گلمن (۱۹۹۸) بر این باور است که خودآگاهی مهارتی بنیادی و ضروری برای این سه شایستگی است:
-
- آگاهی هیجانی: تشخیص اینکه هیجانات ما چگونه عملکرد و توانایی استفاده از ارزشهایمان را برای هدایت تصمیمگیری تحت تأثیر قرار میدهد (تشخیص هیجانهای خود و اثراتشان) (گلمن (۱۳۸۳)، ترجمه ابراهیمی و جوینده، ص ۸۳).
-
- اعتماد به خود: شجاعتی که منشاء آن اطمینان به قابلیتها، ارزشها و اهداف است (حس قوی درباره قابلیتهای خود و خود ارزشمندی).
-
- خود ارزیابی صحیح احساس منصفانهای از محدودیتها و قدرتهای شخصی، تصویر روشنی از اینکه در کجا نیازمند بهبود و توانایی یادگیری از تجربه هستیم.
-
- خود تنظیمی (خود کنترلی یا مدیریت خود):
این مؤلفه مانند یک مکالمه درونی است که ما را از زندانی شدن توسط احساساتمان نجات بخشیده و قادر به انتخاب هیجانی میسازد که میخواهم داشته باشیم به جای آنکه قربانی هیجان پیش آمده شویم.
همچنین این مهارت در مدیریت هیجانات یاری رسانده و به اصطلاح به دیگران اجازه نمیدهد که دکمه شما را فشار دهند[۴۶] و توانایی جابجایی از هیجانات منفی [۴۷] و ایجاد هیجانات مثبت را به فرد میدهد (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).
البته خود تنظیمی[۴۸] هیجانات به معنی سرکوب آنها نیست یا اینکه بخواهیم سد دفاعی مستحکمی در برابر احساساتمان بوده و آنچه مهم است روش ابراز احساسات میباشد به گونهای که هم جریان تفکر را تسهیل کرده و هم از انحراف آن جلوگیری نماید (گلمن، ۱۹۹۵، به نقل از فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).
افرادی که سطوح بالای از خود تنظیمی دارند معمولاً دارای ویژگیهایی از قبیل داشتن تصویری شایسته از خود، تمرکز روز موضوع اصلی نه حواشی ومسائل فرعی، قدرت سازگاری سریع با تغییرات پیش آمده، رشد فضای سرشار از اعتماد و ثبات، قضاوت عادلانه در مسائل مطرح شده بین خود و دیگران و ایجاد روابط پایدار و نیز الگو (اسوه) بودن از لحاظ رفتار و سلوک میباشند (گلمن، نقل از فریدس و بلیس، ۲۰۰۳).
-
- خود انگیزی:
توانایی اینکه فرد بتواند هیجانات خود را برای انجام فعالیتهای مثبت به کار برده و اهداف خود را حتی در صورت مواجهه با مشکلات و ناملایمات پیگیری نماید، به معنی خودانگیزی میباشد، این مهارت در اختیار افرادی است که به هر کار و فعالیتی که به آنها محول میشود علاقه مفرط داشته و به وسیله پاداش های بیرونی برانگیخته نمیشوند بلکه از درون برای موفقیت به حرکت واداشته میشوند. آنها برای رسیدن به اهدافشان پافشاری کرده و معمولاً در تکالیف مشکل نسبت به افراد دارای خودانگیزی کم، موفقیت بیشتری کسب میکنند (گلمن وهمکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).
افرادی که انجام کار برایشان اهمیت زیادی دارد در طول کار علاقه وافری به چالشهای[۴۹] خلاقانه از خود نشان داده و عشق به یادگیری بیشتر دارند. انرژی بیشتری صرف کار نموده و همیشه از خود میپرسند با چه روشی بهتر میتوان این کار را انجام داد؟ این افراد حتی زمانی که با شکست مواجه میشوند باز هم ناامید نشده و خوش بینانهتر، مطمئنتر و هماهنگتر با هیجانات منفی خود برخورد میکنند (ولف و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).
-
- همدلی [۵۰] یا هوشیاری اجتماعی :
این مؤلفه عبارت است از درک احساسات و جنبه های مختلف دیگران و به کارگیری یک واکنش مناسب در مورد افرادی که پیرامون ما قرار گرفتهاند (گلمن ۱۹۹۵، ترجمه پارسا، ۱۳۸۰).
همدلی به معنای احترام همراه با تفکر برای احساسات دیگران قائل شدن، آشفته نشدن در برابر مشکلات دیگران، استفاده از توانایی خود برای گوش دادن مؤثر و دقیق به دیگران و خود را به جای دیگر قرار دادن (فهم واقعی شرایط از نقطه نظر آنها) البته نه الزاماً موافق بودن با آنها و بهبود بهتر ارتباط و ایجاد اعتماد بین خود و دیگران (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳)
گلمن در این رابطه معتقد است همدلی مهارت بنیادین برای تمام مهارتهای اجتماعی مهم در کار میباشد. این مهارتهای اجتماعی مهم عبارتند از:
-
- فهم دیگران: حس کردن احساسات و دیدگاه های دیگران و نشان دادن اشتیاق به دلواپسی های آنان.
-
- جهتگیرخدمت رسانی: پیش بینی،تشخیص ورسیدگی به نیازهای مشتریان.
-
- توسعه بخشی دیگران: نیازهای پیشرفت وتوسعه دیگران را حس کردن و تقویت کردن توانایی های آنان.
-
- شدت بخشی به تنوع: ترویج کردن فرصتها از طریق افراد متفاوت.
-
- آگاهی سیاسی: فهم جریانات اجتماعی و سیاسی یک سازمان
-
- نکته کلیدی جهت افزایش همدلی، پرورش توانایی گوش دادن دقیق در خود میباشد که نتیجه آن رسیدن به درک بهتری از احساسات طرف مقابل میباشند. تشخیص میزان همدلی افراد از طریق کلام، کردار، آهنگ صدا، سکوت و لرزش صدای آنها امکان پذیر است. گلمن (۲۰۰۵) معتقد است افرادی که توانای درک احساسات دیگران را ندارند از لحاظ سنی ناشنوا هستند (فریدمن و بلیس، ۲۰۰۳).
-
- مدیریت روابط (مهارتهای اجتماعی) :
توانایی نشان دادن حمایت واقعی، همچنین مقایسه، تمایز قائل شدن بین دیگران همراه با احترام لازم از طریق کلمات و رفتار، نشان دادن قدردانی خود از تلاش و مشارکت افراد و ایجاد فضایی مثبت از همکاری و ابراز علاقه با دیگران حتی در ذهن، بخشی از ویژگیهای این مؤلفه میباشد (دیویس وهمکاران، ۱۹۹۸، نقل از علیزاده، ۱۳۸۴).
تحقیق فریدمن نشان میدهد افرادی که این مهارت هیجانی را دارند بهتر قادر به حرکت دادن و تحت تأثیر قرار دادن دیگران و در اختیار گرفتن تصوراتشان هستند.
مهارتهای اجتماعی ضروری برای کنترل هنرمندانه هیجانات فرد دیگر به چند شایستگی نیاز دارد که عبارتند از:
-
- تأثیرگذاری: راه کارهای مؤثر متقاعد سازی.
-
- ارتباط: ارسال پیامهای واضح و متقاعد کننده.
-
- مدیریت تعارض: تبادل نظر و حل و فصل مخالفت ها.
-
- رهبری: تأثیرگذاری و راهنمایی افراد و گروه ها.
-
- تسریع کننده تغییر: آغازگری، ارتقاء و مدیریت تغییر، (گلمن، ترجمه ابراهیمی و جوینده، ۱۳۸۳، ص ۲۳۳).
این مهارت در نوع مسئولیتی که افراد بر عهده دارند قابل تشخیص است زیرا اینگونه افراد در محیط کار خیلی سریع با گروه هماهنگ میشوند که خود نشانه توان بالای همدلی آنان میباشند (ولف و همکاران، ۲۰۰۱، به نقل از فت و هاو، ۲۰۰۳).
مهارتهای اجتماعی از نظر گلمن (۱۹۹۵) باید با درک هوشمندانه از احساسات و نیازهای فرد هماهنگ بوده و از خودشناسی وی ناشی شده باشد. همچنین حاکی از عزت نفس بالای فرد باشد نه تبحر در به کارگیری افکار مردم با ایجاد جذابیت آنی در آنها. (گلمن، ۱۹۹۵، ترجمه پارسا، ۱۳۸۰)
طی دوره رواج و پذیرش عمومی هوش هیجانی گلمن پنج مؤلفه هوش هیجانی را چنین بیان نمود:
۱-آگاهی از عواطف خود ۲- مدیریت عواطف ۳- برانگیختن از عواطف خود ۴- شناسایی عواطف دیگران ۵- تنظیم روابط خود با دیگران