غضنفری(۱۳۹۰) نیزدر تحقیق خود تحت عنوان بررسی برابری فرصت های آموزشی مقطع متوسطه استان ایلام طی برنامه چهارم توسعه(۱۳۸۴تا۱۳۸۹) به این نتایج رسیده است:
پوشش تحصیلی ظاهری مقطع متوسطه در استان ایلام از نسبتی که در هدف پیش بینی شده کمتر است. و با این هدف همخوانی ندارد. چون جمعیت دانش آموزی رو به کاهش بوده است لذا این باعث افزایش فضای آموزشی می گردد. نسبت دانش آموز به معلم از هدف برنامه کمتر بوده و با آن همخوان است.گر چه روند رو به رشدی را داشته است. تراکم در کلاس افزایش داشته، درصد قبولی در سال اول متوسطه استان ایلام از هدف برنامه، بیشتر بوده است میزان افت تحصیلی و نرخ تکرار در مقطع متوسطه از هدف پیش بینی شده در برنامه چهارم توسعه بالاتر است. و وضعیت تحصیلی دانش آموزان این مقطع با هدف برنامه چهارم همخوانی ندارد. در طول برنامه چهارم توسعه جمعیت پسران جمعیت دختران بیشتر است. ولی در متوسطه نظری جمعیت دختران دو برابراز پسران بیشتر است.
سهم دختران در شاخه های متوسطه و نسبت فارغ التحصیلان مقطع متوسطه در استان ایلام افزایش را نشان میدهند همچنین در این مقطع میانگین طول تحصیل کاهش یافته است.
۲-۲۶-۲) تحقیقات خارجی:
تعدادی ازتحقیقات خارجی برعوامل مؤثردر کاهش کارایی مقاطع سه گانه درآموزش و پرورش پرداختهاند. مثلاً: یوانگ[۵۰](۲۰۰۵) در تحقیقی به عنوان بحران دبیرستان در ایالات متحده و کارولینای جنوبی، مشکلات مربوط به ترک تحصیل و راه حل های پیشنهادی نتایج ذیل را به دست آورده است: ایشان نرخ ترک تحصیل را به عنوان بحرانی در بین دانش آموزان دبیرستانی در کشور بیان نموده است و از وجود عوامل مهمی در به وجود آمدن آن اشاره می کند و تأثیرات آن را بر کارایی درونی مدارس و عملکرد آنها در جامعه توضیح می دهد با توجه به اطلاعات به دست آمده از آمارها در سراسر کشور، تنها ۷۱% از دانش آموزان کلاس ۹ فارغ التحصیل شده دبیرستان را در موقع مقرر به پایان می رسانند، تنها اندکی بیش از ۵۰% از امریکایی های آفریقایی تبار و لاتین دانش آموزان فارغ التحصیل هستند. از ۲۶ ایالت گزارش داده شده در تحقیق حدود ترک تحصیل از ۴% تا ۷% بوده است. سه ایالت آیووا، نیوجرسی و ویسکانسیس بیشترین نرخ ترک تحصیل را دارند. همچنین نرخ ترک تحصیل بر روی طیفی که از داکوتای شمالی با میزان۳% در انتهای دیگر طیف، دو کشور دیگر آلاسکا و لونیزپانا آریزونا با نرخ ترک تحصیل بیشتر از ۸% است. در گزارش سازمان یونسکو(۲۰۰۵) در خصوص وضعیت آموزشی کشور افریقایی مصر نتایجی را به دست آورده است: افزایش نرخ ثبت نامی دختران در مراکز آموزش ابتدائی معادل ۴۹% می باشد. میانگین نرخ مردودی در همهی پایه های ابتدایی ۵٫۶۰ درصد، نرخ قبولی ۹۱٫۷۴ درصد و ضریب کارایی برابر با ۹۱٫۷۰ درصد میباشد. و این نشان میدهد که نرخ قبولی تا پایه پنجم ابتدائی فراتر از ۹۰% میباشد که این خودحکایت از نرخ پایین مردودی دانش آموزان ثبت نامی مقطع آموزش ابتدائی دارد. میانگین نرخ افت تحصیلی طی دوره ی شش ساله(۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸) برای دختران ۷٫۳۱ درصد و برای پسران ۳٫۲۷ درصد گزارش شده که نشان میدهد دختران به میزان ۴٫۰۴ درصد بیشتر از پسران افت تحصیلی داشته اند. نرخ سهم دختران در سال۱۹۹۳ از ۴۵٫۷ درصد به ۴۸ درصد در سال ۱۹۹۸ به میزان ۲٫۳ افزایش یافته است اما سهم پسران در سال ۹۳ از ۵۴٫۳ درصد به ۵۲ در صد به میزان ۲٫۳ درصد کاهش یافته است. در نظام آموزشی مصر توجه خاصی به سطوح گوناگون یادگیری از قبیل یادگیری از طریق حفظ مطالب، تجزیه و تحلیل، استقراء و استنتاج و حل مسائل با بهره گرفتن از تفکر خلاق مبذول گردیده و یادگیری طوطیوار در این میانه از ارزش خاصی برخوردار نمی باشد. همچنین وزارت آموزش و پرورش درصدد است تا با اتخاذ سیاستی صحیح شمار معلمین نسبت به کلاسها و تعداد دانش آموزان را افزایش دهد( یونسکو۲۰۰۵).
در سال ۲۰۰۶پژوهشی توسط هدد و یوریش[۵۱]در ایالت واشنگتن دی سی در مورد عوامل مؤثر بر کارایی درونی مدارس انجام دادند، آن ها در پایان پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که در کل کارایی درونی( نرخ قبولی، ترک تحصیل و نرخ فارغ التحصیلی) در اکثر مدارس ایالت واشنگتن در حد مطلوب میباشد. اما عواملی نظیر ساختارهای هزینه- فایده، وضعیت اقتصادی خانواده ها، سیستم های مدارس دو شیفت در مناطق روستایی، مدارس چند پایه و وجود مدارس کوچک روستایی با بازده کم درونی می توانند در آینده باعث افت در جنبه های مثبت و مختلف کارایی درونی باشند.
پژوهشی توسط ویو.می. جیوم[۵۲](۲۰۰۷) استاد دانشگاه مرکزی هنگ کنگ به دنبال بررسی کارایی درونی مدارس در سال های ۱۹۹۶تا ۲۰۰۳و با هدف بررسی این موضوع که« آیا دبیرستان های خصوصی میتوانند کارایی درونی را افزایش دهند؟ و همچنین روند کارایی درونی آن ها چگونه بوده است؟»انجام گرفت و به نتایج ذیل منجر گردید:
نحوه ی دسترسی و ثبت نام در دبیرستان های خصوصی در کل ۹۰% بوده است. حال آن که این شاخص در مدارس ابتدایی ۹۹% بوده است. تحقق سایر شاخص های مختلف درونداد ۷۹% بود و نرخ ترک تحصیل ۰۳/۳% بود که این نرخ ها بیشتر از نرخ های مدارس ابتدایی بود. همچنین نرخ اتلاف در منابع آموزشی در دبیرستان ها بیشتر از نرخ های شاخص های درون داد- درونداد بود که نزدیک ۱۸% تا ۲۶% رشدداشته است و این نرخ اتلاف تعادل بین افزایش و یا کاهش نرخ فارغ التحصیلی را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود.
در گزارشی که سازمان یونسکو از وضعیت آموزش در کشور هندوستان در سال۲۰۰۸ میلادی به منظور پی گیری روند اجرای برنامه آموزش برای همه در مقطع آموزش ابتدایی منتشر نموده است:
تعداددویست دبستان از ایالات مختلف تحت پوشش مدیریت به شیوه ی برنامه آموزش برای همه به منظور برخورداری از کمک های خارجی بین المللی قرار گرفته است. نرخ شاخص های مختلف بدین شرح بوده است: تعداد افراد ثبت نام شده در سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۹۰ به ترتیب از ۴۲٫۱۶ درصد به ۹۲٫۱۴ درصد رسیده است نسبت معلم به کلاس دایر از ۱٫۲۴ به ۱٫۴۵ نفر ارتقاء یافته است.نرخ افت تحصیلی در پسران از ۶۱٫۷ درصد به ۳۹٫۷ درصد کاهش یافته است. و در دختران از ۷۰٫۹ به ۴۱٫۹ درصد رسیده است کاهش افت تحصیلی دختران بیشتر از پسران می باشد. یعنی نرخ افت تحصیلی دانش آموزان دختر از نرخ افت دانش آموزان پسر کمتر است. ولی در کل میانگین نرخ افت در طول دوره کمتر شده است. سهم دانش آموزان دختر نیز در طول دوره رو به افزایش داشته است.جمعیت پسران و دختران در طول دوره کاهش یافته است ولی کاهش نرخ جمعیت دختران بیشتر از پسران بوده است. تعداد کلاس فیزیکی رو به افزایش بوده است در کنار افزایش نرخ ارتقاء نرخ ثبت نام و ماندگاری نیز افزایش داشته است.
همچنین آجایا و امبه[۵۳](۲۰۰۸) در پژوهش خوددر زمینه روند نرخ اتلاف در مدارس دولتی در بین سالهای ۲۰۰۰تا ۲۰۰۶ میلادی مشخص نمودند که نرخ ترک تحصیل، مردودی و ارتقاء به طور بسیار نزدیکی مرتبط با نرخ اتلاف بودند و نرخ اتلاف بین ۹/۸ درصد تا ۲/۱۱ درصد بوده است که بیان گر عملکرد سیاست های دولت نیجریه در افزایش کارایی درونی مدارس بوده که به طور حتم همکاری دولت فدرال در ارائه آموزش های پایه در مدارس و تلاش برای کاهش ترک تحصیل و مردودی نقش مهمی در افزایش کارایی درونی داشته است.
ولی با این وجود اوکاما[۵۴] و همکارانش (۲۰۰۸) در تحقیق خود ضمن آن که به این نتیجه رسیدند که میزان نرخ ترک تحصیل در اکثر مدارس آلمان پایین بوده است، عواملی نظیر افزایش سطح تحصیلات والدین، سکونت شهری و میزان شهریه کم مدارس می توانند از عوامل نگه دارنده یا کاهش دهنده میزان نرخ ترک تحصیل ودر نتیجه افزایش کارایی درونی مدارس قلمداد می شوند.
همچنین جوانگ چینگ و کیمینگ ویو[۵۵])۲۰۰۸ ( به بررسی ابعاد کارایی درونی آموزشی دانش آموختگان دورههای کشاورزی مراکز دبیرستانی دولتی در ایالت کمینگ کشور چین پرداختند. بعد از بررسی و مطالعات گسترده نتایج نشان داد ند که کیفیت تدریس و تحقیق ( فرایندها) توزیع نابرابر امکانات و تداخل سیستمهای مدیریت داخلی مدارس و چگونگی فارغ التحصیلی دانش آموختگان همگی از مهمترین عوامل مهم برکارایی درونی بود. اما در کل نرخ افت تحصیلی کم بود که ناشی از انگیزه ی دانش آموزان و وجود منابع انسانی متخصص و کارآمد در مراکز دبیرستان های کشاورزی بوده است.
گزارش جهانی پایش آموزش برای همه(یونسکو۲۰۰۹)-که توسط دانشگاه آکسفورد[۵۶] به چاپ رسیده است- در راستای تحقق اهداف شش گانه برنامه آموزش برای همه حاکی از آن است که در سال ۲۰۰۶:
نرخ تکرار همه ی پایه ها(۲۰۰۵)در آموزش ابتدایی:
کشورهای توسعه یافته ۷/۰%.
درحال توسعه۳/۵%.
درحال گذر۲/۰%.
تابع صحرای افریقا ۱/۱۳%.
کشورهای عربی ۴%.
نرخ ماندگاری تا پایه پنجم(۲۰۰۵)در آموزش ابتدایی در:
کشورهای در حال توسعه ۸۲%.
کشورهای تابع صحرای افریقا ۷۴%.
کشورهای جنوب و غرب آسیا۷۳%.
نرخ گذر در آموزش ابتدایی(۲۰۰۵) در:
کشورهای توسعه یافته ۹۹%.
کشورهای در حال توسعه ۸۸%.
کشورهای در حال گذر ۱۰۰%.
کشورهای تابع صحرای افریقا ۶۲%.
کشورهای عربی ۹۲%.
در سال۲۰۰۵ درصد مردودی در بین دختران ابتدایی در جهان۱۴ درصد ولی برای پسران ۱۸ درصد گزارش شده است.لذا شانس دختران در رسیدن به پایه آخر و تکمیل دوره ابتدایی در آنها بسیار بیشتربوده است.
در سال ۲۰۰۶، ۵۵% از ۷۵ میلیون کودک خارج از مدرسه بوده اند. نصف این رقم در صحرای افریقا بوده است. با روندهایی که وجود دارد عده ی زیادی از کودکان در سال ۲۰۱۵ خارج از مدرسه خواهند بود. پیش بینی به عمل آمده برای ۱۳۴ کشور نشان می دهد که از این کشورها تا سال ۲۰۱۵ – تاریخ مقرر برای برقراری آموزش ابتدایی فراگیر- ۲۹ میلیون کودک فاقد مدرسه خواهند ماند. کودکان خانواده های فقیر، روستایی، محلات پست و پایین و سایر گروه های محروم با موانع زیادی در مسیر دست یابی به آموزش کیفی روبرو هستند. در حالی که ۲۰% کودکان خانواده های ثروتمندآموزش ابتدایی را به پایان می رسانند، ۲۰% بچه های خانواده های فقیر راه طولانی ای برای طی کردن پیش رو دارند(یونسکو،۲۰۰۹).
فرانسیسکو کایلودس[۵۷] در سال ۲۰۱۰پژوهشی در زمینه کارایی درونی و چگونگی دسترسی به دورهی دبیرستان در مناطق و سیستم های آموزشی کشورهای آسیا و اقیانوسیه انجام داده، پس از مطالعات گسترده مشخص شدکه افزایش ترک تحصیل ونرخ مردودی دربین دانش آموزان فقیر، سیاست های خاص دولتها، فقرو مشکلات اجتماعی، کیفیت پایین آموزش و کمبود منابع انسانی وامکانات اموزشی همگی در کاهش کارایی درونی مدارس نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند.
بانک جهانی در سال۲۰۱۰ درخصوص کارایی نظام آموزش ابتدایی ایران گزارشی منتشر نموده است در سال ۱۹۹۱ بالغ بر ۸۸ درصد کودکان دوره ابتدایی را طی کردند که این مقدار در سال( ۲۰۰۸) ۱۱۷ درصد بوده است. در سال ۱۹۹۱ نسبت دختران به پسرانی که دوره ابتدایی و راهنمایی تحصیلی را طی کرده اند ۹۳ درصد بوده که این مقدار در سال ۲۰۰۸ به ۹۸ درصد رسیده است و این نشان می دهد که در زمینه برابری جنسیتی در امر آموزش پیشرفت خوبی صورت گرفته است. نسبت تعداد شاگردان به معلمان در دوره ابتدایی در سال ۲۰۰۸ در ایران ۲۰ به یک بوده است.
در سال ۲۰۰۸ ، درصد کودکان سنین ابتدایی که در دوره ابتدایی شرکت کردند ۱۲۸ درصد بوده است. در سال ۱۹۹۱ ،۹۱% دانش آموزان پسر و ۸۹ درصد دانش آموزان دختر موفق شده اند از سال اول ابتدایی به سال پنجم ابتدایی برسند. متاسفانه این آمار در سال ۲۰۰۷ گزارش نشده است،-درصد مردودین در سال ۲۰۰۸، در پسرها ۳% و در دخترها یک در صد بوده است،-درصد قبولی های امتحان نهایی سال پنجم ابتدایی که موفق شدند به سال اول راهنمایی راه یابند در سال ۲۰۰۷ در پسرها ۸۴ درصد و در دخترها ۷۴ درصد بوده است. البته این آمار از یک زاویه به موضوعی تکان دهنده اشاره می کند. ۱۶ درصد پسرها و ۲۶ درصد دخترهای ایرانی پس از امتحان نهایی سال پنجم ابتدایی، ترک تحصیل کرده و هیچگاه بر روی صندلی های مدارس راهنمایی نمی شیند .این رقم در خصوص دانش آموزان مالزی یا مجارستان تقریبا صفر است و به نحوی نشان دهنده اهمیت بالای کشورهای در حال توسعه یا پیشرفته به موضوع علم آموزی به عنوان امری فراتر از سوادآموزی است.به عبارت دیگر این پارامتر نشان می دهد که درصد قابل توجهی از فرزندان ایران زمین به دلیل مسایل مختلف ،که قاعدتا اقتصاد در راس آن قرار دارد، مجبورند به جای علم آموزی ،به سوادآموزی صرف قناعت کنند و آرزوهای آنها در دنیای علم و دانش ،به یک سوادآموزی ساده ختم می شود.قاعدتا اگر درصد مردودین را یک تا دو درصد در نظر بگیریم می توانیم نتیجه بگیریم که این نرخ در سال ۲۰۰۸ در ایران ۲۰ به یک بوده است. نسبت تعداد شاگردان به معلمان نیز در دوره ابتدایی در سال ۲۰۰۸ در ایران ۲۰ به یک بوده است۱۷ (میر افضلی، ۱۳۹۰).
در گزارش سال ۲۰۱۰ سازمان یونسکو در مورد نظام آموزشی چین به یافته های ذیل در آموزش ابتدایی دست یافته است: در ۶۰ سال اخیر، جمهوری خلق چین توانسته است به اهداف روشن خود که همانا رسیدن به سیاست های آموزشی پایدار در سطح بسیار مطلوبی می باشد نائل آید. مدرسه ابتدایی درسالهای گذشته حدود ۳۵% را از مجموع ثبت نام کنندگان تشکیل می دادند که در سال ۲۰۰۸ به ۶۵% افزایش یافته است .نرخ فارغ التحصیلی در دوره ابتدایی به رشد ۹۵ درصدی رسیده است. طبق آمار اعلام شده تا اواخر سال ۲۰۰۸ جمعا ۳۰۳۸ شهرستان و ناحیه به استاندارد های آموزش اجباری رسیده اند که ۱/۹۹ درصد از میزان کل شهرستانها و ناحیه ها در سراسر چین را شامل می شود که جمعا ۳/۹۹ درصد از کل جمعیت را پوشش داده است .تعداد مدارس در سراسر چین تا پایان سال ۲۰۰۸ حدود۳۰۰۹۰۰ باب بود که نسبت به سال ۲۰۰۷ حدود ۱۹۲۰۰ کاهش داشته است وبر همین اساس نسبت تعداد دانش آموزان جدید که حدود ۱۶۹۵۷۲۰۰ نفر بودند نسبت به سال ۲۰۰۷ حدود ۴۰۳۵۰۰ نفر کاهش داشته است .تعداد دانش آموزانی که درسراسر مدارس چین درس می خوانند حدود ۶۰۳۳۱۵۰۰۰ نفر بوده است که نسبت به سال گذشته ۲۳۲۴۹۰۰ نفر کاهش داشته است .حدود ۵۴/۹۹ در صد از کودکان به مدرسه راه یافته اند که از این تعداد ۹۹٫۵۰ درصد پسران و ۵۸/۹۹ درصد را دختران تشکیل داده اند که این امر ، حضور دختران را ۰٫۰۸ درصد نسبت به پسران بیشتر نشان می دهد . نسبت تعداد دانش آموزان به معلمین ۳۸/۱۸ نفر اعلام شده است. این آمار نشان می دهد که به نسبت کاهش تعداد ورود دانش آموزانی که از دوره ابتدائی وارد متوسطه شدهاند این امر سبب کاهش تعداد دانش آموزان دراین مقطع تحصیلی شده است .طبق اظهار نظر مسوولین آموزشی چین ، استاندارد های آموزشی نسبت به دوره های گذشته از استاندارد های بالا تر و بهتری برخوردار بوده است و از نظر امکانات آموزشی و ورزشی نیز توانسته است ۸۸/۵۵ درصد استاندارد در کل کشور را بدست آورد( گزارش ۲۰۱۱ یونسکو).
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱) روش تحقیق:
تحقیق حاضر به لحاظ هدف از جمله تحقیقات کاربردی است و از نظر شیوه ی کنترل متغیرها از نوع پژوهش های غیر آزمایشی است که به روش پیمایشی انجام می گیرد.
۳-۲) جامعهی آماری:
در این پژوهش جامعهی آماری شامل کلیهی دانش آموزان مقطع ابتدایی استان ایلام طی سال تحصیلی ۸۵-۱۳۸۴ تا ۸۹-۱۳۸۸ بوده که به شیوهی سرشماری انتخاب میشوند لذا در این پژوهش نمونهگیری نداریم.
۳-۳)ابزارگردآوری اطلاعات:
ابزارهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش جداول آماری حاوی جمعیت دانش آموزان، تعداد قبولی و مردودیهای هر پایه در هر سال تعداد دانش آموزان روستایی، غیر انتفاعی، آمار کل جمعیت در سن متعارف (۶ تا ۱۰ سال)، تعداد معلمان مقطع ابتدایی در طول دوره مورد بررسی، تعداد کلاسهای فیزیکی، تعداد کلاس دایر، سطح تحصیلات معلمان و متراژ فضاهای آموزشی بوده و همچنین سند استانی برنامه ایفا، سند ملی برنامهی ایفا و قانون برنامه چهارم و پنجم توسعه استان ایلام است.
۳-۴) شیوهی تجزیه و تحلیل دادهها و اطلاعات:
مطالب پایان نامه ها درباره بررسی کارایی درونی مقطع آموزش ابتدایی استان ایلام طی سال ...