این مفهوم برابری شهروندان در تعیین اصول عدالت اساسی تر از دیگر آرمانهای برابری است که درون ساختار اساسی جامعه فهمیده می شود . این مفهوم بر روی وضعیت مشترکشان به عنوان موجودات اخلاقی بنا می شود.
ج- شهروندان در جامعه ای که دارای روال منظم است آزادند و یکدیگر را آزاد می دانند.
سومین و چهارمین مشخصه نمونه – مفهوم جامعه دارای روال منظم به شرایط سابقه(زمینه) و توافق نهادها یشان ارجاع دارد. رالز فرض می کند که حتی در جامعه دارای روال منظم شرایط عدالت حاصل خواهد شد. در بر ساخت گرائی کانتی رالز می گوید، این چهار مشخصه جامعه دارایی روال منظم تحت شرایط معقول و عقلانی همکاری اجتماعی می توانند متحد شوند.
تعریف و طراحی وضعیت اولیه می تواند به مثابه بیان آرمانهای معقول و عقلانی تلقی شود. عقلانی، در خود مختاری عقلانی گروه ها و بر عکس معقول بودن در محدودیتهای رسمی و پرده جهل و شرایط همسازی و فهرست اولیه خیرها و طراحی ساختار اساسی به عنوان موضوع عدالت ارائه می شود.
اصول عدالت نتیجه روال بر ساختن است که در آن آرمانهای متفاوت یا نمونه- مفاهیم به روشنی بیان می شوند چیزی که در بر ساختن یا طراحی وضعیت اولیه استفاده می شود. گروه ها در وضعیت اولیه به عنوان عوامل بر ساختن، اصول عدالت را از فهرستی از مفاهیم متفاوت بر می گزیند. در نهایت ، هر یک از این نقطه نظرات می تواند به عنوان اصلاح کننده ملاحظات و خصوصیاتی باشند که در دیگری مطرح می شوند. دیدگاه هیچ کس به عنوان مطلق یا ثابت اتخاذ نمی شود اگر چه در پایان نتایج باید مورد پذیرش همه قرار گیرد هنگامیکه شهروندان با وظیفه یاقتن اصول عدالت روبرو شدند.
هر زمانی که ما قانونی را برای خودمان تأمل و سپس تعیین می کنیم عنصری را در مجموعه کلی قوانین بر می سازیم که می تواند به وظیفه کلی تبدیل شود. دو اصل عدالت رالز روایتی هستند از چیزی که می تواند در چنین روندی موفق شود. بنا بر این می توان گفت بر ساخت گرائی این ایده است که محتوای عالی ترین اصول اخلاق از تأمل معقول و عقلانی درباره مفاهیم و برداشتهای ما مانند عوامل آزاد و برابر نتیجه می شود.
پس میتوان برساخت گرائی را روشی برای رسیدن از مفهوم شخص(اینجا آزاد و برابر) به اصول مناسب عمل برای چنین شخصی معنا کرد. یعنی بر ساخت گرائی سعی در استنتاج کردن محتوای مفهوم از عامل و صورت بندی کردن آن را دارد.به عبارت دیگر، اگر روال امر مطلق صورت مناسبی از اصل عقلانی است، ماده مناسب آن عامل آزاد و برابر است.
در چارچوب کانتی این معنا را میدهد که : « تمامیت اوامر مطلق خاص…. که آزمون روال امر مطلق را می گذرانند بر ساخته شده توسط روال بر ساختن تلقی میشود. این روال از طریق عوامل عقلانی تحت تأثیر محدودیتهای معقول عمل می کند.»[۲۱۴]
همچنین بر ساخت گرائی به خود مختاری شکل میدهد به این معنا که آن قانون اخلاقی یا اصل عدالت را از درون تأمل معقول و عقلانی خودش تشکیل می دهد. اینجا تأکیدی بر منظر اول شخص وجود دارد. یعنی بر ساخت گرائی روال امر مطلق است تا آنجا که به تعین کردن محتوی قانون اخلاق مربوط است.
رالز مدعی است ماحصل این روند انتخاب دو اصل مشهور عدالت وی خواهد بود:
یک - اصل برابرى در آزادىهاى اساسى که مهمترین اصل نظریه عدالت رالز است و دو- اصل تمایز . طرح قرارداد به عنوان روش ارائه روال برساخت گرایانه طراحی میشود که اصول هنجاری عدالت را بر می سازد. اصولی که ارزش عدالت به مثابه انصاف را ارتقاء می بخشد.
۵ - توجیه و صدق در برساخت گرایی کانتی :
قبل از طرح بحث توجیه در بر ساخت گرائی رالز پرداختن به درک وی از نظرات کلی تر درباره توجیه در فلسفه اخلاق سود مند است. مفهوم موازنه تأملی یکی از چند مفهوم اصلی در باره توجیه در نظریه عدالت رالز است بطور کلی مفهوم توجیه مفهومی شناخت شناسی است که با معرفت ما از حوزه ای ( حقایق تجربی، نظریات ریاضی، اصول اخلاقی و….) مربوط است. برای بدست دادن توجیهِ ادعایی یا عملی می بایست دلایلی ارائه داد تا بتوان باور کرد که این ادعا صادق است یا اینکه این عمل درست یا معقول است.
توجیه با تصور عینیت از احکام مربوط می شود و روشی از استدلال (در بعضی از صورتها، دلیل) وجود دارد چیزی که مردمِ عقلانی و یا معقول می توانند برای رسیدن به همان نتیجه صحیح بکار برند. بسیاری از مردم (مانند شکاکان اخلاقی یا پوچ گرایان) بسیاری از فلاسفه با رویکردی عملی ( مثلاً پوزیتیویستهای منطقی) معتقدند که رالز مانند بسیاری از فلاسفه به عینیت احکام اخلاقی و ظرفیت آنها برای کم و بیش معقول بودن باور دارد. وی همچنین به ظرفیت احکام اخلاقی برای درستی باور دارد که شامل صدق و کذب است اما رالز روش متمایزی در تفسیر عینیت احکام اخلاقی و توجیه پذیری گزاره های اخلاقی و معقول بودن یا صدقشان دارد.« توجیه به مفهوم کامل(اخلاقی) بستگی دارد و اینکه چگونه آن در موازنه تأملی سازگار با احکام بررسی شده ی ما است و به آنها سازمان میدهد.»[۲۱۵] « احکام بررسی شده احکام اخلاقی ای هستند که به آنها بیشترین اعتماد را داریم»[۲۱۶]
برساخت گرایی در اخلاق آن چه را که به طور سنتی به عنوان پرسش فرا اخلاقی (متافیزیکی) تلقی شده است ،در باره ی امکان و ماهیت صدق اخلاقی یا معیار های مشابه درستی را (معقول بودن در نظر رالز و اعتبار کلی در نظر کانت)بیان می کند.
بر خلاف واقع گرایی اخلاقی ،بر ساخت گرایی این را که گزاره های اخلاقی به حقایق اخلاقی یا حوزه ای از ارزش ها که پیشینی و مستقل از عقل عملی اند ارجاع دارد ، انکار می کند.بر خلاف شک گرایی که صدق ها یا معیار های عینی درستی اخلاقی را رد می کند(برای مثال اظهار گرایی می گوید گزاره های اخلاقی اظهار احساسات ما هستند ) بر ساخت گرایی تایید می کند که برای گزاره های اخلاقی شرایط صدقی وجود دارد .در نهایت ،بر خلاف برداشت های نسبی گرایانه که می گویند احکام اخلاقی تنها مربوط به اعضای جامعه ای خاص است و مناسب با هنجار ها و اعتقاد آن جامعه هستند بر ساخت گرایی اخلاقی مفهومی کلی از عینیت اخلاقی و مربوط بودن اصول بنیادی اخلاقی به تمامی را اشخاص تایید می کند که قادر به درک الزامات
اخلاقی از وضعیتشان به لحاظ فرهنگی اهمیت ندارد .
بعضی معتقدند از طرفی این امر که عدالت به مثابه انصاف به اعتقادات بررسی شده ما از عدالت به عنوان اعضای جامعه دمکراتیک بستگی دارد به این معنی نیست که رالز نسبیت گرا یی فرهنگی را تائید می کند. او نمی گوید اخلاق مناسب برای هر جامعه اصولی است که در موازنه تاملی با اعتقادات بررسی شده اعضایش از عدالت هستند.
انواع بر ساخت گرایی اخلاقی زمانی اصول اخلاقی را درست (صادق یا معقول) می دانند که این اصول نتایج و ما حصل روال مبتنی بر تأمل و مشاوره باشند که تمامی معیار های مناسب استدلال درست را در بر دارد. در این تلقی : « بر ساخت گرایی نسبت به عینیت احکام در تعیین کردن صدق اخلاقی برتری می یابد: احکام اخلاقی صادق احکامی هستند که با به درستی استدلال کردن از روی نقطه نظر عینی ساخته می شوند، چیزی که تمامی الزامات مناسب عقل عملی را در بر دارد.»[۲۱۷]
عدالت به مثابه انصاف اصول عدالت را به عنوان ما حصل عدالت روالی محض دربالاترین سطح تلقی می کند. درنتیجه عینیت احکام معیار هائی برای صدق اخلاقی فراهم می کند. «جدای از استدلال بر حسب روال مبتنی بر تأمل و مشاوره برای برساختن اصول اخلاقی هیچ حقیقت اخلاقی وجود ندارد. عینیت مقدم بر جهان متعلقات اخلاقی است.»[۲۱۸]
رالز با توجه به عدالت سیاسی و اجتماعی در جامعه لیبرال دمکراتیک، برای دادن تفسیری از صدق مجموعه محدودی از دعاوی هنجاری تلاش می کند. بنا بر دیدگاه بر ساخت گرایانه رالز، صدق دعاوی با توجه به عدالت سیاسی و اجتماعی در جامعه لیبرال دمکراتیک مبتنی است بر وجود شان که از نقطه نظر وضعیت اولیه ایجاب می شود. تثبیت و تحکیم ساختار
وضعیت اولیه برخی احکام هنجاری متضمن در فرهنگ سیاسی عمومی جامعه دمکراتیک
لیبرال هستند- برای مثال شامل احکام درباره ماهیت شرایط منصفانه مذاکره کنندگان، آزادی و
برابری اشخاص، و نا مربوط بودن از نقطه نظر اخلاقی ویژگیهای شخصی مانند نژاد، جنسیت، طبقه و مواهب طبیعی. رالز در بر ساخت گرایی کانتی میگوید: « بر ساخت گرایی کانتی معتقد است که عینیت اخلاقی می باید بر حسب نقطه نظر اجتماعی فهمیده شود که بطور مناسب بر ساخته شده و همه می توانند بپذیرند. صرف نظر از روال بر ساختن اصول عدالت حقایق اخلاقی وجود ندارند.»[۲۱۹]
رالز در آثار اولیه و بویژه کتاب نظریه عدالت از روال بر سازنده ویژه ، وضعیت اولیه ، به عنوان روشی برای توجیه اصول عدالت دفاع می کند. اما سپس نظراتش را در حوزه اصول اخلاقی که می توانند بر ساخته شوند و از توجیه خود وضعیت اولیه و از حضاری که می توانند دلایلی برای پذیرش وضعیت نخستین بدست دهند تغییر میدهد. « روشن نیست که آیا طرح اساسی توجیه در کتاب نظریه عدالت کانتی است. اگر چه رالز در اینکه به ترجیحات فردی و به قرارداد اجتماعی یا توافق فرضی مفهومی و به نظام مستقلی از ارزشهای اخلاقی استناد نمی کند شبیه کانت است، او در اینکه برای توجیه وضعیت اولیه به موازنه تأملی استناد میکند با کانت
تفاوت دارد.»[۲۲۰]
جمع بندی ونتیجه گیری
کانت انسان را موجودی آزاد میداند که برای اخلاقی بودن باید صاحب اراده اخلاقی آزاد باشد. اگر اراده آزاد انسان برای انجام وظیفه تصمیم بگیرد آن عمل اخلاقی و صحیح است. این قانون اخلاقی غیر مشروط و کلی است که امر مطلق نام دارد. امر مطلق در صورت بندی اساسی خود از انسان می خواهد در هر مورد گونه ای عمل کند که آن ظرفیت قاعده شدن را داشته باشد و قانونی عام برای همه باشد. بنا بر این امر مطلق اصل عینی اخلاق و قضیه ای ضروری و مقدم بر تجربه و حکم عقل محض است. اصول اخلاقی اعتبار و ارزش خود را از امر مطلق کسب می کنند یعنی یک قاعده زمانی به عنوان قانون اخلاقی پذیرفته میشود که بتوان آن صورت بندی های امر مطلق استنتاج کرد.
در فلسفه اخلاق کانت اساس برساخت گرایی امر مطلق است و عقل بی طرف تنها معیار انتخاب اخلاقی می باشد و این عقل اراده ای را که آزاد ازتمایلات است باعث میشود. بر ساختن عقل بر این نظر متکی است که کنشگران در هر چه اختلاف داشته باشند در عقل اشتراک دارند چیزی خداوند به تمامی انسانها اعطا کرده است.لذا کانت صورتبندی قانون کلی را به عنوان آزمون شایستگی اخلاقی پیشنهاد می کند که بر اساس آن کنشگران اخلاقی اصولی را می پذیرند که دیگران آنها را پذیرفته و اراده کرده اند. بنابراین کلیت پذیری و قابلیت فراگیری اصل عالی عقل عملی است و کانت از آن به عنوان « قانون اخلاقی » نام می برد.اساس این قانون خود مختاری اراده است. مشهورترین روایت روال برساختن در کانت یعنی امرمطلق صورت بندی قانون کلی است این قانون به کنشگران امر می کند نه تنها مطابق آن ماکسیمی عمل کنند که از طریق آن بتوانند درهمان زمان اراده کنند که آن قانون کلی باشد. کنشگران باید اصولِ عمل و شیوه رفتاری را رد کنند که همه آن را نمی توانند بپذیرند. بنابراین قانون عملی اخلاقی شامل امرمطلق است و امر مطلق در کانت روش بر ساختن است. این صورتبندی از امر مطلق، مبتنی بر این قاعده است که اراده عقلانی، خودش قوانینی را که از آنها اطاعت میکند وضع می کند ؛ یعنی مبتنی بر اصل خودمختاری اراده است. کانت امر مطلق را به عنوان تألیفی پیشینی که گزاره ای عملی است توصیف میکند. اینکه می گوید امر مطلق پیشینی است یعنی معرفتی است که بر اصول عقل (محض) استوار است.
کانت همه صدق را به عنوان حاصل عقل محض در ذهن قرار میدهد. اگر چه کانت تأکید می کند که همه معرفت از شهود حواس سرچشمه میگیرد اما می گوید صورتهای ادراک نفسانی و مقولات، ذاتی ذهن هستند. این آزمون عقل که کانت ارائه میکند اساسی ترین وضروری ترین آزمون های عقلانی است.یعنی
مطالب درباره برساخت گرایی در فلسفه اخلاق کانت- فایل ۱۰