معرفی کنندگان ارزش افزوده اقتصادی مزیتهای زیادی را برای آن برشمرده اند که برخی از آنها عبارت است از:
تنها معیار، عملکردی است که تغییرات قیمت سهام در طی زمان را توضیح میدهد.
اهداف رشد و کارآیی عملیاتی را با یکدیگر تلفیق میکند.
مدیریت سرمایه در گردش و داراییها را بهبود میبخشد.
ابزاری مناسب برای تصمیمات بودجه بندی سرمایهای است.
بهترین معیار ارزیابی و اندازه گیری عملکرد است.
قادر به اندازه گیری توانایی ایجاد ارزش فرصتهای تاکتیکی و استراتژیکی است (مهدوی و رستگاری، ۱۳۸۶).
شرکتهایی که ارزش افزوده اقتصادی آنها مثبت است، سهام آنها در بازار به صرف به فروش میرسد و بنابراین برای سهامداران خلق ارزش میکنند اما شرکتهایی که ارزش افزوده اقتصادی آنها منفی است، سهام آنها در بازار به کسر به فروش میرسد (Lal Bhasin, 2013). این شرکتها نه تنها برای سهامداران خود خلق ارزش نکرده اند، بلکه منابع را نیز هدر داده اند. ارزش افزوده اقتصادی بر کارایی عملیاتی و مدیریت ترازنامه تاکید دارد. بدون کارایی عملیاتی، سود عملیاتی پایین خواهد بود و مدیریت نادرست ترازنامه سبب افزایش غیرضروری داراییها و در نتیجه افزایش سرمایه و زیاد شدن هزینه سرمایه میشود. در صورت استفاده از ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد، مدیریت داراییها و مدیریت ترازنامه بهبود مییابد (مهدوی و رستگاری، ۱۳۸۶).
۲-۱-۷) اهمیت EVA در مقابل سود حسابداری و شاخصهای مبتنی بر سود
سود و سودآوری یک واحد انتفاعی از دیرباز مورد بحث اقتصاددانان و حسابداران بوده است. در حقیقت، فلسفه اصلی ایجاد یک واحد انتفاعی همان سودآوری است. اما آیا منظور از سود، همان سودی است که در صورتهای مالی نشان داده شده میشود؟ قطعا جواب منفی است، سودی که مورد نظر سهامداران و سرمایهگذاران است، غیر از سودی است که در صورتحساب سود و زیان نشان داده میشود. سودی که از طریق صورت حساب سود و زیان محاسبه میشود فقط هزینه بدهی را در نظر میگیرد و هزینه حقوق صاحبان سهام را نادیده میگیرد (این در حالی است که براساس تئوری ریسک و بازده هزینه حقوق صاحبان سهام بیشتر از هزینه بدهی میباشد و نادیده گرفتن هزینه حقوق صاحبان سهام درصورت حساب سود و زیان، باعث میشود که سود شرکت به طور واقعی نشان داده نشود). با به کار گیری EVA، هم هزینه بدهی و هم هزینه حقوق صاحبان سهام در نظر گرفته میشود و به این ترتیب سود حسابداری به سود اقتصادی تبدیل میگردد (Chandra Shil, 2009).
از طرف دیگر، سود حسابداری با اتخاذ روشهای مختلف حسابداری (روش ارزیابی موجودیها، روشهای استهلاک، سرمایهای یا هزینه تلقی کردن هزینههایی مانند تحقیق و توسعه، در نظر گرفتن دخایر مختلف و …)، میتواند براساس خواست مدیران تغییر کند و از عملکرد واقعی شرکت فاصله بگیرد. بنابراین شاخصهای مبتنی بر سود مانند ROE و EPS و غیره نمی تواند عملکرد واقعی شرکت را نشان بدهد. با به کار گیری EVA و تعدیلات پیشنهادی استوارت، میتوان اثرات روشهای حسابداری را مرتفع ساخته و عملکردی واقعی از شرکت ارائه نمود (Owusu-Antwi et al., 2015).
۲-۱-۸) تعدیلات حسابداری
استوارت برای اینکه سوگیریهای سود حسابداری و احتمال دستکاری در آن را مرتفع سازد، پیشنهاد میکند که برای محاسبهی EVA بایستی تعدیلاتی صورت گیرد تا سود حسابداری به سود اقتصادی و سرمایه حسابداری به سرمایه اقتصادی تبدیل گردد. در ابتدا، استوارت ۱۶۴ تعدیل، پیشنهاد میکند که به علت حجم زیاد این تعدیلات و انتقادات وارده بر آن، این تعدیلات را کاهش داده و به حدود ۵ الی ۱۵ تعدیل میرساند استوارت این تعدیلات را تحت عنوان معادلهای حقوق صاحبان سهام ذکر میکند (Zarat Dakhely Parast et al., 2013). وی بر اساس تعریف EVA، فقط تعدیلاتی را پیشنهاد میکند که بتوانند از عهدهی ۴ آزمون زیر برآیند:
آیا تعدیل مورد نظر میتواند اثر با اهمیتی بر EVA داشته باشد؟
آیا با بهره گرفتن از آن تعدیل مدیران میتوانند بر نتایج تاثیرگذار باشند؟
آیا تعدیل مورد نظر برای افراد عملیاتی به سادگی قابل درک است؟
آیا تعدیل مورد نظر را به راحتی میتوان تجزیه و تحلیل و درک نمود؟ (Guasti Lima et al., 2014)
برخی از صاحبنظران از تعدیلات پیشنهادی استوارت حمایت میکنند و برخی دیگر اثر این تعدیلات را بر EVA، ناچیز میدانند: یانگ با بیان این نکته که این تعدیلات حسابداری تلاشهای موفق را حذف میکند و حالتی را به وجود میآورد که EVA، بسیار نزدیک تر به جریانات نقدی باشد و کمتر موضوع حسابداری تعهدی گردد، از این تعدیلات حمایت میکند. زیمرمن[۱۱]، اثر این تعدیلات را بر سود حسابداری اندک میداند و بر این اعتقاد است که بسیاری از این تعدیلات دارای هزینههای قانونی که باعث میشود ادعا کنند صورتهای مالی درست و منصفانه نیست و نیز هزینههای اجرایی تدوین سیستمی که بتواند اطلاعات مربوط به این تعدیلات را افشاء کند، میشود که این هزینهها، اغلب کمتر از فواید ناشی از انجام این تعدیلات است. استوارت اذعان میدارد این تعدیلات فقط باید محدود به تعدیلاتی شود که اثر قابل توجهی بر سود دارند و این تعدیلات هنگامی انجام میشود که اطلاعات لازم برای انجام تعدیلات به راحتی، قابل دستیابی باشد (Chandra Shil, 2009).
۲-۱-۹) ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)
ارزش افزوده اقتصادی معیاری میباشد که قادر است این پاسخ را به سهامداران بدهد که مدیریت تا چه اندازه در افزایش ثروت دخیل بوده است اما با تمام امتیازهایی که ارزش افزوده اقتصادی دارا میباشد، یکسری انتقادات نیز بر ایم معیار وارد شد، اما انتقاد عمدهای که بر این معیار وارد شده این است که ارزش افزوده اقتصادی بر پایه ارقام تاریخی میباشد. درست است که با توجه به این ارقام اطلاعاتی که به دست میآید، اطلاعات قابل اتکایی میباشد، اما این اطلاعات خصوصیت کیفی مهم دیگری به نام مربوط بودن یعنی موثر بودن در تصمیم گیری را از دست میدهد. بنابراین میبینیم که در این روش هزینه فرصت منابع به کار رفته شده در شرکت بر مبنای ارزش دفتری محاسبه میشود. این در حالی است که سرمایهگذاران انتظار بازده مبتنی بر ارزش بازار را دارند. اگر سرمایهگذاران، شرکت را به ارزش بازار آن فروخته و وجوه حاصل از آن را در داراییهای با ریسک مساوی ریسک شرکت سرمایهگذاری کنند، در این صورت آنها میتوانند انتظار بازدهی معادل هزینه سرمایه بر مبنای ارزش بازار کل شرکت را داشته باشند نه صرفا ارزش دفتری سرمایهگذاری که در ترازنامه نشان داده شده است. در نتیجه، هزینه سرمایه ناگزیر باید هزینه فرصت واقعی سرمایهگذاران را منعکس کند. از این رو باسیدور و همکاران (۱۹۹۷)، یک گونهی دیگر از ارزش افزوده اقتصادی را به منظور برطرف کردن این عیوب مطرح نمودند که اینگونه اصلاح شده تحت عنوان ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده (REVA)، میباشد. در ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده به جای استفاده از ارزش دفتری شرکت از ارزش بازار شرکت در انجام محاسبات استفاده میشود (Circiumaru and Siminica, 2009).
ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده عبارت است از سود خالص باقیمانده که پس از کسر هزینه فرصت سرمایهگذاران به ارزش بازار از سود خالص عملیاتی پس از مالیات به دست میآید. نحوه محاسبه ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده همانند ارزش افزوده اقتصادی میباشد. تفاوت اساسی ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده این است که مخارج به کار رفته در ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده براساس ارزش بازار شرکت در پایان دوره (t-1) و یا شروع دوره (t) میباشد. این در حالی میباشد که ارزش افزوده اقتصادی براساس ارزش دفتری داراییها در پایان همان سال محاسبه میشود.
REVA= NOPATt- WACC (MCAPITALt-1)
NOPATt: سود عملیاتی پس از کسر مالیات در پایان دوره (t)
WACC: میانگین موزون هزینه سرمایه
MCAPITAL: ارزش بازار شرکت در ابتدای دوره t (انتهای دوره t-1) (نایب زاده و همکاران، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۰) ارزش افزوده بازار
معیار اقتصادی برای سنجش عملکرد شرکت، ارزش افزوده بازار میباشد که از تفاوت میان ارزش بازار شرکت و سرمایه به کار گرفته شده در آن به دست میآید. ارزش افزوده بازار حاصل ارزش فعلی خالص طرحهای گذشته و فرصتهای سودآور آتی شرکت میباشد و نشان میدهد که چگونه شرکت به طور موفقیت آمیز سرمایه اش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آینده را پیش بینی و برای دستیابی به آنها برنامه ریزی کرده است. از نظر تئوری، ارزش افزوده بازار یک شرکت برابر است با ارزش فعلی کلیه ارزشهای افزوده اقتصادی شرکت با سود باقیماندهای که انتظار میرود در آینده ایجاد شود (طالب نیا و شجاع، ۱۳۹۰).
ارزش بازار یک شرکت برابر با مجموع ارزش بازار صاحبان سرمایه و ارزش بازار دیون آن است. ارزش افزودهی اقتصادی، اختلاف بین کل ارزش بازار واحد تجاری و سرمایهی اقتصادی آن است. برخلاف نرخ بازده که فقط نتیجهی یک دوره را منعکس میکند، ارزش افزوده بازار، معیاری تجمعی از عملکرد شرکت است. این معیار نشان میدهد که شرکت چگونه سرمایه خود را برنامه ریزی کرده است. لذا حداکثر کردن ارزش افزودهی بازار میتواند هدف اولیه هر شرکتی باشد. از مزایای ارزش افزوده بازار، نشان دادن این موضوع است که چگونه یک شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایه اش را به کار برده و فرصتهای سودآور آتی را پیش بینی کرده است (رضایی و همکاران، ۱۳۸۹).
از دیدگاه مالی ارزش افزوده اقتصادی، براساس چگونگی ارتباطش با ارزش افزوده بازار، تعریف میشود. در این روش ارزش افزوده بازار (MVA) برابر با ارزش فعلی ارزشهای افزوده اقتصادی آتی مورد انتظار شرکت میباشد. از طرفی، ارزش افزوده بازار عبارت است از تفاوت بین ارزش شرکت و ارزش دفتری اقتصادی سرمایه به کار گرفته شده در شرکت. مطالب فوق الذکر در شکل فرمولهای ریاضی زیر قابل بیان است:
MVA=کل سرمایه به کار گرفته شده در شرکت – ارزش شرکت
MVA= کل سرمایه به کار گرفته شده در شرکت – (حقوق صاحبان سهام + بدهی)
MVA=EVA1/(1+C)1 + EVA2/(1+C)2 + … + EVAn/ (1+C)n
MVA= ∑ EVAn / (۱+C)n
در حالی که ارزش افزوده بازار، اثرهای ناشی از اقدامهای مدیریت از زمان تاسیس شرکت را مورد ارزیابی قرار میدهد، در محاسبهی ارزش افزوده اقتصادی، بر اثربخشی مدیریت در یک سال مشخص تاکید میشود. MVA، نشان دهندهی این موضوع است که چگونه یک شرکت به طور موفقیت آمیزی سرمایه اش را به کار گرفته و فرصتهای سودآور آتی آینده را پیش بینی کرده است. هدف اولیه و اساسی هر واحد انتفاعی باید حداکثر کردن MVA، یاشد. EVA ایجاد کنندهی MVA میباشد. زیرا ارزش فعلی EVAهای آتی است که مبنای ارزیابی و ارزشگذاری شرکت در بازار میباشد. بنابراین اگرچه EVA، یک معیار داخلی برای اندازه گیری عملکرد است اما همین معیار داخلی منجر به ایجاد یک معیار خارجی میشود که ارزش شرکت را در بازار تعیین میکند. از EVAهای آتی مثبت باشد، سهام شرکت در بازار به صرف فروخته میشود اما اگر EVAهای آتی منفی باشد، سهام شرکت در بازار به کمتر از ارزش دفتری (به کسر) فروخته خواهد شد و چنین شرکتهایی در بازار سهام، از اقبال چندانی برخوردار نخواهند بود. MVA، نشان دهندهی ارزیابی جامعهی سرمایهگذار از فعالیت شرکت است و متاثر از عملکرد یک سال شرکت نمی باشد بلکه متاثر از عملکرد سالهای آتی شرکت است. به طور کلی MVA و EVA معیارهای داخلی و خارجی اندازه گیری عملکرد و تعیین ارزش شرکت میباشند (Chandra Shil, 2009).
۲-۱-۱۱) ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی و سود باقی مانده
سود باقیمانده عیارت است از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایهگذاری و به حاصل ضرب سرمایهگذاری در نرخ بازده مورد انتظار، هزینههای منتسب گویند که این هزینهها در حسابداری شناسایی نمی شوند. هدف از حداکثر کردن سود باقی مانده این است که اگر نرخ سود یک بخش از نرخ مورد انتظار سرمایهگذاری بیشتر است، آن واحد باید گسترش یابد. بازده سرمایهگذاری و سود باقی مانده نشان دهندهی نتیجهی یک دوره میباشد، به طوری که میتوان با انجام اقداماتی باعث افزایش کوتاه مدت در بازده سرمایهگذاری و سود باقیمانده شد، در حالی که با منافع بلندمدت سازمان مغایرت داشته باشد. برای مثال اگر مدیران کمتر به مخارج تحقیق و توسعه میپردازند تا سود آنها افزایش یابد، از این رو، مدیران سطح سود بالایی برای ارزیابی نسبت بازده سرمایهگذاری و مقدار سود باقیمانده خواهند داشت. بعد از معرفی ارزش افزوده اقتصادی توسط استوارت شرکتهای معروفی همانند: ای.تی و تی، سی.اس.ایکس، کواکر، بریگز و استراتون از آن برای ارزیابی عملکرد استفاده کردند. شرکت سی.اس.ایکس که در صنعت حمل و نقل فعال است، قبل از به کار گیری ارزش افزوده اقتصادی، اکثر واحدهای آن ارزش افزوده اقتصادی منفی داشته اند. بعد از به کارگیری معیار ارزیابی، ارزش افزوده اقتصادی آن، بهبود قابل ملاحظهای یافت و قیمت سهام شرکت از ۲۸ دلار در سال ۱۹۸۸ به ۵/۸۲ دلار در سال ۱۹۹۳ رسید. شرکت بریگز و استراتون که در صنعت انرژی و گازوییل فعال است، سیستم ارزش افزوده اقتصادی را در سال ۱۹۹۰ زمانی که بازده سرمایه اش ۷/۷ درصد بود، به کار گرفت. بعد از چهار سال، بازده سرمایه این شرکت به بیش از ۱۲ درصد افزایش یافت و قیمت سهام آن نیز طی همین مدت سه برابر شد. کوکاکولا با کاهش هزینه سرمایه و در نتیجهی افزایش ارزش افزوده اقتصادی، افزایش قسمت سهام از ۳ دلار به ۵۷ دلار داشت. جک استال مدیر مالی کوکاکولا بیان کرد که «(EVA)، شما را مجبود میکند تا راههایی را پیدا کنید که بتوانید با سرمایه کمتر، کار بیشتری انجام دهید.» در حال حاضر (EVA)، به عنوان یکی از سیستمهای مدیریت مالی به حساب میآید. سیستمی که هدف اصلی آن افزایش ثروت سهامداران است و به عنوان مبنایی برای تعیین اهداف، بودجه بندی سرمایهای و طرحهای انگیزشی (پاداش)، محسوب میشود. این معیار به جای سود یا جریانات نقدی عملیاتی به عنوان یک معیار داخلی و خارجی برای سنجش عملکرد به کار میرود. موسسه استرن و استوارت موسسه پژوهشی (مشاوره ای) در امریکا است که در رابطه با «سیستم مدیریت مالی (EVA)»، به عنوان یک معیار اندازه گیری عملکرد داخلی و خارجی و معیاری برای تعیین پاداش مدیران، فعالیت میکند. همه ساله (EVA)، هزار شرکت امریکایی عضو بورس نیویورک توسط این موسسه محاسبه شده و شرکتها برآن اساس رتبه بندی میشوند. در حال حاضر موسسات دیگری مانند گروه تحقیقاتی بوستون با ارائه معیارهایی مشابه مانند بازده جریانات نقدی سرمایهگذاری شده، موسسه آلکار با تجزیه و تحلیل جریانات نقدی تنزیل شده، هیأت مارکن با معیار سودهای اقتصادی تنزیل شده در این حوزه فعالیت میکنند. امروزه گزارشگری مالی به دلیل پایین بودن کیفیت و مربوط نبودن اطلاعاتی که ارائه میدهد، مورد انتقاد واقع شده است. کمیته گزارشگری مالی انجمن حسابداران رسمی امریکا برای بهبود وضعیت گزارشگری مالی پیشنهاد کرده است که شرکتها برای اخذ تصمیمات داخلی و گزارشگری خارجی از (EVA) استفاده نمایند. بر این اساس طبق پیش بینی انجمن حسابداران رسمی امریکا در آینده (EVA) جایگزین (EPS) خواهد شد (رهنمای رودپشتی و محمودی، ۱۳۸۸).
۲-۱-۱۲) ارتباط میان ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار و ملاحظات رشد
در فرمول MVA که پیشر اشاره شد، هیچ رشدی برای EVAهای آتی شرکت قایل نشده اند. اگر فرض شود که EVAهایآتی شرکت با نرخ رشد ثابت (gEVA)، برای دورههای مختلف رشد کنند در این صورت خواهیم داشت:
Cost of capital=(coc)=هزینه سرمایه
gEVA=نرخ رشد
MVA= EVA (1+ gEVA)/(1+coc)1 + EVA (1+ gEVA)2/(1+coc)2 + … + EVA (1+ gEVA)∞/(۱+coc)∞
این مدل، شبیه مدل گوردون میباشد که به جای سود تقسیمی، EVA و به جای هزینه حقوق صاحبان سهام، هزینه کل سرمایه، نشسته است. فرمول فوق الذکر مجموع جملات یک تصاعد هندسی را نشان میدهد که با بهره گرفتن از روابط تصاعد هندسی به صورت سادهی زیر در میآید:
MVA=EVA/coc-gEVA
ذکر این نکته ضروری است بین MVA و EVA یک رابطه وجود دارد ولی این رابطه مستقیم نیست. اگر شرکت تاریخچه بلند بالایی از EVA منفی داشته باشد، در آن صورت احتمال دارد که MVA نیز منفی شود و اگر شرکت تاریخچه بلند بالایی از EVA مثبت داشته باشد، احتمال دارد MVA هم مثبت شود. به هر حال قیمت سهم که عنصر اصلی تشکیل دهندهی محاسبات ارزش افزودهی بازار است، بیشتربه عملکرد مورد انتظار آینده و نه عملکرد گذشته بستگی دارد. از این رو، شرکتی که تاریخچه بلند بالایی از EVA منفی داشته میتواند دارای MVA مثبت شود (البته با فرض اینکه سرمایهگذاران انتظار داشته باشند، در آینده تغییرات اساسی رخ دهد) (Bolek et al., 2012).
۲-۱-۱۳) ارتباط میان EVA و NPV
یکی از اصول رایج درتجزیه و تحلیل سرمایهگذاریها قانون NPV است، سرمایهگذاری در پروژههای با NPV مثبت، ارزش شرکت را افزایش میدهد و سرمایهگذاری در پروژههای با NPV منفی ارزش شرکت را کاهش میدهد. EVA یک بسط ساده از قانون NPV است. ارزش فعلی خالص NPV هر پروژه برابر است با ارزش فعلی ارزش اقتصادی ان پروژه در دوره عمرش:
NPV=∑ EVAt / (۱+Kc)t
این رابطه ارزش شرکت را با ارزش افزوده اقتصادی مرتبط میسازد. بیانی دیگر از ارزش شرکت به صورت زیر میباشد:
Opportunities
Threats & Challenges
-
- اولین خدمات الکترونیکی دولتی در بسیاری استانها از جمله یزد
-
- کاهش هزینه های بایگانی و رشد اقتصادی در دراز مدت
-
- کاهش هزینه ها و وقتهای رفت و آمد و کاهش آلودگی
-
- کاهش هزینه های پرسنلی
-
- سرویس دهی بهتر و راحتر به مردم از طریق خدمات الکترونیکی
-
- تکریم ارباب رجوع
-
- سادگی و راحتی کار
-
- افزایش امنیت و کیفیت
-
- کاهش خطا و تحمل بیشتر خطای سیستم
-
- کاهش برخی تخلفات به دلیل خودکار شدن سیستم
-
- واکنش فرهنگی
-
- مشکلات مخابراتی
-
- نا امنیهایی ناشی از تمرکز زدایی
جدول شماره ۴- تحلیل SWOT
۷-۱ ارزیابی هزینه
در روشی که برای اشتراک پذیری و فروش الکترونیکی گاز در شرکتهای گاز استانی، پیشنهاد شد، هزینههایی که با مطرح شدن این روش جدای از هزینههای فعلی مطرح است را بررسی میکنیم.
قابل ذکر است که کلیه مراکز پیشخوان دولت و سازمان نظام مهندسی ساختمان به کامپیوترهای رومیزی، اینترنت مجهز هستند. همچنین خود شرکت گاز نیز به اینترنت پر سرعت مجهز هست. پس هزینه سخت افزارهای مورد نیاز که شامل سرور و VPN میشود. مشخصات کلی سرور پیشنهادی در قسمت مشخصات فنی سیستم توضیح داده شد، قیمت فعلی بازار بین ۴ تا ۸ میلیون تومان برای چنین سروری با توجه به مدل و داشتن حداقل امکانات موردنیاز برآورد میشود. برای تامین امنیت لازم، اکانت های VPN را با نرم افزارهای مربوطه با قیمتهای ارزان ارائه میشود، به صورت تخمینی ماهیانه استفاده و پشتیبانی از چنین محیط امنی، ۲۰۰ هزار تومان هزینه در بر دارد.
در رابطه با پیشنهاد استفاده از دیناسنترها هزینهها نسبت به خرید سرور کاهش مییابد. قیمت برآورد شده در دیتا سنتر پارس آنلاین، هزینه راه اندازی ۱۰۰هزار تومان و ماهیانه حدود ۴۰۰ هزار تومان هزینه در بر دارد. این در حالی است کلیه امنیت و پشتیبانی از خرابیها و مانند آن به عهده دیتا سنتر است.
علاوه بر هزینههای سختافزار مورد نیاز باید به هزینههای دیگری نیز توجه کرد. کارمندان پیشخوانهای دولت علاوه بر کارهای مربوط به شرکت گاز، خدمات دیگری را نیز همچون صدور گذرنامه، برخی خدمات ثبت احوال و مانند آن را نیز انجام میدهند ، این در حالی است که تنها برای اشتراک پذیری گاز در یزد، دو کارمند شرکت نفت و کارمندانی که در واحد مشترکین شرکت گاز مشغول به کار هستند ( واحد مشترکین ناحیه یزد، ۱۵ کارمند تمام وقت دارد که روزانه از ساعت ۷ تا ۱۶ مشغول کار هستند) باید در طول روز تنها کارهای مربوط به شرکت گاز را انجام دهند. در صورت واگذاری این کار به پیشخوانهای دولت و پیاده سازی روش پیشنهادی واحد مشترکین شرکت گاز به طور محسوسی تعدیل نیرو میگردد و تنها چند نفر برای پشتیبانی در آن واحد مستقر خواهند بود.
هزینه بایگانی اسناد و مدارک مورد نیاز، در حالت سنتی نسبت به ذخیره سازی آنها در هاردهای بزرگ به طور چشمگیری بیشتر است.
۷-۲ ارزیابی سرعت عمل
برای مقاسبه سرعت روش فعلی نسبت به روش پیشنهادی باید زمانهای رفت و آمد به سازمان نظام مهندسی ساختمان، شرکت نفت مرکزی و شرکت گاز را به علاوه انتظار برای پاسخگویی این سه شرکت، در نظر گرفت.
اگر مبدا حرکت از مرکز شهر یزد در نظر گرفته شود، در صورت داشتن وسیله، با توجه به ترافیک نه چندان زیاد این شهر، حداقل ۲۰ دقیقه برای رسیدن به هر سازمان زمان بر است.
دقیقه ۶۰= ۳*۲۰
اگر زمان پاسخگویی به متقاضی در شرکت نظام مهندسی ساختمان، ۱۵ دقیقه، در شرکت نفت مرکزی ۱۰ دقیقه و در شرکت گاز ۲۰ دقیقه در نظر گرفته شود:
دقیقه ۱۱۵ = ۶۰+۱۵+۱۰+۲۰
اما در روش پیشنهادی حدود ۲۰ دقیقه زمان برای رسیدن به نزدیکترین دفتر پیشخوان دولت، بیشتر زمان نمیبرد. جهت پاسخگویی به درخواست نیز اگر ۱۵ دقیقه زمان نیاز باشد در مجموع ۳۵ دقیقه زمان لازم است.
دقیقه۸۰ =۳۵-۱۱۵
یعنی به طور متوسط، حدود ۸۰ دقیقه برای هر متقاضی در وقت صرفه جویی میشود و به سرعت امور افزوده شده است. نکته قابل توجه اینکه اگر مدارک متقاضی تکمیل نباشد و یا نقصی داشته باشد، زمانهای رفت و برگشت به هرکدام از سازمانها به زمان محاسبه شده افزوده میشود.
۷-۳ ارزیابی سادگی و راحتی
میانرس
خودناسازگار
شاهرود12 و سهند
اسپور
دیرگل تا خیلی دیرگل
ایران
40-13
-
-
19-17%
6/0
3/3
بینابین
تلخ
خیلی سنگی
دیررس
خودناسازگار
-
مخلوط (شاخه یکساله+ اسپور)
دیرگل تا خیلی دیرگل
فرانسه
GF677
جدول 2-3-خصوصیات رشدی و وضعیت کمی و کیفی میوه در ژنوتیپهای مطالعه شده
2-4-اعمال تیمار شوری
به منظور اعمال تیمارهاي شوری، از نمکهای طبیعی جمع آوری شده از دریاچه نمک استان قم، استفاده شد که ترکیب آن در جدول 2-4 ارائه شده است. به منظور اجتناب از ايجاد شوك ناگهانی و پلاسمولیز، افزودن نمکها به صورت تدریجی انجام گرديد. بدین منظور، ابتدا گیاهان با تیمار 4/2 گرم در لیتر، آبیاری شدند و برای اعمال تیمار شوری با غلظت 6/3 و 8/4 گرم درلیتر روی گیاهان، در مرتبه دوم (5/3 روز پس از آغاز اعمال تیمار شوری)، با تیمار 6/3 گرم در لیتر آبیاری شدند. در نهایت، در مرتبه سوم گیاهانی که قرار بود با تیمار 8/4 گرم در لیتر نمک تیمار شوند، با این غلظت از نمک موجود در آب، آبیاری شدند و در نتیجه در مدت یک هفته پس از آغاز اعمال تیمار شوری، به غلظت نهایی رسانده شد.
ميزان رطوبت خاک گلدانها در سطح ظرفیت مزرعه (FC)، قبل از انتقال گیاهان به گلدان، به کمک دستگاه صفحه فشار (مدل F1 شرکت تجهیزات رطوبت خاک کشور آمریکا[41]) تعیین شد. آبیاری گلدانها با توجه به تغییرات وزن آنها و لحاظ نیاز آبشویی، انجام شد و به هر گلدان در هر بار از اعمال تنش شوری، 990/1 لیتر آب از تیمار مورد نظر، اضافه شد. بطوریکه در طی 91 روز دوره آزمایش، تیمارهای شاهد و 2/1 گرم در لیتر، 20 مرتبه، تیمار4/2 گرم در لیتر، 19 مرتبه و تیمار 6/3 و 8/4 گرم در لیتر تیمار، 17 مرتبه، اعمال شدند. تعداد دفعات کمتر آبیاری در سطوح 6/3 و 8/4 گرم در لیتر به دلیل کاهش سرعت رشد گیاهان و کاهش تبخیر و تعرق توسط آنها از یک طرف و وجود نمک بیشتر در خاک این گلدانها بود. اين شرايط باعث حفظ رطوبت به مدت بیشتری شده و فاصله زمان بین دو آبیاری در این تیمارها را افزایش میداد و در نتیجه تعداد دفعات آبیاری در تیمارهای شوری با غلظتها بالاتر در طول دوره آزمایش نسبت به گیاهان شاهد، کاهش یافتند. همچنین، به منظور اطمینان از انجام نیاز آبشویی خاک گلدانها، پس از هر مرتبه آبیاری، زه آب تعدادی از گلدانها به طور تصادفی جمعآوری و هدایت الکتریکی و pH آنها اندازه گیری شد. در پایان آزمایش نیز، نمونه خاک، از هر یک از سطوح اعمال تیمار شوری، تهیه و آنالیز شد (جدول 2-5).
جدول 2-4-خصوصیات کیفی آب مورد استفاده پس از ایجاد سطوح شوری مورد نظر
نمونه آب مورد استفاده با سطوح مختلف شوری
شوري
(دسی زیمنس بر متر)
واکنش آب (pH)
سدیم
(میلیگرم در لیتر)
کلر
(میلیگرم در لیتر)
کلسیم
(میلیگرم در لیتر)
منیزیم
عمل گرایی
پرشوری
فروتنی و میانهروی
خویشتنداری
بی اختیاری
ایده پردازی
پرحرفی
ملاحظه و مراعات
رفتارر سنجیده و با تأمل
آسیب پذیری در برابر استرس
ارزش های جدید
تحقیقات زیادی بر اساس مدل پنج بعدی روی گروه های شغلی مختلفی همچون مدیران، فروشندگان، وکلا، افراد پلیس، کارگران ماهر و نیمه ماهر، حسابداران، معماران و مهندسان انجام شده که بیانگر ارتباط مهم بین این ابعاد شخصیتی و عملکرد شغلی است. به ویژه بعد وجدان در همه گروه های شغلی پیش بینی کننده خوبی برای عملکرد شغلی است.
در برخی گروه های شغلی مثل شغل مدیران و فروشندگان که نیاز به تعامل اجتماعی وجود دارد برون گرایی و در حرفه های آموزشی و تحقیقاتی، گشودگی به تجربه پیش بینی کننده خوبی برای عملکرد است. در مورد ثبات احساسی و ارتباط آن با عملکرد شغلی ابهاماتی وجود دارد، ولی به طور کلی افراد آرام که احساس ایمن بودن دارند نسبت به افراد مضطرب و عصبی عملکرد بهتری در همه مشاغل دارند. از طرفی این فرض هم وجود دارد که ثبات احساسی برای حفظ شغل ضروری است. اگر این فرض درست باشد همه افرادی که در مشاغل مختلف مطالعه می شوند نسبتا آرام و ساکت اند، چرا که توانسته اند شغل خود را حفظ کنند. (قلی پور، ۱۳۹۰)
۲-۱-۳- تئوری ها و مدل ها
تئوری آلپرت
آلپرت یکی از وقایع مهم قرن بیستم را کشف شخصیت می داند. به نظر آلپرت برای مطالعه شخصیت بهترین معیار صفت یا ویژگی است، هر چند نباید از اهمیت گرایش، مزاج، خصیصه، تیپ و نگرش غافل شد. ویژگی ها یا صفات، عناصر سازنده و به حرکت درآورنده شخصیت اند و می توان از طریق آن ها افراد را با هم مقایسه کرد. صفات شخصیتی با هم بستگی دارند و با همدیگر عمل می کنند، هر چند برخی از این صفات در فرد برجسته ترند. صفت ویژگی فرد است و صرفا به مشاهده دیگران بستگی ندارد، یعنی وجود این صفت در فرد واقعیت دارد. صفات هر فردی خاص خود او و با وجود تشابه با دیگران منحصر به فرد است. آلپرت ۱۸ هزار واژه در متون انگلیسی پیدا کرده است که صفات را می رسانند. وی صفات فرد را به سه دسته اصلی(محدود، ریشه دار، عمیق، حاکم بر صفات دیگر) مرکزی( سنگ بنای شخصیت، ۵ یا ۶ صفت فرد) و فرعی ( کم تاثیر در رفتار، نامعلوم برای دیگران) تقسیم می کند(براون و شرمن[۳۹]، ۲۰۱۴).
نظریه هالند( تناسب شخصیت با شغل )
یکی از مدلهای جالب توجه در رفتار سازمانی برای مدیران هگزاگن هالند است(استراک و همکاران[۴۰]، ۲۰۱۳). این نظریه به دنبال این است که بین شخصیت و محیط شغلی تناسب ایجاد کند : چه شخصیت هایی برای چه مشاغلی مناسب اند .
هر شغلی الزامات و نیازمندی های خاصی دارد که جدا از توانایی های شاغلی که آن را اشغال می کند تعریف شده است . از طرفی گفته شد که شخصیت در درون کودکی شکل می گیرد ؛ بنابراین بسیار کارساز خواهد بود که شخصیت های متناسب با هر شغل شناسایی شوند و تضاد بین ویژگی های شخصیتی و الزامات شغلی به حداقل برسد. (قلی پور، ۱۳۹۰)
هالند شش نوع شخصیت را از هم متمایز می کند :
۱- نوع واقع گرا
۲- نوع کاوشگر
۳- نوع اجتماعی
۴- نوع سنت گرا
۵- نوع بنیان گذار
۶- نوع هنری
برای انجام این کار هالند یک پرسشنامه با ۱۶۰ عنوان شغلی را تهیه کرده است که از طریق آن علاقه یا عدم علاقه شخص به آن مشاغل مشخص می شود. این پرسشنامه تناسب شخصیت فرد با شغل مورد نظر را مشخص می کند. تحقیقات دیگری نیز جوانب محتلف این نظریه و قابلیت به کارگیری آن را در تعیین شغل فرد بررسی کرده اند (قلی پور، ۱۳۹۰)
انتخاب و باقی ماندن افراد در یک شغل به ویژ گی های شخصیتی شان و مطابقت آن ها با ویژگی های شغل انتخابی بستگی دارد و سازش و هماهنگی بین نوع شخصیت و نوع محیط کار باعث افزایش رضایت شغلی فرد می شود. شخصیت فرد ابتدا بر شغلی که انتخاب می کند، تأثیر می گذارد و سپس بسته به میزان همخوانی ویژگی های آن شغل با الگوی شخصیتی اش، فرد حد معینی از رضایت شغلی را تجربه می کند. افراد تمایل به فعالیت در سازمان هایی را دارند که اساسنامه آن با شخصیتشان تطابق دارد. به طور مشابه، سازمان ها نیز به دنبال جذب افرادی هستند که الگوی شخصیتی شان، دستیابی به اهدافشان را بیشتر تضمین می کند (محسنی تکلو و همکاران، ۱۳۹۱)
شاخص نوع مایرز – بریگز:
شاخص نوع مایرز – بریگز ( MBTI) غالب ترین ابزار سنجش شخصیت در جهان است .این ابزار اندازه گیری شخصیت دارای ۱۰۰ پرسش است که از فرد می پرسد در موقعیت های خاص چه احساسی دارد و یا چگونه عمل می کند. بر اساس پاسخ هایی که افراد به این پرسش ها می دهند به صورت برون گرا یا درون گرا (E-I)، حسی یا شهودی (S-N)، عقلایی یا احساسی (T-F) و قضاوتی یا ادراکی (J-P) طبقه بندی می شوند (قلی پور، ۱۳۹۰)
بسیاری از سازمان های بزرگ و موفق امروزه از MBTI استفاده می کنند. هر چند استفاده از MBTI به عنوان سنجه معتبر برای تحلیل شخصیت بسیار رایج است ولی برخی تحقیقات نشان داده اند که سنجه معتبری نیست (قلی پور، ۱۳۹۰)
۲-۱-۴- ویژگی های مهم شخصیتی
ویژگی های دیگری که در مورد شخصیت شناسایی شده اند و ارتباط زیادی با رفتار سازمانی دارند عبارتند از :
- قدرت طلبی :
شخصیت قدرت طلب یا ماکیاولیست، تحت تاثیر تعالیم ماکیاولی است که چگونگی کسب، حفظ و به کارگیری قدرت را تعلیم داد. افرادی با چنین ویژگی شخصیتی دیگران را دستاویز خود قرار می دهند و باور دارند که هدف، وسیله را توجیه می کند. آن ها در مشاغلی که نیاز به چانه زنی دارد کارکنان خوبی هستند. (قلی پور، ۱۳۹۰)
- کانون کنترل:
افراد بر حسب مسئولیت پذیری رفتارهایشان با هم متفاوت اند. یکی از ابعاد شخصیت که درصدد تبیین این تفاوت است کانون کنترل نامیده می شود (قلی پور، ۱۳۹۰)
کمی
کیفی
زمینه ای
مستقل
وابسته
پیوسته
گسسته
اسمی
رتبه ای
پلی مورفیسم
C-509T
ژن TGF-β۱
*
*
TT
CT
CC
دارد- ندارد
۳-۵ استخراج DNA
استخراج DNA از خون تام با بهره گرفتن از کیت DNG شرکت زیست فناوری کوثر انجام گرفت که پروتوکل استخراج ان بدین شرح می باشد:
- محلول DNG plus با قرار دادن در دمای ۳۷ درجه به مدت ۲۰ گرم می گردد.
- ۱۰۰میکرولیتر از نمونه خون با ۹۰۰ میکرولیتر از DNG plus مخلوط شده و ۱۵-۲۰ ثانیه ورتکس vortex)) می گردد، نمونه در این مرحله باید یکنواخت گردد و هر گونه تراکم یا لخته شدن باید با پیپت کردن از بین برود
- ۳۰۰ میکرو لیتر ایزوپروپانول به خون اضافه میشود. سپس نمونه ها را به مدت ۱۰ دقیقه با سرعت rpm 12000 سانتریفوژ شود.
- نمونه را تخلیه نموده و روی دستمال کاغذی به صورت رو به پایین به مدت ۲-۳ دقیقه قرار گیرد
- ۱۰۰ میکرولیتر اتانول۷۵% به پلیت اضافه می گردد، سپس ۳-۵ دقیقه ورتکس نموده و در ۱۲۰۰۰rpm بمدت ۵ دقیقه سانتریفوژ گردد. این مرحله دو بار تکرار شود.
- اتانول را به طور کامل تخلیه نموده و پلیت دردمای ۶۵ درجه به مدت ۵ دقیقه خشک شود.
-
- DNA را در۵۰میکرولیتر آب مقطر استریل حل و در دمای ۶۵ درجه به مدت ۵ دقیقه قرار میگیرد. شستن دیواره تیوب برای حل کردن هرگونه پلت باقی مانده مفید خواهد بود.
- مواد حل نشده به مدت ۳۰ ثانیه در ۱۲۰۰۰rpm اسپین گردد، مواد شناور بر روی سطح حاوی DNA خالص است.
۳-۶ اندازه گیری کیفیت و غلظت DNA
اندازه گیری غلظت DNA توسط نانودراپ:
میزان خلوص DNA حاصل به وسیله نسبت جذبی nm 260 به nm280 تعیین شد. نسبت nm 260 به nm280 چنانچه بین ۹/۱ – ۶/۱ باشد، مطلوب است. نسبتهای کمتر حاکی از آلودگی با پروتئین و ترکیبات آروماتیک (نظیر فنول) و نسبتهای بالاتر نشان دهنده آلودگی با RNA است. جهت بررسی کیفیت نمونهها در این پژوهش از ژل آگارز نیز استفاده شد. بدین منظور µl3 از DNA استخراج شده روی ژل آگارز ۱% الکتروفورز شد. در شکل ۱-۳ کیفیت چند نمونه از DNA خالص شده مشاهده می شود.
شکل ۱-۳ تصویر مربوط به بررسی نتیجه استخراج DNA روی ژل آگارز(dna ladder از نوع bp 100)
۳-۷ دستورالعمل PCR برای نشانگر PCR-RFLP