تحلیل محتوا: به منظور تحلیل محتوای نرم افزارهای مورد بررسی بعد از تهیه نرم افزارهای مربوطه، در ابتدا با مطالعه ی منابع مرتبط اصول مبتنی بر نظریه ی ساختن گرایی و همچنین اصول طراحی چند رسانه ای های مایر در قالب چک لیستی تهیه و در قالب یک فایل توضیحی به شکل پیوستی منظور از هر یک از مؤلفه های مورد بررسی به صورت عملیاتی تعریف و تعیین گردید. بعد از تهیه چک لیست لازم برای تحلیل محتوای نرم افزارهای مورد نظر، هر کدام از نرم افزارها توسط سه نفر از متخصصان رشته ی تکنولوژی آموزشی مشاهده و بر اساس چک لیست مذکور تحلیل محتوا گردید. از این رو تحلیل محتوا به شکل عملیاتی در این پژوهش، بررسی و تحلیل محتوای نرم افزارهای مورد نظر از لحاظ توجه به مؤلفه های نظریه ساختن گرایی و همچنین مؤلفه های اصول طراحی چند رسانه ای مایر است.
نرم افزارهای آموزش درس ریاضی: منظور از نرم افزارهای آموزش درس ریاضی نرم افزارهای است که در بازار برای آموزش درس ریاضی مقطع ابتدایی در پایه اول ابتدایی و در قالب آموزش های کمک درسی موجود می باشند. تعداد این نرم افزارها که تأییدیه آموزش و پرورش را دریافت داشته اند، ۱۴ نرم افزار می باشد. لیست این نرم افزارهای به شرح زیر است:
نرم افزار آموزشی دبستانی ها (لوح سما)
نرم افزار آموزشی لوح سینا
نرم افزار آموزشی لوح دانش
نرم افزار آموزشی میشا و کوشا
نرم افزار آموزشی سرزمین ریاضی (مبتکران)
نرم افزار آموزشی داده های رایانه ای البرز
نرم افزار آموزشی پارسا
نرم افزار آموزشی اندیشمند
نرم افزار آموزشی والایار (موسسه علمی تفکر برتر)
نرم افزار آموزشی گاج
نرم افزار آموزشی دانش یار
نرم افزار آموزشی تام
نرم افزار آموزشی معلم یار
نرم افزار آموزشی شهر ریاضی
دیدگاه ساخت گرا: منظور از دیدگاه ساخت گرا این است که تا چه اندازه نرم افزارهای مورد بررسی به ۵ مؤلفه ی این نظریه شامل (فعال بودن، تراکمی بودن، یک پارچه بودن، متفکرانه بودن و هدف مدار بودن) توجه کرده و آن را به صورت عملی در ساخت نرم افزار به کار گرفته اند. به منظور سنجش این مؤلفه ها، در مجموع ۳۶ گویه در ابزار «فهرست وارسی نرم افزار» تهیه و پیش بینی گردیده که هر یک مؤلفه های به صورت جداگانه با بهره گرفتن از گویه هایی در ابزار فهرست وارسی به شرح زیر سنجیده و مشخص گردیده است. فعال بودن: ۷ گویه - تراکمی بودن: ۹ گویه - یکپارچه بودن: ۵ گویه - متفکرانه بودن: ۸ گویه - هدفدار بودن: ۷ گویه
اصول طراحی چند رسانه ای ها: اصول طراحی چند رسانه ای ها در این پژوهش، اصول طراحی چند رسانه ای های مایر است این اصول هفت مورد و شامل «اصل چند رسانه ای»، «اصل مجاورت مکانی»، «اصل مجاورت زمانی»، «اصل پیوستگی یا انسجام»، «اصل کانال های حسی»، «اصل افزونگی یا مازاد» و «اصل تفاوت های فردی» است. این اصول در فهرست وارسی نرم افزار تهیه شده برای جمع آوری داده های پژوهش در قالب ۱۰ گویه سنجیده و تعیین می گردد.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه پژوهش
مقدمه فصل دوم:
در این فصل در ابتدا و در بخش مبانی نظری مربوط به موضوع و متغیرهای موجود در عنوان پژوهش، مباحثی آموزش الکترونیکی در محیط های یادگیری، چند رسانه ای های آموزشی و فواید و شرایط استفاده از آنها، اهمیت استاندارد در محتواهای الکترونیکی، نقش ارزشیابی در کارکرد چند رسانه ای های آموزشی، اصول طراحی یادگیری چند رسانه ای از دیدگاه مایر، نظریه سازنده گرایی و اصول و مؤلفه های ساختن گرایی در طراحی چند رسانه ای ها، نظریات و تئوری های مرتبط با ساخت چند رسانه ای ها، آموزش درس ریاضی، نرم افزارهای آموزشی رایانه ای، مفهوم، تاریخچه و آثار و پیامدهای استفاده از آنها و موضوعات مربوط به آن می پردازیم و در انتها نیز به بررسی و بیان پیشینه تجربی موضوع در دو بخش داخل و خارج ایران خواهیم پرداخت.
مفهوم و تعاریف تحلیل محتوا:
از عمر تحلیل محتوا بیش از پنجاه سال نمی گذرد. واژه نامه انگلیسی وبستر از سال ۱۹۶۱ آن را وارد واژگان خود کرده است؛ اما ریشه ی تاریخی آن به آغاز کاربرد آگاهانه انسان از نمادها و زبان بر می گردد. تحلیل محتوا در زمان معاصر از نظر هدف و روش تفاوت معنی داری با گذشته دارد. این تمایز در سه مؤلفه تجربی بودن، برداشت جدید از پدیده و روش شناسی ویژه قابل ذکر است. بدین معنا که تحلیل محتوا اکتشافی درباره پدیده های واقعی به قصد پیش بینی است که قیاس در آن به سوی گرایش تجربی خالی از تعصب تحول می یابد. تحلیل محتوا در دوره جدید حیات خود از تصور مرسوم از محتوا به منزله موضوع مورد توجه فراتر رفته و پیوند تنگاتنگی با برداشت های جدید از پدیده های نمادین است. روش شناسی تحلیل محتوا پژوهشگر را قادر می سازد تا به تهیه، بیان و ارزیابی انتقادی از طرح پژوهش، مستقل از نتایج آن بپردازد (ضیغمی و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۴۲).
از تحلیل محتوا تعاریف گوناگونی به عمل آمده که بخشی از اختلاف به تاریخچه این تکنیک و روند تکاملی آن بر می گردد و بخشی دیگر از آن مربوط به تفاوت در حوزه گسترده این تکنیک است.
کریپندورف[۲۰] تحلیل محتوا را تکنیکی پژوهشی معرفی می کند که به منظور استنباط تکرارپذیر و معتبر از داده ها در مورد متن آنها بکار می رود (کریپندروف، ۱۳۷۸: ۲۵). او هدف این تحلیل را همانند سایر تکنیک های پژوهشی فراهم آوردن شناخت، بینشی نو، تصویر واقعیت و راهنمای عمل می داند (همان).
برلسون[۲۱] (۱۹۵۹)، از پیشگامان تحلیل محتوا این تکنیک را «پژوهشی برای توصیف عینی، سیستماتیک و کمی محتوای آشکار پیام» معرفی می کند (نقل از کریپندورف، ۱۳۷۸، ۲۶).
در تعریفی دیگر تحلیل محتوا تکنیکی پژوهشی دانسته شده که برای استنباطهایی برحسب شناسایی نظام روز و عینی ویژگیهای خاصی در یک متن بکار می رود (همان، ۲۸).
لورنس باردن نیز به نقل از لانذری می نویسد:
تحلیل محتوا فنی است که توصیف های ذهنی و تخمینی را تلطیف و تصفیه می کند و ماهیت و قدرت نسبی محرک هایی را که به شخص داده می شود، به صورت عینی آشکار می سازد (باردن[۲۲]، ۱۳۷۴، ۳۵).
ویژگی های تحلیل محتوا:
برای اینکه تحلیل محتوا ارزش علمی داشته باشد و از جهت گیری ها و غرض ورزی های شخصی دور باشد، باید از قواعد مشخصی پیروش نماید. در این باره، چهار ویژگی عینی بودن، منظم بودن، آشکار بودن و کمی بودن معرفی می شود:
عینی بودن: این خصوصیت به استفاده از قواعد و قوانین دقیق و روشن اشاره می نماید، به طوری که اگر محققان دیگر همان محتوا را با همان روش، دوباره تحلیل کنند، نتایج مشابهی به دست می آورند. پس نتایج باید مستقل از تحلیل گرها باشد و با تکرار مجدد، همان نتایج به دست آید. این خصلت نشان دهنده ی قابلیت بازبینی و بازسازی نتایج است.
نظام مند بودن: این خصوصیت بیان می کند که تمام عناصر موجود در محتوا باید بر اساس واحدها و مقوله هایی که بر ای بررسی در نظر گرفته شده اند، تحلیل شوند و محقق نباید عناصری را از محتوا به دلخواه کنار بگذارد یا فقط برخی از عناصر را تحلیل نماید.
آشکار بودن: منظور این است که در تحلیل محتوا باید به متن یا پیام آشکار و روشن توجه شود و از هر گونه استنباط شخصی و پیش داوری های فردی تحلیل گر درباره ی محتوا جلوگیری گردد.
کمی بودن: این ویژگی، تحلیل محتوا را از یک مطالعه ی معمولی جدا می کند و جانشین جنبه های ذهنی و استنباطی بررسی ها و تحلیل های نظری است که با مقیاس دقیق قابل ارزیابی نیست. مطابق این ویژگی، تحلیل گر باید معلوم کند چه کلمات، مضامین و نمادهایی بیش از همه و به چه تعداد در متن تکرار شده اند. علاوه بر تحلیل مقداری، می توان از تحلیل همبستگی استفاده نمود. این نوع تحلیل مشخص می کند که ارتباط مفاهیم و عناصر چگونه است و چه عواملی آنها را به هم پیوند می دهد؟ آیا مفاهیم ذکر شده یکدیگر را جذب می کنند یا دفع؟ به بیان دیگر، آیا مفاهیم ارتباط و تسلسل لازم را دارند؟ (جعفری هرندی و همکاران، ۱۳۸۷، ص ۳۷ و ۳۸، نقل از شعبانی، ۱۳۸۰).
مراحل تحلیل محتوا:
در تحلیل محتوا، تحلیل گر باید بر اساس یک روند منظم و منطقی پیش برود تا از تحلیل خود نتیجه ی مطلوبی بگیرد. صاحب نظران مراحل متفاوتی را بر ای تحلیل محتوا نام برده اند. کوی (۱۳۷۵) برای تحلیل محتوا شش مرحله ی شناخت مسأله، ساخت پیکره، تدوین مقوله ها، انتخاب واحدهای تحلیل، شمارش و تفسیر را معرفی کرده است. از نظر شعبانی (۱۳۸۰) تحلیل محتوا ۵ مرحله ی مشخص ساختن هدف تحلیل، جمع آوری نمونه های مورد تحلیل، تقسیم مجموعه ی مورد بررسی به واحدهای مختلف، طبقه بندی واحدها و ارزیابی عینی طبقه ها را شامل می شود. هرندی و همکاران (۱۳۸۷، ص ۳۹ و ۴۰) پس از بررسی مراحل تحلیل محتوا از دیدگاه صاحب نظران برای تحلیل محتوا هفت مرحله را معرفی کرده اند:
بیان مسأله و تعیین اهداف پزوهش: شناخت مسأله برای جمع آوری اطلاعات مناسب اولین مرحله ی پزوهش است. برای جلوگیری از اتلاف زمان و استنباط غلط لازم است که تحلیل گر هدف خود را از تحلیل محتوا، به طور دقیق و عینی مشخص نماید. هر چه هدف یا هدف های تحلیل صریح تر و روشن تر باشد، تحلیل محتوا بهتر و جامع تر صورت خواهد گرفت. انتخاب روش تحلیل نیز ارتباط مستقیم و نزدیکی با هدف یا هدف های تحلیل دارد.
تعیین سؤال ها و فرضیه های پژوهش: پس از بیان مسأله و تعیین اهداف پزوهش ، سؤال ها یا فرضیه های پزوهش مطرح می شوند. از سوی دیگر مشاهده ی شواهد و مطالعه ی اسناد باعث طرح فرضیه یا پرسش می گردد، بر این اساس، هر تحلیلی پس از یک مرحله بررسی نظری و مفهوم سازی دنبال می شود.
تعیین محتوای مورد نظر برای پزوهش و انتخاب نمونه از آن: در این مرحله، باید محتوایی که در تحلیل بررسی می شود، انتخاب و جمع آوری گردد. در بیشتر مواقع، بررسی همه ی مطالب محتوا ممکن نیست و ناچار، باید نمونه گیری کرد؛ اما نمونه ی انتخاب شده باید نشان دهنده ی تمام ویژگی های محتوا باشد و موجب استنباط غلط نشود. در این مرحله ساخت پیکره باید از دو قانون معرف بودن و تناسب پیروی کند. معرف بودن معمولاً، از طریق نمونه برداری تصادفی تأمین می شود و نشان می دهد که با اطمینان می توان نتایج را از نمونه به جامعه تعمیم داد. تناسب یعنی اینکه ساخت پیکره باید اطلاعات جستجو شده را فراهم نماید.
تدوین فهرستی از موضوع ها و تعیین مقوله ها: در این مرحله، ابتدا باید فهرستی از موضوعات مورد بررسی مشخص گردد تا بتوان از آنها مقوله ها را استخراج نمود. مقوله ها رده هایی هستند که هر یک مجموعه ای از عناصر را که از نظر عمق و شکل، ویژگی های مشترک دارند، در خود جای می دهند. معیار مقوله سازی به هدف پژوهش بستگی دارد. از نظر فنی، یک مقوله سازی خوب حداقل، از چهار قانون جامعیت، انحصاری بودن، تناسب و عینیت پیروی می کند. جامعیت، بیان می کند که تمام عناصر و اجزای مربوط به موضوع پژوهش را باید در نظر گرفت. انحصاری بودن، بیان می کند که یک عنصر نباید به چند مقوله تعلق داشته باشد. تناسب، بیان میکند که ارتباط هدف پژوهش و ویژگی های محتوا باید به طور همزمان با نظام بنید مقوله وجود داشته باشد. عینیت، بیان می کند که تحلیل گران مختلف باید یک عنصر مشخص را در مقوله های مشابه به هم طبقه بندی کنند. برخی از محققان قانون پنجمی را به نام توان تولید اضافه می کنند. توان تولید یعنی اینکه هر مقوله، از نظر نشانه های استنتاج، فرضیه های جدید و داده های پایا غنی باشد. در این مرحله، باید تمام عناصر محتوا که به مقوله ها مربوط می شوند، طبقه بندی گردند. برای این کار لازم است واحدهای ضبط (کوچک ترین بخش محتوا که بسامد آن شمارش می شود، مثل کلمه) و واحدهای متن (بزرگ ترین بخش محتوا که ویژگی یک واحد ضبط را مشخص می سازد مثل عبارت) از یکدیگر تشخیص داده شوند. واحد ضبط دیگری که کاربرد زیادی دارد، مضمون است که شکل های مختلفی همچون تأیید، بیان، پیشنهاد، فکر و پرسش به خود می گیرد. پس واحد ضبط، واحد پیچیده ای است که می تواند در قالب یک کلمه، یک یا چند عبارت مطرح شود؛ بر عکس، یک عبارت ممکن است، شامل چند مضمون باشد.
در این مرحله همچنین مجموعه ی مورد بررسی به واحدهای مختلف (کلمه، نماد، مضمون و شخصیت ها) تقسیم می شود. در بررسی هر موضوع، رعایت نظم و ترتیب اصل کلی است؛ پس باید واحدهای مورد بررسی را بر اساس ارزش و اولویت طبقه بندی نمود. طبقه بندی باید جامع باشد و عناصر هیچ طبقه ای در طبقات دیگر تداخل نداشته باشد.
این مرحله می تواند قبل یا بعد از مشخص شدن مرحله ی واحدهای تحلیل قرار بگیرد؛ یعنی بعضی اوقات، فرضیه ها به مقوله ها تبدیل می شوند و واحدهای تحلیل (مثل مضامین) در آنها گروه بندی می شوند و گاهی ابتدا، واحدهای تحلیل (مثل مضامین) انتخاب و سپس مقوله ها تدوین می گردند.
انجام تحلیل محتوا و تعیین فراوانی مقوله ها: پس از انتخاب واحدهای طبقه بندی، این واحدها شمرده می شوند. طبقه بندی پاسخ هایی که به یک پژوهش داده شده، رمزگذاری نام دارد. در مورد سؤالات بسته، رمزگذاری بر خلاف سؤالات باز، پیش بینی می شود. واحد ضبط و واحد شمارش می توانند با هم ترکیب شوند؛ مثلاً، تعداد دفعاتی که یک کلمه یا مضمون ظاهر می شود. مقیاسی که بیشتر استفاده می شود، بسامد است. به غیر از بسامد، از مساحت (مثلاً مقدار سانتی متر مربع فضای آموزشی که به دانش آموز اختصاص می یابد) و زمان (مثلاً ثانیه هایی که در تلویزیون، به آموزش و پرورش اختصاص می یابد) نیز به عنوان واحدهای شمارش استفاده می شود. روش انجام تحلیل محتوا دقیقاً، به هدف پژوهش بستگی دارد.
تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده: تمام مراحل قبل، به مرحله ی تجزیه، تحلیل و تفسیر نتایج به دست آمده ختم می گردد. در این مرحله با بهره گرفتن از روش های آماری متناسب با تحلیل کمی و کیفی، اطلاعات و یافته های به دست آمده از مراحل قبل، تفسیر دقیق می شود و نتایج به دست می آید. تجزیه، تحلیل و تفسیر یافته های به دست آمده با روش های مختلفی انجام می شود. برخی از این روش ها عبارتند از: تحلیل فراوانی، تحلیل همبستگی و تحلیل جهت گیری. تحلیل فراوانی، بیشتر شدت، وسعت و اهمیت عناصر مورد نظر در محتوا را ممکن می کند. تحلیل همبستگی به روابط و همبستگی عناصر و مفاهیم توجه می نماید؛ مثلاً اینکه آیا در محتوا، انسجام و همبستگی وجود دارد یا گسستگی فکری و مفهومی در تحلیل جهت گیری، گرایش ها و عقاید پنهان در متن نیز باید بررسی و تحلیل شود.
مشخص نمودن روایی و پایایی نتایج: در این مرحله، برای اطمینان از صحت نتایج به دست آمده، دقت در یافته های به دست آمده، یکسانی نتایج در صورت تکرار پژوهش و تعمیم یافته روایی و پایایی نتایج بررسی و تأیید می گردد. در مورد روایی، از روش هایی همچون روایی صوری و روایی محتوایی و برای تأمین پایایی از روشهایی همچون محاسبه ی پایایی همزمان چند تحلیل گر استفاده می شود. چنانچه ضریب همخوانی تحلیل گران بیشتر از هشتاد درصد باشد، محقق پایایی نتایج را گزارش می نماید.
یادگیری الکترونیکی
در طی چند سال اخیر، پیشرفت های قابل توجهی در فناوری رایانه ای بوجود آمده است. با افزایش استفاده از فناوری های مدرن ارتباطی، واژه ای جدید به نام «ای لرنینگ[۲۳]» متولد شد. یادگیری که از طریق استفاده از رسانه های الکترونیکی صورت پذیرد، یادگیری الکترونیکی نامیده می شود (داکرل و مک شین، ۱۳۷۶). بنا به تعریف انجمن کیفیت یادگیری باز و از راه دور، یادگیری الکترونیکی فرایند یادگیری مؤثری است که به صورت دیجیتالی ارائه می شود. یادگیری الکترونیکی با بهره گرفتن از ابزارهای تکنولوژیک مختلف مبتنی بر وب و با بهره گیری از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطی به عنوان ابزارهایی جهت بهبود کیفیت آموزش و فراگیری، از طریق ارائه تسهیلاتی جهت دسترسی آسان به منابع و خدمات آموزشی و نیز فراهم نمودن ساز و کارهایی چون تعامل و همکاری از راه دور و استفاده از تجهیزات و امکانات پیشرفته تر، امکان ارائه اطلاعات و دانش را با کیفیت بهتر و بالاتر فراهم می سازد؛ به عبارت دیگر، محتوای دوره آموزشی با بهره گرفتن از انتقال صدا، تصویر و متن و غیره ارائه می شود و با بهره گیری از ارتباط دوسویه بین افراد فراگیر و استاد یا بین فراگیران، کیفیت ارائه دوره آموزشی به بالاترین سطح خود می رسد (زندی و همکاران، ۱۳۹۱، ص ۶۲).
پژوهش های انجام شده در مورد بررسی و تحلیل محتوای نرم افزارهای آموزش درس ریاضی موجود در ...