۲ – کمال آبادی فراهانی ( ۱۳۷۹ ) در تحقیقی تحت عنوان ” بررسی اثربخشی روش های فعال بحث گروهی و پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ناحیه ی یک شهرستان اراک ” تأثیر روش بحث گروهی بر تقویت روحیه ی همکاری دانش آموزان و همچنین تقویت بیان آنان را مورد بررسی قرار داد . اهداف کلی این پژوهش عبارت بودند از :
۱- بررسی میزان اثربخشی روش های فعال بحث گروهی و روش پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ناحیه ی ۱ شهرستان اراک .
۲- تعیین رابطه بین نگرش دانش آموزان و دبیران درس برنامه ریزی ، پیرامون تأثیر روش های فعال بحث گروهی و پرسش و پاسخ در یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی .
پرسش های تحقیقاتی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند عبارت بودند از :
۱- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی تا چه حد موجب تقویت روحیه ی همکاری و تعاون در دانش آموزان می شود ؟
۲- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی تا چه اندازه موجب تقویت قوه بیان دانش آموزان می شود ؟
۳- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی تا چه اندازه موجب آشنایی دانش آموزان با رشته های مختلف تحصیلی می شود ؟
۴- یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ تا چه میزان موجب آشنایی دانش آموزان با مشاغل موجود در جامعه می شود ؟
روش تحقیق توصیفی – تحلیلی است و به منظور جمع آوری اطلاعات از فن پرسشنامه استفاده شده است . جامعه آماری تحقیق شامل کلیه ی دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه و کلیه ی دبیران درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی ناحیه ی ۱ شهرستان اراک در سال تحصیلی ۷۹ – ۷۸ بودند . حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران ۳۷۶ نفر بودند که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند .
نتایج پژوهش نشان داد که :
دانش آموزان و دبیران گروه نمونه ی پژوهش ، یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی را موجب تقویت روحیه ی همکاری و تعاون بین دانش آموزان می دانند .
اکثریت دانش آموزان و دبیران نمونه تحقیق معتقدند که یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش بحث گروهی موجب تقویت قوه بیان دانش آموزان می شود .
به اعتقاد گروه کثیری از دانش آموزان و دبیران نمونه ی پژوهش ، یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ موجب آشنایی دانش آموزان با رشته های مختلف تحصیلی می گردد .
اکثر دانش آموزان و دبیران گروه نمونه ی تحقیق ، معتقدند که یادگیری درس برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به روش پرسش و پاسخ موجب آشنایی دانش آموزان با مشاغل موجود در جامعه می شود .
۳ – رحمتی ( ۱۳۸۳ ) نیز در پژوهشی تحت عنوان ” بررسی تأثیر مهارتهای مقابله ای به شیوه بحث گروهی بر نگرش دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان نسبت به سوء مصرف موادمخدر در سال ۸۳” ، تأثیر آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی را بر نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر و همچنین تأثیر این روش را بر تقویت نگرش منفی دانش آموزان ، تغییر باورهای نادرست ، تغییر حالت هیجانی و احساس دانش آموزان و نیز تغییر در آمادگی عمل آنها در قبال سوء مصرف مواد مخدر مورد بررسی قرار داد .
فرضیه های پژوهش عبارت بودند از :
۱- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی بر نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر تأثیر دارد .
۲- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تقویت نگرش منفی دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر می شود .
۳- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تغییر باورهای نادرست ( مؤلفه های شناختی نگرش ) نسبت به مواد مخدر و مصرف آن می شود .
۴- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی موجب تغییر حالت هیجانی و احساس دانش آموزان ( مؤلفه های عاطفی نگرش ) نسبت به مواد مخدر و مصرف آن می شود.
۵- آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی در آمادگی عمل ( مؤلفه های رفتاری نگرش ) دانش آموزان در قبال سوء مصرف مواد مخدر تغییر ایجاد می کند .
جامعه ی آماری در این پژوهش عبارت از کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه استان کرمان بود که در سال تحصیلی ۸۳ – ۸۲ در مدارس متوسطه مناطق ۳ گانه آموزش و پرورش استان کرمان به تحصیل اشتغال داشتند . حجم نمونه در این پژوهش تعداد ۵۵۹ نفر از دانش آموزان سال اول متوسطه بود که بر مبنای نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (۱۰ کلاس ، ۲۸۲n=) و گروه کنترل (۱۰ کلاس ، ۲۷۷ n=) جای گماری شدند . اطلاعات حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش مهارت های مقابله ای به روش بحث گروهی توانست نگرش دانش آموزان در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر دهد و نسبت به سوء مصرف مواد مخدر منفی تر سازد . ضمن اینکه تأثیر مداخله ی آموزشی در تغییر هر سه جنبه ی شناختی ، عاطفی و رفتاری نگرش دانش آموزان نسبت به سوء مصرف مواد مخدر نیز معنادار بود .
با جامعه ی آماری کلیه دانش آموزان پسر پایه ی اول متوسطه استان کرمان و با حجم نمونه ۵۵۹ نفر و روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای و دو گروه آزمایشی و کنترل نتایج نشان داد که روش بحث گروهی توانست نگرش دانش آموزان گروه آزمایشی را نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر دهد .
۴- اسدپور ( ۱۳۷۷ ) در پژوهشی تحت عنوان “بررسی تاثیر آموزش به روش بحث گروهی بر میزان مصرف سیگار دانشآموزان دبیرستانهای شهر رفسنجان در سال تحصیلی ۷۷ – ۷۶ ” با جامعه ی آماری کل دانش آموزان پسر پایه ی اول تا سوم متوسطه با حجم نمونه ۷۰ نفر در دو گروه آزمایشی و کنترل به صورت تصادفی انتخاب نمود ، قبل از مداخله پرسشنامه سنجش میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد و میزان مصرف سیگار در اختیار دو گروه قرار داده شد و همزمان نمونه ی خون جهت تعیین میزان هموگلوبین ، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز خون از دو گروه تهیه شد . سپس مداخله به مدت دو ماه بر روی گروه آزمون انجام گرفت و پس ازآن مجدداً پرسشنامه در اختیار دو گروه قرار داده شد و از دو گروه نمونه خون جهت تعیین فاکتورهای مذکور گرفته شد .سپس اطلاعات قبل و بعد در دو گروه جمع آوری و مورد مقایسه قرار گرفت ، و نتایج نشان داد که آموزش به روش بحث گروهی بر میزان آگاهی ، نگرش و عملکرد دانش آموزان نسبت به سیگار و میزان مصرف سیگار و میزان فاکتورهای خونی ( میزان هموگلوبین ، هماتوکریت و تعداد گلبول قرمز خون ) تأثیر داشته است .
۵- مشکی ، مهدی و غفرانی پور ، فضل ا … و الهیاری ، عباسعلی ( ۱۳۷۸ ) در پژوهشی تحت عنوان ” اثربخشی بحث گروهی بر خودپنداشت نوجوانان پسر دبیرستانهای گناباد ” در این پژوهش ۳۴ نفر در گروه آزمون و ۳۲ نفر در گروه گواه به روش خوشه ای ساده ی دو مرحله ای انتخاب شدند و پس از آموزش به گروه آزمون و بررسی نتایج کارایی آموزش به روش بحث گروهی بر اساس مهارت مشکل گشایی بر ارتقاء خودپنداشت نوجوانان و پایداری اثر آن نیز به اثبات رسید . استمرار بیشتر ، نیازمند پیگیری و یادآوری است تا برای نوجوانان الگوی عملی گردد .
۶- وارسته مقدم ( ۱۳۸۵ ) در پژوهشی با هدف بررسی مقایسه ای تأثیر دو روش آموزشی سخنرانی و بحث گروهی بر سطح یادگیری مراقبین بهداشتی در خصوص شناخت استرس های کودکان سن مدرسه منطقه ۶ شهر تهران پرداخت . جامعه ی آماری این پژوهش شامل ۴۰ مراقب بهداشتی شاغل در مدارس ابتدایی منطقه ی ۶ اموزش و پرورش شهر تهران بود که ۲۰ نفر به روش سخنرانی و ۲۰ نفر به روش بحث گروهی آموزش دیدند . داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه ای مشتمل بر ۴۰ سؤال در مورد آگاهی از استرس و علائم و منابع و راه های مقابله با استرس در کودکان سن مدرسه جمع آوری شد . برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری من ویتنی یو ، دقیق فیشر و ویل کاکسون و نرم افزار Spss استفاده شد و نتایج تحقیق نشان داد که سطح یادگیری در مراقبین بهداشتی مدارس ابتدایی بعد از آموزش به روش بحث گروهی به طور چشمگیری مؤثرتر از آموزش به روش سخنرانی بود .
۷- هروی کریموی ، جدیدمیلانی و رژه ( ۸۰ ) پژوهشی با هدف مقایسه ی تأثیر روش های آموزشی سخنرانی و تفحصّ گروهی بر میزان یادگیری دانشجویان پرستاری در درس بهداشت جامعه در دانشگاه شاهد سال ۸۱ – ۱۳۸۰ انجام دادند . این پژوهش ، نیمه تجربی بود که بر روی ۴۹ دانشجوی دریافت کننده ی واحد بهداشت در دو گروه : ۲۴ نفر تدریس به شیوه ی تفحصّ گروهی و ۲۵ نفر تدریس به شیوه ی سخنرانی انجام شد . داده ها با بهره گرفتن از آزمون های آماری من ویتنی و ساین و به کمک نرم افزارSpss تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد که میزان یادگیری در هر دو گروه تدریس به شیوه ی سخنرانی و تفحصّ گروهی افزایش معنی داری داشته اند ولی میزان یادگیری در گروه تفحصّ گروهی از گروه تدریس به شیوه ی سخنرانی به طور معنی داری بیشتر بوده است .
۸ – غفاری و احدی (۱۳۸۶ ) در پژوهشی به بررسی تاثیر آموزش خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در کاهش کناره گیری اجتماعی و کاربری اجباری اینترنت پرداختند هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مولفه های هوش هیجانی (خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه) بر آثار منفی اعتیاد به اینترنت (کاربری اجباری و کناره گیری اجتماعی) بود .
جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر دوره متوسطه منطقه ۳ شهر تهران بود، که ۳۰ نفر از دانش آموزان «مرکز توسعه صادرات ایران» بر اساس آزمون های تشخیصی اعتیاد به اینترنت به عنوان نمونه انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش در زمینه خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه در ۸ جلسه مورد آموزش قرار گرفتند. با توجه به این که طرح تحقیق پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بوده است ابزارهای اندازه گیری اعتیاد به اینترنت، هوش هیجانی بار آن، کاربری مشکل زای اینترنت کاپلان (۲۰۰۲) در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش مورد اجرا قرار گرفت. داده های جمع آوری شده از این پرسش نامه ها با روش های آماری توصیفی و استنباطی تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که خودآگاهی هیجانی و کنترل تکانه و به تبع آنها هوش هیجانی کلی پس از آموزش در گروه آزمایش، به طور معناداری افزایش پیدا کرده است. میزان کاربری اجباری اینترنت و کناره گیری اجتماعی در کاربرانی که مورد آموزش قرار گرفته بودند به طور معناداری کاهش پیدا کرده و میزان این متغیرها در گروه کنترل از نظر آماری تفاوت معناداری داشته است.
۹- رمضانخانی و سیاری (۱۳۷۸) در تحقیقی با عنوان « بررسی وضعیت آموزش مهارتهای زندگی در نظام آموزش و پرورش کشور » که بر روی تعدادی از دانش آموزان ابتدائی، راهنمایی و متوسطه در سطح نسبتاً وسیعی انجام پذیرفته است، به این نتیجه رسیده اند که ۲/۳۹ درصد از پاسخگویان ۹ مهارت سالم زیستن را از طریق برنامه های مدرسه به طور کامل آموخته اند. ۸/۲۸ درصد این مهارتها را در حد متوسط، ۶/۱۵ درصد خیلی کم، ۴/۱۶ درصد اصلاً نیاموخته اند. این میزان درصدها برای هر یک از سؤالات مختلف و بر حسب استانهای متفاوت گزارش شده است.
این تحقیق صرفاً بر روی یکی از انواع مهارتهای زندگی یعنی سالم زیستن متمرکز بوده است.
۱۰- هزاوه ای ، تقدیسی ، محدث حکاک و حسن زاده ( ۱۳۸۳ ) در پژوهشی تحت عنوان ” تأثیر روش آموزشی سخنرانی ، بازی و ایفای نقش بر آگاهی و عملکرد دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی در مورد تغذیه دوران بلوغ ” که بر روی ۱۷۴ نفر دانش آموز به صورت تصادفی به سه گروه آموزشی شامل سخنرانی ، بازی و ایفای نقش اختصاص یافتند و هر گروه در دو جلسه آموزشی مربوط به خود شرکت کردند . آگاهی و عملکرد دانش آموزان قبل ، بلافاصله و یک ماه پس از آموزش به وسیله ی پرسشنامه و چک لیستی که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته بود ، سنجیده شدند . و نتایج نشان داد که نمره آگاهی بلافاصله بعد از آموزش در گروه سخنرانی و در گروه بازی و در گروه ایفای نقش نسبت به قبل از آموزش ، افزایش معنی داری داشته است . میزان آگاهی در دو گروه ایفای نقش و گروه بازی افزایش بیشتری نسبت به گروه سخنرانی داشته است . همچنین ماندگاری عملکرد در گروه ایفای نقش به طور معنی داری بیش از سخنرانی و بازی بود .
۲ – ۱۳ – ۲ : پژوهش های انجام شده در خارج از کشور
در مطالعه ای جامع در سال ( ۱۹۸۲ ) ماکسود به تأثیر روش بحث گروهی بر پیشرفت های اخلاقی شاگردان کلاس اول در شهر کانوی نیجریه پرداخت . در این مطالعه ، ۴ معمای اخلاقی طرح شده توسط کلبرگ به عنوان پیش آزمون برای ۷۹ کودک مسلمان یک مدرسه ی ابتدایی در شهر کانو مورد استفاده قرار گرفت . تعدادی موضوعات اخلاقی تنظیم شد برای ارائه در ۲ گروه آزمایش و ۲ گروه کنترل . مواردی از تجربیات در برابر مسائل پیچیده ی اخلاقی همراه با اندکی نصایح و بیان استدلال های اخلاقی در حد کودکان ۶ ساله از طریق بحث گروهی در ۲ گروه آزمایش ارائه گردید . این آزمایش به مدت ۴ هفته انجام شد . پانزده روز بعد از اجرای آزمایش در هر دو گروه کنترل و آزمایش همان ۴ معمای اخلاقی کلبرگ به عنوان پس آزمون به اجراء در آمد . داده های جمع آوری شده و مقایسه آن ها در دو گروه آزمایش و ۲ گروه کنترل ، تغییرات مثبت قابل توجهی را در ارتباط با استدلات اخلاقی در گروه های آزمایش نشان داد .
مطالعه ی دیگری توسط آر . پریسلین و همکاران در سال ۱۹۹۶ صورت گرفت . این پژوهش تأثیر شیوه بحث گروهی را در فراگیری مجموعه ای از مهارتهای بین اعضاء شرکت کننده در یک بحث گروهی مورد بررسی قرار داد . در این بررسی نشان داده شد ، بحث های گروهی بدون رهبر عملکرد بهتری را نسبت به گروه های تحت هدایت دارند در تجزیه و تحلیل عوامل مربوط به بحث ، سه جهت گیری عمده در بحث ها نشان داده شد که عبارت بودند از : - مبادله ی افکار و عقاید – ارزیابی های اجتماعی – انگیزش . در این مطالعه مشخص شد که مبادله افکار و عقاید در خلال جلسات بحث گروهی ، شناخت اعضاء شرکت کننده را به طرز قابل ملاحظه ای بهبود می بخشد ، همچنین ارزیابی های اوضاع جامعه توسط افراد در سطح متوسط و انگیزش آنان در سطح بالا افزایش نشان داد .
دوین – شیهان و همکاران ( ۱۹۷۶)[۳۹] معتقدند که روش بحث گروهی از نظر اجتماعی برای معلم و دانش آموز هر دو مفید است . از یک طرف دانش آموز از طریق تعامل با یکدیگر اعتماد به نفس بیشتر ، قدرت بیان بالاتر و خجالت و کمرویی کمتری پیدا می کنند . و از طرف دیگر ، در معلمان نیز روحیه ی همکاری ، سعه ی صدر و نقد پذیری و توان شنیدن نظرهای دیگران بیشتر و قوی تر می شود .
در تحقیقی که بوتهلو[۴۰] و ادانل[۴۱] ( ۲۰۰۱ ) انجام دادند ، به این نتیجه رسیدند که روش تدریس بحث گروهی از نوع گروه های کوچک می تواند به ایجاد محیط فعال یادگیری برای تمام دانشجویان ، در هر سطح از هوش یا توانایی ذهنی ، منجر شود . در این پژوهش مشخص شد که تدریس از نوع بحث گروهی که مستلزم مبادله ی دانش و اطلاعات به صورت دو طرفه است برای دانشجویان مفیدتر است ؛ گرچه در پژوهش مذکور تأکید شد که دانشجویان علی رغم مزایای تدریس از نوع بحث گروهی ، ترجیح می دهند تا تدریس به صورت سخنرانی فعال و توسط استاد متخصص و مسلط بر محتوای آموزشی صورت گیرد ( به نقل لیاقت دار وعابدی ، جعفری و بهرامی ، ۱۳۸۱ ) .
کاران۴ ( ۲۰۰۸ ) رویکردهای مبتنی بر یادگیری از طریق گروه های کوچک را راهبردی سودمند برای یادگیری های بین حرفه ای دانسته و عوامل تعاملاتی درون این شیوه ی یادگیری را دارای اثرات مهم بر علایق ، یادگیری و رضایت دانشجویان از یادگیری عنوان می کنند . آنها در قالب یک پژوهش روی دانشجویان پزشکی ، پرستاری ، داروسازی و پزشکی اجتماعی ، ضمن آموزش آنان در مورد موضوعات بین حرفه ای و ادراک فرایند یادگیری به شیوه ی گروه های کوچک پرداختند . نتایج نشان داد که تمامی دانشجویان رشته های مختلف ، رضایت بیشتری را از یادگیری چهره به چهره و در قالب گروه های کوچک ابراز نموده و به طور قابل توجهی آن را در علاقه مندی خود نسبت به یادگیری های بین حرفه ای مؤثر دانسته اند ( به نقل مهرام ، مهرام و موسوی نسب ، ۱۳۸۷ ) .
در برنامه ارتقای توانایی های اجتماعی یل ـ نیوهون، مهارتهای زندگی از جمله مدیریت استرس، حل مسأله، تصمیم گیری و مهارتهای ارتباطی آموزش داده شد. نتایج پیشرفت چشمگیری را در گروه آزمایشی نشان داد. توانایی برنامه ریزی، انتخاب راه حل های مناسب برای زندگی، ارتباط با همسالان، کنترل شخصی و اجتماعی شدن آنها بطور معنی داری افزایش یافت. مطالعات بعدی نشان دادند که این برنامه درزمینه های اختصاصی و پیشگیری از مصرف داروهای مخدر نیز مؤثر است و تمایل به استفاده از مواد مخدر را کاهش می دهد. افزون بر این نتایج به تأثیر مثبت این نوع آموزش بر مهارت دانش آموزان در حل مشکلات بین فردی و مقابله با اضطراب دلالت دارند. بر اثر این آموزشها شرکت کنندگان می توانند تعارض های خود با همسالان را به طریق سازنده ای حل کنند، توانایی کنترل رفتارهای تکانشی در آنها افزایش می یابد و بین همسالان محبوبیت بیشتری به دست می آورند ( کاپلان و همکاران ۱۹۹۲ ).
زولینگر ( ۲۰۰۳ ) در یک مطالعه به برررسی اثر آموزش مهارت های زندگی بر دانش ، نگرش و توانایی دانش آموزان مدارس راهنمایی در انتخاب سبک زندگی سالم پرداختند . نتیجه ی این پژوهش نشان داد که دانش آموزانی که در برنامه ی آموزش مهارت های زندگی شرکت کرده بودند در مقایسه با آنهایی که شرکت نکرده بودند کمتر سیگار می کشیدند ( به نقل البرز ، ۱۳۸۶ ) .
تلادو ( ۱۹۷۴) دریافتند که توانایی بیشتر در حل مسأله با افزایش عزت نفس و پایگاه درونی رابطه دارد و ویک لانگ( ۱۹۷۹ ) در پژوهشی که اثر آموزش مهارت های زندگی را در زمینه خودآگاهی بررسی نمود، نشان داد که به دنبال این آموزش، دانش آموزان صداقت بیشتر، نوع دوستی بیشتر و پرخاشگری کمتر نشان می دهند ( به نقل نوری و محمد خانی، ۱۳۷۹ ) .
در سایت www.jtln.org (۲۰۰۷) پنجره ای جهت شناخت شخصیت انسان معرفی کرده اند که درتمام بخش های زند گی برخی نواقص ومعایب انسانها را تعریف میکند.
پنجره جوهری
در پنجر ه جو هری شخصیت انسان دارا ی چها ر بخش زیر است :
آشکار | پنهان |