قول صدرالمتألهین: عقیده ملاصدرا آن است که ذات واجب به ما سوا علم اجمالی دارد در عین کشف تفصیلی؛ مثلاً اگر کسی بخواهد حروف تهجی را بیان کند، تمام حرفها در ذهنش حاضر است و لازم نیست که به هر یک فکر کند. و اگر میتوانست یک مرتبه بگوید دفعهً واحدهً میگفت؛ ولی چون چنین چیزی برای متکلم امکان ندارد، حروف را یکیک ادا میکند؛ پس ذات علم اجمالی دارد، اما به اجمالی که عین تفصیل است.
استاد در بین اقوال مذکوره قول ملاصدرا را اقرب به صواب میدانند؛ چون که واجب تعالی بسیط الحقیقه است و بسیط الحقیقه کل الاشیاء[۲۱۵] است؛ زیرا اگر فاقد یک مرتبه از وجود باشد ـ مثلاً فاقد وجود انسان باشد ـ پس ذات واجب از وجود و عدم مرکب میشود و هر مرکبی محتاج است و هر محتاجی ممکن خواهد بود؛ بنا بر این، واجب تعالی در مقام ذات باید به نحو اعلی و اشرف دارای تمام وجودات باشد؛ یعنی تمام حقیقت وجودات را دارا باشد، نه خود آنها را.[۲۱۶]
۳ـ ۲٫ تبعیت اعیان ثابته از اسماء و صفات
چنان که بیان شد، در نظام هستیشناختی عرفانی، ابتدا اسماء و صفات الهی در تعین ثانی بروز کرده، سپس اعیان ثابته را ایجاد میکنند و بعد از آن، هر عین خارجی به تبع عین ثابت خود در عالم خلق پدید میآید. استاد در این رابطه فرموده است که وقتی ذات واجب با تعینی از تعینات ملاحظه شود آن را «صفت» یا «اسم» مینامند، مثل عالم و قادر، و هر یک از اسماء یا صفات مظهر خاصی را اقتضا میکند، پس مظاهر به تبعیت اسماء و صفات حاصل میشوند. اهل الله مظاهر را چه کلی باشند و چه جزئی، اعیان ثابته مینامند؛ اما حکما برای کلیات آنها ماهیات و برای جزئیات هویات اصطلاح کردهاند. و هر یک از اعیان ثابته به زبان استعداد، وجود خارجی را طلب میکنند، و واجب تعالی چون جواد علی الاطلاق است و بخل در او راه ندارد، به هر یک به قدر قابلیت و استعداد وجود اعطا میکند؛ مثل این که وقتی نهالهایی در زمین بکاریم، هر نهالی به حسب استعداد آب طلب میکند و چون آبیاری کردیم، بر حسب استعداد، درختی میوهی تلخ میدهد و دیگری میوهی شیرین.
پس اختلاف میوهها نسبت به اختلاف استعدادهای درختان است و گرنه آب یکی است و اختلافی ندارد.
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست | در باغ لاله روید و در شورهزار خار [۲۱۷] |
بر همین قیاسِ آب، وجودی که از واجب تعالی صادر میشود نیز یکی است، کقوله تعالی: «و ما أمرنا إلا واحده»[۲۱۸]، و نیز: «ما تری فی خلق الرحمان من تفاوت»[۲۱۹]، و اختلاف آثار موجودات به اختلاف استعداد آنها راجع است نه به وجود آنها.
این همه عکس می و نقش مخالف که نمود | یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد[۲۲۰] |
***
همه عالم صدای نغمهی او است | که شنید این چنین صدای دراز؟[۲۲۱] |
بنا بر این معلوم میشود که اعیان ثابته تابع اسما و صفات هستند و اسما و صفات نیز تابع ذات الهی میباشند. لذا واجب تعالی همچنان که عالم است به ذات خود، عالم است به لوازم ذات از اسماء و صفات و اعیان ثابته و وجودات خارجیه؛ پس یک مرتبه عالم است به موجودات خارجیه در مقام احدیت و آن علم کمالی سابق بر وجود موجودات است که این مرتبهی علم را «شهود مفصّل در مجمل» است؛ یعنی «علم اجمالی در عین کشف تفصیلی»، و یک مرتبه عالم است به موجودات در مقام واحدیت از جهت این که در این مرتبه اسماء و صفات از یکدیگر ممتاز هستند، پس لوازم آنها هم که عبارت است از اعیان ثابته از هم ممتاز میباشند، بنا بر این واجب تعالی عالم است به موجودات در حضرت علمیه یعنی مرتبهی واحدیت، و این مرتبه را «شهود مفصّل در مفصّل» مینامند؛ چون اعیان در مرتبهی واحدیت به تفصیل حضور دارند و آن مرتبهی تفصیل اسماء و صفات است.
بنا بر بیانات مذکوره مشخص میشود که مراد حکما از علم اجمالی کمالی در مقام ذات، علم اجمالی در عین کشف تفصیلی است نه اجمالی به این معنا که ذات واحده حاکی از امور مختلفه باشد چنان که برخی از حکما چنین گمان خطایی را کردهاند. پس علم واجب در مقام ذات علم اجمالی است به معنای مذکور، و در حضرت علمیه علم تفصیلی است.[۲۲۲]
۳ـ ۳٫ فیض اقدس و فیض مقدس
همه آنچه ازحق تعالی صادر میشود،اعم ازتعیّنات حقانی، اعیان ثابتۀ، اسمای الهیه، اسمای کونیه و تعین های خلقی و اعیان خارجی،همگی فیض الهی هستند. اما فیض حق تعالی با همه تکثرش، براساس قاعده الواحد یک فیض است که دریک تقسیمبندی به دو مرحله تقسیم میشود: مرحله نخست آن ـ که باطن نفس رحمانی را تشکیل میدهد و در صقع ربوبی امتداد دارد ـ فیض اقدس نامیده میشود که بهواسطهی آن، اسمای الهیه و اعیان ثابته در تعین ثانی پدید میآیند.
استاد این فیض را چنین تفسیر میکند که تجلی ذات در مقام ذات به اسماء و صفات «فیض اقدس» میباشد؛ زیرا این فیض از جهتی منزه است از آن که غیر از مفیض باشد، و به جهت دیگر منزه است از آن که به کثرت اسمایی مشوب باشد، و به واسطهی این فیض، اعیان ثابته به وجود علمی موجود میشوند.[۲۲۳]
مرحله دوم فیض الهی که بیرون از صقع ربوبی و ظاهر نفس رحمانی است،را فیض مقدس نام گذاری کرده اند.براساس این فیض و مطابق اعیان ثابته و اقتضائات و استعدادهای آنها،اعیان خارجه در تعین های خلقی ظهور مییابند.
استاد فرمودهاند که تجلی ذات در مقام فعل اسامی متعددی دارد از قبیل: «فیض مقدس»، «رحمت واسع»، «مشیئت»، «کلمهی کن وجودی»، «نفس رحمانی»، و «حقّ مخلوقٌ به»، و به واسطهی این فیض است که اعیان به وجود خارجی موجود میشوند. [۲۲۴]
آن یکی جودش گدا آرد پدید |