ب) در صورتی که موضوع به امور جنگی یا مسائل امنیت داخلی یا خارجی مرتبط باشد به حبس از دو تا پنج سال.
ج) در سایر موارد به استثناء مواردی که صرفاً تخلف انضباطی محسوب می شود به حبس از سه ماه تا یک سال.
تبصره۱: چنانچه اعمال مذکور موجب خسارت مالی گردد مرتکب علاوه بر مجازات فوق به جبران خسارت وارده نیز محکوم خواهد شد.
تبصره۲: هرگاه اعمال مورد اشاره در بند های ب و ج این ماده در اثر بی مبالاتی و سهل انگاری باشد در صورتی که موجب جنایت بر نفس یا اعضا شده باشد مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به نصف حداقل تا نصف حداکثر مجازاتهای مزبور محکوم خواهد شد و در غیر این صورت طبق آئین نامه انضباطی عمل می شود)).[۱۳۴]
بنابراین بزه اختلاس از جمله جرائمی محسوب می شود که دارای حیثیت عمومی محض است و رؤسای ادارات یا فرمانده هان نظامی ضمن آنکه مکلف به گزارش آن در صورت ارتکاب توسط احدی از پرسنل تحت امرشان به مقامات ذیصلاح قضائی هستند، حق اعلام گذشت نسبت به مرتکب را ندارند، مگر اینکه قانونگذار چنین اجازه ای به ایشان داده باشد. چنانکه اداره حقوقی قوه قضائیه نیز طی نظریه شماره ۴۵۸۰/۷ مورخ ۲۹/۸/۱۳۶۳ اعلام کرده: ((گذشت رؤسای ادارات و سازمان های دولتی وقتی مؤثر است که قانون به آنها اجازه گذشت داده باشد))،[۱۳۵] و حال آنکه باید اذغان داشت در هیچ قانونی به رؤسای ادارات اجازه داده نشده است که در مورد جرم اختلاس اعلام گذشت کنند .[۱۳۶]
نکته ای که لازم است به آن توجه شود این است که هر چند اعمال کیفیات مخففه مربوط به زمان صدور حکم می باشد، لکن در برخی موارد قانون گذار بعد از صدور حکم نیز تخفیف مجازات را مجاز شمرده است که ذیلاً به آن اشاره می کنیم.
مطابق ماده ۶ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری مصوب ۱۳۵۶: در کلیه محکومیتهای جنحه ای در صورتی که دادستان از حکم صادر شده پژوهش یا فرجام نخواسته باشد، محکوم علیه می تواند با رجوع به دادگاه صادر کننده حکم ضمن اسقاط حق و انصراف از شکایت پژوهش یا فرجامی، یا استرداد آن، تخفیف در مجازات خود را تقاضا کند.
در این صورت دادگاه در وقت فوق العاده با حضور دادستان به موضوع رسیدگی می کند و تا یک ربع از مجازات مندرج در حکم را اعم از حبس یا جزای نقدی تخفیف می دهد و این رأی قطعی است ولی در هر حال هیچ مجازات حبس را با رعایت تخفیف مندرج در این ماده نمی توان به جزای نقدی تبدیل نمود.
در وضعیت فعلی ماده ۶ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری در مواردی قابل اعمال است که مجازات مقرر در حکم دادگاه بین حداقل و حداکثر مجازات قانونی جرم تعیین شده باشد و در مواردی که مجازات از حداقل کمتر تعیین شده یا به مجازات دیگری تبدیل گردیده است اعمال ماده مورد بحث صحیح به نظر نمی رسد.
همچنین تخفیف مجازات محکوم علیه در ماده ۶ از تکالیف دادگاه است و میزان آن نیز حداکثر یک ربع از مجازات مقرر در حکم اولیه می باشد.
با توجه به حذف پژوهش و فرجام از سیستم دادرسی ما، در وضعیت فعلی شرط اعمال ماده ۶ این است که دادستان نسبت به حکم صادره تقاضای تجدید نظر نکرده باشد ومحکوم علیه نیز حق تجدید نظرخود را اسقاط نماید و در صورتی که تجدید نظر خواهی نموده باشد درخواست تجدید نظر خود را مسترد دارد.
مطابق ماده ۲۵ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری: هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیرقابل گذشت بعذ از قطعیت حکم از شکایت خود صرف نظر نماید، محکوم علیه می تواند با استناد به استراد شکایت از دادگاه صادر کننده حکم قطعی درخواست کند که در میزان مجازات او تجدید نظر نماید. در این مورد دادگاه به درخواست محکوم علیه در وقت فوق العاده با حضور دادستان تشکیل می شود و مجازات را در صورت اقتضاء در حدود قانون تخفیف خواهد داد، این رأی دادگاه قطعی است.
درخصوص ماده مذکور توجه به نکات ذیل ضروری است:
۱ ـ ماده مذکور صرفاً درخصوص جرائم غیر قابل گذشت می باشد و در خصوص جرائم قابل گذشت چنانچه شاکی یا مدعی خصوصی بعد از صدورحکم از شکایات خود صرف نظر نماید، اجرای حکم موقوف می گردد.
۲ ـ تخفیف مجازات در مورد این ماده از اختیارات دادگاه است و بر خلاف ماده ۶ که تخفیف مجازات از تکالیف دادگاه بود، قانونگذار با ذکر عبارت… در صورت اقتضاء… در ماده ۲۵، در مورد اخیر تخفیف مجازات را به نظر دادگاه واگذار کرده است.
۳ ـ میزان تخفیف در ماده ۲۵ (برخلاف ماده۶) مشخص نشده و دادگاه می تواند مجازات را در حدود قانون به هر میزانی تخفیف داده یا آن را به مجازات دیگری تبدیل نماید .[۱۳۷]
ماده ۲۷۷ فوق الاشعار مقرر می دارد: ((هرگاه شاکی یا مدعی خصوصی در جرائم غیرقابل گذشت بعد از قطعی شدن حکم از شکایت خود صرف نظر نماید، محکوم علیه می تواند با استناد به استرداد شکایت از دادگاه صادر کننده حکم قطعی، درخواست کند که در میزان مجازات تجدید نظر نماید، در این مورد دادگاه به درخواست محکوم علیه در وقت فوق العاده رسیدگی نموده و مجازات را در صورت اقتضاء در حدود قانون تخفیف خواهد داد این رأی قطعی است)).[۱۳۸]
به نظر می رسد عمل به ماده ۶ توسط دادگاهها در صورتی بلااشکال است که مستلزم تخطی از قانون تشدید مجازات و یا ق.م.ج.ن.م. نباشد. زیرا این دو قانون خاص هستند و رعایت آنها توسط دادگاهها حسب مورد الزامی است. مثلاً چنانچه تخفیف مجازات بنا به تقاضای محکوم علیه مستلزم آن باشد که میزان مجازات مندرج در حکم ثانوی کمتر از حداقل مجازات مقرر در قانون باشد چون مغایر با تبصره ۶ ماده ۵ قانون تشدید مجازات است ـ و یا چنانچه محکومیت مرتکب اختلاس جنجه ای نباشدـ مثلاً از مصادیق بند ((ج)) ماده ۱۱۹ ق.م.ج.ن.م.، باشد اعمال ماده ۶ توسط دادگاه مجاز نخواهد بود.
در رابطه با ماده ۲۵ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری و یا ماده ۲۷۷ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ابتدا باید توجه داشت که اساساً جرائم به اعتبار مجنی علیه سه دسته هستند:
الف- جرائمی که دارای حیثت خصوصی محض می باشند. مثل اهانت ساده، (موضوع ماده ۶۰۸ ق.م.ا.) در این گونه جرائم تعقیب صرفاً با شکایت شاکی شروع و در هر مرحله ای از رسیدگی با گذشت شاکی متوقف می شود.
ب- جرائمی که دارای حیثیت عمومی محض هستند. مثل شرب خمر، (موضوع ماده ۲۶۴ ق.م.ا.)در این گونه جرائم برای تعقیب مجرم نیاز به شکایت کسی نمی باشد. بلکه تعقیب مرتکبین این گونه جرائم وظیفه مدعی العموم است؛ که به محض اطلاع از وقوع جرم باید اقدام نماید.
ج) جرائمی که دو حیثیتی هستند. مثل خیانت در امانت (موضوع ماده ۶۷۴ ق.م.ا.) زیرا چنانچه کسی به قصد مسافرت مالی را نزد دیگری به عنوان امانت بسپارد تا بعد از مراجعت از سفر آنرا به او برگرداند، اما بعد از مراجعت صاحب مال از سفر و علیرغم مطالبه وی، امین از رد مال به صاحبش امتناع کند و آن را تصاحب نماید. در اینگونه موارد خائن تحت تعقیب قرار نمی گیرد مگر اینکه صاحب مال علیه وی شکایت کند و اگر بعد از شکایت، صاحب مال اعلام گذشت نماید، جریان رسیدگی مانند جرائم دسته اول (بند الف) متوقف نخواهد شد، بلکه دادگاه می تواند به استناد بند۱ ماده ۳۸ ق.م.ا. فقط در میزان مجازات وی تخفیف دهد و یا مجازات وی را به مجازات از نوع دیگری که مناسبتر به حال متهم باشد تبدیل کند.
ماده ۲۵ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری و یا ماده ۲۷۷ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ناظر به جرائمی هستند که دو حیثیتی باشند. و حال آنکه پیش از این بیان کردیم که بزه اختلاس از جمله جرائمی است که دارای حیثیت عمومی محض است و حتی قانونگذار عدم اعلام آنرا توسط مدیران یا فرماندهان جرم محسوب کرده و به عبارتی مدعی العموم موظف است به محض اطلاع از وقوع اختلاس، مرتکب را تحت تعقیب قرار دهد و برای آنکه مدعی العموم از وقوع اختلاسات بی اطلاع نماند، قانونگذار مدیران و فرماندهان را حسب مورد موظف و مکلف نموده که به محض اطلاع از وقوع اختلاس توسط احدی از پرسنل تحت امرشان فوراً مراتب را به مقامات صلاحیتدار از جمله مدعی العموم گزارش نمایند و در صورت عدم گزارش خودشان نیز بعنوان مجرم تحت تعقیب قرار خواهند گرفت. بنابراین ماده ۲۵ و یا۲۷۷ شامل مرتکبین اختلاس نخواهد بود.
در قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری، و نیز ق.م.ج.ن.م. آنچنان که جرایم کلاهبرداری و اختلاس مورد توجه قانونگذار قرار گرفته، و تخفیف مجازات را فقط تا میزان حداقل مجازات مقرر قانونی مجاز دانسته است اما در مورد ارتشاء موضوع را مسکوت گذاشته است. بنابراین تخفیف مجازات ارتشاء به اصول کلی تخفیف و قواعد عام آن در حقوق جزای عمومی معطوف است و مطابق ماده ۳۸ ق.م.ا. و مواد ۳ تا ۹ ق.م.ج.ن.م. قابل اعمال است. و با رعایت مواد یاد شده محدودیت دیگری برای تخفیف مجازات ارتشاء وجود ندارد. از جمله اینکه احکام مقرر در تبصره ۱ از ماده ۱ و تبصره ۶ از ماده ۵ قانون تشدید راجع به جرم ارتشاء مقرر نگردیده است .
(دادنامه ۷۶۷ مورخ ۱۳/۸/۱۳۸۰ شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور – منتخب آراء دیوان عالی کشور در مورد احکام دادگاههای نظامی جلد ۱ به کوشش معاونت قضایی و حقوقی سازمان) اما در عین حال طرح این مسئله ضروری می نماید که در مجازات ارتشاء که جزای نقدی آن فاقد حداقل و حداکثر است آیا می توان به استناد بند “د” از ماده ۷ ق.م.ج.ن.م. جزای نقدی را تا نصف میزان آن تخفیف داد یا خیر؟
در پاسخ به این مسئله عده ای معتقدند که بند ۱ از ماده ۷ در مواردی قابل اعمال است که جزای نقدی دارای حداقل و حداکثر است و از آنجایی که در مجازات ارتشاء همچون مجازات اختلاس جزای نقدی فاقد حداقل و حداکثر می باشد این ضابطه قابل اعمال نبوده و در نتیجه تخفیف مجازات جزای نقدی ممکن نیست اما به دلایل ذیل این نظریه را نمی توان پذیرفت چون اولاً در قانون مذکور صرفاً در ماده ۷۹ و تبصرۀ آن جزای نقدی دارای حداقل و حداکثر است و بعید به نظر می آید که نظر مقنن صرفاً تعیین تکلیف راجع به جزای نقدی مقرر در ماده مذکور باشد و ثانیاً لازمه چنین تفسیری این است که ضوابط تخفیف مقرر در ماده ۳،۴،۵ و۷ از ق.م.ج.ن.م. در موادی که مجازات قانونی جرمی فاقد حداقل و حداکثر است مانند مجازات شروع به ارتشاء و غیرآن (ماده ۱۲۸) قابل اعمال نباشد که این موضوع نیز عادلانه نخواهد بود. خصوصاً در مورد شروع به جرم که چون مجازات آن در همین قانون پیش بینی شده است. مطابق ماده ۲ از قانون مذکور اعمال تخفیف و تبدیل نیز به موجب همین قانون خواهد بود و در نتیجه در شرایطی که به عنوان مثال در جرایم سرقت و اختلاس تا یک سوم حداقل مجازات قانونی قابل تخفیف است مجازات حبس در شروع به جرائم مذکور قابل تخفیف نباشد بنابراین لزوماً باید معتقد باشیم که جزای نقدی در ارتشاء همچون اختلاس تا نصف میزان آن قابل تخفیف است همچنان که مجازات حبس در شروع به جرایم مذکور در ماده ۱۲۸ ق.م.ج.ن.م. نیز تا یک سوم حداقل مجازات قانونی اصل جرم قابل تخفیف است.[۱۳۹]
مسئله
در صورتی که مرتشی پس از اخذ رشوه و قبل از کشف آن وجه الرشاء را به پرداخت کننده آن بازگرداند و یا مراتب را با تحویل وجه به مأمورین یا مقام قانونی گزارش نماید چه حکمی دارد؟
پاسخ به این مسئله بیشتر ناظر به وجه اثباتی است بدین معنی که اگر مأمور بتواند ثابت نماید که اساساً دریافت وجه از راشی تنها به قصد اعلام جرم به مقام قانونی یا قضایی بوده است بی تردید به لحاظ فقدان عنصر روانی، جرمی از سوی وی محقق نخواهد بود اما اگر نتواند چنین امری را ثابت نماید و قرینه ای هم بر صحت ادعای مأمور نباشد اخذ وجه از راشی به عنوان رشوه، دریافت کننده را به عنوان مرتشی در معرض تعقیب و مجازات قرار خواهد داد و بازگرداندن وجه الرشاء پس از اخذ آن و یا گزارش بعدی به مأمورین یا مقامات قانونی به تنهایی موجب زایل شدن عناصر جرم ارتشاء نخواهد شد.
حال سئوالی که مطرح می باشد این است که در خصوص جرم ارتشاء آیا می توان وفق ماده ۳۸ ق.م.ا. مصوب ۱۳۹۲ که مؤخر بر قانون تشدید مجازات … تصویب شده است مجازات مرتشی را کمتر از حداقل مقرر در قانون تشدید تعیین نمود؟
عده ای معتقدند با توجه به اینکه ماده ۳۸ ق.م.ا. مصوب۱۳۹۲ مؤخر بر قانون تشدید مجازات به تصویب رسیده است لیکن اولاً به خاطر اینکه قانون تشدید مجازات… قانون خاصی است به نظر اکثر اصولیین عام مؤخر نمی تواند ناسخ خاص مقدم باشد و ثانیاً طبق نظریه شورای نگهبان به لحاظ اینکه قانون تشدید مجازات… مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام است و مصوبات مجلس شورای اسلامی نمی تواند آن را نسخ کند و حق نسخ آن را ندارد لذا محدودیت تخفیف قید شده در قانون تشدید به قوت خود باقی است و دادگاه نمی تواند مجازات مرتکب را از حداقل مقرر قانونی کمتر کند.
با توجه به ماده ۳۸ ق.م.ا. مصوب۱/۲/۱۳۹۲ که متأخر از قانون تشدید بازدارنده را تخفیف دهد و یا تبدیل به مجازات از نوع دیگر نماید که مناسب تر به حال متهم باشد، بنابراین چون دادگاه صادر کننده رأی به علت وجود جهات تخفیف به ماده فوق الذکر استناد کرده که ماده مزبور دارای اطلاق و عموم است، لذا اعتراض آقای دادیار اجرای احکام به نظر وارد نیست و رد می شود…
در تبصره ۵ قانون تشدید مجازات … مقرر گردیده است: ((… چنانچه راشی در ضمن تعقیب با اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب مرتشی را فراهم نماید تا نصف مالی که بعنوان رشوه پرداخته است به وی باز گردانده می شود و …))
بنابراین مطابق تبصره مذکور اقرار راشی در ضمن تعقیب به نحوی که موجبات تسهیل تعقیب مرتشی را فراهم نماید، موجب تخفیف مجازات جرم رشاء است. به جزء مورد فوق با توجه به اینکه جرم رشاء از جمله جرائم تعزیری است لذا مشمول ماده ۳۸ ق.م.ا. مصوب ۱۳۹۲ که ماده عام تخفیف مجازات به شمار می رود میگردد و در صورت وجود جهات تخفیف مجازات دادگاه می تواند مجازات مرتکب را تخفیف و یا به مجازات دیگری که مناسبتر به حال متهم باشد تبدیل نماید.
گفتار سوم: کیفیات تشدید مجازات
قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری در مجموع یک قانون مشدد است ولیکن در متن مواد آن نیز عوامل تشدید مجازات دیگری وجود دارد. میزان مجازات مرتکبین اختلاس و ارتشاء ممکن است بنا به عواملی تشدید شوند. با توجه به قوانین و مقررات مربوط به اختلاس و ارتشاء، ابتدا علل و عوامل مشددۀ اختلاس و سپس علل و عوامل مشددۀ ارتشاء را بیان می کنیم:
علل و عوامل تشدید مجازات اختلاس عبارتند از:
الف: مبلغ مورد اختلاس یا میزان ارزش ریالی مال مورد اختلاس
بنا به تصریح ماده ۱۱۹ ق.م.ج.ن.م. چنانچه مرتکب اختلاس نظامی باشد و میزان ارزش مال مورد اختلاس از مبلغ یک میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تجاوز کند ولی کمتر از مبلغ ده میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰) ریال باشد، مجازات مرتکب نیز از یک تا پنج سال حبس به دو تا ده سال حبس و تنزیل یک درجه یا رتبه به تنزیل دو درجه یا رتبه، و چنانچه میزان ارزش مال مورد اختلاس بیش از مبلغ ده میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰) ریال باشد، مجازات حبس به سه تا پانزده سال و تنزیل درجه یا رتبه به اخراج از نیروهای مسلح تشدید می شود. همچنین بنا به تصریح ماده ۵ قانون تشدید مجازات چنانچه میزان ارزش مال مورد اختلاس از مبلغ پنجاه هزار (۰۰۰/۵۰) ریال تجاوز کند، مجازات مرتکب نیز از شش ماه تا سه سال حبس به دو تا ده سال حبس و از شش ماه تا سه سال انفصال موقت به انفصال دائم از خدمات دولتی تشدید می شود .
ب : اختلاس ازطریق تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری
هیولای اختلاس موقعی وحشتناک تر میشود که از طریق تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری ارتکاب یابد که در این صورت علاوه بر اینکه خسارات جبران ناپذیری بر پیکر اقتصاد کشور وارد می شود، اعتماد مردم نیز نسبت به امناء اموال بیت المال و مسئولین کشور سلب خواهد شد. چنانکه ارتکاب یک اختلاس کلان آن هم توسط شبکه چند نفری، چنان دارای عواقب افسار گسیخته ای است که حتی به جنبه های سیاسی و اجتماعی نیز رخنه می کند. از این حیث، مقنن جمهوری اسلامی ایران در راستای جلوگیری از ارتکاب سه جرم ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری از طریق تشکیل و رهبری شبکه چند نفری در ماده ۴ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مقرر می دارد: ((کسانی با تشکیل یا رهبری شبکه چند نفری به امر ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مبادرت ورزند، علاوه بر ضبط کلیه ی اموال منقول و غیرمنقولی که از طریق رشوه کسب کرده اند به نفع دولت و استرداد اموال مذکور در مورد اختلاس و کلاهبرداری و رد آن حسب مورد به دولت یا افراد به جزای نقدی معادل مجموع آن اموال و انفصال دایم از خدمات دولتی وحبس از پانزده سال تا حبس ابد محکوم می شوند و در صورتی که مصداق مفسد فی الارض باشند مجازات آن ها مجازات مفسد فی الارض خواهد بود)). این ماده علی رغم اینکه شرایط و کیفیات جدیدی نسبت به مواد دیگر قانون فوق الذکر پیش بینی نموده و از طرفی هم دارای ضمانت اجرای بسیار سنگینی است، کمتر مورد بررسی و بحث قرار گرفته است و سعی ما در این تحقیق این است تا به بعضی از سؤالات و ابهامات مربوط به این ماده و علی الخصوص در مورد تشکیل یا رهبری جرم اختلاس پاسخ دهید .[۱۴۰]
سؤالی که با توجه به ماده ۴ قانون تشدید مطرح می شود این است که کسانی که رهبر شبکه نیستند و در تشکیل شبکه هم نقشی نداشته باشند ولیکن در فعالیتهای مجرمانه جرم شرکت نمایند، آیا مشمول مجازات مقرر در ماده ۴ خواهند شد ؟
شاید بگوییم تفسیر مضیق قوانین کیفری اجازه ی ورود اعضای بدون سمت رهبری و اعضای غیر تشکیل دهنده ی شبکه جرم را به این ماده و تحمل مجازات آن ندهد. اما باید گفت که واژه تشکیل در این ماده مفهومی عام دارد، یعنی نوع و میزان دخالت افراد در شبکه به هر عنوانی به مفهوم دخالت آن ها در به وجود آمدن شبکه جرم است.[۱۴۱]
تشکیل یا رهبری شبکه ی جرم اختلاس و یا فعالیت در آن، دارای عنوان مجرمانه مجزایی نیست تا به ارکان تشکیل دهنده آن پرداخته شود. بلکه از موارد تشدید کننده مجازات اختلاس محسوب می شود اما همین حالت از جرم اختلاس (تشکیل یا رهبری شبکه جرم اختلاس) با توجه به ماده ۴ قانون تشدید و تعاریف قبل الذکر دارای اوصاف و شرایطی است که ذیلاً به آن ها اشاره می کنیم:
۱ ـ مرتکبین جرم اختلاس از طریق تشکیل شبکه باید بیش از دو نفر باشند و در اینکه دو نفر هم می توانند شبکه جرم اختلاس را تشکیل دهند یا نه اختلاف نظر است. به نظر می رسد که بیش از یک نفر، تعدد مرتکب را به همراه خواهد داشت و از طرفی هم در زبان فارسی بر خلاف زبان عربی، دو نفر را جمع محسوب می کنند و از این حیث انتساب تشکیل شبکه اختلاس به دو نفر و حمل دو نفر به عبارت مبهم چند نفر بلا اشکال باشد، ولی رویه قضایی و شیوه قانونگذاری و نظر عده ای از حقوق دان ها[۱۴۲] و همچنین با توجه به برخی اسناد معتبر بین المللی[۱۴۳] در جهت خلاف گفته فوق است و اعضای شبکه جرم اختلاس لزوماً باید سه نفر یا بیشتر باشند.
-۲ مرتکبین شبکه جرم اختلاس باید به ماهیت فعل مجرمانه خود علم و آگاهی داشته و با اختیار آن را انجام دهند. بنابراین اگر کارمند دولت، کارمندان دیگر را با حیله و نیرنگ برای ایجاد شبکه اختلاس با خود همگام سازد، در حالی که آنان از وجود شبکه و فعالیت در آن اطلاع نداشته باشند، شبکه جرم اختلاس تشکیل نخواهد یافت. بدین ترتیب حتی اگر مستخدم دولت با سوءِنیت، اموال دولتی یا اموال شخصی که در نزد او امانت است را برداشت و تصاحب نماید، اما اطلاع نداشته باشد که اختلاس او در قالب شبکه، ارتکاب یافته است، مشمول عبارت ماده ۴ قانون تشدید نخواهد بود و تنها به مجازات ذکر شده در ماده ۵ قانون فوق الذکر محکوم خواهد شد. نتیجتاً یکی از شرایط متهم برای تشکیل و موجودیت شبکه جرم اختلاس این است که رهبر، تشکیل دهنده و عضو شبکه، به ارتکاب عمل مجرمانه خویش در قالب شبکه اختلاس واقف باشند.
-۳ تشکیل شبکه جرم اختلاس باید با طرح و نقشه قبلی و با هماهنگی صورت پذیرد. هر چند مقنن این شرط را پیش بینی نکرده است ولیکن از ماهیت و اقتضای شبکه جرم وجود چنین شرطی لازم است. بنابراین هرگاه برحسب اتفاق چندین کارمند بدون نقشه و هماهنگی با همدیگر، اموال سپرده شده را برداشت و تصاحب نمایند، شبکه جرم اختلاس تحقق نیافته است و طبیعتاً مستوجب کیفری مقرر در ماده ۴ قانون تشدید نخواهند بود .
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشکده فنی و مهندسی
گروه مهندسی عمران
پایان نامهی کارشناسی ارشد رشته مهندسی عمران گرایش خاک و پی
تحلیل دو بعدی تنش – کرنش در محیط های سنگی اطراف تونل با رفتار الاستو- پلاستیک غیر خطی تحت بارهای برشی با روش اجزای محدود
استاد راهنما:
دکتر مهدی زمانی لنجانی
استاد مشاور:
دکتر شهابالدین حاتمی
پژوهشگر:
حسن جمالی
مهر ماه۰ ۱۳۹
تقدیم به
خانوادهام که فراتر از توان خویش مرا یاری کردند
سپاسگزاری بدین وسیله از کلیه دوستانی که مرا در تهیه این مجموعه یاری نموده اند، سپاسگزاری مینمایم، به ویژه جناب آقای دکتر زمانی لنجانی که راهنماییهای ایشان گرهگشای کار من بود و جناب آقای دکترحاتمی که مشاور من در به سرانجام رسانیدن این کار بوده اند و همچنین قدردان زحمات خانوادهام که همواره مشوق و همراه من بوده اند، هستم. |
نام: حسن نام خانوادگی: جمالی مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته و گرایش: مهندسی عمران – خاک و پی استاد راهنما: دکتر مهدی زمانی لنجانی تاریخ دفاع: ۲۰/۷/۱۳۹۰ |
تحلیل دو بعدی تنش – کرنش در محیط های سنگی اطراف تونل با رفتار الاستو- پلاستیک غیر خطی تحت بارهای برشی با روش اجزای محدود امروزه، با توجه به پیشرفت صنعت تونل سازی، نیاز به آنالیز و طراحی سازههای زیر زمینی در محیطهای سنگی بیشتر از گذشته احساس میگردد. اگرچه نرم افزارهای عددی و کاربردی زیادی در این زمینه موجود هستند اما هیچ یک در تمام زمینه ها کامل و بی نقص نمی باشد و هر یک در محیط و شرایطی خاص بهترین کاربرد را دارا میباشند. در نتیجه برنامه نویسی در این زمینه قابل توجیه است. در این پایان نامه با بهره گرفتن از روش اجزای محدود و MATLAB، اقدام به برنامه نویسی و ایجاد نرم افزار میکنیم. در اولین گام با بهره گرفتن از بحث رگرسیون خطی بهترین ضرایب برای نمونه سنگ مورد نظر انتخاب میگردد. با بهره گرفتن از این نرم افزار مقایسه ای بین نواحی گسیختگی اطراف تونل دایرهای در محیط الاستیک و الاستو پلاستیک دو بعدی تحت دو معیار بنیاوسکی و هوک-براون انجام یافته است. این نرمافزار قابلیت ترسیم نواحی گسیختگی اطراف تونل و محاسبه تنشها و کرنشها در تمامی نقاط را دارد. در پایان نتایج حاصله ناشی از تحلیل الاستیک با نتایج تحلیلی ناشی از روابط کرش و نتایج حاصله از تحلیل الاستو پلاستیک با نتایج نرم افزار ADINA مقایسه گردیده است. با مقایسه نتایج حاصله دقت نرم افزار ایجادشده را ارزیابی کرده و نزدیکتر بودن نتایج حاصل از تحلیل هوک-براون با نتایج تحلیلی، قابل نتیجه گیری میباشد. |
فهرست مطالب عنوان صفحه فصل اول: مقدمه ۱-۱- پیش گفتار………………………………………………………………………………………………………………………………………………..۱ ۱-۲- مروری بر تحقیقات انجام شده ………………………………………………………………………………………………………………..۳ ۱-۳- تاریخچه تونلسازی و سازههای زیر زمینی………………………………………………………………………………………………۶ ۱-۴- مروری برتکنیکهای عددی در مکانیک سنگ………………………………………………………………………………………..۸ ۱-۴-۱- روش تفاضل محدود………………………………………………………………………………………………………………………۱۰ ۱-۴-۲- روش اجزای محدود………………………………………………………………………………………………………………………۱۲ ۱-۴-۲-۱- روشهای مشبندی……………………………………………………………………………………………………………..۱۴ ۱-۴-۳- روش اجزای مرزی………………………………………………………………………………………………………………………..۱۵ ۱-۴-۴- روش المان گسسته………………………………………………………………………………………………………………………۱۷ |
جوانی به نام محمد با مادرش زندگی و از راه صیادی امرار معاش میکرد. در نزدیکی محل زندگی آنها کوهی بود و مادرش همیشه او را از رفتن به آنسوی کوه نهی میکرد. روزی محمد وسوسه شد و به آن طرف کوه رفت. در آنجا حیوانی عجیب را شکار کرد و پوست آن را به عنوان تحفه به شاه داد. شاه هم وزیر را مأمور کرد که به محمد پاداش دهد؛ اما وزیر که نسبت به محمد کینه داشت، او را کتک مفصلی زد و از قصر بیرون کرد. وزیر برای اینکه محمد را به کشتن دهد، پادشاه را مجبور کرد که از محمد قصری از استخوان فیل و اسب باد (یلآتی) را بخواهد. محمد با کمک مادرش این کارها را انجام داد. وزیر که همچنان کینهی آوچی محمد را در دل داشت به شاه توصیه کرد که محمد را برای آوردن دختر خاقان چین به آن سرزمین بفرستد؛ اما این بار مادر محمد نتوانست به او کمک کند. محمد به سمت چین به راه افتاد و در راه با انسانهایی روبهرو شد که قدرتهای عجیبی داشتند. هر کدام از اینها محمد را در رسیدن به هدفش همراهی کردند. وقتی به چین رسیدند. به مهمانخانهای وارد شدند و در آنجا با خالهی دختر خاقان که زنی پریزاد بود، آشنا شدند. زن وقتی از ماجرای محمد مطلع شد به او گفت که دختر در عمارتی طلسم شده، قرار دارد. آنگاه راه باطل کردن طلسمها را به محمد یاد داد. محمد و دوستانش به راه افتادند و یکی یکی طلسمات را باطل و دختر را آزاد کردند. در راه بازگشت دوستان محمد هر کدام به محل خود بازگشتند. محمد دختر را به شهر خود آورد و دختر به بهانهی خستگی چهل روز در خانهی محمد ماند. وزیر که دید محمد از این سفر هم به سلامت بازگشت. شاه را تحریک کرد که از محمد بخواهد پدرانشان را زنده کند. محمد که از دست شاه و وزیر عصبانی شده بود، نزد دختر آمد و ماجرا را شرح داد. محمد با توصیهی دختر چهل روز از شاه مهلت خواست، آنگاه با راهنمایی دختر چاهی عمیق کند و روز موعود شاه و وزیر را به چاه انداخت. آنگاه با دختر خاقان ازدواج کرد و حاکم سرزمینش شد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
______________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
- پری
یکی از موجوداتی که در اساطیر نقش مهمی دارند، پری یا پریزادگان است که در قصهها معمولا یاریگر قهرمان هستند (رجوع شود به قصهی ۲۸). در این قصه، دختر خاقان چین پریزاد و مادرش به شکل ابری بالای سر او و مراقبش است. خالهی او نیز به یاری قهرمان قصه میشتابد و به او کمک میکند که طلسمات قصر دختر را باطل کند.
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی،شخصیتها روابط بین آنها
شخصیتهای این قصه از طبقهی فرادست، شاه و وزیر و طبقهی فرودست، آوچی محمد و مادرش انتخاب شدهاند. شاه و وزیر همان خصوصیاتی را دارند که مارزلف در طبقهبندی قصههای ایرانی آوردهاست (رجوع شود به قصهی ۵). آوچی محمد، قهرمان قصه، نمایندهی افراد پرتلاشی است که به دلیل تلاش و همتی که دارد در هر کاری موفق است و از امدادهای غیبی و یاری موجودات افسانهای نیز بهرهمند میگردد.
¨ آداب و رسوم
از رسومی که برخی شاهان داشتهاند، قرار دادن شئیی جلو قصر است برای اینکه مردم از طریق آن خواسته های خود را به اطلاع شاه برسانند. از جمله زنجیر عدل انوشیروان که بارها در ادب پارسی به آن اشاره شدهاست. در این قصه هم شاهد چنین رسمی در چین و مقابل قصر خاقان هستیم. در قصه از سنگی نام برده میشودکه جلو قصر پادشاه بود و هر کس حاجتی داشت روی آن مینشست تا به حاجتش برسد، این سنگ ایلچی راشی نام داشت.
¨ وضعیت اقتصادی ورابطه با قدرت وثروت
آوچی محمد، شکارچی فقیر قصه، به امید دریافت صله تصمیم میگیرد که پوست حیوان عجیبی را که شکار کرده به پادشاه دهد، همین امر موجب میشود که وی سختیهای زیادی را تحمل کند. در ظاهر نزدیکی و ارتباط او با دربار فقط موجب دردسر اوست. در حالی که در پایان قصه شاهد بهبود زندگی و موقعیت اجتماعی آوچی محمد هستیم، البته این موضوع تا حد زیادی مرهون زحمات و تلاشهای خود آوچی محمد است؛ اما نقش پنهان ارتباط او با دربار پادشاه را نمیتوان منکر شد، به این معنی که اگر محمد به دربار نمیرفت و حسادت وزیر را برنمیانگیخت، هرگز موفق به دیدار دختر خاقان و بعد از آن رسیدن به حکومت نمیشد.
■ عناصر روانشناسی
در این قصه هم مانند اغلب قصههای ایرانی، شخصیت اصلی بعد از گذراندن مراحلی یا طی سفری به بلوغ و پختگی میرسد. آوچی محمد با رفتن به پشت کوه عجیب به جنگل، پا میگذارد. طبق روانشناسی یونگ، جنگل یکی از صوری است که مادر مثالی را متجلی میکند. این مادر مثالی در وجه مثبت خود ولادت مجدد را برای قهرمان در پی دارد و قهرمان با بازگشت به بطن مادر و ولادت مجدد، زندگی جدیدی را به سمت کمال آغاز میکند که گاه سفری طولانی را در پی دارد (نقل به مفهوم، یونگ، ۲۲:۱۳۹۰-۲۵)
اگر ورود به جنگل را مقدمهای برای شناخت ناخودآگاه بدانیم، تمام خواسته های پادشاه در واقعی موانعی است که فرد در راه رسیدن به تکامل روانی باید طی کند تا به پیوند با ناخودآگاه به آن برسد. در انتهای قصه، محمد به یاری نیروهایی درونی (پله قولاق، غول پیکر، چوپان و پریزاد) موفق میشود به دختر چین، رمز ناخوداگاه، دست یابد و با از بین بردن وزیر و پادشاه به عنوان موانع رسیدن به کمال، با ازدواج با دختر خاقان به تکامل روانی برسد.
■ باورهای عامیانه و خرافی
از روزگاران گذشته وجود جادو و طلسمات گوناگون از باورهای خرافی در بین مردم بودهاست، طلسم در واقع
«نقوش سحری» یا «تنجیمی» یا شیء منقش به این نقوش است که برای دفع آفتها یا چشم زخم یا حوادث مختلف دیگر تهیه میکنند. اصحاب طلسم برای بعضی اعداد خواص و تأثیراتی قائلند و از جمله میپندارند که مهر و کین را میان مردمان از طریق نوشتن اعداد مخصوص میتوان ایجاد کرد. این عقیده نتیجهی اعتقاد به تأثیر قوای آسمانی در قوای زمینی است و تصور ایشان بر این است که هر کس بتواند میان این دو نیرو ارتباط برقرار کند، از آثار مخصوص آنها بهرهمند خواهد شد و کارهای شگفتانگیز بر دست او انجام خواهد گرفت. در بسیاری از افسانهها و داستانهای عامیانه، وظیفهی اصلی قهرمان شکستن طلسمی است که دیوی یا جادوگری بدنهاد بر جایی یا کسی نهاده است و قهرمان برای رسیدن به هدف باید این طلسم را بشکند (شریفی، ۹۷۴:۱۳۸۷).
در این قصه نیز شاهد این موضوع هستیم. دختر خاقان در عمارتی طلسم شده، قرار دارد که قهرمان باید با باطل کردن طلسمات، دختر را به دست آورد. راه باطل کردن طلسم را زنی پریزاد به محمد میگوید. در اوستا نام پریان در کنار جادوان به کار رفته است و این موضوع با طلسمشکنی به کمک پریان ارتباط دارد.
■ سایر عناصر
به این دلیل که قصه در منطقهی اهر و ورزقان نقل شده، وجود کلمات ترکی در آن مؤید تأثیر اقلیم بر قصه است؛ اما وجود حیوانی چون فیل این احتمال را به ذهن میرساند که اصل قصه، متعلق به این سرزمین نباشد.
۳-۳۵- آه
* خلاصهی قصه
تاجری سه دختر داشت. روزی که میخواست به سفر رود، دخترها از او خواستند برایشان سوغات بیاورد. دختر بزرگ گردنبند طلا، دختر وسطی خلخال جواهرنشان و دختر کوچک تاج مروارید خواست. تاجر سوغات دختر کوچک را فراموش کرد. در بازگشت کنار چشمهای نشست و از ته دل آه کشید. در همین موقع یک نفر از آب بیرون آمد و گفت:«من آه هستم. هر کس سر این چشمه آه بکشد من حاضر میشوم». تاجر ماجرای خود را نقل کرد. آه حاضر شد به او یک تاج مروارید بدهد در مقابل بعد از چهل روز دختر را به او بدهند، مرد تاجر قبول کرد. بعد از چهل روز «آه»، دختر را با خود برد. وقتی به چشمه رسیدند به دختر گفت: «چشمهایت را ببند و بازکن». وقتی دختر چشمانش را باز کرد، قصر زیبایی را دید که جوان بسیار زیبایی در آنجا بود. دختر مدتی با جوان خوش گذراند تا اینکه یک روز در باغ متوجه شد پنبهای زیر بغل جوان چسبیده، به محض برداشتن پنبه سر جوان از بدن جدا شد و دختر به بیابان افتاد. دختر در بیابان رفت تا به درختی رسید، از آن بالا رفت. در همین حین صدای دو گنجشک را شنید و فهمید که برگ درختی که رویش نشسته، دوای درد دیوانگی و ترکههایش برای چسباندن سر بریده شده، خوب است. فوری مقداری برگ و چند ترکه از درخت چید و به راه افتاد. در راه با کمک برگ درخت و هوش خود چند نفر را نجات داد. آنگاه به چشمهی آه رسید و آهی از ته دل کشید. آه بیرون آمد و دختر به او قول داد که جوان را زنده کند. آه، دختر را دوباره به قصر برد. دختر با ترکهی درخت جوان را دوباره زنده کرد و سالها با هم به خوشی زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
_____________
¨ کنشهای اساطیری
_____________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
- آه
انسانها از دیر باز برای همهی پدیده های طبیعی قائل به روح بودند و معتقد بودند که هر یک از این پدیده ها میتوانند مؤثر در زندگی و سرنوشت آدمی باشند. به همین دلیل برای برخی صفت اهورایی و برای برخی صفت اهریمنی قائل میشدند. رودخانه و چشمه و به طور کلی آب از پدیدههایی است که برای مردم مقدس بوده و هست، این امر موجب شکلگیری افسانهها و قصههایی پیرامون آن شدهاست (نقل به مضمون، محسنی، ۱۶۸:۱۳۹۰).
شخصیت آه در این قصه، درواقع همان روح رودخانه است که به تاجر کمک میکند تا سوغات دخترش را تهیه کند؛ اما در مقابل از او میخواهد که بعد از مدتی دختر را به او تحویل دهد.
- درخت
گیاهان از پدیده های مقدس پیرامون انسانهای بدوی بودهاست و برای آنها نقش درمانگری و شفابخشی قائل بودند.( رجوع شود به قصهی۲۸). در این قصه نیز از درختی نام برده شده که برگهایش دوای دیوانگی و ترکههایش برای چسباندن سر مناسب است.
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی،شخصیتها و روابط بین آنها
گاه در قصههای ایرانی، شاهد یک طبقهی اجتماعی خاص هستیم. در این قصه هم فقط تاجر و دخترانش هستند که سومین آنها شخصیت اصلی قصه میشود و همهی ماجراها پیرامون وی اتفاق میافتد. روابط خانوادگی در این قصه چندان گرم و صمیمی نیست، بعد از بردن دختر کوچک توسط آه دیگر نشانی از خانواده دختر نیست، حتی در ابتدا هم تاجر حاضر میشود که دختر خود را در مقابل تاج مرواریدی به آه بدهد، البته این موضوع از لحاظ روانشناسی قابل بررسی است.
¨ آداب و رسوم
__________
¨ وضعیت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
__________
■ عناصر روانشناسی
این قصه، شرح مشکلات ادیپی دختر به پدر و طی مراحلی برای رهایی از این موضوع است. پدر که فراموش کرده سوغاتی دختر کوچکتر را بخرد. در راه با موجودی روبهرو میشود که در مقابل دادن تاج مروارید، دختر را از پدر میخواهد و پدر نیز میپذیرد. این بیاعتنایی پدر به دخترش مؤید مشکلات ادیپی است. روح رودخانه دختر را با خود میبرد و دختر در آنجا با جوانی زیبارو آشنا میشود. وابستگی دختر به پدر باعث میشودکه وی نتواند این بیاعتنایی را هضم کند، در نتیجه به دنبال راهی برای جبران میگردد. وی باید فرد دیگری را جایگزین پدر کند، این جایگزین کسی نیست جز بخش نرینهی وجودش. مدتی با این بخش روان میگذراند؛ اما این کافی نیست و دختر برای رسیدن به کمال واقعی باید مراحلی را طی کند و رموزی را بیاموزد. سفری که بعد از مرگ جوان برای دختر پیش میآید، درواقع سفری به سوی کمال است. کشف راز دختر کلانتر و درمان بیماری پسر حاکم و پسر تاجر همه جز مراحلی است که وی باید طی کند. در پایان قصه دختر دوباره به چشمه میرسد؛ یعنی وقتی وی وابستگی به پدر را به طور کلی درمان کرده و آمادهی ورود به یک زندگی جدید است. در پایان، توجه به نقش آب در رستاخیز و ارتباطش با مفهوم تولد دوباره قابل توجه است. « آب نماد تجدید حیات، رستاخیز، زندگانی جاوید و مرتبط با مفهوم باروری است. در قصهها دیدارهای عاشقانه معمولا در کنار چشمه یا برکه صورت میگیرد» ( ستاری،۱۳۵۱، ۱۷: ۷۳).
■ باورهای عامیانه وخرافی
_______________
■ سایر عناصر
___________
۳-۳۶- آه دختر کوچک بازرگان
* خلاصهی قصه
بازرگانی بود که شش دختر داشت. روزی به سفر رفت. هر یک از دخترها از او چیزی خواست. دختر کوچکتر از پدرش خواست که برای او یک دسته گل بیاورد. بازرگان هنگام بازگشت یادش آمد که دسته گل را فراموش کردهاست، ناراحت شد و از ته دل آه کشید. در همین موقع مردی کوتاه قد حاضر شد و گفت: «من آه هستم. بگو چه میخواهی؟» مرد بازرگان ماجرای خود را گفت. آه یک دسته گل به او داد، به شرط آنکه وقتی دختر بیست ساله شد، او را به آه بدهند. بارزگان قبول کرد به شرطی که آه، دختر را بدزدد. بعد از بیست سال آه دختر را دزدید و به قصری آورد. شبی دختر با جوان زیبارویی مواجه شد و با او ازدواج کرد. روزی، آن دو برای گردش به دشتی پر از درخت سیب رفتند. دختر دید برگ سیبی روی شانهی پسر است با دست روی شانهی پسر زد تا برگ بیفتد. ناگهان سر جوان از تنش جدا شد. در این موقع آه ظاهر شد و به او گفت: « باید بگردی و چسبی پیدا کنی که بشود با آن سر جوان را به تنش چسباند». دختر به دنبال چسب به راه افتاد، در راه به بازرگان و اهالی یک روستا کمک کرد، همچنین به مرد ثروتمندی که زن فاسق داشت- زن هر شب سر شوهرش را میبرید، به عیاشی میرفت و صبح سر مرد را به تنش میچسباند- کمک کرد. دختر چسب را از مرد ثروتمند گرفت و سر جوان را به سرش چسباند و سالها به خوبی و خوشی زندگی کردند.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
۲۶
۱۵ تا ۲۰ سال
۱۴
۱۴
۲۲
۲۰ سال به بالا
-
۰
۰
بی جواب
۱۰۰
۱۰۰
۱۵۵
جمع
سابقه کار
درصد
۲۰ سال به بالا
۱۵ تا ۲۰ سال
۱۰ تا ۱۵ سال
۵ تا ۱۰ سال
زیر ۵ سال
نمودار (۳-۴): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب شاخص سابقه کار
۳-۶- ابزار گردآوری داده ها
با توجه به اینکه در تحقیقات کمّی، دقت ابزار سنجش از اهمیت ویژهای برخوردار است لذا پایایی و روایی ابزار سنجش از اهمیت زیادی برخوردار است. قابلیت اعتماد که واژه هایی مانند پایایی، ثبات و اعتبار برای آن می باشد. یاد شده با این امر سروکار دارد که ابزار اندازه گیری در شرایط یکسان تا چه اندازه نتایج یکسانی به دست می دهد. مفهوم اعتبار (روایی) به این سوال پاسخ میدهد که ابزار اندازه گیری تا چه حد خصیصه مورد نظر را می سنجد. بدون آگاهی از اعتبار ابزار اندازه گیری نمیتوان به دقت داده های حاصل از آن اطمینان داشت. ابزار اندازه گیری ممکن است برای اندازه گیری یک خصیصه ویژه دارای اعتبار باشد، در حالی که برای سنجش همان خصیصه بر روی جامعه دیگر از هیچ گونه اعتباری برخوردار نباشد (سرمد و همکاران، ۱۳۷۶). در این تحقیق برای تعیین روایی از آزمون تحلیل عاملی و برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. تحلیل عاملی بر این فرض استوار است که بارهای عاملی (میزان همبستگی متغیرها با عوامل) بر حسب تجربه بسیاری از محققان باید بالای ۵۰/۰ باشد و همچنین ضریب آلفای کرونباخ بر این فرض استوار است که هر قدر شاخص آلفای کرونباخ به ۱ نزدیک تر باشد همبستگی درون سوالات بیشتر و در نتیجه پرسش ها همگن تر خواهند بود.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه می باشد که عبارتند از:
۳-۶-۱- پرسشنامه سنجش موانع بهبود کارایی نیروی انسانی
پرسشنامه ای که موانع بهبود کارایی را مورد سنجش قرار می دهد دارای ۵۱ گویه و از نوع طیف لیکرت (پنج بخشی) است. این پرسشنامه توسط کاوه کوشا (۱۳۹۰)، طراحی و اجرا شده است. برای تعیین روایی پرسشنامه از نظرات اساتید آشنا با موضوع استفاده شده که نتایج نظرسنجی نشان دهنده تأیید روایی پرسشنامه می باشد. گویه ها یا سوالات بر اساس ادبیات پژوهش و مبنای نظری موانع بهبود کارایی نیروی انسانی استخراج شده است و روایی پرسشنامه از طریق تحلیل عاملی بدست آمده است و پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ بدست خواهد آمد. این پرسشنامه ابعاد زیر را مورد سنجش قرار داده است:
- موانع مدیریتی ۲٫ موانع اجتماعی و روانی ۳٫ موانع فردی ۴٫ موانع فرهنگی ۵٫ موانع محیطی ۶٫ موانع اقتصادی
در این پژوهش نیز روایی و پایایی پرسشنامه مجددا مورد بررسی قرار گرفته است که نتایج در ادامه نمایش داده شده است:
جدول (۳-۵): ابعاد پرسشنامه موانع بهبود کارایی نیروی انسانی و سوالات مربوط به آن
سوالات مربوط به آن
بعد
-
- خلاقیت پائین - هوش بالا: چنین دانش آموزانی را معتاد مدرسه می نامند این قبیل افراد تلاش مدامی برای کسب امتیازات تحصیلی دارند.
- خلاقیت پائین - هوش پائین : این قبیل دانش آموزان ، شانس عرضه توانائی تحصیلی و رفتارهای خلاقانه نداشته لاجرم برای عادت کردن به مدرسه،دست به فعالیتهای دفاعی می زنند مانند فعالیت زیاد ورزشی(حسن زاده،۱۳۸۳،ص ۴۲و ۴۳).
ظاهرا در طبقات اقتصادی – اجتماعی پائین ، در بین کودکانی که کمتر از ۱۰ سال دارند همبستگی معنی دارتری بین هوشبهر و خلاقیت وجود دارد. در مجموع نتیجه تحقیقات و مشاهدات علمی نشان داده است بین آزمونهای خلاقیت و آزمون های هوشی همبستگی شدیدی وجود ندارد . بنابراین نتیجه گرفته می شود این آزمونها چیزهای متفاوتی را می سنجند. وجود افراد تحصیل کرده و با هوش که عملا هیچ ابتکار و خلاقیتی ندارند شاهد این ادعا هستند. از نظر نوع تفکری که جریان خلاقیت و عملکرد هوش را پشتیبانی میکند تفاوت اساسی وجود دارد بطوریکه هوش تا حدود زیادی متکی بر تفکر همگرا و خلاقیت عمدتا متکی بر تفکر واگرا می باشد ( برونو ، ۱۳۷۰ ،ص ۸۲ ) .
مساله گشایی معمولا دو مرحله دارد :۱- بررسی راه حلها ی گوناگون۲- انتخاب مناسبترین راه حل.مرحله نخست یعنی بخاطر آوردن راه حلهای ممکن یا ابداع راه حلهای جدید را تفگر واگرا نامیده اند چون در این مرحله افکار فرد درجهات متعدد و متنوعی سیر می کند . مرحله دوم ، یعنی کاربرد دانش و قوانین منطق برای کاستن از تعداد راه های ممکن و تمرکز بر مناسبترین راه حل را تفکر همگرا نامیده اند( هلیگارد ، ۱۹۸۳ ،ص ۵۴ ). تفکر همگرا شیوه ای برای حل مسائل است که در آن فقط یک پاسخ بهترین جواب است درحالیکه در خلاقیت شیوه ای از تفکر واگرا مورد استفاده است که در آن چندین پاسخ هم ارز برای حل یک مسئله وجود داشته باشد. البته چنین برداشتی نباید به اثبات تضاد و مغایرت اساسی این دو نوع تفکر منجر شود یعنی آن دو لزوما متضاد هم نیستند ترکیبی از دو نوع تفکر مذکور در بسیاری از فعالیتهای زندگی مورد استفاده قرار میگیرد. در تمامی کارهای خلاقانه بویژه کارهای خلاقانه عالی تر نیز لاجرم ترکیبی از هر دو نوع تفکر مورد استفاده است لکن در امر خلاقیت تفکر واگرا[۱۱۵] و در امر هوش تفکر همگرا[۱۱۶] غالب است. در زمینه کارهای خلاقانه عالی ترکیبی موفق از تفکر همگرا و واگرا وجود دارد( برونو ، ۱۳۷۰،ص ۸۲ ) .
ا فراد باهوش طبق آموزشهای قبلی شیوه های قالبی و تعیین شده ای را برای حل مسئله ارائه نموده، فرمولها، جزئیات و حتی چهارچوب هارا دقیقا رعایت میکند درحالیکه افراد خلاق اغلب متعهد صرف به آن چیزها نبوده بلکه خود در پی یافتن راه های ابتکاری و جدید هستند. افراد خلاق کاربردهای بدیعی برای استفاده از یک قالب آجر ارائه میدهند مثلا با گرم کردن آن می توانیم رختخواب خود را گرم کنیم یا از آجر می توان بعنوان اسلحه استفاده گرد و یا اینکه آجر می تواند تکیه گاه قفسه باشد( هلیگارد ۹۸۳۸ ،ص ۵۵). ناگفته نماند همواره مشکلات مربوط به سازگاری و تحمل افراد خلاق از سوی مربیان و مدیران و حتی والدین بشتر خواهد بود.
خلاقیت و عملکرد نیمکره های مغز[۱۱۷]
دو نیمه نامتشابه مغز کارکردهای کم و بیش متفاوتی دارند. بنا به پژوهشهای انجام یافته ، وقتی فرد مشغول تحلیل منطقی و تفکر کلامی است نیمکره چپ مغز مسلط می شود و وقتی فرد مشغول تجسم فضایی و سایر فرآیندهای ذهنی است که شامل کارکردهای غیر کلامی می شود نیمکره راست مغز مسلط می شود … تا چندی پیش هنوز وظایف مختلف و اختصاصی دو نیمکره مغز درک نشده بود . با پژوهشهای راجراسپری و دستیارانش در انیستیتو تکنولوژی کالیفرنیا در دهه ۱۹۶۰ ، کشف شد که اشخاص دارای مغز دو نیم شده انواع تفاوتهای موجود در کارکرد نیمکره های چپ و راست را که پیشتر گفتیم نشان می دهند( برونو ، ۱۳۷۰ ، ص ۲۵۲) مطالعاتی که با افراد دو پاره مخ صورت گرفته ، تفاوتهای چشمگیری را در کارکرد فرآیندهای عالی ذهنی[۱۱۸] و دو نیمکره مخ به روشنی نمایان ساخته است عملکرد اختصاصی یا ترکیبی نیمکره های مغز در برخی فعالیتهای ذهنی مثل خلاقیت همواره یکی از مباحث پیچیده و درعین حال جالب متخصصان حوزه علوم رفتاری از جمله روانشناسان ، نورولوژیست ها و… بوده است . تحقیقات آزمایشگاهی اورنستین[۱۱۹] ( ۱۹۷۲) نشان داد موج نگاره های الکتریکی مغز[۱۲۰] (نوارمغزی =EEG) گرفته شده موید افزایش فعالیت الکتریکی نیمکره چپ در جریان انجام یک تکلیف کلامی است، درحالی که در جریان انجام یک تکلیف فضایی فعالیت الکتریکی نیمکره راست افزایش می یابد . نیمکره چپ فرمانروای توانائی ما دربیان کلامی و محاسبات ریاضی است. فرض کلی براین است که سمت چپ مغز اطلاعات را بطور خطی ، منطقی ، تحلیلی و متوالی پردازش می کند و اساسا با اطلاعات شفاهی مثل گفتار ، خواندن ، نوشتن و محاسبه سروکار دارد و بر جزئیات تمرکز داشته ، در درک تفاوتها و تمایزها غالب است . نیمکره راست اطلاعات را بطور غیر خطی، از طریق درک مستقیم ( شهودی ) و بطور همزمان پردازش نموده و با اطلاعات تصویری ، شنوائی ، عصبی و عاطفی مثل موسیقی ، فعالیتهای هنری ، تصویرسازی ذهنی[۱۲۱] ، رویا و درک طرحهای غامض هندسی سروکار دارد و ادراکات آن کل نگر[۱۲۲] هستند ، همچنین از یک حس بسیار پیشرفته برای ادراک فضایی و طرحها برخوردار است(اتکینسون و اتکینسون و هلیگارد ۱۹۸۳ص ۹۱و۹۲ ) در مورد تفکر خلاق عملا هر دو نیکره مغز می تواند دخیل باشد چرا که عملا یک فرد خلاق ایده آل کسی است که بتواند وظایف اختصاصی هر دو نیمکره را ست و چپ را به نحوی مکمل ادغام نموده و مورد استفاده قرار دهد. با این حال اگر در پی پاسخ مشخص تر باشیم باید بگوئیم شواهدی که بر اساس مقدار زیادی اطلاعات روان سنجی قرار دارد حاکی از آن است که در انواع متعددی از آزمونهای تفکر خلاق ، بزرگسالان نرمال که در وظایف مغزی نیمکره راست تخصص دارند تقربیا بدون استثناء از افرادی که شیوه ادغام تفکر دو نیمکره را بکار می برند ، پیشی می گیرند ( تورنس ، ۱۹۷۹، ص ۱۵۵) . دانشمندان در دانشگاه درکسل فیلادلفیا مغز را در لحظه ای که ایده نابی به آن می رسد مورد تحقیق قرار دادند . در این آزمایش از دو گروه داوطلب استفاده شده بود. یک گروه از این داوطلب ها را منتظر گذاشتند تا به آنها یک معما داده شود . وقتی که معما داده شد از آنها خواستند بگویند وقتی که معما را حل کردند آیا یکباره به ذهن آنها خطور کرده است یا برای انجام آن فکر کرده اند . دانشمندان با آزمایش مغز این افراد متوجه شدند سمت راست مغز آنها به شدت درگیر است ، بخصوص بخش از مغز که مسئول دیدن است (روزنامه همشهری مورخه ۲۲/۰۲/۱۳۸۸، ص۲۴).
دیدگاههائیکه تفاوتهای فردی در سبکهای شناختی و توانائیهای ذهنی را براساس کارکردهای اختصاصی نیمکره های مغز تبیین می کند به اندازه کافی جذاب و جالب به نظر می رسند اما واقعیت این است که این فرضیات بیشتر بر حدس و گمان متکی هستند تا شواهد تجربی ( براهنی و دیگران ، ۱۳۶۶ ، ص ۹۲). یکی از مشهورترین نظریه ها در زمینه ارتباط عملکرد نیمکره ها و بخشهای خاص مغز با تفکر و عملکرد خلاق نظریه هرمان[۱۲۳]است نظریه او به مفهوم تسلط مغز مشهور است وی ساختمان مغز را به چهار قسمت A-B-C-D تقسیم و اعتقاد داشت افراد به یک اندازه و به یک شیوه از نیمکره ها و قسمتهای چهارگانه مغز استفاده نمی کنند افراد نیمکره های مغز مسلط و غالب دارند که شامل فعالیتهای خاص حسی ، حرکتی و تحلیلی و… است اما در مورد تفکر و عملکرد خلاق نمی توان از نیمکره خاص صحبت کرد به نظر او هیچ یک از قسمتهای مغز به تنهائی کامل و خلاقانه عمل نمی کند بلکه این نقش مربوط به تمامی مغز است مگر هنگامی که با ورودی از دیگر قسمتها ، تحریک یا حمایت شود (حسن زاده ، ۱۳۸۳، ص ۳۰).
ویژگیهای شخصیتی[۱۲۴] و خصوصیات افراد خلاق
محققین سرشناس آزمایشگاه روانسنجی دانشگاه کارولینای شمالی آمریکا ازجمله تی.جی . تورستون و جی . جی . میلنجر( ۱۹۵۴) طی پروژه ای مشترک با دانشگاه شیکاگو که قصدشان ساخت یک آزمون معتبر برای سنجش خلاقیت (CREE) پرسنل شرکت عظیم جنرال موتورز و شناخت افراد خلاق و غیر خلاق بود دریافتند : افراد خلاق ، کار منظم و سیستماتیک را دوست ندارند ، کم حوصله بوده ، از گوش دادن به سخنرانی در رنج هستند، بی قرار و ناآرام می باشند، در بیان عقاید خود صراحت دارند ، اهل مطالعه هستند اما نه برای حل مشکلات ، تمایلات هنری مشخصی دارند ، وقت زیادی در بیرون از منزل سپری نمی کنند، از مشکلات نمی هراسند، نگرانی کمتری از آینده دارند ، تحت شرایط فشار بهترین ایده ها را ارائه می دهند(کرمی ، ۱۳۸۵، ص ۵). مردم کنجکاو هرگز خسته نمی شوند برای آنها زندگی یک پژوهش پایان ناپذیر است (رابینز،۱۹۹۱). اقلیت خلاق مثبتند آنان کسانی هستند که در میان تردیدها و نومیدیها ، جرقه امید و خوش بینی را روشن نگه می دارند اقلیت خلاق به پیشرفت فرهنگ معتقد بوده و تحرک افزون تری به چرخهای تاریخ ، توسعه و ترقی جامعه و بشریت می دهند(سوری ، ۱۳۷۴، ص۲۳۸). افراد خلاق خود را مقید می شمارند تا از حد انتظاری که دیگران از آنها دارند فراتر روند(بیچر ،۱۸۸۰). ازنظرافراد خلاق هر گز زمان برای نیل به هدف محدود نیست (الیوت). این جملات تنها گوشه ای از اظهار نظر صاحبنظران در مورد خصوصیات افراد خلاق است . برخی از روانشناسانی مانند تایلور و بارون[۱۲۵] (۱۹۶۳) کوشیده اند خلاقیت را با ویژگیهای شخصیتی مشخص سازند آنان ویژگیهای بارزی چون استقلال عمل ، نسبی گرائی ، اذعان به اشتباه ، میل به پیچیدگی و تازگی و شوخ طبعی را برای خلاقان برشمرده ا ند( کفایت ، ۱۳۷۳، ص ۶۶و ۶۷) . استیز[۱۲۶] نیز سلامت روانی ، انعطاف پذیری ، ترجیح پیچیدگی ، استقلال رای و قوه ابتکار را ازجمله خصوصیات خلاقان برشمرده است ( سیدعامری ، ۱۳۸۱، ص ۱۰۰). افراد خلاق حتی از دوران کودکی معمولا خصوصیات شخصیتی و رفتاری متفاوت ، جالب و گاها عجیب دارند . مطالعه در احوال دانشمندان و هنرمندانی که دستاوردهای اصیل و مهمی در رشته هایشان داشته اند نشان میدهد که عوامل شخصیتی نظیر استقلال در قضاوت ، برخورداری از انگیزه پیشرفت ، ابتکار عمل و بردباری در برابر ابهامات از جمله شرائط مهم در دستیابی به کشفیات خلاق هستند ( هلیگارد ، ۱۳۶۸، ص۵۵ و۵۶ ).
ممکن است وجود این ویژگیها موجب برداشت منفی و تطابق مشکل فرد در محیط خانه ، مدرسه ، دانشگاه ، سازمان و …شود. سیستم تربیتی خانواده وآموزش پرورش معمولا الگوی پیروی از مدل های تعیین شده در آموزش مفاهیم و مهارتها را توصیه و ترجیح میدهد و از فرد انتظار دارد بر طبق باورها و شیوه های رایج ( بصورت قالبی ) در محیط رفتار نموده و فردی شبیه دیگران به بار آید. هنجارها را رعایت و از جریان عادی زندگی خارج نشود . دریافت و بازپس دادن استاندارد آنچه در قالب کتابهای درسی و برنامه های تربیتی تدوین شده مطلوب اکثریت والدین ، مربیان ، مدیران و حتی کودکان است که کمال نیل به آن مترادف موفقیت شمرده می شود. وجود سیستم سرفصل ، کتابهای معین ، نظم و انضباط ، یکنواختی در رفتار ، ارزیابی و نمره دهی و… مصادیق آن هستند. اما کودکان و افراد خلاق به سختی در این چهارچوبها و قالبها قرار میگیرند. مفهوم انضباط ، ارزیابی و حتی موفقیت تحصیلی و شغلی و نهایتا خوشبختی در نظر آنان چیزهای متفاوتی هستند بنابراین ممکن است چنین دانش آموزانی زیاد درس خوان نبوده و نمرات خوبی هم نداشته باشند و همواره با مشکل سازگاری در خانه ، مدرسه و سازمان مواجه باشند . والدین ، مربیان ، مدیران و…همه متفق القول هستند که تحمل افراد خلاق واقعا سخت است. بنا براین هیچ چیز بدتر از تحمل گروهی از افراد خلاق نیست . ممکن است تصور شود در چنین جمعی ظرفیت های مثبت مربوط به خلاقیت به ایجاد فضای مناسب کمک کند، اما چنین نیست نتایج تحقیقات نشان میدهد در جمع افراد خلاق ، ابراز مخالفت با همدیگر و میل به آزار و اذیت نیز زیاد است. بنابراین مشکل سازگاری و تحمل سخت تر خواهد بود. برای مثال دانش آموز خلاق برعکس دانش آموز پراستعداد تا حد زیادی احساس بدبینی معلم را برمی انگیزد هرچند عمدتا چنین احساسی بواسطه داشتن بار اخلاقی و مسئولیتهای حرفه ای از سوی معلم انکار می شود. چنین نتیجه مهمی از اجرای پرسشنامه ها وآزمونهای مختلف در زمینه هوش و خلاقیت بدست آمده است . معلمان در هرصورت ارزیابی مثبت تری در مورد دانش آموزان با هوش نسبت به دانش آموزان خلاق دارند . علت موضوع چه چیزی می تواند باشد ؟ کودکان باهوش و پراستعداد معمولا درپی همسانی با معلمان خود هستند ولی کودکان خلاق اصولا دنبال همسان شدن با کسی نیستند و چه بسا روحیه مخالفت با معلم نیز در آنان وجود داشته باشد .
در نمونه ای از آزمونهای مربوط به خلاقیت یک سری کارت بدون نوشته که شامل صحنه ها هستند به افراد نشان داده شده و از آنها خواسته می شود سناریو و داستانی برای موضوع طراحی نمایند . در افراد تیز هوش پاسخ ها کم و بیش شبیه هم بوده و برداشت واقع بینانه از صحنه ارائه می شود اما در افراد خلاق معمولا پاسخها متفاوت و دارای جنبه های بدیع و نو می باشند.
داشتن روحیه شوخ طبعی[۱۲۷]و رفتارهای شاد از ویژگیهای عمومی دیگرافراد خلاق است.آزمونهای مربوط صفت شوخ طبعی را جزو رتبه سوم خلاقان و همین صفت را در رتبه نهم تیزهوشان ارزیابی می نماید . خلاق ها با نتیجه گیریهای غیر عادی و خنده دار از هر موضوعی ، فضای شاد و هیجان انگیزی برای خود و دیگران ایجاد می کنند. شوخ طبعی فرآیندهای فیزیولوژیک ، روانی و اجتماعی را ادغام یا سنتز می کند . بنابراین توانائی ایجاد شوخی و مزاح یا داشتن توانائی شوخ طبعی ویژگی مهم افراد خلاق است . بدون شوخی ، زندگی برای غالب مردم غیرقابل تحمل است. برای بسیاری از مردم شوخ طبعی یک راه بقاء و یک نیروی شفابخش است … بسیاری از پژوهشگران حل خلاق مسائل یادآور شده اند که جرقه راه حل های موفقیت آمیز از طریق شوخ طبعی زده شده است ( تورنس ، ۱۹۷۹، ص ۲۴۱).
خیالپردازی نیز چون شوخ طبعی کارکرد بسیار مثبت در رشد خلاقیت دارد نیجه معتقد بود حذف خیالپردازی مساوی با مرگ انسان است و یا سامرست موام تاکید داشت الهام پایه واساس تفکر خلاق است. در واقع آنچه امروز خیالپردازی به حساب می آید ممکن است فردا تحقق یابد .
صاحبنظران زیادی وجود دارند که علاقمند ذکر ویژگیهای شخصیتی افراد خلاقیت هستند استینر(۱۹۶۵) بارون ( ۱۹۶۹) و باربارکلارک ( ۱۹۷۹) از جمله آنان هستند. در سالهای میانی دهه ۱۹۸۰ توماس بکلی و دیوید بوید ، پس از مطالعه نوشته های مربوط به “روانشناسی خلاقیت[۱۲۸] ” سرانجام توانستند پنج عامل زیر را به عنوان ابعاد مهم و عمومی زندگی افراد خلاق تعیین و ذکر نمایند که عبارتند از :
الف : نیاز به کسب موفقیت[۱۲۹] : این قبیل افراد همواره در پی اهداف بلندپروازانه و موفقیت هستند.
ب : خود کنترلی[۱۳۰] : زندگی و سرنوشت این قبیل افراد را نه شانس ، بلکه اراده و کنترل خود تعیین می کند.
ج : تحمل ریسک[۱۳۱] : خطرکردن و ریسک نسبتا بیشتر از خصوصیات افراد خلاق است .
د : رویارویی با وضع مبهم[۱۳۲] : برای افراد خلاق لازم نیست همه چیز برای اتخاذ تصمیمات و انجام کارها روشن باشد.
ه : رفتار نوع A : میل به دستیابی حداکثر نتایج ، حتی اگر مستلزم بی اعتنائی به اعتراضات دیگران باشد. یعنی داشتن سماجت واعتماد به نفس زیاد( غنی زاده ، ۱۳۸۷ ، ص ۶۳- ۶۲).
دراینجا با تاکید مجدد به این حقیقت که افراد خلاق واجد خصوصیات متفاوت و گاها متضاد با سایر افراد می باشند رئوس مهم ویژگیهای افراد خلاق را که در منابع مختلف آورده شده ذکر می کنیم :
۱- میل به استقلال و خودپیروی ۲- قدرت تخیل و رویا پردازی ۳- مشورت با دوستان تا والدین۴- ارتباط نسبتا سردعاطفی با والدین ۵- همانند سازی باغیر هم جنس ۶- اجتناب از وقت گذرانی۷- میل به مطالعه،نقاشی وشعرگفتن۸- بی زاری ازدروسی مثل ریاضی ۹- شوخ طبعی و بی نظمی نسبی ۱۰ – ناسازگاری و تطابق مشکل ۱۱- ابهام پذیری وتحمل پیچیدگی ۱۲- پشتکار داشتن و فعال بودن ۱۳ - تحمل ناکامیها وخستگی ناپذیری
۱۴ – انگیزه درونی قوی ۱۵ – ریسک پذیری و انعطاف ۱۶- اعتماد به نفس و جسارت ۱۷- بی اعتنائی به پاداش ، نام ونشان ۱۸ – میل به ناشناخته ماندن ۱۹ – بی میلی به تعریف و تمجید۲۰- میل به آزادی و فراراز محدودیت ۲۱ – مهارت کلامی قوی ۲۲- توجه به ارزشها نه قوانین۲۳- نیل به دستاورد نه نتیجه و…
(پیر خایفی ، ۱۳۷۷، ص ۱۴و ۱۳)و( کولدری رو ، ۲۰۰۱، ص ۸).
تخیل بسترخلاقیت[۱۳۳]
توانایی انسان به ارائه ایده های نو و نیل به موفقیت نامحدود است . براین اساس بیان آلبرت انیشتین بسیار ارزشمند خواهد بود که “خیالپردازی مهم تر از حقایق است". خیال آدمی چون پرنده تیز پروازی است که می تواند با عبور از حصار زمان و مکان و محدودیت تجارب حسی ، بر فراز هر بلندی نشسته و آشیانه زیبائی در آن بسازد . ارتباط خلاقیت و تخیل را تقربیا تمام روانشناسان و محققین مربوط تاکید می نمایند این دو هرچند مقولات جداگانه ای هستند لکن چنان بهم پیوسته اند که تصور هرگونه خلاقیت بدون پشتوانه تخیل غیر ممکن می نماید . برخی از صاحب نظران تخیل دوران اولیه کودکی را عامل بروز و شکل گیری قوه خلاقیت می دانند . زیگموند فروید معتقد است تفکر خلاق شکل عالی تخیلات آزاد و بازیهای دوران کودکی است. بنابراین به زعم وی سرچشمه خلاقیت را باید در تجربیات دوره کودکی جستجو نمود . گستره خلاقیت هرچند می تواند در طول تمام عمر انسان پهن شده باشد. لکن روانشناسان نقطه اوج آنرا در حدود سی سالگی تصور می نمایند چه بسا در اکثر موارد بنا به فقدان شرائط مناسب محیطی ، گاهش انگیزه ، افزایش میزان رفتارهای محافظه کارانه و… از آن پس فروکش نیز می کند . بازی و نقاشی از مهم ترین عناصر بروز تخیل و خلاقیت کودکان به شمار می روند به وسیله آنها کودکان تفکرات و احساسات خود را بیان می کنند و شیوه های کشف و تسلط بر جهان را می آموزند .
جاندارپنداری[۱۳۴] کودکان خصوصیت ویژه و زیبائی است که از حدود ۲سالگی شروع و تا سنین ۴ و ۵ سالگی تداوم پیدا می کند و در سن ورود به مدرسه از بین می رود . در این حالت کودکان اشیاء بی جان مثلا عروسک را با شعور و زنده می پندارند و چه بسا با آن انس گرفته و سخن می گویند و یا یک چوب دراز نقش اسب راهورای برای کودک بازی می کند . برنامه های کارتونی تلویزیون دقیقا بر این اساس ساخته شده و مورد توجه و علاقه ویژه کودکان خردسال است . دراین سنین قوه خلاقیت کودکان عمدتا در بطن جریان جاندار پنداری شکل می گیرد تا اینکه بعدها مهارتهای ارتباطی و استدلال آنها افزایش یافته و خلاقیت نیز متوجه زمینه های دیگر مثلا بازیهای سازنده ( کشیدن نقاشی و ساختن چیزها با بهره گرفتن از خمیر، کل ، آجر ، کاغذ ، تخته و…) می شود در واقع کشیدن هر نقاشی و درست کردن هرچیز نمود قوه تخیل و نشانه میزان خلاقیت کودک است . بنا به آنچه گفته شد تشویق و تقویت اشکالی از قدرت تخیل کودکان در خانه و مدرسه ، در حقیقت روشی است که منجر به رشد خلاقیت و نوآوری آنان می گردد . اهمیت موضوع را با بیان عالمانه سامرست موام متذکر می شویم که گفته است ” تخیل و الهام پایه واساس تفکر خلاق است ” ( موید نیا ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۶۳).
خلاقیت در موج سوم
الوین تافلر ( ۱۹۸۰) یکی از مشهورترین نویسندگان و نظریه پردازان امریکایی ، در تبیین جهت و جریان تمدن بشری و آینده جوامع کتابی تحت عنوان ” موج سوم[۱۳۵] ” نگاشته و نظریه مهم علوم اجتماعی و سیاسی خود را در آن توضیح داده است . شالوده کتاب تافلر بر این اساس استوار است که تاریخ بشر تاکنون دو انقلاب را پشت سرگذاشته : انقلاب کشاورزی و انقلاب صنعتی . اکنون در آستانه سومین آن ، یعنی انقلاب الکترونیک قرار گرفته ایم . موج سوم نامی است که به همین انقلاب گذاشته شده است. عنوان انقلاب از آن جهت به این جریان اطلاق می شود همانطوریکه انقلاب صنعتی باعث ویرانی ساختارهای نظام کشاورزی شد انقلاب الکترونیک هم ساختارهای نظام صنعتی را متلاشی کرده یا خواهد کرد و بحران جهان کنونی نیز ناشی از این انتقال پرتنش است . در عصر حاضر هیچ چیز بدون تغییر باقی نخواهد ماند . آینده سیال است نه منجمد . آینده با تغییر و دگرگونی تصمیمات روزمره مان ساخته می شود و هر رخدادی بر رخدادهای دیگر اثر خواهذ گذاشت … بنا براین برخورد ما با مسائلی که در پیش داریم این خواهد بود به جریاناتی از تحول بپردازیم که زندگی ما را بیشتر دگرگون می کند و روابط نهانی آنها را برملا سازیم و این کار را صرفا به این علت انجام نمی دهیم که این جریانات به خودی خود دارای اهمیت هستند بلکه بخاطر شیوه ای است که این جویبارهای تحول باهم تلاقی می کنند و رودخانه های وسیع تر و خروشان تر تحول را تشکیل می دهند که آنها هم به نوبه خود بهم می پیوندند و موج سوم را بوجود می آورند بنابراین خصوصیت بارز و مهم موج جدید همانا تغییرات ، تحولات و خلاقیت ها خواهد بود . موج سوم یک آرمانشهر عملی برای آینده است درآن تفاوتهای فردی ، تنوع نژادی و فرهنگی و اهمیت خانه پذیرفته خواهد شد. چنین تمدنی ایستا نیست بلکه با نوآوریهای خود دائما در حرکت است… قادر است علائق زیادی را برای خلاقیت هنری جلب کند… افراد و نهادها که به تنوع کم وتحول آرام عادت داشته اند به ناگهان خود را درگیر با تنوع بسیار و تحولات سریع می یابند . فشارهای متقاطع از حد توان آنها برای تصمیم گیری و عکس العمل خارج است . نتیجه آن “شوک آینده[۱۳۶] ” است . برای ما فقط یک راه بیشتر باقی نمی ماند . باید خودمان و نهادهایمان را برای مقابله با واقعیات تازه از نو بسازیم . این قیمتی است که باید برای راه یافتن به آینده ای کارساز و انسانی پرداخت …( تافلر، ۱۹۸۰، صص ۱، ۱۷۹، ۱۸۰، ۴۹۵ و ۴۹۹ ).
خلاقیت به عنوان فرایند[۱۳۷]
یکی از سوالهای مهم در باره خلاقیت آن است که انسانهای مختلف چگونه خلاقیت خود را بروز می دهند ؟ عده ای از پژوهشگران مثل می (۱۹۵۹) اندرسون ( ۱۹۵۹) والاس ( ۱۹۲۶) اتریک ( ۱۹۷۴) آلبرشت ( ۱۹۸۷) قائل به مرحله ای و فرآیندی بودن آن هستند. ممکن است چنین بپنداریم که ایده های نو به یک باره در ذهن ظاهر می شوند اما واقعیت امر چنین نیست بطور کلی ظهور هر ایده خلاقانه از یک فرایند هفت گانه تبعیت می کند که عبارتند از :
- آماده سازی[۱۳۸] : ذهن براساس تجارب وآموزشها چهارچوب بروز خلاقیت را فراهم می سازد.
- بررسی[۱۳۹] : ذهن برای درک روشنتر از ایده جدید و شناخت عناصر آن به تحقیق و بررسی می پردازد.
- تغییر[۱۴۰] : ذهن تفاوتها و شباهتهای اطلاعات مربوط را با بهره گرفتن از تفکر واگرا و همگرا شناسایی می کند.
- دوره کمون[۱۴۱] : ضمیر ناخودآگاه اطلاعات جمع آوری شده را برای مدتی راکد و سپس منعکس می کند.
- جرقه[۱۴۲] : ذهن با پردازش اطلاعات قبلی ، ایده جدیدی را شکل داده و ارائه می دهد. دانته در تائید این مطلب می گوید:” شعله های بزرگ ناشی از جرقه های کوچک است “
- تایید[۱۴۳] : فرد با آزمایش ایده جدید در یک مقیاس کوچکتر امکان عملی شدن آن را تجربه می نماید.
- اجراء[۱۴۴] : فرد نتیجه ایده خلاقانه و آزمایش عملی موفقیت آمیز خود را به مرحله اجرا می گذارد (همتی ، ۱۳۷۸،ص ۱۸ ).
دیدگاه دیگر که متعلق به آلبرشت ( ۱۹۸۷) است یک فرایند پنج مرحله ای برای بروز خلاقیت به شرح زیر مطرح می نماید:
- جذب[۱۴۵] : منظور توجه ویژه و شیفته شدن به یک موضوع است که اغلب نیازمند اطلاعات جدید است .
- الهام[۱۴۶] : منظور رخنه ناگهانی و سریع یک راه حل است که به ذهن می رسد و فرد ” آهان ” می کوید.
- آزمایش[۱۴۷] : منظور به مرحله اجراء گذاشتن ایده ها ست تا درستی و نادرستی آن معلوم گردد.
- پالایش[۱۴۸] : منظور ایجاد اصلاحات و تغییرات لازم در ایده جدید جهت کاربردی کردن آن است .