این در مورد انتظار فرج بدون قصد قربت. امّا در انتظار فرج با قصد قربت هم دو حالت میتوان فرض کرد: یکی اینکه انگیزۀ شخص منتظر صرفاً اطاعت امر الهی و کسب رضایت خداوند با این عمل باشد و هیچگونه قصد و نیّتی نسبت به آثار و برکات دنیوی فرج امام u پس از ظهور ایشان نداشته باشد. دوم اینکه آنها هم مدّنظر او باشند ولی به تَبَعِ امتثال امر خداوند و به طفیل تقرّب به سوی او.
وجه مشترک این دو حالت این است که شخص منتظر، فرج امام زمان u را به خاطر رضای خداوند میخواهد و آثار و برکات دنیویِ ظهور تأثیری در نیّت استقلالی او ندارد. پس به روشنی میتوان گفت که هر دو فرد با انتظار فرج خود، خدا را عبادت میکنند و بسته به تفاوتی که در خلوص نیّت خدایی آنها وجود دارد، درجات مختلفی از قصد قربت متصوَّر است که هر درجۀ آن، رتبهای از انتظار فرج را به وجود میآورد. همۀ آنچه دربارۀ نیّت و قصد قربت در آن بیان شد، اینجا هم میتواند مطرح گردد.
مراتب انتظار با توجه به متعلَّق انتظار
تا اینجا درجات انتظار فرج امام عصر u را با در نظر گرفتن عامل قصد قربت در آن بررسی کردیم. به همین موضوع از دیدگاه دیگری هم میتوانیم نظر کنیم تا بُعد جدیدی از آن بر ما گشوده شود. آن دیدگاه عبارت است از اینکه منتظر ظهور امام u قلباً در انتظار فرج چه کسی یا چه کسانی است. هرچه آن شخص یا اشخاص نزد خداوند قدر و منزلت والاتری داشته باشند و فرج آنها بیشتر محبوب پروردگار باشد، انتظار فرج آنها با ظهور امام عصر u ارزش بالاتری پیدا میکند و در پیشگاه الهی عبادت با فضیلتتری تلقّی میگردد.
ظهور امام زمان (عج) فرج همۀ مؤمنان در عالم بلکه همۀ مظلومان و حتی فرج غیر انسانها هم هست. اینکه منتظر ظهور حضرت، انتظار فرج چه کسانی را دارد، ارزش آن را کاملاً متفاوت میکند و مراتب مختلفی از انتظار فرج را به وجود میآورد.
۱-انتظار فرج امام زمان به جهت رهایی از گرفتاریهای شخصی
اولین رتبه این است که مؤمنی از گرفتاریهای شخصی خود به ستوه آمده و در انتظار فرج الهی نسبت به آنها باشد. چنین شخصی همۀ فکر و همّتش، خلاصی خودش از گرفتاریهایش میباشد و به غیر خود- از گرفتاران -توجّه خاصّ ندارد.
اینکه انسان رفع گرفتاریهایش را از خدا بخواهد و خلاصی از آنها را ظهور امام عصر u بداند، بسیار ارزشمند است و در مقایسه با آن که در گرفتاریهای خود به خدا توجّه نمیکند یا رفعِ آن را به ظهور امام uنمیبیند، از رتبۀ ایمانی بسیار بالایی برخوردار است؛ ولی در عین حال چون فقط خودش را میبیند و تنها به سعادت خویش میاندیشد، از این لحاظ رتبۀ بالایی ندارد.
۲-انتظار فرج امام زمان به جهت رفع، گرفتاری از همه مؤمنان
دومین مرتبه این است که مؤمن به خاطر رفع گرفتاری از همۀ مؤمنان در روی کرۀ زمین، ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا فداه را انتظار میکشد. چنین فردی یقین دارد که راه نجات مؤمنان به طور کامل ـ از سختیها و ناراحتیهای زمان غیبت در سطح جهان، همانا ظهور امام غایب u است، لذا رنجها و گرفتاریهای همۀ مؤمنان او را رنج میدهد و برای فرج آنها در انتظار ظهور مولایش به سر میبرد. این حالت نسبت به حالت قبلی در رتبۀ بالاتری است و فضیلتی که انتظار فرج برای این فرد دارد، بیش از کسی است که فقط به فکر مشکلات خودش میباشد.
۳-انتظار فرج امام زمان برای رفع گرفتاری همه مظلومان و مستضعفان عالم
رتبه سوم این است که مؤمن نه فقط به مشکلات و گرفتاریهای اهل ایمان توجّه داشته باشد، بلکه به فکر همۀ مظلومان و مستضعفان عالم باشد و رهایی آنها را با فرج حضرت مهدی عجلالله تعالی فرجه الشریف از خداوند طلب کند. امام عصر u متعلّق به همۀ انسانها هستند و فقط امام شیعیان نیستند. درست است که غیر شیعه نه شناختی از امام زمان u دارند و نه در گرفتاریهای خود به ظهور ایشان میاندیشند، ولی مؤمنان میدانند که امام آنها با ظهور خویش نه فقط شیعیان را بلکه همۀ انسانهای ستمدیده و رنج کشیده را از زیر ظلم و ستم مستکبران و زورگویان عالم نجات میبخشد. در دعای بسیار زیبایی که از حضرت صادق u به نام «دعای عهد» به ما رسیده است، چنین میخوانیم:
«و اجْعَلْهُ اللهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِک و ناصراً لِمَنْ لا یََجِدُ له ناصراً غیرَک،[۴۶]و خداوندا، ایشان (امام زمان u) را پناه بندگان ستمیدیدۀ خود و یاور کسانی که جز یاری ندارند، قرار بده.
در این عبارات امام u برای همۀ بندگان مظلوم خداوندـ چه مؤمن و چه غیر مؤمن ـ و همۀ کسانی که یار و یاوری جز پروردگار عالم ندارند، دعا کردهاند و رهایی آنها را از ظلم و ستمی که به ناحق بر ایشان میرود، با ظهور امام عصر u درخواست کردهاند. پس مؤمن باید سطح خواستِ خود را بالاتر از حدّ مؤمنان آورده و انتظار گشایش در امور همۀ مستضعفان عالم را در فرج مولایش حضرت مهدی u داشته باشد.
۴- انتظار فرج امام زمان برای رفع گرفتاری از همه مخلوقات
این مرتبه از انتظار فرج بالاتر از رتبههای قبلی است. رتبۀ بالاتر هم این است که یک مؤمن فقط به رهایی انسانهای مظلوم عالم نیندیشد، بلکه ظهور امام خود را برای رفع گرفتاری از همۀ مخلوقات الهی اعمّ از انسانها و غیر انسانها بخواهد. غیر انسانها شامل فرشتگان، جنّیان، حیوانات، گیاهان و جمادات میگردد. اعتقاد قطعی شیعه این است که ظهور امام uفرج همۀ اینهاست[۴۷]. و در حدیثی همۀ اهل آسمان و اهل زمین از ظهور حضرت خشنود میگردند. نمونهای از فرمایشات حضرت امیر u چنین است:
«لو قَد قامَ قائِمُنا لَأَنْزَلَتْ السّماءُ قَطْرَها و لَأَخْرَجَتِ الاَرضُ نَباتَها… و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البهائمُ[۴۸]؛ اگر قائم ما (اهل بیت) قیام کند، آسمان باران خود را (به طور کامل) فرو میریزد و زمین گیاهانش را (در سطح وسیع و فراگیر) میرویاند… و حیوانات درنده و اهلی با یکدیگر سازش میکنند».
عالیترین مرتبه انتظار فرج امام عصر (عج)
امّا مرتبه پنجمی هم در انتظار فرج امام زمان u میتوانیم داشته باشیم که از همۀ مراتب قبلی بالاتر و بافضیلتتر است و در عین آنکه همۀ آنها را شامل میشود ولی بسیار کاملتر و در پیشگاه الهی عبادتِ با عظمتتری محسوب میشود. این مرتبه را میتوان بالاترین درجۀ انتظار فرج برای مؤمنان و منتظران دانست.
این مرتبه از آنِ کسی است که فرج امام عصر u را به خاطر خود ایشان از خداوند طلب میکند و در انتظار رفع گرفتاری از خود امام u میباشد. اگر وجود مقدّس ایشان با هر مؤمنی و بلکه مجموع همۀ مؤمنان ـ غیر سیزده معصوم دیگرـ مقایسه شود، قدر و منزلت ایشان از سایرین بالاتر است و وجود مقدّسشان در پیشگاه الهی از همه عزیرتر و محترمتر میباشد، بنابراین انتظار فرج ایشان و سرور و خوشحالی حضرتش در مقایسه با فرج سایرین، نزد خداوند عبادتی بافضیلتتر میباشد.
اگر مظلومان و مستضعفان روی کرۀ زمین را در نظر بگیریم، هیچ مستضعف و مظلومی را ستمدیدهتر از اهل بیت (علیهمالسلام)ـ و در این زمان حضرت مهدی u نمیتوان یافت. بزرگی هر ظلمی متناسب با میزان حقّی که از مظلوم پایمال میشود، سنجیده میشود. هر قدر حقّ بیشتر و بزرگتری از فرد ضایع و تباه گردد، ظلمی که به او رفته بیشتر و بزرگتر است.
پس از خدای متعال- که بزرگترین حقوق را بر بندگانش داردـ کسی جز اهل بیت علیهمالسلام صاحب حقّ عظیم بر همۀ انسانهاـ و بلکه همۀ موجودات- نیست و اگر گفته شود که حقوق ایشان از مجموع همۀ حقوقی که سایر انسانها بر گردن یکدیگر دارند بالاتر است، سخن مبالغهآمیزی نخواهد بود.
بنابراین میتوان فهمید که حضرت بقیه الله u به عنوان تنها باقیماندۀ خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلامـ در رأس همۀ مظلومان عالم قرار دارند، چون ظلمی که به ایشان رفته و میرود بیش از همۀ ظلمهای دیگر در عالم میباشد. در زیارت حضرت امیرالمؤمنین u از زبان حضرت ابی الحسن u چنین میخوانیم:
«السلام علیک یا ولیَّ اللهِ. اَشْهَدُ أنّک أنت اَوَّلُ مَظْلومٍ و اَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّه»
سلام بر تو ای ولیّ خدا. شهادت میدهم که تو اولین مظلوم و اولین کسی هستی که حقّ او را غصب کردهاند.
«اوّل» در عبارت معصوم u اوّل زمانی نیست. چون قبل از ایشان انبیا و اولیای الهی و در رأس همه آنها سیّد الانبیاء و خاتم المرسلین e مورد ظلم و ستم فراوان قرار گرفته بودند. «اوّل» در اینجا، اوّلِ رتبی است و دلالت بر بالاترین درجۀ مظلومیّت میکند. و در این رتبه بین ایشان و سایر اهل بیت علیهمالسلام تفاوتی نیست، با وجود اینکه هر کدام در زمان خود به صورتهای مختلفی مورد ظلم قرار گرفتهاند. امام عصر u وارث همۀ انبیا و اولیا در این زمینه هستند و مظلومیّت را از جدّ غریب خود امیرمؤمنان u به ارث بردهاند. پس ایشان هم به همان معنایی که امیر عالم u، اوّل مظلوم بودند، اوّل مظلوم عالم در این زمان هستند.
بالاتر از هر مظلومیّتی این است که کسی را از حقوق مسلّم خود محروم کنند و چنین وانمود کنند که او هیچگونه حقّی نداشته است. متأسفاته نسبت به پیامبر eو اهل بیت ایشان در طول تاریخ چنین ظلمی صورت گرفته است. لذا این ذوات مقدّسه غیر از اینکه مورد انواع ظلمها واقع شدهاند، «مستضعف» نیز بودهاند.
«مستضعف» با «ضعیف» تفاوت دارد. ضعیف یعنی ناتوان؛ ولی مستضعف یعنی کسی که ناتوان شمرده شده است. ائمّه علیهمالسلام ضعیف نبودهاند ولی اطلاق «مستضعف» به ایشان میتوان کرد، چون در طول تاریخ «ضعیف شمرده شده» بودهاند. اینها از حقوق خویش توسط ظالمان محروم نگه داشته و به گونهای با آنها رفتار شده است که گویی صاحب هیچ حقّی نبودهاند، لذا رفتاری با ایشان صورت گرفته که با ضعیفان صورت میگیرد. بنابراین در عین حال که نمیتوان آنها را «ضعیف» دانست، امّا «مستضعف» نامیده شدهاند. این تعبیر در قرآن کریم به ایشان اطلاق شده است:
«و نُریدُ أنْ نَمُنَّ عَلی الّذین اسْتُضْعِفُوا فی الاَرضِ و نَجْعَلَهُم اَئِمَّهً و نَجْعَلَهُم الوارثین». [۴۹]
و ما میخواهیم بر کسانی که در زمین ضعیف شمرده شدهاند منّت گذاریم و آنان را پیشوایان و وارثان قرار دهیم.
این آیه در قرآن ضمن داستان بنیاسرائیل آمده است، ولی چنانکه حضرت سیّدالعابدین u فرمودهاند، اشاره به اهل بیت uفرمودهاند، اشاره به اهل بیت علیهمالسلام و پیروان ایشان دارد:
«و الّذی بَعَثَ محمّداً eبِالحَقِّ بشیراً و نذیراً، إنّ الاّبْرارَ مِنّا اَهْلَ البَیْتِ و شیعَتَهم بِمَنْزِلَهِ مُوسی وَ شیعتِهِ. و إنَّ عَدُوَّنا و اَشیاعَهُم بِمَنْزِلَهِ فرعَون و اَشیاعِهِ»[۵۰]
قسم به آن که پیامبر e را به حق بعنوان بشیر و نذیر مبعوث کرد، همانا نیکان از ما اهل بیت و شیعیان ایشان به منزلۀ حضرت موسی و شیعیانش و دشمنانِ ما و پیروانشان به منزلۀ فرعون و پیروان او هستند.
از همین جهت در تفسیر آیۀ شریفه از امام امیرالمؤمنین uچنین نقل شده است:
«هم آلُ محمّدٍ e یَبْعَثُ اللهُ مَهدیَّهُمْ بَعْدَ جَهْدِهم فَیُعِزُّهُم و یُذِلُّ عَدُوَّهم» [۵۱]
مستضعفین در آیه آل محمّد e هستند که خداوند مهدیِ ایشان را پس از (گذشت دوران) سختی و مشقت آنها مبعوث میفرماید، پس او آنها را عزّت داده و دشمن آنها را ذلیل و خوار میسازد.
احادیث متعددی در این موضوع ذکر شده است که علاقمندان میتوانند به تفاسیر روایی در ذیل این آیه رجوع کنند.
به هر حال اگر کسی در انتظار فرج مستضعفان میباشد، باید متوجّه باشد که در رأس همۀ آنها وجود مقدّس امام زمان u هستند و اگر فرج ایشان از ناحیۀ خداوند برسد، فرج همۀ مستضعفان عالم نیز رسیده است. و به طور خلاصه میتوان گفت که فرج امام زمان u فرج همۀ آسمانیان و زمینیان ـ اعمّ از فرشتگان و جنّیان و حیوانات و گیاهان و جمادات میباشد، پس کسی که انتظار فرج ایشان را در این مرتبه (مرتبۀ پنجم) داشته باشد، در حقیقت همۀ مراتب قبلی و بالاتر از آنها را هم داراست و عبادتی فوق همۀ عبادتها انجام میدهد.[۵۲]
انواع انتظار
بر اساس روایات انتظار فرج و چشم داشتن به ظهور باید با مواظبت بر وظایف شرعی و فضایل اخلاقی توأم باشد، بلکه آمادگی برای درک عنصر امام زمان u در مفهوم انتظار نهفته است. در اینجاست که بحث انتظار مورد اختلاف قرار میگیرد و خود باعث شده برداشتهای متفاوتی از مسأله انتظار صورت گیرد که عمدتاً به دو نوع تلقی از انتظار باز میگردد.
۱-انتظار سازنده
انتظار سازنده تحرک بخش و تعهد آور و مسئولانه همان انتظار راستینی است که در روایات از آن به عنوان با فضیلتترین عبارت یاد شده است.
سازنده و مسؤولانه آن است که حرکت بخش و سازنده باشد و موجب تحوّل و آماده سازی معنوی فرهنگی شده، و باعث ترقّی و تعالی در همه ارزشها در ابعاد مختلف الهی و انسانی شود، چرا که هر انقلابی وقتی به پیروزی میرسد، که برای به ثمر رسیدن آن در ابعاد گوناگون، زمینه سازی شده باشد؛ مثلاً انقلاب اسلامی ایران به رهبری قائد بزرگ حضرت امام خمینی-قدّس سرّه- به سادگی به پیروزی نرسید، بلکه حضرت امام برای آن ز حمتها کشید، سالها در زندان و تبعید به سر برد و به مردم آگاهی بخشید و یاران او نیز چنین کردند، تا پس از این زمینه سازیها، انقلاب به پیروزی رسید.[۵۳]
از آیات و روایات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود حلقهای از حلقات مبارزه اهل حق و اهل باطل که به پیروزی نهائی اهل حق منتهی میشود سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد آیاتی که بدانها در روایات استفاده شده است. نشان میدهد که مهدی موعود مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است و مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است.
ظهور مهدی موعود منتی است بر مستضعان و خوار شمرده شدگان و وسیلهای است برای پیشوا و مقتدا شدن آنان و مقدمهای برای وارث شدن خلافت الهی در روی زمین است. « وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ»[۵۴]
ظهور مهدی موعود تحقق بخش و عدهای است که خداوند متعال از قدیمیترین زمانها در کتب آسمانی به صالحان و متقین داده است که زمین از آنان است و پایان، تنها به متقین تعلق دارد. « وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ »[۵۵]
حدیث معروف که میفرماید: «یَملَأُ الله بِهِ الارضَ قسسطاً وعَدلاً کَما مُلئت ظلماً و جوراً نیز شاهد مدعای ماست در این حدیث نیز تکیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و میرساند که قیام مهدی برای حمایت مظلومانی است که استحقاق حمایت دارند. بدیهی است که اگر گفته شده بود «یملأ الله به الارضَ ایماناً و توحیداً و صلاحاً بعدَ ما مُلِئَت کفراً و شرکاً و فساداً مستلزم این نبود که لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد در آن صورت استنباط میشد که قیام مهدی موعود برای نجات حق از دست رفته و به صفر رسیده است نه برای گروه اهل حق و لو به صورت یک اقلیت. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیاء هر کدام به نهایت کار خود برسند سخن در این نیست که سعیدی در کار نباشد و فقط اشقیاء به منتهی درجه شقاوت برسند.
در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق میشوند بدیهی است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند و در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبدهای را پرورش میدهد، این خود میرساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سید الشهداء و در نتیجه در پس یک انتظار سازنده و امید آفرین است که اهل حق هر چند اقلیت پرورش مییابد.[۵۶]
امامان و رهبران معصوم الهی در تبین تصویر صحیح انتظار آن را از مقوله عمل به حساب آوردهاند و لذا پیامبر e میفرماید: «اَفضلُ اعمالِ امّتی انتظار و فرج» افضل اعمال امت من انتظار فرج است.
اهمیت آمادگی و زمینه سازی را میتوان در پیام امام صادقu یافت که فرمود: «لَیَعِدَنَّ اَحَدَکُملِخروجِ القائِم و لو سَهماً؛ باید هر کدام از شما برای خروج قائم آمادگی پیدا کند اگر چه با تهیه کردن یک تیر باشد.»[۵۷]