاهُمْ لَهُ»[۲۱۱]: هنگامی که نزدیک ترین افراد به مردم، دشمن ایشان باشند.
۲-۳-۲-۹- مقابله با جریان ولایتِ حق
برخی از روایات آخرالزمان حکایت از آن دارند که عدهای با جریان ولایت حق مخالف هستند و این مخالفتشان را به حالاتِ زیر ابراز می کنند.
۲-۳-۲-۹-۱- نبرد و مقابله
در روایتی رسول خدا۳ به وقوع این عمل در آخرالزمان هشدار داده است: «مثل أهل بیتی مثل سفینه نوح من رکب فیها نجا و من تخلف عنها غرق و من قاتلهم فی آخر الزمان فکأنما قاتل مع الدجال»[۲۱۲]: مثل اهل بیت من همچون کشتی نوح است که هر کس داخل آن شود نجات یافته و هر کس از آن تخلف کند غرق و نابود می شود. و هر کس در آخرالـزمان با آنهـا بجنـگد گویا که همراه با دجـال –و در ردیـف او علـیه اهل بیت- جنگیده است.
۲-۳-۲-۹-۲- دروغگو نامیدن شیعیان
امام صادق, فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ مَنْ یُحِبُّنَا یُزَوَّرُ وَ لَا یُقْبَلُ شَهَادَتُهُ »[۲۱۳]: و دیدی که به دوستان ما دروغ نسبت داده می شود و گواهی آنان پذیرفته نمیگردد.
۲-۳-۲-۹-۳- سستی در جهاد فی سبیل الله
پیامبر۳ فرمود: « مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ … تَعْطِیلُ الْجِهَادِ»[۲۱۴]: از نشانه های ساعت (ظهور) تعطیل شدن جهاد میباشد.
و در روایتی از امام صادق, است که فرمود: « فَإِذَا … رَأَیْتَ … الْجِهَادَ لِغَیْرِ اللَّهِ»[۲۱۵]: و دیدی که حج خانه خدا و جهاد را برای غیر رضای خدا انجام می دهند.
۲-۳-۲-۱۰- تکذیب قضا و قدر و تصدیق نجوم
یکی از نشانه های آخرالزمان این است که مردم به ستاره ها ایمان میآورند و قضا و قدر را انکار می کنند. با این بیان که مردم در آن زمان نجوم و موقعیت ستارهها را تأثیر گذار و سرنوشت ساز میدانند ولی قضا و قدر که از مسلمات دین است را انکار می کنند. تا آنجا که در روایتی داریم که از پیامبر۳ درباره ساعت (ظهور) سؤال شد. و ایشان در پاسخ فرمودند: « عِنْدَ إِیمَانٍ بِالنُّجُومِ وَ تَکْذِیبٍ بِالْقَدَر»[۲۱۶]: (آن) در زمانی است که به ستارهها ایمان آورند و قضا و قدر را انکار می کنند.
بیان: اعتقاد به قضا و قدر، از عقاید اسلامى است و در قرآن و حدیث آمده است. لیکن باید آن را تفسیر و بررسى کرد، به نحوى که سر از جبر و سلب اختیار از انسان در نیاورد. « «قَدَر» عبارت است از اندازهگیرى و مهندسى وجود یک چیز. خداوند متعال هر چیز را با اندازه خاصّى آفریده است: «إِنَّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»[۲۱۷]. و قضاء، آن است که کار به مرحله قطعى و حتمى برسد و در همان حال، اراده و اختیار انسان در رسیدن کار به مرحله قضاء، نقش دارد. انسان با انتخاب کارى از کارها، سبب مىشود که چیزى بر او حتمى و قطعى گردد.[۲۱۸] همانطور که آیه «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ طِینٍ ثُمَّ قَضى أَجَلًا»[۲۱۹] به آن اشاره دارد».[۲۲۰] که مردم در آخرالزمان منکرش میشوند و آن را تکذیب می کنند و در عوض، برای تعیین سرنوشت و آینده، به علوم مادی و امثال آن روی میآورند.
۲-۳-۲-۱۱- فاسد شدن افکار
در روایتی امام علی, فرمود: «اذا … نفثت النوافث»[۲۲۱]: هنگامی که دمنده ها بدمند (یعنی با سم پاشیها افکار را مسموم کنند). که این یعنی در آخرالزمان، افکار بسیاری از مردم فاسد می شود که نمونههایی از آن به قرار زیر است.
۲-۳-۲-۱۱-۱- شیوع ظاهر بینی
پیامبر۳ فرمودند: «سَیَأْتِی زَمَانٌ عَلَى أُمَّتِی لَا یَعْرِفُونَ الْعُلَمَاءَ إِلَّا بِثَوْبٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْرِفُونَ الْقُرْآنَ إِلَّا بِصَوْتٍ حَسَنٍ وَ لَا یَعْبُدُونَ اللَّهَ إِلَّا فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ سُلْطَاناً لَا عِلْمَ لَهُ وَ لَا حِلْمَ لَهُ وَ لَا رَحْمَ لَه»[۲۲۲]: بیاید زمانی بر امت من که نشناسند علماء را مگر به لباس نیکو و نشناسند قرآن را مگر به صوت نیکو و عبادت نکنند خدا را مگر در ماه رمضان و چون این طور شود خداوند مسلط کند بر ایشان شاهی را که نه علم داشته باشد و نه حلم و نه رحم.
که این یعنی مردم اصل اسلام را فراموش کرده اند و فقط ظاهرپسند شده اند حال چه اینکه علماءِ حقیقی را در داشتن لباس زیبا بدانند و چه قرآن را با صدای زیبا بشناسند و چه فقط در ماه رمضان از روی ریاء خداوند را عبادت کنند.
۲-۳-۲-۱۱-۲- تفکرات خراب در توحید
امام سجاد, فرمود: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَلِمَ أَنَّهُ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَقْوَامٌ مُتَعَمِّقُونَ فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ وَ الْآیَاتِ مِنْ سُورَهِ الْحَدِیدِ إِلَى قَوْلِهِ وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فَمَنْ رَامَ مَا وَرَاءَ ذَلِکَ فَقَدْ هَلَکَ»[۲۲۳]: خداى عز و جل دانست که در آخر الزمان مردمى محقق و مو شکاف و کاونده خواهند آمد که به خاطر آنها سوره «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و آیات سوره حدید را که آخرش «وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ» است نازل فرمود، پس هر که براى خداشناسى فراتر از اینها را بجوید هلاک است.
بیان: در بیان این روایت مقالهای نوشته شده است که برای فهم آن بخشی از اصل آن را به قرار زیر آوردهام.
«برخى از مفسران حدیث, همچون فیض کاشانى حدیث را در مقام مدح اقوام متعمّق و امر به تعمّق مى دانند. فیض مى گوید: (لعلّه أشار بالمتعمّقین إلى أکابر أهل المعرفه). ملاصدرا نیز بدون این که تصریح کند, محتواى حدیث را در راستاى مدح و تمجید تعمّق کنندگان دانسته و به تعمّق در سوره توحید و شش آیه نخست سوره حدید مى پردازد. در مقابل, برخى دیگر از مفسران حدیث, همچون علامه مجلسى برآنند که پیام حدیث مذمت متعمّقان و نهى از تعمّق است. وى احتمال سومى را نیز مطرح کرده و آن این که حدیث در مقام بیان معیارى است که افکار و اندیشه ها را باید بر آن عرضه کرد. این معیار سوره توحید و اوایل سوره حدید است.
در سال هاى اخیر, برخى دانشوران در نوشته ها و سخنرانى هاى خود به ترویج نظریه نخست پرداخته اند و براى برخى این گمان پیدا شده است که حدیث معنایى جز همان تفسیر نخست ندارد. اینان بر این اساس که حدیث مورد بحث, متعمّقان را تمجید مى کند, متعمّقان را بر فیلسوفان تطبیق مى کنند و در نتیجه, حدیث را تأییدى بر فلسفه و آراى فلسفى مى دانند و گاه در ضمن سخن, زمان موجود را همان آخرالزمان دانسته و حدیث را مؤیدى بر آراى فیلسوفان معاصر و ردّى بر منتقدان این فیلسوفان مى دانند.
این روش براى تأیید یا ردّ یک مکتب یا نظریه اى فلسفى, و نیز تطبیق هاى ذکر شده, قابل بحث و تأمل است. اما بحث اصلى این نوشته, پیام حدیث است. آیا پیام حدیث مدح اقوام متعمّق و امر به تعمّق است یا نکوهش متعمّقان و نهى از تعمّق؟ اصولاً مفهوم تعمّق چیست و چه نسبتى میان سوره هاى توحید و حدید و تعمّق وجود دارد؟ در این نوشته نشان خواهیم داد که واژه تعمّق در فرهنگ معصومان علیهم السلام در مقام سرزنش به کار مى رود و پیام حدیث, نهى از تعمّق در ذات خداست و سوره هاى توحید و حدید معیار و میزانى هستند براى تفکّر صحیح که به تعمّق منتهى نخواهند شد.
تعمّق در لغت
(تعمّق) مصدر باب تفعل از ماده (عمق) است. ابن فارس مى گوید: (عُمق) وقتى صفت راه باشد, به معناى بُعد است و هنگامى که صفت چاه باشد, به معناى طول داخل چاه است. خلیل بن احمد, ابن اثیر و ابن منظور گفته اند که ماده (عمق) وقتى به باب تفعّل مى رود, به معناى مبالغه و افراط به کار مى رود: (المتعمِّق: المبالغ فی الأمر المتشدِّد فیه, الذى یطلب أقصى غایته).
تعمّق در احادیث
براى فهم درست معناى سخن هر گویندهاى باید با زبان, فرهنگ و اصطلاحات او آشنا بود. نمىتوان واژه به کار رفته در یک زبان و فرهنگ را براساس معناى زبان و فرهنگ دیگر معنا کرد. سخنان معصومان علیهم السلام نیز از این قاعده مستثنا نیستند. مقتضاى به کار بردن اجتهاد در فهم واژه اى قرآنى و حدیثى این است که این واژه ها را به زمان صدور آن بازگردانیم و ببینیم وقتى واژه مورد تحقیق صادر شد, در زبان عربى آن زمان و فرهنگ اسلامى این واژه چه معنا و مفهومى داشته است. بنابراین, تفسیر واژه هاى به کار رفته در زمان معصومان, براساس معنایى که بعداً حادث شده یا براساس معنایى که در زبان فارسى وجود دارد, تفسیرى دور از واقع و مصداق تفسیر به رأى خواهد بود. این که در زبان فارسى تعمّق به معناى تفکّر و تأمّل, و امرى مثبت تلقى مى شود, نمى تواند دلیل آن باشد که این واژه در احادیث هم به همین معناست.
به منظور فهم معناى تعمّق در حدیث مورد بحث لازم است به خانواده حدیث مذکور مراجعه کرد. مقصود از خانواده حدیث, احادیثى هستند که در آن ها کلمه تعمّق به کار رفته است. با بررسى این احادیث مى توان معناى تعمّق را در فرهنگ احادیث استنباط کرد. این احادیث را در چند دسته مى توان رده بندى کرد. هرکدام از این دسته ها موردى از کاربرد کلمه تعمّق را نشان مى دهد. اما قدر جامع همه این احادیث این است که در فرهنگ معصومان علیهم السلام که هماهنگ با لغت عربى اصیل است, تعمّق به معناى افراط در کارى و خارج شدن از حدّ اعتدال است.
- دسته اول, احادیثى اند که مطلق تعمّق را مذمت مى کنند. از این میان, مى توان به حدیثى از امیرالمؤمنین, اشاره کرد که در آن تعمّق یکى از ارکان و ستون هاى کفر معرفى شده است:
الکفر على أربع دعائم: على التعمّق… فمن تَعَمِّقَ لم یُنِبْ إلى الحق;
کفر بر چهار ستون پایدار است: بر تعمّق… پس آن که تعمّق کرد به حق باز نگشت.
از دیدگاه دینى, بزرگ ترین خطر براى یک انسان کفر است و یکى از اسباب این خطر بزرگ تعمّق مى باشد. بنابراین, این دسته احادیث ضمن بیان خطر تعمّق, مردم را از تعمّق برحذر مى دارند و آن را شدیداً مذمت مى کنند.
- دسته دوم, احادیثى اند که تعمّق در دین را مذمت مى کنند و خطر آن را خروج از دین مى دانند. از این میان, حدیث پیامبر اکرم(ص) قابل ذکر است:
إنّ أقواماً یتعمّقون فى الدین یمرقون منه کما یمرق السهم من الرمیه;
همانا اقوامى در دین تعمّق مى کنند, آنان از دین خارج مى شوند, همان طور که تیر از چله کمان خارج مى شود.
در این احادیث خروج از دین یکى از خطرهاى تعمّق دانسته شده و نسبت به آن هشدار داده شده است.
- گروه سوم, احادیثى اند که از تعمّق در اعمال و تکالیف شرعى نهى مى کنند و مردم را از این کار بر حذر مى دارند; براى مثال امام موسى کاظم, مى فرمایند: (لاتعمّق فى الوضوء). شیخ حرّ عاملى براى این احادیث بابى تحت عنوان (استصحاب صفق الوجه بالماء قلیلاً عند الوضوء, وکراهه المبالغه فى الضرب, والتعمّق فى الوضوء) گشوده است. در این احادیث, تعمّق به معناى افراط در وضو گرفتن و وسواس گرى است. این معنا با معناى لغوى کاملاً هماهنگ است, زیرا تعمّق در لغت به معناى افراط و مبالغه است. از پیامبر اکرم(ص) حدیثى نقل شده است که در آن حکمت ترک تعمّق در دین و احکام دین بیان شده است:
إیّاکم والتعمّق فی الدین! فإنّ الله قد جعله سهلاً; فخذوا منه ماتطیقون;
از تعمّق در دین برحذر باشید, زیرا خداوند دین را آسان قرار داده است; پس از دین هر آنچه را در توان شماست, اخذ کنید.
- طبقه چهارم, احادیثى اند که از تعمّق در صفات خدا نهى کرده, ترک کنندگان این نوع تعمّق را مدح و تحسین نموده و آن ها را راسخان در علم معرفى مى کنند! امام على, مى فرمایند:
فانظر أیّها السائل; فما دلّک القرآن علیه من صفته فائتمّ به, واستضئ بنور هدایته, و ما کلّفک الشّیطان علمه مما لیس فى الکتاب علیک فرضه ولا فى سنّه النبیّ(ص) و أئمه الهدى أثره, فکل علمه إلى اللّه سبحانه; فإنّ ذلک منتهى حقّ الله علیک. واعلم أنّ الراسخین فى العلم هم الذین أغناهم عن اقتحام السّدد المضروبه دون الغیوب, الاقرار بجمله ما جهلوا تفسیره من الغیب المحجوب, فمدح اللّه اعترافهم بالعجز عن تناول ما لم یحطیوا به علماً, وسمّى ترکهم التّعمّق فیما لم یکلّفهم البحث عن کنهه رسوخاً. فاقتصر على ذلک, ولا تقدّر عظمهالله سبحانه على قدر عقلک فتکون من الهالکین;
پس اى پرسنده بیندیش! و آن چه قرآن از وصف پروردگار به تو مى نماید, بپذیر, و نور هدایت قرآن را چراغ راه خود گیر; و از آن چه شیطان تو را به دانستن آن وامى دارد, و کتاب خدا آن را بر تو واجب نمى شمارد و در سنّت رسول و ائمه هدى نشانى ندارد, دست بدار, و علم او را به خدا واگذار ـ که دستور دین چنین است ـ و نهایت حقِ خدا بر تو این; و بدان راسخان در علم کسانى اند که خدا اقرارشان را به ندانستنِ آن چه در پرده غیب است و تفسیرش براى آنان روشن نیست, از ورود به درهاى بسته عالم غیب و آگاهى بدان چه در پس پرده مستور است بى نیاز ساخته, و خدا این اعتراف آنان را به ناتوانى در رسیدن بدان چه نمى دانند, ستوده است, ترک تعمّق آنان را در فهم آن چه بدان تکلیف ندارند, راسخ بودن در علم نامیده است. پس بدین بس کن! و بزرگى خداى سبحان را با میزانِ خرد خود مسنج تا از تباه شدگان مباشى.
در این حدیث نکات زیادى وجود دارد که در مقام شرح آن ها نیستیم. اما نکته قابل توجه این است که در این حدیث ترک تعمّق در صفات الهى, به عنوان رسوخ در علم معرفى شده است, در حالى که به نظر مى رسد رسوخ با تعمّق متناسب است نه با ترک تعمّق. شاید بدین دلیل باشد که تعمّق به معناى افراط و خارج شدن از حدّ است. بنابراین, اگر از حدّ علم صفات الهى خارج نشویم و در همان حدّ بمانیم, در واقع, در محدوده علم به صفات, راسخ, استوار و ثابت قدم مانده ایم, اما اگر از حدّ علم به صفات خارج شویم, از محدوده علم خارج شده و به منطقه جهالت و نادانى وارد شده ایم. در واقع, تعمّق در این گونه احادیث به معناى خارج شدن از حدّ علم, و فرو رفتن در جهل و گمراهى است. ذکر این نکته لازم است که این گونه احادیث از دلایل نقلى متکلمان در مورد توقیفى بودن اسما و صفات الهى است.
- دسته پنجم, احادیثى اند که تعمّق در معرفت خدا را بى فایده مى دانند. امام باقر, مىفرمایند:
تکلّموا فى خلق اللّه ولا تتکلّموا فی اللّه, فإنّ الکلام فى اللّه لایزداد صاحبه إلاّ تحیّراً;
در مخلوقات خدا تکلّم و بحث کنید و در خدا بحث و تکلّم نکنید, پس به درستى که سخن گفتن در مورد خدا, جز تحیّر و سرگشتگى بر صاحب سخن چیزى نمى افزاید.
این که چه کسانى در ذات و صفات الهى تعمّق, تفکّر و یا تکلّم مى کنند, از محدوده بحث این نوشته خارج است. مقصود اصلى این است که قطع نظر از مصداق تعمّق کنندگان, تعمّق در فرهنگ احادیث, افراط کردن و خارج شدن از حدّ و وارد شدن در منطقه ممنوع است و در احادیث به عنوان امرى مذموم, بلکه خطرناک مطرح و از آن نهى شده است. بنابراین, نباید حدیث (اقوام متعمّقون) را دلیلى بر تأیید فلسفه و یا فلسفه اى خاص ذکر کرد و از آن به عنوان دلیلى در رد مخالفان نظریات فلسفى سود جست.
قرائن داخلى حدیث
قطع نظر از خانواده حدیث مورد بحث, متن حدیث نیز گویاى این است که حدیث در مذمت أقوام متعمّق صادر شده است. در حدیث آمده است: خداوند چون مى دانست در آخرالزمان گروه هاى تعمّق کننده اى ظهور خواهند کرد, سوره توحید و اوایل سوره حدید را نازل کرد. پس کسى که از این آیات فراتر رود, هلاک خواهد شد: (فمن رام وراء ذلک فقد هلک). اگر حدیث در مقام تحسین و تمجید تعمّق بود, نباید در آن این تعبیر به کار مى رفت.
معناى حدیث این است که چون در آخرالزمان عده اى در ذات و صفات خدا تعمّق و افراط خواهند کرد و از حدود مجاز خارج خواهند شد, خداوند براى جلوگیرى از کار آنان حدى معیّن کرد که آنان از آن حدّ تجاوز نکنند. این حدّ آیاتى از قرآن است که در حدیث مشخص شده است. پس کسى که از این حدّ تجاوز کند و در واقع, از مرحله تفکّر مجاز وارد تعمّق غیر مجاز شود, هلاک خواهد شد. بنابراین, آیات مذکور براى جلوگیرى از تعمّق و افراط نازل شده نه براى تشویق به تعمّق. به دیگر سخن, خروج از محدوده آیات مذکور, همان تعمّق است, لذا همان اثرى که در احادیث دیگر براى تعمّق ذکر شده, در این حدیث براى تجاوز از حدّ آیات ذکر شده است; یعنى هلاکت, کفر و گمراهى. بدین سان, پیام اصلى حدیث, پیام احادیث بسیارى است که از تفکّر در ذات و صفات خدا نهى کرده و آن را موجب هلاکت و گمراهى دانسته اند.
تعبیر (فى آخرالزمان اقوام متعمّقون) نیز مؤید این است که حدیث در مقام مذمت است, زیرا معمولاً تعبیر (آخرالزمان) در احادیث به منظور مذمت به کار مى رود, نه مدح و تحسین; یعنى آخرالزمان زمانى است که کارهاى قبیح و نادرست شایع خواهد شد, نه کارهاى خوب و شایسته. اصولاً دلیلى وجود ندارد که افراد آخرالزمان فهم و درک بیش ترى از پیشینیان داشته باشند.»[۲۲۴]
۲-۳-۲-۱۱-۳- اعتقاد به مجبور بودن بر گناه
رسولخدا۳ فرمود: «یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ قَوْمٌ یَعْمَلُونَ الْمَعَاصِیَ وَ یَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ قَدْ قَدَّرَهَا عَلَیْهِمْ الرَّادُّ عَلَیْهِمْ کَشَاهِرِ سَیْفِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۲۲۵] اقوامی در آخرالزمان خواهند بود که گناهان را مرتکب میشوند و -بعد- میگویند که خداوند اینها را بر ما مقدر کرده است –و شیوع این عقیده به گونه ای است که- اگر کسی آنها را رد کند همانند کسی است که در راه خدا شمشیرش را آخته باشد.
این عقیده همان عقیده اشعریون و جبریون است که معتقدند انسان از خود اختیاری ندارد و در این عالم مجبور است لذا اگر گناهی هم مرتکب شوند میگوید که این را خداوند برای ما خواسته است و چون او خواسته است لذا گناهی بر ما نیست!
اما این عقیده هم با عقل سازگار نیست که انسان گناه خود را بر گردن خداوند اندازد و او را مقصر سازد و هم این که با آیات گوناگونی از قرآن نیز در تضاد است، مثل آیه «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ وَ ما أَصابَکَ مِنْ سَیِّئَهٍ فَمِنْ نَفْسِک»[۲۲۶] و نیز آیه «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى»[۲۲۷].
۲-۳-۲-۱۲- خروج از دین
برخی از روایات آخرالزمان حاکی از آن است که گروهی از امت اسلام در آن زمان از دین خارج میشوند. که این خروج از دین، یا از جهت برگشتن و رد اعتقادات و اخلاقیات و احکام دین و یا از جهت تغییر دین خود به دینی دیگر میباشد. البته هر دو اتفاق میافتد ولی جهت اول شایعتر است.
پیامبر۳ فرمود: «لَا تَقُومُ السَّاعَهُ حَتَّى یَلْحَقَ حَیٌّ مِنْ أُمَّتِی بِالْمُشْرِکِینَ»[۲۲۸]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا اینکه طایفهای از امت من به مشرکین ملحق شوند.
۲-۳-۲-۱۳- تزلزل در دین و ایمان مردم
برای دین و ایمان مردم انحرافاتی وجود دارد که به صورتهای زیر است.
۲-۳-۲-۱۳-۱- دینداری ریائی
و در روایتی امام صادق, از جدش رسولخدا۳ روایت کند که فرمود: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ … یَکُونُ دِینُهُمْ رِیَاءً … یَعُمُّهُمُ اللَّهُ بِعِقَابٍ فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ فَلَا یَسْتَجِیبُ لَهُمْ»[۲۲۹]: زود است بیاید بر مردم زمانیکه دینشان ریائی باشد و خداوند هم عقابش را شامل حال ایشان کند به طوری که او را بخوانند مانند شخص غریق و به اجابت نرسد.
۲-۳-۲-۱۳-۲- ضعف ایمان
پیامبر۳ فرمود: «إِنَّ عِنْدَهَا … یُقَارِبُ الْأَسْوَاقُ إِذَا قَالَ هَذَا لَمْ أَبِعْ شَیْئاً وَ قَالَ هَذَا لَمْ أَرْبَحْ شَیْئاً فَلَا تَرَى إِلَّا ذَامّاً لِلَّهِ»[۲۳۰]: آن وقت بازارها نزدیک هم باشند یکی گوید چیزی نفروختم و دیگری گوید ربحی نبردم، همه را مذمت کننده خدا بینی.
در این روایت مستقیماً به موضوع فوق اشاره نشده است ولی میتوان آن را استنباط کرد که این، از نشانه های ضعف ایمان است وقتی که آدم ضررها را از جانب خداوند میدانند.
۲-۳-۲-۱۳-۳- طولانی شدن غیبت امام زمان, و ایجاد انحراف در مردم
از دیگر انحرافاتی که در آخرالزمان متوجه مردم میباشد این است که مردم به خاطر طولانی شدن غیبتِ امام زمان, دچار نوعی لغزش میشوند و این در حالی است که خداوند این غیبت را برای اهدافی قرار داده است که روایت زیر آن را بیان می کند:
امام باقر, فرمود: «و ذلک بعد غیبه طویله لیعلم اللَّه من یطیعه بالغیب و یؤمن به»[۲۳۱]: و این (یعنی خروج حضرت مهدی,) بعد از غیبت طولانی است برای این که خداوند بداند چه کسی در غیب او را مطیع است و به او ایمان دارد.
اما برخی از مهم ترین انحرافات در آخرالزمان به خاطر امر غیبت؛
الف- حیرت جاهلان، هلاکت باطل جویان و دروغگو بودن وقت گذاران
امام عسکری, فرمود:«أَمَا إِنَّ لَهُ غَیْبَهً یَحَارُ فِیهَا الْجَاهِلُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُبْطِلُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُون»[۲۳۲]: آگاه باشید که برای او غیبتی است که جاهلان در آن حیران بمانند و باطل جویان در آن هلاک شوند و وقت گذاران در آن دروغ گویند پس از آن خارج شود.
ب- فراموشی یاد حضرت, و امتحان دیگران
صقر بن دلف از امام جواد, درباره علنی کردن نام گذاری امام زمان به «قائم» و « مُنْتَظَرَ» پرسید و ایشان در جواب فرمود: «لِأَنَّهُ یَقُومُ بَعْدَ مَوْتِ ذِکْرِهِ وَ ارْتِدَادِ أَکْثَرِ الْقَائِلِینَ بِإِمَامَتِهِ فَقُلْتُ لَهُ وَ لِمَ سُمِّیَ الْمُنْتَظَرَ قَالَ لِأَنَّ لَهُ غَیْبَهً یَکْثُرُ أَیَّامُهَا وَ یَطُولُ أَمَدُهَا فَیَنْتَظِرُ خُرُوجَهُ الْمُخْلِصُونَ وَ یُنْکِرُهُ الْمُرْتَابُونَ وَ یَسْتَهْزِئُ بِذِکْرِهِ الْجَاحِدُونَ وَ یَکْذِبُ فِیهَا الْوَقَّاتُونَ وَ یَهْلِکُ فِیهَا الْمُسْتَعْجِلُونَ وَ یَنْجُو فِیهَا الْمُسْلِمُونَ»[۲۳۳]: چون پس از آن قیام کند که از یادها رفته است و بیشترِ معتقدانِ به امامتش برگشتهاند، عرض کردم چرا ایشان را منتظر نامیدهاند؟ فرمود براى آنکه غیبتى دارد که روزهاى بسیارى از آن گذشته باشد و مدتش طولانى شود و مخلصان، انتظار او را کشند و شکاکان منکر او شوند و جاحدان، یاد او را به تمسخر گیرند و وقتگذاران درباره او دروغگو باشند و شتابزدگان درباره او هلاک گردند و تسلیم شدگان –به امر- او نجات یابند.
ج- ارتداد از دین به خاطر طولانی شدن غیبت
امام حسین, فرمود: «لَهُ غَیْبَهٌ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا عَلَى الدِّینِ آخَرُونَ فَیُؤْذَوْنَ وَ یُقَالُ لَهُمْ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِی غَیْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّکْذِیبِ بِمَنْزِلَهِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِص»[۲۳۴]:براى او غیبتى است طولانى که جمعى در آن از دین بیرون روند و دیگران بر دین پا برجا بمانند و آزار کشند و به آنها گفته شود این وعده چه وقت عملى شود اگر شما راست میگویید؟ آگاه باشید که اگر صبرکنندگان در غیبت او، بر آزار و تکذیب بمانند -همانند- جهادکنندگان با شمشیر در رکاب رسول خدا۳ هستند.
د- گمراه شدن امتها
رسولخدا۳ فرمود: «الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی تَکُونُ لَهُ غَیْبَهٌ وَ حَیْرَهٌ تَضِلُّ فِیهَا الْأُمَمُ یَأْتِی بِذَخِیرَهِ الْأَنْبِیَاءِ , فَیَمْلَؤُهَا عَدْلًا وَ قِسْطاً کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۲۳۵]: فرزندم مهدى یک غیبت و حیرتى دارد که گمراه شوند در آن امتها، با ذخیره پیغمبران آید و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از جور و ظلم شده است.
ه- تغییر دید مردم نسبت به امام عصر,
امام صادق, فرمود: «إِیَّاکُمْ وَ التَّنْوِیهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ إِمَامُکُمْ سِنِیناً مِنْ دَهْرِکُمْ وَ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى یُقَالَ مَاتَ قُتِلَ هَلَکَ بِأَیِّ وَادٍ سَلَکَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَتُکْفَؤُنَّ کَمَا تُکْفَأُ السُّفُنُ فِی أَمْوَاجِ الْبَحْرِ … وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَهَ رَایَهً مُشْتَبِهَهً لَا یُدْرَى أَیٌّ مِنْ أَیٍّ»[۲۳۶]: بپرهیزید از فاش کردن اسرار مذهب، همانا به خدا که امام شما سالهاى سال از روزگار این جهان غایب شود و هر آینه شما در فشار آزمایش قرار گیرید تا آنجا که بگویند: امام مُرد، کشته شد، به کدام دره افتاد؟ ولى دیده اهل ایمان بر او اشک بارد، و شما مانند کشتیهاى گرفتارِ امواجِ دریا، متزلزل و سرنگون شوید، همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد که هیچ یک از دیگرى تشخیص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود).
و- یأس از فرج
از دیگر انحرافات در آخرالزمان آن است که مردم از فرج و ظهور امام زمان بنا به دلایلی نا امید و مأیوس میشوند.
رسولخدا۳ فرمود: «کیف أنتم إذا استیأستم من المهدی فیطلع علیکم مثل قرن الشمس یفرح به أهل السماء و الأرض فقیل یا رسول الله و أنى یکون ذلک قال إذا غاب عنهم المهدی و أیسوا منه»[۲۳۷]: چه شود شما را وقتی که مأیوس شوید از مهدی پس مثل خورشید بر شما طلوع کند که اهل آسمان و زمین خوشحال شوند. عرض شد این چه وقت خواهد بود؟ فرمود وقتی که مهدی غائب شود و از او مأیوس شوید.
۲-۳-۲-۱۳-۴- برانگیخته شدن وسوسهها در اعتقادات
در روایتی امام علی, فرمود: «إذا … هاجت الوساوس»[۲۳۸]: هنگامی که وسوسهها به هیجان درآیند. که این برانگیخته شدن وسوسهها به احتمال قوی همان وسواسهای فکری و یا اعتقادی باشد که در آخرالزمان میان مردم زیاد می شود.
۲-۳-۲-۱۳-۵- شیوع انحرافات، در درون دین
با توجه به روایات آخرالزمان آنچه در آن موقع از ناحیه مسلمین گریبانگیر اسلام می شود به قرار زیر است:
الف- ابطال اسلام و احکامش
امام علی, فرمودند: «و تبطل الأحکام و تحبط الإسلام»[۲۳۹]: و اسلام و احکام آن باطل شود.
که نتیجه این ابطال و تعطیل شدن اسلام و احکام دین، ضعیف و ناقص شدن آن است که امام علی, در ذکر نشانه های آخرالزمان فرمودند: «إِذَا … ضَعُفَ الدِّینُ»[۲۴۰]: هنگامی که دین ضعیف شد.
ب- عدم اقامه حدود برای خدا
حضرت رسول۳ فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … فَلَا یُقَامُ لِلَّهِ حَدٌّ وَ لَنْ یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئاً»[۲۴۱]: ای سلمان! آن وقت حدی برای خدا جاری نمی شود و به خدا هم ضرری نمیرسانند.
ج- انکار احکام دین
پیامبر۳ فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … یُنْکِرُونَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ»[۲۴۲]: ای سلمان! آن وقت امر به معروف و نهی از منکر را انکار کنند.
د- غربت اسلام
پیامبر۳ فرمودند: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ»[۲۴۳]: به راستی که اسلام در آغاز امر غریب بود و در آینده هم غریب خواهد شد همانطور که در اولش بود پس خوشا به حال غرباء.
بیان: در ابتدا بهتر است که مراد از غربت اسلام را بدانیم که چیست. عدهای گفتهاند که مراد از غربت اسلام در ابتدا و انتهایش به دلیل کمی تعداد مسلمانان به لحاظ کمّی است، یعنی همان طور که در آغاز، تعداد مسلمین کم بود در آخرالزمان هم، کم خواهد شد.[۲۴۴] ولی این بیان قابل قبول نیست؛ زیرا در دنیای کنونی روند و رشد مردم جهان به سوی اسلام و مسلمان شدن، قابل ملاحظه و چشمگیر است. لذا قطعاً غربت اسلام به دلیل کم بودن تعداد مسلمین نیست. عدهای بیان میدارند که مراد از غربت اسلام در اولش به دلیل شیوع کفر و کمی اسلام میباشد و در آخر الزمان هم به همین دلیل در جایی که اسلام و ایمان از مردم منقطع میگردد، غریب می شود.[۲۴۵] این دیدگاه هم اندکی جای اشکال دارد از این جهت که با گسترش روز به روز اسلام در جهان، دیگر محدوده کفر در حال کوچک شدن است ولی از این جهت که ایمان از مردم سلب می شود، قابل توجه است. عدهای دیگر، غربت اسلام را به دلیل محو شدن رسوم و احکام دین میدانند[۲۴۶] که در اول و آخر اسلام هم به این شکل بوده و خواهد شد. که این حرفِ درستی است. گروهی هم غربت دین را به دلیل ضعف آن میدانند که در ابتدا ضعیف بود و در آخرالزمان هم ضعیف خواهد شد که امام زمان, با ظهورش آن را قوی میگرداند.[۲۴۷] که این حرف اگر به لحاظ کمّی و تعداد مسلمین باشد اشتباه است ولی اگر به لحاظ کیفیت و تحکیم احکام و اخلاقیاتِ فراموش شده باشد حرف کاملاً درستی است. و در روایتی آمده است که ابوبصیر از امام صادق, از معنای روایت فوق میپرسد که امام در پاسخ به او میگوید: «یَا أَبَا مُحَمَّدٍ یَسْتَأْنِفُ الدَّاعِی مِنَّا دُعَاءً جَدِیداً کَمَا دَعَا إِلَیْهِ رَسُولُ اللَّهِ۳ فَأَخَذْتُ بِفَخِذِهِ فَقُلْتُ أَشْهَدُ أَنَّکَ إِمَامِی فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ سَیُدْعَى کُلُّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ أَصْحَابُ الشَّمْسِ بِالشَّمْسِ وَ أَصْحَابُ الْقَمَرِ بِالْقَمَرِ وَ أَصْحَابُ النَّارِ بِالنَّارِ وَ أَصْحَابُ الْحِجَارَهِ بِالْحِجَارَهِ»[۲۴۸]: دعوتکننده ما، دعوت خود را از سر مىگیرد. مانند دعوت پیغمبر۳، پس دستم را بر پای ایشان گذاشتم و گفتم شهادت میدهم که شما امام من هستید. پس ایشان فرمود: حضرت حجت, هر گروهی را به سمت رهبرانش هدایت می کند (مثلاً) اصحاب خورشید و ماه و آتش و سنگ را هر کدام به سمت رهبرشان راهنمایی می کند. [منظور این است که حضرت,، حق و باطل را کاملاً مشخص مینماید.]
اما از اقوال فوق به این نتیجه میرسیم که مراد از غربت اسلام در ابتدایش، همین کم بودن تعداد مسلمین و نیز درست انجام ندادن احکام، و فراموشی اخلاقیاتش میباشد ولی غربتِ دین در آخرالزمان نه به خاطر کم بودن تعداد مسلمین است چرا که تعدادشان زیاد است بلکه به خاطر فراموشی احکام و حدود و به خصوص اخلاقیات و مسائل تربیتی ناب اسلامی است که به دست فراموشی سپرده شده است.
اما مراد از غرباء چه کسانی است؟ در این مورد نظریات گوناگونی مطرح شده است:
۱: غرباء همان مسلمین اندکی هستند که در آخر الزمان بر اذیت آزارهای کفار صبر می کنند و بر دین اسلام میمانند.[۲۴۹]
۲: غرباء کسانی هستند که در آخرالزمان یا هر دو زمان [یعنی آغاز و انجام اسلام]، تابع حق، باقی ماندهاند.[۲۵۰]
۳: اینان در واقع همان منتظرین امام زمان, و قائلین و عارفین به امامت آن بزرگوار میباشند.[۲۵۱]
۴: در روایتی رسول خدا۳ اینان را این گونه معرفی می نماید: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاءِ فَقِیلَ وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ۳ قَالَ الَّذِینَ یَصْلُحُونَ إِذَا فَسَدَ النَّاسُ إِنَّهُ لَا وَحْشَهَ وَ لَا غُرْبَهَ عَلَى مُؤْمِنٍ وَ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَمُوتُ فِی غُرْبَتِهِ إِلَّا بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَهُ رَحْمَهً لَهُ حَیْثُ قَلَّتْ بَوَاکِیهِ وَ فُسِحَ لَهُ فِی قَبْرِهِ بِنُورٍ یَتَلَأْلَأُ مِنْ حَیْثُ دُفِنَ إِلَى مَسْقَطِ رَأْسِهِ»[۲۵۲]: اسلام در آغاز غریب بود و بار دیگر هم غریب خواهد شد، و خوشا بحال غرباء گفته شد. یا رسول اللَّه این غریبان چه افرادى هستند؟ فرمود: آنها کسانى هستند هرگاه مردم فاسد گردند جامعه را به صلاح دعوت مىکنند. مؤمن هرگز در وحشت و تنهائى نیست، هرگاه مؤمنى در غربت بمیرد فرشتگان براى او گریه مىکنند و براى او طلب مغفرت مىنمایند، و این براى مؤمنى است که غریب بمیرد و گریهکننده نداشته باشد، در قبر او نورى خواهد بود که از محل دفنش تا مسقط الرأس او را روشن خواهد کرد.
۵: در جایی دیگر رسول خدا۳ غرباء را این گونه معرفی می کند: «إن الإسلام بدأ غریبا و سیعود غریبا کما بدأ طوبى للغرباء قیل و ما الغرباء قال النزاع من القبائل»[۲۵۳]: به راستی که اسلام غریب بود و در آینده هم غریب میگردد همانطور که در ابتدا اینگونه شد. خوشا به حال غرباء! گفته شد: غرباء کیانند؟ فرمود: کسانی که از قبیلهها –شان به دلیل انحرافات زیاد - جدا شده اند.
و: شاید مراد از غرباء همان مؤمنین اندکی باشند که در آن روزگاران پایبند به تمام دستورات اسلام از احکام تا اخلاقیات باشند که با توجه به اینکه در آن زمان، اسلام و اخلاقیات از بین رفته و کم رنگ گشته است و سعی در عمل و رعایت کردن آنها دارند، در میان خیل منحرفین در امت اسلامی همچون افراد غریب و مظلوم میباشند که البته به آنها هم به خاطر همین صبرشان بر این رنجها اجر عظیمی قرار داده شده است. و شاهد ما هم روایتی است از امام باقر, که فرمود: «فَالْمُؤْمِنُ غَرِیبٌ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاء»[۲۵۴]: مؤمن غریب است پس خوشا به حال غرباء.
ه- کهنه شدن اسلام
پیامبر۳ به حضرت فاطمه فرمودند: «مِنَّا مَهْدِیُّ هَذِهِ الْأُمَّهِ … یَقُومُ بِالدِّینِ فِی آخِرِ الزَّمَانِ کَمَا قُمْتُ بِهِ فِی أَوَّلِ الزَّمَانِ»[۲۵۵]: مهدیِ این امت از ماست که دین را در آخرالزمان برپا می کند همانطور که من آن را در اولِ زمان به پا داشتم.
با این بیان که وقتی رسول خدا۳ ظهور کرد، دین جدیدی را برای مردم آورد به گونه ای که برای ایشـان غریب بود و حتـی قبـولش نیز برای اکثـریت سخـت میآمـد و همین گونـه اسـت وقتـی که حـضرت حجت, ظهور می کند، مردم به این دلیل که از اسلام و قوانین آن اعم از احکام و اخلاقیات و اعتقادات فاصله گرفتهاند که گویا اسلام از خاطرشان فراموش شده است و نزد ایشان رنگ کهنگی به خود گرفته است لذا حضرت, با ظهور خود این معضل را رفع خواهد نمود.
۲-۳-۲-۱۴- راضی نبودن به خواست الاهی
رسولخدا۳ فرمود: «سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَخْبُثُ فِیهِ سَرَائِرُهُمْ وَ تَحْسُنُ فِیهِ عَلَانِیَتُهُمْ طَمَعاً فِی الدُّنْیَا لَا یُرِیدُونَ بِهِ مَا عِنْدَ رَبِّهِمْ»[۲۵۶]: روز گاری بر مردم خواهد آمد که به خاطر طمع به دنیا، درونشان پلید و خبیث و ظاهرشان آراسته باشد و -«به خاطر همین حُسن ظاهر و خُبث طینت و اعمالِ ناپسندی است که انجام می دهند»[۲۵۷]- آن چه را که در نزد خداوند است را نمیخواهند.
۲-۳-۲-۱۵- شیوع عدم ترس از خدا
امام صادق, فرمود: «فَإِذَا … رَأَیْتَ اللَّیْلَ لَا یُسْتَخْفَى بِهِ مِنَ الْجُرْأَهِ عَلَى اللَّهِ»[۲۵۸]: و دیدی که برای انجام کارهای بد، مردم انتظار شب را نمیکشند بلکه در روز انجام می دهند.
و در روایتی امام صادق, فرمود: «سَیَأْتِی عَلَى أُمَّتِی زَمَانٌ … لَا یُخَالِطُهُمْ خَوْفُ أَنْ یَعُمَّهُمُ اللَّهُ بِبَلَاءٍ فَیَدْعُونَهُ دُعَاءَ الْغَرِیقِ فَلَا یَسْتَجِیبُ لَهُمْ»[۲۵۹]: بزودى بر امت من زمانى فرا خواهد رسید که هرگز نمىترسند که خداوند متعال بلایى عمومى و فراگیر نازل کند که در آن حال، مردم همانند انسان غریق او را بخوانند ولى اجابتشان نکند.
۲-۳-۲-۱۶- تأثیر پذیری امت اسلام از فرهنگ و انحرافات بیگانه
از جمله انحرافاتی که متأسفانه امروزه در جامعه اسلامی شایع شده است همین تأثیر پذیری از فرهنگ و انحرافات غرب و شرق میباشد که طی روایات زیر معصومین از ابتلاء به آنها ما را هشدار دادهاند:
پیامبر۳ به سلمان فرمودند: «یَا سَلْمَانُ إِنَّ عِنْدَهَا … یُؤْتَى بِشَیْءٍ مِنَ الْمَشْرِقِ وَ شَیْءٍ مِنَ الْمَغْرِبِ یُلَوَّنُ أُمَّتِی فَالْوَیْلُ لِضُعَفَاءِ أُمَّتِی مِنْهُمْ وَ الْوَیْلُ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ»[۲۶۰]: ای سلمان! آن وقت چیزی از مشرق و چیزی از مغرب بیاورند و امت مرا رنگارنگ کنند، پس وای بر ضعیفان امت من از ایشان، و وای بر ایشان از خدا.
و این یعنی اخلاقشان مختلف باشد، پس در میان آنها اخلاق اسلامی را نمی بینی.[۲۶۱]
و در روایت دیگر، این تأثیر پذیری را به نحو دیگری بیان میدارد آنجا که رسولخدا۳ فرمودند: «لا تقوم الساعه حتى تلحق قبائل من أمتی المشرکین»[۲۶۲]: بر پا نشود ساعت (ظهور) تا این که چند قبیله از امت من به مشرکین ملحق شوند.
که این الحاق به مشرکین یا می تواند به شکل تغییر دین باشد و یا می تواند با پیروی کردن و تأثیر گرفتن از آنها باشد. که احتمال دوم شاید به حقیقت نزدیکتر باشد.
فصل سوم: علل ایجاد یا تشدید انحراف
۱- علل درونی
۲- علل بیرونی
مقدمه
ما در این فصل به علل ایجاد و یا تشدید انحرافات میپردازیم. در این قسمت ما علل را جهت دسترسی راحتتر و نیز بودن نظم در چینش، آنها را به دو بخش درونی و بیرونی تقسیم کردهایم تا از این طریق جهت ارائه راهکار در روند کار نظم بیشتری بر نوشتار ما حاکم باشد. همچنین ذکر این نکته هم مناسب است که برخی از انحرافاتی را که ما در فصل قبل متذکر شدیم، خودشان میتوانند از عوامل ایجاد و یا تشدید انحراف باشند مثل: دجال، تجمل گرایی، بدعتها، غفلت و … . ولی در این فصل ما به برخی از مهمترین آن عوامل میپردازیم که ممکن است برخی از عناوین آن انحرافات نیز در این قسمت باشد.
۳-۱- علل درونی
این علل مربوط به درون خودِ انسان است و نه محیط اطراف و خارج او. به این معنا که این علل از درون، باعث ایجاد و یا تشدید انحراف و کج روی می شود که برخی از مهم ترین موارد آن به قرار زیر است.
۳-۱-۱- دنیا طلبی و دنیا پرستی
رسولخدا در بیان علل انحراف فرمود: «یَا عُمَرُ تَرَکُوا الْقَوْمُ الطَّرِیقَ وَ رَکِنُوا إِلَى الدُّنْیَا وَ رَفَضُوا الْآخِرَهَ»[۲۶۳]: ای عمر! امت راه -هدایت- را ترک کرده ند و میل به دنیا پیدا و آخرت را رها کرده اند.
باز ایشان در روایتی بعد از ذکر انحرافات، در آخرالزمان علت آنها را این گونه بیان میدارد:
«یَا ابْنَ مَسْعُودٍ … هَذَا کُلُّهُ لِلدُّنْیَا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ أَنَّهُمْ عَلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ لَکِنْ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لا یَهْتَدُونَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِکَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»[۲۶۴]: پسر مسعود! همه –ی این انحرافات- به خاطر دنیاست و خود مىدانند بر غیر حقّ مىروند و لکن شیطان کارهاشان را در نظرهاشان زیبا جلوه داده و در نتیجه از راه حق بازشان داشته و هرگز هدایت نخواهند یافت به زندگى دنیا دلخوش و قانع گشتند و به آن آرامش و اطمینان یافتند آنان که از آیات ما غافل گشتند و جایگاهشان دوزخ است بآنچه عمل کردهاند و کسب نمودهاند.
۳-۱-۲- هوای نفس
از دیگر عوامل درونی ایجاد انحراف و یا تشدید آن میتوان به مسأله نفس انسان اشاره کرد که از طریق وسوسههای شیطانی سبب گمراهی و ایجاد انحراف در اشخاص می شود. خداوند در وجود ما سه مرتبهی نفس را قرار داده است که عبارتند از:
مرتبه اول: «نفس أماره» یا همان نفس سرکش است که انسان را به گناه فرمان مىدهد و به هر سو مىکشاند و لذا امارهاش گفتهاند در این مرحله هنوز عقل و ایمان آن قدرت را نیافته که نفس سرکش را مهار زند و آن را رام کند بلکه در بسیارى از موارد در برابر او تسلیم مىگردد و یا اگر بخواهد گلاویز شود نفس سرکش او را بر زمین مىکوبد و شکست مىدهد.[۲۶۵]
مرتبه دوم: «نفس لوامه» است که پس از تعلیم و تربیت و مجاهدت، انسان به آن ارتقاء مىیابد، در این مرحله ممکن است بر اثر طغیان غرائز گهگاه مرتکب خلافهایى بشود اما فوراً پشیمان مىگردد و به ملامت و سرزنش خویش مىپردازد، و تصمیم بر جبران گناه مىگیرد، و دل و جان را با آب توبه مىشوید، و به تعبیر دیگر در مبارزه عقل و نفس گاهى عقل پیروز مىشود و گاهى نفس، ولى به هر حال کفه سنگین از آن عقل و ایمان است. البته براى رسیدن به این مرحله جهاد اکبر لازم است و تمرین کافى و تربیت در مکتب استاد و الهام گرفتن از سخن خدا و سنت پیشوایان. [۲۶۶]
این مرحله همان است که قرآن مجید در سوره «قیامت» به آن سوگند یاد کرده است، سوگندى که نشانه عظمت آن است: «لا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیامَهِ وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ»[۲۶۷]: «سوگند به روز رستاخیز و سوگند به نفس سرزنشگر»
مرتبه سوم: «نفس مطمئنه» است و آن مرحلهاى است که پس از تصفیه و تهذیب و تربیت کامل، انسان به مرحلهاى مىرسد که غرائز سرکش در برابر او رام مىشوند و سپر مىاندازند، و توانایى پیکار با عقل و ایمان در خود نمىبینند چرا که عقل و ایمان آن قدر نیرومند شدهاند که غرائز نفسانى در برابر آن توانایى چندانى ندارد. این همان مرحله آرامش و سکینه است، آرامش که بر اقیانوسهاى بزرگ حکومت مىکند، اقیانوسهایى که حتى در برابر سختترین طوفانها چین و شکن بر صورت خودنمایان نمىسازند. این مقام انبیاء و اولیا و پیروان راستین آنها است، آنهایى که در مکتب مردان خدا درس ایمان و تقوا آموختند و سالها به تهذیب نفس پرداخته و جهاد اکبر را به مرحله نهایى رساندهاند.[۲۶۸]
این همان است که قرآن در سوره «فجر» به آن اشاره مىکند آنجا که مىگوید: «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِی فِی عِبادِی وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»[۲۶۹]: «اى نفس مطمئن و آرام باز گرد به سوى پروردگارت که هم تو از او خشنود هستى، و هم او از تو، و داخل در زمره بندگان خاص من شو، و در بهشتم گام نه»[۲۷۰]
که در میان این سه نفس، مورد اول انسان را به عرصه گناه و انحراف میکشاند و با وسوسههای دروغین او را مرتکب گناه میکند. لذا در روایتی داریم که امام علی فرمود: «النُّفوسُ طَلِقَهٌ ، لکنَّ أیدِی العُقولِ تُمسِکُ أعِنَّتَها عنِ النُّحوسِ»[۲۷۱]: نَفْس ها افسار گسیخته اند، امّا دست هاى خردها عنان آنها را گرفته نمى گذارند به بدبختى و هلاکت افکنند.
این نکته را هم باید توجه داشت که خطر نفس و غفلتِ از آن، زمان جوانی و پیری نمیشناسد و در هر لحظه از عمر انسان، می تواند با ایجاد وسوسه او را منحرف سازد. همان طور که در روایتی پیامبر فرمود: «نَفسُ ابنِ آدَمَ شابَّهٌ و لَو التَقَت تَرقُوَتاهُ مِن الکِبَرِ ، إلاّ مَنِ امتَحَنَ اللّه ُ قَلبَهُ لِلتَّقوى، و قَلیلٌ ما هُم»[۲۷۲]: نفْس آدمیزاد همواره جوان است حتى زمانى که استخوانهاى ترقوه او از شدّت پیرى سر به هم آورند، مگر کسى که خداوند دل او را با پرهیزگارى خالص کرده باشد و اینان اندکاند.
۳-۱-۳- گناه
از دیگر علل و عوامل درونی ایجاد انحراف و تشدید آن گناهان میباشند که با ارتکاب آنها شخص از مسیر هدایت کم کم خارج شده و به ورطه نابودی کشانیده خواهد شد. در روایتی داریم که بعد از ذکر تعدادی از انحرافات، فرمود: «… ذلک بما عصوا وکانوا یعتدون»[۲۷۳]: این به خاطر معصیت کردن و تجاوز نمودن از حدود الاهی است.
خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «وَ ذَرُوا ظاهِرَ الإِثْمِ وَ باطِنَهُ إنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الاْءِثْمَ سَیُجْزَوْنَ بِمَا کَانُوا یَقْتَرِفُونَ»[۲۷۴]: و گناه را ، چه آشکار باشد و چه پنهان ، ترک گویید . آنان که مرتکب گناه مىشوند ، به سزاى اعمال خود خواهند رسید.
و در جای دیگر فرمود: «بَلَى مَنْ کَسَبَ سَیِّئَهً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ»[۲۷۵]: آرى ، آنان که مرتکب کارى زشت شوند و گناهشان آنان را در بر گیرد، چنین کسان اهل جهنّماند و جاودانه در آن.
اما در روایتی پیامبر فرمود: «اِحذَرْ سُکرَ الخطیئهِ ، فإِنّ للخَطیئهِ سُکراً کَسُکرِ الشَّرابِ ، بل هِی أشَدُّ سُکراً مِنهُ ، یقولُ اللّه ُتعالى: «صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فهم لا یَرجِعُونَ»[۲۷۶]»[۲۷۷]: از مستى گناه بپرهیز؛ زیرا مستى گناه همچون مستى شراب و بلکه شدیدتر از آن است . خداوند متعال مىفرماید : «کر و لال و کورند ، پس آنان [از کفر به ایمان] باز نمى گردند» .
و در روایتی تکان دهنده رسولخدا فرمود: «مَن قارَفَ ذَنباً فارَقَهُ عَقلٌ لا یَرجِعُ إلَیهِ أبداً»[۲۷۸]:هر که گناهى را مرتکب شود عقلى از او جدا شود، که دیگر هرگز به او باز نگردد.
۳-۱-۴- خشم و غضب
از جمله عواملی که می تواند در ایجاد یا تشدید انحراف در آخرالزمان و یا در هر زمانی تأثیر گذار باشد مسئله خشم و غضب است که دوری از آن در بسیاری موراد می تواند نجات بخش انسان از دام گرفتاریها باشد.
با توجه به مشغلهی فکری و جسمی افراد در آخر الزمان و جهت گیری آنها به سمت و سوی دنیا طلبی و دنیا خواهی، موضوع خشم و غضب نمود بیشتری پیدا می کند از آن جهت که افراد برای رسیدن به اهداف خود از هر وسیلهای استفاده می کنند تا به آن هدفشان برسند از جمله آن وسائلِ شرّ و ناپسند استفاده از قوهی خشم و غضب در مسیر نادرست است و می تواند زمینه ساز ایجاد یا تشدید آسیبها و انحرافات اخلاقی و فکری در جامعه گردد. روایات زیادی بر کلید بودن خشم برای هر بدی تأکید دارند مثلاً در روایتی امام صادق فرمودند: «الغَضَبُ مفتاحُ کُلِّ شرٍّ»[۲۷۹]: خشم و غضب کلید هر بدی است.
۳-۱-۵- شهوت
با توجه به اهمیت این بحث و ثوابهایی که خداوند برای کسی که در مقابل شهوات خویشتنداری می کند مقرر کرده است، باید توجه داشت که این مورد از موارد بسیار جدی در ایجاد انحراف و یا تشدید آن در افراد میباشد که اگر شخص در نگهداری خود از مهلکه شهوات با استعانت از خداوند کوتاهی کند و غفلت بورزد هیچ وقت روی سعادت و جاودانگی را نخواهد دید. لذا نفس تا تربیت نشده باشد سرکش است و میل به هرزگی دارد و همین میل به هرزگی و آزاد بودن موجبات بسیاری از انحرافات و گناهان را ایجاد می کند و در نهایت، در مرتبهای بالاتر سبب قطع ارتباط با خداوند می شود که باید با برنامهای جدی و معقول آن را رام و مهار کرد.
چنانچه در روایتی رسول خدا ص فرمود: «رُبَّ شَهْوهِ ساعهٍ تُورِثُ حُزنا طویلاً»[۲۸۰]: چه بسیار است شهوتی گذران و ناپایدار که حزن و اندوهی طولانی به دنبال خواهد داشت.
۳-۱-۶- غفلت
غفلت از یاد خدا و یا هر چیز سازندهای مثل یاد مرگ و قیامت و … از این قبیل می تواند نقش به سزایی در ایجاد انحراف و یا تشدید آن داشته باشد. که در آخرالزمان این انحراف و غفلت از یاد خدا به دلیل غرق شدن مردم در معاصی، در امت اسلام شیوع مییابد. در اهمیت این موضوع خدای متعال در قرآن فرموده است که: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللّه َ ذِکْراً کَثِیراً»[۲۸۱]: اى کسانى که ایمان آورده اید! خدا را فراوان یاد کنید.
و در روایتی امام علی فرمود: «ما ابْتُلِی المؤمنُ بشَیءٍ هُو أشَدُّ علَیهِ من خِصالٍ ثلاثٍ یُحْرَمُها. قیلَ: و ما هُنَّ؟ قالَ:المُواساهُ فی ذاتِ یَدِهِ ، و الإنْصافُ مِن نَفسِهِ ، و ذِکرُ اللّه ِ کثیرا . أمَا إنّی لا أقولُ لکُم: سبحانَ اللّه و الحمدُ للّه ، و لکنْ ذِکرُ اللّه ِ عند ما أحَلَّ لَهُ ، و ذِکْرُ اللّه ِ عند ما حَرَّمَ علَیهِ»[۲۸۲]: سختترین بلا براى مؤمن محروم شدن از سه خصلت است. عرض شد: آن سه کدامند؟ فرمود: کمک مالى [به برادران خود] ، انصاف داشتن و یاد خدا در همه حال. مقصودم به زبان آوردن «سبحان اللّه» و «الحمد للّه» نیست؛ بلکه منظورم به یاد خدا بودن در مواردى است که خداوند برایش حلال و یا حرام کرده است.
و در ثواب و اجر برپا داشتن یاد خدا، پیامبر فرمود: «ما جَلسَ قَومٌ یَذْکرونَ اللّه َ إلاّ ناداهُم مُنادٍ مِن السّماءِ : قومُوا فَقد بُدِّلَتْ سیّئاتُکُم حَسَناتٍ و غُفِرَتْ لَکُم جَمیعا»[۲۸۳]: هیچ گروهى در انجمن خود یاد خدا نمىکنند، مگر آن که ندا دهندهاى از آسمان بر آنان ندا مىدهد: برخیزید! که خداوند گناهان و زشتیهایتان را به نیکى بدل کرد و همه شما را آمرزید.
۳-۱-۷- جهل
خودِ جهل یکی از عواملی است که در ایجاد انحراف تأثیر به سزایی دارد. همانطور که در روایتی امام علی فرمود: «الجَهلُ فی الإنسانِ أضَرُّ من الآکِلَهِ فی البَدَنِ»[۲۸۴]: نادانى در انسان، زیان بارتر است از بیمارى خوره در بدن.
و باز در روایت دیگری فرمود: «الجَهلُ مَعْدِنُ الشَّرِّ»[۲۸۵]: نادانى، معدن بدى است.
۳-۱-۸- عدم ترس از خداوند
در روایتی رسول خدا بعد از ذکر تعداد زیادی از انحرافات در بیان علت آنها فرمود: «مَا مِنْ یَوْمٍ إِلَّا یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَ فَبِی تَغْتَرُّونَ أَمْ عَلَیَّ تَجْتَرِءُونَ أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْ لَا مَنْ یَعْبُدُنِی مُخْلِصاً مَا أَمْهَلْتُ مَنْ یَعْصِینِی طَرْفَهَ عَیْنٍ وَ لَوْ لَا وَرَعُ الْوَرِعِینَ مِنْ عِبَادِی لَمَا أَنْزَلْتُ مِنَ السَّمَاءِ قَطْرَهً وَ لَا أَنْبَتُّ وَرَقَهً خَضْرَاءَ فَوَا عَجَبَاهْ لِقَوْمٍ آلِهَتُهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَ طَالَتْ آمَالُهُمْ وَ قَصُرَتْ آجَالُهُمْ وَ هُمْ یَطْمَعُونَ فِی مُجَاوَرَهِ مَوْلَاهُمْ وَ لَا یَصِلُونَ إِلَى ذَلِکَ إِلَّا بِالْعَمَلِ وَ لَا یَتِمُّ الْعَمَلُ إِلَّا بِالْعَقْلِ»[۲۸۶]: در آن موقع روزى نیست که خداوند به آنها نفرماید: آیا از رحمت من مغرور شدهاید؟ یا بر من جرأت پیدا کردهاید؟ «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»[۲۸۷] یعنى آیا گمان کردید که شما را بیهوده آفریدهایم و به سوى ما بازگشت نمیکنید؟ به عزت و جلال خودم سوگند اگر به خاطر آنها که از روى اخلاص مرا عبادت می کنند نبود، به اندازه یک چشم به هم زدن به کسانى که نافرمانى من می کنند مهلت نمیدادم. اگر به واسطه تقواى پرهیزکاران بندگانم نبود، یک قطره باران از آسمان فرود نمىفرستادم، و یک برگ سبز از زمین نمىرویانیدم، عجب از مردمى که اموالشان را خدا میدانند. و آرزوهاشان طولانى و عمرشان کوتاه است! در عین حال چشم دارند که در جوار رحمت حق منزل کنند، در صورتى که جز با عمل به آن نمیرسند، و عمل هم بدون عقل کامل نمی شود!
۳-۲- علل بیرونی
این علل از جمله مواردی است که از بیرون و محیط اطراف بر انسان تأثیر می گذارد و سبب ایجاد و یا تشدید انحراف می شود. که برخی از مهمترین موارد آن به قرار زیر است.
۳-۲-۱- شیطان
در این بخش لازم است که راههای حمله شیطان را مورد بررسی قرار بدهیم و بدانیم که او از چه طرقی بر ما یورش می آورد.
شیطان در مبارزهاش از سیاست تدافعی و نیز سیاست ضربه و گریز استفاده نمی کند بلکه سیاست های اصولی او عبارتند از:
۳-۲-۱-۱- سیاست هجوم همه جانبه
قرآن درباره این نوع سیاست حمله شیطان میفرماید: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ * ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرین»[۲۸۸]
منظور از چهار طرف چیست؟ در روایتی امام باقر این پرسش را چنین پاسخ میدهد که خودِ شیطان هجوم از چهار طرف را تفسیر و تبیین کرده است: «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ مَعْنَاهُ أُهَوِّنُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ الْآخِرَهِ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ آمُرُهُمْ بِجَمْعِ الْأَمْوَالِ وَ الْبُخْلِ بِهَا عَنِ الْحُقُوقِ لِتَبْقَى لِوَرَثَتِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ أُفْسِدُ عَلَیْهِمْ أَمْرَ دِینِهِمْ بِتَزْیِینِ الضَّلَالَهِ وَ تَحْسِینِ الشُّبْهَهِ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ بِتَحْبِیبِ اللَّذَّاتِ إِلَیْهِمْ وَ تَغْلِیبِ الشَّهَوَاتِ عَلَى قُلُوبِهِم»[۲۸۹]: آمدن از رو به رو یعنى کار آخرت را بر آنها سبک سازم و آمدن از پشت سر یعنى آنها را به جمع مال و منع حقوق وادارم تا براى وارثان پس انداز کنند، آمدن از سمت راست تباه کردن امر دین است بوسیله خوش نما کردن گمراهى و شبهه سازى و آمدن از سمت چپ تشویق به لذات و دل دادن به شهوات است.[۲۹۰]
۳-۲-۱-۲- سیاست کمین و بهره گیری از غفلت
خداوند این انتظار را چنین بیان میدارد: «قالَ فَبِما أَغْوَیْتَنی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیمَ»[۲۹۱]: گفت: «پس به سبب آنکه مرا به بیراهه افکندى، من هم براى [فریفتن] آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست.[۲۹۲]
۳-۲-۱-۳- سیاست گام به گام و تدریجی
این سیاست دو مرحله ای است؛
مرحله اول: پوشش دادن به گناهان بزرگ و آسان نمایی جرم و گناه است؛ زیرا برای آدمی در آغاز راه، ارتکاب گناهان بزرگ بسیار سخت است؛ راه حل دشمن در این سیاست نردبانی پوشش دادن و زینت آرایی گناه و آسان نشان دادن جرم سنگین آن است تا گناه دلربا شود و ترس از غذاب نابود شود و انسان، آرام آرام در مرداب فرورفته و به گروگان دشمن در آید.
مرحله دوم: وسوسه بر گناهان کوچک تا بردن به گردنههای دشوار است. دشمن گامهای ابتدایی ورود به جاده خود را کوچک و آسان نشان میدهد تا رفته رفته آدمی را به گردنههای دشوار هدایت کند دشمن با وسوسه بر انجام کارهای مکروه و ترک کارهای مستحبی حمله را آغاز می کند و تا انجام گناهان صغیره و تکرار آنها و رسیدن به گناهان بزرگ و بعد از آن دستبرد به اعتقادات آدمی و سست کردن آنها و پاره شدن پرده حجب و حیا و تصاحب حرم دل ادامه میدهد. در این باره امام علی فرمود: «إِنَ الشَّیْطَانَ یُسَنِّی لَکُمْ طُرُقَهُ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحُلَّ دِینَکُمْ عُقْدَهً عُقْدَهً وَ یُعْطِیَکُمْ بِالْجَمَاعَهِ الْفُرْقَه»[۲۹۳]: شیطان میخواهد دین شما را گره گره باز کند و به اجتماع شما تفرقه و جدایی بخشد.[۲۹۴]
۳-۲-۱-۴ سیاست پیگیری و دوام
به نظر میرسد که این اصل با توجه به اصول قبل نیاز به توضیح ندارد؛ چون برای هرکسی آشکار است که وسوسهگری و جنگ بی پایان دشمن ادامه خواهد داشت.[۲۹۵]
۳-۲-۱-۵ سیاست هجوم جمعی
هجوم جمعی یعنی فراخوانی شیطان از سپاهیانش، برای صف آرایی و خون ریزی در برابر حق طلبان؛ قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعیرِ»[۲۹۶]: در حقیقت، شیطان دشمن شماست، شما [نیز] او را دشمن گیرید. [او] فقط دار و دسته خود را مىخوانَد تا آنها از یاران آتش باشند.
این آیه نشان میدهد که شیطان تنها نیست؛ بلکه حزب دارد. یعنی با جمعی است که هدفهای شیطانی را پذیرفته، با آیین و شیوه او هم خوانی داد. حزب شیطان از آدمیان و جنیان تشکیل می شود. آنان به صورت فرد فرد به شکار میروند تا هر کس به نوبه خود با اشارههای مرموز ابلیس، وسوسه کنند و هرگاه هم موقعیت مناسب بود با فراخوانی شیطان بزرگ یک جا گرد آیند و برای پیکار با حق طلبان جبهه واحدی تشکیل دهند.
در ادامه مباحث اشارهای گذرا با مهارت ها، تجهیزات و نیروهای شیطان آشنا میشویم که برخی از مهارت های دشمن به قرار زیر است؛
اول. زینت گری و صحنه پردازی
آرایشگری دشمن می تواند به سه صورت باشد:
الف) آرایش امکانات دنیا
که قرآن میفرماید: «زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآب»[۲۹۷]: دوستىِ خواستنیها [ى گوناگون] از: زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سیم و اسبهاى نشاندار و دامها و کشتزار [ها] براى مردم آراسته شده، [لیکن] این جمله، مایه تمتّع زندگى دنیاست، و [حال آنکه] فرجام نیکو نزد خداست.
ب) آرایش پندارهای باطل
انسان به طور فطری از باورهای باطل میگریزد و این دسیسه دشمن است که آن ها را بیاراید تا بدان جا که نقطه مقابل توحید (یعنی شرک) نیز جلوهای زیبا به خود گیرد. چنانچه قوم موسی در غیاب وی گرفتار وسوسه «تزیین» دشمن شد و قوم بنی اسرائیل را گوساله پرست کرد.
ج) آرایش رفتارهای زشت
امام علی فرمود: «الشَّیْطَانُ … یُزَیِّنُ لَهُ الْمَعْصِیَهَ لِیَرْکَبَهَا …»[۲۹۸]: شیطان گناه را –که آتش و سم است- برای او [بنده] میآراید تا مرتکب آن شود.
دوم. القای وسوسههای زشت
وسوسه به معنای حدیث نفس و نیز خواندن چیزی با صدای آهسته است از این رو خطورات زشت پنهانی را که از صفحه ذهن میگذرند وسوسه مینامیم. چون گویی انسان را با صدای آهسته به سوی خود میخواند. قرآن کریم میفرماید: « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ»[۲۹۹]: و ما انسان را آفریدهایم و مىدانیم که نفس او چه وسوسهاى به او مىکند.
سوم. تباه کردن و گسستن پیوندها
مهارت دیگر دشمن در این مبارزه، نفوذ مرموزانه در صفوف مؤمنان برای گل آلود کردن و گسستن روابط آنهاست. خداوند میفرماید: «وَ قُلْ لِعِبادی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطانَ کانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبیناً»[۳۰۰]: و به بندگانم بگو: «آنچه را که بهتر است بگویند»، که شیطان میانشان را به هم مىزند، زیرا شیطان همواره براى انسان دشمنى آشکار است.
چهارم. راندن از پشت و زمام گیری از رو به رو
در آیات قرآن از دو مهارت دیگر دشمن سخن گفته است که یکی «استحواذ» و دیگری «احتناک» است. «استحواذ» به معنای راندن شتر از پشت سر است که به طور طبیعی از پشت سر صورت میگیرد.[۳۰۱] و «احتناک» به معنای زیر چانه کسی را گرفتن و زمامش را به دست آوردن است.[۳۰۲] خداوند نیز در قرآن میفرماید: «اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولئِکَ حِزْبُ الشَّیْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطانِ هُمُ الْخاسِرُونَ»[۳۰۳]: شیطان بر آنان چیره شده و خدا را از یادشان برده است آنان حزب شیطانند. آگاه باش که حزب شیطان همان زیانکارانند.
و باز خدای متعال فرمود: «قالَ أَ رَأَیْتَکَ هذَا الَّذی کَرَّمْتَ عَلَیَّ لَئِنْ أَخَّرْتَنِ إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ لَأَحْتَنِکَنَّ ذُرِّیَّتَهُ إِلاَّ قَلیلاً»[۳۰۴]: [سپس] گفت: «به من بگو: این کسى را که بر من برترى دادى [براى چه بود]؟ اگر تا روز قیامت مهلتم دهى قطعاً فرزندانش را- جز اندکى [از آنها]- ریشهکن خواهم کرد.»
پنجم. دستور
مهارت دیگر دشمن درباره سست باوران بیاراده، دستور اوست. دشمن در این سطح از موضع قدرت برخورد می کند و به خود اجازه میدهد تا به انسان دستور دهد. خداوند میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر …»[۳۰۵]: اى کسانى که ایمان آوردهاید، پاى از پى گامهاى شیطان منهید، و هر کس پاى بر جاى گامهاى شیطان نهد [بداند که] او به زشتکارى و ناپسند وا مىدارد … .
ششم. نهیب و بانگ
قرآن کریم میفرماید: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ …»[۳۰۶]: و از ایشان هر که را توانستى با آواى خود تحریک کن و با سواران و پیادگانت بر آنها بتاز … .
و در جای دیگر فرمود: «وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ»[۳۰۷]: و بگو: «پروردگارا، از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم.[۳۰۸]
اما تجهیزات دشمن به قرار زیر است؛
- وسایل گوناگون شکار
مجموعه ای از صفات روحی و درونی و نیروهای بیرونی انسان، وسایل شکار دشمن را فراهم می آورد که خلاصه وار به قرار زیر است؛
الف) تور؛ که همان حب دنیاست.
ب) شمشیر؛ که دوستی با زنان نامحرم است.[۳۰۹]
ج) تله دام؛ که شرب خمر است.[۳۱۰]
د) تیر؛ که حب درهم و دینار است.[۳۱۱]
ه) نیش زهرآگین؛ که منافقان میباشند.[۳۱۲]
و) کمند؛ که عبارتست از خشم و زنان هوا پرست.
- همکاری نفس اماره
نفس اماره بالسوء –امر کننده به زشتیها- به تنهایی با[۳۱۳] وسوسهگری،[۳۱۴] خواهشهای بی پایان،[۳۱۵] زینت آرایی گناه،[۳۱۶] هموار کردن و آسان نمایی جرمهای سنگین،[۳۱۷] در به خطر انداختن انسان ید طولایی دارد.[۳۱۸]
در آخر هم به این نکته اشاره میکنیم که نیروهای شیطان از انس و جن میباشد و تعداد زیادی از ایشان را در خدمت خود داردکه سپاهیان او محسوب میشوند و دستوراتش را اجرا می کنند.
۳-۲-۲- فقر
از دیگر عوامل مهم و غیر قابل اغماض، فقر است که در صورت گسترش آن در هر امتی روح ایمان از ساکنین آن رخت خواهد بست زیرا با شکم گرسنه و نداری نمی توان به عبادت پرداخت و دین را گسترش داد. ذکر این نکته نیز اهمیت دارد که این علت هم می تواند درونی باشد و هم بیرونی. با این بیان که گاهی اوقات خودِ شخص کارهایی انجام می دهد و موجبات فقر خویش را فراهم میسازد مثل گناهان؛ و گاهی هم عواملی از بیرون مثل سوء مدیریت و ظلم و … سبب می شود که شخص فقیر شود و در نهایت غرق در انحرافات شود. بر همین اساس است که حضرت رسول اکرم فرمودند: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ یَکُونَ کُفْراً»[۳۱۹]: فقر نزدیک به کفر است.
لذا در بر طرف کردن این معضل در تمامی جوامع و به خصوص در امت اسلام باید یک اقدام گسترده و اساسی جهت ریشه کن کردن آن از طرف ملل اسلامی و نیز مسلمین صورت بگیرد تا شاهد آن نباشیم که مسلمین به خاطر فقر و گرسنگی دست به گناه بزنند و در نهایت از دین خارج شوند.
۳-۲-۳- ظلم
از دیگر عوامل مهم و تأثیر گذار در ایجاد و تشدید انحرافات در امتها مسأله ظلم میباشد، که این عامل نیز مانند فقر هم می تواند درونی باشد و و هم بیرونی. به این ترتیب که گاهی خودِ شخص مثلاً از طریق گناهان به خود ظلم می کند که در قرآن نیز داریم که حضرت موسی گفت: «إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی»[۳۲۰] و گاهی اوقات از بیرون، ظلم واقع می شود مثل ظلم حکومتها و یا افراد به همدیگر.
در قرآن کریم بارها به انجام ندادن ظلم تأکید شده است: «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ عُدْواناً وَ ظُلْماً فَسَوْفَ نُصْلیهِ ناراً وَ کانَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیراً»[۳۲۱]: و هر کس از روى تجاوز و ستم چنین کند، به زودى وى را در آتشى درآوریم، و این کار بر خدا آسان است.
امام علی فرمود: «الظُّلمُ فی الدُّنیا بَوارٌ، و فی الآخِرَهِ دَمارٌ»[۳۲۲]: ستمگرى، در دنیا مایه نابودى و در آخرت، مایه هلاکت است .
حال با توجه به اهمیت این بحث باید گفت که ظلم، هم می تواند از طریق حکومت ها به رعیت باشد و هم می تواند از جانب خود مردم نسبت به همدیگر باشد. که در هر دو حالت، تأثیر به سزای در ایجاد و یا تشدید انحراف در بین مردم باشد.
۳-۲-۴- فتنهها
فتنه از عواملی است که از بیرون به انسان آسیب میزند در واقع فرق فتنه و شبهه در این است که فتنه از بیرون به انسان آسیب میزند ولی شبهه ار درون افراد را به تباهی میکشاند.
در روایتی است که: «تکون بین یدی الساعه فتن کقطع اللیل المظلم ، یصبح الرجل فیها مؤمنا ویمسی کافرا ویمسی مؤمنا ویصبح کافرا ، ویبیع أقوام دینهم بعرض من الدنیا»[۳۲۳]: بوده باشد پیش از ساعت ظهور فتنههایی که مثل پارههای شب تاریک باشند به طوری که مرد صبح مؤمن باشد و شب کافر و شب مؤمن باشد و روز کافر. گروهی دین خود را به چیز کمی از متاع دنیا بفروشند.
و در روایت دیگری است که: «إن بین یدی الساعه فتنا کقطع اللیل المظلم ، فتنا کقطع الدخان ، یموت فیها قلب الرجل کما یموت بدنه …»[۳۲۴]: پیش از ساعت ظهور فتنههایی باشد مثل پارههای شب تار یا مثل پارههای دود سیاه، بمیرد قلب شخص مثل اینکه بدنش میمیرد.
اما مبتلای به فتنه شدن دارای نشانههایی است که روایت زیر آن را بیان میدارد.
در روایتی حذیفه فرمود: «اگر یکی از شماها بخواهد بداند که آیا فتنه به او رسیده است یا خیر، پس نگاه کند اگر چیزی را حلال می داند که سابقاً حرام میدانسته پس بداند که فتنه به او رسیده است و اگر چیزی را حرام میداند که سابقاً آن را حلال میدانسته است بداند که فتنه به او رسیده است»[۳۲۵].
مثلاً قبلاً بیحجابی را حرام میدانسته ولی اکنون آن را حلال و خالی از اشکال میداند، بداند که مبتلای فتنهها و انحرافات آخرالزمان شده است.
لذا فتنه از عواملی است که از بیرون بر افراد تأثیر می گذارد و سبب ایجاد و یا تشدید انحرافات و نیز گناهان می شود.
۳-۲-۵- ضعف تربیتی در خانوادهها
بسیاری از انحرافاتِ موجود در جامعه به دلیل ضعف تربیتی در خانواده است که در شناساندن معروف و منکر به اولاد خود کوتاهی می کنند و یا آنها را جابجا به فرزندانشان آموزش می دهند که در نتیجه، این می شود که فرد در اجتماع کارهای بد را خوب و خوب را بد میپندارد همانطور که از انحرافات شایع در آخرالزمان همین جابجایی معروف و منکر در جامعه و عدم شناخت آنها بود[۳۲۶] که ناظر به همین موضوع است در جای خود در انحرافات اجتماعی مورد بحث قرار دادیم. یعنی از آن روایات میتوان برداشت کرد که به دلیل ضعف مدیریت و تربیتی در خانواده هاست که سبب می شود اولاد در شناخت معروف و منکر دچار مشکل شوند و همین، زمینه ساز بسیاری از گناهان و انحرافات در هر زمانی و به خصوص آخرالزمان می شود.
۳-۲-۶- حرامخواری
خوردن غذایی که از راه حرام به دست آمده باشد علت بسیار مهمی در ایجاد انحرافات در اشخاص میباشد که در اثر غفلت از این امر مهم سبب می شود که آثار زیانبار جبران ناپذیر مادی و علی الخصوص معنوی را به انسان وارد کند چنانچه در روایتی رسول خدا به امام علی فرمود: «یا علیُ! مَن اکل الحرامَ سُوِّدَ قلبُه و خُلِّفَ دینُه و ضَعُفَت نفسُه حَجَبَ اللهُ دعوتَه و قَلَّت عبادتُه»[۳۲۷]: یا علی هر کس غذای حرام بخورد دلش سیاه، دینش عوض، نفس (ناطقه)اش ضعیف می شود و دعایش مستجاب نمی شود و عبادتش کم میگردد.
لذا با توجه به آثار شوم آن باید مراقب بود که مبتلای به حرام خواری نشویم تا روح ما و برکات معنوی از زندگیامان نرود و آنها، جای خود را به شیطان بدهند.
۳-۲-۷- تقلید کورکورانه
این نوع تقلید پیوسته مذموم بوده است و روایات، ما را از آن نهی کرده اند چنانچه در روایتی داریم که پیامبر ص فرمود: « لا تَکُونُوا إمَّعهً ، تَقولونَ : إن أحسَنَ الناسُ أحسَنّا ، و إن ظَلَمُوا ظَلَمنا ! و لکنْ وَطِّنُوا أنفُسَکُم إن أحسَنَ الناسُ أن تُحسِنُوا ، و إن أساؤوا أن لا تَظلِمُوا»[۳۲۸]: دنباله رو و بى اراده نباشید که بگویید: اگر مردم خوبى کردند ما هم خوبى مى کنیم و اگر ظلم کردند ما هم ظلم مى کنیم. بلکه از خودتان اراده داشته باشید، اگر مردم خوبى کردند، شما خوبى کنید و اگر بدى کردند، شما ظلم نکنید.
فصل چهارم: راهکارهای پیشگیری یا مقابله
۱- راههای عام
۲- راههای خاص
مقدمه
روش کار در این فصل به این منوال است که ما راهکارها را به دو بخش تقسیم کردهایم. بخش اول مربوط به راهکارهای مقابلهی عام، با انحرافات است که در اینجا ما راهکارهایی را که فقط امامان معصوم در روایات آخرالزمان آوردهاند را آوردهایم و در بخش دوم به ارائه راهکارهای مقابله خاص پرداختهایم. به این معنا که برای علل درونی و بیرونی در فصل گذشته راهکارهایی ارائه کردهایم.
بخش اوّل: راههای مقابله عام
در این قسمت ما راهکارهای عام را برای مقابله با انحرافات بیان میداریم. مراد از این نوع راهکار، راهکاری است که امام معصوم برای در امان ماندن از ابتلای به انحرافات، در آخرالزمان به ما ارائه داده است تا با به کارگیری از آن دستورات، راه روشنِ هدایت را بپیماییم.
۴-۱-۱- ادعیه و اذکار مخصوص
۴-۱-۱-۱- دعای غریق
اولین راه برای مقابله با انحرافات و بلاهای آخرالزمان دعایی که حضرت امام صادق آن را بیان فرموده است.
«عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَهٌ فَتَبْقَوْنَ بِلَا عَلَمٍ یُرَى وَ لَا إِمَامٍ هُدًى وَ لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ الْغَرِیقِ قُلْتُ کَیْفَ دُعَاءُ الْغَرِیقِ قَالَ یَقُولُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ فَقُلْتُ یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ «یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک»[۳۲۹]: عبدالله بن سنان نقل می کند که امام صادق فرمود: در این زودى براى شما شبههاى پیش خواهد آمد که نه علم خروج از آن را دارید و نه امامى هست که شبهه را براى شما حل کند، و در سرگردانى خواهید ماند افرادى که بخواهند از این گونه شبهات رهائى پیدا کنند باید دعاى غریق را بخوانند گوید: عرض کردم دعاى غریق کدام است؟ فرمود: میگوئى:«یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ» گفتم: «یا مقلب القلوب و الابصار ثبت قلبى على دینک» فرمود: خداوند مقلب قلوب و ابصار هست و لیکن همان طور که من دستور دادم قرائت کن و بگو: «یا مقلب القلوب ثبّت قلبى على دینک».
نکته قابل توجه این است که راهکار در مقابل شبهه داده شده است بدان معنا که این دعاء کاربرد بسیار خوبی برای مقابله با وسوسهها و انحرافات درونی دارد. البته نمی توان منکر تأثیر کارساز این دعاء شریف در مقابله با سایر انحرافات بود.
۴-۱-۱-۲- دعای معرفت
زراره گوید: شنیدم امام صادق میفرمود: «إِنَّ لِلْغُلَامِ غَیْبَهً قَبْلَ أَنْ یَقُومَ قَالَ قُلْتُ وَ لِمَ قَالَ یَخَافُ وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَى بَطْنِهِ ثُمَّ قَالَ یَا زُرَارَهُ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ وَ هُوَ الَّذِی یُشَکُّ فِی وِلَادَتِهِ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ مَاتَ أَبُوهُ بِلَا خَلَفٍ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ حَمْلٌ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَقُولُ إِنَّهُ وُلِدَ قَبْلَ مَوْتِ أَبِیهِ بِسَنَتَیْنِ وَ هُوَ الْمُنْتَظَرُ غَیْرَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ أَنْ یَمْتَحِنَ الشِّیعَهَ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَرْتَابُ الْمُبْطِلُونَ یَا زُرَارَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنْ أَدْرَکْتُ ذَلِکَ الزَّمَانَ أَیَّ شَیْءٍ أَعْمَلُ قَالَ یَا زُرَارَهُ إِذَا أَدْرَکْتَ هَذَا الزَّمَانَ فَادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی …»[۳۳۰]: براى آن جوان پیش از آنکه قیام کند، غیبتى است، عرض کردم: چرا؟ فرمود: میترسد- و با دست اشاره بشکم خود کرد- (یعنى میترسد شکمش را پاره کنند) سپس فرمود: اى زراره! اوست که چشم به راهش باشند، و اوست که در ولادتش تردید شود: برخى گویند: پدرش بدون فرزند مرد، و برخى گویند: در شکم مادر بود (که پدرش وفات یافت و سپس هم به دنیا نیامد) و برخى گویند: دو سال پیش از وفات پدرش متولد شد و اوست که در انتظارش باشند ولى خداى عز و جل دوست دارد شیعه را بیازماید» در زمان (غیبت) است اى زراره که اهل باطل شک می کنند، زراره گوید: من عرض کردم، قربانت، اگر من به آن زمان رسیدم چه کار کنم؟ فرمود: اى زراره! اگر به آن زمان رسیدى، با این دعا از خدا بخواه: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی» (یعنی: «خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانى، من رسولت را نشناسم (براى اینکه هر کس خدا را شناخت، بر او لازم میداند، که از راه لطف بندگانش را هدایت کند و کسى که خدا را نشناخت، فرستاده او را هم نمیشناسد) خدایا تو پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانى، من حجت تو را نشناسم (براى اینکه امام جانشین پیغمبر و دست نشانده او به دستور خداست و مقام و ارزش جانشین مربوط به مقام و ارزش جانشین گذار است از این جهت شیعه میگوید: امام باید از لحاظ علم و عمل و اخلاق و عصمت مانند پیغمبر باشد) خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانى، از طریق دینم گمراه میشوم.).
۴-۱-۱-۳- دعایی برای نجات منتظران
امام باقر فرمود: هر کس به این دعا در تمام عمرش یک بار دعا کند در زمره بندگان نوشته شود و در دیوان قائم بالا رود پس چون قائم ما قیام کند ندا شود به اسم خود و پدرش پس این کتاب را به او بدهند و گفته شود این عهدنامهای است که در دنیا با ما عهد بستی و شاهد این قول خدای عز و جل است که فرمود: «إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً»[۳۳۱] و بخوان این دعا را در حالی که با طهارت باشی: «اللَّهُمَّ یَا إِلَهَ الْآلِهَهِ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا آخِرَ الْآخِرِینَ یَا قَاهِرَ الْقَاهِرِینَ یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ أَنْتَ الْعَلِیُّ الْأَعْلَى عَلَوْتَ فَوْقَ کُلِّ عُلْوٍ هَذَا یَا سَیِّدِی عَهْدِی وَ أَنْتَ مُنْجِزٌ وَعْدِی فَصِلْ یَا مَوْلَایَ وَعْدِی وَ أَنْجِزْ وَعْدِی آمَنْتُ بِکَ وَ أَسْأَلُکَ بِحِجَابِکَ الْعَرَبِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْعَجَمِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْعِبْرَانِیِّ وَ بِحِجَابِکَ السُّرْیَانِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الرُّومِیِّ وَ بِحِجَابِکَ الْهِنْدِیِّ وَ أَثْبَتِ مَعْرِفَتِکَ بِالْعِنَایَهِ الْأُولَى فَإِنَّکَ أَنْتَ اللَّهُ لَا تُرَى وَ أَنْتَ بِالْمَنْظَرِ الْأَعْلَى وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِرَسُولِکَ الْمُنْذِرِ ص وَ بِعَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ الْهَادِی وَ بِالْحَسَنِ السَّیِّدِ وَ بِالْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ سِبْطَیْ نَبِیِّکَ وَ بِفَاطِمَهَ الْبَتُولِ وَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ ذِی الثَّفِنَاتِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ عَنْ عِلْمِکَ وَ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ الَّذِی صَدَقَ بِمِیثَاقِکَ وَ بِمِیعَادِکَ وَ بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْحَصُورِ الْقَائِمِ بِعَهْدِکَ وَ بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الرَّاضِی بِحُکْمِکَ وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْحَبْرِ الْفَاضِلِ الْمُرْتَضَى فِی الْمُؤْمِنِینَ وَ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَمِینِ الْمُؤْتَمَنِ هَادِی الْمُسْتَرْشِدِینَ وَ بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ خِزَانَهِ الْوَصِیِّینَ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ بِالْإِمَامِ الْقَائِمِ الْعَدْلِ الْمُنْتَظَرِ الْمَهْدِیِّ إِمَامِنَا وَ ابْنِ إِمَامِنَا صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ یَا مَنْ جَلَّ فَعَظُمَ وَ هُوَ أَهْلُ ذَلِکَ فَعَفَا وَ رَحِمَ یَا مَنْ قَدَرَ فَلَطُفَ أَشْکُو إِلَیْکَ ضَعْفِی وَ مَا قَصُرَ عَنْهُ عَمَلِی مِنْ تَوْحِیدِکَ وَ کُنْهِ مَعْرِفَتِکَ وَ أَتَوَجَّهُ إِلَیْکَ بِالتَّسْمِیَهِ الْبَیْضَاءِ وَ بِالْوَحْدَانِیَّهِ الْکُبْرَى الَّتِی قَصُرَ عَنْهَا مَنْ أَدْبَرَ وَ تَوَلَّى وَ آمَنْتُ بِحِجَابِکَ الْأَعْظَمِ وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّهِ الْعُلْیَا الَّتِی خَلَقْتَ مِنْهَا دَارَ الْبَلَاءِ وَ أَحْلَلْتَ مَنْ أَحْبَبْتَ جَنَّهَ الْمَأْوَى آمَنْتَ بِالسَّابِقِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ أَصْحَابِ الْیَمِینِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الَّذِینَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَلَّا تُوَلِّیَنِی غَیْرَهُمْ وَ لَا تُفَرِّقَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ غَداً إِذَا قَدَّمْتُ الرِّضَا بِفَصْلِ الْقَضَاءِ آمَنْتُ بِسِرِّهِمْ وَ عَلَانِیَتِهِمْ وَ خَوَاتِیمِ أَعْمَالِهِمْ فَإِنَّکَ تَخْتِمُ عَلَیْهَا إِذَا شِئْتَ یَا مَنْ أَتْحَفَنِی بِالْإِقْرَارِ بِالْوَحْدَانِیَّهِ وَ حَبَانِی بِمَعْرِفَهِ الرُّبُوبِیَّهِ وَ خَلَّصَنِی مِنَ الشَّکِّ وَ الْعَمَى رَضِیتُ بِکَ رَبّاً وَ بِالْأَصْفِیَاءِ حُجَجاً وَ بِالْمَحْجُوبِینَ أَنْبِیَاءَ وَ بِالرُّسُلِ أَدِلَّاءَ وَ بِالْمُتَّقِینَ أُمَرَاءَ وَ سَامِعاً لَکَ مُطِیعاً»[۳۳۲]: خداوندا اى خداى همه پرستیدهشدگان اى یکتا! اى یگانه! اى بعدتر از همه پسینیان! اى غلبهکننده بر همه خشمناکان! اى بلند مرتبه! اى بزرگ! توئى بلندتر از همه چیز بلند مرتبه تو بالاتر از هر بلندى این است اى سیّد من! پیمان و اعتقاد من، و توئى برآورنده وعده مرا پس صله و جایز بده اى مولاى من پیمان مرا و برآور وعده مرا ایمان آوردهام من به تو و سؤال مىکنم ترا به حقّ نام عربى تو و به حقّ نام فارسى تو و به حقّ نام تو در لهجه یهود و به حقّ نام تو در لغت نصارى و به حقّ نام رومى تو و به حقّ نام هندى تو و ثابت گردان شناخت خود را به سبب بخشش و عطیهاى که کردهاى آن را در روز اوّل خلقت پس بدرستى که توئى آن خدا که دیده نمىشود و توئى به جایگاه دیدهبانى بلندتر از همه جایها و نزدیکى مىجویم بسوى تو به وسیله پیغمبر تو که مىترساند خلایق را از عقوبت تو رحمت فرستد خدا بر او و بر آل او و بوسیله على بن ابى طالب که پیشواى مؤمنان است رحمتهاى خدا باد بر او که راهنماست و بوسیله امام حسن ستوده و امام حسین شهید گردیده که دو قطعه و نواده پیغمبر تواند و بوسیله حضرت فاطمه که منقطع است از دنیا و از اهل آن و به وسیله على پسر امام حسین که زینت همه عبادتکنندگان و صاحب پینهها است مواضع سجود او و بوسیله امام محمد پسر على که جمعکننده و شکافنده است علم ترا و به وسیله امام جعفر پسر محمّد که راستگوى است که تصدیق نموده است به پیمان تو و به روز وعده جزاء تو و به وسیله امام موسى پسر امام جعفر که باز دارنده نفس خود است از خواهشها و بپا دارنده پیمان توست و به وسیله امام على پسر موسى خوشنود که راضى است به فرمان تو و به وسیله محمّد تقىّ پسر على که دانا و با فضیلت و پسندیده در میان مؤمنان است و به وسیله امام على نقىّ پسر محمّد که با کمال امانت و معتمد و راهنماى راه یافتگان است و به وسیله امام حسن عسکرى پسر على که پاک و پاکیزه و خزانه علوم وصىهاى پیغمبران است و نزدیکى مىجویم به سوى تو و به وسیله پیشوایى که بپاى دارنده است امر خدا را و عادل است که هدایت یافته شده و انتظار کشیده شده است و پیشواى ما و پسر پیشواى ما است رحمتهاى خدا باد بر ایشان همگى اى کسى که فرا گرفته است و شامل است امر او همه چیز را پس بزرگ است او و سزاوار است این بزرگى را پس در گذشته است از گناهان و رحم کرده است اى کسى که توانا است بر عقوبت پس بخشیده است شکوه مىکنم من بسوى تو از ناتوانایى خود از آنچه کوتاه است از آن امید [من کار] از رسیدن به چگونگى یگانگى تو و از رسیدن بحقیقت شناخت تو و روى مىآورم من بسوى تو به نام بردن ترا به نامهاى نورانى و به اقرار بیگانگى بزرگى تو که کوتاه است از رسیدن به آن کسى که پشت کرده باشد و اعراض نموده باشد و ایمان آوردهام به حجاب و پرده تو که بزرگتر است از آنکه به وصف آید و به نامهاى تو که تمام و کمال و بلنداند که آفریدهاى تو از آنها خانه ابتلا و امتحان را و فرود آوردهاى تو به برکت آنها کسى را که دوست دارى تو او را به بهشت که منزل و جایگاه مؤمنان است ایمان دارم من به جماعت پیشىگیرندگان و به جماعت راستگویان که یاران طرف راستاند از جماعت مؤمنانى که مخلوط و ممزوج کردهاند کردار نیکو را با عمل دیگر که بد است سؤال مىکنم ترا آنکه ولىّ نگردانى به من غیر ایشان را و جدایى قرار ندهى میان من و میان ایشان فرداى قیامت هر گاه پیش بدارم من راضى شدن به جدا ساختن حکم تو حقّ را از باطل ایمان آوردهام من به پنهان ایشان و آشکار ایشان و به عاقبت کارهاى ایشان پس بدرستى که ختم مىکنى تو بر کارهاى خوب هر گاه خواهى اى کسى که تحفه و هدیّه دادهاى به من اقرار کردن به یگانگى ترا و بخشیدهاى به من شناخت پروردگارى خود را و رها کردهاى مرا از شک و کورى نادانى راضیم من به تو از جهت پروردگارى و به برگزیدگان تو از جهت دلیلها و برهانها و پیغمبران گذشتگان پنهانشدگان از حیثیت پیغمبرى و به فرستادگان تو از جهت دلیلها و پرهیزکاران از جهت آنکه پیشوایانند در حالى که شنوایم من امر ترا و فرمان بردارم فرمان ترا.[۳۳۳]
۴-۱-۲- ترجیح فرار بر قرار
مراد از این بخش این نیست که ما در هر موقیعتی که قرار گرفتیم فرار کنیم و از مسئولیتهای مُحوَّل شده به ما گریزان باشیم. بلکه مراد این است، در جایی که فضا به گونه ای است که ما قدرت بر تغییر آن را نداریم و بودن ما در آن مکان، به نوعی اتلاف نیروی حق است، بهتر است که آنجا را ترک کنیم. زیرا فضا شیطانی است و قدرتی بر تغییر آن وجود ندارد.
لذا در روایتی رسولخدا در بیان راهکار برای مقابله با آسیبها و انحرافات فرمود: «… فَعِنْدَ ذَلِکَ الزَّمَانِ الْهَرَبُ خَیْرٌ مِنَ الْقِیَامِ»[۳۳۴]: پس در آن زمان فرار کردن بهتر از ایستادن است.
و در روایت دیگر امام علی در بیان راهکار برای کسی که خواهان راهکار در آخرالزمان بود، فرمود: «الْهَرَبَ الْهَرَبَ فَإِنَّهُ لَا یَزَالُ عَدْلُ اللَّهِ مَبْسُوطاً عَلَى هَذِهِ الْأُمَّهِ مَا لَمْ یَمِلْ قُرَّاؤُهُمْ إِلَى أُمَرَائِهِمْ وَ مَا لَمْ یَزَلْ أَبْرَارُهُمْ یَنْهَى فُجَّارَهُمْ فَإِنْ لَمْ یَفْعَلُوا ثُمَّ اسْتَنْفَرُوا فَقَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ قَالَ اللَّهُ فِی عَرْشِهِ کَذَبْتُمْ لَسْتُمْ بِهَا صَادِقِینَ»[۳۳۵]: فرار، فرار که دامن عدالت خداوند بر این امّت گسترده خواهد بود مادامى که گویندگان به سوى فرمانروایانشان مایل نشوند، و مادامى که نیکوکارانشان بدکارانشان را باز میدارند که اگر چنین نکنند و آنگاه از بدکاران اظهار نفرت بکنند و به زبان «لا اله الا اللَّه» گویند خداوند در عرش خود میفرماید دروغ گفتید و شما این کلمه را از روى صدق و راستى نمیگوئید.
و این یعنی در آخرالزمان به دلیل زیادی انحرافات و آسیبها و گسیل شدن آنها به سوی مؤمنین، بهتر آن است که در مقابل آنها نباشیم و خود را در برابرشان قرار ندهیم زیرا احتمال مبتلا شدن به آنها وجود دارد و از هر طریقی که ممکن است باید تغییر وضعیت داد حتی اگر به اندازه جابجا شدن از یک اتاق به اتاق دیگر باشد.
و در روایت دیگری پیامبر فرمود: «سیأتی على الناس زمان لا یسلم لذی دین دینه إلا من فر من قریه إلى قریه و من شاهق إلى شاهق کالثعلب الرواغ …»[۳۳۶]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که هیچ دینداری سالم نمی ماند مگر اینکه مانند روباه مکار از آبادی به آبادی دیگری و از قله کوهی به قله کوه دیگری فرار کند.
۴-۱-۳- تمسک به کتاب و عترت
در روایت دیگری رسول خدا فرمود: «مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی رَاحِلٌ عَنْ قَرِیبٍ وَ مُنْطَلِقٌ إِلَى الْمَغِیبِ فَأُوَدِّعُکُمْ وَ أُوصِیکُمْ بِوَصِیَّهٍ فَاحْفَظُوهَا إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِیٌّ هَادٍ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»[۳۳۷]: ای گروه مردمان! من در همین نزدیکی است که از این دنیا رحلت کنم و به سمت عالم غیب بروم پس با شما وداع میکنم و شما را توصیهای میکنم که آن را حفظ و عمل کنید. به راستی که من دو چیز گرانبهاء را در میان شما به جای میگذارم. یکی کتاب خدا و دیگری عترت و اهل بیتم را که اگر بدانها چنگ زنید هرگز گمراه نشوید. من ترساننده هستم و علی هدایت کننده. و عاقبت از آنِ متقین است. و سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است.
و به همین دلیل است که رسولخدا فرمود: «فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْأُمُور کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ»[۳۳۸]: هر گاه کارها چون شب ظلمانى برایتان مشتبه و تاریک گردید، بر شما باد به قرآن.
راه و طریق اهل بیت در آخرالزمان به عیان آشکار است و هر که را خواهان آن باشد همانند خورشید میدرخشد همانطور که در روایتی امام صادق فرمود: «إِیَّاکُمْ وَ التَّنْوِیهَ أَمَا وَ اللَّهِ لَیَغِیبَنَّ إِمَامُکُمْ سِنِیناً مِنْ دَهْرِکُمْ وَ لَتُمَحَّصُنَّ حَتَّى یُقَالَ مَاتَ قُتِلَ هَلَکَ بِأَیِّ وَادٍ سَلَکَ وَ لَتَدْمَعَنَّ عَلَیْهِ عُیُونُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَتُکْفَؤُنَّ کَمَا تُکْفَأُ السُّفُنُ فِی أَمْوَاجِ الْبَحْرِ فَلَا یَنْجُو إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ وَ کَتَبَ فِی قَلْبِهِ الْإِیمَانَ وَ أَیَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اثْنَتَا عَشْرَهَ رَایَهً مُشْتَبِهَهً لَا یُدْرَى أَیٌّ مِنْ أَیٍّ قَالَ فَبَکَیْتُ ثُمَّ قُلْتُ فَکَیْفَ نَصْنَعُ قَالَ فَنَظَرَ إِلَى شَمْسٍ دَاخِلَهٍ فِی الصُّفَّهِ فَقَالَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تَرَى هَذِهِ الشَّمْسَ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ وَ اللَّهِ لَأَمْرُنَا أَبْیَنُ مِنْ هَذِهِ الشَّمْسِ»[۳۳۹]: بپرهیزید از فاش کردن اسرار مذهب، همانا بخدا که امام شما سالهاى سال از روزگار این جهان غایب شود و هر آینه شما در فشار آزمایش قرار گیرید تا آنجا که بگویند: امام مرد، کشته شد، به کدام دره افتاد ولى دیده اهل ایمان بر او اشک بارد، و شما مانند کشتیهاى گرفتار امواج دریا متزلزل و سرنگون شوید، و نجات و خلاصى نیست، جز براى کسى که خدا از او پیمان گرفته و ایمان را در دلش ثبت کرده و بوسیله روحى از جانب خود تقویتش نموده، همانا دوازده پرچم مشتبه برافراشته گردد که هیچ یک از دیگرى تشخیص داده نشود (حق از باطل شناخته نشود). مفضل گوید: من گریستم و عرضکردم: پس ما چه کنیم؟ حضرت به شعاعى از خورشید که در ایوان تابیده بود اشاره کرد و فرمود: اى ابا عبد اللَّه: این آفتاب را میبینى؟ عرض کردم: آرى، فرمود: به خدا امر ما از این آفتاب روشنتر است (یعنى علوم و معجزات و اخلاق و کمالات امام زمان براى راهنمائى مردم، به حق از آفتاب روشنتر است).
ولی با این حساب امامان معصوم ما را امر به تمسک به طریق درخشان ایشان در آن دوران تاریک و ظلمانی فرموده اند.
رسول خدا فرمود: « فإذا کان ذلک الزمان فعلیکم بالهرب قیل یا رسول الله وإلى أین المهرب قال إلى الله وإلى کتابه وإلى سنه نبیه»[۳۴۰]: پس چون به آن زمان رسیدید بر شما باد به فرار کردن. عرض شد یا رسول الله کجا فرار کنند؟ فرمود: به سوی خدا و کتابش و سنت پیغمبرش.
و در روایتی امام علی فرمود: «فَعَلَیْکُمْ بِالتَّمَسُّکِ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ عُرْوَتِهِ، وَ کُونُوا مِنْ حِزْبِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ، وَ الْزَمُوا عَهْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مِیثَاقَهُ عَلَیْکُمْ، فَإِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً، وَ کُونُوا فِی أَهْلِ مِلَّتِکُمْ کَأَصْحَابِ الْکَهْفِ، وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَغُشُّوا أَمْرَکُمْ إِلَى أَهْلٍ أَوْ وَلَدٍ أَوْ حَمِیمٍ أَوْ قَرِیبٍ، فَإِنَّهُ دِینُ اللَّهِ الَّذِی أَوْجَبَ لَهُ التَّقِیَّهَ لِأَوْلِیَائِهِ فَیَقْتُلُکُمْ قَوْمُکُمْ وَ إِنْ أَصَبْتُمْ مِنَ الْمَلِکِ فُرْصَهً أَلْقَیْتُمْ عَلَى قَدْرِ مَا تَرَوْنَ مِنْ قَبُولِهِ، وَ إِنَّهُ بَابُ اللَّهِ وَ حِصْنُ الْإِیمَانِ لَا یَدْخُلُهُ إِلَّا مَنْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَهُ، وَ نَوَّرَ لَهُ فِی قَلْبِهِ وَ أَعَانَهُ عَلَى نَفْسِهِ»[۳۴۱]: بر شما باد بچنگ زدن بریسمان خدا و دستگیرهى محکم او، شما باند خدا و رسولش باشید پیمان رسول را بر خود واجب کنید، میثاق او به عهدهى شماست زیرا که اسلام اول غریب بود به زودى بسوى غربت برگردد شما در میان مردمانتان مانند یاران کهف باشید. زینهار که امر خود را آشکار کنید بر خانوادهى خود و فرزندان و دوستان و خویشانتان زیرا که دین خدای عز و جل، تقیه را براى دوستانش واجب کرده و اگر برسد شما را از طرف پادشاه فرصتى بر آنچه قدرت دارید اظهار کنید زیرا که تقیه باب خدا و حصار ایمان است، وارد نمىشود آن حصار را مگر کسى که خدا از او عهد و پیمان گرفته و دلش را نورانى کرده و او را بر نفسش چیره نموده.
و در روایت دیگری امام سجاد فرمود: «دین خدا به عقلهای ناقص و رأیهای باطل و قیاسهای فاسد درک نشود مگر به تسلیم. پس هر کس تسلیم ما شد سالم میماند و هر کس اقتداء به ما کرد هدایت یابد و هر کس به قیاس و رأی عمل کرد هلاک می شود»[۳۴۲].
در روایتی زراره از امام صادق سؤال کردند که مردم در آن زمان چه کنند –وقتی که امام زمانشان از ایشان غایب است-؟ فرمود: «یَتَمَسَّکُونَ بِالْأَمْرِ الَّذِی هُمْ عَلَیْهِ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ»[۳۴۳]: به همان امرى که بر آن بودهاند متمسّک مىشوند تا آنکه بر ایشان روشن شود.
که احتمال زیاد مراد از آن امر، همان حفظ ایمان و سرمایه های معنوی و سیره وسنتهای متدینین است که در سایه ایمان به غیبت امام زمان در آن دورانِ آلوده به دست آوردهاند، میباشد. و بر این ایمان عقیده باشند تا امام زمان ظهور فرمایند.
و در روایتی رسول خدا در بیان راهکار میفرماید: «آنچه پیش شما معروف است بگیرید و آنچه منکر است عمل نکنید و قبول کنید آنچه را که خاصان شما میگویند و واگذارید آن چه را که عامه مردم میگویند»[۳۴۴].
۴-۱-۴- تقیّه
برای بیان این قسمت باید بگوییم که تقیه شیوهای برای مبارزه است یعنی نوعی تاتیک برای مبارزه با انحرافات است که از این طریق بتوانیم دین و جان و مال خود را حفظ کنیم. این نکته را نیز اضافه کنیم که این روش برای مبارزه، روشی دائمی نیست بلکه در جای خود و با توجه به شرایط میبایست از آن استفاده کرد و الّا در جایی که شرایط برای گفتنِ سخنِ حق و یا گرفتن حقی، مساعد است و هیچ خطری شخص را تهدید نمیکند نباید از تقیه استفاده کرد. ولی در آخرالزمان به دلیل این که آن شرایطِ مساعد، مهیا نیست استفاده از تقیه کاربرد بیشتری خواهد یافت. لذا در روایتی امام صادق فرمود: «إِذَا تَقَارَبَ الزَّمَانُ کَانَ أَشَدَّ لِلتَّقِیَّهِ»[۳۴۵]: هنگامی که زمان (ظهور) نزدیک شد تقیّه شدیدتر میگردد.
از دیگر نمودهای تقیه، سکوت کردن در آن روزگار است که در روایتی جابر بن عبدالله انصاری برای ارائه راهکار در مقابله با بلاها و انحرافات آخرالزمان از امام باقر سؤال کرد: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا یَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ»؟ بعد امام فرمود: «حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَیْتِ»[۳۴۶]: ای پسر رسول خدا! شایستهترین کاری که مؤمن می تواند در آن زمان انجام دهد چیست؟ ایشان فرمودند: نگه داشتن زبان و خانه نشینی.
و در روایت دیگری رسول خدا فرمودند: «ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ تَکُفُّ لِسَانَکَ وَ تَبْکِی عَلَى خَطِیئَتِکَ وَ تَلْزَمُ بَیْتَکَ»[۳۴۷]: سه چیز نجات دهنده است: زبانت را نگه دار، و بر گناهانت گریه کن و ملازم خانهات باش.
۴-۱-۵- کناره گیری از مردم
امام رضا فرمودند: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ تَکُونُ الْعَافِیَهُ عَشَرَهَ أَجْزَاءٍ تِسْعَهٌ مِنْهَا فِی اعْتِزَالِ النَّاسِ وَ وَاحِدَهٌ فِی الصَّمْت»[۳۴۸]: بیاید روزگاری بر مردم که سلامتی در آن ده جزء داشته باشد که از آن ده جزء، نه قسمت آن در کناره گیری از مردم و یک بخش آن در سکوت میباشد.
بهتر است این روایت را از دو جهت مورد بررسی قرار دهیم:
الف. مراد از «الناس» در این روایت چه دستهای از مردم هستند که باید از ایشان دوری کرد؟
ب. چرا بیشترین قسمت سلامتی را دور بودن از این دسته از مردم بیان فرموده است؟
در پاسخ به قسمت اول باید گفت که احتمال زیاد مراد از «مردم» اکثریت آنان و تفکر حاکم بر ایشان است که آن تفکر نیز در اغلب موارد غلط میباشد.
و در پاسخ به سؤال دوم باید گفت که در روایتی داریم که امام باقر فرمود: « یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَکُونُ فِیهِ أَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ کَانَ جَالِساً فِی بَیْتِه»[۳۴۹]: روزگاری بر مردم خواهد آمد که بهترین مردم به لحاظ وضع روحی کسی است که در خانهاش نشسته باشد.
که مراد از خانه نشینی توجه به امر تربیت خانواده خود میباشد و نه گوشه نشینی و دست روی دست گذاشتن. که در قسمت مقابله با ضعف تربیتی در خانوادهها به این مطلب بیشتر میپردازیم.
و در روایت دیگر امام صادق فرمود: «طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَهٍ عَرَفَ النَّاسَ فَصَاحَبَهُمْ بِبَدَنِهِ وَ لَمْ یُصَاحِبْهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ بِقَلْبِهِ فَعَرَفُوهُ فِی الظَّاهِرِ وَ عَرَفَهُمْ فِی الْبَاطِنِ»[۳۵۰]: خوشا به حال مرد گمنامى که مردم به او توجّهى ندارند، او مردم را مىشناسد و با جسمش با ایشان همدم است ولى در دل خویش و در کردارشان با آنان همراه نیست، مردم ظاهر وى را شناختهاند، و او بر باطن مردم آگاهى یافته است.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «إِنَّ مِنْ وَرَائِکُمْ فِتَناً مُظْلِمَهً عَمْیَاءَ مُنْکَسِفَهً لَا یَنْجُو مِنْهَا إِلَّا النُّوَمَهُ قِیلَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا النُّوَمَهُ قَالَ الَّذِی یَعْرِفُ النَّاسَ وَ لَا یَعْرِفُونَه»[۳۵۱]: به راستی که بعد از شما فتنههایی باشد تاریک و کور کننده و گرفتار شده از آن نجات نیابد مگر «نُوَمَه». گفته شد: «نُوَمَه» چیست؟ فرمود: او کسی است که مردم را می شناسد ولی مردم او را نمی شناسند.
و در روایت دیگری امام علی، «نُوَمَه» را این گونه معرفی می نماید: «الساکت فی الفتنه، فلا یبدو منه شیء»[۳۵۲]: کسی که در فتنه ساکت باشد و هیچ چیزی از او ظاهر نشود.
و در جای دیگر فرمود: «الَّذِی لَا یَدْرِی النَّاسُ مَا فِی نَفْسِه»[۳۵۳]: او کسی است که مردم ندانند در درون او چه میگذرد. (یعنی چیزی از خود برزو ندهد تا حلقه آویز دست مردم گردد.)
و در روایت دیگری است که امام صادق فرمود: «طُوبَى لِعَبْدٍ نُوَمَهٍ عَرَفَ النَّاسَ فَصَاحَبَهُمْ بِبَدَنِهِ وَ لَمْ یُصَاحِبْهُمْ فِی أَعْمَالِهِمْ بِقَلْبِهِ فَعَرَفُوهُ فِی الظَّاهِرِ وَ عَرَفَهُمْ فِی الْبَاطِن»[۳۵۴]: خوشا به حال بنده گمنام، که مردم را شناخته، با بدنش با ایشان رفاقت می کند و با قلبش با ایشان در عمل مخالفت نماید پس مردم او را در ظاهر بشناسند و او مردم را در باطن بشناسد.
و در روایت دیگری رسول خدا۳ در بیان راهکار فرمود: «فإذا رأیتموه فباینوهم و احذروهم فی الله فإنهم حرب لله و لرسوله و الله و رسوله منهم بریء»[۳۵۵]: پس چون این مردم را با این کیفیت دیدید از آنها فاصله بگیرید و اگر میتوانید آنها را نهی کنید و از ایشان بترسید برای خدا؛ زیرا این جماعت در حال جنگ با خدا و رسول او هستندو خداوند و رسولش از آنها بیزارند.
و در روایتی پیامبر به ابن مسعود وصیت فرمود که: «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ … فَمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ الزَّمَانَ مِنْ أَعْقَابِکُمْ فَلَا تُسَلِّمُوا فِی نَادِیهِمْ وَ لَا تُشَیِّعُوا جَنَائِزَهُمْ وَ لَا تَعُودُوا مَرْضَاهُمْ فَإِنَّهُمْ یَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِکُمْ وَ یُظْهِرُونَ بِدَعْوَاکُمْ وَ یُخَالِفُونَ أَفْعَالَکُمْ فَیَمُوتُونَ عَلَى غَیْرِ مِلَّتِکُمْ أُولَئِکَ لَیْسُوا مِنِّی وَ لَا أَنَا مِنْهُمْ … یَا ابْنَ مَسْعُودٍ عَلَیْهِمْ لَعْنَهُ اللَّهِ مِنِّی وَ مِنْ جَمِیعِ الْمُرْسَلِینَ وَ الْمَلَائِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبُ اللَّهِ وَ سُوءُ الْحِسَابِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ إِلَى قَوْلِهِ وَ لکِنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ فاسِقُونَ»[۳۵۶]»[۳۵۷] : پسر مسعود! هر که از نسل شما آن زمان را در یابد بر آن مردم سلام نکند، و بر جنازهاشان حاضر نگردد و مریضانشان را عیادت ننماید، که آنها به روش شما و به عقاید و به گفتههاى شما تظاهر مینمایند ولى با کردارهایتان مخالفت میورزند و بر غیر دین شما مىمیرند، آنها از من نیستند و من از آنها نیستم. پسر مسعود! بر آنها با لعنت خدا از جانب من و از طرف همه مسلمانان و ملائکه مقرب درگاه الاهی و بر آنها باد خشم وغضب الاهی و بدی حساب در دنیا و آخرت و خدای متعال هم فرمود: «از میان فرزندان اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، -تا آنجا که فرمود- این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز مىکردند.».
و در روایت دیگری رسول خدا فرمود: «یَا ابْنَ مَسْعُودٍ سَیَأْتِی مِنْ بَعْدِی أَقْوَامٌ … لَا تُجَالِسُوهُمْ فِی الْمَلَإِ وَ لَا تُبَایِعُوهُمْ فِی الْأَسْوَاقِ وَ لَا تَهْدُوهُمُ الطَّرِیقَ وَ لَا تَسْقُوهُمُ الْمَاءَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى « مَنْ کانَ یُرِیدُ الْحَیاهَ الدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ»[۳۵۸] الْآیَهَ یَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى «مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ نَصِیبٍ»[۳۵۹]»[۳۶۰]: اى پسر مسعود با آنان در اجتماع همنشینى ننمائید در بازار با ایشان خرید و فروش نکنید، راه را نشانشان ندهید، آبشان ندهید. خداى تعالى فرموده: کسانى که زندگى دنیا و زیور آن را بخواهند [جزاى] کارهایشان را در آنجا به طور کامل به آنان مىدهیم، و به آنان در آنجا کم داده نخواهد شد. و خداى تعالى میفرماید: «کسى که کِشت آخرت بخواهد، براى وى در کِشتهاش مىافزاییم، و کسى که کِشت این دنیا را بخواهد به او از آن مىدهیم و[لى] در آخرت او را نصیبى نیست.»
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «خَالِطُوا النَّاسَ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ أَبْدَانِکُمْ وَ زَایِلُوهُمْ بِقُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ»[۳۶۱]: با مردم با زبان و بدن در تماس باشید ولی با دل ایشان نباشید و با اعمال از ایشان فرق داشته باشید.
۴-۱-۶- صبر بر بلاها
خدای متعال در قرآن فرمودند: «لَتُبْلَوُنَّ فی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»[۳۶۲]
امام صادق از پیامبر نقل کند که فرمود: «خَالِطُوا الْأَبْرَارَ سِرّاً وَ خَالِطُوا الْفُجَّارَ جِهَاراً وَ لَا تَمِیلُوا عَلَیْهِمْ فَیَظْلِمُوکُمْ فَإِنَّهُ سَیَأْتِی عَلَیْکُمْ زَمَانٌ لَا یَنْجُو فِیهِ مِنْ ذَوِی الدِّینِ إِلَّا مَنْ ظَنُّوا أَنَّهُ أَبْلَهُ وَ صَبَّرَ نَفْسَهُ عَلَى أَنْ یُقَالَ أَنَّهُ أَبْلَهُ لَا عَقْلَ لَهُ»[۳۶۳]: سازگارى با مردم نصف ایمان است و نرمى با آنها نصف زندگى است. سپس امام صادق فرمود: با نیکان در پنهان آمیزش کنید و با بدکاران در آشکار، و بر آنها حمله نکنید که بر شما ستم کنند، زیرا زمانى براى شما پیش آید که از دینداران نجات نیابد، جز آنکه را مردم ابلهش دانند و خود او هم آماده باشد و تحمل کند که به او گویند ابله و بیعقل است.
و در روایت دیگری امام صادق از رسول خدا در بیان راهکارهای مقابله با انحرافات آخرالزمان نقل می کند که فرمود: «فَمَنْ أَدْرَکَ ذَلِکَ الزَّمَانَ فَصَبَرَ عَلَى الْفَقْرِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْغِنَى وَ صَبَرَ عَلَى الْبِغْضَهِ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْمَحَبَّهِ وَ صَبَرَ عَلَى الذُّلِّ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى الْعِزِّ آتَاهُ اللَّهُ ثَوَابَ خَمْسِینَ صِدِّیقاً مِمَّنْ صَدَّقَ بِی.»[۳۶۴]: پس کسى که به آن زمان برسد و بر فقر صبر کند، با آنکه بر ثروت توانائى داشته باشد و بر دشمنى مردم صبر کند با آنکه بر دوستى توانا باشد (یعنى بتواند از راه از دست دادن دین و پیروى هوس جلب دوستى کند، ولى نکند) و بر ذلت صبر کند، با آنکه بر عزت توانا باشد، خدا ثواب پنجاه صدیق از تصدیقکنندگان مرا به او دهد.
و در روایتی عبدالله ابن مسعود فرمود: «سیلیکم أمراء یفسدون وما یصلح الله بهم أکثر، فمن عمل منهم بطاعه الله فلهم الأجر وعلیکم الشکر، فمن عمل منهم بمعصیه الله فعلیهم الوزر وعلیکم الصبر»[۳۶۵]: زود است سلطنت کنند بر شما فرماندهانی که فساد می کنند، و آنچه را خدا اصلاح می کند بیشتر است پس هر کس از ایشان عمل کند به طاعت خدا، برای ایشان است اجر و بر شماست شکرگذاری، و هر کس از ایشان عمل به معصیت کرد، برای ایشان است گناه و برشماست صبر کردن.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «طُوبَى لَهُمْ عَلَى صَبْرِهِمْ عَلَى دِینِهِمْ فِی حَالِ هُدْنَتِهِمْ وَ یَا شَوْقَاهْ إِلَى رُؤْیَتِهِمْ فِی حَالِ ظُهُورِ دَوْلَتِهِمْ وَ سَیَجْمَعُنَا اللَّهُ وَ إِیَّاهُمْ فِی جَنَّاتِ عَدْن»[۳۶۶]: خوشا به حال مؤمنین آخرالزمان که در زمان صلح و آرامش بر دینشان شکیبائى ورزیدند. هان از اشتیاق به دیدار ایشان در زمان ظهور دولتشان، خدا ما و ایشان را در بهشت برین جمع گرداند.
و لذا در بسیاری از روایات داریم که حاکی از آن است که مؤمن، محکم است و در برابر بلاها زود تسلیم نمی شود و ایمانش را از دست نمیدهد، همانطور که در روایتی امام باقر فرمود: «الْمُؤْمِنُ أَصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ الْجَبَلُ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ وَ الْمُؤْمِنُ لَا یُسْتَقَلُّ مِنْ دِینِهِ شَیْءٌ»[۳۶۷]: مؤمن از کوه سفتتر است زیرا از کوه کم می شود ولی از دین مؤمن –در مقابل انحرافات و سختیها- چیزی کم نمی شود.
۴-۱-۷- غافل نبودن از آخرت
بعد از ذکر برخی از انحرافات، رسول خدا به ابن مسعود فرمود: «مَا یُغْنِی مَنْ یَتَنَعَّمُ فِی الدُّنْیَا إِذَا أُخْلِدَ فِی النَّارِ یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَهِ هُمْ غافِلُونَ»[۳۶۸]: آن کس که در دنیا در لذت و نعمت است چه سودى مىبرد وقتى در آتش ابدى دوزخ خواهد بود (فقط ظاهرى از زندگى دنیا را مىدانند و از آخرت در غفلتند).
و در روایتی امام علی فرمود: «أَلَا إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَیْکُمْ خَلَّتَانِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَیُنْسِی الْآخِرَهَ أَلَا إِنَّ الدُّنْیَا قَدْ تَرَحَّلَتْ مُدْبِرَهً وَ إِنَّ الْآخِرَهَ قَدْ تَرَحَّلَتْ مُقْبِلَهً وَ لِکُلِّ وَاحِدَهٍ بَنُونَ فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَهِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا- فَإِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ إِنَّ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَل»[۳۶۹]: آگاه باشید که آنچه بیشتر از آن بر شما بیمناکم دو خصلت است: پیروى از هواى نفس و آرزوى دراز، اما پیروى از هواى نفس شخص را از حق باز دارد، و اما آرزوى دراز آخرت را به دست فراموشى سپارد، آگاه باشید که همانا دنیا پشتکنان کوچ کرده، و آخرت روى کنان (بسوى شما) روى نموده، و براى هر یک از این دو فرزندان (و علاقهمندانى) است، شما از فرزندان (و علاقهمندان) آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید، زیرا که امروز، روز عمل است و حسابى در کار نیست، و فرداى قیامت روز حساب است و عملى در کار نیست.
۴-۱-۸- استعانت از خداوند و پناه بردن به او
برای در امان ماندن از شر فتنهها و انحرافات آخرالزمان هیچ وقت نباید از دعا کردن نومید بود چنانچه در بسیاری از روایات از دعا تعبیر به سلاح انبیاء[۳۷۰] و مؤمن[۳۷۱]، وسیله دفع بلا[۳۷۲] و همچنین وسیله تقرب به درگاه الاهی[۳۷۳]، شده است.
امام صادق بعد از ذکر بیش از یکصد و بیست مورد انحراف در بیان راهکار فرمود: «فَکُنْ عَلَى حَذَرٍ وَ اطْلُبْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ النَّجَاهَ»[۳۷۴]: در این هنگام بر حذر باش، و از درگاه خداوند سبحان نجات بخواه.
و در روایت دیگری داریم که: «فمن أدرک ذلک الزمان فلیتعوذ بالله من الشیطان الرجیم»[۳۷۵]: هر کس آن زمان را درک کرد پس به خداوند از شر شیطان رانده شده پناه ببرد.
در دعائی امام حسن عرض کردند: «اللَّهُمَّ … وَ اجْعَلْ لِی مِنَ الْمُتَّقِینَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ إِمَاماً کَمَا جَعَلْتَ إِبْرَاهِیمَ الْخَلِیلَ إِمَاماً فَإِنَّ بِتَوْفِیقِکَ یَفُوزُ الْفَائِزُونَ وَ یَتُوبُ التَّائِبُونَ وَ یَعْبُدُکَ الْعَابِدُونَ»[۳۷۶]: بار خدایا مرا از متقین در آخرالزمان قرار بده همان طور که ابراهیم خلیل را امام قرار دادی، چرا که به توفیق تو رستگاران رستگار میشوند و توبه کنندگان توبه می کنند و عبادت کنندگان، تو را عبادت می کنند.
یاری خواستن از خداوند هیچ وقت بینتیجه نخواهد بود حتی در دوران پر التهاب و گناه آلودِ آخرالزمان؛ زیرا در روایتی داریم که امام صادق فرمود: «رَأْیُ الْمُؤْمِنِ وَ رُؤْیَاهُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ عَلَى سَبْعِینَ جُزْءاً مِنْ أَجْزَاءِ النُّبُوَّهِ»[۳۷۷]: رأى مؤمن و خواب دیدنش در آخر الزمان بر هفتاد جزء از اجزاء پیغمبریست.
علامه مجلسی در بیان این روایت میفرماید:
چون خداوند در آخر الزمان حجت خود را از مردم پنهان کرده است رأى و نظر در استنباط احکام را از آنچه از ائمهشان بدانها رسیده را به ایشان تفضّل کرده است، و چون وحى را از آنها قطع کرد، به آنها بیش از دیگران خوابهاى درست داد تا برخى رویدادها را پیش از به وقوع پیوستن به آنها بنمایاند. «بر هفتاد جزء از نبوّت» شاید مقصود این است که نبوت اجزاء بسیاری دارد که هفتاد جزئش استنباط یقینى است نه اجتهاد ظنّى و هم خوابهاى درست، و این معنا که براى مردم آخر الزمان به دست می آید به اندازه آن هفتاد جزء است و مانند آنها، و اگرچه در پیغمبر اقوى است. و محتمل است که مقصود این باشد که مانند برخى از این هفتاد جزء است، چنانچه در روایت است که خوابِ درست یک جزء، از هفتاد جزء نبوّت است.
بغوى در شرح سنت گفته است: یکی از شارحین بخاری گفته است که نبوّت در این حدیث به معنى خبرگزاری است یعنى رؤیا یک خبرگزاری است از خدا، و دروغ در آن نیست، و در حمل به ظاهر آن هم، مانعى نیست، زیرا جزءِ نبوت، خود نبوت نیست و منافات ندارد که نبوت رفته است، و خواب کافر هم ممکن است درست درآید، ولى جزءِ نبوت، نباشد زیرا مقصود، خوابِ خوب، از مؤمنِ خوب است که جزءِ نبوت است. نووى در شرح مسلم گفته: … و گفتهاند مقصود این است که خواب به دلیلِ پیشگوئى که دارد مانند نبوت است و روشنگرى نبوت را دارد.[۳۷۸]
و این یعنی خداوند مؤمنان راستین را در آخرالزمان رها نکرده و ایشان را حتی از طریق رؤیاهای صادقه نیز کمک مینماید.
و در روایت دیگری رسول خدا فرمود: «إِذَا کَانَ آخِرُ الزَّمَانِ لَمْ یَکَدْ رُؤْیَا الْمُؤْمِنِ یَکْذِبُ وَ أَصْدَقُهُمْ رُؤْیَا أَصْدَقُهُمْ حَدِیثاً»[۳۷۹]: چون آخر الزمان باشد بسیار باشد که خواب مؤمن دروغ نباشد، و درستترینِ آنها در خواب دیدن، راستگوترینِ ایشان است.
۴-۱-۹- داشتن وصیتنامه
امام علی در ارائه راهکارها و دفع خطرات احتمالی در آخرالزمان فرمود: «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ الزَّمَانُ وَجَبَ التَّقَدُّمُ فِی الْوَصِیَّهِ قَبْلَ نُزُولِ الْبَلِیَّهِ»[۳۸۰]: پس هر وقت آن زمان فرا رسید پیش دستی کردن در نوشتن وصیت قبل از نزول بلا، واجب شود.
۴-۱-۱۰- خواندن نماز اول وقت
امام علی در ارائه راهکارها و دفع خطرات احتمالی در آخرالزمان فرمود: «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ الزَّمَانُ وَجَبَ … تَقْدِیمُ الصَّلَاهِ فِی أَوَّلِ وَقْتِهَا خَشْیَهَ فَوْتِهَا فِی آخِرِ وَقْتِهَا»[۳۸۱]: پس هر وقت آن زمان فرا رسید نماز اول وقت خواندن از ترس این که در آخر وقتش –بنا به دلایلی مانند مرگ و … – از شخص فوت شود، واجب است.
۴-۱-۱۱- طهارت دائمی داشتن
امام علی در ارائه راهکارها و دفع خطرات احتمالی در آخرالزمان فرمود: «فَمَنْ بَلَغَ مِنْکُمْ ذَلِکَ الزَّمَانَ فَلَا یَبِیتَنَّ لَیْلَهً إِلَّا عَلَى طُهْرٍ وَ إِنْ قَدَرَ أَنْ لَا یَکُونَ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِهِ إِلَّا طَاهِراً فَلْیَفْعَلْ فَإِنَّهُ عَلَى وَجَلٍ لَا یَدْرِی مَتَى یَأْتِیهِ رَسُولُ اللَّهِ لِقَبْضِ رُوحِهِ»[۳۸۲]: پس هر کدام از شما به آن زمان رسید شبی نخوابد مگر با طهارت و اگر توانست در تمام اوقات شبانه روزش با طهارت باشد پس انجام دهد؛ زیرا که او نمیداند که فرستادگان خدا (یعنی فرشتگانِ قبض روح) چه موقعی برای ستاندن جانش به نزد او میآیند.
۴-۱-۱۲- رعایت تقوای الاهی و لزوم دینداری
امام علی در ارائه راهکارها و دفع خطرات احتمالی در آخرالزمان فرمود: «وَ قَدْ حَذَّرْتُکُمْ إِنْ حَذَرْتُمْ وَ عَرَّفْتُکُمْ إِنْ عَرَفْتُمْ وَ وَعَظْتُکُمْ إِنِ اتَّعَظْتُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ فِی سَرَائِرِکُمْ وَ عَلَانِیَتِکُمْ»[۳۸۳]: و شما را ترسانیدم اگر بترسید و شما را شناسانیدم اگر بشناسید و شما را موعظه کردم اگر بپذیرید پس در نهان و آشکار تقوای الاهی را رعایت کنید.
و در روایتی امام صادق فرمود: «إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهً الْمُتَمَسِّکُ فِیهَا بِدِینِهِ کَالْخَارِطِ لِلْقَتَادِ ثُمَّ قَالَ هَکَذَا بِیَدِهِ فَأَیُّکُمْ یُمْسِکُ شَوْکَ الْقَتَادِ بِیَدِهِ ثُمَّ أَطْرَقَ مَلِیّاً ثُمَّ قَالَ إِنَ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَیْبَهً فَلْیَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَ لْیَتَمَسَّکْ بِدِینِهِ»[۳۸۴]: پس فرمود کدام یک از شما شاخه خاردار را در دستش نگه میدارد پس کمی سر مبارک را به زیر انداخت آنگاه فرمود: برای صاحب این امر، غیبتی خواهد بود پس باید بنده از خدا بپرهیزد و دین خود را محکم نگه دارد.
امام باقر در وصیتی به ابی الجارود فرمود: «أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ»[۳۸۵]: تو را به تقوای الاهی وصیت می کنم.
۴-۱-۱۳- زیرک بودن در مواجهه با انحرافات
رسولخدا فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِینِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَهِ بِکَفِّهِ یَقُولُ لِذَلِکَ الزَّمَانِ إِنْ کَانَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ ذِئْباً وَ إِلَّا أَکَلَتْهُ الذِّئْبُ [الذِّئَابُ]»[۳۸۶]: روزگاری بر مردم آید که صابر بر دینش همانند نگه دارنده آتش در کف دستش می باشد (آنگاه) به اهل آن روزگار میگوید اگر توانستید گرگ باشید که در غیر این صورت گرگان او را می درند.
که مراد از گرگ بودن، خوی درندگی و وحشیگری نیست، بلکه مراد این است که مؤمن در مواجهه با مشکلات و فتنهها و انحرافات از خود زیرکی به خرج دهد و از راه بصیرت، خود را از مهلکه نابودی نجات دهد. و به گونه ای نباشد که مؤمن، گوشه نشین و منظلم باشد تا هر کسی به او آسیبی برساند.
۴-۱-۱۴- دور بودن از حکام جور
در روایتی ابن عباس فرمود: «سیکون أمراء تعرفون وتنکرون، فمن نابذهم نجا، ومن اعتزلهم سلم، ومن خالطهم هلک»[۳۸۷]: زود است که فرماندهانی باشند که شما را بشناسند ولی انکار کنند پس هر کس ایشان را کنار گذارد نجات یابد و هر کس از ایشان دوری کند سالم بماند و هر کس با ایشان آمیزش کند هلاک شود.
و در روایتی است که: «لیأتین على الناس زمان یکون علیهم أمراء سفهاء یقدمون شرار الناس ویظهرون حب خیارهم یؤخرون الصلاه عن مواقیتها فمن أدرک ذلک منکم فلا یکونن عریفا ولا شرطیا ولا جابیا ولا خازنا»[۳۸۸]: بیاید بر مردم زمانی که بوده باشد برای ایشان پادشاهانی سفیه که مقدم می دارند شرار مردم را و اظهار می کنند دوستی با خوبان را نماز را از وقتش عقب انداخته پس هر کس از شما آن زمان را درک کرد پس نبوده باشد البته قیّم ایشان و نه پاسبان و نه مالیات بگیر و نه خزینهدار.
و در روایتی داریم که: «اسمعوا هل سمعتم أنه سیکون بعدی أمراء فمن دخل علیهم فصدقهم بکذبهم و أعانهم على ظلمهم فلیس منی ولست منه، و لیس بوارد علی الحوض، و من لم یدخل علیهم و لم یعنهم على ظلمهم و لم یصدقهم بکذبهم فهو منی وأنا منه، وهو وارد علی الحوض»[۳۸۹]: آگاه باشید آیا دانستید که بعد از من امیرانی میآیند که اگر کسی ایشان را همراهی کرد و دروغشان را تصدیق کرد و در ظلمشان یاریشان نمود پس ایشان از من نیستند و من نیز از ایشان نیستم و -بر من- بر حوض وارد نمیشوند. و هر کس بر ایشان داخل نشد و بر ظلمشان نیز یاریشان نکرد و دروغشان را نیز تصدیق نکرد پس او از من و من از اویم و او بر من بر حوض وارد می شود.
رسولخدا فرمود: «سیکون علیکم أمراء یؤخرون الصلاه عن مواقیتها ویحدثون البدع، قال ابن مسعود: فکیف أصنع إن أدرکتهم؟ قال … لا طاعه لمن عصى الله»[۳۹۰]: امیرانی بر شما خواهند آمد که نماز را از وقتش به تأخیر می اندازند و بدعت ها ایجاد می کنند. ابن مسعود گفت: اگر آنها را درک کردم چه کاری انجام دهم؟ فرمود: جای هیچ گونه اطاعتی برای کسی که نافرمانی خدا را می کند وجود ندارد.
۴-۱-۱۵- وقف راه حق بودن
در روایتی است که عبدالحمید واسطی به محضر امام باقر رسید و عرض کرد: ما بازارها را ترک کرده ایم به انتظار این امر (یعنی ظهور). حضرت فرمودند: «یَا عَبْدَ الْحَمِیدِ أَ تَرَى مَنْ حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَجْعَلُ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً بَلَى وَ اللَّهِ لَیَجْعَلَنَّ اللَّهُ لَهُ مَخْرَجاً رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَیْنَا رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا»[۳۹۱]: اى عبد الحمید آیا کسى را دیدهاى که خودش را به خاطر خداى تعالى حبس کند و خداوند براى او گشایشى قرار ندهد؟ آرى به خدا سوگند خداوند براى او گشایش قرار مىدهد، خدا رحمت کند کسى را که خود را وقف ما سازد، خدا رحمت کند کسى را که امر ما را احیا کند.
که عبارت «حَبَسَ نَفْسَهُ عَلَى اللَّهِ» به معنای «وقف نفسه علی الله و علینا» یعنی خود را وقف خدا و ما اهل بیت کند، لذا در این صورت یقین داشته باشد که خدا در امورش گشایش قرار میدهد و در مواجهه با انحرافات دچار ضعف نخواهد شد.
۴-۱-۱۶- انتظار فرج
انتظار فرج یکی از امید بخشترین گزارههای دین مبین اسلام است که طی اخبار فراوانی ما را در زمان غیبت، امر به آن کرده اند. مثلاً در روایتی رسول خدا فرمود: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ فَرَجِ اللَّه»[۳۹۲]: افضل اعمال امت من انتظار فرج –ظهور امام عصر توسط- خداوند است.
و در جای دیگر رسول خدا فرمود: «انْتِظَارُ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ عِبَادَهٌ»[۳۹۳]: انتظار فرج بواسطه صبر، عبادت است.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «الْمُنْتَظِرُ لِأَمْرِنَا کَالْمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۳۹۴]: منتظر امر ما مانند کسى است که در راه خدا در خون خود بغلطد.
و در روایت دیگری امام صادق فرمود: «طُوبَى لِشِیعَهِ قَائِمِنَا الْمُنْتَظِرِینَ لِظُهُورِهِ فِی غَیْبَتِهِ وَ الْمُطِیعِینَ لَهُ فِی ظُهُورِهِ أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون»[۳۹۵]: خوشا به حال شیعهی قائم ما که انتظار ظهورش را در غیبتش دارند و در وقت ظهورش اطاعت او را می کنند. اینان اولیاء خداوند هستند که ترسی بر آنها نیست و هیچ وقت غمگین نمیشوند.
و در جای دیگر امام کاظم در فضیلت انتظار فرمود: «طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحَبْلِنَا فِی غَیْبَهِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّهً وَ رَضِینَا بِهِمْ شِیعَهً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ وَ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَاتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ»[۳۹۶]: خوشا بر احوال شیعیان ما که در غیبت قائم ما، به رشته ما متمسّک هستند و بر دوستى ما و بیزارى از دشمنانمان ثابت قدم هستند، آنها از ما و ما از آنهائیم، آنها ما را به امامت و ما نیز آنان را به عنوان شیعیان پذیرفتهایم پس خوشا بر احوال آنها و خوشا بر احوال آنها به خدا سوگند آنان در روز قیامت هم درجه ما هستند.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «انْتَظَرُوا الْفَرَجَ وَ لَا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ»[۳۹۷]: منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید. به درستی که دوست داشتنی ترین اعمال در نزد خداوند انتظار فرج است.
و امام سجاد در بخشی از دعای روز عرفه این گونه فرمودند که: «اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى أَوْلِیَائِهِمُ الْمُعْتَرِفِینَ بِمَقَامِهِمُ، الْمُتَّبِعِینَ مَنْهَجَهُمُ، الْمُقْتَفِینَ آثَارَهُمُ، الْمُسْتَمْسِکِینَ بِعُرْوَتِهِمُ، الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَایَتِهِمُ، الْمُؤْتَمِّینَ بِإِمَامَتِهِمُ، الْمُسَلِّمِینَ لِأَمْرِهِمُ، الْمُجْتَهِدِینَ فِی طَاعَتِهِمُ، الْمُنْتَظِرِینَ أَیَّامَهُمُ، الْمَادِّینَ إِلَیْهِمْ أَعْیُنَهُمُ، الصَّلَوَاتِ الْمُبَارَکَاتِ الزَّاکِیَاتِ النَّامِیَاتِ الْغَادِیَاتِ الرَّائِحَاتِ. وَ سَلِّمْ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِهِمْ، وَ اجْمَعْ عَلَى التَّقْوَى أَمْرَهُمْ، وَ أَصْلِحْ لَهُمْ شُئُونَهُمْ، وَ تُبْ عَلَیْهِمْ، إِنَّکَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ، وَ خَیْرُ الْغافِرِینَ، وَ اجْعَلْنَا مَعَهُمْ فِی دَارِ السَّلَامِ بِرَحْمَتِکَ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»[۳۹۸]: بار خدایا، تحیت و درود بفرست دوستان ایشان را، آن اعتراف کنندگان به مقام و منزلت ایشان، آن پیروى کنندگان راه ایشان، آن پاى نهندگان به جاى پاى ایشان، آن چنگ زنندگان به رشته آیین ایشان، آن تمسک جویان به دوستى ایشان، آن پذیرندگان پیشوایى ایشان، آن تسلیم شوندگان به فرمان ایشان، آن کوشندگان در طاعت ایشان، آن منتظران دولت ایشان و آن چشم به راهان ظهور ایشان. تحیت و درودى مبارک پاکیزه، فزاینده، در هر بامداد و هر شبانگاه. اى خداوند، بر ایشان سلام کن و بر ارواحشان. اعمالشان با تقوى توأم نماى و احوالشان به صلاح آور و توبهشان بپذیر، که تو، توبه پذیرنده و مهربانى، تو بهترین آمرزندگانى. ما را به رحمت خود با آنان در دار السلام بهشت جاى ده، اى مهربانترین مهربانان.
در روایتی امام صادق فرمود: «البته باید هر کردام از شما خود را برای خروج قائم آماده کند ولو این که یک تیری باشد به جهت آن که اگر خدا بداند این آمادگی را از او امید میرود که عمرش را طولانی کند تا آن حضرت را درک کند»[۳۹۹](پس بوده باشد از انصار و یاران او).
ولی با این وجود برای منتظران حضرت حجت تکالیف و وظایفی را ذکر کرده اند که به قرار زیر است:
۱- مهموم و غمناک بودن برای آن جناب در ایام غیبت. ۲- دعا کردن برای حفظ وجودش. ۳- انتظار فرج آل محمد را داشتن. ۴- صدقه دادن به آنچه میسور است برای دفع بلاها از وجود مبارکش. ۵- حج کردن به نیابتش. ۶- برخواستن از برای تعظیم وتکریم ایشان با شنیدن نام مبارکشان، خصوصاً اگر نام «قائم» برده شود. ۷- تضرع و مسئلت از خداوند برای حفظ دین از شبهات شیاطین و زنادقهی مسلمین و خواندن دعاهای وارده برای این کار. ۸- کمک خواستن از ایشان (یعنی امام زمان) در وقت گرفتاریها که اگر کسی از روی حقیقت متوسل شود، گرفتاریاش رفع می شود.[۴۰۰]
۴-۱-۱۷- ناپسند دانستن انحرافات
پایینترین حد منکر دانستن انحرافات و منکرات، مرحله قلبی است که در آخرالزمان وظیفه مؤمنان است که به هر طریقی که میتوانند در مقابل منکرات عکس العمل نشان دهند ولو به انکار قلبی باشد. لذا در روایتی داریم که پیامبر فرمود: «سَتَکُونُ فِتَنٌ لَا یَسْتَطِیعُ الْمُؤْمِنُ أَنْ یُغَیِّرَ فِیهَا بِیَدٍ وَ لَا لِسَانٍ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع وَ فِیهِمْ یَوْمَئِذٍ مُؤْمِنُونَ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَیَنْقُصُ ذَلِکَ مِنْ إِیْمَانِهِمْ شَیْئاً قَالَ لَا إِلَّا کَمَا یَنْقُصُ الْقَطْرُ مِنَ الصَّفَا إِنَّهُمْ یَکْرَهُونَهُ بِقُلُوبِهِم»[۴۰۱]: زود است که فتنههایی واقع شود که مؤمن نتواند آن را تغییر دهد به دست و نه به زبان. امیر المؤمنین عرض کرد: در ایشان مؤمنان هستند؟ فرمود: بلی. عرض کرد: از ایمانشان چیزی کم می کند؟ فرمود: نه مگر مثل آن که باران از روی سنگ صاف چیزی را کم کند. (چون ایشان اگر چه به دست و زبان قدرت تغییر فتنهها را ندارند) ولی ایشان به لحاظ قلبی آن –فتنهها و انحرافات را- مکروه میدارند.
۴-۱-۱۸- بودن در مسیرِ خلافِ حرکتِ منحرفین
امام صادق بعد از ذکر بیش از یکصد و بیست مورد انحراف در بیان راهکار فرمود: «… وَ اعْلَمْ أَنَّ النَّاسَ فِی سَخَطِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّمَا یُمْهِلُهُمْ لِأَمْرٍ یُرَادُ بِهِمْ فَکُنْ مُتَرَقِّباً وَ اجْتَهِدْ لِیَرَاکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی خِلَافِ مَا هُمْ عَلَیْهِ فَإِنْ نَزَلَ بِهِمُ الْعَذَابُ وَ کُنْتَ فِیهِمْ عَجَّلْتَ إِلَى رَحْمَهِ اللَّهِ وَ إِنْ أُخِّرْتَ ابْتُلُوا وَ کُنْتَ قَدْ خَرَجْتَ مِمَّا هُمْ فِیهِ مِنَ الْجُرْأَهِ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اعْلَمْ أَنَ اللَّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ وَ أَنَ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ الْمُحْسِنِینَ»[۴۰۲]: و بدان که مردم، گرفتار خشم خدایند و خداوند به آنها مهلت مىدهد براى امرى که با آنها خواهد کرد و تو مراقب خویش باش، و بکوش تا خداوند عزّ و جل تو را بر خلاف روش آنها ببیند، و اگر عذابى برایشان فرستاد و تو در میان آنها قرار داشتى، به دریافت رحمت الهى شتافتهاى، و اگر از آنها جدا باشى آنان گرفتار عذاب شوند و تو از آنچه ایشان در آن هستند، از جسارت بر خداوند عزّ و جلّ، بیرون آمدهاى. و بدان که خداوند اجر نیکوکاران را تباه نمىکند و همانا که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.
۴-۱-۱۹- استغفار
حضرت حجت در سخنانی به علی بن مهزیار فرمود: « یَا ابْنَ الْمَهْزِیَارِ، لَوْ لَا اسْتِغْفَارُ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ لَهَلَکَ مَنْ عَلَیْهَا إِلَّا خَوَاصَّ الشِّیعَهِ الَّذِینَ تُشْبِهُ أَقْوَالُهُمْ أَفْعَالَهُم»[۴۰۳]: پسر مهزیار! اگز نبود استغفارِ بعضی از شماها برای بعضی دیگر، هر کسی که روی زمین بود هلاک میشد مگر شیعیان خاص که گفتارشان شبیه به کردارشان است.
۴-۱-۲۰- داشتن ورع و محاسن اخلاقی
امام صادق فرمود: «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ فَإِنْ مَاتَ وَ قَامَ الْقَائِمُ بَعْدَهُ کَانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکَهُ فَجِدُّوا وَ انْتَظِرُوا هَنِیئاً لَکُمْ أَیَّتُهَا الْعِصَابَهُ الْمَرْحُومَهُ»[۴۰۴]: هر کس که دوست دارد در شمار یاران امام قائم باشد باید به انتظار باشد و با همین حال انتظار به پرهیز و اخلاق نیکو رفتار کند پس اگر اجلش فرا رسید و امام قائم پس از مرگ او قیام کرد پاداش او همانند پاداش کسى است که امام قائم را درک کرده باشد پس کوشا باشید و به انتظار بنشینید گوارا باد بر شما اى گروهى که مشمول رحمت خدائید.
بخش دوم: راههای خاص
درونی
۴-۲-۱-۱- مقابله با دنیا طلبی و دنیا پرستی
یکی از معانی کلی روایات آخرالزمان در باب انحرافات این است که ما دچار دنیا طلبی و دنیا پرستی نشویم چنانچه سید رضی در بیان این روایت که رسول خدا فرمود: «إِنَ مِنْ أَشْرَاطِ السَّاعَهِ سُوءَ الْجِوَارِ، وَ قَطِیعَهَ الْأَرْحَامِ، وَ أَنْ یُعَطَّلَ السَّیْفُ مِنَ الْجِهَادِ، وَ أَنْ تُخْتَلَ الدُّنْیَا بِالدِّینِ»[۴۰۵]: از نشانه های ساعت (ظهور) بد بودن همسایهها و قطع شدن صله رحم و تعطیل شدن شمشیرها از جهاد و نیز اینکه به اسم دین، دنیا را طلب می کنند.[۴۰۶] میفرمایند که: «این روایت از باب مجاز است و مراد از آن، نهی از طلب منافع و مال فناپذیر دنیا از طریق اظهار ورع و پنهان کردن طمع است»[۴۰۷].
در مقابله با این خصلت به نظر میرسد که برخی از آثار شوم این خصلت ناپسند را بر روح و جسم انسان متذکر شود که «العاقل یکفیه الاشاره». امامان معصومین در برخی از روایات ما به پیامدهای شوم آن اشاره کرده اند که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره نمود؛
۱- طمعکاری[۴۰۸] ۲-تباه شدن خرد[۴۰۹] ۳- ناشنوا شدن دل از شنیدن حکمت[۴۱۰] ۴- عذاب دردناک[۴۱۱] ۵- اندوه بی پایان[۴۱۲] ۶- آرزوی دست نیافتنی[۴۱۳] ۷-امید نارسیدنی[۴۱۴].
که با وجود این عواقب خطرناک شایسته انسان عاقل نیست دنبال دنیا خواهی برود.
اما برخی راهکارهای پیشنهادی به قرار زیر است؛
اول؛ زیاد کردن محبت خداوند در دلمان
عشق به خدا اگر در دلی بیاید جا را بر چیزهای دیگر تنگ می کند و خود به خود با بزرگ شدن خدا در دل، دنیا و حب آن کم کم از دل بیرون میرود.
امام صادق فرمود: «إذا تَخَلّى المؤمنُ مِن الدُّنیا سَما و وَجَدَ حَلاوَهَ حُبِّ اللّهِ، و کانَ عندَ أهلِ الدُّنیا کأنَّهُ قد خُولِطَ، و إنَّما خالَطَ القَومَ حَلاوَهُ حُبِّ اللّهِ فلَم یَشْتَغلوا بغَیرِهِ»[۴۱۵]: هرگاه مؤمن از دنیا کنار کشد بلند مرتبه گردد و شیرینى محبت خدا را دریابد و نزد دنیا پرستان چون دیوانه نماید، در صورتى که شیرینى محبت خدا با آنها درآمیخته است و از این رو دل را جز به او مشغول نکرده اند.
باز ایشان در روایت دیگری فرمود: «حُبُّ اللّه ِ إذا أضاءَ على سِرِّ عَبدٍ أخْلاهُ عن کُلِّ شاغِلٍ ، و کُلُّ ذِکْرٍ سِوى اللّه ِ عند ظُلمه، و المُحِبُّ أخْلَصُ النّاسِ سِرّا للّهِ، و أصْدقُهُم قَولاً، و أوْفاهُم عَهْدا»[۴۱۶]: هرگاه نور محبّت خدا بر درون بنده اى بتابد، او را از هر مشغله دیگرى تهى گرداند. هر یادى جز خدا تاریکى است. دلداده خدا پاکدل ترین مردم براى خدا است و راست گوترین و وفادارترین آنها به عهد و پیمان است.
دوم؛ موعظه
شنیدن موعظه از راههای کم کردن غفلتها و گرد و غبارهای دنیاست و هر کس در هر مقامی که باشد نیاز به موعظه دارد. چنانچه برخی از روایات به پذیرش نصیحت توصیه کرده اند؛
عمر بن خطاب روایتی نقل می کند که: «اَقْبَلِ النَّصِیحَهَ وَ لَا تُعَارِضْ بِالْحَمِیَّهِ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ سَیَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ التَّزْکِیَهُ لَهُمْ أَحَبُّ إِلَیْهِمْ مِنَ النَّصِیحَه»[۴۱۷]: نصیحت را بپذیر و به وسیله نادانی -با نصیحت یا هر چیز دیگری- معارضه نکن چرا که از رسول خدا شنیدم که میفرمود: روزگاری بر مردم خواهد آمد تزکیه و خودسازی را از نصیحت بیشتر دوست میدارند. [یعنی حاضرند از روی کبر و غرور به خود سازی بپردازند ولی نصیحت دیگران را در مسیر کمال و خیرخواهی نپذیرند].
سوم؛ مقایسه در امور مادی با پایین تر از خود
که اولاً باعث می شود انسان به جای گله و شکایت به شکر و رضایت برسد لذا وقتی میبینیم کسانی هستند که خیلی پایینتر از ما هستند غصه و ناراحتی کم می شود مثلاً گاه انسان فکر می کند بلای خودش بزرگترینِ بلاهاست ولی وقتی میبیند دیگران بزرگتر و بدترش را دارند آرام میگیرد.
و ثانیاً دیگر حرص نمیزنیم و گمان نمیکنیم که عقب افتادهایم زیرا عقبتر از ما هم وجود دارد.
لذا این وقتی است که انسان پایینتر از خود را ببیند ولی وقتی به بالاتر از خود نگاه کند دچار حرص و غم و غصه و … می شود و آرام و قرار از او گرفته می شود.
چهارم؛ یاد مرگ
که باعث می شود انسان رابطهاش را با دنیا درست کند و افکار انسان را تنظیم کند تا از لذات زود گذر دنیا دل بکند و متوجه آخرت گردد.
امام علی فرمود: «کانَ ضِحکُ النبیِّ التبسُّمَ ، فاجتازَ ذاتَ یومٍ بِفِئَهٍ مِن الأنصارِ و إذا هُم یَتَحَدَّثُونَ و یَضحَکُونَ بِمِلءِ أفواهِهِم، فقالَ: یا هؤلاءِ، من غَرَّهُ مِنکُم أمَلُهُ و قَصَرَ بهِ فی الخَیرِ عَمَلُهُ، فَلْیَطَّلِعْ فی القُبورِ و لْیَعتَبِرْ بِالنُّشُورِ، و اذکُرُوا المَوتَ فإنّهُ هادِمُ اللذّاتِ»[۴۱۸]: خنده پیامبر لبخند بود. روزى بر گروهى از انصار گذشت که با هم صحبت مىکردند و باصدای بلند مىخندیدند ، ایشان فرمود: اى جماعت! هر یک از شما که آرزو فریبش داده و در کار خیر کوتاهى کرده است، باید سرى به قبرستان بزند و از مبعوث شدن مردگان –در روز قیامت- عبرت بگیرد. و به یاد مرگ باشید ، چرا که یاد مرگ لذّتها را نابود می کند .
۴-۲-۱-۲- مقابله با نفس
در راهکار مقابله با نفس، اهل بیت راهکارهای فراوانی ارائه دادهاند که برخی از آنها به قرار زیر است:
۴-۲-۱-۲-۱- اراده و خواست درونی خودِ شخص
اولین و مهمترین گام در مبارزه با هوای نفس، این است که خودِ انسان بخواهد و این مسأله، درونی و قلبی باشد تا این که مبادا روزی خسته شود و از مبارزه دست بردارد.
چنانچه در روایتی است که کمیل بن زیاد به امام علی عرض کرد: «فما حَدُّ الاسْتِغْفارِ؟ قالَ : یا بنَ زِیادٍ ، التَّوبَهُ . قلتُ : بَسْ؟ قالَ: لا. قلتُ: فکیفَ؟ قالَ: إنَّ العَبدَ إذا أصابَ ذَنْبا یقولُ: أسْتَغفِرُ اللّهَ، بالتَّحْریکِ. قلتُ: و ما التَّحْریکُ؟ قالَ: الشَّفَتانِ و اللِّسانِ، یُریدُ أنْ یَتْبَعَ ذلکَ بالحقیقهِ. قلتُ: و ما الحقیقهُ؟ قالَ: تَصدیقٌ فی القلبِ، و إضْمارُ أنْ لا یَعودَ إلى الذَّنبِ الّذی استَغْفَرَ مِنهُ.»[۴۱۹]: حدّ استغفار چیست؟ فرمود: توبه، اى پسر زیاد! عرض کردم: فقط همین؟ فرمود: نه. عرض کردم: پس چه؟ فرمود: هرگاه بنده مرتکب گناهى مى شود باید با حرکت دادن بگوید: أستغفر اللّه (از خدا آمرزش مىطلبم). عرض کردم: حرکت دادن یعنى چه؟ فرمود: حرکت دادن لبها و زبان، به طورى که با آن حرکت لب و زبان، حقیقت استغفار را نیز اراده کند. عرض کردم: حقیقت [آن]چیست؟ فرمود: تصدیق در دل و عزمِ بر باز نگشتن به گناهى که از آن آمرزش خواسته است.
۴-۲-۱-۲-۲- نومید نشدن
از بزرگترینِ گناهان کبیره، نا امید شدن از رحمت الاهی است[۴۲۰] که شاید به این دلیل باشد که وقتی شخص از رحمت و غفران الاهی نومید شد شیطان به راحتی می تواند او را در مسیر هلاکت به پیش براند لذا اهمیت بحث روشن است و در آیات امید بخش فراوانی خودِ خداوند رئوف ما را از نا امید نشدن از رحمتش فرا خوانده است.
۱٫«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ»[۴۲۱]: « بگو: «اى بندگان من- که بر خویشتن زیادهروى روا داشتهاید- از رحمت خدا نومید مشوید. در حقیقت، خدا همه گناهان را مىآمرزد، که او خود آمرزنده مهربان است.»
- «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى»[۴۲۲]: « و بزودى پروردگارت تو را عطا خواهد داد، تا خرسند گردى.»
- « نَبِّئْ عِبادی أَنِّی أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ»[۴۲۳]: « به بندگان من خبر ده که منم آمرزنده مهربان.»
همچنین در روایتی است که پیامبر فرمود: «لَو تَعلَمُونَ قَدْرَ رحمَهِ اللّه ِ تعالى لاَتَّکَلتُمْ علَیها»[۴۲۴]: اگر اندازه رحمت خداوند متعال را مىدانستید ، حتما به آن تکیه مىکردید .
و در روایت دیگری داریم که: «الإمامُ زینُ العابدینَ ـ لمّا قیلَ لَهُ: إنّ الحسنَ البصریَّ قالَ : لَیسَ العَجَبُ مِمَّن هَلَکَ کیفَ هَلَکَ و إنّما العَجَبُ مِمّن نَجا کیفَ نَجا ! ـ : أنا أقُولُ: لَیسَ العَجَبُ مِمَّن نَجا کیفَ نَجا ، و أمّا العَجَبُ مِمَّنْ هَلَکَ کَیفَ هَلَکَ مَع سَعَهِ رحمهِ اللّه؟!»[۴۲۵]: امام زین العابدین ـ آنگاه که به ایشان عرض شد : حسن بصرى مى گوید : از این که کسى هلاک شود جاى تعجّب نیست، بلکه از نجات یافته تعجّب است که چگونه نجات یافته است ـ فرمود: اما من مىگویم: از این که کسى نجات یافته تعجّب نیست، بلکه تعجّب از هلاک شده است که چگونه با وجود رحمت گسترده خداوند هلاک گشته است؟!
۴-۲-۱-۲-۳- انجام عبادات دینی مخصوصاً نماز و روزه
در میان اعمال عبادی، نماز و روزه اهمیت و نقش سازندهتری در روح و تکامل افراد دارند که در صورت سستی نورزیدن در ادای آنها و صحیح و به موقع انجام دادن آنها تا حد قابل توجهی در مقابله با نفس و وسوسههای آن می تواند کارساز باشد. که در قرآن نیز خدای متعال در توصیهای این گونه فرمود: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[۴۲۶].
۴-۲-۱-۲-۴- به مشقت انداختن نفس
امام علی فرمود: «إنّ نَفسَکَ مَطِیَّتُکَ ؛ إن أجهَدتَها قَتَلتَها ، و إن رَفَقتَ بها أبقَیتَها»[۴۲۷]: همانا نفْسِ تو، مَرکب توست ؛ اگر آن را به مشقّت اندازى نابودش مىکنى و اگر با آن مدارا کنى زندهاش نگه مىدارى.
۴-۲-۱-۲-۵- دوری کردن از دنیا
امام علی فرمود: «سَبَبُ صلاحِ النَّفسِ العُزوفُ عنِ الدُّنیا»[۴۲۸]: سبب صلاح نفْس، دورى کردن از دنیاست.
۴-۲-۱-۲-۶- مبارزه مداوم با نفس
امام علی فرمود: «اِملِکوا أنفُسَکُم بدَوامِ جِهادِها»[۴۲۹]: از طریق جهادِ پیگیر با نفْسهایتان، بر آنها مسلّط شوید.
۴-۲-۱-۲-۷- قناعت
امام علی فرمود: «أعوَنُ شَیءٍ على صَلاحِ النَّفسِ القَناعَهُ»[۴۳۰]: کمک کنندهترین عامل در راه خودسازى، قناعت است.
و این یعنی اگر خواهان هر چیزی که نفست میخواهد باشی، این خودش سبب می شود که انسان به سمت دنیا برود و دنیا طلب شود و اگر شخصی این گونه شد نمیتواند خودسازی کند و نفسش را مهار کند.
ولذا در روایتی امام علی فرمود: «إذا رَغِبتَ فی صَلاحِ نَفسِکَ فعلَیکَ بالاقتِصادِ و القُنوعِ و التَّقلُّلِ»[۴۳۱]: اگر خواهان خودسازى هستى، باید صرفه جویى و قناعت و کم خواهى را پیشه کنى.
۴-۲-۱-۲-۸- تقوای الاهی
امام علی فرمود: «إنَّ تَقوَى اللّه ِ دَواءُ داءِ قُلوبِکُم … و طَهورُ دَنَسِ أنفُسِکُم»[۴۳۲]: تقواى الهى داروى درد دلهاى شماست … و پاک کننده آلودگى جانهایتان.
۴-۲-۱-۲-۹- توجه نکردن به خواسته های نفس اماره
امام علی فرمود: «أقبِلْ على نَفسِکَ بالإدبارِ عَنها»[۴۳۳]: با پشت کردن به نفس [امّاره ]خود به [نفس فاضله و ناطقه انسانىِ ]خویشتن روى کن.
۴-۲-۱-۲-۱۰- دوری کردن از دنیا پرستان
امام علی فرمود: «یَنبَغی لمَن أرادَ صَلاحَ نفسِهِ و إحرازَ دِینِهِ أن یَجتَنِبَ مُخالَطَهَ أبناءِ الدُّنیا»[۴۳۴]: کسى که خواهان خودسازى و نگهدارى دین خود است، باید از آمیختن با دنیا پرستان دورى کند.
۴-۲-۱-۲-۱۱- توبه فوری
امام علی فرمود: «أرجَى النّاسِ صَلاحا مَن إذا وَقَفَ على مَساویهِ سارَعَ إلَى التَّحَوُّلِ عَنها»[۴۳۵]: امیدوارترین مردم به اصلاح نفْس کسى است که هرگاه بر بدىهاى خود آگاه شود، در برطرف ساختن آنها شتاب ورزد.
۴-۲-۱-۲-۱۲- دوری کردن از هوسها و لذات غافل کننده دنیا
امام علی فرمود: «دَواءُ النَّفسِ الصَّومُ عنِ الهَوى، و الحِمیَهُ عن لَذّاتِ الدُّنیا »[۴۳۶]: داروى نفْس، خویشتن دارى از هوس است و پرهیز کردن از لذّت هاى دنیا.
۴-۲-۱-۲-۱۳- استعانت از خداوند
امام سجاد فرمود: «اللّهُمّ صَلِّ على محمّدٍ و آلهِ و ادرَأْ عنّی بلُطفِکَ ، و اغذُنی بنِعمَتِکَ ، و أصلِحْنى بکَرَمِکَ ، و داوِنی بصُنعِکَ»[۴۳۷]: بار خدایا! بر محمّد و آل او درود فرست و به لطف خود [هر گونه پیشامد بدى را ]از من دور گردان و با نعمت خویش مرا تغذیه فرما و با بزرگواریت مرا اصلاح گردان و با احسانت درمانم فرما.
و در جای دیگر امام علی فرمود: «و اللّه ُ المُستَعانُ على نَفسی و أنفُسِکُم»[۴۳۸]: و از خداوند در برابر نفْس خودم و شما یارى مى طلبم.
۴-۲-۱-۲-۱۴- توسل به اهل بیت
امام علی فرمود: «ذِکرُنا أهلَ البَیتِ شِفاءٌ مِن الوَعکِ و الأسقامِ و وَسواسِ الرّیبِ»[۴۳۹]: یاد ما اهل بیت، شفابخش هر ناخوشى و بیمارى و وسوسه تردید آور است.
۴-۲-۱-۳- مقابله با گناهان
برای مقابله با گناهان تعدادی راهکار وجود دارد که به قرار زیر است:
۴-۲-۱-۳- ۱- اراده و خواست دورنی
که روایتش در بخش قبل در مبارزه با نفس آورده شد.
۴-۲-۱-۳- ۲- ترجیح انجام ندادنِ گناه
در روایتی رسول خدا فرمود: «سیأتی على الناس زمان یخیر الرجل بین العجز والفجور ، فمن أدرک ذلک الزمان فلیختر العجز على الفجور»[۴۴۰]: روزگاری خواهد آمد که مرد بین عجز (ناتوانی بر انجام گناه) و فجور مخیّر است (یعنی می تواند هر دو را انجام دهد) پس هر کس آن زمان را درک کرد عجز و ناتوانی (یعنی انجام ندادن گناه) را بر فجور برگزیند.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «لَو لَم یَتَوَعَّدِ اللّه ُ على معصِیَتِهِ لَکانَ یَجِبُ ألاّ یُعصى شُکراً لِنِعَمِهِ»[۴۴۱]: اگر خداوند بر نافرمانى از خود بیم [آتش] هم نمىداد، باز واجب بود که به پاس نعمتهایش نافرمانى نشود .
۴-۲-۱-۳-۳- توجه به عذاب های اخروی و یاد مرگ
امام علی فرمود: «عَجِبتُ لأقوامٍ یَحتَمُونَ الطَّعامَ مَخافَهَ الأذى کیفَ لا یَحتَمُونَ الذُّنوبَ مَخافهَ النّارِ»[۴۴۲]: در شگفتم از مردمى که از ترس اذیت شدن، از غذا پرهیز مىکنند چگونه از ترس آتش، از گناهان پرهیز نمىکنند؟!
۴-۲-۱-۳-۴- امر به معروف و نهی از منکر
که در روایات انجام این فریضه را سبب اصلاح امت و دوری از گناهان معرفی می کند؛
امام علی فرمود: «فَرَضَ اللّهُ … الأمرَ بِالمعروفِ مَصلَحَهً لِلعَوامِّ»: خداوند امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود.
۴-۲-۱-۳-۵- دوری کردن از دنیا و لذات گمراه کننده آن
چنانچه در راهکارهای مقابله با دنیا پرستی یاد مرگ و قیامت را آوردیم که سبب می شود انسان از لذات دنیا و نیز گناهان دوری کند.
۴-۲-۱-۴- مقابله با خشم و غضب
برخی از عواقب شوم این خصلت بد در روایات، عبارتند از: ۱- نابود کننده دل حکیم[۴۴۳] ۲- پشیمانی[۴۴۴] ۳- دیوانگی[۴۴۵].
که با توجه به عواقب شوم خشم شایسته است که انسان از این عامل منحرف کننده و آسیب زننده در مرحله اول به خود و در بعد به دیگران، پرهیز کند؛ زیرا این خصلت بد ممکن است در زندگی افراد آنچنان خساراتی به بار آورد که دیگر قابل جبران نباشد زیرا ما در جامعه شاهد آن هستیم که بسیاری از جنایات ریشه در خشم و غضب دارند لذا برخی از رهکارها به هنگام خشم و غضب برای کنترل آن، به قرار زیر است:
۴-۲-۱-۴-۱- تلاش برای مسلط شدن بر آن
در این زمینه روایتی است از پیامبر که فرمود: «أ لا اُخبِرُکُم بِأشَدِّکُم ؟ مَن مَلَکَ نفسَهُ عِندَ الغَضَبِ»[۴۴۶]: آیا شما را از قوى ترینتان خبر ندهم؟ کسى که در هنگام خشم، خویشتندار است.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «أشرَفُ المُروءَهِ مِلکُ الغَضَبِ و إماتَهُ الشَّهوَهِ»[۴۴۷]: بالاترین انسانیّت، تسلّط داشتن بر خشم است و میراندن خواهش نفْس.
و در روایت دیگری امام صادق فرمود: «مَن لَم یَملِکْ غَضَبَهُ لَم یَملِکْ عَقلَهُ»[۴۴۸]: هر که مالک خشم خویش نباشد، مالک خِرد خویش نخواهد بود.
۴-۲-۱-۴-۲- یاد خدا
خداوند به داوود وحى فرمود : «إذا ذَکَرَنِی عَبدِی حینَ یَغضَبُ ، ذَکَرتُهُ یومَ القِیامَهِ فی جَمیعِ خَلقِی، و لا أمحَقُهُ فِیمَن أمحَقُ»[۴۴۹]: هرگاه بنده من در هنگامى که خشم مى گیرد مرا یاد کند، روز قیامت در میان همه خلقِ خود به یاد او باشم و او را به همراه کسانى که نابودشان مىکنم، نابود نگردانم.
و در روایتی پیامبر به امام علی فرمود: «یا علیُّ، لا تَغضَبْ، فإذا غَضِبتَ فَاقعُدْ و تَفَکَّرْ فی قُدرَهِ الرَّبِّ علَى العِبادِ و حِلمِهِ عَنهُم، و إذا قیلَ لکَ: اِتَّقِ اللّه َ فَانبِذْ غَضَبَکَ، و راجِعْ حِلمَکَ»[۴۵۰]: اى على! خشمگین مشو و هرگاه به خشم آمدى بنشین و درباره قدرتى که پروردگار بر بندگان دارد و گذشتى که از آنها مىکند، بیندیش. و هرگاه به تو گفته شد: از خدا بترس، خشمت را دور افکن و به گذشت و بردبارى خویش مراجعه کن.
۴-۲-۱-۴-۳- تلاش در ایجاد تغییر وضعیت
رسول خدا فرمود: «إذا غَضِبَ أحَدُکم و هو قائمٌ فَلْیَجلِسْ، فإن ذَهَبَ عَنهُ الغَضَبُ و إلاّ فَلیَضطَجِعْ»[۴۵۱]: هرگاه یکى از شما خشمگین شد، اگر ایستاده است بنشیند و چنانچه خشمش برطرف نشد، دراز بکشد.
۴-۲-۱-۴-۴- وضو گرفتن
پیامبر فرمود: «إنَّ الغَضَبَ مِن الشّیطانِ، و إنَّ الشیطانَ خُلِقَ مِن النارِ، و إنّما تُطفَأُ النارُ بالماءِ، فإذا غَضِبَ أحَدُکم فَلْیَتَوَضَّأْ»[۴۵۲]: خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش مىشود. پس، هرگاه فردى از شما خشمگین شد، وضو بگیرد.
۴-۲-۱-۴-۵- سکوت
امام علی فرمود: «داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ، و الشَّهوَهَ بالعَقلِ»[۴۵۳]: خشم را با خاموشى درمان کنید و خواهش نفس را با خرد.
۴-۲-۱-۴-۶- حلم و بردباری
امام علی فرمود: «جِهادُ الغَضَبِ بالحِلمِ بُرهانُ النُّبلِ»[۴۵۴]: با بردبارى به جنگ خشم رفتن، نشانه شرافتمندى است.
و در روایت دیگری فرمود: «تَجَرُّعُ غَصَصِ الحِلمِ یُطفِئُ نارَ الغَضَبِ»[۴۵۵]: اندوههاى بردبارى را جرعه جرعه نوشیدن، آتش خشم را خاموش مىکند.
۴-۲-۱-۵- مقابله با شهوت
اهمیت نگه داشتن شهوت و کنترل آن تا آنجاست که رسول خدا فرمود: «مَن ضَمِنَ لی ما بینَ لِحْیَیْهِ و ما بینَ رِجْلَیْهِ ضَمِنتُ له الجَنّهَ»[۴۵۶]: هر کس به من تضمین دهد که زبان و شهوت خویش را حفظ کند، من بهشت را براى او ضمانت مى کنم.
و در روایتی امام علی یکی از فواید برکات چیره شدن بر شهوات را رسیدن به حکمت معرفی می کنند و میفرماید: «اغْلِبِ الشّهْوَهَ تَکْمُلْ لکَ الحِکمَهُ»[۴۵۷]: بر شهوت (خواهش نفس) چیره شو ، حکمتت به کمال مىرسد.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «إذا أرادَ اللّه ُ بعَبدٍ خَیرا أعَفَّ بَطنَهُ و فَرْجَهُ»[۴۵۸]: چون خداوند خیر بندهاى را بخواهد، او را در شکم و شهوت عفیف گرداند.
اما برخی از راهکارها به قرار زیر است:
۴-۲-۱-۵-۱- یاد خدا
از مؤثرترین راهکارها برای جلوگیری از انجام گناهان است که معصومین، ما را پیوسته به آن تشویق نموده اند. همان طور که در روایتی امام علی فرمود: «علَیکَ بلُزومِ الحَلالِ ، و حُسنِ البِرِّ بالعِیالِ ، و ذِکرِ اللّه ِ فی کُلِّ حالٍ»[۴۵۹]: بر تو باد استفاده از حلال و نیکى کردن به خانواده و به یاد خدا بودن در همه حال.
۴-۲-۱-۵-۲- یاد اهل بیت
امام علی فرمود: «ذِکرُنا أهلَ البَیتِ شِفاءٌ مِن الوَعکِ و الأسقامِ و وَسواسِ الرّیبِ»[۴۶۰]: یاد ما اهل بیت، شفابخش هر ناخوشى و بیمارى و وسوسه تردید آور است.
۴-۲-۱-۵-۳- حکمرانی عقل
امام علی فرمود: «داوُوا الغَضَبَ بالصَّمتِ، و الشَّهوَهَ بالعَقلِ»[۴۶۱]: خشم را با خاموشى درمان کنید و خواهش نفس را با خرد.
و در جای دیگر هم فرمود: «کُلَّما قَوِیَتِ الحِکمَهُ ضَعُفَتِ الشَّهْوَهُ»[۴۶۲]: هر چه حکمت نیرومندتر شود، شهوت و خواهشهاى نفسانى ناتوانتر مىشود.
۴-۲-۱-۵-۴- انجام اعمال دینی
خدای متعال در توصیهای این گونه فرمود: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ»[۴۶۳].
۴-۲-۱-۵-۵- کم خوری
رسولخدا فرمود: «جاهِدوا أنفسَکُم بقِلَّهِ الطَّعامِ و الشَّرابِ، تُظِلَّکُمُ المَلائکهُ و یَفِرَّ عَنکُمُ الشَّیطانُ»[۴۶۴]: با کم خوردن و کم آشامیدن به جنگ نفْسهاى خود روید، فرشتگان بر سر شما سایه مىافکنند و شیطان از شما مىگریزد.
۴-۲-۱-۶- مقابله با جهل
بهترین راه برای مقابله با جهل این است که انسان هر آن چه را که نمیداند و یا حتی شک دارد، برود و از اهلش بپرسد و جواب ابهام خود را بگیرد زیرا در روایتی داریم که امام علی فرمود: «النّاسُ أعْداءُ ما جَهِلوهُ»[۴۶۵]: مردم دشمن آن چیزى هستند که نمىدانند.
لذا با بر طرف کردن آن در وجودمان بهتر و محکمتر میتوانیم در مقابل انحرافات و فتنهها و کج رویها ایستادگی و مقابله کنیم.
۴-۲-۱-۷- مقابله با غفلت
راهکار مقابله با غفلت این است که انسان پیوسته به یا خدا باشد. لذا در قرآن نیز خداوند پیوسته ما را به آن فرا خوانده است که یکی از نتایجش دور شدن انسان از بلای غفلت است: «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُم»[۴۶۶]و باز فرمود: «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»[۴۶۷]: « آنچه از کتاب به سوى تو وحى شده است بخوان، و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمىدارد، و قطعاً یاد خدا بالاتر است، و خدا مىداند چه مىکنید. »
و در جای دیگر می فرماید: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ فی نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خیفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلینَ»[۴۶۸]: و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش.
و در روایتی امام علی فرمود: «علَیکَ بلُزومِ الحَلالِ ، و حُسنِ البِرِّ بالعِیالِ ، و ذِکرِ اللّه ِ فی کُلِّ حالٍ»[۴۶۹]: بر تو باد استفاده از حلال و نیکى کردن به خانواده و به یاد خدا بودن در همه حال.
۴-۲-۱-۸- مقابله با خصلتِ بدِ «از خدا نترسیدن»
جرأت پیدا کردن به خداوند در انجام معاصی نهایت پستی و بی انصافی است. آن خدایی که ما را آفرید و با آن همه لطف و مهربانی و رحمت، ما را به کمال و رشد جسمانی و معنوی رسانید حال در محضر او عصیان و گناه کنیم. لذا با توجه به ناپسند بودن این رفتار، هم به لحاظ عقلی و هم نقلی و نیز این تفکر که خداوند ما را در همه جا میبیند و نیز قادر بر عقوبت ما نیز است، شایسته است که انسان در بدو انجام معصیت، عظمت الاهی را متذکر شود و بداند که خداوند او را می بیند، تا از انجام آن گناه منصرف شود و نه اینکه در کمال بیحیایی مرتکب معصیت شود.
در روایتی امام رضا فرمود: «الصَّغائرُ مِنَ الذنوبِ طُرُقٌ إلى الکبائرِ ، و مَن لَم یَخَفِ اللّه َ فی القَلیلِ لَم یَخَفْهُ فی الکثیرِ»[۴۷۰]: گناهان کوچک راههایى به سوى گناهان بزرگند و کسى که از خداوند در اندک، ترس نداشته باشد، در زیاد نیز از او نمىترسد.
۴-۲-۲- بیرونی
۴-۲-۲-۱- مقابله با شیطان
برای مقابله با شیطان توجه به سرمایه ها و تواناییهایمان ضروری است که به قرار زیر است:
۴-۲-۲-۱-۱- وحی و راهنمایان بیرونی؛
مثل انبیاء و اوصیاء.[۴۷۱]
۴-۲-۲-۱-۲- عقل، راهنمای درونی؛
اگر عقل –به کمک وحی- بر کشور جان حکومت کند نیروهای رحمانی را به کار میگمارد و همه چیز را به خوبی اداره می کند. این عقل است که –به کمک وحی- دشمن و رفتارهای مرموزانهاش را میشناسد و قبل از وقوع هر حادثهای به پیشگیری فرمان میدهد. قرآن کریم نیز در این مبارزه به عقل و اندیشه ارج نهاده، آدمی را به تعقل فراخوانده تا درباره رفتارهای کینه توزانه این دشمن با پیشینیان درس عبرت بگیرد و دوباره در آن بیراههها گام ننهد؛[۴۷۲]
«وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ»[۴۷۳]: و [او] گروهى انبوه از میان شما را سخت گمراه کرد آیا تعقّل نمىکردید؟
۴-۲-۲-۱-۳- فطرت توحیدی و پیمان الاهی
این بینش و گرایش به سمت یکتا پرستی، دست مایه پیمان فطری خدا با ماست که آن نیز در سرشت ماست. مفاد این پیمان از این قرار است که تنها باید خدا را معبود خود بگیریم و فقط و فقط سر بر آستان مقدس او بساییم. این نکته در قرآن کریم نیز آمده است؛[۴۷۴]
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»[۴۷۵]: اى فرزندان آدم، مگر با شما عهد نکرده بودم که شیطان را مپرستید، زیرا وى دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید این است راه راست!
و در جای دیگر، قرآن کریم در توصیهای از ما خواسته است که پا جای پای شیطان نگذاریم و از او تبعیت نکنیم: « یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ»[۴۷۶]: اى کسانى که ایمان آورده اید! پا جاى پاهاى شیطان مگذارید.
و در روایتی امام رضا به عبدالعظیم حسنی فرمود: «یا عبدَ العظیمِ ، أبلِغْ عنّی أولیائی السّلامَ، و قُلْ لَهُم : أنْ لا یَجعَلوا للشَّیطانِ على أنْفُسِهِم سَبیلاً، و مُرْهُم بالصِّدقِ فی الحدیثِ و أداءِ الأمانهِ، و مُرْهُم بالسُّکوتِ و ترکِ الجِدالِ فیما لا یَعْنیهِم»[۴۷۷]: اى عبد العظیم! از طرف من دوستانم را سلام برسان و به آنان بگو که شیطان را بر خود مسلّط نکنند و دستورشان ده که راستگو و امانت پرداز باشند و دستورشان ده که خاموشى گزینند و از مجادلات بیهوده بپرهیزند.
۴-۲-۲-۱-۴- نفس لوامه و سرزنشگر
و آن نفسی است که سرزنش و ملامت او در وقت گناه و پیروی از شیطان برای هر کس قابل درک است و مانند آژیر خطری هشدار میدهد و بعد از انجام گناه نیز به سرزنش خود ادامه میدهد.[۴۷۸]
۴-۲-۲-۱-۵- نفس الهامگر
هر کس تقوا و فجور را میشناسد یعنی خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که می تواند بدون عامل بیرونی تشخیص دهد کدام رفتارش زشت است و کدام پسندیده و در درون مرز فطرت است. خداوند به همین نفس قسم خورده است:[۴۷۹]
«وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها * فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها»[۴۸۰]: سوگند به نَفْس و آن کس که آن را درست کرد * سپس پلیدکارى و پرهیزگارىاش را به آن الهام کرد.
۴-۲-۲-۱-۶- نیروی بینایی، شنوایی و ادراکی
که اینها غیر از مواردی است که بین انسان و حیوان مشترک هستند یعنی انسان می تواند چشم دل را بگشاید تا حقیقت را بنگرد، گوش جان به حق سپرد و دل را به آیات هستی بگمارد تا از این طریق در مقابل حملات دشمن از بصیرت کافی برخوردار باشد و از او گزندی نبیند.[۴۸۱]
۴-۲-۲-۱-۷- شناخت موقعیتهای درونی
خودِ انسان هر وقت که بخواهد می تواند از درون خود و از ضعف و قوت خود آگاهی پیدا کند[۴۸۲] و تا قبل از پایان یافتنِ فرصت، به خود آید و از مسیرِ اصلاحِ پلیدیها از طریق مراجعه به قرآن دردهای خود را درمان کند و با نیرویی مضاعف به مصاف شیطان برود.[۴۸۳]
۴-۲-۲-۱-۸- شناخت موقعیت بیرونی
بدان معنا که ما میتوانیم بفهمیم از کجاییم و به کجا میرویم و چرا آفریده شدهایم و حکمت زیستن ما در این دنیا چیست. دشمن کیست و چه می کند. از ما چه میخواهد موقعیت ما در برابر او چگونه است. که از این طریق دیدگان ما نسبت به حیات و اهداف آن بیشتر میگردد تا از این راه به مقابله هدفمند با شیطان، گام برداریم.[۴۸۴]
۴-۲-۲-۱-۹- آگاهی از پیشینیان و عبرت از آنها؛
بدان معنا که تاریخ گذشتگان نمونههای روشنی برای ما در مقابله با دشمن میباشد تا این طریق چشم باز کنیم و مسیر غلط آنها را نپیماییم تا در مبارزه با دشمن شکست خورده باشیم.[۴۸۵]
۴-۲-۲-۱-۱۰- توبه و بازگشت؛[۴۸۶]
۴-۲-۲-۱-۱۱- سایر تجهیزات؛
الف: دعا کردن
امام علی فرمود: «أکثِرِ الدُّعاءَ تَسلَمْ مِن سَورَهِ الشَّیطانِ»[۴۸۷]: زیاد دعا کن تا از گزند شیطان محفوظ مانى .
ب: ترس حقیقی داشتن از خداوند
امام باقر فرمود: «تَحَرَّزْ مِن إبلیسَ بالخَوفِ الصادِقِ»[۴۸۸]: با ترس واقعى ، خود را از ابلیس مصون دار.
پ: در امان بودن پنج دسته دیگر
امام صادق فرمود: «قالَ إبلیسُ : خَمسَهٌ لیسَ لی فیهِنَّ حِیلَهٌ و سائرُ الناسِ فی قَبضَتی : مَنِ اعتَصَمَ بِاللّه ِ عن نیّهٍ صادِقَهٍ و اتَّکَلَ علَیهِ فی جَمیعِ اُمُورِهِ ، و مَن کَثُرَ تَسبیحُهُ فی لَیلِهِ و نَهارِهِ ، و مَن رَضِیَ لأخِیهِ المؤمِنِ بما یَرضاهُ لنفسِهِ ، و مَن لَم یَجزَعْ على المُصیبهِ حینَ تُصِیبُهُ ، و مَن رَضِیَ بما قَسَمَ اللّه ُ لَهُ و لَم یَهتَمَّ لِرِزقِهِ»[۴۸۹]: ابلیس گفت : پنج دسته اند که هیچ چارهاى براى آنها ندارم اما دیگر مردمان در مشت من هستند : هرکه با نیّت درست به خدا پناه برد و در همه کارهایش به او تکیه کند ؛ کسى که شب و روز بسیار تسبیح خدا گوید؛ کسى که براى برادر مؤمنش آن پسندد که براى خود مىپسندد ؛ کسى که هر گاه مصیبتى به او مىرسد بیتابى نمىکند؛ و کسى که به آنچه خداوند قسمتش کرده خرسند است و غم روزیش را نمىخورد .
ت: صدقه دادن
امام باقر فرمود: «علَیکُم بِالصَّدَقَهِ ، فَبَکِّرُوا بِها ؛ فإنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ إبلیسَ»[۴۹۰]: بر شما باد صدقه دادن . صدقه را صبح زود بدهید که آن روى ابلیس را سیاه مى کند .
ث: روزه گرفتن
امام صادق نقل می کند که رسول خدا فرمود: «ألا اُخبِرُکُم بِشَیءٍ إن أنتُم فَعَلتُمُوهُ تَباعَدَ الشَّیطانُ مِنکُم کما تَباعَدَ المَشرِقُ مِن المَغرِبِ ؟ قالوا : بَلى ، قالَ : الصَّومُ یُسَوِّدُ وَجهَهُ ، و الصَّدَقَهُ تَکسِرُ ظَهرَهُ ، و الحُبُّ فی اللّه ِ و المُؤازَرَهُ على العَمَلِ الصّالِحِ یَقطَعانِ دابِرَهُ ، و الاستِغفارُ یَقطَعُ وَتِینَهُ»[۴۹۱]: آیا شما را از چیزى خبر ندهم که اگر به آن عمل کنید شیطان از شما دور شود ، چندان که مشرق از مغرب دور است؟ عرض کردند : چرا . فرمود : روزه روى شیطان را سیاه مى کند ، و صدقه پشت او را مى شکند، و دوست داشتن براى خدا و همیارى در کار نیک ریشه او را مى کند، و استغفار شاهرگش را مى زند .[۴۹۲]
۴-۲-۲-۱-۱۲- نماز
امام علی فرمود: « الصَّلَاهُ حِصْنٌ مِنْ سَطَوَاتِ الشَّیْطَان»[۴۹۳]: نماز، دژی است در مقابل حملات شیطان.
۴-۲-۲-۱-۱۳- امدادهای ویژه الاهی، در مصاف با شیطان؛
که در قرآن کریم بارها به این موضوع اشاره شده است:
«… وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلیلاً»[۴۹۴]: و اگر فضل خدا و رحمتِ او بر شما نبود، مسلّماً جز [شمارِ] اندکى، از شیطان پیروى مىکردید.[۴۹۵]
یعنی باید از خداوند عاجزانه خواست تا در مصاف جانکاه با شیطان یاریمان کند.
۴-۲-۲-۲- مقابله با فقر
برای مقابله با فقر میبایست با علل ایجاد آن مقابله کرد. مهمترین علل ایجاد آن را از کتاب «فقر-انفاق» استخراج کردهایم که به قرار زیر است:
الف. ثروت اندوزی ثروتمندان
ب. استعمار گران و زیاده خواهان؛ که این با چپاول دولتهای ضعیف صورت میگیرد.
ج. خودِ شخص؛ یعنی شخص با ارتکاب اعمالی مانند گناهان، اسراف یا عملکردی بد در مواجهه با پیچ و خمهای زندگی سرمایه های خود را از بین ببرد.
د. طبیعی[۴۹۶]؛ بدان معناست که عوامل طبیعی مثل آب و هوا و خوراک و … سبب به وجود آمدن فقر در جامعهای می شود.
لذا با هر کدام از این عوامل میتوان در حد و اندازه خود مبارزه کرد تا ریشه های فقر را از میان برد.
۴-۲-۲-۳- مقابله با ظلم
در مقابله با ظلم چند راهکار وجود دارد که مهمترین آنها به قرار زیر است.
۴-۲-۲-۳-۱- امر به معروف و نهی از منکر
چنانچه در روایتی امام علی فرمود: «فَرَضَ اللّهُ … الأمرَ بِالمعروفِ مَصلَحَهً لِلعَوامِّ»: خداوند امر به معروف را براى اصلاح عمومِ مردم واجب فرمود.
که یکی از ناهجاریها در جوامع، ظلم است که میتوان با امر به معروف و نهی از منکر آن را نابود و یا کم ساخت. چرا که یکی از موانع جدی برای تخریب مصالح عمومی جامعه، ظلم است که با انجام و فراگیر شدن امر به معروف و نهی از منکر ریشهاش برچیده خواهد شد.
۴-۲-۲-۳-۲- توجه به عواقب شوم آن که شخص ظالم باید این را بداند که او جزای ظلمش را در همین دنیا میبیند.
در روایتی رسولخدا فرمود: «إیّاکُم و الظُّلمَ؛ فإنّهُ یُخرِبُ قُلوبَکُم»[۴۹۷]: از ستم کردن بپرهیزید ، که آن دلهاى شما را ویران مىکند .
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «الظُّلمُ فی الدُّنیا بَوارٌ، و فی الآخِرَهِ دَمارٌ»[۴۹۸]: ستمگرى، در دنیا مایه نابودى و در آخرت، مایه هلاکت است .
۴-۲-۲-۴- مقابله با فتنهها
رسول خدا فرمود: «تکون فتنه، النائم فیها خیر من المضطجع، والمضطجع فیها خیر من القاعد، والقاعد فیها خیر من القائم، و القائم فیها خیر من الماشی، و الماشی خیر من الراکب»[۴۹۹]: فتنه ای خواهد بود که انسان خوابیده بهتر است از کسی است که دراز کشیده است و دراز کشیده بهتر از نشسته و نشسته بهتر باشد از رونده و انسان رونده بهتر از کسی است که بر مرکب سوار باشد.
که به طور کلی مراد این است که در بروز فتنهها انسان بهتر است با احتیاط و حفظ جوانب امور و با آگاهی کامل در جامعه به زندگی خود ادامه دهد تا مبادا دچار آن فتنهها شود. همان طور که در روایتی امام علی فرمود: «کُنْ فِی الْفِتْنَهِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَب»[۵۰۰]: در فتنه همچون شتر بچه باش، او را نه پشتى است که سوارش شوند، و نه پستانى که شیرش دوشند.
و در روایت دیگری امام علی از پیامبر روایت کند که فرمود: زود است فتنهای رخ دهد. فرمود راه فرار چیست ای رسول خدا؟ فرمود: «کتاب الله العزیز»[۵۰۱]. البته نباید در کنار کتاب خدا راه و رسم اهل بیت را نیز فراموش کرد چرا که در روایات متواتر فراوانی داریم که رسول خدا فرمود: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ هُمَا الْخَلِیفَتَانِ مِنْ بَعْدِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»[۵۰۲]: من از میان شما مىروم و دو شیء نفیس و گرانبها در میان شما باقى مىگذارم که یکى کتاب اللَّه و دیگرى عترت و اهل بیتم مىباشد و آن دو خلیفه منند و از یک دیگر جدا نشوند تا آنکه در بهشت و کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.
در روایتی امام علی فرمود: «بهترین مردم در زمان فتنه کسی است که در خانه خود مخفی باشد و با کسی رفت و آمد نداشته باشد»[۵۰۳].
در روایتی است که چون رسول خدا یاد آور فتنهای شد و سائل از او پرسید چه کنیم در آن زمان؟ رسول خدا فرمود: «زبانت را نگاه دار و در خانهات بنشین و بگیر آنچه را میشناسی و واگذار آنچه را نمیدانی و منکر میپنداری و تو خودت را مواظب باش و مردم را کاری نداشته باش»[۵۰۴] (زیرا مردم به سمت خدا و پیغمبر نمیروند)
۴-۲-۲-۵- مقابله با ضعف تربیتی در خانوادهها
امام باقر فرمود: «یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ یَکُونُ فِیهِ أَحْسَنُهُمْ حَالًا مَنْ کَانَ جَالِساً فِی بَیْتِهِ»[۵۰۵]: روزگاری بر مردم آید که سالم ترین مردم کسی باشد که در خانهاش نشسته باشد.
و در روایت دیگری جابر بن عبدالله انصاری برای ارائه راهکار در مقابله با بلاها و انحرافات آخرالزمان از امام باقر سؤال کرد: « یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا أَفْضَلُ مَا یَسْتَعْمِلُهُ الْمُؤْمِنُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ»؟ بعد امام فرمود: «حِفْظُ اللِّسَانِ وَ لُزُومُ الْبَیْتِ»[۵۰۶]: ای پسر رسول خدا! شایسته ترین کاری که مؤمن می تواند در آن زمان انجام دهد چیست؟ ایشان فرمودند: نگه داشتن زبان و خانه نشینی.
امام باقر در وصیتی به ابی الجارود فرمود: «أُوصِیکَ … أَنْ تَلْزَمَ بَیْتَکَ وَ تَقْعُدَ فِی دَهْمَاءِ هَؤُلَاءِ النَّاسِ»[۵۰۷]: تو را وصیت میکنم به این که ملازم خانهات باشی و در فتنههای مردم -ساکت- بنشینی.
و در روایت دیگری امام علی فرمود: «فَکُونُوا- رَحِمَکُمُ اللَّهُ- مِنْ أَحْلَاسِ بُیُوتِکُمْ إِلَى أَوَانِ ظُهُورِ أَمْرِنَا»[۵۰۸]: خداوند شما را رحمت کند. پس در خانههای خود بمانید تا لحظه ظهور امر ما فرا رسد.
و در روایت دیگر امام صادق فرمود: «فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَالْزَمُوا أَحْلَاسَ بُیُوتِکُمْ حَتَّى یَظْهَرَ الطَّاهِرُ بْنُ الطَّاهِرِ الْمُطَهَّر»[۵۰۹]: هنگامی که چنین زمانی فرا رسد ملازم گلیم خانه خود باشید تا اینکه آن امام غائب پاک سرشت و پاکزاد ظاهر گردد.
از این گونه روایات دو گونه میتوان برداشت کرد:
- توصیه به جامعه گریزی، مسؤلیت ناپذیری، بی تفاوتی و بیخبری نسبت به حوادث دوران غیبت.
- تأکید بر خانواده محوری در دوران غیبت، همراه با توصیه به جامعه و جامعه گرایی.
با توجه به سیره اهل بیت و با نگاهی به سایر وظایف ایمانی و انسانی یک مؤمن راستین، معنا و برداشت دوم مورد نظر ائمه اطهار میباشد.
در این گونه روایات، ترکیب « أَحْلَاسِ بُیُوتِکُمْ؛ گلیم خانه ها» در معنای مجازی خود به معنی «ملازمت خانه و خانواده محوری» به کار رفته است[۵۱۰]که می تواند کنایه از تواضع و فروتنی و دوری از شهرت طلبی[۵۱۱] و تأکید بر عفت و پاکی خانه از جلوههای حرام و توجه ویژه به فرایند «هدایت و تربیت خانوادگی» باشد.[۵۱۲]
البته این نکته را هم اضافه میکنم که توجه به امر تربیت یکی از سه چیزی است که رسولخدا از آنها به عنوان مایه نجات یاد کرده است:
رسولخدا فرمودند: «ثَلَاثٌ مُنْجِیَاتٌ تَکُفُّ لِسَانَکَ وَ تَبْکِی عَلَى خَطِیئَتِکَ وَ تَلْزَمُ بَیْتَکَ»[۵۱۳]: سه چیز نجات دهنده است: زبانت را نگه دار، و بر گناهانت گریه کن و ملازم خانهات باش.
یکی از مهمترین عوامل موفقیت در تربیت اسلامی ناب در خانوادهها، بودنِ زن در خانه و حضور دائمی ایشان به عنوان نگهبان اصلی و دائمی از اعضای خانواده است، چنانچه در روایتی به این مهم اشاره شده است:
امام صادق فرمود: «إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ فَهِمَّهُ النِّسَاءِ الرِّجَالُ فَحَصِّنُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ»[۵۱۴]: به راستی که خداوند حوّا را از آدم آفرید لذا همت زنان، مردان است –لذا برای حفظ پاکدامنی ایشان و آلوده نکردن دیگران- ایشان را در خانهها حفظ کنید.
که البته گفته اند مراد از «بیت» در روایت فوق، همسر است.[۵۱۵] یعنی در خانه باشد و همسرش را فرمانبردار باشد که این نیز برای او اجر دو چندانی دارد.
و در نامهای امام علی به امام حسن فرمود: «وَ اکْفُفْ عَلَیْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِیَاهُنَّ فَإِنَّ شِدَّهَ الْحِجَابِ خَیْرٌ لَکَ وَ لَهُنَّ مِنَ الِارْتِیَابِ وَ لَیْسَ خُرُوجُهُنَّ بِأَشَدَّ مِنْ دُخُولِ مَنْ لَا تَثِقُ بِهِ عَلَیْهِنَ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ لَا یَعْرِفْنَ غَیْرَکَ مِنَ الرِّجَالِ فَافْعَلْ»[۵۱۶]: و به واسطه حجابِ خود چشمان ایشان را –از نامحرم- باز دار. و سختگیری تو در حجاب، هم برای تو خوب است و هم برای ایشان. و خارج شدن ایشان از منزل بدتر از داخل شدن کسانی که وثوق به ایشان نداری نیست. و اگر بتوانی کاری کنی که غیر از تو را نشناسند، به جای آور.
۴-۲-۲-۶- مقابله با حرامخواری
برای مقابله با این علتِ شومِ انحراف، علاوه بر توجه به عواقب و آثار شوم آن بر جان و زندگی انسان، تمام راهکارهای مقابله با نفس، شیطان و گناه در این رابطه قابل توجه و استفاده است.
در روایتی رسول خدا فرمود: «مَن أکَلَ لُقْمَهً مِن حَرامٍ لَم تُقْبَلْ لَهُ صلاهٌ أرْبَعینَ لَیلهً»[۵۱۷]: هر کس یک لقمه حرام بخورد، تا چهل شب نمازى از او پذیرفته نشود.
۴-۲-۲-۷- مقابله با تقلید کورکورانه
برای مقابله با این علت میبایست با تقلید صحیح که همان تقلیدِ جاهل از عالم میباشد در مقابل انحرافات و اشتباهات ناشی از آن، ایستاد و دچار آنها نشد.
چنانچه در روایتی امام سجاد فرمود: «إذا رَأیتُمُ الرجُلَ قد حَسَّنَ سَمتَهُ و هَدیَهُ و تَماوَتَ فی مَنطِقِهِ و تَخاضَعَ فی حَرَکاتِهِ فَرُوَیدا لا یَغُرَّنَّکُم ، فما أکثَرَ مَن یُعجِزُهُ تَناوُلُ الدنیا و رُکوبُ المَحارِمِ مِنها، لِضَعفِ نِیَّتِهِ و مَهانَتِهِ و جُبنِ قَلبِهِ ، فَنَصَبَ الدِّینَ فخّا لها ! … و إذا وَجَدتُموهُ یَعِفُّ عنِ المالِ الحَرامِ فَرُوَیدا لا یَغُرَّنَّکُم ، فإنَّ شَهَواتِ الخَلقِ مُختَلِفَهٌ … و لکنَّ الرجُلَ کُلَّ الرجُلِ نِعمَ الرجُلُ هُو الذی جَعَلَ هَواهُ تَبِعا لأمرِ اللّه ِ و قُواهُ مَبذولَهً فی رِضَى اللّه ِ ، یَرَى الذُّلَّ مَع الحَقِّ أقرَبَ إلى عِزِّ الأبدِ مِن العِزِّ فی الباطِلِ ، و یَعلَمُ أنَّ قَلیلَ ما یَحتَمِلُهُ مِن ضَرّائها یُؤدِّیهِ إلى دَوامِ النَّعیمِ … فذلِکُمُ الرجُلُ نِعمَ الرجُلُ ، فبِهِ فَتَمَسَّکُوا ، و بسُنَّتِهِ فاقتَدُوا ، و إلى رَبِّکُم فبِهِ فَتَوَسَّلوا ، فإنّهُ لا تُرَدُّ لَهُ دَعوَهٌ ، و لا تَخِیبُ لَهُ طَلِبهٌ»[۵۱۸]: اگر دیدید کسى ظاهر الصلاح است و در گفتارش دم از پارسایى مى زند و در حرکات و رفتارهایش اظهار فروتنى مى کند، بپایید که فریبتان ندهد؛ زیرا، چه بسیارند کسانى که به سبب ضعف و سستى در اندیشه و بزدلى، دستشان از دنیا و ارتکاب حرامهاى آن کوتاه است. اینان دین را دام دنیا کرده اند … و اگر دیدید از خوردن مال حرام خوددارى مى کند، بپایید که شما را نفریبد؛ چرا که امیال و خواهشهاى مردم گوناگون است … اما مرد به تمام معنا مرد، آن مردى است که هواى نفْسِ خود را پیرو فرمان خداوند گرداند و تواناییهایش را در راه رضاى خدا به کار گیرد. ضعف و خوارى همراه حق را، از عزّت و قدرت توأم با باطل، به عزّت و قدرت ابدى نزدیکتر ببیند و بداند که رنج و سختیهاى اندکى را که در دنیا تحمّل مى کند، او را به نعمت پاینده مىکشاند … این است آن مرد، نیکو مرد. پس به دامان او چنگ زنید و راه و روش او را سر مشق خود کنید و در درگاه پروردگارتان به او توسّل جویید؛ زیرا که هیچ دعایى از او ردّ نمى شود و هیچ یک از خواهشهاى او بى پاسخ نمى ماند.
نتیجه
ما در این اثر بخشی از انحرافات موجود در آخرالزمان را گردآوری نمودیم و پس از دسته بندی آنها به بیان علل ایجاد یا تشدیدشان پرداختیم و در فصل آخر هم راهکارهای مقابله با آنها مطرح نمودیم. از جمله دستاوردهای این اثر دستهبندی دقیق و ریز انحرافات جهت دسترسی راحتر برای مطالعه کنندگان و همچنین ارائه علل و راهکارهای پیشگیری بود که جنبه کاربردی و عملی دارند، میباشد. اما پیشنهاد کاربردی ما برای خواننده گرامی این است که به دو دلیل میتوان با آن انحرافات مقابله کرد و آنها را چه درون خودمان و چه در جامعه، کاهش داد و یا حتی نابود کرد.