افرادی که بدنهایی چاق دارند و اصطلاحاً بدن آنها استعداد چربی گیری (چرب شدن) را دارد و از نظر میزان چربی در شرایط مطلوبی قرار ندارند (چربی زیادی دارند)، میل اشتیاق زیادی به خوردن غذا نشان می دهند و اصولاً در طول روز گرسنه هستند.
هیکل بدنی چاق فربه (خپل) دارند، ساختار بدنیشان بهطور مشخص در اطراف دستگاه گوارش توسعه مییابد و شکممحور است. این افراد معمولا دارای دور کمر پهن و شانههای کمعرض هستند، چربی فراوان سرتاسر بدنشان را فرا میگیرد و امعا و احشای رشد یافتهای دارند. دستها و پاهای کوتاه دارند و عریض بودن از دید از پهلو و متابولیسم پایین از سایر مشخصات فیزیکی آنهاست.
بدنهای لخت، دارای عضلات شل، عضلات کم رشد، استخوانبندی پهن، وجود مقدار زیادی چربی در سراسر بدن ازجمله بازو ورانها. فرم بدنی گرد، معمولا گرد و قلمبه بوده و چاقاند. لگن پهن و شانههای باریک که باعث می شود بدن مانند گلابی بشود.
دارای سیستم گوارش بیش از حد پرورش داده شده هستند. متابولیسم کم سرعت، در کم کردن وزن خود معمولا با مشکل مواجه میشوند. وزن معمولا به سرعت و به آسانی افزایش پیدا می کند.
پس از شلدون افرادی چون پارنل، هیث و کارتر طبقه بندیهای دیگری را برای تیپ بدن آوردند. از روش شلدون به علاوه کار هیث مربوط به سال ۱۹۶۴ یک روش استخراج شد که توسط هیث و کارتر در سال ۱۶۹۷ ساخته شد. این روش به نوعی متاثر از ایده پارنل بود.
۳.۱.۳.۲. سوماتوتایپ هیث- کارتر
سوماتوتایپ یک روش توصیف کمی از ارائه تطبیق ریخت شناسی انسان است که این شامل نمره دهی سه ارزشی است.
در سوماتوتایپ آنتروپومتریک نمره دهی به همراه مشاهده دیداری آزمودنی یا عکس آن. ترجیحا یکی از روبرو، یکی از پشت، با کمترین لباس. نمره دهی سوماتوتایپ، فتوسکوپیک نامیده می شود. اگر محقق نتواند یک اندازه گیری فتوسکوپیک داشته باشد، می تواند از یک اندازه گیری آنتروپومتریک ترکیبی بهره جوید. بهترین حالت این است که از ترکیبی از دو روش سوماتوتایپ آنتروپومتریک و فتوسکوپیک استفاده شود. هر مولفه به دست آمده یک توصیف گر تجربی از ویژگی ساختمان بدن است. نمره دهی به صورت تئوریک از صفر شروع می شود و محدودیت بالایی ندارد. در آزمایشها نمره بیشتر از هفت بی نهایت زیاد است.
آندرومورفی: جزیی که آندرومورفی نامیده می شود توصیف کننده شواهد مرتبط با چاقی بدن است. صرف نظر از کجایی و چگونگی توزیع آن. آندرومورفی همچنین جنبه های فیزیکی مشابهت را توصیف می کند مثل دور بدن، حجم مرتبط با حفره شکمی و غیره.
مزومورفی: دومین جزء که مزومورفی نامیده می شود رشد عضلانی اسکلتی بدن را توصیف
می کند. مزومورفی همچنین متغیرهای فیزیکی مثل تنومندی اشکال بدن از لحاظ عضله یا استخوان، حجم مرتبط با حفره سینهای و توده عضلانی را توصیف می کند.
اکتومورفی: سومین جزء که اکتومورفی نامیده می شود، لاغری بدن را توصیف می کند. اکتومورفی همچنین توصیفگر متغیرهای فیزیکی مثل باریک بودن بدن یا ظرافت اندامها در غیاب هر تودهای از نوع عضله، چربی یا دیگر بافتهاست.
۱.۳.۱.۳.۲. روش اندازه گیری هیث- کارتر
یک اندازه گیری واقعی و عینی و ترکیبی از هر دو شیوه نمایش عکس و تن سنجی برای تخمین گونه پیکری میباشد که به ویژه در تحقیقات پزشکی مورد استفاده قرار میگیرد. در این روش عدد یک نمایندهی کمترین و عدد ۱۲ در مورد جزء اندومورفی و عدد ۹ برای اجزاء مزو مورفی و اکتومورفی بیانگر بیشترین ویژگی مربوطه میباشد، بنابر این این روش دارای یک نمرهی سه رقمی است که اولین رقم از سمت چپ نمایندهی چاقی، دومین رقم نمایندهی عضلانی بودن و رقم سوم نشان دهنده لاغری است. برای مثال فردی با نمرهی ۳۷۱ (عضلانی غالب) و یا فردی با نمرهی ۹۴۱ (چاقی غالب) است.
۲.۳.۲. پارامترهای آنتروپومتریکی
آنتروپومتری کلمه یونانی است که از دو واژه Anthropo به معنی انسان (گونه انسان) و metry به معنی سنجش، تشکیل شده است. به طور کلی اندازه گیری ابعاد بدن در دو وضعیت صورت میگیرد:
۱- وضعیت ساکن[۷] (ثابت)
۲- وضعیت متحرک[۸]
در وضعیت ثابت اندازه گیری بدن در حالتی صورت میگیرد که بدن هیچ گونه حرکتی نداشته باشد. و این اندازه گیری را اصطلاحا آنتروپومتری استاتیک میگویند. در وضعیت متحرک، اندازه گیری ابعاد بدن در حالت حرکت میباشد، صورت خواهد گرفت. به این اندازه گیری آنتروپومتری دینامیک گفته می شود. به طور کلی آنتروپومتری شامل اندازه گیری اندازه های مختلفی از طول بدن، وزن و حجم اندامها، فضای حرکتی و زوایای حرکتی هریک از این اندازهها بوده و در نهایت تهیه آمار و اطلاعات منتج از آن در تعیین شکل و اندازه ابزار و وسایلی است که در محیط کار مورد استفاده این افراد قرار میگیرد (روبرتو، ۲۰۰۸).
به طور کلی آنتروپومتری در دو زمینه کاربرد دارد:
۱- برای تطبیق و تناسب ماشین با انسان در جهت راحتی و افزایش راندمان کاربر؛
۲- جهت استاندارد سازی وسایل و تجهیزات مورد استفاده برای یک فرد یا کل جامعه.
در این زمینه علاوه بر ابعاد بدن، نوع وسایل مورد استفاده، جنس، نژاد، ساختار بدنی
(ورزشکار، چاق، لاغر)، نوع شغل، رژیم غذایی، وضعیت سلامتی، وضعیت بدن یا پوسچر، زمان (ابتدای روز، پایان روز)، تغییرات ارادی (مثل منقبض کردن عضله)، لباس و تجهیزات فردی مورد توجه قرار میگیرد، که البته مهمترین آنها سن، جنس و تفاوتهای نژادی میباشد. طراحی از دیدگاه آنتروپومتری شامل انطباق و هماهنگی و ابعاد و اندازه های بدن با ابعاد و اندازه های محل کار یا ابزار وسیله مورد استفاده است. آنتروپومتری در واقع بخشی از دانش ارگونومی و شاخهای از فیزیکال آنتروپومتری است که موضوع آن سنجش و اندازه گیری ابعاد و اندازه های ظاهری قسمت های مختلف بدن انسان است. چون دانستن ابعاد و اندازه های اعضای مختلف بدن برای طراحی ارگونومیکی بسیاری از وسایل زندگی ضروری است. دانش آنتروپومتری نیز با اندازه گیری و ارائه اندازه های مختلف بدن (مانند طول دست، عرض شانه، کتفها و. . . ) و تعیین میدان حرکتی با محدوده حرکت آنها به طراح کمک می کند تا به میزان زیادی بر ایمنی، سلامت و کارایی بازده طرح خود بیافزاید و از هر جهت یک طرح مناسب ارائه دهد (روبرتو، ۲۰۰۸).
اندازه های آنتروپومتریکی در علوم ورزشی بر دو محور عمده متمرکز می شود، اول تعیین ساختار بدن که در آن اموری چون قد، وزن، عرض، ضخامت، طول اندامها و تعیین نسبت اندامها و اموری از این قبیل مبادرت می شود. دوم تعیین ترکیب بدنی که در آن به تعیین درصد چربی ذخیرهی بدن و وزن بدون چربی آن اقدام می شود. نوع پیکری نوع دیگری از به کارگیری آنتروپومتری در علوم ورزشی است که تلفیقی از دو محور قبلی است.
در تربیت بدنی و ورزش مهمترین هدف شناخت ساختار بدنی به وسیله اندازه گیری ابعاد بدنی، یافتن ارتباط خصایص جسمانی و ویژگیهای بدنی با عملکردهای موفقیت آمیز ورزشی است. در هر صورت تمامی تلاشها در اغلب تحقیقات در صدد این هدف میباشد که با شناسایی خصوصیات آنتروپومتریکی، ویژگیهای مطلوب هر یک از رشته های را معرفی نمایند.
۳.۳.۲. کاربرد آنتروپومتری در ورزش
جنبش، حرکت، کار، ورزش پارهای اززندگی روزمره انسان است که آدمی ازانجام آن ناگزیر میباشد. علم درهمه جنبه های خود پیشرفتهای شگفت آوری کرده است وامروزه ورزش نیز علمی وسیع و پیشرفته تلقی می شود. آن دسته از ملتها که از راههای علمی به ورزش نزدیک شده اند، به بالاترین حد از درجات موفقیت رسیده اند (بخشایش، ۱۳۸۸). آنچه که انسان را مشتاق به شناسایی تفاوتهای زیستی و جسمی در بین نوع خود کرده است، کشف رابطه های بین اختصاصات فیزیکی و میزان عملکرد و تواناییهایش بوده است. زیرا شناسایی ویژگیها و خصایص جسمانیاش پی به محدودیتها و مزایایی میبرد که می تواند در عملکردش ایجاد نماید. بدین ترتیب انسان به تدریج به روشها و وسایلی نیازمند می شود که خصایص جسمانی او را دقیقتر و معتبرتر کرده است. این نیاز کم کم به تکوین علمی تحت عنوان آنتروپومتری (انسان سنجی یا بدن سنجی) میانجامد (صادقی، ۱۳۸۸).
بررسی پیشرفت و بهبود رکوردها، مهارت ها، تکنیکها و تاکتیکهای ورزش در یک صد سال گذشته، نشانگر گسترش و بسط زیربنای علمی و دانش محققان، مربیان ورزش و معلمین تربیت بدنی است که به نحوی تنظیم و اجرای برنامه های تمرینی قهرمانان ورزشی را به عهده داشته اند (شفیعی، ۱۳۸۷).
برای رسیدن به نقطه اوج مهارت در صحنههای بین المللی، عوامل گوناگونی اثرگذار میباشند. امروزه یکی از زمینههایی که متخصصین ورزش را مشغول به تحقیقات روزافزون کرده است یافتن ارتباط بین ویژگیهای آنتروپومتریکی و آمادگی عمومی بدن و موفقیت ورزشی میباشد که می تواند پاسخگوی این سوالات باشد: آیا همه افراد میتوانند در تمامی رشتهها به فعالیت بپردازند و موفق گردند؟ آیا هر رشته ورزشی ویژگیهای آنتروپومتریکی خاصی را میطلبد؟ (غلامیان، ۱۳۹۰)
در سالهای اخیر تحقیقات زیادی روی اندازهها و ترکیبات بدن رشته های مختلف ورزشی و عملکردهای حرکتی انجام شده است. برای نمونه تحقیقات نشان میدهد که در اجرای برخی
مهارت های ورزشی افراد بلند و سنگین نسبت به افراد کوتاه و سبک موفقتر هستند و
همچنین در برخی موارد افراد کوتاه و سبک نسبت به افراد بلند یا سنگین موفقتر هستند
(دیونیس و هبیش، ۱۹۹۶).
بنابراین آشنایی با ویژگیهای آنتروپومتریکی به مربیان کمک می کند تا با انتخاب افراد واجد شرایط و با رعایت اصول صحیح تمرینات و انتخاب الگوهای توسعه یافته حرکتی تا حدودی موفقیت ورزشکاران خود را در صحنه رقابتهای فشرده تضمین کرده، از طرف دیگر از بروز صدمات وعوارض ناشی از شرکت در مناسبتهای شدید جلوگیری نمایند (غلامیان، ۱۳۹۰).
۴.۲. بیومکانیک
بیومکانیک از دو واژه “بیو” و “مکانیک” تشکیل شده است. واژه مکانیک بیانگر فیزیک مکانیک است، و واژه بیو نمایانگر علوم زیستی و پزشکی است. بیومکانیک یکی از شاخه های علوم بشری است که انسان را در درک و شناخت قوانین فیزیکی حاکم بر عملکرد جسمانی (حرکت) موجودات زنده یاری می کند. به بیان دیگر، بیومکانیک دانشی است که برای برقراری ارتباط بین «حیات» و «اصول و قوانین حاکم بر اجسام»، وضع پویا[۹]یا ایستای[۱۰] موجودات زنده (مانند انسان) را بررسی می کند، مباحث حوزه مطالعات دینامیکی خود به دو بخش تقسیم می شود که عبارت است از: مطالعه چگونگی و یا اثر حرکت جسم (کینماتیک) و مطالعه علت حرکت جسم (کینتیک).
۱.۴.۲. تاریخچه بیومکانیک
بیومکانیک یکی از علوم چند منظوره است که با پرداختن به اصول فیزیکی و زیست شناختی، آدمی را در درک چگونگی حرکت موجودات زنده یاری میرساند، از این رو به موازات استفاده از علم بیومکانیک برای درک چگونگی عملکرد جسمانی موجودات زنده، تلاش بی وقفهای در عرضه وبهبود کیفیت وسایل آزمایشگاهی و نرم افزارها برای ارتقای کیفی شیوه های تجزیه وتحلیل اطلاعات بیومکانیکی صورت گرفته است. در واقع، یکی از عوامل توسعه فعالیتهای تحقیقاتی معتبر، رشد و توسعه فناوری و به تبع آن توسعه روز افزون دانش بشر در زمینه تکمیل دستگاههای آزمایشگاهی بوده که محققان را به کسب سریع اطلاعات از تعداد زیاد افراد شرکت کننده در تحقیقات وپردازش به موقع آن قادر ساخته است. به بیان دیگر، بیومکانیک دانشی است که برای برقراری ارتباط بین حیات و اصول و قوانین فیزیکی حاکم بر اجسام، وضع پویا یا ایستای موجودات زنده (مانند انسان) را بررسی می کند (صادقی، ۱۳۸۸).
بیومکانیک علمی نو و در عین حال قدیمی است. نو بودن آن را میتوان در موج گسترده تحقیقات بیومکانیکی و مقاله نویسی درباره این دانش که از دهه ۱۹۶۰ آغاز شده است مشاهده کرد. مروری بر تحقیقات سالهای قبل از ۱۹۵۰ بیانگر آن است که هرچند اطلاعات ارزشمندی با بهره گرفتن از وسایل آزمایشگاهی به دست آمده، به دلیل تعداد نمونه آماری پایین قابلیت تعمیم نداشتهاند. ارسطو بدون استفاده از دستگاهها و وسایل آزمایشگاهی درباره موقعیت بدن، مرکز ثقل دوندگان، و پرتاب کنندگان نظرات ارزشمندی ارائه کرده است. لئوناردو داوینچی قوانین حاکم بر چرخش اجسام را برای اولین بار ارائه کرد. ارشمیدس یونانی ارائه کننده اصل سیالات و پایه گذار اصول حاکم بر شنای مدرن شناخته می شود. همچنین او درباره اهرمها نیز مطالب اولیه را مطرح کرد. همچنین دانشمندانی چون گالیله، بورلی، و نیوتن اطلاعات لازم برای درک ابعاد مختلف حرکت انسان را برای محققین فراهم نمودند. برخی معتقدند که بورلی پدر بیومکانیک جدید است. نیوتن قوانین سه گانه حرکت را مطرح کرد و گالیله نیز سقوط آزاد را شناسایی و مورد بررسی قرار داد. در مجموع دانشمندان زیادی در رشد و توسعه علم بیومکانیک نقش داشته اند و امروز شاهد رشد روز افزون و استفاده بیشمار این دانش جدید در فعالیتهای ورزشی هستیم (صادقی، ۱۳۸۸). از طریق این علم میتوان چگونگی تاثیر عوامل مختلف بر حرکت انسان و چگونگی بهبود حرکت را مورد بررسی قرار داد. بیومکانیک اجسام را از دو دیدگاه کینماتیکی و کینتیکی مطالعه می کند.
۱.۱.۴.۲. کینماتیک
در بخش بررسی عوامل مرتبط با پویایی سیستم، اگر پارامترهای مورد مطالعه به چگونگی حرکت مربوط شود در حال بررسی کینماتیکی حرکت آن سیستم خواهد بود. در واقع کینماتیک علم بررسی حرکت است که در آن تلاش می شود این موارد مشخص شود: حدی که سیستم می تواند حرکت کند، میزان سرعت، طول، مسافت و یا شتاب حرکتی که سیستم به آن دست مییابد (جیمز، ۱۹۹۲).
۲.۱.۴.۲. کینتک
کینتیک به بحث درباره نیرو و علت حرکت می پردازد. کنتیک بررسی علت حرکت اجسام که در آن به تاثیر نیرو در اصلاح یا تسهیل حرکت جسم و یا ممانعت از آن اشاره می کند. مانند فردی که در روی یخ در حال اسکی کردن است، سرعت حرکتش ثابت خواهد ماند مگر اینکه نیرویی باعث تغییر سرعت یا جهت حرکتش شود، در کینتیک بحث آن است که تاثیر نیرو بر حرکت را اندازه گیری کند (جیمز، ۱۹۹۲).
پارامترهای بیومکانیکی مورد نظر در این تحقیق شامل:
۲.۴.۲. آمادگی جسمانی
آمادگی جسمانی اصطلاحی با مفاهیم وسیع است که برای افراد مختلف معانی مختلفی دارد. تعاریف مختلفی از سازمانهای ورزشی و غیر ورزشی ارائه شده است که به چند مورد اشاره میکنیم. در ابتدا به دو تعریف در موضوع فعالیت جسمانی و ورزش میپردازیم. فعالیت بدنی به هر نوع حرکت جسمی که به وسیله عضلات اسکلتی ایجاد می شود و باعث مصرف انرژی میگردد است. فعالیت ورزشی، زیر مجموعه ای از فعالیت بدنی است. در واقع ورزش یک فعالیت بدنی طراحی شده و دارای ساختاری است که قابلیت تکرار دارد و از نظر بهبود یا حفظ آمادگی جسمانی سودمند است (گایینی و آزمون، ۱۳۸۰). در کارگاهی در آمریکا که مراکزی در آن برای کنترل بیماریها برپا شده بود، آمادگی جسمانی چنین تعریف شده است: مجموعه ای از ویژگیهای ذاتی و یا اکتسابی که توانایی اجرای فعالیت بدنی را تعیین می کند. سازمان بهداشت جهانی، آمادگی جسمانی را توانایی اجرای کار عضلانی به صورت رضایت بخش تعریف می کند. دانشکدهی طب ورزشی آمریکا، آمادگی جسمانی را چنین بیان می کند: قابلیت اجرای سطوح متوسط تا شدید فعالیت بدنی بدون خستگی بی مورد و حفظ این قابلیت در سراسر دوره زندگی. آمادگی جسمانی را با پاسخ به این سوال میتوان تعریف کرد که فرد تا چه حد با یک شیوه زندگی سازگار شده و می تواند آن را در زندگی پی بگیرد. به گونه معمول آمادگی جسمانی یک ورزشکار به مراتب بیشتر از یک غیر ورزشکار است (گایینی و آزمون، ۱۳۸۰).
۱.۲.۴.۲. ارزیابی عوامل آمادگی جسمانی در ارتباط با سلامت
۱.۱.۲.۴.۲. انعطاف پذیری
قابلیت حرکت آزادانه بدون درد و بدون محدودیت در سراسر دامنه حرکتی در یک مفصل یا گروه مفاصل را انعطاف پذیری میگویند (زحمتکش، ۱۳۸۵). انعطاف پذیری کافی به روانی حرکت کمک کرده و سبب کاهش در مصرف انرژی هنگام تلاش عضلانی میگردد. موفقیت در اجرای فعالیتها را باعث گشته و ناهنجاریهای عضلانی- اسکلتی و بعضی از آسیب دیدگیها را کاهش میدهد. انعطاف پذیری مقیاسی برای دامنه حرکتی مفصل یا گروهی از مفاصل میباشد و به وسیله شکل استخوانها، غضروف مفاصل، طول و قابلیت کشش عضلات و تاندونها و لیگامنتهایی که مفصل را پوشش می دهند مشخص میگردد. به طور سنتی انعطاف پذیری به عنوان پنجمین فاکتور آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت اغلب مورد غفلت قرار میگیرد. با این وجود اخیرا موجی از توجه به این مسئله از سوی ورزشکاران، محققین و افرادی که به آمادگی جسمانی اهمیت می دهند، قرار گرفته است. دامنه حرکتی یک مفصل عاملی متغیر میباشد. ممکن است آنقدر محدود گردد که آن اندام با عضو خم نگردد که آن خشکی یا انقباض مفصل نامیده می شود. ورم مفاصل دست که منجر به تغییر شکل مفصل می شود نوع حادی از این حالت میباشد (زحمتکش، ۱۳۸۵). نوع دیگر انعطاف پذیری بیش از حد که به آن نرمی مفصل یا پر تحرکی میگویند (بوچارد، ۱۹۹۵)، شکل دیگری از انعطاف پذیری است که مثالی که برای این نوع از انعطاف پذیری می شود گفت افرادی هستند که در سیرکها کارهای محیرالعقول انجام می دهند. ولی با این حال هر فردی با توجه به نیاز فردی خویش باید دارای مقداری انعطاف پذیری جهت کارایی بیشتر در زندگی روزمره باشد. در دانش آموزان
۷-۱۴ سال که در سنین رشد میباشند و ساختار قامتی آنها نیز شکل میگیرد نیاز به انعطاف پذیری بیش از پیش احساس می شود. از این رو ارزیابی انعطاف پذیری امری ضروری مینماید.
۲.۱.۲.۴.۲. استقامت عضلانی
استقامت عضلانی به توانایی عضله یا گروهی عضلانی برای اجرای مجموعه ای از انقباضهای تکراری با تولید نیروی ثابت در یک دوره زمانی گفته می شود. برای افراد معمولی داشتن استقامت عضلانی مفیدتر از قدرت عضلانی است. متخصصان علوم ورزشی به طور کلی دو نوع استقامت را شناسایی کرده اند، استقامت موضعی و استقامت عمومی. استقامت موضعی مربوط به توانایی تحمل یا تکرار یک انقباض در یک عضله یا گروهی از عضلات است. استقامت عمومی تحمل فعالیت در بسیاری از عضلههای بزرگ بدن است و به استقامت قلبی- عروقی یا استقامت قلبی- تنفسی نسبت داده می شود. استقامت عضلانی به توانایی قلب و گردش خون، متابولیسم پایه، توانایی ششها، هماهنگی عصبی- عضلانی و انگیزه افراد بستگی زیادی دارد. تفاوت استقامت عضلانی با قدرت، طولانی بودن زمان انقباض عضلانی است (کوربین، ۲۰۰۵). آزمونهای استقامت عضلانی در سه گروه جای میگیرند، این سه گروه عبارتند از: آزمونهای استقامت عضلانی پویا، آزمونهای استقامت عضلانی تکراری ایستا و آزمونهای استقامت عضلانی زمانی ایستا.
۳.۱.۲.۴.۲. قدرت عضلانی
دانلود فایل ها در رابطه با مقایسه ویژگی های اصلی آنتروپومتریکی، بیومکانیکی، فیزیولوژیکی، روانی و وضعیت قامتی اسکلتی- عضلانی ...