خلاصه فرضیه
ضریب متغیر مستقل اساسی
سطح معنی داری آزمون
نتیجه
بین اقلام تعهدی با عدم تقارن اطلاعات رابطه وجود دارد.
۰۰۴/۰
۰۱۲/۰
پذیرش فرضیه
سطح عدم اطمینان بر رابطه بین اقلام تعهدی با عدم تقارن اطلاعاتی تاثیرگذار است.
۶۲۸/۰-
۲۲۹/۰
رد فرضیه
بین محافظه کاری سود با عدم تقارن اطلاعات رابطه وجود دارد.
۵۳۳/۰
۰۱۷/۰
پذیرش فرضیه
سطح عدم اطمینان بر رابطه بین محافظه کارانه بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی تاثیرگذار است.
۸۵۴/۰-
۰۲۱/۰
پذیرش فرضیه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱) مقدمه
اگرچه اطلاعات مالی از منابع مختلف قابل استخراج است، اما درحال حاضر صورتهای مالی هسته اصلی منابع اطلاعات مالی را تشکیل می دهند.بنابراین باید از کیفیت بالایی برخوردار بوده و اطلاعات مربوطی را ارائه دهند.این امر زمانی تحقق می یابد که صورتهای مذکور براساس ضوابط معتبر یعنی استانداردهای حسابداری تهیه شده باشد.دراین راستا الزامات افشا در صورتهای مالی ضمن آنکه ازیک طرف، شرکتها را ملزم به افشای اطلاعات خاصی می نماید که برای سرمایه گذاران مفید است ، از طرفی باعث بوجود آمدن یکنواختی و امکان قابلیت مقایسه بصورت موثر شده است.
بکارگیری اقلام تعهدی و برآوردهای حسابداری در جهت مدیریت سود، یکی از رفتارهای گزارشگری مالی مدیران است که از جنبه های مختلفی بر شرکتهای سهامی و بازار سرمایه تاثیرگذار است. این در حالی است که ممکن است لزوما انگیزه مدیران از بکارگیری اقلام تعهدی، منفعت جویانه و در راستای اهداف شخصی نباشد. هدف اصلی و کلی تحقیق، بررسی ارتباط بین مدیریت سود و محافظه کاری سود با عدم تقارن اطلاعات، با در نظر گرفتن شرایط عدم اطمینان، است. در این راستا، ۴ فرضیه مطرح شد که در فصل قبل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در این فصل نتایج حاصل از پژوهش انجام شده بصورت خلاصه ارائه شده و نتایج مزبور براساس مبانی نظری تحقیق تشریح و تفسیر می شوند.ابتدا یافته های حاصل از آزمون فرضیات تحقیق مطرح میگردد. سپس این یافته ها با نتایج تحقیقات پیشین مقایسه می شوند. در پایان فصل، پیشنهادهای کاربردی با توجه به یافته های تحقیق و نیز پیشنهادهایی برای تحقیقات آتی مرتبط ارائه شده است .
۵-۲)خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از فرضیه اول
نتایج تحلیل آماری حاصل از آزمون فرضیه اول نشان داد که بین اقلام تعهدی با عدم تقارن اطلاعات رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. این یافته ها با نتایج تحقیق باچتیار (۲۰۰۸) و کورمیر و همکاران (۲۰۱۳) سازگار می باشد. این محققین دریافتند که اقلام تعهدی، رابطه ای مثبت و معنی دار با عدم تقارن اطلاعاتی، دارد. همچنین نتایج این تحقیق نشان دهنده ی وجود یک رابطه مثبت و معنی دار میان اقلام تعهدی اختیاری ( غیر عادی) و عدم تقارن اطلاعاتی است. همچنین در داخل کشور، خدامی پور و قدیری (۱۳۸۹)، به بررسی رابطه میان اقلام تعهدی و عدم تقارن اطاعاتی در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج حاصل از تحلیل دادهها حاکی از این است که میان اقلام تعهدی غیر عادی و عدم تقارن اطلاعاتی، رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. با این حال نتایج تحقیق، رابطه معنی داری را میان قدر مطلق کل اقلام تعهدی و عدم تقارن اطلاعاتی، نشان نمی دهد. در همین راستا، رحیمیان و همکاران(۱۳۹۱)، به بررسی ارتباط بین کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج تحقیق نشان داد که بین میزان کیفیت سود و عدم تقارن اطلاعاتی ارتباط معناداری وجود دارد و کاهش کیفیت سود منجر به افزایش عدم تقارن اطلاعاتی می گردد.
محققان کیفیت اقلام تعهدی را بعنوان میزان قدرت این اقلام در پیش بینی و برآورد جریانات نقدی آتی تعریف کرده اند(دچو و دیچو[۸۳]،۲۰۰۲). بنابراین سودهای مبتنی بر اقلام تعهدی با کیفیت بالا، جریانات نقدی آتی را دقیق تر پیش بینی می کنند. بر طبق مبانی نظری، کیفیت بالای اقلام تعهدی، دو پیام را برای سهامداران و سرمایه گذاران دارد. اول، قدرت ارزیابی و تحلیل مدیریت در برآورد این اقلام و دوم، انحراف کمتر سود از جریانات نقدی که باعث می شود، در مجموع، استفاده کنندگان از صورتهای مالی، اعتماد بیشتری به سودهای گزارش شده شرکت داشته باشند. هر چه مدیر کمتر به استفاده از اقلام تعهدی روی آورد ه باشد، اطلاعات گزارش شده توسط ایشان، قابلیت اتکای بیشتری دارد. در تئوری حسابداری، مسئله نامتقارن بودن اطلاعات دارای اهمیت زیادی است زیرا بازارهای اوراق بهادار دستخوش تهدیدهای ناشی از مسئله عدم تقارن اطلاعاتی قرار می گیرند و این به دلیل وجود اطلاعات درون سازمانی است. حتی اگر قیمت به طور کامل تمام اطلاعات موجود در بازار را به همگان منعکس کند، باز هم این احتمال وجود دارد افراد درون سازمان، نسبت به افراد خارج از سازمان، دارای اطلاعات بیشتری باشند. در این زمان، این افراد از مزیت داشتن اطلاعات استفاده میکنند و به منافع بیشتری دست می یابند.
بر اساس مبانی نظری و تجربی فوق، ارتباط مثبت بین عدم تقارن اطلاعاتی با اقلام تعهدی را می توان بر اساس دو نکته، استدلال نمود. اول اینکه، استفاده از اقلام تعهدی توسط مدیر، نشان می دهد که اطلاعات محرمانه ای در شرکت وجود دارد که مدیر با بهره گرفتن از اقلام تعهدی سعی در پنهان کردن آن دارد و این امر به طور بالقوه، موجب نامتقارن شدن محیط اطلاعاتی می شود. دوم اینکه، مدیرانی که از اقلام تعهدی استفاده می کنند انگیزه های بالقوه ای برای پنهان نمودن اطلاعات دارند. بنابراین، بطور کلی، محیط اطلاعاتی شرکتهای ی با مدیران دارای این انگیزه ها، نامتقارن است.
۵-۳)خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از فرضیه دوم
نتایج تحلیل آماری حاصل از آزمون فرضیه دوم نشان داد که سطح عدم اطمینان بر رابطه بین اقلام تعهدی با عدم تقارن اطلاعاتی تاثیر معنادار نداشته است. این یافته ها با مبانی نظری تحقیق و با نتایج تحقیق کورمیر و همکاران (۲۰۱۳) ناسازگار می باشد. زیراکه این محققین دریافتند که یک محیط پیچیده و پویا، رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری و عدم تقارن اطلاعات را که بعنوان نوسانات قیمت سهم و گسترش اندازه گیری در نظر گرفته می شوند، ضعیف می کند. خصوصا، رابطه مثبت بین مدیریت سود و عدم تقارن اطلاعات برای شرکت های متنوع، که به شدت در R & D سرمایه گذاری می کنند، و کسانی که در معرض نوسانات فروش بالا قرار دارند را تضعیف می کند. این مساله بر مشکل سرمایه گذاران برای ارزیابی مدیریت سود در یک محیط نامطمئن تاکید می کند. در نهایت، در چنین شرایطی، اقلام تعهدی اختیاری هستند، احتمال دارد توسط سرمایه گذاران شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار ایالات متحده، بازار سهام شفاف در مقایسه با بازار سهام کانادا ،تشخیص داده شوند.
شرایط عدم اطمینان محیطی عبارت است از نرخ تغییرات یا نوسان در محیطی که واحد انتفاعی در آن فعالیت می کند که می توان شامل مشتریان، رقبا، مقررات دولتی و اتحادیه های کارگری باشد. تئوری سازمان، عدم اطمینان محیطی را مبتنی بر کمبود اطلاعات برای تصمیم گیری تعریف می کند. بر این اساس، زمانی که مدیران اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ تصمیمات آتی در اختیار ندارند؛ محیط عملیاتی واحد انتفاعی را غیرقابل پیش بینی برآورد نموده و شرایط عدم اطمینان محیطی رخ می دهد. در حیطه گزارشگری مالی، گوش و اولسن(۲۰۰۸) دریافتند که عدم اطمینان محیطی مدیران را به مدیریت سود در جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی، تحریک می کند. آنها پیشنهاد دادند که مدیران بطور بالقوه، به شرایط عدم اطمینان واکنش نشان داده و رفتار گزارشگری مالی خود را در این شرایط تغییر می دهند.
یافته های فرضیه دوم تحقیق نشان داد که مبانی نظری و تجربی فوق در خصوص شرکتهای نمونه آماری مصداق نداشته است. به نظر می رسد که احتمالا استفاده مدیران از اقلام تعهدی، در راستای کاهش اثرات نامطلوب ناشی از عدم اطمینان اطلاعاتی نبوده است.
۵-۴)خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از فرضیه سوم
نتایج تحلیل آماری حاصل از آزمون فرضیه سوم نشان داد که بین محافظه کاری سود با عدم تقارن اطلاعات رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. این یافته ها با مبانی نظری تحقیق و با نتایج تحقیق کورمیر و همکاران (۲۰۱۳) سازگار می باشد. همچنین این یافته ها را می توان در راستای نتایج تحقیق رضازاده و آزاد (۱۳۸۷) تلقی نمود. نتایج آنها حاکی از وجود رابطه مثبت و معنی دار میان عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران و سطح محافظه کاری اعمال شده در صورت های مالی است. علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان می دهد که طبق پیش بینی، تغییر عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران موجب تغییر در سطح محافظه کاری می شود. نتایج مزبور بیانگر این است که به دنبال افزایش عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران، تقاضا به اعمال محافظه کاری در گزارشگری مالی افزایش می یابد و بدین ترتیب، سودمندی محافظه کاری به عنوان یکی از خصوصیات کیفی صورت های مالی مورد تایید قرار می گیرد.
به لحاظ تئوری، رعایت محافظه کاری یکی از معیارهای ارزیابی کیفیت گزارشگری مالی محسوب می شود. کیفیت اطلاعات حسابداری تحت تاثیر مجموعه ای از عوامل قرار دارد که برخی از آنها ریشه در تقاضا برای چنین اطلاعاتی به منظور استفاده در ترتیبات قراردادی و بازارها(سرمایه و کار) دارد. تقاضا برای اطلاعات حسابداری با کیفیت ممکن است تحت تاثیر پذیرش اوراق بهادار شرکت در بازار سرمایه باشد.
ارتباط مستقیم بین محافظه کاری با عدم تقارن اطلاعاتی را می توان ناشی از ماهیت اطلاعاتی محافظه کاری دانست. زیراکه، اعمال رویه های محافظه کاری در گزارشگری مالی، عموما منجر به کم نمایی دارایی ها می شود. زیرا که شرکتهای محافظه کار، سعی می کنند، سودخالص را در کمترین سطح اندازه گیری و گزارش نمایند. از این رو، منطقی بنظر می رسد که هر چه شدت محافظه کاری در شرکتی بیشتر باشد، مبلغ کمتری برای سود و دارایی ها گزارش نماید. از این نظر، ممکن است مدیران از رویه های محافظه کارانه در جهت پنهان نمودن برخی از اخبار مرتبط با شرکت استفاده نمایند و در نتیجه سطح عدم تقارن اطلاعاتی افزایش یابد.
۵-۵)خلاصه و تفسیر نتایج حاصل از فرضیه چهارم
نتایج تحلیل آماری حاصل از آزمون فرضیه چهارم نشان داد که سطح عدم اطمینان بر رابطه بین محافظه کارانه بودن سود با عدم تقارن اطلاعاتی تاثیر منفی داشته است. به عبارت دیگر، در شرایط عدم اطمینان اطلاعاتی، بین محافظه کاری با عدم تقارن اطلاعاتی، ارتباط معکوس وجود داشته است. این یافته ها با مبانی نظری تحقیق و با نتایج تحقیق کورمیر و همکاران (۲۰۱۳) سازگار می باشد.
وقتی سرمایه گذاران در خصوص وضعیت آتی بازار سرمایه با یک عدم اطمینان روبرو هستند؛ اخبار بد، باعث کاهش شدیدتر و اخبار خوب باعث افزایش کمتر در قیمت سهام در مقایسه با زمانی است که آنها نسبت به آینده مطمئن تر باشند. بنظر می رسد که انگیزه های منفعت جویانه مدیر، باعث می شود که او سیاستهای گزاشگری مالی شرکت را منطبق با انتظارات بازار سرمایه تغییر داده و اطلاعات را بگونه ای منتشر کند که موردانتظار سرمایه گذاران است. در این خصوص، در دوره های رکود تجاری، انتشار اخبار خوب درباره شرکت و در قالب سود گزارش شده توسط مدیران، ممکن است چندان مورد توجه سرمایه گذاران قرار نگیرد. زیرا همانطور که کورمیر و همکاران (۲۰۱۳) نشان داد، در این شرایط سرمایه گذاران، عموماً اخبار خوب را ناشی از گزارشگری جانبدارانه مدیران شرکتهای سهامی در جهت جبران تاثیرات رکود تجاری بر ارزش بازار شرکت تلقی می کنند. این در حالی است که اخبار بد را با دید واقع بینانه تری مورد توجه قرار می دهند.
۵-۶) پیشنهادهای برآمده از نتایج تحقیق
بر اساس یافته های تحقیق، پیشنهاداتی در حوزه کاربردی و پیشنهاداتی در حوزه تحقیقات آتی بشرح ذیل مطرح می شود.